اصلي ترين مشکل در روابط زناشويي
سال هاست که روابط زناشويي اصلي ترين موضوع تحقيق من شده. اينکه چرا عاشق و معشوق ها پس از مدتي تبديل به دشمنان خوني مي شوند و يا نسبت به هم بي تفاوت مي شوند. در رابطه با اين معلول به علل گوناگوني رسيدم اما باز نداي درونم مي گفت: هنوز به جواب قطعي نرسيده اي. مرتب علل را بررسي مي کردم: عدم خودشناسي و انتخاب غلط، عدم اعتماد به نفس، عدم آگاهي از نيازهاي طرف مقابل، عدم ايثار و هزاران عدم ديگر، تا اينکه يکي از دوستانم کتابي به من معرفي کرد که جواب همه سؤالاتم در آن بود. با مطالعه آن کتاب معناي واقعي جمله:«درد تو از توست و درمان آن نيز درون توست.» را دريافتم.
از اين کتاب آموختم اگر خانمي از زندگيش ناراضي است علت آن همسرش نيست بلکه آموخته هاي کودکي اوست. اغلب ما دردي در وجودمان داريم که از وجود آن بي اطلاعيم و به دنبال رفع دردهاي ديگر که خود معلول درد اصلي هستند مي رويم. درد اپيدمي و همه گير ما وابستگي متقابل ماست. وابسته متقابل فردي است که به ديگران اجازه مي دهد با سوء رفتارشان بر او تأثير بگذارند و او نيز متقابلاً به طرزي وسواس گونه درصدد کنترل و تسلط بر آنها برمي آيد که اين حالت ريشه در کودکي افراد دارد. در واقع وابستگي متقابل روشي است براي برآوردن نيازها که حاصلي در برندارد. ويژگي هاي وابستگان متقابل: 1- سرپرستي 2- خودکم بيني 3- سرکوبي 4- وسواس 5- کنترل کردن 6-انکار 7- وابستگي متقابل 8- ارتباط سست 9- حد و مرزهاي متزلزل 10- بي اعتمادي 11- خشم 12-مشکلات جنسي 13- فداکاري و ايثار که در شماره هاي آتي و اين شماره به بررسي خصوصيات مي پردازيم تا بدانيد چند درصد وابسته متقابل هستيد و سپس به ارايه راه حل و راهکار جهت رفع مشکل به اعتقاد من اين راهکار شاه کليد مشکلات است. قبل از اينکه به بررسي رفتارهاي سرپرستي وابستگي متقابل بپردازيم بهتر است راجع به ويژگي هاي کلي اين بيماري توضيحات بيشتري بدهم...
وابستگي متقابل حالتي احساسي و رواني است که در نتيجه درگيري طولاني مدت يک فرد با ايفاي نقش هايي تهاجمي به وجود مي آيد و همچنين نقش هايي که از بروز آزادانه احساسات فرد، بيان مستقيم مسايل شخصي و ارتباطي او جلوگيري مي کند. همچنين آن دسته رفتارهاي شکست گرايانه نقص هاي شخصيتي که منجر به تقليل ظرفيت انسان ها و باعث شرکت فرد در يک رابطه احساسي نامعقول مي شود وابستگي متقابل است.
اغلب افراد فکر مي کنند اگر در روابط احساسي غرق شدند، آنگاه دچار وابستگي متقابل يا هر نوع وابستگي شده اند. ادامه مطلب را مطالعه کنيد تا ببينيد خود شما چند درصد دچار اين مسأله هستيد. چرا که ما در جامعه اي زندگي مي کنيم که زياد پيش مي آيد مجبور به نصب نقاب هاي مختلف بر چهره باشيم يا در معرض سرکوبي انسان هاي والد پيرامونمان قرار بگيريم با اين اميد قلم مي زنم که پس از به پايان رساندن اين دوره به بهبودي رسيده باشيم به اميد آن روز بخش سرپرستي از ويژگي هاي وابستگان متقابل را بررسي مي کنيم.
2- در زماني که ديگران دچار مشکل مي شوند، احساس تأسف و گناه و نگراني وجودشان را فرا مي گيرد.
