تنبلی و کسالت (ریشه‌ها)

مهم نیست که مسئله تا چه اندازه فراگیر است، مهم این است که آیا برای برخورد با آن کاری از ما ساخته است یا نه؟ یا این‌که اصلاً دلیلی وجود دارد برای این‌که بتوان با تنبلی مقابله کرد و آن را حل کرد؟ بله، بالاترین دلیل، زندگی همه انسان‌های موفق است؛ آدم‌های موفق دفع‌الوقت نمی‌کنند و تنبل نیستند.
سه‌شنبه، 23 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تنبلی و کسالت (ریشه‌ها)

 تنبلی و کسالت (ریشه‌ها)
تنبلی و کسالت (ریشه‌ها)


 

نويسنده:حسن مانیان
منبع : اختصاصي راسخون



 

حسن مانیان

چکیده
مهم نیست که مسئله تا چه اندازه فراگیر است، مهم این است که آیا برای برخورد با آن کاری از ما ساخته است یا نه؟ یا این‌که اصلاً دلیلی وجود دارد برای این‌که بتوان با تنبلی مقابله کرد و آن را حل کرد؟ بله، بالاترین دلیل، زندگی همه انسان‌های موفق است؛ آدم‌های موفق دفع‌الوقت نمی‌کنند و تنبل نیستند.
منظور از دفع‌الوقت، به تعویق انداختن انجام کاری است که می‌دانید همین حالا باید انجام شود و به آینده موکول گردد. اگر انجام کاری را به بعد موکول کنید تا کاری مهم‌تر انجام دهید تنبلی نکرده‌اید؛ این را تنبلی و دفع‌الوقت نمی‌گویند.
عده‌ای به اشتباه، تنبلی را جزء ذات انسان می‌دانند، ایشان متوجه نیستند که تنبلی جزء مشترک همه کسانی است که از امکانات بالقوه خود استفاده نمی‌کنند. البته درست است که هر کسی در مواقعی تنبلی می‌کند، اما وقتی آدم‌های موفق انجام کاری را به بعد موکول می‌کنند در واقع می‌گویند کاری بود که قصد انجامش را داشته‌اند و آن را انجام نداده‌اند. [این با تنبلی فرق دارد.]
هر کدام از افراد تنبل کارش را موکول به انجام در وقت دیگری می‌کند: به محض اینکه... به مجرد اینکه... وقتی که... اگر... با این برخورد تأخیر، به ظاهر موجه و قابل قبول به نظر می‌رسد اما باید گفت که تنها عذرسازی می‌شود. در حقیقت انواع دفع‌الوقت‌ها، به شکل خود فریب دادن است.
کلید واژه: تنبلی، کسالت، دفع‌الوقت، زمان، کار.
مقدمه
زندگی موقعیت نیست بلکه یک فرآیند است، ایستا نیست، پویایی دارد. عنصر مهم و ضروری آن تغییر است و سؤال مهمی که همه با آن مواجه هستیم این است که آیا این تغییر را در مسیری که می‌خواهیم، هدایت می‌کنیم! آیا سرنوشت زندگی خود را به دست می‌گیریم یا به جای آن، حوادث و رخدادهایی را که آن را تقدیر و سرنوشت می‌دانیم حاکم بر زندگی خود می‌سازیم.
آیات و روایات درباره تنبلی و کسالت
خداوند در قرآن می‌فرماید: «همانا منافقین با خدا مکر و حیله می‌کنند و خدا نیز با آن‌ها همین معامله را می‌فرماید و چون به نماز می‌ایستند با حال بی میلی و کسالت و ریا کاری به این کار اقدام می‌کنند.» (1)
امام علی (ع) می‌فرمایند: «إذا هَبَتَ أمرَاً فَقَعَ فِیهِ، فَإنَّ شِدَّةَ تَوقّیهِ أعظَمَ مِمّا تَخافَ مِنه؛ هرگاه از کاری ترسیدی، خود را بـه کام آن بینداز؛ زیرا ترس شدید از آن کار، دشوارتر و زیان‌بارتر از اقدام به آن کار است.» (2)
امیرمؤمنان علی (ع) می‌فرمایند: «مَنْ عَجَزَ عَنْ اَدْبَرَ فی اَحوالِه؛ هر کس در عمل و کوشش دچار سُستی و سهل‌انگاری شود، وضع و حالات او رو به انحطاط و سقوط خواهد رفت.» (3)
امام صادق (ع) در حدیث مشهور «جنود عقل و جهل»، می‌فرمایند: «از جمله سربازان عقل، نشاط است که ضدّ آن (یعنی سرباز جهل)، کسالت و بی حالی است.» (4)

