روشن تر از خاموشي (1)
مديريت مصرف برق مجموعه اي از فعاليت هاي به هم پيوسته بين صنعت برق و مشترکان به منظور تعديل بار مصرفي مشترک است تا با کارايي بيشتر و هزينه کمتر بتوان به مطلوبيت يکساني در زمينه مصرف دست يافت. بدين ترتيب هم عرضه کننده و هم مصرف کننده برق به سود بيشتري در اين زمينه دست خواهند يافت. مديريت مصرف انرژي الکتريکي با توجه به استراتژي و اهداف تعيين شده براي آن دو گروه مديريت مصرف انرژي در بخش مصرف و مديريت مصرف انرژي در بخش توليد را در بر مي گيرد. معمولا راهکارهاي اجرايي در بخش مصرف بسيار مؤثر تر از راهکارهاي بخش توليد است. فراهم آوردن زمينه مناسب جهت استفاده منطقي انرژي، ارائه روش هاي بهينه سازي مصرف انرژي، افزايش بازدهي تاسيسات صنعتي و استفاده از سيستم ها و فرآيندهايي با کارايي بيشتر از اهداف مديريت مصرف است. اين اهداف با کنترل در مصرف، افزايش بازدهي انرژي و نگهداري و کنترل سيستم بهينه انرژي ميسر مي شود.
ايران نيز به تعداي از اين کنوانسيون ها پيوسته و متعهد شده است که براي بهبود وضعيت زيست محيطي خود تلاش کند ولي اين درحالي است که ايران يک کشور در حال توسعه است؛ از سويي براي ايجاد زير ساخت هاي توسعه نياز به مصرف عظيم انرژي دارد و از سوي ديگر درست به دليل در حال توسعه بودنش از تکنولوژي هاي بالاي توليد و مصرف انرژي برخوردار نيست.
براي نمونه اگر نحوه توليد و مصرف انرژي برق را در کشور در نظر بگيريم متوجه مي شويم که ايران در چه وضعيت نامطلوبي قرار دارد. توليد برق در ايران بيشتر به سوخت هاي فسيلي وابسته است. به اين معنا که 59 درصد برق توليد شده در ايران از نيروگاه هايي با سوخت فسيلي به دست مي آيد. ميزان توليد انرژي از نيروگاه هاي آب و بادي، درصد بسيار ناچيزي از توليد انرژي برق را شامل مي شود. ولي برقي که با اين هزينه هاي بالاي زيست محيطي به دست مي آيد (تنها 72درصد انرژي سوخت هاي فسيلي به برق تبديل مي شود) نيز به خوبي توزيع نمي شود . به علت فرسودگي و تکنولوژي پايين شبکه توزيع برق در ايران حدود 32درصد اتلاف انرژي داريم. يعني از لحظه اي که برق در نيروگاه ها توليد مي شود تا زماني که از شبکه توزيع عبور مي کند و به مصرف کنندگان نهايي مي رسد، 32درصد آن از بين مي رود. با يک حساب سرانگشتي مي توان محاسبه کرد که وقتي تنها 72 درصد سوخت هاي فسيلي به انرژي برق تبديل مي شوند (37 درصد آن به صورت ساير انرژي هاي غير قابل استفاده در مي آيند) و از همين 72 درصد نيز يک چهارم آن (3درصد) در مسير توليد اتلاف مي شود، در هر لحظه چقدر سوخت فسيلي بايد سوزانده شود تا برق مصرفي شهري مثل تهران تامين شود. اين در حالي است که رشد مصرف انرژي برق در تهران سالانه 8درصد است يعني در هر سال نيروگاه هاي تهران بايد 8درصد برق بيشتر از سال گذشته توليد کنند تا با مساله خاموشي مواجه نشويم. مساله اي که تجربه به ما نشان داده که خارج از توان نيروگاه هاي ايران است.
