داس مِه نو

همه آن چه مي خواستيد درباره رويت هلال ماه نو بدانيد؛ آن هم به زبان ساده و کاملاً کاربردي!اين که از چه زماني انسان شروع به رويت هلال ماه کرد و اهله ماه را شناخت، اطلاع دقيقي در دست نيست، اما مطالعاتي که باستان شناسان به عمل آورده اند نشان مي دهد حداقل در زمان کمبوجيه مردمان آن دوره به رويت هلال ماه اهميت مي داده اند.
پنجشنبه، 3 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
داس مِه نو

داس مِه نو
داس مِه نو


 

نويسنده: محمد حسن شجاعي




 

همه آن چه مي خواستيد درباره رويت هلال ماه نو بدانيد؛ آن هم به زبان ساده و کاملاً کاربردي!
 

اين که از چه زماني انسان شروع به رويت هلال ماه کرد و اهله ماه را شناخت، اطلاع دقيقي در دست نيست، اما مطالعاتي که باستان شناسان به عمل آورده اند نشان مي دهد حداقل در زمان کمبوجيه مردمان آن دوره به رويت هلال ماه اهميت مي داده اند.

يگانه قمر زمين
 

ماه و زمين همزمان و حدود 4/5 ميليارد سال پيش شکل گرفتند. اين که ماه دقيقاً چگونه به وجود آمده، هنوز معلوم نشده است. ممکن است همراه با زمين در اوايل شکل گيري منظومه شمسي شکل گرفته باشد، يا اين که بعدها جذب ميدان جاذبه شده و در مدار قرار گرفته است. نظريه اي که بيش از ساير نظريه ها پذيرفته شده، اين است که ماه از برخورد يک سيارک به اندازه مريخ به زمين به وجود آمده است.
هميشه 50 درصد سطح ماه در معرض نور خورشيد قرار دارد. ميزان ناحيه روشن ماه، به موقعيت ماه نسبت به زمين و خورشيد بستگي دارد. اندازه ناحيه قابل رؤيت، از کاملاً تاريک تا ماه کامل متغير است. اين دوره کامل هشت مرحله دارد که اهله ماه ناميده مي شوند. چرخه اهله ماه، هر 29/53 روز کامل مي شود.
خورشيد خود مي درخشد، ماه را از اين رو مي بينيم که خورشيد به آن مي تابد. اگر آن روي ماه که به سوي ماست، به طور کامل مورد تابش خورشيد قرار گيرد، ما ماه را به صورت قرص کامل و به عبارت ديگر در حالت بدر مشاهده مي کنيم. اگر نور خورشيد فقط قسمتي از آن روي ماه را که به سوي ماست در برگيرد، ما ماه را بر حسب ميزان تابش نور به صورت هلال باريک نوري، نيم قرص و يا به صورت يک گلوله تقريباً گرد نوراني مي بينيم. اين پديده هاي نوري را فازها يا صورت هاي مختلف ماه مي نامند.
هنگامي که ماه در جهت تابش خورشيد قرار گيرد، ديده نمي شود، زيرا در تابش شديد خورشيد محو مي شود و علاوه بر اين، آن روي ماه که به سوي ماست مورد تابش واقع نمي گردد. اين وضعيت را ماه نو مي ناميم. اکنون ماه بر روي مدار خود به حرکت ادامه مي دهد و پس از چند روز به طور محسوسي در سمت چپ و يا در شرق خورشيد واقع مي شود. در اين وضعيت قسمت کوچکي از نيمه رو به زمين ماه، تحت تابش نور خورشيد قرار مي گيرد. در اين دوران ماه را در اوايل شب به صورت داس باريکي که البته روز به روز بر قطر هلال آن افزوده مي شود، مشاهده مي کنيم، زيرا در اين وضع ماه بعد از خورشيد غروب مي کند.
تقريباً يک هفته پس از ماه نو، از ديد ناظر زميني، ماه دقيقاً از پهلو مورد تابش نور خورشيد واقع مي شود. در اين حالت انسان نيمي از ماه را تاريک و نيم ديگر را روشن مي يابد؛ اين وضعيت نيم ماه افزاينده يا ربع اول ناميده مي شود. دوباره يک هفته بعد، ماه از ديد اين ناظر، دقيقاً در مقابل خورشيد قرار مي گيرد. در اين حالت ماه به صورت قرص کامل نوراني مي شود، که به آن بدر (يا در اصطلاح عاميانه ماه شب چهادهم) مي گويند.
از اين حالت به بعد از قطر قسمت نوراني ماه کاسته مي شود. تقريباً هفت روز پس از بدر، دوباره نيم ماه دوم يا ربع آخر حادث مي شود. ماه در اين حالت از ديد ناظر زميني اکنون در سمت راست يا در غرب خورشيد قرار دارد و به عبارت ديگر قبل از طلوع خورشيد در آسمان صبحگاهي پديدار مي شود، تا بالاخره دوباره به وضعيت ماه نو مي رسد.

