جهاد اقتصادي و تجاري سازي توليد علم در الگوي اسلامي – ايراني
نويسنده : محمدرضا همتي
اشاره:
اگر نظام جمهوري اسلامي بتواند موفقيت خود را در ديگر عرصه ها به نمايش بگذارد و نمونه اي كامل از تمدن اسلامي مبتني بر عدالت را به جهانيان ارايه دهد و به نوعي بهشت زميني را شكل بخشد، آن گاه است كه دشمنان بشريت به فغان خواهند افتاد؛ زيرا ارايه چنين اسوه و نمونه اي از جامعه برتر مي تواند تمامي بساط ستمگران و مستكبران را گرد آورد و از تخت فرو كشد.
نقشه راهي كه جمهوري اسلامي با هوشياري و درايت رهبري ترسيم كرده است، ارايه نمونه اي از جامعه برتر به جامعه جهاني و بشريت است. رهبري بر آن است تا پازل هاي اين جامعه را با همكاري و همدلي امت اسلام بسازد و بچيند. يكي از مهم ترين پازل هاي جامعه برتر فراهم آوري زمينه هاي آسايش است كه از طريق توليد و توزيع عادلانه ثروت اتفاق مي افتد. از اين جاست كه "اقتصاد " جايگاه مهمي در پازل جامعه برتر ايماني مي يابد تا تمدن اسلامي در عصر كنوني شكل گيرد.
نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي اسلامي بر آن است تا يكي از عرصه هاي اقتصاد يعني نقش تجاري سازي توليد علم در جهاد اقتصادي در پازل جامعه برتر ايماني و تمدن اسلامي را مورد بررسي قرار دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
نقش توليد علم در توليد قدرت و ثروت
بنابراين، علم به يك معنا شناخت موجودات هستي و آگاهي از آن كه در آيات قرآني به عنوان علم الاسماء از آن ياد شده، علم قدرت و تسخير است كه در سايه سار آن انسان مي تواند خلافت و ربوبيت نمايد. همه انسان ها از چنين ظرفيتي برخوردارند و تنها كاري كه مي بايست انجام دهند فعليت بخشي به اين قدرت نهفته و سرشته در ذات است كه از آن در تعابير اسلامي به متاله و خدايي شدن ياد مي كنند.
هر انساني از راه هاي گوناگون مي تواند اسماي الهي سرشته در ذات خويش را فعليت بخشد كه از آن راهها به عبوديت ياد مي شود. عبوديت در اين تفسير داراي مراتبي است كه خواسته و ناخواسته در عالم پديد مي آيد؛ چرا كه علم در تفسير وحياني قرآن، چيزي جز اتصال به ذات باري تعالي نيست و خدايي شدن به معناي عالم شدن در زمان اين اتصال تحقق مي يابد.
هنگامي كه ما از توليد علم سخن به ميان مي آوريم مراد و منظورمان از توليد و ولادت به معناي اتصال انسان به مبدا علم و دانايي يعني خداوند است. اين اتصال براي همگان اتفاق مي افتد؛ چرا كه خداوند همه هستي را پر كرده و صمدانيت وي جايي را خالي نگذاشته است. پس هر جا كه علم است حضور او نيز تثبيت شده مي باشد؛ چنان كه هر جايي كه نام هستي بر آن برده مي شود، خالي از خداوند نيست.
در آموزه هاي قرآني، از انسان خواسته شده تا با اتصال به خداوند و متاله شدن، علم را در خود فعليت بخشد و حقايق هستي را ادراك نمايد. اين ادراك حقايق هستي به انسان كمك مي كند تا شناخت اسمايي را به دست آورد و با هر اسم بر موجودي از موجودات هستي تسلط بيابد. در حقيقت شناخت اسمايي و ادراك حقايق هستي، به معناي تسلط و تسخير است كه زمينه ربوبيت و پروردگاري بر آن موجود و هستي را براي انسان فراهم مي آورد و انسان مي تواند در مسير افزايش از آن براي كمال خود بهره برد و آن چيزي را نيز به كمال شايسته و بايسته خود برساند.
براين اساس مي توان دريافت كه توليد علم تا چه اندازه در توليد قدرت و ثروت انسان و جامعه نقش دارد؛ زيرا دانسته شد كه توليد علم به معناي ارتباط با حقيقت هستي و حقايق مرتبط با آن، به معناي درك درست از حقيقت چيزها و موجودات و تسلط و تسخير آن هاست. چنين تسلط و تسخيري عين قدرت و توانايي است. انسان از اين قدرت و توانايي تسلط و تسخير، مي تواند بهره گيرد و امكانات شدن هاي كمالي را به دست آورد. اين همان ثروت واقعي است كه انسان د رجست وجوي آن است. چنين قدرت و ثروتي است كه انسان را به سعادت واقعي مي رساند.
بنابراين توليد علم به معناي توليد قدرت و ثروت مي بايست در دستور كار هر انسان و جامعه انساني قرار گيرد؛ چرا كه هدف آفرينش و فلسفه آن تنها از اين راه تحقق مي يابد و شدني مي شود. پس مي توان گفت كه دانايي توانايي و دانش همان قدرت و ثروت است.
تجاري سازي توليد علم و مقام خلافت انساني
اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه تجاري سازي توليد علم به چه معنايي است؟ لازم است به اين نكته پيش از پاسخ به پرسش اصلي توجه داده شود كه يكي از مسئوليت ها و مأموريت هاي بشر در زمين به عنوان خليفه، استعمارالارض (آباداني زمين) است. (هود، آيه 61) بنابراين، خلافت انساني مقتضي است كه انسان نه تنها خود را به بلوغ كمالي برساند، بلكه موجودات زميني را از طريق آبادسازي به كمال برساند.
همچنين مسئوليت انساني تنها در قبال خود نيست، بلكه انسان مسئوليت دارد تا ديگران را از جمله نوع بشر را نيز به كمال برساند. اين بدان معناست كه راه دست يابي به كمال در انسان از طريق كمال بخشي به ديگران مي گذرد. اين گونه است كه توليد علم به عنوان مقدمه كمال يابي خود شخص مطرح مي شود و كمال هر شخص انساني در كمال جامعه و جهان است.
اگر انسان مأموريت و وظيفه دارد تا توليد علم كند تا به كمال برسد، لازمه آن است تا از اين شناخت و علم خود به درستي بهره گيرد. توليد علم به معناي شناخت حقايق هستي و دانايي و آگاهي نسبت به آن، به معناي قدرت تسخير و تصرف است. بنابراين، هر انسان و جامعه انساني، در توليد علم بايستي به اين نكته توجه داشته باشد كه در چيزها تصرفاتي را انجام دهد كه كمال يابي خود و ديگران را تسريع بخشد و ثروت واقعي را براي جوامع بشري و ديگران فراهم آورد. از اين رو توليد علم با تصرفات در موجودات ارتباط مي يابد. اين كه انسان نسبت به اموري چون اتم ها آگاهي و دانايي يابد و حقيقت آن را دريابد، از آن روست كه بتواند در آن تصرفاتي در راستاي اهداف و فلسفه آفرينش خود و ديگران پديد آورد. به عنوان نمونه تصرفات در هسته هاي اتم براي توليد انرژي يا شناخت ژنوم انساني براي تغييرات مطلوب در راستاي اهداف آفرينش، امري لازم و بايسته است و خلافت انساني و مظهريت در ربوبيت مقتضي اين است.
تجاري سازي توليد علم به معناي بهره مندي درست از علم و توليد آن است. به اين معنا كه اگر علمي توليد مي شود و دانايي و آگاهي نسبت به امري چون هسته و ژنوم انساني به دست مي آيد، مي بايست اين دانش و دانايي در خدمت اهداف و فلسفه آفرينش قرار گيرد كه از آن به تجاري سازي توليد علم ياد مي شود. به سخن ديگر، تجاري سازي توليد علم به معناي توليد علم با هدف و انگيزه مناسب و مطلوب و درست است؛ چرا كه بي تجاري سازي توليدات علمي، نمي توان از خلافت و مظهريت پروردگاري انسان سخن به ميان آورد.
به عبارت ديگر، براساس آموزه هاي قرآني و اسلامي، تجارت سازي توليد علم، در حقيقت بخشي از فرآيند كمال يابي و كمال بخشي به دانش و دانايي است؛ چرا كه بي تجارت سازي نمي توان مدعي علم واقعي در خدمت به بشر و جهان در مقام خلافت و مظهريت پروردگاري انسان شد.
با اين بيان دانسته شد كه مراد از تجاري سازي توليد علم چيست؛ چرا كه تجاري سازي در اين جا تنها به عنوان نمادي از بهره مندي درست از علم و توليد آن است؛ زيرا علم بي منفعت همانند زنبور بي عسل است. تجاري سازي توليد علم به علم، كمال واقعي مي بخشد و هدف و فلسفه درست آن را به نمايش مي گذارد. در غير اين صورت هرگونه آگاهي و دانايي نسبت به حقايق واشيا، آگاهي بي ارزش است؛ زيرا هدفي را تعقيب نمي كند و تغييري را ايجاد نمي كند، افزون بر اين كه برخلاف مأموريت و مسئوليت انساني در امر آباداني و تغيير درست و مناسب در زمين است كه در آيه61 سوره هود به آن اشاره شده است.