فهرست خطاهای شناختی علل تنبلی و دفع‌الوقت
 

1- عوامل گرایشی: که مقولاتی مانند عدم تمایل به قبول زحمت یا ناراحتی، ترس از شکست، ترس از موفقیت، عزّت نفس کم، افسردگی، ملامت، خجالت و احساس تقصیر را در بر می‌گیرد؛
2- موانع شناختی: مانند اطلاعات ناکافی، مشخص نبودن اولویت‌ها، تردید داشتن، مطمئن نبودن درباره حمله به مسئله و ناتوانی در درک اقدام به جا و به موقع؛
3- شرایط محیطی یا عوامل خارجی: که به تأخیر افکندن را تشویق می‌کند. از جمله این شرایط می‌توان به سردرگمی، نبود تشکیلات، سر و صدا، فشار کاری بیش از اندازه، فعالیت‌های بیش از حد متنوع، نبود ابزار کار لازم و دوستان و اقوامی که بتوانند به شکلی به انجام کار کمک کنند؛
4- موانع جسمانی موجود بر سر راه اقدام به موقع: مانند خستگی، استرس و بیماری. (5)
یکی از دلائل تنبلی در انجام کارهای بزرگ و مهم این است که در ابتدا که با آن‌ها مواجه می‌شویم بسیار بزرگ و سخت به نظر می‌رسند. یکی از تکنیک‌هایی که با بهره‌گیری از آن می‌توانید یک کار بزرگ را به قسمت‌های کوچک تقسیم کنید روش بریدن کالباس است. با استفاده از این روش می‌توانید جزئیات کار را مشخص نموده و هر بار قسمتی از آن را انجام دهید؛ درست مانند بریدن یک کالباس بزرگ و هر بار خوردن یک تکه از آن و یا مانند هر بار خوردن یک تکه پیتزا.
از نظر روان‌شناسی انجام قسمت کوچکی از یک پروژه، آسان‌تر از آغاز کردن کل آن است؛ اغلب هنگامی که یک قسمت از کار را آغاز کرده و به اتمام می‌رسانید برای انجام تکه بعدی مشتاق می‌شوید و به همین ترتیب هر بار یک قسمت از کار را به اتمام می‌رسانید تا این‌که بالأخره قبل از این‌که متوجه شوید، کار به اتمام می‌رسد.
نکته مهمی که باید به خاطر بسپارید این است که شما عمیقاً در وجود خود «پا فشاری برای اتمام کار» و یا آنچه اغلب «اجبار در اتمام کار» نامیده می‌شود را احساس می‌کنید. بدین معنا که با آغاز کردن و اتمام هر نوع کاری واقعاً احساس شادی و قدرت می‌نمایید. شما به طور ناخودآگاه از اتمام یک کار یا پروژه احساس رضایت می‌کنید. این احساسِ تمام کردن کار به شما انگیزه می‌دهد که کار بعدی را آغاز نمایید و آنگاه برای اتمام آن پا فشاری کنید. (6)
یکی از دلائل اصلی تنبلی و تأخیر افراد در انجام کارشان این است که انجام کارها و فعالیت‌هایی که در گذشته عملکرد ضعیفی در زمینه آن‌ها داشته‌اند خودداری نمایید. به جای تعیین یک هدف و طرح یک برنامه برای پیشرفت در یک زمینه خاص اکثر افراد به طور کل از آن زمینه خودداری می‌کنند که این خود، شرایط را بدتر می‌سازد. برعکس هر اندازه توانایی شما در زمینه یک مهارت ویژه بیشتر شود انگیزه‌تان برای آن نیز بیشتر خواهد شد، تنبلیتان کمتر گشته و برای اتمام آن مصمم‌تر می‌شوید.
حقیقت این است که هر فرد نقاط قوت و ضعفی دارد. دست از توجیه کردن و دفاع از نقاط ضعف خود بردارید. در عوض سعی کنید که آن‌ها را دقیقاً مشخص نمایید. برای بهبود پیدا کردن در هر یک از این زمینه‌ها هدفی معین نموده و برنامه‌ای طرح‌ریزی نمایید. فقط کافی است فکر کنید! شاید برای آن‌که در کار خود بهترین باشید تنها یک مهارت را کم داشته باشید. یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که همواره باید از خود بپرسید و به آن جواب دهید این است: «کدام مهارت است که اگر من آن را به بهترین نحو در خود پرورش دهم بیشترین تأثیر مثبت را در شغل من می‌گذارد؟»
آنچه باعث خوشحالی است این است که تمامی مهارت‌های کاری، قابل یادگیری هستند. اگر فرد دیگری در یک زمینه خاص مهارت پیدا کرده پس شما هم اگر بخواهید می‌توانید در آن زمینه، مهارت پیدا نمایید.
یکی از سریع‌ترین و بهترین راه‌های مبارزه با تنبلی و انجام سریع‌تر کارها این است که در حوزه‌های اصلی کارتان عملکرد عالی داشته باشید. این مهم‌ترین کاری است که می‌توانید در زندگی یا حرفه خود انجام دهید.
قانون تشخیص ضرورت می‌گوید: «هرگز برای انجام همه کارها وقت کافی وجود ندارد اما همیشه برای انجام مهم‌ترین کارها وقت هست.»
هنگامی که زمان رو به اتمام است و انجام ندادن یک کار یا پروژه عواقب بسیار بدی خواهد داشت، شما اغلب زمان لازم برای انجام آن کار را پیدا می‌کنید، آن هم درست در لحظه آخر. مثلاً زودتر سر کار می‌روید، تا دیر وقت سر کار می‌مانید و خود را موظف می‌دارید که به جای روبرو شدن با عواقب بد انجام ندادن کار، در مدت زمان محدودی که در اختیار دارید آن را به پایان برسانید.
1. تفکر هیچ با همه چیز: با مسائل مطلق برخورد می‌کنید و همه چیز را سفید یا سیاه می‌بینید.
2. تعمیم مبالغه آمیز: هر حادثه منفی را شکستی همیشگی می‌پندارید.
3. فیلتر ذهنی: به جنبه‌های منفی می‌اندشید و از کنار جنبه‌های مثبت بی تفاوت می‌گذرید.
4. بی توجهی به امر مثبت: اصرار دارید که موفقیت‌هایتان بی ارزش هستند.
5. نتیجه گیری شتاب زده.
الف ذهن خوانی: بی دلیل واکنش دیگران را منفی می‌پندارید.
ب پیش گوئی: بدون دلیل پیش‌بینی بد می‌کند.
6. درشت نمائی: حوادث را بدون توجه به تناسب آن در نظر می‌گیرید.
7. استدلال احساسی: با توجه به احساس خود نتیجه‌گیری می‌کنید، «احساس می‌کنم کودن هستم، پس حتماً کودن هستم.»
8. عبارت‌های باید دارد با کلمات «باید» و «نباید» از خود با دیگران انتقاد می‌کنید.
9. برچسب زدن: خطاها را به حساب شخصیت خود می‌گذارید. به جای اینکه بگوئید: «اشتباه کردم» می‌گوئید: «اشتباه کارم»، «کودنم»، «بازنده‌ام».
10. شخصی‌سازی و سرزنش: گناهان را به گردن می‌گیرید و خود را به خاطر کاری که مسئول آن نبوده‌اید سرزنش می‌کنید. (7)

باز اندیشی دوباره نسبت به افکار
 

برای تغییر دادن افکار منفی و جایگزین کردن افکار مثبت به جای آن‌ها، لازم است بدانید که افکار منفی، تحریف‌هایی هستند که در واقعیت صورت می‌گیرند؛ در واقع افکار منفی نوعی واقعیت تحریف شده هستند. هیچ چیزی همیشه کاملاً بد نیست؛ بلکه این صرفاً تفکر دفاعی شماست که وضعیت را چنین نشان می‌دهد. بنابراین عادت کنید که افکارتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهید تا دریابید که در کجا مسائل و کارها را اشتباه تفسیر کرده‌اید و در چه جاهایی باید افکار منفی خود را تغییر بدهید. برقرار کردن تعادل دوباره در افکار از این طریق، موجب تغییر هیجان‌ها و عواطف می‌شود و باعث می‌شود تا در دراز مدت، به شیوه‌ای متفاوت شروع به تفکر کنید. این کار در نهایت اثر عمیق و ریشه‌داری بر دید شما از زندگی می‌گذارد. (8)
نکته: از اینکه مشکلات را به فردا واگذار کنید و بگویید: «چو فردا شود فکر فردا کنیم.» یا اینکه «بالأخره مسئله حل می‌شود.» اجتناب کنید.
نکته: دقت کنید که چه مواقعی در حال تحریف کردن افکار هستید. به جای تحریف افکار، کمی تأمل کنید و سعی کنید واکنش مناسب‌تر و متعادل‌تری پیدا کنید.
داشتن نظم
با استفاده از یک برنامه‌ریزی دقیق که اصلی بنیادی است، می‌توانیم از کثرت حالت‌های روحی که اندیشه تسلط بر خویشتن را به آسانی زائل می‌کند، جلوگیری کنیم؛ از طرفی، این برنامه‌ریزی باید کاملاً مشخص باشد. قبل از هر چیز سازماندهی زندگی مطابق برنامه‌ای تنظیم شده، امیال آنی را متعادل می‌کند و ناهشیاری را تحت نفوذ اندیشه سنجیده قرار می‌دهد. درست قبل از به خواب رفتن یا هر زمان دیگر که می‌توانیم از روش متداول خودتلقینی بهره بجوییم، کافی است تا بگذاریم تخیل چند لحظه به روی هر یک از فعالیت‌های اصلی که برای روز بعد به ترتیب در نظر گرفته‌ایم، مکث کند تا به پیدایش عادت سودمندی انجامد که آن را نظم می‌نامیم.
آن‌ها که از این حس محرومند، نباید انتظار داشته باشند که از روز اول، به نحو معجزه آسایی به آن دست یابند. در ابتدا اولین نشانه‌های نظم آشکار می‌شود، از نخستین جلسه‌ها، بی نظمی همیشگی در چند مورد اصلاح خواهد شد. طبیعی است که در روند پیشرفتی که در راه است، متناوباً با فراز و فرودهایی روبرو شویم، بعد از نَوَسان‌هایی کم و بیش مشخص، با پافشاری بر نیت‌های سازنده، به تحقق یافتن کامل آن‌ها نائل می‌شویم.
نظم به معنی چارچوبی است که فعالیت‌های روزانه در آن سامان می‌گیرد. افزایش نظم یعنی ازدیاد امکانات فعالیت در زندگی، بازدهی بیشتر، کسب روز افزون آگاهی‌های مفید و استفاده از فرصت‌های پربار و بی‌شمار. بنابراین به طور کلی بخش عمده فعالیت‌های ما به آن چیزی بستگی دارد که خود را به انجامش توانا می‌دانیم. خستگی بیش از حد به ندرت از نفس کار کردن ناشی می‌شود. در نزد اکثر ما، کار و فعالیت بدون ایجاد خستگی و فرسودگی، منابع انرژی‌زای ما را می‌افزاید. فعالیت مایه پویایی زدگی است.
نخستین گام به سوی یک زندگی پر شور و باروَر عبارت است از عدم پذیرش این اندیشه که نمی‌توانیم بیشتر و بهتر کار کنیم. طی جلسات روزانه خود تلقینی، این قاعده را نیک به کار گیرید. شما ناهشیاری را به انجام کاری راضی می‌کنید و او هم همان طور عمل می‌کند. ناهشیاری‌ای که به سودمند و خوشایند بودن بی تحرکی یا کم کاری متقاعد شده باشد طبعاً زمانی که می‌خواهید به فعالیت دامنه‌دارتری بپردازید، بر سر راهتان مانع پدید می‌آورد. در مقابل، او را با این واقعیت آشنا کنید که سپری کردن یک روز طولانی و پر مشغله به مراتب لذت‌بخش‌تر است؛ برای برآورده شدن نیازهای آن. اجازه دهید میل به توانا شدن، میل به دیدن و فراگرفتن چیزهای نو و میل به اجرای طرحی در حداقل زمان لازم، در شما زنده شود. فقط چند روز این برنامه را آگاهانه بیازمایید؛ طولی نمی‌کشد که به تجربه پی خواهید برد که منظور ما از واکنش‌های «نیمه هشیارانه» چیست؟ شما قطعاً احساس خواهید کرد که اشتیاق دارید از خود بیشتر مایه بگذارید؛ حتی احتیاج خواهید داشت تا توانایی‌ها و قابلیت‌هایتان را بیشتر به کار اندازید. آنگاه تصور درخشانی از امکان دست‌یابی شخصیتتان به کمال مطلوب، در برابر دیدگانتان ظاهر خواهد شد.
تمام کسانی که حرفه آن‌ها در مراحلی، به نحوی محسوس، تلاشی شدیدتر از حد معمول را ایجاب می‌کند، شاهد بوده‌اند که چگونه ناهشیاری از چاره‌جویی انگیزش‌هایی که به او منتقل شده عاجز است. سرعت حاصله هفته‌های پیشین، در روزهای اول راه را بر اراده می‌بندد. به نظر می‌آید که نمی‌توانیم به نحوی پیوسته به کار کردن خود ادامه دهیم وبه هر حال کار فوق‌العاده سختی را پیش رو داریم. سپس حس دردناک اولیه کاهش می‌یابد و آنگاه ناپدید می‌شود؛ وقتی به پایان کاری نزدیک می‌شویم که به شکل کابوس درآمده بود، از این‌که به راحتی از عهده انجام وظیفه روزانه برآمده‌ایم به حیرت می‌افتیم.
می‌گویند فقط برداشتن گام اول مهم است؛ اما آنچه از نظر ما اهمیت دارد احساسی است که در خاتمه کار به ما دست می‌دهد. ناهشیاری که ذاتاً می‌خواهد مطابق عادت‌هایش عمل کند و به پاره‌ای از رفتارها خو گرفته، در گذر از بی تحرکی به تحرک، همان قدر احساس زحمت و سختی می‌کند که بخواهد از چنگ فعالیت زیاد رها شود و بی تحرکی در پیش گیرد؛ به این ترتیب یک عادت جدید کسب کرده‌ایم. روی هم رفته کمی بعد از این‌که کاری را شجاعانه آغاز کردیم، انزجار کلی از فعال بودن، خستگیِ ناگهانی و فریبکاری، تلاشمان را در هم می‌شکنند و به بی نظمی نیمه هشیاری می‌انجامند.
نَوَسان و کمبود نیروها ممکن است به پیدایش حالت جسمانی بیمارگونه‌ای منجر شود؛ این نَوَسان و کمبود از یک عامل اندامی ناشی می‌شوند. وقتی کودک را می‌بینیم که به تنبلی مفرط مبتلاست، هنگام درس «حضور ذهن» ندارد، و نسبت به انجام تکالیفش سُست و بی حال است بهتر است به جای آن‌که او را به باد سرزنش بگیریم، درصدد یافتن و از بین بردن دلیل چنین حالتی برآییم. برای بزرگ سالان هم به همان اندازه مهم است که در جستجوی سلامت عمومی باشند؛ چرا که در غیاب آن، سبک زندگی نوین که پیوسته با طبیعت در تعارض است موجب تراکم سم در بافت‌ها و اختناق و مسمومیت آن‌ها می‌شود و سرچشمه‌های انرژی ما از بین می‌رود. خود تلقینی و دیگر تلقینی به طور یکسان در عادت کردن به زندگی سالم و فعال کردن کارکردهای حیات که مستقیماً به ناهشیاری وابسته‌اند، نقش ارزشمندی بر عهده دارند. عباراتی همچون: «هر روز نیروی من رو به فزونی می‌گذارد، احساس می‌کنم نیروی بیشتری دارم، دستگاه ناخودآگاه تیزهوشی را به کار می‌اندازد که ارگانیسم را تحت تأثیر قرار می‌دهد، به طوری که نیروهای حیات را فعال می‌کند.»
هنگام تلقین به خود شبانه می‌توانیم عبارات بالا را در میان عبارت‌هایی که به نیت منظم شدن به کار می‌گیریم بگنجانیم. به این ترتیب برای ایجاد آمادگی ذهنی در جهت فعالیت‌های اصلی روز بعد می‌توانیم این گونه تلقین کنیم، نیروی من بدون کاستی پابرجا می‌ماند و همواره مرا همراهی می‌کند. من احساس می‌کنم در سراسر روز سرشار از توان و نیرویم. در ادامه همین اندیشه‌ها می‌توانیم از واژگانی چون: «استقامت»، «خستگی ناپذیر» و «پایداری» به بهترین وجهی سود جوییم. همین که عادت کردیم هر روز تمرین‌های خود تلقینی را انجام دهیم و نخستین پیامدهای آن اعتماد ما را جلب کرد، می‌توانیم عبارت‌های ساده بعد را تکمیل کنیم؛ پس به دنبال تنظیم برنامه‌ریزی زمانی، فعالیت گسترده و نیروی برتر، آزادی درونی، آسایش فکری، برتری مطلق و دائم بر توانایی‌های فکر از راه می‌رسند؛ همچنان که پیوسته از این روش استفاده می‌کنیم، در جلسات متداول این عبارت تأکیدی را وارد می‌کنیم: «من در هر شرایطی احساس راحتی می‌کنم.»
این نظم عمومی زمانی کامل می‌شود که ناهشیاری، مایل به فعال‌سازی بازده فکر باشد. از سوی دیگر اگر خود را متقاعد کنیم که کلام به جای آن‌که خودجوشانه فوران کند، بهتر است مطیع قدرت داوری باشد، روانی و رسایی بیان را تأمین می‌کند: «من پیش از حرف زدن می‌اندیشم... کاملاً مطابق اندیشه سنجیده‌ام صحبت می‌کنم... کلمه‌ها به راحتی به ذهنم می‌آیند... بیان من شیواتر و قاطعانه‌تر خواهد شد.» وقتی کارکردهای روانی مطابق طرح عمومی مدونی که پیشنهاد کردم بهبود یافتند، هر کس می‌تواند، توانایی‌های متفاوتی را که می‌خواهد، در کار مورد نظر خود، اصلاح و مشخص کند.
بهترین نوع خود تلقینی آن است که خودمان شخصاً عبارت‌هایش را بسازیم و بعد از این‌که چند بار آن را تکرار کردیم، برای لحظه‌ای تجسمش کنم. می‌توانیم در خیال، خود را صاحب بینش خردمندانه‌ای بدانیم که می‌خواهیم به دست آوریم و خود را در حال استفاده از آن مجسم کنیم. زمانی طولانی به آنچه می‌خواهیم قادر به انجامش باشیم فکر می‌کنیم، به اشخاصی که به بهترین وجهی قابلیت انجام آن کار را دارند می‌اندیشیم، در حالی که می‌گذاریم اعتقادی که به وقتش به دست خواهیم آورد، در ما نفوذ کند. (9)
واقع گرا بودن
میل به کمال‌گرایی، خواسته‌ای طبیعی است؛ اما اهداف کمال‌گرایانه، ناگزیر به احساسات منفی منجر می‌شوند؛ زیرا در بیشتر مواقع (چه در کار، چه در تفریح و بازی، چه در دوستی یا در عشق و محبت) دستیابی به ایده‌آل‌ها ممکن و عملی نیست. به همین دلیل، با افکار کمال‌گرایانه و آرزوهای دور و دراز خود مبارزه کنید. در مورد انتظاراتی که از خود، از دیگران و از دنیا دارید، واقع بین باشید. داشتن امید و آرزو، میل به موفقیت و نیل به آن، یا انتظار بهترین دستاورد را از دیگران داشتن، را کنار نگذارید ولی اگر کارها به همان شکل کمال‌گرایانه‌ای که می‌خواهید، بر وفق مرادتان به پیش نمی‌روند، نگذارید احساس بدی به شما دست بدهد. (10)
دکتر ویلیام گلاسر در کتاب خود با نام «واقعیت درمانی» می‌گوید:
نظر به این‌که بیمار باید برای همین لحظه خود مسئولیتی بپذیرد همیشه به لحظه حال توجه می‌کنیم. مسلماً گذشته در ایجاد شرایط موجود نقش داشته است، اما گذشته را نمی‌توانیم تغییر دهیم، تنها زمان حاضر را می‌توان تغییر داد. این‌که بیمار بنشیند و به گذشته نگاه کند و از اشتباهات خود پند بگیرد به ندرت مؤثر واقع می‌شود و بنابراین بهتر است که از آن اجتناب شود. رجوع به گذشته به بیمار می‌گوید کاری را کرده که نباید آن را انجام می‌داده است. البته صحبت درباره اشتباهات گذشته با دوستان یا افراد خانواده اشکالی ندارد. اما صحبت با درمان‌گر درباره اشتباهات گذشته، وقت تلف کردن است. حال حاضر است که اهمیت دارد، چه فایده که به رفتارهای غیرمسئولانه گذشته برخورد کنیم. به جای آن می‌خواهیم با شخص مسئولی روبرو باشیم که می‌دانیم از عهده انجام این مهم بر می‌آید. به عبارت «شخص مسئول» توجه کنید. جان کلامِ موضوع تنبلی است. طبق تعریف، مسامحه‌کار، رفتار غیر مسئولانه دارد، کاری را به بعد موکول می‌کند که نباید بکند. اما او که احساس مسئولیت دارد به پیش می‌رود و کاری را که باید، انجام می‌دهد. رفتار غیرمسئولانه مناسب دوران کودکی است، اما رفتار مسئولانه نشانه بلوغ است. رفتار غیرمسئولانه یعنی انداختن گناه‌های خود به گردن دیگران. رفتار مسئولانه یعنی فراموش کردن گذشته و طرح این سؤال از خود که «در حال حاضر برای بهبود موقعیت خود چه کاری از من ساخته است؟ برای رسیدن به هدفم چه می‌توانم انجام دهم؟» روش‌های پیشنهادی در واقع طرح سؤالاتی از این قبیل و یافتن راه حل برای آن‌هاست. (11)
ویلیام جیمز سال‌ها پیش موضوع را به این شکل مطرح کرده است: با تمرینات جزئی و به ظاهر بی‌فایده نیروی تلاش را در خود زنده نگه دارید؛ به عبارت دیگر، هر روز کاری حتی بی‌فایده صورت دهید. یک روز در میان، قدمی در راه خدمت به روح و روان خود بردارید تا با فرا رسیدن لحظات خطیر، از آمادگی لازم برخوردار باشید. خویشتن‌داری از این نوع، شبیه وجه بیمه‌ای است که برای ساختمان منزل و سایر اموالتان می‌پردازید. پرداخت پول بیمه آنقدرها خوش‌آیند نیست و ممکن است که هرگز از آن استفاده نکنید، اما اگر اتفاق بیفتد و منزلمان دستخوش حریق شود، این وجوه پرداختی از تباه شدن زندگی‌مان جلوگیری می‌کند. (12)
ناپلئون هیل: منتظر نمانید. زمانی بهتر از اکنون وجود نخواهد داشت. از همین جایی که ایستاده‌اید آغاز کنید و با همین ابزار و امکاناتی که در اختیار دارید به کار ادامه دهید. همچنان که پیش می‌روید ابزار و امکانات بهتری خواهید یافت.
شاید بارزترین ویژگی مردان و زنان موفق این است که «اهل عمل» می‌باشند. افراد بسیار کارآمد برای فکر کردن، برنامه‌ریزی کردن و تعیین اولویت‌ها وقت صرف می‌نمایند. (13)
تردید و تصمیم نگرفتن خود، راهی برای تنبلی و پشت گوش انداختن است و مانند سایر انواع تنبلی‌ها منبع نیروی بدن را می‌خشکاند، تولید استرس و موانع روحی می‌کند و عزت نفس را می‌کاهد و از انجام شدن کارها جلوگیری می‌نماید. اما این صرفاً یک عادت است و معنایش این است که می‌توانید آن را تغییر دهید.
سال‌ها پیش ناپلئون هیل (که مدت بیست سال درباره عادات و طرز تلقین‌های کاری اشخاص موفق و ناموفق بررسی کرده بود) در این زمینه نظری داشت. بررسی درباره چند صد نفری که توانسته بودند به دارائی‌های فوق میلیونی برسند نشان داد که این اشخاص همگی از خصوصیات تصمیم‌گیری سریع برخوردار بودند. این اشخاص تصمیمات اتخاذ شده را به راحتی تغییر نمی‌دادند. اشخاصی که از کسب درآمدهای خوب محروم بودند، کسانی بود که نمی‌توانستند تصمیمات سریع بگیرند و اگر هم می‌گرفتند به سرعت آن را تغییر می‌دادند. اِعمال تصمیم‌گیری کُند و ارزیابی جوانب مختلف با تردید و ناتوانی در تصمیم‌گیری فرق دارد. اشخاص ناتوان و مردد در تصمیم‌گیری حتی با داشتن اطلاعات لازم هم از انجام وظیفه خود باز می‌دارد. پیشنهاد می‌کنم اگر باید تصمیم مهمی بگیرید، تصمیم مهمی بگیرید تصمیمی که روی شما و سایرین تأثیر زیاد می‌کند، هر اندازه لازم می‌دانید مته به خشخاش بگذارید و فکر کنید. اندیشه و مسامحه دو مقوله کاملاً متفاوت هستند از سوی دیگر، در اتخاذ تصمیمات عادی روزانه، این‌که آیا این هفته دوستانتان را به منزل دعوت کنید یا هفته دیگر، این‌که چه غذایی درست کنید، این‌که یک یا چند نفر را دعوت کنید، کافی است حقایق اولیه را در نظر بگیرید و بلافاصله مشغول شوید.
بنجامین فرانکلین به این گفته معتقد بود که: «هیچ سودی بدون درد و زحمت عاید نمی‌شود.» و این عبارتی است که در روزگار ما به قدر گذشته‌ها صدق می‌کند. برای دست‌یابی به خواسته‌های خود باید بهایی بپردازیم و پرداختن این بها مستلزم از خود گذشتگی، ناراحتی و ناخوشایندی و حتی درد و رنج است. البته یکی دیگر از اجزای بهای پرداختی ما کار است. به اعتقاد من جرج برنار شاو موضوع را به خوبی تشریح کرده است. او می‌گوید: «وقتی جوان بودم از هر ده کاری که صورت می‌دادم نه کار به شکست می‌انجامید و چون نمی‌خواستم که شکست خورده باشم، ده برابر کار می‌کردم.» (14)
جان هاگای می‌گوید: تمام سرمایه‌های خود را در یک جا جمع کنید، همه استعدادهای خود را گرد آورید، تمام نیروهای خود را سازماندهی کنید و همه توانایی‌های خود را برای تسلط روی حداقل یک زمیه کاری متمرکز نمایید.
ماده خام بهره‌وری و کارایی فردی در نیروهای جسمی، ذهنی و عاطفی شما نهفته است. یکی از مهم‌ترین شروط خوشبختی و بهره‌وری، محافظت و تقویت مدام سطوح انرژی است. بدن شما مانند دستگاهی است که غذا، آب و استراحت را مصرف می‌کند تا انرژی تولید کند و آنگاه شما این انرژی را برای انجام امور مهم زندگی و حرفه‌تان مورد استفاده قرار می‌دهید.
هنگامی که کاملاً استراحت کرده‌اید، دو، سه و حتی پنج برابر زمانی که خسته‌اید می‌توانید کار انجام دهید. به طور کلی، کارایی شما بعد از هشت یا نه ساعت کار رو به کاهش می‌رود؛ به همین دلیل، کار، کمتر و کمتر می‌شود. هرچه خسته‌تر شوید کارتان را بدتر انجام می‌دهید و اشتباهات بیشتری مرتکب می‌شوید. در یک نقطه خاص مانند یک باطری که شارژ آن تمام شده انرژی خود را از دست داده و دیگر قادر به ادامه کار نخواهید بود. حقیقت این است که شما در برخی از ساعات شبانه روز از بهترین کارایی خود برخوردار هستید. شما باید این ساعات را مشخص کنید و خود را موظف نمایید که مهم‌ترین و دشوارترین کارهایتان را در این ساعت به انجام برسانید.
اکثر افراد صبح‌ها پس از بیدار شدن از یک خواب خوبِ شبانه، از بهترین کارایی خود برخوردارند. برخی دیگر بعد از ظهرها بهتر کار می‌کنند و تعداد بسیار کمی هم هنگام عصر و یا شب‌ها بیشترین خلاقیت و کارایی خود را دارا می‌باشند.
یکی از دلائل عمده تنبلی، خستگی یا تلاش برای شروع کردن کار در هنگام خستگی است. در این حالت هیچ انرژی یا اشتیاقی ندارید و مانند موتور اتومبیل که هنگام صبح سرد است نمی‌توانید استارت شروع کار را بزنید. هرگاه بسیار خسته شدید و کار زیادی باید انجام دهید و وقت کمی هم دارید، کار را متوقف کنید و به خود بگویید: «نمی‌توانم بیش از حد توانم کار کنم.»
گاهی اوقات بهترین استفاده از وقت این است که زود به خانه بروید و ده ساعت تمام بخوابید؛ این کار انرژی شما را کاملاً باز می‌گرداند و روز بعد، دو یا سه برابر بیشتر از هنگامی کار خواهید کرد که شب تا دیر وقت به کار بپردازید و کیفیت کار هم بالا خواهد بود.
طبق بسیاری از تحقیقات انجام شده آمریکایی‌ها نسبت به میزان کار و فعالیتشان از خواب کافی برخوردار نیستند؛ میلیون‌ها آمریکایی به دلیل انجام کار زیاد و نداشتن خواب کافی تحت شرایط آشفتگی ذهنی، به کار می‌پردازند.
یکی از عاقلانه‌ترین کارهایی که می‌توانید انجام دهید این است که ساعت ده شب تلوزیون را خاموش کرده و به رختخواب بروید. گاهی اوقات یک ساعت خواب بیشتر در شب، می‌تواند کل زندگی شما را متحول کند.
مدیریت کارهای عقب افتاده
1. فهرستی از کارهای عقب افتاده‌تان تهیه کرده و سعی کنید فهرستتان طولانی و متنوع نباشد؛ چون این کار، شما را به وحشت می‌اندازد؛ پس بهتر است ابتدا چند کار مهم را در فهرست قرار دهید و بعد از انجام آن‌ها، کارهای دیگر را به ترتیب اولویت به آن اضافه کنید.
2. اگر چند کار عقب افتاده دارید با کارهای آسان و جالب‌تر شروع کنید تا انرژی بگیرید و تمایل برای انجام کارهای بعدی در شما به وجود بیاید.
3. اگر کار عقب افتاده‌تان بزرگ است آن را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنید و هر روز قسمتی از آن را انجام دهید.
4. برنامه‌های روزانه یا هفتگی تنظیم کنید و در شروع کار هرگز سراغ برنامه‌ریزی طولانی مدت نروید.
5. در پایان، با خود عهد ببندید که کار امروز را به فردا نیندازید.
تخیل تو می‌پذیرد که هر موضوعی واقعی است و تخیل همان چیزی است که برخی از مردم آن را ضمیر ناخودآگاه می‌گویند و آن، بخش نهفته ذهن است و بسیار قدرتمندتر از بخش خودآگاه می‌باشد. کل زندگی‌ات را هدایت می‌کند. ضمیر ناخودآگاه در برابر نفوذ کلام، بسیار حساس و تأثیر پذیر است.
سال‌های متمادی به خودت گفته‌ای که نمی‌توانی؛ این کلمات کاملاً در ضمیر خودآگاهت نقش بسته‌اند. در حقیقت هر تجربه و هر فکری که داشته‌ای و هر سخنی که در گذشته شنیده‌ای به طریقی ماندگار و جاودان در ضمیر ناخودآگاهت ثبت شده است. در بلند مدت، این حافظه شگفت انگیز به تصویری که از خودت داری تبدیل می‌شود. بی آن‌که متوجه باشی، تجارب گذشته و محاربه درونی‌ات تو را متقاعد کرده‌اند که در زمره افراد موفق نیستی!