شرحي بر تأثير چشم انسان در رصد هلال
 

کار سيستم بينايي تشکيل آني تصاوير رنگي در زمينه دامنه وسيعي از شدت روشنايي محيط است به علاوه تصوير به طور همزمان بر روي فوواي (مرکز لکه زرد) هر دو چشم تشکيل شده و تصويري سه بعدي از آن پديد مي آيد. نوري که وارد چشم مي شود، ابتدا توسط قرنيه متمرکز مي شود، قرنيه در طول زندگي از قدرت همگرايي ثابتي برخوردار است، سپس عدسي چشم با تغيير دادن فاصله کانوني خود نور را بر روي شبکيه متمرکز مي سازد، تغيير در اندازه عدسي اين امکان را به شخص مي دهد که اشياي دور و نزديک را به يک اندازه واضح ببيند.
شايد شما با دو مشخصه مهم در رويت اجرام سماوي و به خصوص هلال ماه برخورد کرده اند يکي انکسار و ديگري اختلاف منظر.
انکسار همان تمرکز تصوير بر روي شبکيه است، ما مي دانيم در افق بر اثر لايه هاي ضخيم جو نوري که مي خواهد به چشم ما برسد بيشتر از نقاط ديگر مي شکند، لذا يک منجم به هنگام رصد بهتر است، اين عامل مهم را مدنظر قرار داده و با در نظر گرفتن شکست نور رصد دقيق تري را داشته باشد.
هنگام تولد عدسي چشم انسان بسيار قابل انعطاف و نرم است با شل شدن زنول يا همان الياف ظريفي که از جسم مژگاني به محيط عدسي کشيده شده اند، عدسي به شکل کروي در مي آيند و در نتيجه با افزايش قدرت انکساري آن، امکان ديد نزديک و واضح فراهم مي آيد. بدين معني که اگر يک نوزاد مي توانست بخواند و حرف بزند حروف ريز چسبيده به چشم را واضح مي ديد و به راحتي آن را مي خواند در حالي که با گذشت چندين سال عدسي به تدريج نرمي خود را از دست داده و در دهه پنجم زندگي انسان براي مطالعه نياز به عينک دارد.
نور پس از عبور از قرنيه ــ مايع زلاليه ــ عدسي و مايع زجاجيه به شبکيه مي رسد (شبکيه از دو سيستم تشکيل يافته، سيستم استوانه ها که با حساسيت به نور و حرکت مشخص مي شود و سيستم مخروط ها که با وظايف عالي تر قدرت بينايي و دريافت رنگ سرو کار دارد) سپس مغز انسان نور، رنگ، جسم و يا... را درک مي کند. بديهي است اين ادراک به خاطر يکسان نبودن چشمان افراد با يکديگر فرق کرده و براي همين است که ميزان دقت افراد و توانايي آنها در ديدن اجسام تفاوت دارد، در مرحله بعدي تجربه و نوع ابزار است که بين دو رصد گر تفاوت به وجود مي آورد، اين موضوع فقط در انسان مصداق ندارد. مثلاً در پرنده اي مثل عقاب شکل و نوع عدسي طوري ساخته شده تا اين پرنده بتواند حدود 40 برابر بيش از انسان ديد و توانايي تفکيک اجسام را داشته باشد. زيرا اکثر مواقع در حيطه استحفاظي خود قرار دارد.
نتيجه: در بهترين شرايط، چشم انسان تا يک حدي مي تواند اجسام را در دور دست ديده يا دو جسم در کنار هم را از همديگر تفکيک و از همه مهم تر دو منبع نور را در افق از همديگر متمايز سازد و اين حد کاملاً قابل اندازه گيري و از همه مهم تر محدود است هر چند که ميزان آن در افراد مختلف تفاوت دارد.
مثال: فرض کنيم ميزان روشنايي آسمان در زماني که خورشيد 2 درجه زير افق قرار گرفته x و ميزان روشنايي هلال ماه کمي کمتر از x است، چون روشنايي محيط بر روشنايي هلال غالب است، بعيد است بتوانيم در آن لحظه هلال را در افق ببينيم، ممکن است تصور شود که مي توان با ابزار بسيار دقيق مثل تلسکوپ هاي مدرن با قدرت بالا هلال ماه را رويت کرد. در صورتي که چنين نيست. به همان مقدار نيز نور محيط وارد ابزار و در نتيجه وارد چشم ما شده و نتيجه همان است که گفته شد. حال اگر ميزان روشنايي افق با ميزان روشنايي هلال ماه برابر شد چه مي شود؟ در آن وقت امکان ديدن هلال با چشم غير مسلح نيز بعيد به نظر مي رسد. زيرا درست نور محيط و نور هلال برابرند و همان طور که گفته شد، چشم و در نهايت مغز انسان نمي تواند دو منبع نور با يک ميزان و اندازه را از همديگر تشخيص دهد و اين حالت در چشم غير مسلح قطعي، ولي در موارد نادري با چشمان مسلح امکان پذير است. به شرطي که از فيلترهاي مخصوصي استفاده شود که بتواند نور قرمز و نارنجي محيط را کم و نور هلال را واضح تر کند. در واقع فيلترهاي مخصوص، رنگ محيط را کمرنگ تر کرده و در آن موقع احتمال اين که بتوان نور هلال را از نور زمينه تشخيص داد، وجود دارد. اما درصد آن بسيار پايين و از اين حالت در شرايط خاص و استثنايي بايد استفاده کرد. رويت در اين حالت تابع شرايط و حالات خاص خودش است، حال اگر قدري هوا تاريک تر شد به طوري که به ميزان بسيار کم، ميزان نور هلال از ميزان نور زمينه بيشتر شد، آن وقت اينجا ميزان قدرت چشمان افراد است که مي تواند قدرت عمل خود را نشان دهد به خصوص با چشم غير مسلح. در واقع تمام توضيحاتي که در بالا گفته شد در اينجا مصداق پيدا مي کند، نکته مهمي که بايد به آن اشاره کرد رويت با ابزار است، دو ابزار با يک قدرت پيش رو داريم. يکي يک دوربين دوچشمي 120 در 20 و ديگري با همين قدرت اما تک چشمي، هر دو وسيله در اختيار دو رصدگر با يک تجربه برابر و با قدرت ديدي به يک اندازه، آيا هر دو ابزار يک کار برابر را انجام مي هند؟ قطعاً خير، ابزار دو چشمي نور را از دو منبع با توصيفي که گفته شد به مغز رسانده و مغز ما تصوير آن جسم را بهتر درک خواهد کرد، تجربه براي اينجانب ثابت کرده علاوه بر اين که دوربين دو چشمي از عدسي ساخته شده و مزيت بيشتري نسبت به آينه دارد. بنابه دلايلي که گفته شد مغز ما قدرت درک و وضوح اجسام را با دو چشم بيش از يک چشم خواهد داشت.
حال ببينيم وضعيت رصد زماني که خورشيد در آسمان قرار دارد يا هنوز غروب نکرده چگونه است، همان طور که گفته شد، ميزان ديد انسان محدود و در افراد مختلف نيز متفاوت است. مردمک چشم انسان حداکثر تا حدود 7 ميلي متر باز مي شود، هر چه شدت نور بيشتر باشد، مردمک بسته تر و هر چه از ميزان نور کاسته شود مردمک بازتر مي شود، زماني که يک رصد گر در روز به دنبال هلال مي گردد با تغييراتي که خود رصدگر براي چشمان خودش صورت مي دهد (چون شدت نور محيط اطراف بيشتر از زمان غروب خورشيد است با هر چرخشي به اطراف يا نگاه کردن به چشمي تلسکوپ يا دوربين باعث تغيير در شدت نور محيط اطراف مي شود). اين تغييرات ناگهاني نور تأثير شديدي بر مردمک چشم دارد و اگر اين کار ادامه پيدا کند، به سرعت چشمان رصدگر خسته و احتمال خطا زياد مي شود. لذا استفاده از محيط بسته با سقف قابل تحرک مثل رصدخانه و در صورت عدم دسترسي به آن استفاده از پتو و امثال آن براي عادت دادن چشم به ميزان مشخصي از نور محيط و درصد بيشتري براي يک رصد موفق، کمک زيادي است.
گفته شد هر چه مسير نور در داخل جو طولاني تر باشد، نور کمتري به چشمانمان مي رسد و مي دانيم مسير نور هر چه از سمت الرأس به افق نزديک شود طولاني تر و رويت جرم سخت تر خواهد شد به همين دليل است که در سمت الرأس انکسار نور يا وجود ندارد يا بسيار کم است.
محاسبات نشان مي دهد هر چه از افق فاصله بگيريم آسمان شفاف تر مي شود به طوري که در سمت الرأس، آسمان حدود 11 برابر شفاف تر از لبه افق است. هرچه اختلاف سمت بيشتر و دو جرم ماه و خورشيد در يک ارتفاع باشند، هلال بهتر رويت خواهد شد. اگر از هم ارتفاعي گذشت، دو حالت وجود دارد: رويت قبل از مقارنه و رويت بعد از مقارنه که در مبحث بعد راجع به آن و همچنين رويت هلال شامگاهي و صبحگاهي مفصل تر صحبت خواهيم کرد.

رويت هلال بعد از غروب خورشيد
 

در 200 سال گذشته با توجه به آسان تر شدن ارتباط بين کشورها نتايج رصدي هلال ماه به دست علاقه مندان به اين رشته رسيده و هم اکنون نيز با ارتباط سريع تر در اولين زمان ممکن از اين اطلاعات آگاه مي شوند، حال ببينيم منظور از هلال شامگاهي چيست.
معني رويت هلال شامگاهي بدين صورت است که هلال ماه در افق غربي دقايقي بعد از غروب خورشيد رويت شود. هر چند که مي توان براي هلال هاي که داراي بخش روشن تري هستند يا اختلاف سمتشان زياد است، انتظار داشت در شرايط خوب رصدي دقايقي قبل از غروب خورشيد هلال ماه رويت شود. در حال حاضر رويت هلال ماه شامگاهي به دو صورت رصد مي شوند، با چشم غير مسلح و با چشم مسلح، با پيشرفت فناوري در دهه هاي اخير هلال هاي متعددي با چشم مسلح رويت شده اند که در بعضي مواقع با رويت آن، يک روز زودتر از زماني که ماه با چشم غير مسلح قابل رويت بوده، هلال رويت شده است. اما تعداد آن در يک سال قمري به اندازه اي نيست که تصور کنيم هر ماه مي توان هلال را با ابزار ديد، اما اين واقعيتي است انکارناپذير که براي رصد اين دو هلال بايد تفاوت اساسي قائل شد. زيرا هرگز نمي توان تصور کرد ميزان توانايي چشم انسان با ابزاري که مي تواند ده ها برابر هلال را بزرگ تر و واضح تر کند، يکي باشد.

رويت هلال با چشم غير مسلح
 

قرن هاست علاقه مندان و اخترشناسان، به رويت هلال شامگاهي با چشم غير مسلح توجه خاصي دارند، رويت اين نوع هلال ها به شدت وابسته به شرايط افق و همچنين دقت و توانايي رصدگري است که به دنبال هلال مي گردد. با ظهور دين مبين اسلام و براي رسيدن به نتيجه اي مطلوب در ثبوت رويت هلال، حاکم شرع از افرادي که مورد وثوق و اطمنيان بودند و همچنين بينايي آنها از افراد عادي بيشتر بود مي خواسته تا به رصد هلال بپردازند. بديهي است اعلام رويت آنها هم از نظر شرعي مورد قبول بود و هم از نظر علمي ارزشمند. رصد گران از يک لوله دراز که داخل آن دود اندود شده بود استفاده مي کردند تا بهتر بتوانند هلال را ببينند و اين نشان مي داد که در قرن هاي گذشته نيز بشر به تمرکز نور و رسيدن آن به چشم آگاهي داشت. سوابق و اطلاعات حاکي از آن است که حتي خيلي پيش از ظهور دين اسلام، مردمان آن زمان از رخدادهاي طبيعي که تکرار منظمي داشته به عنوان تعيين زمان سود جسته اند. به عنوان مثال از حرکت ظاهري خورشيد و از گردش ماه به دور زمين و ....
بديهي است رويت هلال با چشم غير مسلح تابع شرايط خاص خودش از جمله مهم ترين پارامترها (ارتفاع و بخش درخشان) آن مي باشد. هر چند که پارامترهاي ديگري نيز دخيل هستند. در گذشته اخترشناسان از معيار بعد معدل و بعد سواء سود مي جستند. البته افراد ديگري نيز بودند که از شرايط و پارامترهاي ديگري در محاسبات خود استفاده مي کردند، اما معروف ترين آن که تا همين چند سال پيش نيز از آن استفاده مي شده و هنوز نيز بعضي از مستخرجين تقويم از آن استفاده مي کنند، معيار بعد معدل و بعد سواء است که اين معيار يک حداقلي براي ثبوت رويت هلال دارد. بدين گونه که اگر هلال ماهي برخوردار از دو مشخصه بعد معدل 10 درجه و همچنين بعد سواء 10 درجه باشد، هلال در شرايط مناسب رصدي، با چشم غير مسلح ديده خواهد شد. برخي 9 و 11 و حتي تعدادي از اخترشناسان مقدار 8 و 12 را نيز حد رويت با چشم غير مسلح مي دانستند، معيار بعد معدل و سواء يعني همان ارتفاع و اختلاف طول دايره البروجي ماه از خورشيد، اما اين معيار هر چند که رويت نسبتاً قابل قبولي را مطرح مي کند. اما استفاده کلي از معيار بعد معدل و سواء در پاره اي از نقاط هلال ماه را 31 روزه مي کند و اين يکي از اشتباهات اين معيار است. زيرا مي دانيم دوره رويت هلال ماه هرگز کمتر از 29 روز و بيشتر از 30 روز نمي تواند باشد.(در عرض هاي بسيار شمالي و جنوبي اين قاعده مستثني است)
همان طور که اشاره کردم نوري که از هلال ماه به زمين مي رسد، در اولين لحظه ورود به جو زمين دچار تغييراتي خواهد شد. مقداري از آن جذب ذرات شده و مقداري نيز پخش يا پراکنده مي شود و در نهايت نوري که به ما مي رسد باقي مانده نوري است که وارد جو زمين شده، پر واضح است هر چه افق غربي پاک و شفاف باشد نور بيشتري به چشم راصد مي رسد و هر چه افق آلودگي داشته باشد، نور هلال کم مي شود و چه بسا هلالي که به راحتي قابل رويت است در شرايط نامناسب و آلودگي افق هرگز ديده نشود. نوري که از هلال ماه شامگاهي و از افق به چشم ما مي رسد، لايه هاي ضخيم تري را طي کرده کم نورتر يا به عبارتي کم رنگ شده تا به چشمان راصد برسد، پس تابع شرايط خاص خودش مي باشد، اصولاً پيش بيني رويت هلال شامگاهي با چشم غير مسلح از ظرايف خاصي برخوردار است و عوامل مختلفي بر رويت آن اثر گذارند. به عنوان مثال يک هلال جواني را در نظر بگيريم که قابل رويت است و يک فرد با تجربه و تيزبين قاعدتاً بايد آن هلال را با چشم غير مسلح رويت کند، اما کوچک ترين عامل يا عواملي مي توانند مانع از رصد آن هلال شوند، گرد و غبار، رطوبت، فشارهوا، باد، نور اضافي، يا احتمالاً موانع بسيار کم نيز باعث عدم رويت مي گردند. زيرا قوي ترين چشم نيز تا حد مشخصي مي تواند بين نور هلال ماه و نور زمينه آسمان پس از غروب خورشيد را از هم تفکيک کند. لذا به نظر مي رسد رويت يک هلال ماه جوان با چشم غير مسلح ارزش بسيار زيادي را داراست. براي همين است که اين نوع رصد هلال ماه در بين ملل دنيا از توجه خاصي برخوردار است و طبيعي است بيشتر روي آن مطالعه و تحقيق شده باشد چون قدمت طولاني دارد و به نظر اينجانب رکورد رويت هلال با چشم غير مسلح ارزش بسيار زيادي را دارد.