ما در ايران در مصرف انرژي دقت نظر کافي نداريم. دليل ساده اي دارد؛ انرژي در ايران کالاي ارزان قيمتي است. شما مي توانيد بنزين يارانه اي را هر ليتر 100تومان بخريد ولي نمي توانيد حتي 250سي سي آب معدني را به همين قيمت بخريد! اين به معنا اين نيست که بنزين در ايران از آب ارزان تر است بلکه به اين معناست که يارانه هاي سنگيني براي مصرف انرژي در ايران وجود دارد که قيمت همه چيز را غير واقعي جلوه مي دهد و بر الگوي مصرف مردم تأثير سوئي مي گذارد. مردم در مصرف برق ، بنزين، گاز، آب و ساير انرژي ها بسيار مصرفانه برخورد مي کنند. شما با 10ليتر بنزين (حدود 1000تومان) مي توانيد روزها در شهر تردد کنيد ولي اگر بخواهيد از تاکسي استفاده کنيد، احتمالا همان روز اول تا به مقصد برسيد ناگزيريد که بيشتر از 1000 تومان براي کرايه خرج کنيد. در اين شرايط بديهي است که شما گزينه ارزان تر و راحت تر را انتخاب مي کنيد. ولي آيا واقعا گزينه نخست، گزينه ارزان تر است؟ ما به تفاوت اين قيمت ها کجا و چگونه پرداخت مي شود؟
از قديم گفته اند که هيچ ارزاني و گراني بي حکمت نيست. انرژي در ايران ارزان است نه به اين دليل که ما به علت وفور منابع طبيعي نگراني از اين بابت نداريم بلکه کاملا برعکس، ايران به عنوان دومين منبع گاز و چهارمين منبع نفت جهان از اين منابع درست استفاده نکرده و با بحران انرژي مواجه است. به طوري که پيش بيني مي شود اگر ايران به رويه فعلي اش در مصرف انرژي ادامه دهد، ظرف 30سال آينده از يک کشور صادر کننده انرژي به يک کشور وارد کننده تبديل شود.
تنها به علت وجود يارانه هاي دولتي بر مصرف، انرژي براي مصرف کنندگان ارزان تر تمام مي شود ما به تفاوت اين قيمت ها (آنچه که مصرف کننده مي پردازد و هزينه واقعي تمام شده) از حساب نسل هاي آينده (فروش منابع طبيعي که سهم مسلم آنهاست) و سلامت نسل هاي کنوني (بيماري ها مرگ هاي زودرس و جهش هاي ژنتيکي ناشي از آلودگي هوا و محيط زيست) پرداخت مي شود . ما انرژي تميزي را مصرف نمي کنيم و هر قدر که بيشتر مصرف مي کنيم ، آلودگي بيشتري را نيز به جان مي خريم. کالاهاي برقي و مصرف بيشتر انرژي به معناي رفاه بيشتر نيست! چرا که برق ، حداقل در ايران، کالاي تميزي نيست.
در حالي که در کشورهاي توسعه يافته اي مثل سوئد، ژاپن و هلند به سمت انرژي پاک (clean energy) حرکت مي کنند، ما همچنان به علت فقدان فن آوري هاي نوين و تاکيد بر الگوهاي قديمي مصرف، بر انرژي توليد شده از سوخت هاي فسيلي متکي هستيم. براي نمونه سوئد توليد و مصرف انرژي را در يک معادله مطلوب زيست محيطي قرار داده است. سوئد با ايجاد نيروگاه هاي زباله سوز (نيروگاههايي که با سوزاندن زباله برق توليد مي کنند ) از يک طرف به معدوم کردن زباله هايش اقدام مي کند و از سوي ديگر به انرژي پاک توليد مي کند. در سوئد بر خلاف ايران که چند نيروگاه عمده در چند نقطه کشور به توليد انرژي مي پردازند و انرژي را از طريق شبکه توزيع در سراسر کشور توزيع مي کنند. هر شهري نيروگاه خود را دارد و از نظر توليد انرژي مستقل است. اين مساله باعث مي شود که شيوه توليد انرژي بسيار متنوع و بر حسب شرايط منطقه اي متفاوت باشد. از سوي ديگر با اين شيوه در هزينه هاي توزيع و اتلاف انرژي ناشي از شبکه گسترده توزيع صرفه جويي مي شود.
کشورهاي توسعه يافته نه تنها انرژي پاکي توليد مي کنند بلکه، الگوي مصرف انرژي متفاوتي هم دارند. آنها کمتر و معقولانه تر انرژي مصرف مي کنند چرا که به بهاي زيست محيطي توليد انرژي آگاهند. در زمينه مصرف برق ايران در مقايسه با چند کشور آسيايي در ايران 13 برابر کشور ژاپن، پنج برابر اندونزي و سه برابر ترکيه برق مصرف مي کند. در يک مقايسه ساده مي بينيم که هر قدر که کشوري توسعه يافته تر باشد، فاصله ما با مصرف انرژي آن بيشتر است.
حتما شما هم بارها توصيه هاي مربوط به نحوه مصرف انرژي را شنيده باشيد و حتي گاهي از اين تکرارها خسته شده ايد، ولي اين يک واقعيت است که در کشور ما انرژي بر خلاف آنچه که مي پنداريم بسيار گران و هزينه بر است. انرژي در کشورما کالايي دير ياب و پر هزينه است که بايد بسيار به دقت با آن برخورد کرد. شايد من و شما هم در بهبود معادلات زيست محيطي کشورمان بتوانيم نقشي ايفا کنيم.
انرژي در ايران ارزان است و ايران به عنوان دومين منبع گاز و چهارمين منبع نفت جهان از اين منابع درست استفاده نکرده و با بحران مواجه است.
انرژي بادي فراوان، دوباره توليد مي شود و پاک است همچنين در مقايشه با سوخت هاي فسيلي ميزان کمتري گاز گلخانه اي منتشر مي کند.
نيروگاه هاي خورشيدي شامل دو نوع فتو ولتائيک و حرارتي هستند. در نيروگاه هاي فتوولتائيک يک برج صد متري در وسط ميدان قرار مي گيرد. دور اين برج آيينه هايي نصب مي شود که نور خورشيد را تعقيب مي کند و تصوير انعکاس نور خورشيد را بالاي برج مي اندازند. نور خورشيد به طور مستقيم به سلول هاي نوري قرار گرفته در برج مي تابد. بر اثر برخورد نور با اين سلول ها برق توليد مي شود اما در نيروگاه حرارتي خورشيدي اين فرآيند کاملا متفاوت است. در آنجا گرماي خورشيدي در جايي جمع آوري مي شود. به وسيله اين گرماي پديد آمده يک سيال که مي تواند آب، روغن با نمک هاي مذاب باشد، گرم مي شود. اين سيال که در يک مبدل حرارتي در مجاورت آب قرار دارد، آب را بخار مي کند. اين بخار داغ موجب حرکت توربين، ژنراتور و در نهايت توليد برق مي شود.
منبع: هفته نامه فرهنگي -اجتماعي همشهري مثبت 162
برق انرژي تميزي نيست!
ايران نيز به تعداي از اين کنوانسيون ها پيوسته و متعهد شده است که براي بهبود وضعيت زيست محيطي خود تلاش کند ولي اين درحالي است که ايران يک کشور در حال توسعه است؛ از سويي براي ايجاد زير ساخت هاي توسعه نياز به مصرف عظيم انرژي دارد و از سوي ديگر درست به دليل در حال توسعه بودنش از تکنولوژي هاي بالاي توليد و مصرف انرژي برخوردار نيست.
براي نمونه اگر نحوه توليد و مصرف انرژي برق را در کشور در نظر بگيريم متوجه مي شويم که ايران در چه وضعيت نامطلوبي قرار دارد. توليد برق در ايران بيشتر به سوخت هاي فسيلي وابسته است. به اين معنا که 59 درصد برق توليد شده در ايران از نيروگاه هايي با سوخت فسيلي به دست مي آيد. ميزان توليد انرژي از نيروگاه هاي آب و بادي، درصد بسيار ناچيزي از توليد انرژي برق را شامل مي شود. ولي برقي که با اين هزينه هاي بالاي زيست محيطي به دست مي آيد (تنها 72درصد انرژي سوخت هاي فسيلي به برق تبديل مي شود) نيز به خوبي توزيع نمي شود . به علت فرسودگي و تکنولوژي پايين شبکه توزيع برق در ايران حدود 32درصد اتلاف انرژي داريم. يعني از لحظه اي که برق در نيروگاه ها توليد مي شود تا زماني که از شبکه توزيع عبور مي کند و به مصرف کنندگان نهايي مي رسد، 32درصد آن از بين مي رود. با يک حساب سرانگشتي مي توان محاسبه کرد که وقتي تنها 72 درصد سوخت هاي فسيلي به انرژي برق تبديل مي شوند (37 درصد آن به صورت ساير انرژي هاي غير قابل استفاده در مي آيند) و از همين 72 درصد نيز يک چهارم آن (3درصد) در مسير توليد اتلاف مي شود، در هر لحظه چقدر سوخت فسيلي بايد سوزانده شود تا برق مصرفي شهري مثل تهران تامين شود. اين در حالي است که رشد مصرف انرژي برق در تهران سالانه 8درصد است يعني در هر سال نيروگاه هاي تهران بايد 8درصد برق بيشتر از سال گذشته توليد کنند تا با مساله خاموشي مواجه نشويم. مساله اي که تجربه به ما نشان داده که خارج از توان نيروگاه هاي ايران است.
ما در ايران در مصرف انرژي دقت نظر کافي نداريم. دليل ساده اي دارد؛ انرژي در ايران کالاي ارزان قيمتي است. شما مي توانيد بنزين يارانه اي را هر ليتر 100تومان بخريد ولي نمي توانيد حتي 250سي سي آب معدني را به همين قيمت بخريد! اين به معنا اين نيست که بنزين در ايران از آب ارزان تر است بلکه به اين معناست که يارانه هاي سنگيني براي مصرف انرژي در ايران وجود دارد که قيمت همه چيز را غير واقعي جلوه مي دهد و بر الگوي مصرف مردم تأثير سوئي مي گذارد. مردم در مصرف برق ، بنزين، گاز، آب و ساير انرژي ها بسيار مصرفانه برخورد مي کنند. شما با 10ليتر بنزين (حدود 1000تومان) مي توانيد روزها در شهر تردد کنيد ولي اگر بخواهيد از تاکسي استفاده کنيد، احتمالا همان روز اول تا به مقصد برسيد ناگزيريد که بيشتر از 1000 تومان براي کرايه خرج کنيد. در اين شرايط بديهي است که شما گزينه ارزان تر و راحت تر را انتخاب مي کنيد. ولي آيا واقعا گزينه نخست، گزينه ارزان تر است؟ ما به تفاوت اين قيمت ها کجا و چگونه پرداخت مي شود؟
از قديم گفته اند که هيچ ارزاني و گراني بي حکمت نيست. انرژي در ايران ارزان است نه به اين دليل که ما به علت وفور منابع طبيعي نگراني از اين بابت نداريم بلکه کاملا برعکس، ايران به عنوان دومين منبع گاز و چهارمين منبع نفت جهان از اين منابع درست استفاده نکرده و با بحران انرژي مواجه است. به طوري که پيش بيني مي شود اگر ايران به رويه فعلي اش در مصرف انرژي ادامه دهد، ظرف 30سال آينده از يک کشور صادر کننده انرژي به يک کشور وارد کننده تبديل شود.
تنها به علت وجود يارانه هاي دولتي بر مصرف، انرژي براي مصرف کنندگان ارزان تر تمام مي شود ما به تفاوت اين قيمت ها (آنچه که مصرف کننده مي پردازد و هزينه واقعي تمام شده) از حساب نسل هاي آينده (فروش منابع طبيعي که سهم مسلم آنهاست) و سلامت نسل هاي کنوني (بيماري ها مرگ هاي زودرس و جهش هاي ژنتيکي ناشي از آلودگي هوا و محيط زيست) پرداخت مي شود . ما انرژي تميزي را مصرف نمي کنيم و هر قدر که بيشتر مصرف مي کنيم ، آلودگي بيشتري را نيز به جان مي خريم. کالاهاي برقي و مصرف بيشتر انرژي به معناي رفاه بيشتر نيست! چرا که برق ، حداقل در ايران، کالاي تميزي نيست.
در حالي که در کشورهاي توسعه يافته اي مثل سوئد، ژاپن و هلند به سمت انرژي پاک (clean energy) حرکت مي کنند، ما همچنان به علت فقدان فن آوري هاي نوين و تاکيد بر الگوهاي قديمي مصرف، بر انرژي توليد شده از سوخت هاي فسيلي متکي هستيم. براي نمونه سوئد توليد و مصرف انرژي را در يک معادله مطلوب زيست محيطي قرار داده است. سوئد با ايجاد نيروگاه هاي زباله سوز (نيروگاههايي که با سوزاندن زباله برق توليد مي کنند ) از يک طرف به معدوم کردن زباله هايش اقدام مي کند و از سوي ديگر به انرژي پاک توليد مي کند. در سوئد بر خلاف ايران که چند نيروگاه عمده در چند نقطه کشور به توليد انرژي مي پردازند و انرژي را از طريق شبکه توزيع در سراسر کشور توزيع مي کنند. هر شهري نيروگاه خود را دارد و از نظر توليد انرژي مستقل است. اين مساله باعث مي شود که شيوه توليد انرژي بسيار متنوع و بر حسب شرايط منطقه اي متفاوت باشد. از سوي ديگر با اين شيوه در هزينه هاي توزيع و اتلاف انرژي ناشي از شبکه گسترده توزيع صرفه جويي مي شود.
کشورهاي توسعه يافته نه تنها انرژي پاکي توليد مي کنند بلکه، الگوي مصرف انرژي متفاوتي هم دارند. آنها کمتر و معقولانه تر انرژي مصرف مي کنند چرا که به بهاي زيست محيطي توليد انرژي آگاهند. در زمينه مصرف برق ايران در مقايسه با چند کشور آسيايي در ايران 13 برابر کشور ژاپن، پنج برابر اندونزي و سه برابر ترکيه برق مصرف مي کند. در يک مقايسه ساده مي بينيم که هر قدر که کشوري توسعه يافته تر باشد، فاصله ما با مصرف انرژي آن بيشتر است.
حتما شما هم بارها توصيه هاي مربوط به نحوه مصرف انرژي را شنيده باشيد و حتي گاهي از اين تکرارها خسته شده ايد، ولي اين يک واقعيت است که در کشور ما انرژي بر خلاف آنچه که مي پنداريم بسيار گران و هزينه بر است. انرژي در کشورما کالايي دير ياب و پر هزينه است که بايد بسيار به دقت با آن برخورد کرد. شايد من و شما هم در بهبود معادلات زيست محيطي کشورمان بتوانيم نقشي ايفا کنيم.
انرژي در ايران ارزان است و ايران به عنوان دومين منبع گاز و چهارمين منبع نفت جهان از اين منابع درست استفاده نکرده و با بحران مواجه است.
برق، از توليد تا مصرف
بادها براي چه مي وزند؟
نيروگاه هاي برق بخاري
انرژي بادي فراوان، دوباره توليد مي شود و پاک است همچنين در مقايشه با سوخت هاي فسيلي ميزان کمتري گاز گلخانه اي منتشر مي کند.
انتقال
توزيع
مصرف
انرژي خورشيدي
نيروگاه هاي خورشيدي شامل دو نوع فتو ولتائيک و حرارتي هستند. در نيروگاه هاي فتوولتائيک يک برج صد متري در وسط ميدان قرار مي گيرد. دور اين برج آيينه هايي نصب مي شود که نور خورشيد را تعقيب مي کند و تصوير انعکاس نور خورشيد را بالاي برج مي اندازند. نور خورشيد به طور مستقيم به سلول هاي نوري قرار گرفته در برج مي تابد. بر اثر برخورد نور با اين سلول ها برق توليد مي شود اما در نيروگاه حرارتي خورشيدي اين فرآيند کاملا متفاوت است. در آنجا گرماي خورشيدي در جايي جمع آوري مي شود. به وسيله اين گرماي پديد آمده يک سيال که مي تواند آب، روغن با نمک هاي مذاب باشد، گرم مي شود. اين سيال که در يک مبدل حرارتي در مجاورت آب قرار دارد، آب را بخار مي کند. اين بخار داغ موجب حرکت توربين، ژنراتور و در نهايت توليد برق مي شود.
...و اما ايران
منبع: هفته نامه فرهنگي -اجتماعي همشهري مثبت 162