3- بر اثر احساس فشار و اجبار براي حل مشکل طرف مقابل، به طور ناخواسته وادار به ارائه پيشنهادي تند و جدي با احساسات تثبيت شده مي شوند.
4- در زماني که کمک آنان مؤثر واقع نمي شود دچار خشم مي شوند.
5- نيازهاي ديگران را ارزيابي مي کنند.
6- از اينکه ديگران کاري براي ايشان انجام نمي دهند در تعجبند.
7- برخلاف خواسته دروني خود پاسخ مثبت مي دهند؛ کارهايي را که واقعاً خواستار آن نيستند و بيش از ظرفيت آنان است انجام مي دهند و کارهايي را که ديگران خود توانايي انجامش را دارند به عهده مي گيرند.
8- نمي دانند چه مي خواهند و نيازهايشان چيست و اگر هم بدانند براي آن حرمت و ارزشي قائل نيستند.
9- پيوسته در صدد جلب رضايت ديگران هستند.
10- در برابر بي عدالتي در مورد ديگران به راحتي خشم خود را بروز مي دهند، اما در مورد خود به سادگي از کنار آن مي گذرند.
11- هنگام بخشندگي احساس امنيت مي کنند.
12- هنگان کمک گرفتن احساس گناه و عذاب وجدان مي کنند.
13- غمگينند زيرا تمامي زندگي خود را صرف ايثار به ديگران کرده اند، و در مقابل نصيبي از آنان نبرده اند.
14- به افراد نيازمند گرايش دارند.
15- مورد توجه افراد نيازمند هستند.
16- زندگي بدون بحران و ناراحتي (مثل حل مشکلات و کمک به ديگران) را خسته کننده و خالي و پوچ مي دانند و اين موجب بروز خودکم بيني در آنان مي شود.
17- به منظور انجام کاري و يا دادن پاسخي به ديگران، کار روزمره خود را رها مي کنند.
18- بيش از حد خود را متعهد مي دانند.
19- هميشه عجله دارند و تحت فشار هستند.
20- ديگران را بابت وابستگي خود ملامت مي کنند.
21- در عمق وجودشان ديگران را موجب وابستگي خود مي دانند.
22- بر اين اعتقادند که مردم مسبب مشکلات آنان هستند.
23- معتقدند که ديگران قصد دارند آنان را ديوانه کنند.
24- احساس خشم و قرباني شدن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن مي کنند.
25- احساس مي کنند مردم به سبب اين ويژگي ها از آنان خشمگين يا برايشان نگران مي شوند.
منبع : نشريه راه موفقيت، شماره 15
از اين کتاب آموختم اگر خانمي از زندگيش ناراضي است علت آن همسرش نيست بلکه آموخته هاي کودکي اوست. اغلب ما دردي در وجودمان داريم که از وجود آن بي اطلاعيم و به دنبال رفع دردهاي ديگر که خود معلول درد اصلي هستند مي رويم. درد اپيدمي و همه گير ما وابستگي متقابل ماست. وابسته متقابل فردي است که به ديگران اجازه مي دهد با سوء رفتارشان بر او تأثير بگذارند و او نيز متقابلاً به طرزي وسواس گونه درصدد کنترل و تسلط بر آنها برمي آيد که اين حالت ريشه در کودکي افراد دارد. در واقع وابستگي متقابل روشي است براي برآوردن نيازها که حاصلي در برندارد. ويژگي هاي وابستگان متقابل: 1- سرپرستي 2- خودکم بيني 3- سرکوبي 4- وسواس 5- کنترل کردن 6-انکار 7- وابستگي متقابل 8- ارتباط سست 9- حد و مرزهاي متزلزل 10- بي اعتمادي 11- خشم 12-مشکلات جنسي 13- فداکاري و ايثار که در شماره هاي آتي و اين شماره به بررسي خصوصيات مي پردازيم تا بدانيد چند درصد وابسته متقابل هستيد و سپس به ارايه راه حل و راهکار جهت رفع مشکل به اعتقاد من اين راهکار شاه کليد مشکلات است. قبل از اينکه به بررسي رفتارهاي سرپرستي وابستگي متقابل بپردازيم بهتر است راجع به ويژگي هاي کلي اين بيماري توضيحات بيشتري بدهم...
وابستگي متقابل حالتي احساسي و رواني است که در نتيجه درگيري طولاني مدت يک فرد با ايفاي نقش هايي تهاجمي به وجود مي آيد و همچنين نقش هايي که از بروز آزادانه احساسات فرد، بيان مستقيم مسايل شخصي و ارتباطي او جلوگيري مي کند. همچنين آن دسته رفتارهاي شکست گرايانه نقص هاي شخصيتي که منجر به تقليل ظرفيت انسان ها و باعث شرکت فرد در يک رابطه احساسي نامعقول مي شود وابستگي متقابل است.
اغلب افراد فکر مي کنند اگر در روابط احساسي غرق شدند، آنگاه دچار وابستگي متقابل يا هر نوع وابستگي شده اند. ادامه مطلب را مطالعه کنيد تا ببينيد خود شما چند درصد دچار اين مسأله هستيد. چرا که ما در جامعه اي زندگي مي کنيم که زياد پيش مي آيد مجبور به نصب نقاب هاي مختلف بر چهره باشيم يا در معرض سرکوبي انسان هاي والد پيرامونمان قرار بگيريم با اين اميد قلم مي زنم که پس از به پايان رساندن اين دوره به بهبودي رسيده باشيم به اميد آن روز بخش سرپرستي از ويژگي هاي وابستگان متقابل را بررسي مي کنيم.
سرپرستي
وابستگان متقابل:
2- در زماني که ديگران دچار مشکل مي شوند، احساس تأسف و گناه و نگراني وجودشان را فرا مي گيرد.
3- بر اثر احساس فشار و اجبار براي حل مشکل طرف مقابل، به طور ناخواسته وادار به ارائه پيشنهادي تند و جدي با احساسات تثبيت شده مي شوند.
4- در زماني که کمک آنان مؤثر واقع نمي شود دچار خشم مي شوند.
5- نيازهاي ديگران را ارزيابي مي کنند.
6- از اينکه ديگران کاري براي ايشان انجام نمي دهند در تعجبند.
7- برخلاف خواسته دروني خود پاسخ مثبت مي دهند؛ کارهايي را که واقعاً خواستار آن نيستند و بيش از ظرفيت آنان است انجام مي دهند و کارهايي را که ديگران خود توانايي انجامش را دارند به عهده مي گيرند.
8- نمي دانند چه مي خواهند و نيازهايشان چيست و اگر هم بدانند براي آن حرمت و ارزشي قائل نيستند.
9- پيوسته در صدد جلب رضايت ديگران هستند.
10- در برابر بي عدالتي در مورد ديگران به راحتي خشم خود را بروز مي دهند، اما در مورد خود به سادگي از کنار آن مي گذرند.
11- هنگام بخشندگي احساس امنيت مي کنند.
12- هنگان کمک گرفتن احساس گناه و عذاب وجدان مي کنند.
13- غمگينند زيرا تمامي زندگي خود را صرف ايثار به ديگران کرده اند، و در مقابل نصيبي از آنان نبرده اند.
14- به افراد نيازمند گرايش دارند.
15- مورد توجه افراد نيازمند هستند.
16- زندگي بدون بحران و ناراحتي (مثل حل مشکلات و کمک به ديگران) را خسته کننده و خالي و پوچ مي دانند و اين موجب بروز خودکم بيني در آنان مي شود.
17- به منظور انجام کاري و يا دادن پاسخي به ديگران، کار روزمره خود را رها مي کنند.
18- بيش از حد خود را متعهد مي دانند.
19- هميشه عجله دارند و تحت فشار هستند.
20- ديگران را بابت وابستگي خود ملامت مي کنند.
21- در عمق وجودشان ديگران را موجب وابستگي خود مي دانند.
22- بر اين اعتقادند که مردم مسبب مشکلات آنان هستند.
23- معتقدند که ديگران قصد دارند آنان را ديوانه کنند.
24- احساس خشم و قرباني شدن و مورد سوء استفاده قرار گرفتن مي کنند.
25- احساس مي کنند مردم به سبب اين ويژگي ها از آنان خشمگين يا برايشان نگران مي شوند.
منبع : نشريه راه موفقيت، شماره 15