رويت هلال با چشم مسلح
 

شايد دقت کرده ايد در شامگاه اگر هوا گرم باشد و کمي نيز غبار داشته باشيم خورشيد به هنگام غروب بيشتر به رنگ قرمز متمايل است تا به رنگ زرد و ارتفاع خطوط رنگي قرمز، نارنجي و زرد تا محل آبي آسمان بيشتر از زماني است که هوا سردتر است. در فصل گرما مولکول هاي موجود در هوا منبسط شده و پراکنده تر مي شوند، پس متوجه مي شويم که يک منجم مي بايستي خيل مو شکاف باشد که نه تنها به محاسبات نجومي بپردازد بلکه مي بايد مراقب فصول نيز باشد. براي همين است که در اغلب معيارها چون از يک قاعده يا بهتر بگويم فرمول خاصي استفاده مي شود، خطاي آن بيشتر است تا زماني که از همان اخترشناس بخواهد مثلاً تعداد خاصي از ماه هاي قمري را براي رويت پذيري يا رويت ناپذيري آن نظر بدهد. سرانجام با آمدن دوربين هاي قوي و تلسکوپ هاي غول پيکر فصل جديدي نيز در رويت با چشم مسلح آغاز شد، وجود ابزار مي تواند دو کار مهم و اساسي را انجام دهد.
1ــ مي تواند به رصد گر براي رويت هلالي که در مرز ديدن يا نديدن با چشم غير مسلح است کمک کند تا با دقت بيشتري توجه کند آيا واقعاً اين هلال لب مرز را مي توان با چشم غير مسلح رويت کرد يا خير.
2ــ از طرفي هلال ماه در افق قرار دارد و ابزار رصدي به ما کمک مي کند تا هلالي که قرار است فردا شب با چشم غير مسلح ديده شود يک شب زودتر رويت شود، يا هلالي که در لابه لاي غبار و يا رطوبت اسير شده و نمي توان با چشم عادي آن را رصد کرد با ابزار آن را رويت کنيم.

تفاوت ابزارهاي رصد هلال و تفاوت نوع هلال ها
 

فرض کنيم دو هلال شبيه به هم را با دو ابزار مختلف رويت کرده ايم يکي را با يک دوربين دو چشمي 60 در 20 و ديگري را با دوربين قوي تر و يا با تلسکوپ، هر دو هلال نيز با پارامترهاي شبيه هم، کداميک ارزش رصدي بيشتري دارد؟ حال دو رصدگر که در يک زمان يک هلال را مي بينند يکي با دوربين قوي و ديگري با تلسکوپ قوي آيا فرقي بين آنها نيست؟ يا اگر دو رصد گر باز يک هلال را در يک مکان با هم ببينند يکي با چشم غير مسلح و ديگري با دوربين چه فرقي بين اين دو رصد وجود دارد؟ مي خواهم به يک نکته بسيار مهم برسم و آن اين که هلال شامگاهي را بايد با شرايطي که رصد شده اند مقايسه کرد، نه اين که يکي با ابزار، هلالي را رصد کند که به آن ابزار متعارف مي گوييم و ديگري با ابزاري بسيار قوي که همگان آن را ندارند و اصولاً تفاوت نگذاشتن بين اين دو ابزار با منطق و استدلال سازگار نيست، مرحله بعدي اولويت قرار دادن رکوردهاي رويت هلال ماه است در رصد هلال شامگاهي سن هلال اولويت اول است.
هر چه سن هلال کمتر باشد جدايي زاويه اي آن نيز کمتر مي شود و باز هر چه سن هلال کمتر شود، باز هم جدايي زاويه اي آن کمتر خواهد شد، هرگز با کم شدن سن هلال جدايي زاويه اي آن بيشتر نخواهد شد. اما مي توان هلالي را جست که با سن بيشتر جدايي زاويه اي کمتري را داشته باشد، به عنوان مثال دو هلال با دو جدايي زاويه اي برابر ديده شده اند کدام يک ارزش رصدي بيشتري دارد؟ مسلم است آن هلالي که سن کمتري دارد. حال سؤال ديگري مطرح است همين هلال با دو ابزار مختلف ديده شده و سن آنها نيز با هم يکي است حال کداميک ارزش بيشتري دارد؟ به نظر مي رسد اگر دو رصدگر دو هلال با مشخصه برابري را ديده اند قطعاً ارزش رصدي هلالي که با ابزار متعارف تري رويت شده، ارزش رصدي بيشتري خواهد داشت، پس از سن هلال، دومين پارامتر ارزشمند هلال ماه، جدايي زاويه اي آن است. اما جدايي زاويه اي کم الزاماً هميشه نمي تواند سن هلال را نيز کم کند که در بالا به آن پرداختيم. لذا به همين دليل است که جدايي زاويه اي در مرحله دوم قرار دارد. پارامتر بعدي ارتفاع هلال است که بعضي آن را با مکث ماه برابر مي دانند، که اين دو مطلب هر چند به هم مرتبط اند اما يکي نيستند، و هم چنين پارامترهاي ديگري که در رده هاي بعدي قرار دارند که در مورد آن صحبت خواهيم کرد.