شكل گيري زنجيره تجاري سازي توليد علم و ثروت
خردمندان به سبب اين كه حقايق را به درستي مي شناسند و در چارچوب فلسفه آفرينش، در آنها تصرف و تغيير ايجاد مي كنند، موجب كمال بخشي به آن ها مي شوند، در حالي كه رفتار توده هاي مردم موجب افساد در آن مي شود. دانش و دانايي مي بايست خردمندانه باشد تا قطعات پازل به درستي شناخته و چيده شود و قرار گرفتن هر قطعه اي موجب كمال و تكميل آن شود.
هر چند كه به ظاهر علم شيمي از رياضي يا علم فيزيك يا حتي علوم انساني چون حقوق جداست، ولي بايد توجه داشت كه همه اين علوم بايستي در يك واحد ديده شود تا بتواند چنان كه هست خودنمايي كرده و تأثيرگذار باشد. توليد علم نيز مي بايست اين گونه مكمل يك ديگر باشد و تجاري سازي و بهره مندي بشر از علم و توليد آن نيز بايد به صورت زنجيره اي ديده شود.
شكل گيري زنجيره تجاري سازي توليد علم منجر به توليد ثروت مي شود و اين ثروت است كه فرصت هاي برابر كمالي را براي جامعه بشري فراهم مي آورد و هر كسي عادلانه مي تواند از سهم و قسط خويش از زمين و امكانات و ثروت بهره مند شود و خود را به كمال برساند و مظهريت ربوبيت را به دست آورد.
امام خامنه اي در مقام تبيين حقيقت انسان و هدف برتر وي به اين نكته بارها توجه داده است و از نهضت نرم افزاري وتوليد علم براي دست يابي به جامعه برتر سخن به ميان آورده است. از نظر ايشان شكل گيري زنجيره تجاري سازي توليد علم و توليد ثروت ملي لازم امتي است كه مي خواهد امت وسط و امت شاهد براي جوامع بشري باشد.
ايشان در خصوص تجاري سازي توليد علم خاطرنشان كردند: اگر زنجيره توليد دانش، تبديل دانش به فناوري، توليد محصول و در نهايت تجاري سازي علم تكميل شود، مسير توليد علم به توليد ثروت ملي كشور و پاسخگويي به نيازهاي ملت منتهي خواهد شد. (مقام معظم رهبري، نوروز90، مشهد مقدس)
اگر اين فرآيند به درستي شناخته و پيموده شود، مي تواند جامعه برتر را تحقق بخشد و زنجيره توليد دانش و تبديل آن به فناوري و تجاري سازي يعني تمدن سازي اسلامي. اين بدان معنا خواهد بود كه جامعه برتر ايماني شكل گيرد و الگو و نمونه اي براي بشريت شود.
البته تحقق كامل فرآيندي از توليد علم تا تبديل آن به فن آوري و تجاري سازي و بهره مندي از آن در شكل تغيير و تصرف و تبديل به ثروت همگاني نيازمند نقشه راه و همت مضاعف و كار مضاعف است.
پيش از هر چيزي انسان مي بايست خود را بشناسد و از ظرفيت ها و توانمندي هاي خويش در مقام خلافت الهي و خدايي بودن و پروردگاري و ربوبيت آگاه شود و روحيه خودباوري به عنوان خليفه الله در وي ايجاد شود. از اين رو امام خامنه اي در تبيين اين مهم مي فرمايد: روحيه خودباوري و اعتمادبه نفس بالا و شكل گيري زنجيره تجاري سازي توليد علم و توليد ثروت ملي از نكات برجسته اين حركت علمي است. (مقام معظم رهبري، نوروز90، مشهد مقدس)
اگر انسان و جامعه اي قدر خود را بشناسد و از مقام خلافت الهي و تسخير و قدرت تسلط و توليد علم و تبديل آن فن آوري و تجاري سازي آگاه شود، مي تواند به آساني و سادگي فرآيند زنجيره سازي توليد علم و ثروت را بشناسد و بپيمايد.
البته دشمنان نيز به اين مسئله آگاه هستند و براي مقابله با ايجاد چنين روحيه اي بسيج شده اند. آنان براي مقابله با هدف برتر جامعه ايماني يعني ايجاد تمدن اسلامي مبتني بر عدالت و استكبارستيزي و ستم ستيزي، نقشه راهي را كشيده اند كه مي بايست به عنوان نقشه راه شيطان آن را شناخت و برخلاف آن برنامه ريزي كرد و عكس آن عمل نمود.
هراس دشمنان از الگو شدن نمونه موفق اسلامي
آن چه موجب هراس دشمنان امت اسلام و ايران اسلامي است، تبديل ايران به يك نظام و جامعه برتر در جامعه جهاني است؛ زيرا مي تواند به عنوان الگوي رهايي و عدالت خواهي و روحيه خودباوري در جهان مطرح شود و بساط دشمنان بشريت را برچيند.
منبع:روزنامه كيهان
/ج