حتی اگر بخواهیم به صورت واضح‌تری صحبت کنیم تو همه شرایط کار را داری و خیلی سهل‌تر از آنچه تصور می‌کنی، قادر هستی آن را انجام دهی. مشابه هر فرد دیگری، تصوری که از خود داری چنان قدرتمند است که ناخودآگاه به سرنوشت تو تبدیل می‌شود. شرایط بیرونی، با دقتی شگفت انگیز به تطابق با تصویری که از خود داری نائل می‌شوند. چرا که انسان، بازتاب اندیشه‌هایی است که در ضمیر ناخودآگاهش جمع آوری کرده است.
مهم‌ترین کار این است که به بهترین وجه ممکن، وانمود کنی وجود چیزی حقیقت دارد. چرا باید با ذهن ناخودآگاه کار کرد؟ فقط به این دلیل که آن در عین قدرتمندی قادر نیست بین حقیقت و کذب تمایزی قائل شود. (15)
افرادی که توانایی نسبتاً متوسطی دارند نیز می‌توانند کارهای بزرگ انجام دهند، به شرط آن‌که هر بار تمام نیروی خود را به طور خستگی ناپذیر روی یک چیز متمرکز کنند. یکی از بهترین راه‌های غلبه بر تنبلی این است که به جای فکر کردن به کل کاری که پیش رو دارید ذهن خود را روی قسمتی از آن که در حال حاضر می‌توانید انجام دهید متمرکز نمایید.
شما می‌توانید بزرگ‌ترین کارها را در زندگی خود انجام دهید، اگر خود را موظف کنید که هر بار فقط یک مرحله پیش بروید. وظیفه شما این است که فقط تا جایی که می‌توانید ببینید، جلو بروید. بعداً به اندازه کافی جلوتر را خواهید دید تا بتوانید بیشتر پیش بروید. برای انجام یک کار بزرگ باید با اطمینان گام بردارید و اعتماد کامل داشته باشید که گام بعدی شما به زودی برایتان مشخص خواهد شد. برای داشتن یک زندگی عالی و یک شغل عالی باید در هر مرحله یک کار را به سرعت و به خوبی انجام دهید و سپس به سراغ کار بعدی بروید. برای رسیدن به استقلال مالی باید هر ماه مقداری پول پس‌انداز نمایید و هر سال به این کار ادامه دهید. برای داشتن سلامت بدنی و تناسب اندام باید کمی کمتر بخورید و کمی بیشتر ورزش کنید و این کار را هر روز و هر ماه ادامه دهید. شما می‌توانید بر تنبلی غلبه کنید و کارهای فوق‌العاده‌ای به انجام برسانید، تنها به این ترتیب که قدم اول را به سوی هدفتان بردارید و سپس قدم بعدی را.
توماس ادیسون می‌گوید: نخستین شرط لازم برای موفقیت این است که نیروهای جسمی و ذهنی خود را به طور پیوسته و خستگی ناپذیر روی یک مسئله متمرکز کنید.
دنیا پر از افرادی است که منتظرند یک نفر از راه برسد و به آن‌ها انگیزه بدهد تا به انسانی تبدیل شوند که آرزویش را دارند. مشکل اینجاست که کسی قرار نیست به نجات آن‌ها بیاید. این افراد در خیابانی که هیچ اتوبوسی از آن عبور نمی‌کند منتظر اتوبوس ایستاده‌اند؛ نتیجه این است که اگر آن‌ها مسئولیت زندگی‌شان را به عهده نگیرند و خود را تحت فشار قرار ندهند ممکن است تا ابد منتظر بمانند.
وظیفه شما این است که در خود این عادت را ایجاد نمایید که خودتان را تحت فشار قرار دهید و منتظر نمانید تا یک نفر دیگر بیاید و این کار را برای شما انجام دهد. خودتان باید کارهایتان را انتخاب کنید و بعد خود را موظف دارید که آن‌ها را به ترتیب اهمیت انجام دهید. استانداردهایی که خودتان برای کار و رفتارتان قرار می‌دهید باید بالاتر از استانداردهایی باشد که دیگری برایتان قرار می‌دهد. این را برای خود به صورت یک بازی درآورید که صبح کمی زودتر از خواب بیدار شوید، کمی سخت‌تر کار کنید و کمی دیرتر کار را ترک نمایید؛ همواره دنبال راه‌هایی باشید که از طریق آن بتوانید مسافت بیشتری را پشت سر بگذارید و بیش از آن چه به خاطرش پول می‌گیرید، کار کنید.
دو روش برای غلبه بر ضعف و ناتوانی در اجرا و عمل:
روش اوّل شامل نوشتن تلقین‌هاست (به جای تکرار آن‌ها در ذهن)؛ جمله‌ای بسیار کوتاه مثل من هر روز تواناتر می‌شوم کاملاً متناسب به نظر می‌رسد. بعد از این‌که این جمله را چندین بار نوشتیم، حرکت دست، ماشین‌وار و غیر ارادی به ناهشیاری سپرده می‌شود. حرکت دست و تأثیر دیداری مکرر کلمات مشابه موجب القای اندیشه می‌شود و توجه که وقت کافی صرف کرده، بیش از این خود را خسته نمی‌کند.
روش دوّم از این قرار است: با حروف درشت و خوانا روی کاغذ سفید و ضخیمی عبارت برگزیده خود را با یک ماژیک پهن می‌نویسید و سپس آن را طوری در مقابل خود قرار دهید که نگاهتان به آسانی به صفحه جلب شود. با آسودگی روی مبلی در همان نزدیکی بنشینید و در حین استراحت بگذارید نگاهتان روی این متن بگردد و نا هشیاریتان را جذب کند. (16)
از این قاعده پیروی کنید:
هر هفته یک روز کامل کار نکنید؛ در طول این روز، چه پنج‌شنبه باشد چه جمعه، به هیچ وجه مطالعه نکنید، به بررسی مکاتبات کاری یا جبران کارهای عقب افتاده محل کار نپردازید و به طور کل از هر کاری که به ذهنتان فشار می‌آورد پرهیز نمایید. در عوض به سینما بروید، ورزش کنید، وقتتان را با خانواده‌تان بگذرانید، پیاده‌روی کنید و یا در فعالیتی شرکت کنید که به ذهنتان این امکان را می‌دهد که به طور کامل تجدید انرژی نماید. این جمله حقیقت دارد که: «تنوع به منزله نوعی استراحت است.»
در طول سال برای استراحت و تجدید انرژی به طور منظم به تعطیلات بروید. هم تعطیلات پایان هفته و هم تعطیلات یک یا دو هفته‌ای در پایان سال. همواره بعد از برگشتن از تعطیلات، شما از بیشترین میزان کارایی خود برخوردار هستید. در طول هفته زود خوابیدن، خواب بیشتر در آخر هفته و هر هفته یک روز کامل کار نکردن شما را از داشتن انرژی بیشتری مطمئن می‌سازد. این انرژی شما را قادر می‌سازد که بر تنبلی غلبه کنید و کارهای اصلی خود را بهتر و سریع‌تر از زمانی انجام دهید که می‌خواستید در حین خستگی به کار بپردازید.
برای برخورداری از انرژی بالا باید مراقب غذا خوردن خود نیز باشید؛ روز خود را با خوردن صبحانه‌ای آغاز کنید که محتوی پروتئین بالا، چربی پایین و کربوهیدرات پایین باشد. برای ناهار سالاد ماهی یا مرغ بخورید. از خوردن دسرها و خوراکی‌هایی که شامل شکر، نمک و آرد سفید می‌باشند پرهیز کنید. از خوردن نوشابه، آب نبات و شیرینی خودداری نمایید. تغذیه شما باید مانند تغذیه یک قهرمان جهانی قبل از مسابقه باشد؛ زیرا از بسیاری جهات، شرایط شما قبل از شروع کار روزانه مانند شرایط یک قهرمان می‌باشد. با داشتن تغذیه سالم و سبک، ورزش منظم و استراحت کافی، بیشتر و بهتر و آسان‌تر از قبل کار خواهید کرد و رضایت بیشتری نیز خواهید داشت. هرقدر با احساس بهتری کار را آغاز کنید، کمتر دچار تنبلی می‌شوید و بیشتر مشتاق می‌شوید که کار فعلی را به انجام رسانده و کارهای دیگری را آغاز نمایید. برای داشتن کارایی بالاتر، شادی و موفقیت بیشتر، برخورداری از انرژی بالا اجتناب ناپذیر است. (17)

ارائه نکاتی جهت صرفه‌جویی در وقت
 

1. هر روز لیستی از کارهای فردای خود بنویسید و سپس آن‌ها را اولویت‌بندی کنید:
این کار به شما کمک می‌کند که دید بهتری از کارهای خود داشته باشید و پس از نوشتن بر روی کاغذ و مرتب‌سازی ذهنی، حذف و یا ادغام بعضی از آن‌ها نیز به شما برای صرفه‌جویی در وقت کمک زیادی می‌کند.
2. برای رفت و آمد خود برنامه‌ریزی کنید:
یکی از عوامل تشدید کننده مشکلات، معضل ترافیک در شهرهای بزرگ است. گاهی اوقات ده دقیقه زودتر یا دیرتر حرکت کردن یعنی صرفه‌جویی در یک ساعت وقت. هر کس با توجه به موقعیت محل زندگی خود و روزهای تعطیل و غیرتعطیل و مناسبت‌های خاص می‌تواند برنامه‌ریزی خوبی در صرفه‌جویی وقت خود انجام دهد.
3. مرتب نگه داشتن کُمُدهای خانه:
قرار دادن مدارک اعضای خانواده و وسائل مهم و ضروری در جای معین سبب می‌شود که زمان کمتری را برای گشتن به دنبال آن‌ها صرف کنید.
(10) قانون جهت بهتر و راحت‌تر کار کردن
1. خیال نکنید که اطلس هستید و دنیا را روی دوشتان گذاشته‌اید. خودتان را تحت فشار نگذارید. بیش از حد، خودتان را جدی نگیرید.
2. تصمیم بگیرید که کارتان را دوست داشته باشید. در این صورت کار کردن لذّت‌بخش‌تر می‌شود و دیگر جان کندن نیست. شاید به این ترتیب نیازی نباشد مرتب شغلتان را عوض کنید. خودتان را عوض کنید تا شغلتان هم عوض شود.
3. برای کار برنامه‌ریزی کنید و مطابق این برنامه‌ریزی کار کنید. نداشتن سیستم و برنامه برای کار کردن باعث می‌شود فکر کنید کار روی سر شما خراب شده است.
4. سعی نکنید همه کارها را یک دفعه انجام بدهید؛ شبانه روز بیست و چهار ساعت است.
5. نگرش خود را اصلاح کنید. به یاد داشته باشید که سختی و راحتی کار بسته به طرز فکر شماست؛ اگر فکر کنید سخت است، سخت می‌شود و اگر فکر کنید راحت است آن کار راحت خواهد شد.
6. در کارتان کارآمد بشوید. «دانش، قدرت است». همیشه انجام دادن کار به شکل درست راحت‌تر است.
7. تمرین کنید که راحت کار کنید. به خودتان فشار نیاورید. کار را راحت قبول کنید.
8. خودتان را عادت بدهید کاری را که امروز می‌توانید انجام بدهید به فردا نیاندازید. جمع شدن کارهای ناتمام کار شما را سخت‌تر می‌کند. مطابق برنامه کار کنید.
9. درباره کارتان دعا کنید. به راحتی با دعا کردن به کارایی می‌رسید.
10. «شریک ناپذیری» خود را در کار سهیم کنید. باری را که خداوند می‌تواند از دوشتان بردارد قابل تصور نیست. خداوند در اداره، دفتر، کارخانه، مغازه و فروشگاه همان قدر وجود دارد که در مسجد. او خیلی بیشتر از شما درباره کارتان می‌داند. کمک او کار شما را راحت خواهد کرد. (18)
یکی از راه‌های غلبه بر تنبلی و انجام سریع‌تر کارهای بیشتر این است که قبل از شروع کار، چیزهای مورد نیاز را دم دست خود بگذارید. هنگامی که کاملاً مهیا شده باشید مانند تیراندازی هستید که تفنگش آماده و پُر در دستش می‌باشد و یا مانند کمان‌داری که زه کمان را به عقب کشیده و تیرش آماده پرتاب است حالا فقط لازم است تصمیم بگیرید که برای انجام مهم‌ترین کارهایتان دست به کار شوید. (19)
یکی از مهم‌ترین تکنیک‌های غلبه بر تنبلی این است که قبل از شروع کار، تمام موارد مورد نیاز را کاملاً آماده نمایید؛ وقتی همه چیز مرتب و منظم پیش رویتان باشد تمایل شما برای آغاز کردن کار، بیشتر خواهد بود. حیرت‌انگیز است که چه کتاب‌هایی هنوز نوشته نمی‌شوند، چه درجات علمی هرگز کسب نمی‌شوند و چه کارهایی که می‌توانستند زندگی را متحول سازند اما هرگز به انجام نمی‌رسند؛ تنها به این دلیل که افراد اوّلین قدم را که آماده کردن ملزومات است برنمی‌دارند. هر قدر محیط کار شما تمیزتر و مرتب‌تر باشد بیشتر احساس مثبت بودن، کارآمد بودن و اعتماد به نفس می‌نمایید.
تنها ابزار ویژه موفقیت این است که عملکردتان بیشتر و بهتر از چیزی باشد که از شما انتظار می‌رود. انجام تکالیف یکی از مهم‌ترین اصول کارایی فردی است. باید دریابید برای اینکه بتوانید کارتان را به نحوی عالی انجام دهید چه چیزهایی را لازم است یاد بگیرید. یکی از دلائل اصلی تنبلی و تأخیر در کار، احساس عدم صلاحیت، عدم اعتماد به نفس و عدم تونایی در آن زمینه خاص می‌باشد. احساس ضعف یا کمبود در یک زمینه به تنهایی کافی است که شما را به طور کل از شروع کردن کار باز دارد. به طور مدام مهارت‌های خود را در زمینه‌های اصلی کارتان به روز نمایید. به خاطر داشته باشید که هر اندازه امروز در کارتان خوب و ماهر باشید، دانش و مهارت شما دارد خیلی سریع کهنه و منسوخ می‌گردد؛ چنان که پت رایلی مربی بسکتبال می‌گوید: «اگر بهتر نشوید بدتر خواهید شد.»
یکی از مفیدترین تکنیک‌های مدیریتی این است که مدام در زمینه‌های اصلی کارتان بهتر و بهتر شوید و پیشرفت فردی و حرفه‌ای یکی از بهترین ابزارهای صرفه جویی در زمان است. هر اندازه در زمان یک کار اصلی ماهرتر باشید انگیزه بیشتری برای شروع کردن آن خواهید داشت و از انرژی و اشتیاق بیشتری برخودار خواهید بود. هنگامی که می‌دانید می‌توانید کاری را به خوبی انجام دهید، غلبه بر تنبلی و انجام بهتر و سریع‌تر کار بیش از هر شرایط دیگری برایتان آسان خواهد بود.
اندکی اطلاعات یا کمی مهارت بیشتر می‌تواند تفاوت چشم‌گیری در توانایی شما برای انجام بهتر کار را ایجاد نماید. مهم‌ترین کارهایتان را مشخص نموده و سپس برای به روز کردن مدام مهارت‌های خود در این زمینه‌ها برنامه‌ریزی کنید.
«یادگیری مدام، حداقل چیزی است که برای موفقیت در هر زمینه‌ای لازم است.»
اجازه ندهید که ضعف یا عدم توانایی در یک زمینه خاص شما را از حرکت باز دارد. در کار، هر چیزی قابل یادگیری است، آنچه دیگران یاد گرفته‌اند شما نیز می‌توانید یاد بگیرید.
استفاده از زبان و سخنان سازنده (20)
زبان نه تنها نشانه رفتار است، بلکه بر آن تأثیر هم می‌گذارد. بنابراین برای مثبت زندگی کردن و کسب موفقیت در زندگی، واژه‌ها و کلمات مثبتی را انتخاب کنید و به کار ببرید.
برای این کار، عبارت‌ها و صحبت‌های خود را بررسی کنید و در صورتی که لازم بود، آن‌ها را تغییر بدهید.
این کارها را انجام دهید:
• حامی خود باشید؛ هرگاه شروع می‌کنید که خود را سرزنش کنید، به دفاع از خود بپردازید.
• به خودتان اجازه اشتباه کردن بدهید؛ خستگی، بی‌دقتی، یا گه‌گاه در وضعیت ناگوار قرار گرفتن، ایرادی ندارد.
• به جای توجه به امور جزئی و پرداختن به آن‌ها که چه بسا منفی هم باشد، تنها به مسائلی کلی‌تر و بزرگ‌تر بپردازید.
از انجام این کارها بپرهیزید:
• از تفکر دو وجهی به شکل سفید و سیاه، اجتناب کنید؛ اگر چیزی الآن بد است، فکر نکنید که آن چیز برای همیشه بد است.
• از غفلت و بی‌توجهی به کارهای مثبتی که انجام می‌دهید، بپرهیزید. اگر کاری را خوب انجام دادید، آن را بنویسید و به سادگی از کنارش رد نشوید.
• همواره از قضاوت کردن آنی بپرهیزید؛ قبل از آن‌که قضاوت کنید که چه چیزهایی منفی هستند درباره آن‌ها خوب فکر کنید.
این کارها را انجام دهید:
• متوجه باشی که حتی باورهایی هم که ده‌ها سال پیش ایجاد شده‌اند قابل تغییرند.
• به جای عبارت‌های حاکی از درماندگی و ناتوانی مثل «من باید بله قربان‌گوی همه باشم!» جمله‌هایی تأییدی مثل «می‌دانم که چه وقت و چگونه، مخالفت خودم را قاطعانه اعلام کنم.» به ذهن خود راه دهید.
• به مواردی در زندگی خود توجه کنید که هم‌سو با جمله‌های تأییدی عمل کرده‌اید و خشنودی و رضایت خاطر به دست آورده‌اید.
از انجام این کارها بپرهیزید:
• از این‌که موفقیت‌های خود را دست کم بگیرید، اجتناب کنید. گاهی اوقات باورهای منفی باعث می‌شوند تا از نظر ذهنی و روانی، به موفقیت‌های خود، کم بها بدهید.
• از سوء تعبیر اعمال دیگران اجتناب کنید. باورهای منفی می‌توانند موجب شوند تا از اعمال و رفتار دیگران تعبیر و تفسیر اشتباه کنید.
• از مقایسه خود با دیگران بپرهیزید. یادتان باشد که همیشه آدم‌هایی وجود دارند که بهتر یا بدتر از شما هستند.
این کارها را انجام دهید:
• به چیزهایی که در محیط اطرافتان وجود دارد، توجه کنید و حواس خود را از هیجان‌های «درونی» به محیط «بیرونی» معطوف کنید.
• با انجام تمرین‌های ورزشی و بدنی، خود را از شر آدرنالینی که بر اثر هیجان‌ها در بدنتان ترشح می‌شود، خلاص کنید.
• احساسات خود را با کسی که می‌تواند به دقت به شما گوش کند، در میان بگذارید.
از انجام این کارها بپرهیزید:
• از فروخوردن هیجان‌های منفی و بروز ندادن آن‌ها پرهیز کنید. اگر احساس عصبانیت می‌کنید، توپ بازی کنید و بگذارید خشم از وجودتان تخلیه شود.
• از این تصور که هیچ وقت نباید غمگین باشید پرهیز کنید.
• در برابر مشکلات، اجازه ندهید که هیجان‌ها بر شما غلبه کنند. به جای آن، سعی کنید تا با دست زدن به اقدام مناسب، به حل مسائل بپردازید.
نتیجه گیری
مباحثی که در این مقاله به آن‌ها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما می‌گردد به شرح ذیل می‌باشد:
1. مهم نیست که مسئله تا چه اندازه فراگیر است، مهم این است که آیا برای برخورد با آن کاری از ما ساخته است یا نه؟
2. علل تنبلی و دفع‌الوقت عبارتند از: عوامل گرایشی، موانع شناختی، شرایط محیطی یا عوامل خارجی، موانع جسمانی موجود بر سر راه اقدام به موقع.
3. یکی از دلائل اصلی تنبلی و تأخیر افراد در انجام کارشان این است که انجام کارها و فعالیت‌هایی که در گذشته عملکرد ضعیفی در زمینه آن‌ها داشته‌اند خودداری نمایید.
4. برای تغییر دادن افکار منفی و جایگزین کردن افکار مثبت به جای آن‌ها، لازم است بدانید که در واقع افکار منفی نوعی واقعیت تحریف شده هستند.
5. یکی از دلائل عمده تنبلی، خستگی یا تلاش برای شروع کردن کار در هنگام خستگی است.
6. برای برخورداری از انرژی بالا باید مراقب غذا خوردن خود نیز باشید.
7. همیشه این نکته را مد نظر داشته باشید که: «اگر بهتر نشوید بدتر خواهید شد.»
8. اندکی اطلاعات، یا کمی مهارت بیشتر می‌تواند تفاوت چشم‌گیری در توانایی شما برای انجام بهتر کار را ایجاد نماید.
9. یادگیری مدام، حداقل چیزی است که برای موفقیت در هر زمینه‌ای لازم است.
10. هر چیزی قابل یادگیری است، آنچه دیگران یاد گرفته‌اند شما نیز می‌توانید یاد بگیرید.

پي نوشت ها :
 

1. نساء، 142
2. غرر الحکم و درر الکلم، حدیث 8955
3. غرر الحکم و درر الکلم، ص 642
4. اصول کافی، ج 1، ص 20
5. روان‌شناسی تنبلی، ص 18
6. قورباغه‌ات را قورت بده، ص 132 و 133
7. از حال بد به حال خوب، ص 238
8. مثبت‌اندیشی و مثبت‌گرایی کاربردی، ص 28
9. قدرت خود تلقینی، صص 61 - 66
10. مثبت‌اندیشی و مثبت‌گرایی کاربردی، ص 30
11. روان‌شناسی تنبلی، صص 52 و 53
12. روان‌شناسی تنبلی، ص 116
13. قورباغه‌ات را قورت بده، ص 143
14. روان‌شناسی تنبلی، ص 119 و 120
15. حکایت دولت و فرزانگی، ص 53- 55
16. قدرت خود تلقینی، ص 56
17. قورباغه‌ات را قورت بده، ص 108- 113
18. قدرت مثبت‌اندیشی، صص 295 و 296.
19. قورباغه‌ات را قورت بده، ص 73
20. اقتباس از کتاب مثبت‌اندیشی و مثبت‌گرایی کاربردی، به صورت پراکنده.

منابع پایانی
1. قرآن کریم.
2. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، غررالحکم و دررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری قمی، انتشارات مهر آئین، بی‌چا، بی‌جا، 1378 ش.
3. بلس، ادوانس، روان‌شناسی تنبلی، ترجمه مهدی قراچه داغی، انتشارات یاسمن، چاپ چهارم، بی‌جا، 1376 ش.
4. تریسی، برایان،‌ قورباغه‌ات را قورت بده، ترجمه مهناز عبدی، انتشارات الماس دانش، چاپ هفتم، تهران، 1385 ش.
5. ژاگو، پل کلمان، قدرت خود تلقینی، ترجمه نیلوفر خوانساری، انتشارات شمشاد، چاپ ششم، تهران، 1384 ش.
6. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، انتشارات مکتب صدوق، بی‌چا، تهران،1381 ق.
7. کویلیام، سوزان، مثبت اندیشی و مثبت گرایی کاربردی، ترجمه فرید براتی و افسانه صادقی، انتشارات جوانه رشد، بی‌چا، تهران، 1386 ش.
8. وینست پیل، نورمن، قدرت مثبت اندیشی، ترجمه اسماعیل حسینی، انتشارات نشر ثالث، چاپ اول، تهران، 1386 ش.
9. فیشر، مارک، حکایت دولت و فرزانگی، ترجمه گیتی خوشدل، انتشارات گفتار، بی‌چا، تهران، 1372 ش.
10. برنز، دیوید، از حال بد به حال خوب، ترجمه مهدی قراچه داغی، انتشارات آسیم، چاپ بیستم، تهران، 1386 ش.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.