رويت هلال در بامداد
 

راصدان به تدريج با رصدهاي مداوم متوجه شدند مي توان هلال صبحگاهي را بهتر از هلال شامگاهي رويت کرد، دليلش نيز اين است که ذرات گرد و غبار در هلال صبحگاهي کمتر است (نيروي جاذبه زمين بر اثر سکون شب، ذرات غبار را جذب مي کند). همچنين هوا در صبحگاه، چه در فصل گرما و چه در فصل سرما، خنک تر و يا سردتر است و مولکول هاي هوا به هم نزديک. در نتيجه پراکندگي نوري که در افق ديده مي شود از لحاظ آلودگي کمتر است، در عوض بخار آب افق صبحگاهي نسبت به افق شامگاهي بيشتر است. سال ها رصد شکارچيان هلال بيانگر آن است که 20 درصد وضع شرايط رصدي هلال صبحگاهي با شامگاهي تفاوت مي کند، اين را مي توان با آزمايش در مدت زمان حداقل 10 سال مشخص کرد و در مناطق کويري يا کوهستاني در اين بازه زماني از زماني که خورشيد x درجه زير افق قرار دارد چه در شامگاه و چه در صبحگاه آن را آزمود، حتي در مورد سيارات و ستارگان نيز همين مصداق را دارد، به همين دليل است که معتقدند رصد هلال ماه در شامگاه با صبحگاه تفاوت مي کند و لذا رويت با چشم مسلح و غير مسلح نيز براي هلال صبحگاهي دو رصد کاملاً مجزا از هم هستند.
دو رصد هلال شامگاهي و صبحگاهي را نمي توان با هم مقايسه کرد و حد رويت آنها را با هم يکي دانست، مگر با تغيير آن 20 درصدي که در مورد آن صحبت شد و اين تغيير 20 تا 25 درصد مي تواند تفاوت آشکاري بين دو رصد هلال شامگاهي و صبحگاهي داشته باشد که متأسفانه در تمام معيارهاي موجود در جهان استادان محترم بين اين دو نوع هلال تفاوتي قائل نشده اند و جواب مطلوب را نگرفته اند، شايد دليلش اين باشد که رويت هلال شامگاهي در گذشته و در زمان حال بيشتر رصد مي شود و لذا داده هاي بيشتري نيز داشته و اين معيارها بر همان سنت طرح و برنامه ريزي شده اند اميدواريم رصدگران محترم اين آزمون و خطا را به دقت بررسي کنند و همان طور که گفته شد، در يک بازه زماني مشخص و طولاني، راصدان مي توانند مرتباً طلوع و غروب خورشيد را در فصول مختلف و همچنين در مکان هاي مختلف رصد کنند (از نظر آزمودن پاکي افق صبحگاهي و شامگاهي)، و براي نتيجه بهتر و مقايسه بين آنها از آن فيلم يا عکس تهيه کنند، به دقت ميزان رطوبت و ميزان آلودگي (غبار) را بسنجند، هلال هاي مختلفي را رصد کنند و توجه داشته باشند. رصد يک دوره 19 ساله که ميل ماه از به اضافه و منهاي حدود 18 درجه تا به اضافه و منهاي 29 درجه تغييرات دارد بهترين راه ممکن خواهد بود. اين 11 درجه تغييرات ميل ماه است که به رويت هلا ماه پيچيدگي و زيبايي خاصي را تحميل مي کند.

رويت هلال قبل از غروب خورشيد رويت هلال با چشم غيرمسلح
 

اين نوع رصد با چشم غيرمسلح دوره نسبتاً طولاني داشته، سال هاي سال است که با رويت هلال با چشم غيرمسلح در روز به خصوص قبل از ظهر برخي از علما براي رويت شب قبل فتوا مي داده اند و هم اکنون نيز اين عمل کاربرد دارد، ضمن اين که دانشمندان بزرگ اسلامي نيز به آن توجه ويژه اي داشته اند و تعدادي از اين افراد به رصد در روز اشاره کرده اند، روايت شده که استاد محترم جناب آقاي حسن زاده آملي از علماي عصر حاضر حد رويت در روز با چشم غيرمسلح را با جدايي زاويه اي 25 درجه قابل قبول مي دانند، البته کمتر از جدايي زاويه اي 25 درجه رصدهاي نيز داشته ايم، منتها بايد منتظر رصدهاي بيشتري بود به خصوص زماني که ماه در اوج قرار دارد، آن وقت مي توان حد رويت را بهتر مشخص کرد چون تاکنون رصدي با جدايي زاويه اي 25 درجه زماني که ماه در اوج قرار دارد انجام نشده است.
اين نوع رصد به دو صورت رويت هلال در روز قبل از مقارنه و يا بعد از مقارنه صورت مي گيرد، رصدگران به خوبي آشنا هستند زماني که مي خواهيم هلال در روز را با چشم غيرمسلح رويت کنيم با دو حالتي که گفته شد مواجه مي شويم.
زماني هلال در روز شناخته شود که حداقل ارتفاع خورشيد از افق 20 درجه باشد، آن هم دلايلي دارد. اولاً در ارتفاع 20 درجه شدت نور خورشيد تقريباً به اندازه اي رسيده که نور را پراکنده کرده و رصدگر نتواند به راحتي هلال را رويت کند تا معناي هلال در روز را داشته باشد. ثانياً هر چه ارتفاع ماه از افق بيشتر باشد اختلاف منظر و شکست نور کمتر مي شود به طوري که از حدود 40 درجه به بعد و با توجه به نوع فصل کاملاً اين تفاوت محسوس است و در سمت الرأس مي توان گفت تفاوت قابل محسوسي بين محاسبه زمين مرکزي و مکان مرکزي براي رويت اجرام سماوي و به خصوص هلال ماه که مورد بحث ما مي باشد نيست و تمامي پارامترها شبيه هم هستند و هر چه به افق نزديک تر شويم پارامترها به جز سن و فاز ماه که اصولاً زمين مرکزي محاسبه مي شوند تغيير مي کنند، در اينجا لازم است نکته اي را يادآور شوم رصدگران دقت کافي را داشته باشند، ممکن است ضخامت مياني يک هلال با توجه به اين که در سمت الرأس و يا نزديکي آن قرار گرفته به اندازه هاي باشد که تصور شود هلال را مي توان ديد ولي عملاً هلال ديده نمي شود دليل آن نيز مشخص است سن و فاز ماه تابع محاسبات زمين مرکزي است و در سمت الرأس تقريباً ضخامت مياني در هر دو مختصات با هم برابرند که البته در اکثر مواقع ضخامت مياني در مختصات مکان مرکزي بيشتر است اما فاز ماه در هر دو مختصات با هم برابرند لذا يک رصدگر بيشتر از اين که به ضخامت هلال فکر کند بايد به بخش درخشان آن فکر کند، لذا ممکن است يک رصدگر به تصور اين که ضخامت مياني در حد قابل قبولي است به دنبال هلال ماه باشد و چه بسا هلال ماه گرفتار دوربين و يا تلسکوپ شده اما ديده نمي شود در اينجاست که بايد به بخش روشن يا همان فاز ماه توجه داشت، درست است که جدايي زاويه اي و ضخامت ماه نويد يک رويت خوب را مي دهد اما کمي فاز ماه يا همان بخش درخشان ماه رصدگر را از ديدن هلال در روز محروم مي سازد.

رويت هلال با چشم مسلح
 

خوشبختانه در چند سال اخير با امکانات و ابزارهاي جديد و پيشرفته اي که رصدگران هلال ماه در اختيار دارند، رصدهاي مهمي صورت گرفته است رصد اين نوع هلال ها نيز مانند رصد با چشم غيرمسلح شامل دو رصد قبل و بعد از مقارنه مي باشد که در مورد آن صحبت شد، و باز به عقيده من بهتر است در زماني شروع شود که پراکندگي و شدت نور خورشيد به حدي باشد که بتوان نام هلال در روز را بر آن گذاشت، تجارب رصدي اين هلال حاکي است که رويت اين هلال نيز به مانند ساير هلال ها در زماني که ماه در حضيض قرار دارد بهتر است تا زماني که ماه در اوج قرار گرفته، متأسفانه گزارش موثقي دال بر رويت يک هلال بحراني در روز با ابزار در زماني که ماه در اوج قرار دارد به دستمان نرسيده و اين نيز حکايت از آن دارد که براي رسيدن به معياري دقيق تر براي رويت اين نوع هلال ها سال ها تجربه رصدي لازم است تا کمکي باشد بر دقت معيار اين نوع هلال ها.

کدام هلال در روز بهتر ديده مي شود؟
 

شايد بتوان تا حدودي براي رويت هلال در روز با چشم غيرمسلح پيش داوري کرد اما به نظر مي رسد رصد با چشم مسلح را نتوان به سهولت پيش داوري کرد، قضاوت در اين مورد بسيار زود است، معتقدم در اين مورد نيز ما نياز به رصدهاي مکرر و به خصوص مقايسه آنها در اوج و حضيض داريم، منطقي است بگوييم رصد هلال در روز بعد از مقارنه بهتر و رصد آن آسان تر از قبل از مقارنه باشد به خاطر اين که پارامترهاي ماه به تدريج بهتر مي شوند، اما مي توان همين استدلال را به نوعي ديگر براي هلال قبل از مقارنه داشت بدين صورت که بگوييم ما مي توانيم هلال ماه را قبل از طلوع خورشيد به سهولت رويت کرده و به تدريج اين رصد را ادامه دهيم تا زماني که ديگر نتوانيم آن را رصد کنيم، موضوع همينجاست وضعيت هلال در روز قبل از مقارنه به تدريج براي رصدگر سخت تر شده و تمامي پارامترهاي آن کم مي شود، لذا به همين دليل است که مي گوييم براي رسيدن به معياري براي رويت هلال در روز لازمه آن داشتن رصدهاي متعدد و در زمان هاي مختلف است، اما به نظر مي رسد که بهترين زمان رويت در هم ارتفاعي يا نزديک به هم ارتفاعي اين دو جرم آسماني يعني ماه و خورشيد باشد، به چند دليل.
الف ــ در هم ارتفاعي که معمولاً در سمت الرأس اين اتفاق مي افتد، اختلاف سمت ماه و خورشيد به حداکثر مي رسد که کمک بسيار ارزشمندي براي رصدگر است تا بهتر و راحت تر هلال ماه را در روز رويت کند.
ب ــ زوايه تابش نور خورشيد به ماه طوري است که طول کمان بيشتري از ماه قابل رويت است.
پ ــ در سمت الرأس آسمان شفاف تر و اختلاف منظر و شکست نور يا وجود ندارد يا بسيار اندک است.
ت ــ چشمان رصدگر خسته نمي شود، نور خورشيد به خاطر هم ارتفاع بودن مانع از رويت نيست، در رصد در روز کمترين غفلت صدمات جبران ناپذيري را به همراه خواهد داشت. لذا در اين زمان کمتر به چشم و ابزار آسيب مي رسد و البته دلايل ديگري نيز وجود دارد.

تفاوت بين هلال ها چيست؟
 

به طور خلاصه بايد گفت، گاهي اتفاق مي افتد که هلالي را در روز نمي توان ديد اما در شامگاهان همان هلال با مشخصات و پارامتري که در روز داشته و نتوانسته ايم آن را رويت کنيم مي توان رويت کرد، به عنوان مثال هلالي با 12 ساعت سن و ارتفاعي 6/30 درجه با جدايي 7/30 و فاز 55 با يک دوربين دو چشمي 150 در 40 در شرايط مناسب رصدي قابل رويت است. اما بعيد است بتوانيم با ابزار بسيار قوي تر اين هلال را در روز رويت کنيم، يا هلالي با جدايي زاويه اي 12 و فاز يک درجه را نمي توان با ابزار قوي به هنگام غروب خورشيد زماني که ماه فقط 2 درجه ارتفاع دارد رويت کرد، اما همين هلال را رصدگري با تجربه و با يک ابزار مناسب مي تواند در روز رويت کند، لذا به نظر مي رسد، هر هلالي براي خودش قواعد رويتي خاص خودش را داشته باشد و بديهي است رويت هلال در روز نيز از اين قاعده مستثني نمي باشد، و منطقي است بپذيريم اين شش نوع رصد با دلايلي که گفته شد از هم جدا هستند و نمي توان آنها را در يک پارامتر و يا حتي چند پارامتر مقايسه کرد، و اصولاً مقايسه آنها با هم به هيچ وجهي همخواني ندارد.

رکورد داران رويت هلال در ايران
 

رويت هلال يکي از مهمترين فعاليت هايي است که جامعه نجومي ايران در کنار استخراج پديده هاي نجومي به آن مي پردازد لذا با آغاز کار ستاد رويت هلال ايران نمايندگاني از سراسر ايران به صورت داوطلبانه و در قالب گروه هاي نجومي در سراسر ايران به کار شکار هلال ماه مي پردازند. اما در بين افرادي که هر سال در اين زمينه فعاليت مي کنند، افرادي به عنوان رکورد داران رويت هلال در ايران و جهان شناخته شده اند:
1ــ استاد قاضي ميرسعيد، ايشان در بين راصدان اين پديده رکورد دار ايران و جهان هستند.
2ــ استاد ابراهيم سراجي
3ــ استاد بوجمهراني
4ــ استاد حسن زاده آملي
5 ــ استاد نيري
منبع: دانشمند، شماره 576



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط