ايران، محروم از دانش جهاني

سالانه در کشور ما تعداد زيادي اختراع به ثبت مي رسد.جشنواره ها و نمايشگاه هاي مختلفي برگزار مي شود و از مخترعان و دانشمندان ايراني تجليل به عمل مي آيد.سؤال اينجاست که چه تعداد از اختراعات ثبت شده به توليد ثروت مي رسد؟ اگر اختراعي در مرحله نمونه سازي باقي مي ماند علت چيست؟ و اصولاً اختراعات و فناوري هاي جديد چه نقشي در توسعه اقتصاد و کشور دارد؟ چالش هاي فراروي نخبگان چيست؟ تعامل نخبگان با يکديگر چگونه است؟ شاخص هاي
يکشنبه، 7 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ايران، محروم از دانش جهاني

ايران، محروم از دانش جهاني
ايران، محروم از دانش جهاني


 

نويسنده:ابراهيم رضايي
رئيس هيات مديره مؤسسه ملي نخبگان ايران



 
سالانه در کشور ما تعداد زيادي اختراع به ثبت مي رسد.جشنواره ها و نمايشگاه هاي مختلفي برگزار مي شود و از مخترعان و دانشمندان ايراني تجليل به عمل مي آيد.سؤال اينجاست که چه تعداد از اختراعات ثبت شده به توليد ثروت مي رسد؟ اگر اختراعي در مرحله نمونه سازي باقي مي ماند علت چيست؟ و اصولاً اختراعات و فناوري هاي جديد چه نقشي در توسعه اقتصاد و کشور دارد؟ چالش هاي فراروي نخبگان چيست؟ تعامل نخبگان با يکديگر چگونه است؟ شاخص هاي بين المللي براي دستيابي به چشم انداز ملي کدام است؟ "دانشمند" براي دريافت اين پاسخ ها با دکتر "حسين کنعاني مقدم"، رئيس هيئت مديره مؤسسه ملي نخبگان ايران و استاديار دانشگاه، به گفت و گو نشست که در ادامه مي خوانيد
آقاي دکتر اختراع در کشور ما از چه جايگاهي برخوردار است و مهم ترين چالش هاي فراروي مخترعان ايراني در صحنه هاي داخلي و بين المللي چيست؟
يکي از عوامل اصلي در توسعه اقتصادي، اقتصاد دانش محور-(-Based Economy Knowledge)است که کشورهاي پيشرفته مثل آمريکا و ژاپن بر اين مبنا امور اقتصادي را مديريت مي کنند و عنصر اصلي آن نيز "اليت"ها شامل نخبگان، دانشمندان و مخترعان هستند که در توليد مستمر علم و دانش، ابداع و نوآوري نقش مهمي دارند.در کشورمان چنانچه بخواهيم بر نيروي انساني که توليد کننده اصلي دانش و ثروت هستند تمرکز کنيم؛ ايران از جايگاه بسيار خوبي برخوردار خواهد بود.اما اينکه به چه ميزان به آن توجه داريم جاي سؤال است.
يکي از مشکالات فراروي نخبگان در کشورما، پراکندگي و عدم ارتباط سازماني و هم افزايي با يکديگر است؛ اين قشر فرهيخته بسيار منفرد و جدا از هم فعاليت مي کنند، در نتيجه در عمل و در توسعه اقتصادي کشور، بهره اي از آنها برده نمي شود.البته در چند سال گذشته بنيادهايي براي سازماندهي دانشمندان و نخبگان شکل گرفته است.
دسترسي به IT(فناوري اطلاعات؛ امکانات استفاده از خدمات الکترونيک و اينترنتي)در کشور يکي ديگر از مشکلات فراروي دانشمندان و مخترعان است.IT يکي از ابزارهاي مهم نخبگان است که بدون آن نمي توان در دنياي پرشتاب تغيير و تحولات وارد شد.امروزه حجم بسياري از دادو ستدهاي دنيا در فضاي IT محقق مي شود.تا سال 1998 گردش مالي 500 شهرک علمي برتر جهان 43 ميليارد دلار بود.هم اکنون اين ميزان به 1300 دلار رسيده و پيش بيني مي شود اين رقم به بيش از 2 هزار ميليارد دلار رسيده و پيش بيني مي شود اين رقم به بيش از 2 هزار ميليارد دلار برسد.اين رقم بسيار بالايي است که نشان مي دهد اگر دانشمندان و مخترعان کشور بخواهند دسترسي به اطلاعات و امکان به روز کردن آن را داشته باشند، بايد زيرساخت هاي ارتباطي مطلوب فراهم شود.500 شهرک برتر جهان با گردش مالي بسيار بالا داراي بخش R & D(پژوهش و توسعه)هستند که عناصر اصلي آن را نخبگان تشکيل مي دههند.اين شرکت ها بدون R & D ورشکسته شده و توانايي ادامه حيات نخواهند داشت.
مخترعان و دانشمندان در کشورمان بر اساس علاقه و استعدادي که دارند به دنبال اختراع مي روند و براي آنها هزينه نمي کنيم.از اين رو اختراعات به توليد انبوه مرود نياز صنعت نمي رسد.در دنيا مراکزي وجود دارد که تمام علم و دانش توليد شده و اختراعات انجام شده در اقصي نقاط جهان در اين مکان گردآوري و به مدت 12 ساعت به زبان انگليسي ترجمه و در بانک اطلاعات عظيمي نگهداري مي شود.سپس بر حسب نياز و اولويت ها، توسط گروه هاي کاري پردازش و به صنايع معرفي و فروخته مي شود.ما در کشورمان چنين مراکز و بانک اطلاعاتي نداريم.مراکز دانشگاهي و تحقيقاتي کشور علم را راي علم مي خواهند نه براي توسعه اقتصادي.چنانچه علم، ثروت و ارزش افزوده اي ايجاد نکند، انبوهي از اسناد و مدارک علمي در کتابخانه ها مي ماند و اثري در توسعه اقتصادي کشور نخواهد داشت.به هر حال مسائل اقتصادي کشور نخواهد داشت.به هر حال مسائل اقتصادي براي دانشمندان هم مهم است.و چنانچه کشور نتواند امکانات مادي را براي توسعه فراهم کند، دانش توليد شده و اختراعات هيچ کاربردي نخواهند يافت و جاذبه هاي کشورهاي غربي و امکانات بسيار خوب زيستي، مالي و دسترسي آسان و به فناوري روز، به راحتي استادان و دانشمندان و مخترعان ايراني را رهسپار ديار غربت مي کند.کشورمان براي داوطلبان تحصيل سرمايه گذاري هنگفتي مي کند تا به مدارج عالي برسند، و کشورهاي غربي به راحتي و با هزينه اند ک نخبگان را جذب و از آنها بهره برداري مي کنند.البته در کشورمان در سال هاي گذشته براي پيشگيري از روند فزاينده فرار مغزها، شهرک هاي علمي و تحقيقاتي، مراکز رشد پارک هاي علم و فناوري و بنياد نخبگان ايجاد شده اما اين مراکز به تنهايي کافي نيست.
مشکل ديگر نخبگان اين است که يک تعريف جامع از نخبه و امنيت علمي نداريم.اساساً مردم ما از ارائه فکرشان مي ترسند؛ ترس از مسخره شدن توسط ديگران و به سرقت رفتن افکارشان.اختراعاتي که در کشور ثبت مي شود ارزش بين المللي ندارد.
چنانچه يکي از 12 اختراع به ثبت رسيده بنده در کشور، توسط ديگران در خارج از کشور کپي مي شود؛ به لحاظ حقوقي قابليت پيگيري ندارد.خيلي از مخترعان تماس مي گيرند و از طرح ايده و به ثبت رساندن اختراعت خود در کشور به لحاظ سرقت و محروميت از امکانات واهمه دارند.چنانچه کسي طرح توليد برق 2 هزار مگاواتي در منطقه سبلان را ارائه دهد و بگويد نيروگاه هسته اي بوشهر يک هزار مگاوات برق توليد مي کند و من با اين طرح مي توانم دو برابر نيروگاه هسته اي بوشهر برق توليد کنم، نخواهند پذيرفت و خواهند گفت که شما آمده ايد نيروگاه هسته اي بوشهر را تخطئه کنيد!به اين جهت است که ابداعات و اختراعات در توسعه اقتصادي زمينه ظهور و بروز نمي يابند.
امروزه آنچه که ما از فناوري هاي جديد سراغ داريم، روزگاري به شکل تخيل در ذهن انسان ها بوده و مراکز ياد شده اين فکر و تخيل را خريداري و تجزيه و تحليل کرده و به صنايع فروختند و هم اکنون به عنوان وسايل رفاهي در اختيار بشر قرار گرفته است.يک بازي تخيلي ممکن است کاربردهاي مختلفي در ساخت اسباب بازي، فناوري شاتل يا آندوسکوپي داشته باشد.
علاوه بر نبود امنيت علمي، فقدان امنيت اقتصادي که براي تمام فعالان اقتصادي واضح و ملموس است، جاي بحث دارد.عدم ثبات قوانين، دستورالعمل ها و بخشنامه هاي بانکي و گمرکي، امور را متوقف مي کند.در کشور، ما فقط فرار مغزها را نداريم، بلکه سرقت مغزها- همان تخليه اطلاعاتي-نيز انجام مي شود.مراکزي در دنيا وجود دارد که از دانشمندان سراسر دنيا در خصوص حل موضوعات مبهم دعوت به همکاري مي کنند و بعضي اوقات نخبگان با ارسال مقاله و با فرمول از طريق پست الکترونيکي يا ارائه و توضيح آن در کنفرانس هاي بين المللي، مراکز ياد شده را به پاسخ خود مي رساند و از اين طريق ميلياردها دلار سود عايد مي شود.به طور مثال اين مراکز قدرت آن را دارند که هنگام ساخت شاتل فضايي از يک ميليون دانشمند عضوگيري کنند و تمام بخش هاي شاتل را به واحدهاي کوچک تقسيم و آن را بين اعضا توزيع کنند؛ بدون آنکه هر يک از اعضا بدانند کاربرد اين جزء درخواستي چيست؟ سپس نتايج همکاري دانشمندان سراسر جهان در اين مرکز جمع آوري، تجزيه و تحليل و در نهايت تبديل به شاتل مي شود.
در کشور ما به خاطر فقدان بانک هاي اطلاعاتي و ضعف در سازماندهي اين گونه بانک ها، از اين نوع سرقت ها زياد مي شود.يا هنگامي که در ايران جست و جو در فضاي اينترنت درباره موضوع خاصي زياد مي شود، و از نخبگان کشور دعوت به همکاري مي کنند.ما در کشورمان مراکزي که بتوانند علم را به ثروت تبديل کنند نداريم.اينکه در يک سال در کشور 10 هزار اختراع به ثبت مي رسد، يک حرکت است.اما توسعه پايدار هنگامي رخ مي دهد که کارخانه ها به طور مستمر خط توليد خود را بر پايه علم و اختراعات بهينه کنند و تغيير دهند.

تاثير فناوري نوين و ابداعات و اختراعات را در توسعه اقتصادي کشور چگونه ارزيابي مي کنيد و جايگاه جهاني ايران در رده بندي هاي توليد علم چگونه است؟
 

کشورهاي دنيا مدت هاست که به سمت به کار گيري اقتصاد مبتني بر دانش (KBE)رفته و هم اکنون به صورت حرفه اي عمل مي کنند.در ايران فناوري نانو، بيوتکنولوژي (زيست فناوري)و فناوري نوين بسياري داريم، اما اثرگذاري آن در اقتصاد محسوس نيست.عده اي بر اين باورند که در آينده فناوري هاي نوين اثرات خود را در اقتصاد نمايان مي کند.اما نکته اينجاست که تا هنگامي که علم روش هاي به کارگيري فناوري هاي جديد دراقتصاد را فرانگيريم، فناوري هاي نوين تاثير چشمگيري در توسعه اقتصادي نخواهد داشت.ما به دنبال چگونگي به کارگيري علم در اقتصاد نبوديم.فکر مي کنيم اقتصاد يعني فقط بازار پول و سرمايه يا بازار تجارت.اين طرز تلقي معنا و مفهومي ندارد.بازار پول و سرمايه تکه اي از پازل اقتصادي است.
دنيا به سمت به کارگيري اقتصاد علمي رفته و عنصر اصلي ايجد اقتصاد مبتني بر دانش نيز دانشمندان و نخبگان جامعه هستند.
اگر وضعيت و جايگاه ايران در ثبت اختراعات علمي در صحنه بين المللي بخواهيم ارزيابي کنيم، مي توان گفت بر اساس گزارش مجله "اکونوميست"، طي سال هاي 2004 تا 2008 چين که با سرعت بسيار زياد در رده بندي اختراعات صعود کرده، نسبت به دو سال گذشته از رتبه 59 به 57 ارتقا يافت و کشورهاي آمريکا، ژاپن، سوئيس، فنلاند، آلمان، سوئد، هلند و تايوان جزو ده کشور نخست در رده بندي ثبت اختراعات علمي در جهان هستند.پيش بيني در مورد ده کشور نخست، حفظ اين جايگاه تا سال 2013 است.
بنا بر گزارش مجله اکونوميست، کانادا رتبه 14، انگليس رتبه 18، ايتاليا رتبه 22، مالزي رتبه 31، روسيه رتبه 39، ترکيه رتبه 52، الجزاير رتبه 76، ايران رتبه 75 و ويتنام رتبه 78 را به خود اختصاص داده اند.از اين رو رتبه در ايران نزديک کشورهاي الجزاير و ويتنام است.

جايگاه توليد علم را در ايران بر مبناي افق 1404 چگونه مي بينيد؟ آيا ظرفت هاي مورد نياز در اين زمينه شناسايي شده و مورد بهره برداري قرار گرفته اند؟
 

در چشم انداز 1404 نکات شفافي درباره نقش نخبگان در اقتصاد وجود ندارد، گرچه بعضي از اقتصاد دانان مطالبي به آن افزوده اند.به هر حال در اقتصاد، عدد و رقم و شاخص ها بيانگر وضعيت هستند و نمي توان گفت اقتصاد ما خوب يا متوسط است؛ اين معنا ندارد.اينکه GDP چقدر است و ضريب جيني به چه ميزان است، تعيين کننده وضعيت اقتصادي است.پارامترهاي ارزيابي شده توسط شاخص ها در مورد چشم اندازها و شاخص هاي پراکسي (PROXY)در ايجاد، کسب، انتشار و کاربرد دانش شاخص هاي مهمي هستند.
پارامترهاي ارزيابي شده در ايجاد و دانش عبارتند از:ميزان تحقيق و توسعه انجام شده در اقتصاد، دسترسي به منابع انساني مورد نياز براي R & D و کيفيت و وضعيت اساسي سيستم ابداعات ملي بر اساس خروجي و ستاد علوم و فناوري انجام شده که براي هر کدام بايد عدد و رقم داده شود.
در شاخص هاي پراکسي درصد GDP صرف شده براي R & D مشخص مي شود.در چشم انداز مي خواهيم بدانيم به کجا مي رسيم، از اين رو بايد درصد GDP صرف شده براي R & D معلوم باشد.سرانه محققان به ازاي هر هزار نفر در مقايسه با کشورهاي درحال توسعه به چه ميزان است؟ آيا به آن چشم انداز مورد نظر مي رسيم يا خير؟ همچنين سرانه ثبت اختراعات و توليد علم چقدر است؟
يکي از پارامترها، ميزان فناوري ها و اختراعات وارد شده از ديگر کشورها است.ما هميشه نبايد خودمان توليد علم و به ديگران عرضه کنيم.در اينجا سؤال اين است که از يک ميليون اختراع ثبت شده در سال در سراسر دنيا، دانشمندان ما چه درصدي را به خود اختصاص داده اند؟ به علاوه، ميزان فناوري و اختراعات وارد شده به کشور مشخص نيست و کسي پاسخگو نيست.بايد به سراغ شرکت هاي وارد کننده فناوري رفت و ديد فناوري وارداتي چقدر به روز است و تاثير اقتصادي آن چقدر است؟
آيا توليد کالا توسط فناوري وارداتي، در زمان بهره برداري منسوخ شده نيست؟ ميزان ارائه محصولات و خدمات واسطه از فعاليت هاي ابداعي، و خدمات تجاري بر اساس دانش هاي نوين از منابع جهاني، از ديگر پارامترهاي بخش کسب دانش است.ما نبايد فقط به خودمان بپردازيم.دانش جهاني برايمان بهترين فرصت و سکوي پرتاب است.درصد واردات کل به واردات فناوري جديد، از جمله شاخص هاي پراکسي در بخش کسب دانش است.بايد از گمرگ پرسيد درصد فناوري هاي جديد وارداتي نسبت به واردات کل چقدر است؟ چنانچه محصولات کشاورزي بيشتر از فناوري جديد باشد، به اهداف چشم انداز 1404 نخواهيم رسيد.
شاخص ديگر پراکسي، تعداد دفاتر مرکزي و منطقه اي توليد علم و فناوري است.کشورمان چه تعداد دفاتر در دنيا دارد که کارشان فقط کسب فناوري جديد و ارسال آن به ايران است؟ اگر عضو جامعه جهاني هستيم و جنگ ها و بحران هاي آن را تحمل مي کنيم، بايستي از فناوري آن نيز استفاده کنيم.کشورمان دفاتر خدمات تجاري ندارد و علت آن نيز فقدان پذيرش ريسک از سوي مديران است؛ زيرا مديران ما "مديريت ريسک"بلد نيستند.در بخش انتشار دانش نيز ميزان منابعي که براي توسعه اطلاعات مربوط به زيرساختارها اختصاص داده مي شود، يکي از پارامترهاي اين بخش است.
در اينجا اين سؤال پيش مي آيد که در کشورمان چقدر از رديف بودجه دلوتي به IT اختصاص داده مي شود؟
دو پارامتر ديگر، يکي قابليت خوب خدمات ICT(فناوري اطلاعات و مخابرات)و ديگري شناخت ابتدايي از IT و مهارت هاي زباني براي ارتباط و اتصال به شبکه بين المللي است.چنانچه کشورمان در سال 1404 مي خواهد قدرت اول منطقه باشد، بايد زير ساخت هاي ارتباطي آن نيز در سطح کشورهاي منطقه باشد.هم اکنون سرعت اينترنت در کشور بسيار پايين است و به عبارت بهتر"لاک پشتي "است.تصور کنيد کشورهاي منطقه با شتاب فزاينده و رو به جلو و با امکانات وسيع تر، در سال 1404 چه موقعيتي خواهند داشت وکشورمان در چه وضعيتي خواهد بود.
در بخش انتشار دانش، سه شاخص مورد بررسي قرار مي گيرد:درصد ICT و درصد آن به GDP، سرانه هزينه دستيابي به اينترنت و درصد آن به GDP، و همچنين درصد نيروي کار با حداقل مدرک تحصيلي ديپلم.
سهم ICT و سرانه هزينه دستيابي به اينترنت در GDP کشور نداريم.شايد وزارت ارتباطات و فناوري آماري در اين زمينه داشته باشد.
همچنين بيش از 80 درصد از مردم کشورمان در حد ديپلم تحصيلات دارند.چنانچه 80 درصد مردم داراي فوق ليسانس و دکترا بودند، مي توان گفت امور اقتصادي بر اساس دانش انجام مي شود.
يکي از پارامترها در بخش کاربرد دانش، توانايي نيروي کار د رمطالعه، تحليل و استفاده از اطلاعات، داده و دانش مربوطه است.چنانچه ما بهترين ابزاري را در اختيار داشته باشيم ولي نيروي کار، توانايي به کارگيري آن را نداشته باشد، ابزار کار، کارايي نخواهد داشت.
تعداد شغل ها و فعاليت هايي که بر اساس دانش روز و فناوري مدرن ونوين پايه ريزي شده است و نيز ايجاد شغل هاي جديد از اين دست، يکي ديگر از پارامترهاي ارزيابي شده توسط شاخص ها است.وزارت کار و امور اجتماعي بايد آمار دهد که روند رشد و تربيت نيروي انساني ماهر چقدر بوده است؟ چنانچه بگويد رشدي نبوده، يعني نيروي محرکه خاموش است و چشم اندازي وجود ندارد.انسان در اقتصاد، موتور محرکه است و اگر انسان وجود نداشته باشد، اقتصادي وجود ندارد.انسان محوري در اقتصاد مهم است.بعضي ها منابع مالي را مهم مي دانند ولي منابع انساني است که منابع مالي و استراتژي را تدوين مي کند.
درصد نيروي کار با تحصيلات دانشگاهي و درصد سرمايه هاي انساني دانشگر درسازمان يکي از شاخص هاي پراکسي در بخش کار و دانش است.
چنانچه مروري بر نيروي انساني شاغل در سازمان هاي بزرگ داشته باشيم، درصد نيروي تحصيلکرده نسبت به نيروهاي کارگري 5-4 درصد است که نشان مي دهد اگر مجموعه اي بالاترين فناوري را داشته باشد، آن را صنعت مونتاژ به کار خواهد گرفت و بخش پژوهش و توسعه نخواهد داشت.
شاخص بعدي، ميزان کارآفريني بر اساس رقابت هاي جهاني است.کارآفريني مقوله بسيار مهمي است که در ايران چيزهايي از آن شنيده مي شود.
در سال 2001 آمريکا در ازاي يک ميليون جمعيت، 394 اختراع داشت.کره جنوبي 190 اختراع داشت و ايران هنوز به عدد نرسيده است.
کشورها در خصوص واردات فناوري جديد، ايجاد دفاتر علمي و نسبت هزينه صرف شده جهت دستيابي به اينترنت GDP، آمار مي دهند تا وضعيت خود را نسبت به چشم انداز ترسيم شده نشان دهند.به طور مثال تايوان 0/67 درصد و کره جنوبي 1/5 درصد هزينه صرف شده جهت دستيابي به اينترنت نسبت به GDP صرف مي کنند.
کشورهاي در حال توسعه نسبت به کشورهاي پيشرفته بايستي شاخص هاي بهتري داشته باشند.به طور مثال چنانچه آمريکا يک درصد هزينه مي کند، کشورمان بايستي 5 درصد هزينه کند.زيرا اولاً GDP ما با آمريکا متفاوت است و ثانياً کشور ما عقب ماندگي هايي در اين زمينه دارد که بايد جبران شود.

اشاره اي به دفاتر وابستگان علمي کشورها در سراسر جهان داشتيد، وظيفه اين دفاتر چيست؟ و چگونه مي توان از ظرفيت ها استفاده کرد؟
 

وزارت امورخارجه پست هايي با عنوان وابسته علمي در خارج از کشور دارد.من بعد از انقلاب از سال 1363 به مدت چهار سال به عنوان وابسته علمي لندن مطالعه مي کردم و در آن سال ها "مودم"را که جزو ابزارهاي نظامي محسوب مي شد، با دشواري هاي دانشگاهي و تحقيقاتي کشورها ارتباط برقرار کنم.هم اکنون از اين ظرفيت ها استفاده نمي کنيم.دفاتر علمي کارشان بسترسازي و فراهم کردن زمينه فعاليت براي شرکت هاي "دانش بنيان"است.شرکت هاي دانش بنيان به دنبال کار مي روند تا جديد ترين فناوري را وارد کنند.اما هم اکنون از اين ظرفيت ها بهره نمي بريم و متأسفانه کشور به وارد کننده محصولات کشاوري از کشورهاي چين و پاکستان و مصرتبديل شده است.
به اعتقاد من ايران تحريم اقتصادي نشده، بلکه در تحريم علمي به سر مي برد.خريد نيروگاه هسته اي خيلي آسان است، اين مهم است که با چه دانش فني بتوان نيروگاه هسته اي را طراحي، احداث و مديريت کرد.
يکي از خطاهاي بزرگ پس از انقلاب در نظام آموزش عالي کشور که منجر به عقب ماندگي علمي شده است، مسدود شدن بورسيه ها و اعزام دانشجو به خارج است.ايرانيان انسان هاي هوشمند و فکوري هستند که به سرعت ارتباط برقرار مي کنند و با شرايط جديد خود را تطبيق مي دهند، از اين رو به اعتقاد من بورسيه تحصيلي دولتي براي عموم مردم بايستي آزاد شود و تمام وزارتخانه ها بورسيه تحصيلي کارکنان را احيا مي کنند.
تجربه اي که چين داشت شگفت انگيز است.اين کشور 10 ميليون دانشجو را با بورسيه دوليت به دانشگاه هاي معروف مثل "هاروارد"، "کمبريج"، "آکسفورد"، "MIT"، "سوربن" و ...فرستاد تا مدارج تا سطوح دکترا و پروفسوري را بگذارنند.از اين تعداد 8 ميليون دانشجو به کشورشان برگشتند و 2 ميليون دانشجو ديگر در مراکز علمي و تحقيقاتي مشغول به تحصيل اند و به طور مستمر در حال ارسال اطلاعات و دانش به کشورشان هستند.

جنابعالي به چالش هاي فراروي نخبگان اشاره کرديد.راهکارهاي پيشنهادي براي برون رفت از وضعيت کنوني چيست؟
 

چنانچه برنامه ريزان و سياست گزاران به 8 راهکار نوابغ به خوبي عمل کنند، مي توانند به موفقيت دست يابند.اين 8 راهکار توسط ارسطو، اينشتين، اديسون، مورس، داوينچي و ديگر نوابع براي اداره بهتر امور زندگي به کار گرفته شده که از اين قرار است:
1-به مشکلات از جوانب مختلف نگاه کنيد:ديدگاه هاي جديدي را انتخاب کنيد که کسان ديگري از آن استفاده نمي کنند.نوابغ از اين روش استفاده کردند.منظور اين است که به مشکلات تک بعدي نگاه نشود.
2-تجسم کنيد:اينشتين وقتي به حل مشکل فکر مي کرد، سعي مي کرد آن را با استفاده از نمودارهاي مختلف به چند طريق ممکن فرموله کند.او راه حل ها را "تجسم"مي کرد.عقيده داشت که کلمات و اعداد به آن شکل نقش مهمي در فکر کردن در مورد راه حل يک مشکل ندارند.
3-ايجاد کنيد:استفاده از قدرت زايش و توليد، يکي از روش هاي حل مسئله است."توماس اديسون" 1093 حق ثبت اختراع داشت.او با ارائه فکر و تدبير، سودمندي وسايل اختراعي خود را تضمين مي کرد.استادي از دانشگاه کاليفرنيا در مطالعه اي در مورد 2036 مخترع تاريخ، به اثبات رساند که بزرگ ترين دانشمندان نه تنها آثار فوق العاده اي مي ساختند، بلکه آثار بد و به درد نخوري هم در کارنامه خود داشته اند اما آنها از شکست نمي ترسيدند و آنقدر تلاش مي کردند تا به موفقيت دست يابند.
4-ترکيبات جديد بسازيد:افکار و ايده ها، تصاوير و انديشه هايتان را ترکيب کنيد و دوباره ترکيب کنيد و آنها را به صورت ترکيبات مختلف درآوريد، هرچند که طبيعي و مناسب نباشد.
5-رابطه سازي کنيد:بين موضوعات نامشابه ارتباط ايجاد کنيد، ايجاد ارتباط بين بخش هاي مختلف اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي مي تواند راهگشا باشد.
6-متضاد فکر کنيد:درباره هر ايده، متضاد آن را فکر کنيد که چنانچه اين ايده به نتيجه نرسيد چه اتفاقي خواهد افتاد.فيزيکدان معروف "نيلز بوهر"عقيده داشت که اگر متضادها را کنار هم بياوريد، خواهيد ديد که افکار و انديشه تان به مرحله جديد منتقل مي شود.افکار معلق و مسکوت مي تواند به شما براي خلق يک شکل جديد کمک کند.
7-استعاري فکر کنيد:ارسطو استعاره را يکي از علامت هاي نوابغ مي دانست و عقيده داشت که هر فردي که ظرفيت درک شباهت هاي بين دو قلمرو کاملاً مختلف را داشته باشد و بتواند آنها را به هم ربط دهد، يک نابغه است.
8-خود را براي شانس و ريسک آماده کنيد:اگر براي انجام کاري تلاش کنيم و شکست بخوريم، مشغول کار ديگري خواهيم شد.اين اولين اصل تصادف خلاقانه است.شکست زماني مي تواند سودمند باشد که ما به آن به عنوان يک نتيجه بي حاصل فکر نکنيم.به جاي اين روند کار، مؤلفه هاي آن و طريقه تغيير آنها را تحليل کنيم تا به نتيجه برسيم.بپرسيد چرا من شکست خوردم؟ بپرسيد چه کرده ام؟
منبع:دانشمند شماره559



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط