روشنفکري؛ از قرائت ابتر غرب تا خلسه ي هايدگري
نويسنده: امين ماهاني
افراد گوناگون روشنفکري را به گونه هاي متفاوتي تعريف کرده اند؛ دکتر يحيي يثربي گفته است: روشنفکري يعني باور به اينکه وضعيت موجودي را که شايسته وجود انساني نيست مي توان تغيير داد. محمد حکيم پور بر اين باور است که روشنفکر انساني در جغرافياي زماني و مکاني خاص اما دربرگيرنده هر دو داراي نوعي آگاهي و شعور اجتماعي، سياسي و فکري خاص از نوع حکمت و ماوراي علم است که او را در شناخت وضع اجتماعي جامعه اش و جايگاه خويش در جامعه و هستي، جايگاه جامعه اش در جهان و همچنين شناخت راه حل ها و درمان بحران ها و ناهنجاري هاي اجتماعي- سياسي جامعه خويش بصيرت و ياري مي دهد و او را اغلب بر وضع اجتماعي-سياسي نامطلوب مبعوث و مسلط مي کند. در تقسيم بندي کلي روشنفکران دو دسته اند: روشنفکران پيشرو و روشنفکران نوگراي دنباله رو. روشنفکر پيشرو روشنفکري است که توليد انديشه مي کند و روشنفکر نوگراي دنباله رو باز توليد انديشه هاي روشنفکران ديگر را ميسر مي نمايد و از اين رو به نوعي مترجم ايده ها و انديشه هاي روشنفکران پيشرو به شمار مي آيد. واقعيت اين است که از نظر کمي بيشتر روشنفکران ايران جزء گروه دوم بوده اند. اين گروه به ترجمه و تقليد روي آورد؛ زيرا به فقر شديد فلسفه و انديشه بومي و «بحران هويتي» که موجوديت آن را به گونه اي عميق و رنج آور زير سؤال مي برد، دچار بود.
بنابراين يکي از آفت ها براي روشنفکري ديني عقلانيتي است که به مرجعيت نقل و وحي پشت کند. اين نوعي سکولاريسم عريان است که با ماترياليسم سازگاري دارد؛ البته اين مسئله خيلي خطرساز نيست. اما نوع دوم اين است که ستيزي آشکار با دين ندارد و مي کوشد دين را در چهارچوب معرفت عقلي مطرح در قرن فهدهم و هيجدهم با معرفت تجربي محض قرن نوزدهم قرار دهد و دين را فقط تفسير علمي تجربي کند. اين آفت، در صورت گرفتار شدن جريان هاي تفسير اجتماعي به آن آفتي قوي تلقي مي شود.
آفت جدي روشنفکري ديني اين است که روشنفکري با پوششي ديني و کمک گرفتن از ادبيات ترجمه و بار چپ و گرايش ليبراليستي و حضور جدي تفسيرهاي ليبراليستي دين، وارد فضاي فرهنگي جامعه شود. به ديگر بيان هم بحث فهم دين مطرح است و هم تحقق دين؛ بعني بايد عصر و زمان خود را ديني کرد نه دين را عصري و زماني. ويژگي سوم در حوزه ي فرهنگ و انديشه آزاد انديشي است.
منبع: نشريه زمانه، شماره 93.
آفت هاي روشنفکران در ايران
1. بلاتکليفي در جريان روشنفکري:
2. نقد پذيري به دليل ضعف:
3. دشوارگويي و تمايز از جامعه:
4. قياس مع الفارق ايران با اروپا:
5. خلسه ي هايدگري:
6. تفسير ليبراليستي؛ آفت روشنفکري ديني:
بنابراين يکي از آفت ها براي روشنفکري ديني عقلانيتي است که به مرجعيت نقل و وحي پشت کند. اين نوعي سکولاريسم عريان است که با ماترياليسم سازگاري دارد؛ البته اين مسئله خيلي خطرساز نيست. اما نوع دوم اين است که ستيزي آشکار با دين ندارد و مي کوشد دين را در چهارچوب معرفت عقلي مطرح در قرن فهدهم و هيجدهم با معرفت تجربي محض قرن نوزدهم قرار دهد و دين را فقط تفسير علمي تجربي کند. اين آفت، در صورت گرفتار شدن جريان هاي تفسير اجتماعي به آن آفتي قوي تلقي مي شود.
آفت جدي روشنفکري ديني اين است که روشنفکري با پوششي ديني و کمک گرفتن از ادبيات ترجمه و بار چپ و گرايش ليبراليستي و حضور جدي تفسيرهاي ليبراليستي دين، وارد فضاي فرهنگي جامعه شود. به ديگر بيان هم بحث فهم دين مطرح است و هم تحقق دين؛ بعني بايد عصر و زمان خود را ديني کرد نه دين را عصري و زماني. ويژگي سوم در حوزه ي فرهنگ و انديشه آزاد انديشي است.
منبع: نشريه زمانه، شماره 93.