امامت حضرت مهدي در اعتقاد ما

دیدگـاههای متفاوتی درباره آینده جهان وجود دارد؛ بعضی از دریچه یاءس و ناامیدی و با ملاحظه قدرتهای اتمی که در اختیار سران ظلم و بیداد قرار دارد، می‌گویند که جهان به سوی یک جنـگ جهانی و فراگیر پیش می‌رود که در آن، بشریت گور خود را کنده و تمدن کنونی را از بین خواهد برد. در ظاهر، قراین و شواهد، این دیدگاه را تاءیید می‌کند؛ چرا که عواطف انسانی به شدت کاهش یافته، فاصله طبقاتی بین غنی و فقیر در حال گـسترش است، مفاسد اخلاقی و جنایات در میان
يکشنبه، 27 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امامت حضرت مهدي در اعتقاد ما

امامت حضرت مهدي در اعتقاد ما
امامت حضرت مهدي در اعتقاد ما


 





 

آینده جهان
 

الف آینده جهان از دیدگـاه ملل و ادیان
 

دیدگـاههای متفاوتی درباره آینده جهان وجود دارد؛ بعضی از دریچه یاءس و ناامیدی و با ملاحظه قدرتهای اتمی که در اختیار سران ظلم و بیداد قرار دارد، می‌گویند که جهان به سوی یک جنـگ جهانی و فراگیر پیش می‌رود که در آن، بشریت گور خود را کنده و تمدن کنونی را از بین خواهد برد. در ظاهر، قراین و شواهد، این دیدگاه را تاءیید می‌کند؛ چرا که عواطف انسانی به شدت کاهش یافته، فاصله طبقاتی بین غنی و فقیر در حال گـسترش است، مفاسد اخلاقی و جنایات در میان جامعه‌ها رو به افزونی است، اختلافات و اصطکاک بین دولت‌ها روز به روز عمیقتر می‌شود و درگیریهای منطقه ای و مرزی میان کشورها شتاب بیشتری به خود گرفته است.
از طرف دیـگـر، سازمان ملل که یک نهاد بین المللی است و با هدف برقراری صلح و امنیت در جهان به وجود آمده، نه تنها بی خاصیّت شده، بلکه تحت سلطه قدرتهای بزرگ جهانی درآمده است و آنان برای رسیدن به اهداف و مقاصد شیطانی خود از این سازمان استفاده می‌کنند. مواد اعلامیه حقوق بشر و قطعنامه های سازمان ملل که اغلب با اعمال فشار و دسیسه قدرتهای بزرگ به تصویب می‌رسد، همیشه اهرم فشاری در دست ابرقدرت‌هاست تا کشورهای کوچک و ضعیف را برای پذیرفتن آنچه آنان می‌خواهند، تحت فشار قرار دهند.
علاوه بر این دو جهت، حس جاه طلبی و روحیه استکباری و جنون قدرت در میان سران کشورها، کافی است که روزی آتش جنـگ را روشن کند و تمدن کنونی را به ویرانه ای تبدیل سازد. راسل می‌گوید: اشخاصی هستند و از آن جمله انیشتاین که به زعم آن‌ها بسیار محتمل است که انسان دوره حیات خود را طی کرده باشد و در ظرف سنین محدودی موفق شود با مهارت شگرف علمی خود، خویشتن را نابود سازد. (1)
نتیجه اینکه براساس شواهد ظاهری، آینده جهان تاریک و نگران کننده است. بررسی و ملاحظه مسائل فوق کافی است که انسان را نسبت به آینده بدبین و ماءیوس سازد.
در مقابل، یک اندیشه و اعتقاد تا اندازه ای عمومی و فراگـیر در میان همه جوامع و ملل وجود داشته و دارد، مبنی بر اینکه روزی یک منجی آسمانی ظهور خواهد کرد و صلح و عدالت را برای بشر به ارمغان خواهد آورد و بشر در سایه حکومت وی با صلح و صفا و به دور از ناهنجاریهای ذکر شده خواهد زیست و مدینه فاضله انسانی در آن روز تحقق خواهد یافت. البته در چـند و چـون این اعتقاد و آن منجی بزرگ اختلاف است؛ اما مهم این است که اصل این اندیشه و اعتقاد، بین همه اقوام و ملل و ادیان، مشترک است. ما در اینجا به نقل قسمتی از نظریه‌ها و اندیشه‌ها می‌پردازیم:
در کتب هندیان:در کتاب وید که در نزد هندیان از کتابهای مقدس است، چنین می‌خوانیم:
پس از خرابی دنیا پادشاهی در آخرالزمان پیدا می‌شود که پیشوای خلق باشد و نام او منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و به دین خود درآورد و همه کس را از مؤ من و کافر بشناسد و هر چه از خدا خواهد برآید. (2)
در کتاب باسک که آن هم از کتابهای مقدس هندیان به شمار می‌رود، آمده است:
دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریا و زمین‌ها و کوه‌ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان‌ها و زمین آنچه باشد خبر دهد و از او بزرگ‌تر کسی به دنیا نیاید. (3)
در کتاب وشن جوک، یکی دیگر از کتابهای هندیان آمده است:
در اواخر، دنیا به کسی بـگـردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد و خلق را زنده کند. (4)
در آیین زرتشت: در آیین زرتشت نیز بشارت و وعده های صریحی در این زمینه آمده است که قسمتی از آن‌ها را از کتاب زند (5) نقل می‌کنیم.
ای سـپـیتامان زرتشت، چون زمان سر رود، این دشمنان مانند بن درختی که یک شب سرد زمستانی که برسد و به یک شب برگ بیفکند، تباه شوند. (6)
هنگام گرگان به سر رسد و هنگام میشان اندر آید. (7)
در جاماسب نامه که شامل یک سلسله پرسشهایی است که گشتاسب شاه از جاماسب می‌کند و او پیشگوییهای زرتشت را برای گشتاسب شاه نقل می‌کند، این چنین آمده است:
و هنـگـام گـرگ بشود (سرآید) و هنـگـام میش اندر آید و هوشیدر (نجات دهنده) زرتشتیان به نموداری دین پـدید آید و انائیه (زیان) و دروشک (دروغ) سرآید و رامش و شادی و خرمی باشد. (8)
در عهد عتیق و جدید: در عهد عتیق و جدید نیز پیشگوییهای خوش بینانه ای درباره آینده جهان و ظهور یک منجی آسمانی به عمل آمده است که مواردی از آن‌ها نقل می‌شود.
به سبب شریران، خویشتن را مشوش مساز و بر فتنه انـگـیزان حسد مبر؛ زیرا که مثل علف بزودی بریده می‌شوند و مثل علف سبز پژمرده خواهند شد... و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند شد، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود، در مکانش تاءمّل خواهی کرد و نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد... صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا به ابد سکونت خواهند نمود... و نجات صالحان از خداوند است و در وقت تنگی، او قلعه ایشان خواهد بود و خداوند ایشان را اعانت کرده نجات خواهد داد، ایشان را از شریران خلاص کرده، خواهد رهانید زیرا بر او توکل دارند. (9)
اگـر چـه تاءخیر نماید، برایش منتظر باش زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امت‌ها را نزد خود جمع می‌کند و تمامی قوم‌ها را برای خویشتن فراهم می‌آورد. (10)
زیرا همـچـنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چـنین خواهد شد... و پـسر انسان را ببینند که برابرهای آسمان، باقوت و جلال عظیم می‌آید و فرشتگان خود را با صور بلند آواز فرستاده، برگزیدگان او را از بادهای اربعه از کران تا به کران فلک فراهم خواهند آورد... امّا از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان جز پدر من و بس... لکن این را بدانید که اگر صاحب خانه می‌دانست در چـه پـاسی از شب دزد می‌آید، بیدار می‌ماند و نمی‌گذاشت که به خانه‌اش نقب زند لهذا شما نیز حاضر باشید زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می‌آید. (11)
کمرهای خود را بسته چراغهای خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشد که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند... لکن اگـر آن غلام در خاطر خود گـوید آمدن آقایم به طول انجامید و به زدن غلامان و کنیزان و به خوردن و نوشیدن و می‌گساری شروع کند، هر آینه مولای آن غلام آید در روزی که منتظر او نباشد و در ساعتی که او نداند. (12)
در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین تنگی و حیرت از برای امت‌ها روی خواهد نمود به سبب شوریدن دریا و امواجش و دلهای مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعی که بر ربع مسکون ظاهر می‌شود زیرا قوّات آسمان متزلزل خواهد شد و آن گـاه پـسر انسان را خواهند دید که برابری سوار شده با قوت و جلال عظیم می‌آید و چون ابتدای این چیزها بشود، راست شده سرهای خود را بلند کنید از آن جهت که خلاصی شما نزدیک است. (13)
همان گـونه که ملاحظه کردید، در کتابهای هندیان، زرتشت و عهدین، حکومت جهانی صالحان پـیش بینی شده است و می‌دانیم که تا کنون چنین چیزی اتفاق نیفتاده و حکومت پیامبر اکرم (ص) نیز بر بخشی محدود از کره زمین تحقق پیدا کرد. بنابراین با توجه به پیشگویی این کتاب‌ها باید جهان در انتظار چنین روز فرخنده ای بنشیند.
ناگفته نماند، از آنجا که به طور قطع دست تحریف در کتابهای ذکر شده راه یافته است، نمی‌خواهیم از آن‌ها برای اثبات مدعای خود به عنوان دلیل استفاده کنیم، بلکه هدف ما، در درجه اول آشنایی با دیدگـاه ملل و ادیان در مورد آینده جهان و بشریت و در مرحله دوم تاءیید بر مطلب است و اینکه اگر شیعه با توجه به وعده‌ها و پیشگویی قرآن، در انتظار تحقق یک حکومت جهانی الهی به سر می‌برد و معتقد است که آینده جهان از آنِ صالحان و پـرهیزکاران است و بینشهای مادی و بدبینانه نسبت به آینده تاریخ را محکوم می‌کند، در این اندیشه و اعتقاد تنها نیست و پیرو هیچ دین و مذهبی نمی‌تواند او را در این اندیشه تخطئه کند؛ بلکه از آنجا که قرآن تنها کتاب آسمانی است که مصون از هر تغییر و تحریفی است و اعتبارش صد در صد و قطعی است، دیگر کتابهای آسمانی تحریف شده که به نحوی مساءله ظهور و برقراری عدالت در آینده تاریخ را مطرح کرده‌اند، در طرح اصلِ مساءله، دلیلی بر اعتبار پیدا می‌کنند.
اکنون به بررسی دیدگاه قرآن در مورد آینده جهان می‌پردازیم.

ب آینده جهان از دیدگاه قرآن
 

قرآن کریم در موارد مختلفی با تعبیرهای متفاوت به این مساءله پرداخته و با قاطعیت و تاءکید اعلام کرده که جهان آینده، جهان صالحان و پرهیزکاران خواهد بود و اراده خداوند بر پـیروزی یکتاپـرستان و بندگان شایسته اوست. به آیه (14) شریفه زیر توجه کنید:
وَعَدَاللّهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الاَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَُیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذیِ ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اءَمْناً یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً...(15)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که آن‌ها را به طور قطع خلیفه روی زمین خواهد کرد همان گونه که به پیشینیان خلافت روی زمین بخشید و دین و آیینی را که برای آن‌ها پسندیده پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت و ترس آن‌ها را به امنیت و آرامش تبدیل خواهد کرد، بگونه ای که تنها مرا بپرستند و چیزی را برای من شریک نگیرند.
در هر وعده سه رکن وجود دارد: وعده دهنده که در اینجا خداوند است، وعده گیرنده که مؤمنان صالحند و سوم موارد وعده که در آیه فوق عبارتند از:
1 استخلاف و حکومت روی زمین به نمایندگی از خداوند.
2 تمکین دین که نفوذ معنوی و حکومت قوانین الهی بر تمام پهنه زندگی است.
3 تبدیل خوف به امنیت و برطرف شدن تمام عوامل ترس و ناامنی و جایگزین شدن امنیت کامل و آرامش در همه زمین، آرامش و امنیت ریشه دار و دایمی نه ظاهری و نسبی که در جهان امروز شاهد آن هستیم چـرا که امنیت حاکم بر جهان امروز بر اثر تعادل قوای نظامی و سلاحهای ویرانـگـر میان قدرتهای دنیاست و هر روزی که این تعادل بر هم بخورد، پـایه های این امنیت کاذب و نسبی نیز فرو خواهد ریخت و در واقع می‌توان گفت که بر جهان تعادل وحشت حاکم است نه امنیت.
همـچـنین در آخر آیه، هدف نهایی از تحقق حکومت واحد الهی بر پهنه گیتی، چنین ذکر شده که مردم تنها خدا را بپرستند و چیزی را شریک او قرار ندهند؛ و این هدف، راه حکومت الهی را از راه حکومتهای غیر الهی جدا می‌کند، چرا که هدف نهایی در آن‌ها، برخورداری همه از رفاه برتر و بهره مندی بیشتر از لذایذ مادی است.
باید توجه داشت که وعده قرآن نسبت به تحقق حکومت صالحان در پهنه زمین، نوعی پیشگویی نسبت به فراهم شدن زمینه پذیرش دین حق در سطح وسیعی نیز هست؛ و از نظر روایات اسلامی نیز افراد و گـروههای ممتازی با عنایتهای خداوندی، موانع تشکیل حکومت واحد جهانی را از سر راه برداشته، زمینه را برای تحقق آن فراهم می‌کنند. (16)
نتیجه اینکه از دیدگاه قرآن با وجود همه عوامل یاءس آور ظاهری، باید نسبت به آینده خوشبین بود و در انتظار تحقق وعده الهی در مورد حکومت صالحان بر تمام گیتی نشست و عنصر بدبینی و یاءس نسبت به آینده جهان را از خود طرد کرد.
حضرت مهدی (عج) زمامدار آینده جهان
در درس پـیشین معلوم شد که اعتقاد به ظهور یک منجی آسمانی، میان ملل و ادیان، مشترک است و از دیدگاه قرآن، حکومت آینده جهان در اختیار صالحان خواهد بود و آنان وارث زمین هستند. اکنون می‌خواهیم روشن کنیم که در اعتقاد مسلمانان اعم از شیعه و سنی آن منجی آسمانی که تشکیل دهنده حکومت واحد جهانی برمبنای دین پیامبر (ص) است، حضرت مهدی (عج) است.
البته او در روایات به عنوان قائم، صاحب الامر، دوازدهمین خلیفه پیامبر و غیر این‌ها نیز معرفی شده است، امّا مشهورتر از همه، نام مهدی است. این عناوین همه یک مصداق را معرفی می‌کنند و مسلمانان این واژه‌ها و نام‌ها را فقط بر یک شخص منطبق می‌دانند که همان مهدی (عج) موعود پیامبر (ص) است.
اوّلین کسی که واژه مهدی را به عنوان نام آن منجی بزرگ به کار برده و او را به این اسم معرفی کرده، شخص پیامبر اکرم (ص) است، به همین جهت تمام مسلمانان از هر فرقه و گـروه، با نام مهدی آشنا هستند و او را به عنوان دادگستر آینده جهان و موعود پیامبر (ص) می‌شناسند. (17)
حضرت مهدی (عج) در روایات اهل سنت
محدثان بزرگ اهل سنت در کتابهای خود به طور فراوان روایات مربوط به حضرت مهدی (عج) را از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده‌اند؛ بعضی از این روایات در مورد نسب آن حضرت و بعضی در مورد شیوه حکومتداری و عدالت گـستری اوست و بعضی دیـگـر در مورد علایم و حوادث قبل از ظهور و غیر این‌ها از مسایل مربوط به آن حضرت است. در اینجا به ذکر چند نمونه از آن روایات می‌پردازیم.
ش ابو سعید خدری می‌گوید: پیامبر (ص) فرمود:
مهدی از من است. او دارای پـیشانی باز، روشن و بینی کشیده ای است، زمین را پر از عدل و داد می‌کند آن سان که از ظلم و ستم پـر شده است، هفت سال فرمانروایی می‌کند. (18)
ش همو نقل می‌کند که پیامبر فرمود:
شما را به مهدی (عج) مژده دهم. او در حال اختلاف مردم و (وقوع) زلزله‌ها، در میان امّتم برانـگیخته می‌شود، زمین را از عدل و داد پر می‌کند آن گونه که از ظلم و جور پر شده است. ساکنان آسمان و زمین از او خشنود می‌شوند، ثروت را به طور صحیح تقسیم می‌کند. مردی گفت: منظور چیست؟ حضرت فرمود: (یعنی) به طور مساوی میان مردم تقسیم می‌کند...(19)
ش نیز همو می‌گوید: ترسیدیم بعد از پیامبر (ص) گرفتاری و مشکلاتی داشته باشیم، از این رو از پیامبر (ص) سؤ ال کردیم. او فرمود:
در میان امّتم مهدی خواهد بود که خروج می‌کند و پـنج یا هفت یا نه سال (تردید از راوی است) زندگی می‌کند... سپس فرمود: مرد نیازمند نزد مهدی می‌آید و می‌گوید: ای مهدی، با عطایت بی نیازم کن. پـس مهدی آن قدر مال و ثروت در دامنش می‌ریزد که بتواند با خودش ببرد. (20)
ش محمد بن حنفیه از پیامبر (ص) چنین نقل می‌کند:
مهدی از ما اهل بیت است، خداوند کار او را در یک شب اصلاح می‌کند. (21)
ش عبدالله زبیدی می‌گوید پیامبر (ص) فرمود:
مردمی از مشرق زمین خروج می‌کنند و زمینه را برای (حکومت) مهدی (عج) آماده می‌نمایند. (22)
ش ابی سلمه، چوپان شتران پیامبر می‌گوید: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود:
شبی که خداوند مرا در آسمان‌ها سیر داد، به من فرمود:... ای محمد، من تو و علی، فاطمه، حسن، حسین و امامان از فرزندان او را، از نور خود آفریدم... سپس فرمود: به طرف راست عرش توجه کن که من متوجه آن ناحیه شدم، ناگهان دیدم علی، فاطمه، حسن، حسین و فرزندان او تا مهدی را که در میان انبوهی از نور ایستاده و نماز می‌گزارند و مهدی در وسط آن‌ها بود، انگار ستاره درخشانی است. خداوند فرمود: ای محمد، آنان حجتهای منند و از میان عترتت، مهدی انتقام گـیرنده است. سوگـند به عزت و جلالم، او حجت اولیایم و انتقام گیرنده از دشمنانم است. (23)
حضرت مهدی (عج) در روایات شیعه
محدثان و راویان شیعی نیز، روایات مربوط به حضرت مهدی (عج) را از اهل بیت پـیامبر (ص) نقل کرده‌اند. بخشی از این روایات مستند به پیامبر اکرم (ص) و بخشی دیگر سخنان خود آن بزرگواران است که به موجب حدیث ثقلین و منزلت و احادیث فراوان دیگر، مرجع رسمی امت بعداز پیامبر (ص) هستند. اینک به ذکر چند نمونه از آن روایات می‌پردازیم.
ش جابر از امام باقر (ع) این گونه نقل می‌کند:
عمر از امیرالمؤ منین (ع) در مورد مهدی و نام او سؤ ال کرد. امام (ع) در پاسخ فرمود: امّااسمش را نمی‌گویم، زیرا حبیب و دوستم (محمد) ص با من پـیمان بسته که اسمش را نیاورم تا وقتی که خداوند او را برانگیزد و آن (احتمالاً زمان برانـگـیخته شدنش) از چیزهایی است که خداوند علم آن را نزد پیامبرش به ودیعه سپرده است. (24)
ش ابوبصیر از امام صادق (ع) و آن حضرت از پـیامبر (ص) نقل کرده که فرمود:
مهدی از فرزندان من است، نامش نام من و کنیه‌اش کنیه من است، از نظر اخلاق و خلقت شبیه‌ترین مردم به من است، برای او غیبت و سرگردانی‌ای (25) خواهد بود تا اینکه مردم در آیینشان دچار گمراهی شوند. در آن زمان مهدی مانند ستاره فروزان به مردم رو می‌نماید و زمین را از عدل و داد پر می‌کند آن طور که از ظلم و ستم پر شده است. (26)
ش اصبغ بن نباته می‌گوید: روزی نزد امیر مؤ منان علی (ع) آمدم، دیدم در حال فکرکردن است و بر روی زمین خط می‌کشد. گفتم: ای امیر مؤ منان، آیا (تفکر و اندوهت) به خاطر رغبت و اشتیاق به زمین است (که مالک آن شوی و فرمانت نافذ باشد؟) او فرمود:
نه، سوگـند به خدا، هرگز حتی برای یک لحظه به زمین و دنیا رغبت و میلی نداشتم؛ لیکن به مولودی می‌اندیشیدم که بعد از من و یازدهمین از فرزندان من است؛ همان مهدی که زمین را از عدل و داد پر می‌کند آن سان که از ظلم و ستم پر شده است. (27)
ش صفوان از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود:
سوگـند به خدا، مهدی شما از شما غایب می‌گردد تا حدی که فرد نادان می‌گوید: خداوند احتیاجی به آل محمد (ص) ندارد. سپس مهدی مانند ستاره فروزان به مردم رو می‌آورد و زمین را از عدل و داد پر می‌کند آن گونه که از ظلم و ستم پر شده است. (28)
ش عبدالعظیم حسنی می‌گوید: بر آقایم امام جواد (ع) وارد شدم و می‌خواستم از قائم سؤ ال کنم که آیا او همان مهدی است یا غیر اوست. حضرت قبل از سؤ ال من، سخن آغاز کرد و فرمود:
ای ابوالقاسم! قائم ما همان مهدی است که لازم است در غیبت او انتظارش را بکشند و در هنگام ظهورش اطاعتش کنند و او سومین از فرزندان من است. (29)
به کار بردن لقب قائم و مهدی توسط امام جواد (ع) در مورد امام دوازدهم نشان می‌دهد که این کاربرد، هیچ گاه در میان مردم به ویژه شیعیان، موجب ایجاد حیرت نمی‌شد؛ زیرا همه می‌دانستند که این دو واژه به شخص واحدی برمی گردد و قائم، همان مهدی است که باید رسالت و نقش خود را به عنوان دادگستر جهان در آینده ایفا کند و تعلیم حضرت جواد (ع) به عبدالعظیم نیز، همین گونه بود.
در پـایان این بحث برای تاءیید و تثبیت بیشتر ادعای فراگیر بودن اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (عج) در میان همه مسلمانان حتّی وهابیان که با شیعه سر ستیز دارند، به نامه تعدادی از علمای حجاز در پاسخ به سؤ ال فردی کنیایی در ارتباط با حضرت مهدی (عج) اشاره می‌کنیم.
او مهدی موعودی است که خروجش در آخر زمان مورد انتظار است و خروج او از نشانه های قیامت کبری است. او از مغرب زمین آشکار می‌گردد و در حجاز در مکه مشرفه بین رکن و مقام، بین در کعبه و حجرالاسود با او بیعت می‌شود. او به هنگام گسترش فساد و انتشار کفر و ظلم و ستم ظاهر شده و زمین را از عدل و داد پر می‌کند. آن گونه که از ظلم و ستم پر شده است. او بر تمام جهان حکومت می‌کند... او آخرینِ خلفای راشدین دوازده گانه ای است که پیامبر (ص) در کتب صحاح (30) از آنان خبر داده است و احادیث مهدی از طریق بسیاری از صحابه از پیامبر (ص) نقل شده است... محدثان و حافظان حدیث، تصریح کرده‌اند که احادیث وارد در مورد مهدی به طور قطع، صحیح و متواتر است. بنابراین، اعتقاد به ظهور مهدی واجب و این جزو عقاید اهل سنت و جماعت محسوب می‌شود و جز افراد نادان و بی خبر یا بدعتگزار، آن را انکار نمی‌کنند.
مدیر اداره مجمع فقهی اسلامی محمد منتصر کنانی (31)
نتیجه اینکه تاءمل در روایات نبوی (ص) و اهل بیت او که بخشی از آنها به عنوان نمونه در این درس از منابع شیعه و سنی ذکر گردید، این مدّعا را اثبات می‌کند که زمامداری آینده حکومت واحد جهانی، منحصر در شخصیتی به نام مهدی (عج) است و عقیده به ایشان، یک عقیده مشترک اسلامی میان همه فرقه‌ها و مذاهب اسلامی است.

ویژگیهای حضرت مهدی (عج)
 

بعد از آنکه دانستیم زمامدار و دادگستر آینده جهان، شخصی به نام حضرت مهدی است، لازم است با خصوصیات و ویژگیهای ایشان بیشتر آشنا شویم.

نام حضرت مهدی (عج)
 

نام ایشان به اتفاق شیعه و سنی م ح م د است. روایات زیادی بر این مطلب تصریح دارد که برای نمونه به دو حدیث از طریق شیعه و سنی اشاره می‌کنیم.
1 عبدالله بن عمر می‌گوید پیامبر (ص) فرمود:
در آخر زمان مردی از فرزندان من خروج می‌کند که همنام من و هم کنیه من است، زمین را از عدل و داد پر می‌کند، آن گونه که از ظلم و جور پر شده است و او همان مهدی است. (32)
2 امام سجاد (ع) از پیامبر اکرم (ص) چنین نقل می‌کند:
اگر از دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را طولانی می‌کند تا اینکه مردی از عترت من بیاید که همنام من است، زمین را از عدل و داد پر می‌کند آن سان که از ظلم و ستم پر شده است. (33)

ممنوعیت بردن نام آن حضرت
 

اهل بیت پـیامبر (ع) از بردن نام حضرت مهدی (عج) در زمان غیبت منع کرده و توصیه نموده‌اند که او را با القاب و اسامی دیگرش یاد کنند. این دستور به طور قطع دارای حکمت و مصالحی است، هر چند ما از آن بی اطلاعیم.
ریان بن صلت می‌گوید: از امام رضا (ع) (در حالی که از قائم) عج سؤ ال می‌شد شنیدم که فرمود:
لا یُری جِسْمُهُ وَ لا یُسَمَّی اسْمُه (34)
جسمش دیده نمی‌شود و اسمش (همان نام مخصوص) برده نمی‌شود. (35)
داوود بن قاسم می‌گوید: از امام علی النقی (ع) شنیدم که می‌فرمود:
بعد از من جانشین، حسن است، ولی چگونه خواهید بود با جانشین بعد از جانشین؟ گفتم: خدا مرا فدایت کند چـرا؟ فرمود: شما شخص او را نخواهید دید و بر شما روا نیست که او را به اسمش یادآوری کنید. عرض کردم: پس چگونه او را یاد کنیم؟ فرمود: بگویید اَلْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّد (ع) حجت از آل محمد (36).

کنیه و القاب
 

کنیه آن حضرت ابوالقاسم (37) و القاب ایشان، بنابر آنچه در روایات بیان شده، عبارتند از: مهدی، قائم، منتظر، حجت (38).
البته القاب و اوصاف زیادی در روایات و دعاها همانند دعای ندبه برای حضرت مهدی (عج) بیان شده است و آنچه ذکر شد، القاب مشهور بود.
باید توجه داشت که کاربرد این القاب در مورد آن منجی آسمانی به لحاظ ویژگیهایی است که در ایشان وجود دارد. برای نمونه به روایت زیر در مورد لقب قائم توجه کنید.
ابی خدیجه می‌گوید: از امام صادق (ع) در مورد قائم سؤ ال شده فرمود:
کُلُّنا قائِمٌ بِاءَمْرِ اللّهِ واحِدٌ بَعْدَ واحِدٍ حَتّی یَجی ءَ صاحِبُ السَّیْفِ فَاِذا جاءَ صاحِبُ السَّیْفِ جاءَ بِاءَمْرٍ غَیْرِ الَّذی کان (39)
همه ما یکی بعد از دیگری به امر خدا به پا می‌خیزیم تا اینکه صاحب شمشیر بیاید، وقتی که او آمد، روش دیگری خواهد داشت.
از آنجا که ائمه (ع) همه نور واحد هستند، هر کدام واجد تمام صفات کمال بوده‌اند ولی در هر کدام از آنان به اقتضای شرایط، یک صفت ظهور بیشتری داشته و لقبی مناسب آن در ایشان شهرت بیشتری یافته است. از جمله امام زمان (ع) که مانند دیگر امامان برای تحقق امر حق و حکومت جهانی اسلام قیام می‌کند ولی فقط ایشان موفق به محقق ساختن این اراده خدا می‌شود و شاید از این رو لقب قائم در مورد آن حضرت کاربرد بیشتری داشته باشد.

پدر و اجداد
 

روایات زیادی بیانگر آن است که حضرت مهدی (عج) از اولاد پیامبر (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و از تبار امام حسین (ع) و نیز بقیه امامان (ع) است؛ از این رو سلسله نسب آن حضرت به ترتیب زیر است:
حجة بن الحسن (40) بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام

مادر
 

نام مادر حضرت مهدی (عج) نرجس، دختر یشوعا پسر قیصر پادشاه روم است که بشر بن سلیمان او را به دستور امام هادی (ع) از برده فروشی به نام عمر بن یزید برای آن حضرت خرید؛ سپس امام او را به فرزندش بخشید و بدین ترتیب افتخار مادری حضرت مهدی (عج) را پیدا کرد.
نرجس دارای القاب دیـگـری از قبیل ریحانه، سوسن و صیقل نیز بود. (41)

سال و محل تولد
 

بنابر قول مشهور بین محدثان و مورخان، حضرت مهدی (عج) در شب نیمه شعبان سال 255 هجری قمری در سامرا به دنیا آمد و پـدرش غیر از او فرزند دیگری نداشت. (42) محمد بن علی می‌گوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم که فرمود:
ولیّ خدا و حجت او بر بندگـانش و خلیفه بعد از من، شب نیمه شعبان سال 255 هجری قمری هنگام طلوع فجر، در حالی که ختنه شده بود، متولد شد و نخستین کسی که او را با آب کوثر و سلسبیل (از آبهای بهشت) شستشو داد، رضوان، نگهبان بهشت، با جمعی از فرشتگان مقرب الهی بود...(43)

خصوصیات حمل و ولادت
 

نرجس دوران بارداری خود را بدون اینکه آثاری از بارداری در وجود او ظاهر شود سپری کرد؛ از این رو کسی متوجه حاملگی او نشد، همان گونه که مادر موسی (ع) نیز در دوران حاملگی چـنین بود؛ زیرا فرعون شکم زنان حامله را می‌شکافت و می‌خواست پیامبری که سلطنت او را سرنـگـون خواهد کرد، متولد نشود. مادر حضرت مهدی (عج) از این جهت همانند مادر موسی بود (44) تا اینکه دوران بارداری‌اش سپری شد و آن حضرت به دنیا آمد.
حضرت مهدی (عج) در شرایطی پا به عرصه گیتی گذارد که خبر ولادت و غیبتش توسط پـیامبر (ص) و اهل بیت آن حضرت بارها به مردم داده شده و جامعه اسلامی به ویژه شیعیان به او معتقد گشته بودند.
در همان عصری که امام هادی و امام حسن عسکری (ع) از غیبت فرزندشان حضرت مهدی (عج) سخن می‌گفتند، صاحبان کتب صحاح، بخاری، مسلم، ابوداوود، ترمذی و ابن ماجه (45) می‌زیستند و روایات نبوی مربوط به حضرت مهدی (عج) را در کتابهای خود ثبت می‌کردند. از این رو، برای خلیفه عباسی فرصت بسیار مغتنمی بود تا اگر بتواند به مولود امام حسن (ع) دسترسی پیدا کرده، او را از بین ببرد.
این شرایط اقتضا می‌کرد که ولادت امام مهدی (عج) پوشیده بماند. از این رو، امام حسن (ع) کودک خود را فقط به شیعیان خاصّش نشان داد تا آنان امام پس از او را بشناسند؛ زیرا هر چند که او از طرفی باید برای حفاظت از جان حضرت مهدی (عج) تلاش نماید و تمام اصول پـنهان کاری را مراعات کند، اما از طرف دیگر وظیفه دارد که وجود آخرین حجت الهی را برای مردم و نسلهای بعد به ویژه شیعیانش ثابت کند. بدین جهت کودک خود را به شیعیان مورد اعتمادش نشان می‌داد تا بدانند مهدی موعود (ع) پا به عرصه گیتی نهاده است و دیگر در انتظار تولدش نباشند و به آنان سفارش می‌کرد که این قضیه را فاش نسازند.
احمد بن حسن می‌گوید: بعد از تولد خلف صالح (ع)، امام حسن عسکری (ع) با خط خود نامه ای به جدم احمد بن اسحاق نوشته و در آن فرموده بود:
برایمان فرزندی متولد گردیده، این مطلب نزد تو پوشیده بماند و آن را از مردم کتمان نما که ما آن را جز برای خویشاوندان نزدیک و دوستان خاص خود آشکار نمی‌کنیم. دوست داشتیم این خبر را به تو دهیم تا خداوند تو را مسرور سازد، چـنان که ما را خوشحال کرده است. (46)
ولادت حضرت مهدی (عج) به حدی مخفی بود که امام حسن (ع) از بین زنان، تنها به عمه‌اش حکیمه اطلاع داد که به هنگام وضع حمل نرجس، نزد او باشد و او را یاری کند.
حضرت مهدی (عج) لحظاتی پس از تولد سر بر سجده عبودیت نهاد، و روی بازوی راستش نوشته شده بود:
جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً (47)
حق آمد و باطل نابود شد، بیقین باطل نابود شدنی است. (48)

آخرین حجت الهی
 

حضرت مهدی (عج) پس از رحلت پدر بزرگوارش در سن پنج سالگی به امامت برگزیده شد، آن سان که حضرت عیسی در کودکی به پیامبری برگزیده شد. ایشان آخرین حجت الهی از سلسله پـیامبران و اوصیا در طول تاریخ است که خداوند او را برای روز موعود ذخیره کرده است و همان گـونه که نبوّت به حضرت محمد (ص) ختم شد، وصایت و امامت نیز به حضرت مهدی (عج) ختم می‌شود. روایات زیادی از طریق شیعه و سنی بیانگر این است که پیامبر دارای دوازده جانشین به عدد نقبای بنی اسرائیل است که همه از قریش و از اهل بیت او هستند و آخرین آنان حضرت مهدی (عج) است (49). در اینجا به ذکر یک روایت بسنده می‌کنیم.
ابن عباس از پیامبر (ص) این گونه نقل می‌کند:
جانشینان و اوصیای من و حجتهای خدا بر خلق بعد از من، دوازده نفرند اولین آنان برادرم و آخرینشان فرزندم است. گفته شد: ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود: علی بن ابی طالب. گـفته شد: فرزندت کیست؟ فرمود: مهدی که زمین را از عدل و داد پر می‌کند، بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده است...(50)
ابن ابی الحدید می‌گوید:
همه فرقه های مسلمانان اتفاق نظر دارند که دنیا و تکلیف جز با مهدی (عج) پایان نمی‌پذیرد. (51)
با توجه به ویژگیهایی که برای مهدی موعود برشمردیم، پوچی و بطلان ادعای مدعیان مهدویت در طول تاریخ آشکار خواهد شد و باید مسلمانان در انتظار ظهور حضرت مهدی (عج) با چنین ویژگیهایی باشند.

امامت حضرت مهدی (عج)
 

سابقه تاریخی اعتقاد به آن حضرت
در درسهای پـیش با حضرت مهدی (عج) و ویژگیهای ایشان آشنا گشته و یادآور شدیم که او آخرین حجت الهی است که امامت و جانشینی پیامبر (ص) به وی ختم می‌شود.
اکنون باید امامت آن حضرت را از راههای گوناگون مطالعه و بررسی کنیم تا در زمینه امامت ایشان به دلایلی روشن دست یابیم. در این باره نخست سابقه تاریخی عقیده به حضرت مهدی (عج) را بررسی می‌کنیم تا با اثبات سابقه دیرینه و کهن این اعتقاد در میان امت اسلامی، این نتیجه را بـگـیریم که می‌بایست شخص پیامبر اکرم (ص) بنیانگذار این عقیده در میان امّتش باشد و گـرنه امکان ندارد اندیشه و اعتقادی این چـنین فراگـیر در طول تاریخ، بدون دخالت پـیامبر (ص) در میان امت اسلامی شکل بگیرد.
بررسی سابقه تاریخی عقیده به مهدویت، چنان نتیجه روشنی در اثبات امامت حضرت مهدی (عج) دارد که اگر از پیامبر (ص) و اهل بیتش هیچ گونه حدیث و روایتی هم در مورد حضرت مهدی (عج) به ما نمی‌رسید، کافی بود که ما امامت حضرتش را بپذیریم و بدان معتقد گردیم؛ زیرا می‌بینیم در میان امتی که افکار و اعتقاداتش را از پیامبر (ص) و قرآن کریم اقتباس کرده، کمتر موضوعی است که به اندازه عقیده به مهدی موعود (ع) از قطعیت و سابقه دیرینه برخوردار باشد و از آنجا که معتقد کردن مردم و جامعه نسبت به موضوعی، تنها با چند مورد بیان و گفتار انجام نمی‌گیرد بلکه باید در مناسبتهای مختلف به طور مکرر به مردم گوشزد شود تا به صورت یک عقیده ریشه دار در دل‌ها جای گیرد، روشن می‌شود که معمار اندیشه مهدویت و ظهور حضرت مهدی (عج) شخص پیامبر اکرم (ص) بوده و ایشان حضرت مهدی (عج) را به عنوان امام و آخرین جانشین خود به مردم معرفی کرده و انتظار فرجش را توصیه کرده است.
اکنون شواهد تاریخی پیدایش عقیده به مهدی (عج) را بررسی می‌کنیم.
ولید بن محمد موقری می‌گوید: با زهری (52) بودم که سر و صدایی به گوشمان رسید، از پنجره به بیرون نگاه کردم، دیدم مردم اطراف سر بریده زید بن علی بن الحسین (ع) اجتماع کرده‌اند، به زهری گفتم: سر زید بن علی را آورده‌اند، او با شنیدن این سخن نشست و گفت:
چـه صدمه‌هایی که بر اثر عجله کردن بر این خاندان وارد شده است، چرا آنان زود قیام می‌کنند، روزی خواهد رسید که یک قیام موفق و پـیروز توسط مهدی آن‌ها انجام پذیرد. (53)
البته اعتراض زهری بر زید که علیه ستمگریهای حاکمان زمان خودش به پا خاسته بود، وارد نیست، ولی مهم اشاره او به قیام حضرت مهدی (عج) است که بیانگر قطعیت امامت آن حضرت و قیامش در افکار و عقیده مردم آن دوره است.

استفاده از عنوان مهدی
 

از قرن اول هجری افراد و گروههایی پیدا شدند که لقب مهدی را در کاربرد اعتقادی آن، به عنوان یگانه منجی که باید انتظار ظهورش را داشت، در مورد رهبران سیاسی خود به کار می‌بردند و از این عنوان برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود سوءاستفاده می‌کردند. به نمونه های زیر توجه کنید:
ش فرقه ای معروف به کیسانیه معتقد شدند که بعد از شهادت امام حسین (ع)، امامت به برادرش محمد بن حنفیه منتقل گردید. آنان او را مهدی موعود می‌دانستند و می‌گفتند: او نمرده و در کوه رَضْوی بین مکه و مدینه اقامت دارد و بزودی برمی گردد و فرمانروای زمین می‌شود. (54)
ش عباسیان و حتی بعضی از علویان برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود در برابر اموی‌ها، در صدد بهره برداری از اعتقاد جامعه نسبت به مهدویت برآمدند؛ آنان در اوج مبارزه با امویان با محمد بن عبدالله محض، معروف به نفس زکیه به عنوان اینکه او مهدی امّت است، بیعت کردند.
عمیر بن فضل می‌گوید: روزی منصور عباسی را به حال انتظار جلو منزل نفس زکیه دیدم. محمّد از خانه خارج شد و خواست بر اسبش سوار شود، منصور با احترام تمام او را بر اسب سوار کرد و ایشان رفت. پرسیدم او کیست که این همه احترامش کردی؟ منصور گـفت: مـگـر نمی‌شناسی، او محمد بن عبدالله بن حسن، مهدی ما اهل بیت است. (55)
عبدالله بن حسن علوی در جمع بنی هاشم سخنرانی کرد و ضمن دعوت آنان به قیام علیه اموی‌ها گـفت: بیایید با پسرم محمد بیعت کنیم، شما می‌دانید که او مهدی است. عده ای از حاضران گفتند: ابوعبدالله جعفر بن محمد (ع) در این مجلس حضور ندارد، بهتر است او نیز بیاید. بعد از حضور امام صادق (ع) در مجلس، عبدالله بن حسن خطاب به ایشان گفت: شما می‌دانید که بنی امیه با ما چگونه رفتار کردند، نظر ما این است که با این جوان (اشاره به پسرش محمد) به عنوان مهدی بیعت کنیم. حضرت پاسخ داد:
این کار را نکنید، هنوز زمان قیام به حق فرا نرسیده است و اگر منظور تو این است که پسرت، مهدی است، بدان که در اشتباهی و او مهدی نیست...(56)
ش نیرنگ منصور عباسی در بهره برداری از اعتقاد جامعه به مهدویت و ظهور ادامه یافت تا اینکه نام فرزندش را مهدی گذاشت تا به مردم بگوید فرزند من همان مهدیی است که در انتظارش هستید. (57)
یکی از غلامان منصور می‌گوید: روزی منصور مرا خواست و گفت: پای منبر محمد بن عبدالله بن حسن بنشین ببین چه می‌گوید: او می‌گوید: از محمد شنیدم که می‌گفت: مردم شما شکی ندارید که من مهدی هستم. من این سخن را برای منصور نقل کردم، او گفت: دشمن خدا دروغ می‌گوید، بلکه مهدی، پسر من است. (58)
ش بعد از شهادت امام صادق (ع) گـروهی به نام ناووسیه، واژه مهدی را در مورد آن حضرت به کار بردند و معتقد شدند که او نمرده و ظهور خواهد کرد و او همان مهدی موعود است. آنان برای اثبات عقیده خود این سخن را به دروغ به امام صادق نسبت می‌دادند که فرمود: اگـر کسی به شما گـفت من خودم امام صادق (ع) را غسل دادم و کفن نمودم، سخنش را نپذیرید زیرا که صاحب شمشیر من هستم. (59)
ش فرقه ای نیز معتقد شدند امام موسی کاظم (ع) نمرده و نخواهد مرد تا زمانی که مالک شرق و غرب زمین شود و او همان مهدی است که زمین را از عدل و داد پـر خواهد کرد. اینان گمان داشتند که امام هفتم (ع) از زندان خارج شده و کسی او را ندیده و غایب شده است. (60)

حکایت پرسش‌ها
 

بخشی از پرسش‌ها در مورد امام قائم از امامان علیهم السلام، بیانگر این مطلب است که مهدویت و ظهور و قیام حضرت مهدی (عج)، در فرهنگ مردم نفوذ داشته و از حتمیت برخوردار بوده است. در این زمینه به دو روایت اشاره می‌کنیم:
1 بنا بر نقل امام باقر (ع) خلیفه دوم عمر از حضرت علی (ع) در مورد نام حضرت مهدی (عج) سؤ ال کرد.
حضرت فرمود:
اسمش را نمی‌گویم، زیرا حبیبم رسول خدا (ص) با من پیمان بسته که اسمش را نیاورم تا خدا او را برانگیزد...(61)
این سؤ ال بیانگر آن است که خلیفه دوم با موضوع مهدویت آشنا بوده و سؤ الش برای کسب اطلاعات بیشتر بوده است.
2 اءبی حمزه می‌گوید: نزد امام صادق (ع) رفتم و عرض کردم:
ـ آیا صاحب این امر (62) تو هستی؟
ـ نه.
ـ آیا فرزند شماست؟
ـ نه.
ـ آیا او نوه شماست؟
ـ نه.
ـ آیا او فرزند نوه شماست؟
ـ نه.
ـ پس صاحب این امر کیست؟
ـ آن که بعد از گذشت زمانی از دسترسی نیافتن مردم به امام ظاهر و آشکار، ظهور می‌نماید و زمین را از عدل و داد پـر می‌کند، آن سان که از ظلم و جور پـر شده است؛ همان گونه که رسول خدا (ص) بعد از گذشت زمانی از بعثت پیامبران، برانگیخته شد. (63)

اندیشه مهدویت و ظهور در آینه ادبیات و شعر
 

قطعیت امامت حضرت مهدی (عج) و قیام او در افکار و اندیشه جامعه اسلامی از صدر اسلام تاکنون، موجب شده که این مساءله وارد جهان ادبیات و شعر شود و شاعران در این زمینه سروده‌هایی داشته باشند. به عنوان نمونه به دو مورد اشاره می‌شود:
1 دعبل خزاعی اشعاری درباره مصیبتهای اهل بیت سرود و آن‌ها را در حضور امام رضا (ع) خواند. او در ضمن اشعارش به امامت حضرت مهدی (عج) و قیام او اشاره کرد:
خُرُوجُ اِمامٍ لا مَحالَةَ خارِجٌ
یَقُومُ عَلَی اسْمِ اللّهِ وَالْبَرَکاتِ
یُمَیِّزُ فینا کُلَّ حَقٍّ وَ باطِلٍ
وَ یَجْزی عَلَی النَّعْماءِ وَالنَّقَماتِ
امید بیرون آمدن امامی را دارم که البته خروج خواهد کرد؛ و به نام خدا و برکاتش قیام خواهد نمود.
او در میان ما حق و باطل را از همدیگر جدا می‌نماید؛ و مردم را بر نعمت‌ها و کیفرها پاداش می‌دهد. (نیکوکاران را تشویق و مجرمان را کیفر می‌دهد)
دعبل می‌گوید: چون این دو بیت را خواندم، حضرت رضا (ع) بسیار گریست. بعد فرمود: ای خزاعی، روح القدس این دو بیت را بر زبانت جاری کرد؛ می‌دانی آن امام قائم کیست؟ عرض کردم: ای مولای من، نه. فقط شنیده‌ام که امامی از میان شما اهل بیت خروج خواهد کرد که زمین را از آلودگی فساد پاک کرده، از عدالت پر خواهد ساخت. حضرت فرمود:
ای دعبل، او حجت قائم فرزند حسن است که در غیبتش مورد انتظار مردم است...(64)
2 حافظ، شاعر فارسی زبان در اشعارش به حضرت مهدی (عج) و ظهورش اشاره کرده است:
کجاست صوفی دجّال فعل ملحد شکل
بگو بسوز که مهدیّ دین پناه رسید (65)
و در مورد دیگر این چنین سروده است:
مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید
ز آتش وادی ایمن نه منم خرّم و بس
موسی این جا به امید قبسی می‌آید
هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست
هر کس آن جا به طریق هوسی می‌آید
کس ندانست که منزلگه مقصود کجاست
این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید
جرعه یی ده که به میخانه ارباب کرم
هر حریفی ز پی ملتمسی می‌آید
خبر بلبل این باغ مپرسید که من
ناله یی می‌شنوم کز قفسی می‌آید (66) تاءمل در نمونه های یاد شده، این نتیجه را اثبات می‌کند که امامت حضرت مهدی (عج) در کنار توحید و نبوت و همانند آن‌ها، از سابقه و قطعیت برخوردار بوده و به همان خاطر به صورت یک عقیده عام و فراگـیر درآمده است، بـگـونه ای که شیعه و اهل سنت هر دو درباره آن سخن گفته، از آن دفاع نموده‌اند و این خود گویای آن است که امامت حضرت مهدی (عج)، توسط پـیامبر اکرم (ص) در متن دین اسلام و در جدول عقاید و معارف اسلامی قرار گرفته است، بلکه به خاطر تاءکیدهای فراوان حضرتش در مقایسه با دیگر مسایل اعتقادی اسلام، بعد از توحید و نبوت از جایگاه ویژه ای برخوردار است.

حضرت مهدی در منابع شیعی
 

شکی نیست که اعتقادات، اصلی‌ترین نقش را در سرنوشت انسان بازی می‌کند. نیکبختی یا بدبختی انسان در مرحله اول، در گـرو اندیشه و اعتقاد اوست؛ از این رو باید در مسائل اعتقادی به منابع مطمئن و دلایل استوار تکیه کرد.
براساس قرآن و سنت، اهل بیت پیامبر (ص) مرجع رسمی امّت بعد از پیامبر (ص) هستند و آنان به اعتراف دوست و دشمن، برترین افراد جامعه از نظر دانش، عبادت، زهد و تقوا بودند و هر کدام در عصر خود همچون ستاره ای فروزان در شب تاریک می‌درخشیدند. آنان هر چند از رهبری سیاسی جامعه کنار گذاشته شدند، اما همان عبادت، مناجات، سیره و روش زاهدانه‌شان، یاد و سیره پـیامبر (ص) را در فرهنگ جامعه زنده نگه می‌داشت و گفتار و کردارشان نقش مؤ ثر و عمیقی در هدایت اندیشه و افکار جامعه داشت؛ از این رو انسان می‌تواند با اطمینان و آرامش کامل، اندیشه و اعتقادات خود را براساس گـفته های آنان شکل دهد.
شیعه این افتخار را دارد که همیشه باورهای دینی و فرهنـگ خود را از اهل بیت (ع) اقتباس نموده و در پرتو نور هدایت آنان قدم برمی دارد.
بر پـژوهشـگـران حق جو، لازم است که درباره امامت حضرت مهدی (عج) به عنوان یک مساءله اعتقادی، به اهل بیت که مرجع رسمی و مطمئن بعد از پیامبر (ص) هستند مراجعه کرده و از سخنانشان در این زمینه بهره گیرند.
روایات اهل بیت (ع) در مورد امامت حضرت مهدی (عج) گوناگون و چند قسم است؛ بخشی بیانـگـر تاءویل (67) و تفسیر آیاتی است که در مورد آن حضرت نازل شده و بخشی به نقل سخنان پیامبر (ص) در مورد حضرت مهدی (عج) مربوط می‌شود؛ پـاره ای دیـگر سخنان خود آن بزرگواران در این زمینه است؛ گرچه آنان تمام علم و دانش خود را از پیامبر (ص) به ارث برده‌اند.
ما در این درس به بررسی روایات اهل بیت (ع) درباره بخش اول و دوم می‌پردازیم.

الف روایات مربوط به تفسیر و تاءویل آیات
 

ش ابوبصیر از امام صادق (ع) نقل می‌کند که در مورد آیه:
وَعَدَاللّهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الاَْرْض (68)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کردار شایسته دارند، وعده می‌دهد که به طور قطع آنان را وارث زمین سازد.
فرمود:
این آیه در مورد قائم (عج) و یارانش نازل شده است. (69)
از این سخن استفاده می‌شود که حکمرانی حضرت مهدی (عج) و یارانش در روی زمین، از آن روست که آنان مصداق کامل مؤ من صالحند و در واقع این آیه پیروزی نوعی عقیده و رفتار را اعلام می‌کند.
ش همو از امام صادق (ع) نقل می‌کند که در مورد آیه:
... فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ اَیْنَما تَکُونُوا یَاءْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمیعاً (70)
در نیکی‌ها و اعمال خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، هر کجا باشید خداوند همه شما را حاضر می‌کند.
فرمود:
این آیه در مورد قائم (عج) و یارانش نازل گشته که بدون وعده قبلی یکباره (پیرامون مهدی) عج جمع می‌شوند. (71)
ش نیز همو می‌گوید: از امام صادق (ع) در مورد این گـفته خداوند سؤ ال نمودم:
هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَ لَوْکَرِهَ الْمُشْرِکُون (72)
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آیین‌ها چیره گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
آن حضرت پاسخ داد:
سوگـند به خدا، هنوز تاءویل این آیه فرود نیامده است. عرض کردم: فدایت شوم، پس کی فرود می‌آید؟ فرمود: هنگامی که قائم (عج) به خواست خداوند قیام کند، وقتی که او خروج کرد، هیچ کافر و مشرکی نخواهد بود مگر اینکه خروج قائم (عج) برایش ناپسند خواهد بود...(73)
ش نیز همو می‌گوید: امام باقر (ع) در مورد این آیه:
قُلْ اءَرَاَیْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَاءْتیکُمْ به ماءٍ مَعین (74)
(پـیامبر) بـگـو: به من خبر دهید که اگر آبهای شما در زمین فرو رود، چه کسی می‌تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد!؟
فرمود:
این آیه در مورد قائم (عج) نازل شده و منظور این است که اگر امامتان غایب بود و شما ندانستید او کجاست، چـه کسی برای شما امام ظاهر و آشکار می‌آورد که از اخبار آسمان و زمین و از حلال و حرام خداوند خبر دهد؟ سـپـس فرمود: سوگـند به خدا، هنوز تاءویل این آیه نیامده و به ناچار باید بیاید. (75)
مفاد دو آیه آخرین این است که علی رغم خواست مشرکان و تبهکاران، امور جهان همچنان بر وفق اراده آنان پـیش نخواهد رفت و روزی فرا می‌رسد که آیین محمدی (ص) در پهنه زمین گسترش می‌یابد و جامعه ای که قرن‌ها تشنه عدالت و حقیقت بوده، با دسترسی به امام معصوم سیراب گـشته و بشر در سایه تعلیمات وی و عمل به گفتار او، به آرمان انسانیت و اهداف آفرینش خود نایل می‌گردد.
ش همچنین امام باقر (ع) در مورد آیه:
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ الاَْرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُون (76)
در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته‌ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.
فرمود:
آنان یاران مهدی (عج) در آخر زمان هستند. (77)
ش حضرت علی (ع) درباره آیه شریفه:
وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین (78)
ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.
فرمود:
آنان خاندان محمدند (ص) که بعد از تحمل رنج‌ها و سختی‌ها، خداوند مهدی‌شان را برمی انگیزد. او آنان را سربلند و سرافراز می‌نماید و دشمنانشان را خوار و ذلیل می‌گرداند. (79)
از مجموع این دو آیه شریفه استفاده می‌شود منظور از مستضعفانی که وارث زمین خواهند شد، بندگان صالح خدا هستند و گرنه هر مستضعفی شایسته وراثت نیست و چه بسا برخی از آنان به آتش قهر الهی در جهنم خواهند سوخت. (80)
ش صالح بن عقبه می‌گوید: امام صادق (ع) در مورد آیه:
اَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الاَْرْض (81)
(آیا معبودهایی که شریک خدا قرار می‌دهید بهترند) یا کسی که دعای مضطر را اجابت می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌سازد و شما را خلفای زمین قرار می‌دهد.
فرمود:
این آیه در مورد قائم (عج) نازل شده است. سوگند به خدا، او مضطر است؛ آن هنگام که در مقام ابراهیم (ع) دو رکعت نماز می‌گزارد و خدا را می‌خواند و او اجابتش می‌کند و گرفتاری‌اش را برطرف کرده، او را خلیفه و جانشین خود در زمین قرار می‌دهد. (82)
آنـچـه ذکر شد، نمونه های برگـزیده ای از روایات در مورد تفسیر و تاءویل آیات مربوط به حضرت مهدی (عج) است که بیانگر قطعیت ظهور آن حضرت از دیدگاه قرآن است. خلاصه آنکه اندیشه مهدویت و ظهور، پایه و اساس قرآنی دارد؛ جز اینکه این مساءله همانند بسیاری از مسائل مهم اسلام به طور صریح در قرآن بیان نشده است و تفسیر آیات مربوط به آن، بر عهده پیامبر (ص) و اوصیای آن حضرت نهاده شده است.

ب روایات اهل بیت (ع) از پیامبر (ص)
 

ش امام صادق (ع) از پـدران گرامی‌اش از پـیامبر (ص) چـنین نقل می‌کند:
امامان بعد از من دوازده نفرند؛ اولین آنان علی بن ابی طالب و آخرینشان قائم (عج) است. آنان جانشینان و اوصیا و دوستان من و حجتهای خداوند بر امّتم بعد از من هستند...(83)
ش در نقل دیـگـری ایشان از پـدران بزرگـوارش و از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: قائم (عج) از فرزندان من است، نامش نام من، کنیه‌اش کنیه من و در شمایل (اوصاف و منش) و روش، مانند من است، مردم را بر آیین و شریعتم استوار می‌گرداند و آنان را به (عمل و رفتار بر طبق) کتاب خدا فرا می‌خواند، هر کس از او پیروی کند، از من پـیروی کرده و هر کس از او سرپیچی نماید از من نافرمانی کرده است، آن که در غیبتش او را انکار نماید، همانا مرا انکار نموده است، هر که او را تکذیب کند، مرا تکذیب کرده و آن که او را تصدیق نماید، مرا تصدیق نموده است. به خدا شکایت می‌برم از آنان که گفتارم را درباره قائم (عج) تکذیب کرده و منکر می‌شوند...(84)
ش امام سجاد از پـدران بزرگـوارش از پـیامبر (ص) این گـونه نقل کرده است:
امامان بعد از من دوازده نفرند. ای علی، تو اولین آنان هستی و آخرینشان قائم است؛ همان کسی که خداوند شرق و غرب زمین را به دست او فتح می‌نماید. (85)
امام باقر از امام حسین علیهماالسلام نقل می‌کند که فرمود:
من و برادرم (امام حسن) نزد جدم رسول خدا رفتیم، او ما را در آغوش گرفت و بر دامنش نشاند و بوسید؛ سـپس فرمود: پدرم فدای دو امام شایسته و صالح باد. خداوند خواست شما از من و از پـدر و مادرتان پیدا شوید و ای حسین، خدا خواسته از تو نُه امام و پیشوا بیافریند که نهمین آن‌ها قائم (عج) است...(86)
ش امام رضا (ع) از رسول خدا (ص) چنین روایت می‌کند:
قیامت بر پا نمی‌شود تا اینکه قائم ما به اذن خدا قیام کند. هر که از او پیروی کند، نجات می‌یابد و هر که فرمانش نبرد، زیان می‌بیند. ای بندگان خدا، شما را به خدا (برای یاری) به سوی مهدی بشتابید، گرچه روی برف‌ها راه بروید. (87)
ش و در روایتی دیگر از پیامبر (ص) نقل کرده که فرمود:
سوگند به آن که مرا به حق برانگیخت تا بشارت دهنده باشم، همانا قائم از فرزندان من است، او طبق پـیمانی که از من دارد، در غیبت فرو می‌رود تا اینکه بیشتر مردم گویند: خداوند به خاندان محمد (ص) نیاز ندارد و گروهی در اصل ولادتش شک نمایند. هر که زمان غیبتش را درک کرد، بر دینش استوار باشد، مبادا شیطان بر او چیره گشته (نسبت به امامت مهدی) در شکش اندازد و از شریعت و دین من خارجش کند...(88)
نمونه های یاد شده هر یک به شکلی بیانگر امامت مهدی (عج) است و نشان می‌دهد که پیامبر و اوصیای آن حضرت، اهتمام خاصی در مطرح نمودن حضرت مهدی (عج) داشتند. امامان (ع) علاوه بر سخنانی که خود درباره امامت آن حضرت بیان کرده‌اند، عنایت خاصّی داشتند که سخنان پـیامبر (ص) را در مورد حضرت مهدی (عج) برای مردم بازگو کنند تا سخنان آن حضرت به فراموشی سـپـرده نشود و اگر امّت اسلامی بعد از پیامبر (ص) گرفتار تفرقه و انحراف شدند، با انتظار ظهور، بارقه امید در دلهای آنان زنده گردد و خود را برای ظهور و قیام حضرت مهدی (عج) آماده کنند.
سخنان اهل بیت (ع) در تفسیر آیات و نقل گفتار پیامبر (ص) در مورد امامت حضرت مهدی (عج) دلیل روشن و استواری است که حجت را بر شخص حق جو و بی طرف تمام می‌کند؛ از این رو باید مورد پذیرش امت اسلامی قرار گیرد و تشکیک در این مورد، موجب خروج از صراط مستقیم می‌گردد. ما در زندگـی روزمره خود به گفتار اشخاصی ترتیب اثر داده و اعتماد می‌کنیم که شاید تنها راستـگـو باشند، در حالی که ممکن است از عدالت لازم نیز برخوردار نباشند؛ حال چـگـونه ممکن است، گفتار کسانی که از مقام عصمت برخوردارند و خداوند جهان آفرین در قرآن به طهارت و پـاکی آن‌ها تصریح کرده، (89) دلیل بر اثبات واقعیت نباشد!! تو خود با سرشت پاک خداوندی و وجدان بیدارت داوری کن!

ج گفتار اهل بیت (ع) درباره امامت مهدی (عج)
 

نام مقدس حضرت مهدی (عج) مشخصات و ویژگیهای او، امامت آن حضرت، ظهور و قیامش و دیگر موضوعات و مسائل مربوط به ایشان در سخنان پـیامبر (ص) و اهل بیت گرامی‌اش انعکاس وسیعی دارد، بگونه ای که هر کدام از آن بزرگواران به شکلی این مساءله را مطرح کرده‌اند.
این مطلب بیانـگـر آن است که از دیدگـاه اهل بیت (ع) سعادت و رشد و تکامل جامعه، در گرو انتظار فرج و اعتقاد به ظهور آخرین امام و پیشوای نجات بخش از خاندان پیامبر (ص) است.
در درس پـیش با نمونه‌هایی از سخنان امامان در تاویل و تفسیر آیات مربوط به حضرت حجت (عج) و نیز روایات نقل شده از پـیامبر (ص) آشنا شدیم؛ در این درس به ذکر نمونه های دیگری از گفتار اهل بیت (ع) در این زمینه می‌پردازیم:

1 امیر مؤ منان (ع)
 

ـ کمیل بن زیاد می‌گوید: حضرت علی (ع) دستم را گرفت و به سوی قبرستان کوفه برد. هنگامی که به صحرا رسیدیم، آهی کشید و فرمود:
... آری، هرگـز زمین از کسی که به حجت الهی قیام کند خالی نمی‌شود؛ خواه ظاهر باشد و آشکار یا ترسان و پـنهان! تا دلایل و نشانه های روشن خداوند باطل نـگـردد، ولی آن‌ها چـند نفرند و کجا هستند!؟ سوگند به خدا، تعداد آنان کم و ارزش و مقامشان نزد خدا بسیار است... آنان جانشینان خدا در روی زمین و دعوت کنندگان به دین او هستند. (90)
کلام امیر مؤ منان علی (ع) در مورد حجتِ ترسان و پنهان خدا اشاره به امام غایب (عج) است.
ـ عبدالعظیم حسنی از امام جواد (ع) و از پـدران گرامی‌اش و از امیر مؤ منان (ع) این گونه نقل کرده است:
قائم ما غیبتی طولانی خواهد داشت، شیعیانِ زمان غیبتش را همانند گله ای می‌بینیم که دنبال چـراگـاه است، ولی آن را نمی‌یابد. آگـاه باشید هر کدام از آ نان بر دینش ثابت و استوار بماند و به خاطر طول غیبت قائم (ع) دلش سخت نگردد، روز قیامت با من و هم پایه من خواهد بود...(91)

2 لوح حضرت زهرا(ع)
 

جابر بن عبدالله می‌گوید: برای تبریک ولادت امام حسن (ع) نزد سرورم حضرت فاطمه (ع) رفتم، در دستش صحیفه ای از دُرّ سفید دیدم. عرض کردم: ای بهترین زنان عالم، این صحیفه چیست؟ فرمود:
در این صحیفه نام امامان و پیشوایان از فرزندان من نوشته شده است.
عرض کردم: ممکن است آن را به من دهید تا نگاه کنم؟ فرمود:
ای جابر، اگـر اشکال نداشت می‌دادم، امّا جز پـیامبر (ص) یا وصی اهل بیت او نمی‌تواند به این لوح دست بزند. به تو اجازه می‌دهم که فقط به آن نگاه کنی.
جابر می‌گوید: نگاه کردم دیدم نام پیامبر (ص) و امامان و نام پدر و مادر هر کدام در آن نوشته شده است. مشخصات آخرین امام، عبارت بود از:
ابوالقاسمم ح م د بن حسن، حجت خدا بر آفریدگانش، مادرش کنیزی به نام نرجس است. (92)

3 امام حسن (ع)
 

ابو سعید می‌گوید: امام حسن (ع) خطاب به مردم می‌فرمود:
... آیا نمی‌دانید که هر یک از ما بیعت طاغوت زمانش را بر گردن دارد جز قائم، (93) همان کسی که روح خدا عیسی بن مریم پشت سرش به نماز می‌ایستد. از این رو، خداوند ولادتش را پـنهان خواهد کرد و شخص او از دیده‌ها غایب خواهد بود تا اینکه قبل از خروج، بیعت کسی را بر گردن نداشته باشد. او نهمین از فرزندان حسین و فرزند سرور کنیزان است، خداوند عمرش را طولانی می‌کند، سپس به قدرتش او را در سیمای جوان زیر چهل سال ظاهر می‌کند تا همه بدانند خداوند بر هر کاری تواناست. (94)

4 امام حسین (ع)
 

عبدالرحمان بن ثابت می‌گوید: امام حسین (ع) فرمود:
دوازده نفر (امام و پـیشوا) از ما اهل بیت است، نخستین آن‌ها امیر مؤ منان علی بن ابی طالب (ع) و آخرین آن‌ها نهمین از فرزندان من و قائم به حق است. خداوند زمین را بعد از مرگش (95) توسط او زنده می‌کند و دین حق را به وسیله او بر تمام دین‌ها چیره می‌گرداند، گرچه برای مشرکان ناپـسند باشد. او غیبتی خواهد داشت که در آن گروهی از دینشان (از عقیده به امامت آن حضرت) برمی گـردند و عده ای بر دینشان ثابت و استوار می‌مانند؛ این گروه (توسط مخالفان) آزار می‌شوند و به آنان گفته می‌شود: اگر راست می‌گویید، این وعده (ظهور مهدی) کی خواهد بود؟ آگاه باشید، آن‌ها که در زمان غیبتش در برابر اذیت و آزار (مخالفان) صبر پـیشه کنند (و از عقیده به امامت مهدی) عج دست برندارند، همانند کسانی اند که در کنار رسول خدا (ص) با شمشیر جهاد می‌کردند. (96)

5 امام سجاد(ع)
 

سعید بن جبیر می‌گوید: امام زین العابدین (ع) فرمود:
ولادت قائم ما از مردم پـوشیده می‌ماند، بگونه ای که تعدادی از مردم می‌گویند: هنوز متولّد نشده است و آن (غیبت قائم و پوشیده بودن ولادتش) برای این است که وقتی ظهور کرد، بیعت هیچ طاغوتی را بر گردن نداشته باشد. (97)

6 امام محمد باقر(ع)
 

محمد بن مسلم می‌گوید: از امام باقر (ع) شنیدم که فرمود:
قائم ما (عج) با (ایجاد) بیم و هراس (در دل دشمنانش) یاری می‌شود، به پیروزی تاءیید می‌گردد... شعاع سلطنت و حکومتش به شرق و غرب زمین می‌رسد، خداوند به وسیله او دینش را بر تمام دین‌ها پیروز می‌کند، گرچه برای مشرکان ناپسند باشد، خرابی‌ها از روی زمین برچیده شده و همه جا آباد شود، روح خدا عیسی بن مریم (ع) فرود آمده و پشت سرش نماز می‌گذارد...(98)

7 امام صادق (ع)
 

مَسْعَده می‌گوید: نزد امام صادق (ع) بودم که پیرمرد قد خمیده ای با عصا وارد شد وبه آن حضرت سلام کرد. سپس دستش را بوسید و گریه کرد. امام صادق (ع) فرمود: پیرمرد چه چیز باعث گریه‌ات شد؟ او عرض کرد: فدایت شوم ای پـسر رسول خدا (ص)، صد سال است که در انتظار قائم شما هستم؛ با خودم می‌گویم این ماه ظهور می‌کند، امسال می‌آید، امّا سنّم بالا رفته و اجلم نزدیک شده و می‌بینم برای شما اهل بیت حوادث ناخوشایندی رخ می‌دهد، یا کشته می‌شوید یا تبعید و آواره می‌گردید ولی دشمنانتان غالب و پیروزند؛ بنابراین چرا گریه نکنم.
مسعده می‌گوید: با شنیدن سخنان او چشمان امام صادق (ع) پر از اشک شد و فرمود:
ای پـیرمرد، اگـر خداوند به تو عمری دهد که قائم ما را ببینی، در بهشت برین با ما خواهی بود و اگـر قبل از آن مرگـت رسید، روز قیامت با خاندان محمد (ص) محشور خواهی شد... ای پیرمرد، قائم ما، فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی است و موسی فرزند من است، ما دوازده نفر همه پاک و معصومیم... ای پیرمرد، سوگند به خدا، اگر از دنیا فقط یک روز مانده باشد، خداوند آن را طولانی می‌کند تا قائم ما اهل بیت خروج نماید...(99)

8 امام موسی کاظم (ع)
 

یونس بن عبدالرحمان می‌گوید: نزد امام موسی کاظم (ع) رفتم و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا، آیا قائم به حق تو هستی؟ فرمود:
من قائم به حقم، لیکن آن قائمی که زمین را از لوث وجود دشمنان خدا پاک می‌کند و آن را از عدل و داد پر می‌نماید، آن سان که از ظلم و جور پر شده است، پنجمین از فرزندان من است که غیبتی طولانی خواهد داشت...(100)

9 امام رضا(ع)
 

رَیّان بن صَلْت می‌گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: آیا صاحب این امر تو هستی؟ فرمود:
من صاحب امر هستم، امّا آن کس نیستم که زمین را از عدل و داد پر می‌کند آن گونه که از ستم پر شده است؛ چگونه من همو باشم با ضعفی که در اندامم مشاهده می‌کنی، در حالی که وقتی قائم خروج کند، در سن پیرمردان و در سیمای جوانان است، بدنی نیرومند دارد، بگونه ای که قوی‌ترین درخت را می‌تواند با دست از زمین برکند... او چـهارمین از فرزندان من است، خداوند او را از دیده‌ها می‌پوشاند تا روزی که آشکار شده، زمین را از عدل و داد پر کند، همان گونه که از ظلم و جور پر شده است. (101)

10 امام جواد(ع)
 

عبدالعظیم حسنی گوید: به امام جواد (ع) عرض کردم: امیدوارم قائم خاندان محمد (ص) شما باشی، همان کسی که زمین را از عدل و داد پر می‌کند، آن سان که از ظلم و جور پر شده است. فرمود:
ای ابوالقاسم، همه ما (امامان) قائم به امر خدا و هدایتگر مردم به سوی دینش هستیم، لیکن آن قائمی که خداوند توسط او زمین را از لوث وجود کافران پـاک می‌گرداند و از عدل و داد پـر می‌نماید، کسی است که ولادتش از مردم پوشیده می‌ماند و شخص او از دیده‌ها پـنهان می‌شود و بر مردم حرام است نام (مخصوص) او را ببرند، او همنام و هم کنیه رسول خداست...(102)

11 امام هادی (ع)
 

اَبی دُلْف می‌گوید؛ از امام علی النقی (ع) شنیدم که فرمود:
امام و پـیشوای بعد از من فرزندم حسن است و بعد او فرزندش قائم (عج) است، همان کسی که زمین را از عدل و داد پر می‌کند آن گونه که از ظلم و جور پر شده است. (103)

12 امام عسکری (ع)
 

موسی بغدادی می‌گوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم که فرمود:
گویا شما را می‌بینم که در مورد جانشین بعد از من اختلاف دارید. آگاه باشید هر که به امامان بعد از رسول خدا عقیده مند باشد، ولی امامت فرزندم را انکار نماید، همانند این است که به نبوت تمام پـیامبران و رسولان اقرار کند و منکر نبوت رسول خدا باشد (چنین فردی در حقیقت منکر همه پیامبران است)؛ زیرا پیروی از آخرین امام، مانند پیروی از اولین امام است و آن که آخرین امام را انکار نماید، همانند این است که اولین امام را منکر شده است. آگاه باشید، فرزندم غیبتی خواهد داشت که مردم در آن (نسبت به امامتش) به شک می‌افتند، جز آن‌ها که خداوند حفظشان کند. (104)
گـفتنی است که روایات اهل بیت (ع) در زمینه امامت حضرت مهدی (عج) فراوان وبیش از حد شمارش است؛ آنـچـه ذکر شد، نمونه ای مختصر، گـویا، صریح و روشن است و تاءمل در آن‌ها این مطلب را اثبات می‌کند که امامان (ع) عنایت خاصی داشتند که امامت حضرت مهدی (عج) در جامعه مطرح شود تا خاتمیت وصایت را اعلام کنند، آنان همچنین از فتنه‌هایی که ممکن است دامنگیر مردم زمان غیبت شود، خبر داده‌اند تا آنان هشیار گردند و فریب شیاطین جن و انس را نخورده و در امامت امام غایب (عج) تشکیک ننمایند. از این رو هر بار که شیعه ای به امام زمان خویش مراجعه و از ظهور حضرت مهدی (عج) سؤ ال می‌کرد، آن امام با دلداری او و بیان مطالبی در مورد آن حضرت موجب آرامش وی می‌گردید و روحیه امید و انتظار را در وجود او تقویت می‌کرد و با عبارات گوناگون، بر حتمیت و قطعیت ظهور حضرت حجت (ع) تاءکید می‌کرد. تمام سؤ ال و جواب‌ها حکایت از این دارد که شیعه علی رغم فشارهای دستگاه حاکمه بر امامان، همچنان در انتظار ظهور روزشماری می‌کرده و این خود قطعیت مساءله مهدویت و ظهور را در فرهنگ و افکار مردم نشان می‌دهد.
در بیشتر روایات مربوط به حضرت مهدی (عج) بر این مطلب تاءکید شده که گسترش عدل و داد در روی زمین، پس از ظهور آن حضرت است؛ همان چیزی که جامعه بشری همیشه تشنه آن بوده و تبهکاران و ستمکاران، تنها شعار آن را سر داده‌اند. امامان (ع) با تاءکید بر اینکه عدل و داد توسط حضرت مهدی (عج) در پهنه گیتی مستقر خواهد شد، به ما گوشزد کرده‌اند که انتظار عدالت از تبهکاران، بیهوده است و شعاری که آنان در این زمینه سر می‌دهند، فریب و سرابی بیش نیست؛ چگونه ممکن است غیر عادل، عدالت پیشه کند و فاسد و تبهکار، صلاح و درستی را در جامعه گسترش دهد!
هر انسانی به طور طبیعی به مقتضای ذات و صفاتش عمل می‌کند، پـس عدالت را باید از صالحان انتظار داشت. استقرار عدل و داد در تمام گیتی از کسی غیر از امام عصر (عج) ساخته نیست و تواناییهای روحی‌ای که خداوند در وجود آن حضرت نهاده، در حدّی است که می‌تواند رهبری جهان را به دست گرفته، عدالت را در تمام گیتی گسترش دهد و چه بسا مردم جهان نیز طی قرن‌ها تجربه به این مطلب برسند که تحقق عدالت واقعی جز از یک رهبر الهی بر نمی‌آید که این خود موجب سرخوردگی آنان از رهبران فاسدشان گردیده، از روی اضطرار و بیچارگی دست به سوی آسمان دراز کنند و از خداوند استمداد جویند و این خود گامی دیگر در تحقق شرایط ظهور باشد.

حضرت مهدی در منابع اهل سنت
 

اهل سنت در کتابهای روایی خود، روایات فراوانی درباره امامت حضرت مهدی (عج) از پیامبر (ص) نقل کرده‌اند و حتی بعضی از دانشمندان آن‌ها کتاب مستقلی در این موضوع نگاشته‌اند.
مضمون روایات اهل سنت درباره حضرت مهدی (عج) چند قسم است و در آن‌ها از زوایای مختلفی به این مساءله پرداخته شده است. ما در این درس به بررسی چند بخش از آنها می‌پردازیم:

الف پیامبر (ص) و دوازده جانشین
 

ش جابر بن سَمُره می‌گوید: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود:
(بعد از من) دوازده امیر خواهند بود و سخنی فرمود که من آن را نشنیدم؛ پدرم گفت، فرمود: همه آنان از قریشند. (105)
ش همو می‌گوید: از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود:
این دین تا روز قیامت همواره برپـاست و دوازده خلیفه بر مردم خواهد بود که همگی از قریشند. (106)
ش عبدالله بن مسعود می‌گوید: از پـیامبر (ص) سؤ ال کردیم (بعد از شما) چند خلیفه فرمانروای این امّت خواهند شد؟ فرمود:
دوازده نفر به تعداد نقبای (107) بنی اسرائیل. (108)
این گونه احادیث که در منابع اهل سنت به تعداد زیاد ذکر شده، (109) بیانگر این است که پیامبر (ص) جانشینان خود را با دو ویژگی کلی معرفی کرده است:
1 تعدادشان دوازده نفر است.
2 همه آنان از قبیله قریشند.
با چـشم پـوشی از دیگر سخنان آن حضرت (110) در مورد جانشینان خود، ویژگیهای یاد شده جز بر امامان شیعه قابل انطباق نیست و اهل سنت می‌دانند که شیعه امامیه به جانشینی دوازده امام بعد از پیامبر (ص) معتقد است که اول آنان حضرت علی بن ابی طالب و آخرشان حضرت مهدی (عج) است. اگر مراد آن حضرت کسانی از اصحابش باشند که بعد از او به خلافت رسیدند، تعدادشان به دوازده نفر نمی‌رسد و اگر خلفای اموی را به آن‌ها اضافه کنیم، تعدادشان بیش از دوازده نفر می‌شود، علاوه بر اینکه لیاقت و شایستگی برای جانشینی پیامبر (ص) را نیز نداشتند. آری با توجه به معیارها و شرایطی که در قرآن و روایات برای زمامدار جامعه اسلامی بیان شده، چگونه ممکن است معاویه و یزیدی که آن همه جنایت مرتکب شدند و در برابر حکومت حقه امیرمؤ منان و دو فرزندش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام ایستادند و آنان را به شهادت رساندند و دستشان به خون هزاران انسان حق جوی دیگر آلوده است، از سوی پیامبر (ص) به جانشینی وی معرفی شوند!؟ دیگر خلفای بنی امیه و بنی عباس نیز دست کمی از آنان نداشتند و هر کدام بگونه ای پـرونده ای سیاه و ننگین داشتند. با توجه به این مطالب، آیا می‌توان پذیرفت که خلفای اموی به منزله نقبای بنی اسرائیل باشند!! (111)

ب مهدی نام دوازدهمین جانشین پیامبر (ص)
 

ش ابن عباس نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمود:
جانشینان و اوصیای من و حجتهای خدا بر آفریدگانش بعد از من، دوازده نفرند؛ اولین آن‌ها علی و آخرین آن‌ها فرزندم مهدی است، روح خدا عیسی بن مریم فرود آمده و پشت سر مهدی نماز می‌گزارد و زمین به نور پـروردگـارش روشن و تابناک می‌گردد و (شعاع) سلطنت و حکومتش شرق و غرب زمین را فرا می‌گیرد. (112)
ش همو می‌گوید پیامبر (ص) فرمود:
من آقای پـیامبران هستم و علی بن ابی طالب سرور اوصیاست؛ اوصیای من دوازده نفرند؛ اوّلین آن‌ها علی بن ابی طالب و آخرین آن‌ها مهدی (عج) است. (113)

ج مهدی از اهل بیت و عترت پیامبر (ص)
 

ش ام سلمه می‌گوید: از پیامبر شنیدم که فرمود:
مهدی از عترت من است. (114)
ش ابوسعید خدری می‌گوید: پیامبر (ص) فرمود:
قیامت بر پا نمی‌شود تا اینکه زمین از ظلم و ستم و دشمنی پر گردد، سپس مردی از عترت یا اهل بیتم (115) خروج می‌کند و آن را از عدل و داد پر می‌کند. (116)

د مهدی از اولاد علی و فاطمه علیهماالسلام
 

ش ابن عباس از پیامبر (ص) این گونه نقل کرده است:
علی بن ابی طالب پـیشوای امّتم و جانشین بعد از من در میان آن‌هاست و قائم منتظراز فرزندان اوست، زمین را از عدل و داد پـر می‌کند، آن گونه که از ظلم و جور پر شده است. (117)
از طریق اهل سنت از امیر مؤ منان علی (ع) نقل شده است که فرمود:
اگـر از عمر جهان جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند مردی از اهل بیتم را برمی انگیزد تا زمین را از عدل و داد پر نماید، آن سان که از ظلم و ستم پر شده است. (118)
ش ام سلمه از پیامبر (ص) نقل می‌کند که فرمود:
مهدی از فرزندان فاطمه است. (119)
ش ابو ایوب انصاری می‌گوید: پیامبر (ص) به فاطمه (س) فرمود:
بهترین پیامبران از ماست و او پدر توست، برترین اوصیا از خاندان ماست و او شوهر توست، بهترین شهیدان از تبار ماست و او حمزه عموی پدرت می‌باشد، و از خاندان ماست آن که در بهشت با دو بال پـرواز می‌نماید و او پـسر عموی توست، از ما هستند دو آقای جوانان اهل بهشت، حسن و حسین که فرزندان تواءند و از ماست مهدی. (120)
ه مهدی از فرزندان امام حسین (ع)
ش حذیفه می‌گوید: پیامبر (ص) فرمود:
اگـر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند در آن روز مردی را برمی انگیزد که همنام من است... مردم در بین رکن و مقام با او بیعت می‌کنند، خداوند به وسیله او دین را (به حال اولش) برمی گـرداند و فتوحات زیادی خواهد داشت، بگونه ای که در روی زمین کسی باقی نمی‌ماند، جز اینکه لااله الاالله می‌گوید.
سلمان فارسی از جا برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا، او از کدامین فرزندانت است؟ پیامبر (ص) دستش را بر دوش حسین زد و فرمود:
از فرزندان این پسرم است. (121)
ش سلمان فارسی می‌گوید: بر پـیامبر (ص) وارد شدم، دیدم امام حسین (ع) را بغل کرده و چشمان و دهانش را می‌بوسد و می‌فرماید:
تو آقا فرزند آقایی، امام فرزند امام و برادر امامی، تو حجت فرزند حجت برادر حجتی و پدر نُه حجت الهی هستی که نهمین آن‌ها مهدی قائم است. (122)
تاءمّل در احادیث یاد شده و حدیث ثقلین (123) که در آن پیامبر (ص) عترت خود را در کنار قرآن به عنوان پناهگاه و مرجع امت معرفی کرده است، ما را به این نتیجه می‌رساند که حضرت مهدی (عج) آخرین امام از عترت و خاندان پیامبر است و پیامبر (ص) در معرفی آن حضرت چنان دقیق و مشخص عمل کرده که جای هیچ شک و شبهه ای نسبت به امامت حضرتش باقی نگذاشته است. کثرت روایاتی که از پـیامبر (ص) در مورد حضرت مهدی (ع) نقل شده، موجب گـشته که بعضی از علمای اهل سنت همانند صاحب کتاب عقدالدرر فی اءخبار المنتظر کتاب جداگانه و مستقلی را درباره حضرت مهدی (ع) به رشته تحریر درآورند و عده زیادی از آنان نیز اعتراف کرده‌اند که حضرت مهدی (ع) فرزند حسن بن علی (ع) است و متولد شده، (124) در غیبت به سر می‌برد.
بعضی از علمای شیعه نام 66 نفر از آنان را در کتابهای خود جمع کرده (125) و نوشته‌اند. از جمله آنان محی الدین ابن عربی را ذکر کرده‌اند که درباره حضرت مهدی (ع) گفته است:
بدانید که ناچار مهدی خروج خواهد کرد امّا خارج نمی‌شود تا زمین از ظلم و جور پر شود پس مهدی آن را از عدل و داد پـر می‌کند و او از عترت پیامبر از فرزندان فاطمه است، در سیره و اخلاق شبیه پـیامبر است، همنام رسول خداست، مسلمان‌ها بین رکن و مقام با او بیعت می‌کنند، مال را به طور مساوی تقسیم می‌کند، در میان رعیت به عدل رفتار می‌کند، با قضاوتش به نزاع و خصومت‌ها پایان می‌دهد... خداوند کار او را در یک شب اصلاح می‌کند، پـیروزی، پـیشاپـیش او در حرکت است، از روش رسول خدا پیروی می‌کند، خطا و اشتباه نداشته و فرشته ای او را تاءیید و تثبیت می‌نماید...(126)
و فرود حضرت عیسی از آسمان و یاری حضرت مهدی (عج)
ش ابوهریره گوید: پیامبر (ص) فرمود:
چـگـونه خواهید بود وقتی که فرزند مریم در میانتان فرود آید و امامتان از خودتان باشد. (127)
ش حذیفه از پیامبر (ص) نقل کرده که فرمود:
مهدی متوجه می‌شود که عیسی بن مریم فرود آمده، گویا از موهایش آب می‌ریزد، پس مهدی به او می‌گوید: (ای عیسی) پیشقدم شو و با مردم نماز بخوان، عیسی (ع) پاسخ می‌دهد: نماز برای شما برپا شده (امروزه شما امام مردم هستی) پس عیسی (ع) پشت سر مردی از فرزندانم نماز می‌گذارد، وقتی نماز به پـایان می‌رسد، عیسی (ع) با مهدی (عج) بیعت می‌کند. (128)
بیعت حضرت عیسی (ع) با حضرت مهدی (عج) به معنای پذیرفتن رهبری اوست و فرودش از آسمان برای این است که حضرت مهدی (عج) را یاری کند و جهان مسیحیت را به بیعت آن حضرت فرا خواند. همچنین نزولش از آسمان و اقتدایش به حضرت مهدی (عج) در نماز، این معنی را می‌رساند که هدف نهایی مردان الهی پرستش و بندگی خداست و حضرت عیسی (ع) به کمک حضرت مهدی (عج) می‌شتابد تا با برچیده شدن بساط ظلم و ستم، جامعه به سوی عبودیت و بندگی خدا سوق داده شود؛ زیرا کمال واقعی انسان در سایه پرستش و بندگی خداوند است.
ابوامامه باهلی می‌گوید: پیامبر (ص) بعد از بیان ظهور حضرت مهدی (عج) و فرود عیسی بن مریم (ع) و دادگری او فرمود:
وَ تُمْلاَُ الاَْرْضُ مِنَ السِّلْمِ کَم ا یُمْلاَُ الاِْناءُ مِنَ الْماءِ وَ تَکُونُ الْکَلِمَةُ واحِدةً، فَلا یُعْبَدُ اِلا اللّهُ وَ تَضَعُ الْحَرْبُ اءَوْزارَها...
زمین سرشار از صلح و صفا می‌شود آن گونه که ظرف از آب پر می‌گردد، اتحاد کلمه و وحدت درمیان مردم برقرارشده، فقط خداوند مورد پرستش قرار می‌گیرد و جنگ فرو می‌نشیند...(129)

ز آخرالزمان و فشارهای حوادث
 

دسته دیگر روایاتی است که از پریشانی حال و فشارهای حوادث بر مردم آخر زمان خبر می‌دهد و اینکه با ظهور حضرت مهدی (عج) همه آن‌ها رفع شده، در امور مردم گـشایش حاصل می‌شود و آنان از برکات زمین و آسمان بهره مند می‌گردند.
ش ابو سعید خُدْری می‌گوید: پیامبر (ص) فرمود:
در آخرالزمان سختیهای زیادی بر امتم از ناحیه سلاطینشان وارد می‌شود، بگونه ای که بلایی شدیدتر از آن شنیده نشده باشد، تا اینکه زمین با همه وسعتش بر آنان تنگ آید و از ظلم و جور پـر شود، مؤ من جایی نیابد که از ظلم و ستم بدانجا پناه ببرد در آن هنگام خداوند مردی از عترتم را برمی انـگیزد، او زمین را از عدل و داد پر می‌کند آن سان که از ظلم و جور پر شده است، اهل آسمان و زمین از او خشنود می‌شوند، همه گونه گیاه از زمین می‌روید و باران به طور فراوان از آسمان خواهد بارید...(130)
ش همو نقل می‌کند که پیامبر (ص) فرمود:
در آخر امتم (آخرالزمان) مهدی خروج می‌کند، خداوند باران را فرود می‌آورد، زمین انواع گیاهان را می‌رویاند و مهدی (عج) مال و ثروت را با رعایت تساوی در بین مردم تقسیم می‌نماید. (131)
از این گـونه روایات استفاده می‌شود که بعد از ظهور حضرت مهدی (عج)، علاوه بر استقرار عدالت اجتماعی و نایل شدن مردم به حقوق خود، موانع نزول رحمت الهی رفع شده و مردم از برکات زمین و آسمان بهره مند خواهند شد؛ زیرا از دیدگاه توحیدی گناهان مردم از جمله عواملی است که موجب سلب برکات و منع خیرات آسمانی می‌گردد و هر گـناهی که واقع می‌شود، همان گونه که اثر منفی بر حیات اخروی انسان دارد، آثار سوئی نیز بر زندگی دنیوی و معیشت مردم بر جا می‌گذارد و با ظهور حضرت مهدی (عج) و برچـیده شدن بساط گناه و سوق مردم به سوی بندگی خدا، هر گونه مانع از بین رفته و انسان در بعد معنوی و مادی به تکامل می‌رسد. او در آن روز لذت واقعی زندگی را خواهد چشید.
ح ظلم به اهل بیت (ع) پس از رحلت پیامبر (ص)
دسته دیـگـری از روایات موجود در منابع اهل سنت بیانـگـر آن است که اهل بیت پیامبر بعد از او، مورد تعدی و ظلم قرار می‌گیرند و با خروج حضرت مهدی (عج) مردم به منزلت و جایـگـاه ائمه (ع) پـی می‌برند و اهل بیت (ع) پـیروان زیادی پیدا کرده، دشمنانشان خوار می‌گردند.
ش شخصی به نام عبدالله می‌گوید: نزد رسول خدا (ص) بودیم که عده ای از جوانان بنی هاشم آمدند، پیامبر (ص) با مشاهده آنان، چشمانش پر از اشک شده و رنگ رخساش دگرگون شد. گفتم: ای رسول خدا، در چهره شما آثار ناخوشایندی می‌بینم؛ فرمود:
ما اهل بیتی هستیم که خداوند عوض دنیا آخرت را برای ما برگـزیده است و اهل بیتم بعد از من دچار بلا، تبعید، آوارگی و سختی می‌شوند تا وقتی که گروهی از ناحیه مشرق زمین با پرچمهای سیاه بیایند و خیر و نیکی (132) را بطلبند ولی به آن‌ها داده نشود، آنان به مبارزه ادامه داده و پیروز می‌شوند. در آن شرایط خواسته آنان مورد پذیرش قرار می‌گیرد (به رهبری و حکومت آن‌ها تن می‌دهند) امّا آنان نمی‌پذیرند تا اینکه آن (حکومت) را به مردی از اهل بیتم تسلیم می‌نمایند و او زمین را از عدل و داد پر می‌کند، آن گونه که از ظلم و جور پر شده است، هر کس آن زمان را درک کرد، به آن‌ها بپیوندد و نزد آنان رود، گرچه سینه خیز روی برف‌ها راه برود. (133)
ش ابن ابی لیلی از پـدرش از پـیامبر (ص) این گـونه نقل کرده است:
جبرئیل به من خبر داد که مردم به علی بن ابی طالب ظلم کرده، حقش را پـایمال می‌کنند و این ظلم و ستم (بر اهل بیت) همـچـنان باقی می‌ماند تا قائم اهل بیت قیام کند و آنان برترشوند. امت بر دوستی و محبتشان اجتماع کنند. در آن روز دشمنان اهل بیت کم و خوار شده و دوستان آن‌ها فراوان گردند و آن (خروج حضرت مهدی و عزت یافتن اهل بیت) وقتی است که وضع شهرها دگرگون شده و بندگان خدا ضعیف می‌شوند، ناامیدی از فرج (و ظهور حضرت مهدی) عج بر آنان حکمفرما می‌گردد، در آن هنگام مهدی قائم از فرزندانم با گروهی (از مردان الهی) ظهور می‌کند، خداوند حق را به وسیله آن‌ها چیره و غالب می‌گرداند، باطل به شمشیرهای آنان نابود می‌شود و مردم از روی رغبت و اشتیاق یا بیم و هراس از آنان پیروی می‌کنند...(134)
این روایات، از اخبار غیبی است که برخی از مفاد آن‌ها تحقق پیدا کرده است؛ همان گونه که پـیامبر (ص) فرمود، حرمت اهل بیتش بعد از او شکسته شد و آنان از رهبری جامعه اسلامی کنار گـذاشته شدند، امّا همیشه چنین نخواهد بود، بلکه با ظهور آخرین حجت الهی، جهان تحت رهبری اهل بیت اداره خواهد شد و مردم بعد از قرن‌ها دوری از معصوم، حکومت به رهبری امام را تجربه خواهند کرد.
در ضمن از این روایات استفاده می‌شود که علی رغم انتشار کفر و ظلم در جهان، نه تنها اهل حق به کلی نابود نمی‌شوند، بلکه افراد زبده و ممتازی در روی زمین خواهند بود که به هنگام ظهور، به حضرت مهدی (عج) می‌پیوندند و ایشان را یاری می‌کنند.
# ملاحظه: آنچه در این چند درس ذکر شد، نمونه های برگزیده ای از روایات فراوان موجود در منابع شیعه و اهل سنت است که راه روشنی را درباره امامت حضرت مهدی (عج) ترسیم می‌کند؛ بـگـونه ای که اعتقاد به امامت آن حضرت و ایمان به دین اسلام، دو امر تفکیک ناپذیر جلوه می‌کنند و صحیح نخواهد بود که انسان به رسالت پیامبر (ص) و دین او ایمان بیاورد، ولی با وجود این همه روایات که فوق تواتر (135) است، به امامت حضرت مهدی (عج) معتقد نـگـردد و به وجود او به عنوان آخرین جانشین پیامبر (ص) در روی زمین، مؤ من نباشد؛ به بیان دیـگـر، اعتقاد به امامت حضرت مهدی (عج) یک اعتقاد اسلامی است؛ زیرا روایات مربوط به آن به طور فراوان از خود پـیامبر (ص) توسط اهل بیت (ع) و غیر آنان نقل شده و بزرگـان شیعه و محدثین اهل سنت آن‌ها را در کتب صحاح و کتابهای معتبر دیگر ذکر کرده‌اند و حتی افرادی از دانشمندان اهل سنت، کتاب مستقلی در این زمینه نگاشته‌اند.
اگـر با وجود این همه روایات از پـیامبر (ص)، امامت حضرت مهدی (عج) پذیرفته نشود و کسانی بخواهند منکر آن شوند، دیـگـر هیـچ مساءله ای از مسائل اسلامی قابل اثبات نخواهد بود؛ زیرا روایات مربوط به آن‌ها در بسیاری از موارد به مراتب کمتر از روایاتی است که در مورد امامت حضرت مهدی (عج) در دسترس است.

حضرت مهدی (عج) یک واقعیت موجود
 

تا اینجا امامت حضرت مهدی (عج) با دلایل متقن و استوار به اثبات رسید و معلوم شد که آن حضرت تولد یافته و جهان باید در انتظار ظهورش باشد. از آنجا که انسان موجودی است که نخست با محسوسات سر و کار دارد و با مادیات، بیشتر ماءنوس می‌باشد، لازم است جنبه حسّی قضیه نیز مورد توجه باشد. از این رو در این درس به بررسی این مساءله می‌پردازیم که حضرت مهدی (عج) مانند سایر انسان‌ها و با خصوصیات بشری، هم اکنون در روی زمین زندگـی می‌کند و کسانی از خواص شیعه قبل از غیبت کبری و بعد از آن، حضرتش را مشاهده کرده، به خدمتش رسیده‌اند تا خواننده محترم اطمینان بیشتری یابد و به آن حضرت به عنوان یک واقعیت موجود و زنده ای که هم اکنون امام روی زمین است، ایمان بیاورد.

دیده شدن ایشان در زمان حیات پدرش
 

ش مردی از شیعیان امام عسکری (ع) از اهالی فارس می‌گوید: به سامرا آمدم و در خانه امام عسکری (ع) به خدمتکاری مشغول شدم. روزی آن حضرت در بیرونی خانه‌اش بود، خواستم نزدش روم که او صدا زد فلانی همان جا بایست. من در جایم ایستادم؛ ناگهان کنیزی بیرون آمد که با خودش چـیز پـوشیده ای را می‌برد. سـپـس حضرت صدا زد، فلانی داخل شو. من داخل شدم و حضرت آن کنیز را صدا زد که برگردد. او برگشت. حضرت فرمود: از آنچه با خود داری پرده بردار. کنیز پوشش را برداشت. پسربچه سفید رنگ و نیکو صورتی را دیدم؛ امام عسکری (ع) فرمود:
صاحب شما (بعد از من) این کودک است...(136)
ش محمد بن عثمان عَمْری (ره) می‌گوید: در یک اجتماع چـهل نفره از شیعیان و خواص اصحاب امام عسکری (ع) که در منزل آن حضرت حضور داشتیم، ایشان مهدی (عج) را به ما نشان داد و فرمود:
این کودک بعد از من امام و پیشوا و جانشین من بر شماست، او را پیروی کنید و در دینتان دچار تفرقه نگردید که هلاک می‌شوید...(137)
با اینکه شیعیان و خواص اصحاب امام عسکری (ع) بارها خبر وجود امام دوازدهم (ع) را از امامان اهل بیت شنیده بودند و در آن شکی نداشتند، امّا امام عسکری (ع) کودک خود را به آنان نشان داد تا اطمینان بیشتری یابند؛ چنان که حضرت ابراهیم (ع) با اینکه ایمان داشت خداوند مردگان را زنده می‌کند، امّا به خدا عرض کرد:
خدایا به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟ خداوند فرمود: مگر ایمان نیاورده ای!؟ عرض کرد: آری، می‌خواهم قلبم آرامش یابد. (138)
و خداوند نیز برای اطمینان او اینکار را به دست وی انجام داد.
ش عبدالله بن جعفر حمیری می‌گوید: به عَمری (یکی از سفیران چهارگانه) عرض کردم: از تو سؤ الی دارم (تا قلبم آرامش یابد) همچنان که خداوند در قصه ابراهیم (ع) فرمود: ابراهیم مـگـر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: آری، ولی می‌خواهم قلبم آرامش یابد، و آن سؤ ال این است که آیا تو صاحبم را دیده ای؟ عَمری پاسخ داد: آری او را دیده‌ام. عرض کردم اسمش چـیست؟ فرمود: در مورد اسمش جستجو نکن و این راز را فاش ننما؛ مخالفین ما باور کرده‌اند که این نسل (با رحلت امام عسکری) ع قطع گردیده و به پایان رسیده است. (139)
دیده شدن ایشان پس از رسیدن به مقام امامتش
ابو الادیان می‌گوید: بعد از آنکه امام عسکری (ع) از دنیا رفت، او را کفن کرده، در تابوت نهادند. جعفر بن علی (عموی حضرت مهدی) عج پیشقدم شد تا بر جنازه برادرش نماز بخواند. همین که خواست تکبیر بگوید، کودکی ظاهر شد و عبای جعفر را کشید و فرمود: ای عمو عقب بایست من سزاوارترم که بر جنازه پدرم نماز بخوانم.
جعفر عقب رفت، در حالی که رنگ رخسارش دگرگون شده و زرد گردیده بود، سپس آن کودک جلو ایستاد و نماز خواند...(140)
حضرت مهدی (عج) ضمن اینکه با این کار ثابت کرد، جعفر وارث امامت نیست، عقیده پیروانش را نیز تحکیم نمود و با آشکار شدن و نماز خواندن بر جنازه پدر، امامت خود را بر حاضران آشکار کرد. همچنین قدرت ملکوتی آن حضرت موجب شد که جعفر از دستور ایشان مبنی بر کنار رفتن سرپیچی نکند و با حال تحیر و تعجب شاهد نماز آن کودک بر پدرش باشد.
محمد بن صالح می‌گوید: صاحب الزمان (عج) از جای غیر مشخصی خارج گردید و با جعفر کذّاب در مورد میراث پدرش به خصومت پرداخت و به او گفت:
ای جعفر چرا متعرض حقوقم می‌شوی؟ (141)
جعفر متحیر شده و مبهوت گردید. سپس صاحب الزمان (عج) از دیده‌اش غایب شد. جعفر به جستجوی او در میان مردم برخاست، ولی وی را نیافت...(142)

آغاز غیبت صغری
 

علی بن سنان موصلی می‌گوید: گروهی از اهالی قم برای پرداخت وجوه شرعی خود به امام عسکری (ع) وارد سامرا شدند و با حادثه رحلت آن حضرت رو به رو گشتند. مردم آنان را به سوی جعفر برادر امام عسکری (ع) هدایت کردند. آنان خواستار دلایل امامت از او شدند، ولی هنـگـامی که ناتوانی و ضعف وی را مشاهده نمودند، با حال یاءس و ناامیدی برگشته و از شهر خارج شدند. حضرت مهدی (عج) خدمتکار خانه‌اش را در پـی آنان فرستاد و دستور داد که آن‌ها را به نامهایشان بخواند و بگوید: مولا و امامتان را اجابت کنید. آنان احساس کردند که این فرد علم غیب می‌داند و خیال کردند او خودش امام است. خدمتکار حضرت فرمود: من بنده مولای شما هستم. او آنان را به خانه امام عسکری (ع) راهنمایی کرد. آن‌ها داخل خانه شدند و حضرت مهدی (عج) را دیدند که بر تختی نشسته و همچون ماه می‌درخشد، بر او سلام کردند. سپس آن حضرت از مقدار اموالی که آورده بودند و از نام صاحبان آن خبر داد. آنان با مشاهده اخبار غیبی آن حضرت، از اینکه به امام خود دست یافته بودند، سجده شکر گزاردند. پس از آن حضرت مهدی (عج) دستور داد، بعد از این هیـچ مالی را به سامرا نیاورند و نیز فرمود: در بغداد نماینده ای منصوب می‌کنم، اموال را به سوی او ببرید و نامه‌ها از طریق او جواب داده خواهد شد. (143)
این قضیه در روز وفات امام عسکری (ع) یا روز بعد از آن اتفاق افتاد و حضرت مهدی (عج) ضمن معرفی خود به عنوان جانشین پـدر و ارائه دلایل امامت، به شروع غیبتش اشاره کرد، زیرا فرمود: اموال را به نماینده‌اش در بغداد تحویل دهند و سؤ الها نیز از طریق او جواب داده خواهد شد.
شیعیان در ایام غیبت صغری توسط سفیران چهارگانه (144) با حضرت مهدی (عج) ارتباط داشتند. این ارتباط به شکلی بود که وجود امام غایب (عج) را به روش حسّی برای آنان اثبات می‌کرد؛ زیرا آنان جواب نامه های خود را به خط حضرت مهدی (عج) از طریق سفیران دریافت می‌کردند و اموال و وجوه شرعی را نزد وکلای آن حضرت می‌بردند و در مواردی قبض رسید را به خط امام دریافت می‌کردند (145) و در مواردی هم پیام شفاهی حضرت مهدی (عج) که در بردارنده خبر غیبی (146) و نوعی اعجاز بود، توسط سفیران به افراد خاصی ابلاغ می‌شد. بدین گونه غیبت صغری سپری شد و افراد زیادی (147) به حضور مبارک ایشان شرفیاب شدند که تعدادشان زیاد و نامعلوم است، از جمله آنان خود سفیران چهارگانه هستند.
عبدالله بن جعفر حمیری می‌گوید: از محمد بن عثمان عَمری شنیدم که می‌گفت:
حضرت مهدی (عج) را دیدم که پرده کعبه را به دست گرفته و عرضه می‌دارد: پروردگارا از دشمنانم انتقام گیر. (148)
تشرّف افراد به حضور آن حضرت در غیبت کبری
با وفات آخرین سفیر، دوره ارتباط با حضرت مهدی (عج) از طریق سفیران خاص به پایان رسید و دوره غیبت کبری و اختفای کامل آغاز شد، امّا این غیبت بدین معنا نبود که کسی به دیدار حضرتش نایل نگردد، بلکه در طول این مدّت افراد زیادی به خدمتش رسیده‌اند و اخبار آن در حد تواتر است کسانی که خدمت ایشان شرفیاب شدند، برخی هنگام شرفیابی، آن حضرت را شناخته‌اند و در موارد دیگری بعد از جدایی با شواهد قطعی مشخص شده که شخص مورد مشاهده حضرت مهدی (عج) بوده است. به طور کلی می‌توان گفت: قسمت عمده شرفیابی‌ها در مواردی بوده که شخص در حال اضطرار قرار گـرفته، برای رهایی خودش به آن حضرت متوسل شده است.
در این زمینه کتابهایی نگاشته شده و نام و نشان علما و بزرگانی که به خدمت حضرتش رسیده‌اند، در آن‌ها ثبت گردیده است. (149)

حضور هر ساله امام در موسم حج
 

حضرت مهدی (عج) به عنوان امام زنده و غایب، هر سال در موسم حج حضور می‌یابد همانند مسلمانان مناسک حج را به جای می‌آورد و مردم را می‌بیند، اما آنان او را نمی‌شناسند.
عبید بن زراره می‌گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
(روزی می‌رسد که) مردم از داشتن امام قابل دسترس محروم می‌شوند، او در موسم حج حضور می‌یابد و مردم را می‌بیند، ولی آنان او را نمی‌بینند. (150)
مصلحت در این است که او قبل از وقت قیام و ظهور برای دیده‌ها آشکار نشود و به عنوان امام روی زمین در پـرده غیبت به سر برد. در این میان علاوه بر اخبار رسیده از پـیامبر (ص) و اهل بیت او در مورد امامت حضرت مهدی (عج) و ظهورش که استوارترین سند وجود آن حضرت می‌باشد، شرفیابی افراد زیادی به خدمتش از هنگام تولد تا وفات پدر و در دوره غیبت صغری و کبری و مشاهده معجزات و برآورده شدن حاجت‌ها و نیازهای متوسّلین، خود دلیل دیگری است بر اینکه حضرت مهدی (عج) هم اکنون به عنوان امام با ویژگیهای بشری در روی زمین زندگی می‌کند. افراد مشتاق می‌توانند با ایجاد صلاحیتهای لازم در خود و ارتقای حالت معنوی و عرفانی خویش و ناراحتی از فراق و جدایی و داشتن آرزوی وصال و مشاهده، در شرایط خاصی به خدمتش شرفیاب گردند.

طول عمر حضرت مهدی (عج)
 

با توجه به دلایل یاد شده در مورد امامت بلافصل حضرت مهدی (عج) بعد از پدرش و با ملاحظه دلایل قطعی بر تولد و وجود ایشان در حیات امام عسکری (ع)، شیعیان معتقدند که او قرنهاست به عنوان امام غایب، در روی زمین زندگی می‌کند و تا روزی که خدا بخواهد، به حیات خود ادامه خواهد داد.
ممکن است گـفته شود: ما افرادی با چنین عمر طولانی ندیده‌ایم و علم و دانش نیز آن را نمی‌پذیرد. در پـاسخ این مطلب، مساءله طول عمر حضرت مهدی (عج) را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

امکان طول عمر
 

واژه امکان دارای یکی از دو معنای زیر است:
1 امکان عقلی: بدین معنا که وقوع یک امر از نظر عقل مانعی نداشته و محال نباشد. به عنوان مثال، تناقض، امکان عقلی ندارد، چرا که هستی و نیستیِ یک چیز در آن واحد قابل اجتماع نیست؛ و نیز امکان ندارد که عدد دو بزرگ‌تر از عدد سه باشد، زیرا لازم می‌آید که عدد دو، در یک آن عدد دو باشد و عدد دو نباشد و آن خلاف فرض و تناقض است. بنابراین، هر چه که تناقض نباشد و منتهی به تناقض هم نشود، امکان عقلی دارد و طول عمر این گونه نیست، بنابراین امکان دارد.
2 امکان وقوعی: یعنی این که چـیزی محال ذاتی نبوده و از نظر عقل مانعی از وقوع آن در خارج نباشد. به عنوان مثال، سرطان هر چـند تاکنون معالجه نشده است اما امکان علمی و وقوعی معالجه آن هست و امکان دارد علم بشری در آینده به آن دست یابد.
طول عمر نیز این گونه است، زیرا گرچه عملی نشده و زیست شناسان نمی‌توانند به آسانی آن را در مورد همه افراد تجربه کنند، اما آنان در تلاشند تا عمر انسان را افزایش دهند. به چند نظریه در این زمینه توجه کنید:
الف پروفسور اسمیس استاد دانشگاه کلمبیا می‌گوید:
همان گـونه که سرانجام دیوار صوتی شکسته شده و وسایل نقلیه ای با سرعتی ما فوق صوت به وجود آمد، یک روز دیوار سن انسانی نیز شکسته خواهد شد و از آنچه تا کنون دیده‌ایم فراتر خواهد رفت. (151)
ب گروهی از پزشکان عقیده دارند، پیری یک نوع بیماری است که بر اثر تصلب شرایین و یا اختلال متابولیسم بدن پدید می‌آید و اگر ما بتوانیم از طریق تغذیه صحیح و داروهای مؤ ثر بر این عوامل پیروز شویم، پیری را شکست خواهیم داد و از یک عمر طولانی برخوردار می‌گردیم. (152)
ج روان شناسان می‌گویند: طول عمر انسان بستگی زیاد به طرز تفکر و عقاید او دارد و با داشتن روحیات و عقاید سازنده و آرامبخش، طول عمر انسان افزایش می‌یابد. (153)
آزمایشهای به عمل آمده روی بعضی از موجودات نیز، طول عمر آن‌ها را عملی ساخته است.
دانشمندان با آزمایش روی نوعی از مگس میوه که عمر بسیار کوتاهی دارد، توانسته اند عمر آن را به نهصد برابر افزایش دهند. در آزمایش به عمل آمده روی گیاهی که عمر معمولی آن دو هفته بیش نیست، معلوم شده که می‌توان آن را تا شش ماه نگهداشت. (154)
بنابراین، طول عمر انسان از دیدگاه دانش بشری ممکن است، مگر اینکه گفته شود چرا حضرت مهدی (عج) بر دانش بشری پـیشی گـرفته و قبل از اینکه علم، عوامل طول عمر را کشف و عملی کند، از عمر طولانی برخوردار شده است؟ پـاسخ آنکه این اولین بار نیست که اسلام بر دانش بشری پیشی گرفته است؛ مگر قوانین حیات بخش اسلام که علم روز به حکمت و راز برخی از آن‌ها پی برده است، قرن‌ها پیش توسط پـیامبر اسلام به بشریت ابلاغ نشد!؟ بنابراین، اگـر مساءله طول عمر حضرت مهدی (عج) را در محدوده قوانین طبیعی بررسی و مطالعه کنیم، باید بگوییم، خداوند دانش دستیابی به طول عمر را به آن حضرت عنایت کرده، بگونه ای که با استفاده از عوامل طبیعی بتواند، از عمر طولانی برخوردار شود.

وجود افراد استثنایی
 

با چشم پوشی از بحث گذشته و قبول این فرضیه که نوع انسان عمر طبیعی ثابتی دارد که فراتر از آن نمی‌رود، این فرضیه را نمی‌توان به تمام افراد تعمیم داد؛ زیرا همیشه افرادی استثنایی وجود دارند که با ضوابط علوم طبیعی مطابقت ندارند و علم از تفسیر وضع آن‌ها عاجز می‌گردد. به عنوان مثال، در مناطق استوایی زمین، درختانی با عمر جاویدان وجود دارند یعنی مرتّب در حال ریشه زدن و جوانه زدن هستند و هیچ گاه عمرشان پایان نمی‌پذیرد.
در میان جانوران دریایی، حلزونهایی با عمر چـند هزار سال دیده شده‌اند.
در حالات بوعلی سینا می‌نویسند که می‌گفت: موقعی که به مکتب می‌رفتم، هر چه شاگردان برای استاد می‌خواندند من حفظ می‌کردم. در ده سالگی آن قدر از علوم فراگرفتم که در بخارا از من تعجب می‌کردند. در سن دوازده سالگی بر مسند فتوا نشستم، در سن شانزده سالگی کتاب قانون را در علم طب تصنیف کردم. (155)
بررسی موارد دیـگـری از این قبیل نشان می‌دهد که بی تردید امکان دارد، در میان هر نوع از موجودات، افراد استثنایی وجود داشته باشند و وضع استثنایی آن‌ها دلیل بر غیر علمی بودن آن‌ها نیست، زیرا همیشه طبیعت در دامن خود افراد استثنایی می‌پروراند و این خود، عین طبیعت است.
دراز عمرهای تاریخ از جمله افراد استثنایی هستند که بر دیگر افراد انسان پیشی گرفته‌اند و در این زمینه غیر از حضرت مهدی (عج)، افراد دیگری نیز بوده و هستند که از عمر طولانی برخوردار شده‌اند. یکی از آن‌ها حضرت نوح (ع) است که به گفته قرآن (156) فقط نهصد و پنجاه سال قبل از طوفان، قومش را به آیین توحید دعوت می‌کرد و عمر وی خیلی بیش از این بوده است. (157)
شداد بن عاد نهصد سال عمر کرد. (158) هبل بن عبدالله بن کنانه ششصد سال زندگـی نمود. (159) از این قبیل نمونه‌ها فراوان در تاریخ یافت می‌شود که با ملاحظه آن‌ها هیچ گونه استبعادی در مورد طول عمر حضرت مهدی (عج) باقی نمی‌ماند.

طول عمر در قلمرو قدرت الهی
 

با چشم پوشی از مطالب گذشته و قبول اینکه عمر طولانی خارج از محدوده قوانین طبیعی است، در این مطلب نمی‌توان تردید کرد که خداوندی که محیط بر قوانین و نظام طبیعت است، می‌تواند خرق عادت کرده و در موردی که اراده نماید، عمر طولانی به کسی ببخشد و از آنجا که اراده خداوند بر این تعلق گـرفته که حضرت مهدی (عج) زمین را از عدل و داد پـر کند و تمدّن بشری را در شکل دیـگری از نو آغاز نماید، به آن حضرت عمر طولانی عنایت کرده تا همچنان در پس پرده غیبت باقی بماند و پس از آماده شدن شرایط ظهور، قیام کند؛ چـنان که به حضرت خضر (ع) عمر طولانی تا نفخ صور عنایت کرده است. در این زمینه اهل سنت نیز به زنده بودن حضرت خضر (ع) و عمر طولانی‌اش (160) اعتراف دارند. طبق بعضی از روایات، ایشان مونس و همنشین حضرت مهدی (عج) در زمان غیبتش می‌باشد.
حسن بن علی بن فضال می‌گوید: از امام رضا (ع) شنیدم که می‌فرمود:
حضرت خضر از آب حیات آشامیده و تا روزی که در صور دمیده شود، زنده خواهد بود، او نزد ما می‌آید و به ما سلام می‌کند، ما صدایش را می‌شنویم و شخصش را نمی‌بینیم و در هر محفلی (از پیروان اهل بیت علیهم السلام) که از خضر (ع) یاد شود، حضور پیدا می‌کند (161) پس هر که از شما او را یاد کرد، به او سلام دهد. وی در موسم حج هر سال حضور دارد و تمام مناسک حج را به جا می‌آورد و در عرفه وقوف می‌کند و بر دعای مؤ منان امین می‌گوید. بزودی خداوند او را همدم و مونس قائم ما در غیبتش قرار می‌دهد تا وحشت تنهایی را از او بزداید. (162)
از قرآن کریم مورد دیـگـری از امکان طول عمر به اعجاز الهی استفاده می‌شود؛ چون در مورد حضرت یونس (ع) فرموده است:
و اگر او از تسبیح کنندگان نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند. (163)
مستفاد از آیه شریفه آن است که در آن صورت یونس و آن ماهی که او را در شکم داشت، هر دو تا روز قیامت عمر می‌کردند و از درازعمرانی می‌شدند که عمر جاودانه دارند.
با توجه به آنچه یاد شد، عمر طولانی حضرت مهدی (عج) از اموری است که از دیدگاه دانش بشری ممکن و قابل وقوع است و بر فرض آنکه در این مطلب تردید شود، امّا شکی وجود ندارد که خداوند می‌تواند به هر کس اراده نماید، عمر طولانی یا جاودانه ببخشد؛ چنان که برای اثبات نبوت پیامبرانش به دست آن‌ها امور خارق العاده جاری می‌کند، همانند حضرت موسی (ع) که عصا را اژدها می‌کرد، یا حضرت عیسی (ع) که مردگان را زنده می‌نمود و پیامبر اسلام که قرآن را آورده و کسی نمی‌تواند مثل آن را بیاورد و نیز معجزات دیگر آن حضرت.
با توجه به دلایل قطعی و روشن در مورد طول عمر حضرت مهدی (عج)، منطقی نیست که به شبهات واهی و بی اساس اعتنا شده و آن دلایل قطعی کنار گذاشته شود.

راز غیبت
 

معلوم شد که امکان طولانی شدن عمر، وجود دارد و حضرت مهدی (عج) با عمری طولانی در پس پـرده غیبت به سر می‌برد. اکنون این سؤ ال مطرح است که چـرا آن حضرت ظاهر نمی‌شود (164) و راز این غیبت طولانی چیست؟
فلسفه غیبت حضرت مهدی (عج) را می‌توان در امور زیر خلاصه کرد:

الف آماده نبودن جامعه جهانی برای پذیرش آن حضرت
 

گرچه قسمتی از شرایط ظهور حضرت مهدی (عج) خارج از حوزه اختیار مردم است، امّا اجرای کلی ماءموریت آن حضرت در گرو فراهم شدن شرایط خارجی و عینی است که مردم در آن نقش تعیین کننده دارند و تا آماده شدن مردم جهان برای پذیرش حکومت جهانی به رهبری حضرت مهدی (عج) همـچـنان غیبت ادامه داشته و ظهور آن حضرت به تاءخیر خواهد افتاد، و این آمادگی، عمدتاً به بُعد فکری و فرهنگی مردم مربوط می‌شود.
توضیح اینکه باید سطح افکار مردم جهان چنان بالا رود که بدانند تفاوت جغرافیایی، نـژادی، رنـگ و زبان هیچ گونه امتیازی برای انسان‌ها محسوب نمی‌شود و باید همه از حقوق یکسان و برابر برخوردار گـردند؛ و همه انسان‌ها مانند اعضای یک خانواده در کنار همدیگر زندگـی کنند. به عبارت دیـگر، باید مردم جهان بعد از تجربه تلخ ظلم و ستم حکومتهای فاسد، این احساس را پیدا کنند که انتظار عدالت، از حکومتهای بشری بی جا و بی مورد است؛ به هر حال بشر باید از حصار مادیت رهیده و دست نیاز به سوی آسمان دراز کند و از خداوند استمداد جوید.
بدیهی است بدون آمادگـی فکری مردم، اصلاحات اجتماعی امکان پذیر نیست. ازاین رو، پـیامبران نیز برای پیشبرد اهدافشان نخست از تعلیم و تربیت و پرورش افراد زبده و لایق استفاده می‌کردند و با ایجاد تحول فرهنگی در جامعه، راه را برای اصلاحات دیگر باز می‌نمودند. حضرت مهدی (عج) نیز به تقدیر الهی باید به ظلم و ستم در جهان پایان بخشد و عدالت را در پهنه زمین بگستراند و اجرای این طرح بزرگ، بدون آمادگی فرهنگی مردم جهان امکان پـذیر نیست. مردم باید به قدر کافی تلخی بی عدالتی‌ها و ضعف قوانین بشری را لمس نمایند و آن قدر چوب سرپیچی و انحراف از دین را بخورند تا به طور واقعی در طلب مصلح برآیند.
خداوند متعال فرموده:
اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما به قومٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِاءَنْفُسِهِم (165)
خداوند وضع هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد تا اینکه آنان خود را تغییر دهند.
خواجه طوسی در این باره فرموده:
وُجُودُهُ لُطْفٌ وَ تَصَرُّفُهُ لُطْفٌ اخَرٌ وَ عَدَمُهُ مِنّا (166)
وجود امام، لطف خداوند است و تصرف او (بودنش در میان مردم و تدبیر امور ایشان) لطف دیگری است و نبودن آشکار او (در میان ما) از ناحیه خود ماست.
ابو حمزه ثمالی می‌گوید: از امام باقر (ع) شنیدم که فرمود:
ای ثابت (اسم ابی حمزه) خداوند وقت این کار (استقرار فرمانروایی اهل بیت) را در سال 90 هجری قرار داده بود، هنگامی که حسین (ع) کشته شد، غضب خداوند (بر بندگـانش) شدت گرفت و آن کار را تا سال 140 به تاءخیر انداخت. ما شما را از این راز آگاه کردیم و شما آن را کتمان نکرده و در میان مردم افشا نمودید، از این رو خداوند برای آن کار (استقرار حکومت اهل بیت) وقتی نزد ما معین و مشخص نکرده است. خداوند آنچه را بخواهد محو می‌کند و اثبات می‌نماید و ام الکتاب نزد اوست. (167)
از این روایت استفاده می‌شود که حتی شیعیان نیز در ایجاد و طولانی شدن غیبت ولی عصر (عج) نقش دارند، زیرا با افشای رازِ اهل بیت، موجب شدند که خداوند وقتی را برای ظهور تعیین نکند.

ب بیم از کشته شدن
 

هر یک از رهبران الهی اعم از انبیا و جانشینان آن‌ها همواره از سوی دشمنان کینه توزمورد تهدید قرار می‌گرفتند که به صورتهای آزار، شکنجه، به زندان افکندن، تبعید کردن و کشتن عملی می‌شد. نیاکان حضرت مهدی (عج) هر کدام به نحوی متحمل این آزارها شده بودند. با توجه به این مطلب، برای آن حضرت سه راه بیشتر وجود ندارد:
1 حضور در میان مردم و صبر کردن تا هنگامی که شرایط قیام فراهم شود که در این صورت کشته شدن حضرت مانند اجداد بزرگـوارش به دست دشمنان بسیار محتمل خواهد بود.
2 ظهور و قیام قبل از فراهم شدن شرایط و آمادگیهای لازم که در این صورت بی تردید بدون دستیابی به نتیجه کشته خواهد شد.
3 غیبت و عدم ظهور تا روزی که مصلحت ظهور فراهم شده و آن حضرت بتواند بر ستمکاران چیره گردد.
زراره می‌گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
برای قائم قبل از قیامش غیبتی خواهد بود. عرض کردم: چرا؟ فرمود: زیرا می‌ترسد و اشاره به شکمش کرد.
زراره می‌گوید: مقصود حضرت کشته شدن بود. (168)
باید توجه داشت که هر چند شهادت آرزوی اولیای خداست اما حضرت مهدی (عج) جانشین ندارد و امام دیـگـری بعد از او نخواهد بود. بنابراین لازم است تا قبل از فراهم شدن شرایط ظهور، همچنان در پرده غیبت به سر برد.

ج آزمایش مردم
 

یکی از اسرار غیبت که در روایات به آن اشاره شده، مساءله آزمایش مردم در غیبت ولیّ خداست؛ زیرا گـردن نهادن به اطاعت یک امام ظاهر و آشکار، ممکن است از روی ترس یا طمع باشد، امّا ایمان به اطاعت از امام غایب از این عیبها به دور است. (169)
در درسهای پیش گذشت که امامت حضرت مهدی (عج) مساءله ای است که به دست پیامبر (ص) در جدول عقاید و معارف اسلامی قرار گرفته است و مسلمانان باید به امامت آن حضرت و ظهورش ایمان داشته و در انتظار ظهورش باشند. طولانی شدن غیبت موجب می‌شود که افکار و عقاید باطنی افراد بروز کرده و مشخص گردد که چه کسانی به وعده های پیامبر (ص) ایمان دارند و همچنان بر اعتقاد به امامت حضرت مهدی (عج) استوار می‌مانند و آزمایش یکی از اهداف آفرینش انسان است.
در قرآن چنین می‌خوانیم:
او خداوندی است که مرگ و زندگـی را آفرید تا بیازماید که کدامین از شما عمل نیکوتری دارد. (170)
منصور می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود:
ای منصور، این امر (گشایش به واسطه ظهور آخرین حجت الهی) به سویتان نخواهد آمد، مگر بعد از اینکه مردم ماءیوس می‌گردند. همچنین سوگند به خدا، (این امر نخواهد بود) مگر اینکه از همدیـگـر جدا شده و آزمایش شوید (صفوف حق و باطل مشخص گردد)...(171)
زید شحام از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود:
حضرت صالح (ع) مدتی از میان قومش (172) پنهان شد... سپس به سوی آن‌ها آمد، در حالی که به سه دسته تقسیم می‌شدند: دسته ای که او را انکار کردند و به او معتقد نگشتند، گـروهی که به او شک داشتند و عده ای که بر ایمان به صالح وفادار باقی ماندند. حضرت صالح (ع) ابتدا به سوی گروه دوم رفت و به آنان گفت: من صالح هستم. آنان او را تکذیب کردند و از خود راندند و گـفتند: خداوند از تو بیزار باشد، همانا صالح به شکل تو نبود. (173) سـپـس به سوی دسته اول رفت. آنان نیز او را نـپذیرفتند و به شدت وی را رد کردند. بعد به طرف گروه مؤ من رفت و فرمود: من صالح هستم. آنان گفتند: به ما خبری بده که توسط آن یقین کنیم تو همان صالح هستی (و تغییر قیافه‌ات مهم نیست)؛ زیرا تردیدی نداریم که خداوند انسان را به هر شکلی که بخواهد درمی آورد... صالح به آنان گـفت: من همان صالحی هستم که ناقه را برایتان آورد. آنان گفتند: راست گفتی، حال ناقه صالح چه نشانه ای داشت؟ او پاسخ داد: یک نوبت آشامیدن آب مال شما و یک نوبت هم مخصوص ناقه بود. آنان گفتند: به خداوند و به آنچه تو آوردی ایمان داریم...
سپس حضرت صادق (ع) فرمود:
همانا قائم (عج) مانند صالح خواهد بود (که غیبتش موجب می‌شود عده ای از پیروانش در او به شک و تردید افتند و عده ای نیز انکارش نمایند و همه آنان نمی‌توانند از آزمایش غیبت، موفق بیرون آیند) (174)

مشخص شدن راز واقعی غیبت پس از ظهور
 

تا اینجا بعضی از رموز غیبت را ذکر کردیم و ممکن است غیبت طولانی آن حضرت رازها و حکمتهای بیشتری داشته باشد که ما از آن‌ها آگاهی نداریم و در روایات به این مطلب اشاره شده است.
عبدالله بن فضل می‌گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
به ناچار صاحب این امر دارای غیبتی خواهد بود که تبهکاران در آن به شک و تردید می‌افتند. عرض کردم: فدایت شوم چـرا؟ فرمود: به خاطر امری که اجازه بیانش را (به طور تفصیل) نداریم. عرض کردم: حکمت غیبتش چیست؟ فرمود: (اجمالش این است که) راز غیبت مهدی (عج) همان راز غیبت حجتهای پیش از اوست و حکمت (واقعی) غیبت بعد از ظهور آشکار می‌گردد، چـنان که راز کارهایی که خضر (ع) انجام داد، کشتی را سوراخ کرد، پسربچه ای را کشت و دیواری را بنا کرد، بعد از جدایی او از موسی (ع) روشن گـردید. (و موسی) ع قبل از جدایی، راز آن‌ها را نمی‌دانست و از آن رو به خضر (ع) نیز اعتراض نمود. ای پسر فضل، این امر (غیبت مهدی) عج کار خداوند، از اسرار او و از امور غیبیّه الهی است و چون می‌دانیم خداوند حکیم است باید تصدیق کنیم که کارهای او (از جمله در غیبت نگه داشتن ولی خودش) همه دارای حکمت و راز است، گر چه برای ما آشکار نباشد. (175)
نتیجه اینکه عدم آمادگی جامعه جهانی برای پذیرش یک حکومت واحد به رهبری حضرت مهدی (عج) موجب شده که غیبت آن حضرت به طول انجامد و چـنانـچـه آن حضرت قبل از آمادگی عمومی ظهور کند در صورت عدم قیام محتملاً و در فرض قیام بدون شک به دست تبهکاران کشته خواهد شد. یکی دیگر از اسرار غیبت، آزمایش مردم است هر چند راز واقعی آن بعد از ظهور حضرت مهدی (عج) آشکار می‌گردد.

آثار وجود حضرت مهدی (عج) در زمان غیبت
 

سؤ ال دیگر در مورد حضرت مهدی (عج) این است که وجود یک رهبر در صورتی مفید است که با پـیروانش تماس مداوم داشته باشد، در صورتی که زندگی آن حضرت در دوران غیبت یک زندگی خصوصی است، نه یک زندگی اجتماعی به عنوان امام و پیشوا؛ بنابراین اثر وجودی این ذخیره الهی برای مردم چیست و امت اسلامی در زمان غیبت از وجود ایشان چه بهره ای می‌برند؟
این سؤ ال در عصر حاضر و تنهابرای ما مطرح نشده، بلکه از روایات بر می‌آید که قبل از تولد حضرت مهدی (عج) هنگامی که پیامبر (ص) و امامان (ع) در مورد غیبت ایشان سخن می‌گفتند، با این سؤ ال رو به رو بودند؛ به عنوان نمونه:
جابر بن عبدالله انصاری از پیامبر (ص) سؤ ال کرد: آیا شیعیان از وجود امام در غیبتش بهره مند می‌شوند؟ آن حضرت فرمود:
آری سوگند به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخته، مردم زمان غیبتش از او بهره مند گشته و به نور ولایت و رهبری‌اش راهنمایی می‌شوند، همان گونه که از خورشید هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره مند می‌گردند. (176)
خورشید دو نوع نورافشانی می‌کند: مستقیم و غیر مستقیم. در نورافشانی مستقیم و آشکار، اشعه آفتاب به خوبی دیده می‌شود، اما در تابش غیر مستقیم، ابرها همانند یک شیشه مات، نور خورشید را گرفته و پخش می‌کنند.
نور آفتاب مهم‌ترین نقش را در حیات موجودات زنده ایفا می‌کند؛ رشد و نمو موجودات، تغذیه و تولید مثل آن‌ها، حس و حرکت و جنبش، زنده شدن زمینهای مرده و... همه و همه به طور مستقیم یا غیر مستقیم به نور آفتاب بستگی دارد و بدون آن همه به خاموشی خواهند گرایید و این برکات و آثار حیات بخش، مخصوص زمانی نیست که نور به طور مستقیم می‌تابد، بلکه بسیاری از این آثار در نورِ ماتِ خورشید نیز وجود دارد و تنها قسمتی از آن آثار که نیاز به تابش مستقیم دارد، موجود نیست.
خورشید وجود امام مهدی (عج) در زمان غیبت، دارای آثار گـوناگـونی است که علی رغم تعطیل بودن رهبری ظاهری‌اش، فلسفه وجودی او را آشکار می‌سازد. بعضی از آن آثار عبارتند از:

الف وساطت فیض
 

اراده خداوند بر این تعلق گرفته که آنچه از ذات مقدسش به موجودات افاضه می‌شود، از طریق اسباب و مجاری مشخص صورت گیرد و همه امور از راه علت و سبب خود به جریان افتند. فیوضات الهی بر دو قسم است:
فیوضات تکوینی: تمام هستی و سراسر کاینات از کوچک‌ترین موجودات تا کهکشانهای بزرگ و عوالم دیـگر، همه فعل خدا و صادر شده از اراده اوست. فیوضات تکوینی خداوند با واسطه به موجودات می‌رسد و آن واسطه وجود ولی الله (پیامبر یا وصی معصوم او) است. وجود ولی الله دارای چـنین مرکزیتی در عالم هستی است که معبر پـیدایش و ادامه هستی و تسلسل آفرینش است و خود او نخستین فیض (177) الهی است که سبب سایر افاضه‌ها و انعامهای خداوند است؛ بنابراین، جهان به وجود ولی الله برقرار است.
امام هادی (ع) به پیروانش تعلیم می‌دهد که بگویند:
وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ بِکُمْ یُمْسِکُ السَّماءَ اءَنْ تَقَعَ عَلَی الاَْرْضِ اِلاّ بِإِذْنِه (178)
و به واسطه شماست که خداوند باران را نازل می‌کند و از فرود آمدن آسمان به زمین جلوگیری می‌نماید مگر اینکه خود بخواهد.
ابی حمزه می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا زمین بدون امام ماندگار است؟ فرمود:
اگر زمین بدون امام باشد، اهلش را فرو می‌برد. (179)
جریان شب قدر و نزول فرشتگان بر امام و تقدیر امور، در جهت همین تاءثیر تکوینی امام در جهان خلقت است و نشان می‌دهد که فیوضات الهی و سرنوشت‌ها به طور اجمال بر امام (ع) عرضه می‌شود و از طریق اراده آن حضرت به طور تفصیل تحقق می‌یابد.
امام باقر (ع) در این باره می‌فرماید:
ای گـروه شیعه، به سوره انّا اءنزلناه (بر وجود امام و جانشین پیامبر) احتجاج کنید که پـیروز می‌شوید. سوگند به خدا، این سوره حجت خدا بر بندگانش بعد از پیامبر (ص) است. (180)
همو فرمود:
اراده حتمی خدا بر این تعلق گـرفته که در هر سال شبی باشد که فرشتگان برای تنظیم و تفسیر امور فرود آیند... و خداوند بزرگ‌تر از این است که روح و فرشتـگـان را بر کافر و فاسقی (رهبران و خلفای جور) نازل کند، (پس آنان بر قلب امام معصومی فرود می‌آیند) (181)
بنابر مضمون این سوره، شب قدر، هر سال وجود دارد، پس صاحب شب قدر نیز باید همیشه وجود داشته باشد، چرا که تداوم تقدیر در امرآفرینش، سنت تغییر ناپذیر الهی است و آن مستلزم تداوم مُجری تقدیر یعنی وجود مقدس حضرت مهدی (عج) است.
از دیـگـر فیوضات تکوینی امام عصر (عج)، نفوذ روحانی او در دلهای مستعد است که موجب می‌شود آنان کشش و جذبه خاصی نسبت به ولایت ولی الله پیدا کنند و تحت تاءثیر هدایت باطنی آن حضرت قرار گرفته، در صراط مستقیم الهی ثابت قدم بمانند.
فیوضات تشریعی: امر هدایت و تشریع، خود فیضی بزرگ بوده، نیازمند واسطه ای قابل است که آن را دریافت کند و به مردم برساند. این گونه نیست که هر نفسی مستعدِ قبول وحی و علوم الهی باشد. واسطه فیض تشریعی در مصداق خارجی، پیامبر یا امام است که هم اکنون منحصر به وجود مقدس حضرت مهدی (عج) است. نفس پاک و معصوم ایشان، حامل علوم پـیامبر (ص) است و با ظهورش به تعلیم و تربیت و ارشاد مردم خواهد پرداخت و نفوس بشری را به کمال خواهد رسانید. در حال حاضر به خاطر آماده نبودن شرایط ظهور، مردم جهان از فیض تشریعی حضرتش محرومند؛ هر چند در مواردی ممکن است جاهلی را ارشاد کند و افرادی را به صلاح و درستی راهنمایی نماید، امّا این مطلب عمومی نیست.
نتیجه اینکه می‌توان گفت: حضرت مهدی (عج) در شاءن هدایت تشریعی که شاءنی از شؤ ون امامت است، غایب و پـنهان است، امّا در دیـگـر شؤ ون امامتش، در جهان، حاضر، ناظر، فعال و نافذ است و اگـر او از تمام شؤ ون امامتش بر کنار باشد، جهان هستی اهلش را فرو خواهد برد؛ چرا که تا ولیّ خدا هست، جهان هست؛ چنان که تا جهان هست، حجت خدا نیز هست.

ب امید بخشی
 

در میدانهای نبرد همت سربازان به ویژه فرماندهان، این است که پرچم در برابر حملات دشمن همـچـنان در اهتزاز باشد؛ چرا که برقرار بودن پرچم، مایه دلگرمی سربازان و تلاش و کوشش مستمر آن‌هاست. همچنین وجود فرمانده لشکر در مقر فرماندهی هر چند در ظاهر خاموش و ساکت باشد خونِ گرم و پر حرارتی را در عروق سربازان به حرکت در می‌آورد و آن‌ها را به تلاش بیشتر وامی دارد، امّا هرگاه خبر قتل فرمانده در میان سپاه پخش شود، ممکن است یک لشکر بزرگ در اندک زمانی متلاشی گردد.
شیعه طبق عقیده ای که به وجود امام زنده و غایب دارد، خود را تنها نمی‌داند و همواره انتظار ظهور آن سفر کرده را می‌کشد. اثر روانی این طرز فکر در زنده نگه داشتن امید در دل‌ها و وادار ساختن افراد به خودسازی و آمادگـی برای انقلاب جهانی او، به خوبی قابل درک است، به ویژه اینکه، امام (ع) در دوران غیبت به طور مداوم مراقب حال شیعیان و پـیروان خویش است و طبق الهام الهی از اعمال آن‌ها آگاه می‌گردد. (182) این فکر سبب می‌شود که همه معتقدان به آن حضرت در یک مراقبت دائمی فرو روند و هنگام ورود در هر کاری توجه به آن نظارت عالی داشته باشند. اثر تربیتی این طرز فکر نیز قابل انکار نیست.

توسل به حضرت مهدی (عج) و الطاف ویژه
 

توسل به بندگـان خاص خداوند یکی از وسائل تقرب به درگـاه خداست. در این میان توسل به حضرت مهدی (عج) به عنوان مقرب‌ترین بنده خدا در روی زمین، می‌تواند مشکلات متوسلین را برطرف کند.
افراد زیادی در گذشته و حال بوده و هستند که این امر را تجربه کرده‌اند و به خواسته های خود رسیده گرفتاریشان رفع شده است. چه انسانهایی که با سوز و گداز به ساحت مقدس آن امام همام متوسل گردیده و از الطاف حضرتش بهره مند شده‌اند. (183) و این خود از دلایل تجربی وجود حضرت مهدی (عج) در پشت پرده غیبت و فایده رسانی اش به مردم است. اگـر ما در حجاب گـناه خود زندانی و از الطاف ویـژه آن حضرت محروم هستیم، دلیل بر نبودن آن نیست. ما می‌توانیم به عنوان یک منتظر واقعی امام زمان (عج) با توسل به ساحت مقدسش، از عنایات ایشان بهره مند گردیم و از انوار تابناک خورشید وجودش، راه خود را در تاریکی‌ها بیابیم.
نباید انتظار داشت که آفتاب برای نورافشانی مستقیم از پشت ابرها پایین بیاید، بلکه ما باید همچون مسافران هواپیما بر فراز ابرها قرار گیریم و از شعاع حیات بخش آفتاب بهره مستقیم گیریم. (184)

در انتظار حضرت مهدی (عج)
 

پـیش از این گـفته شد که اندیشه پـیروزی نهایی حق بر باطل و غلبه قطعی صالحان و پرهیزکاران و کوتاه شدن دست ستمکاران و جباران از اجتماعات بشری، ریشه قرآنی دارد (185) که در روایات اسلامی از آن به انتظار فرج تعبیر شده است. اصل انتظار فرج از یک اصل کلی قرآنی دیگر استنتاج می‌شود و آن حرمت یاءس از رَوْح الله (186) است. افراد با ایمان در هیچ شرایطی تسلیم یاءس و ناامیدی نمی‌شوند، لیکن این انتظار فرج و امیدواری به رحمت خدا، در مورد یک عنایت عمومی برای همه بشر است، نه شخصی یا گروهی؛ بعلاوه این انتظار با نویدهای خاص و مشخصی تواءم است و ظهور حضرت مهدی (عج) که مظهر رحمت خداوندی است، یک حادثه قطعی در آینده تاریخ است.
این اندیشه مشتمل بر عنصر خوش بینی نسبت به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار بشر است.

انتظار سازنده و مخرب
 

اکنون باید ماهیت و مفهوم انتظار فرج و پیامدهای آن را بررسی کرد و انتظار سازنده و مثبت را از انتظار ویرانگر و منفی، باز شناخت.
گروهی این گونه فکر می‌کنند که اگر ظهور حضرت مهدی (عج) جز با پر شدن زمین از ظلم و فساد واقع نخواهد شد، بنابراین دست زدن به هر گونه اصلاحات اجتماعی کمک به تاءخیر ظهور است و برای تسریع آن لازم است از اقدامات اصلاحی خودداری کرده، انجام آن را برعهده حضرت مهدی (عج) گذاشت. بنابراین دیدگاه، مفهوم انتظار دست روی دست گذاشتن به دور از هر گونه مسؤ ولیت پذیری اجتماعی و انجام وظیفه است.
روشن است که این برداشت منفی از انتظار، با تعالیم عمومی اسلام، به خصوص وظایف منتظران در زمان غیبت، منافات دارد. انتظار فرج که از عبادات و بلکه برترین آن‌ها شمرده شده، نمی‌تواند یک چنین بار منفی داشته باشد.
پیامبر اکرم (ص) فرموده است:
اَفْضَلُ اَعْمالِ اُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَل (187)
برترین اعمال امّتم انتظار فرج (حضرت مهدی) از سوی خداوند بزرگ است.
حدیث بالا بیانـگـر این است که انتظار فرج از سنخ عمل است، نه دست روی دست گذاشتن و سکوت. بنابراین، لازمه انتظار، حالت آماده باش داشتن و تهیه مقدمات آن ظهور بزرگ است.
دوران دولت حضرت مهدی (عج) به تعبیر قرآن، دوران حکومت بندگـان صالح (188) است، یعنی آنان که صالحند وارث زمین می‌شوند. آیا انتظار این دوران، بدون به وجود آمدن بندگان صالح و شایسته، درست است یا انتظاری است کاذب!؟ پس باید نخست در زمره بندگان صالح درآییم، آنگاه طالب نویدی که به آنان داده‌اند، باشیم. پس خلقی که در انتظار ظهور مصلح به سر می‌برد، باید خود صالح باشد.
به بیان دیگر، چگونگی انتظار همواره متناسب با هدفی است که در انتظار وقوع آن هستیم:
ـ انتظار آمدن یک مسافر عادی از سفر
ـ انتظار بازگشت یک دوست بسیار عزیز
ـ انتظار فرارسیدن فصل چـیدن میوه از درخت و برداشت محصول.
ـ ارتشی که هر لحظه در انتظار آمدن فرمانده و فرمان او برای جهاد آزادی بخش به سر می‌برند و...
هر یک از این انتظارها آمیخته با نوعی آمادگـی است. به عنوان مثال، انتظار آمدن یک مسافر عزیز از راه دور به این است که خود را برای استقبال از او آماده کنیم و برای پـذیرایی از وی وسائل و امکانات لازم را تهیه کرده باشیم.
انتظار یک مصلح جهانی نیز به معنی آماده باش کامل فکری و عملی برای پیشبرد اهداف اوست. به عبارت دیگر، در دوران انتظار یعنی پیش از ظهور، باید آن گونه باشیم که اگر امام ظهور نمود از ما انتظار می‌رود که آن گونه باشیم.

پاداش منتظران
 

منتظران راستین در روایات، ستوده شده و مورد تمجید قرار گرفته‌اند که با بررسی آن روایات، بهتر به مفهوم درست انتظار پی می‌بریم.
کسی به امام صادق (ع) عرض کرد: درباره کسی که انتظار ظهور حکومت حق را می‌کشد و با این حال از دنیا می‌رود چه می‌گویید؟ امام فرمود:
او همانند کسی است که در خیمه قائم (عج) (ستاد ارتش او) با او باشد. سپس کمی سکوت کرد و فرمود: بلکه مانند کسی است که همراه پیامبر (ص) بوده است. (189)
این مضمون با تعبیرات دیگری نیز نقل شده است:
او مثل کسی است که در محضر پیامبر (ص) شهید شده است. (190)
او به منزله کسی است که پیش روی پیامبر (ص) جهاد کند. (191)
همانند کسی است که خونش در راه خدا ریخته باشد. (192)
امام صادق (ع) در روایت دیگری فرمود:
... کسی که دوست دارد از یاران قائم (عج) باشد، پس منتظر بماند و به پرهیزکاری و روشهای نیک خو بگیرد؛ اگر او بمیرد و بعد از او قائم (عج) قیام کند، برای او پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده باشد؛ بنابراین (در عمل به دین) جدیّت و تلاش کنید؛ و ای گروهی که مورد عنایت و رحمت خدا هستید (پاداش الهی) گوارایتان باد، منتظر بمانید. (193)
عبارات یاد شده، روشنگر این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه، میان مساءله انتظار و جهاد وجود دارد و انتظارِ چنین انقلابی، همیشه با جهادی وسیع و دامنه دار همراه است.

وظایف منتظران در زمان غیبت
 

منتظران راستین آن حضرت علاوه بر انجام دستورات عمومی اسلام، باید تکالیف خاصی را در مورد حضرت مهدی (عج) مراعات نمایند که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
1 شناخت درست از امامت و صفات آن حضرت، زیرا اعتقاد به امامت ایشان از ارکان اعتقادی دین اسلام است که مرگ بدون آن از نوع مرگ ضلالت و جاهلیت است.
2 دعا برای سلامتی آن حضرت بگونه ای که ائمه (ع) تعلیم داده‌اند. (194)
3 صدقه دادن برای سلامتی ایشان، همان گونه که وقتی یکی از عزیزان ما در سفر است، صدقه می‌دهیم تا سالم برگردد. این صدقه نوعی ابراز مودّت به آن حضرت است که همه اُمت بدان ماءمورند. (195)
4 اندوهناک بودن در فراق آن حضرت، از این رو، سزاوار است دعای ندبه در هر صبح جمعه خوانده شود، و آن دعا ناله عاشقی است که در فراق آن حضرت اشک می‌ریزد، همان گونه که امام صادق (ع) در فراقش اشک ریخت.
سدیر صیرفی می‌گوید: من و مفضل و ابوبصیر و اءبان بر امام صادق (ع) وارد شدیم، دیدیم روی خاک نشسته و مانند زن جوانمرده گریه می‌کند و حزن و اندوه از چهره‌اش نمایان است، در حالی که می‌فرماید:
آقای من غیبت تو خوابم را ربوده، بسترم را بر من تنگ کرده و آرامش قلبی‌ام را گرفته است. ای آقای من، غیبتت مصیبتم را ابدی کرده، پس احساس نمی‌کنم اشکی را که از چشمم بیرون می‌آید و ناله ای که از سینه‌ام برمی خیزد. از مصائب گذشته آرام می‌گیرم، امّا حوادث آینده (در مورد غیبت تو) جای آن‌ها را می‌گیرند.
سدیر می‌گوید: با دیدن این منظره عقل از سر ما پرید و گمان کردیم، حادثه ای برای آن حضرت پـیش آمده است. عرض کردیم: ای پـسر بهترین آفریدگان، خداوند چشمانتان را نـگـریاند، چـه حادثه ای پیش آمده که اشک شما روان است؟ در این هنگام آن حضرت نفس عمیقی کشید و فرمود:
امروز صبح در کتاب جفر نـگـاه می‌کردم، کتابی که شامل بر حوادث گذشته و آینده تا روز قیامت است و خداوند آن را به محمد (ص) و امامان بعد از او اختصاص داده است. در آنجا به اخبار قائم (عج) برخوردم و در مورد غیبت و طول عمر او و آزمایش مؤ منان در فکر فرو رفتم که چـگـونه طول غیبتش موجب شک و تردید آنان و ارتداد عده زیادی می‌شود، ازاین رو غم و اندوه بر من غلبه کرد و متاءثر شدم...(196)
5 انجام طواف و حج مستحبی به نیابت از ایشان.
موسی بن قاسم می‌گوید: به امام جواد (ع) عرض کردم: می‌خواهم به نیابت از طرف شما و پـدرتان طواف کنم، امّا به من می‌گویند نباید به نیابت از طرف اوصیا طواف کرد. آن حضرت در پاسخ فرمود:
نه این چنین نیست، هر چه برایت امکان دارد طواف کن. (197)
6 توسل و استغاثه به آن حضرت، چرا که او فریادرس بیچارگان و درماندگان است و چه بسیار مشکلات و نیازهایی که بر اثر استغاثه به آن حضرت رفع شده است. (198)
7 هنـگـامی که نام آن حضرت برده می‌شود، همه برای تعظیم و تکریمش به پا خیزند، چنان که روایت شده که حضرت رضا (ع) در مجلسی در خراسان وقتی نام قائم (عج) برده شد، ایستاد و دست بر سرش نهاد و فرمود:
اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَه (199)
8 آشنا کردن مردم با امامت آن حضرت و راهنمایی آنان به لزوم پیروی از ایشان که نوعی تواصی به حق است. (200)
9 بزرگـداشت و تجلیل از مقام افرادی که از نظر نَسَبی یا کاری، منسوب به آن حضرت هستند، از قبیل سادات، علما و صالحان.
10 برای ثبات عقیده و ایمان خود به خواندن دعای زیر مداومت نماید.
زراره می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم، اگر زمان غیبت را درک نمودم، چه کار کنم؟ آن حضرت فرمود:
ای زراره، اگر آن زمان را درک کردی، این دعا را بخوان:
اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی (201)
خداوندا، خودت را به من بشناسان، زیرا اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. پـروردگارا، فرستاده‌ات را به من بشناسان، چون اگر او را به من معرفی نکنی، حجت تو را نخواهم شناخت. بار الها، حجت (امام وقت) خود را به من معرفی کن، چرا که اگر او را به من نشناسانی، در دینم گمراه خواهم شد.

شرایط و علائم ظهور
 

برای ظهور حضرت مهدی (عج) علائم و نشانه‌هایی قرار داده شده تا حق طلبان با تحقق هر یک از آن‌ها، مژده نزدیکی ظهورش را دریافت کنند و نیز حجتی برای عموم باشد تا مبادا فریب مدّعیان دروغین مهدویت را خورده، گمراه شوند و این جدای از ویژگیهای جسمی و نَسَبی حضرت مهدی (عج) است که در درسهای گذشته یادآور شدیم.
و باید توجه داشت که بیشتر شرایط و علائم ظهور، (202) اموری هستند که پیدایش هر یک از آن‌ها بیانـگـر آن است که ظهور تا اندازه ای نزدیک شده است، امّا دلیل آن نخواهد بود که بعد از وقوع آن‌ها، بلافاصله حضرت مهدی (عج) ظهور می‌کند؛ البته در مورد بعضی از علائم تصریح شده که مقارن ظهور واقع می‌شوند.

علائم حتمی و غیر حتمی
 

از روایات اهل بیت (ع) استفاده می‌شود که بعضی از علائم ظهور حضرت مهدی (عج) حتمی و بعضی غیر حتمی است.
علائم حتمی حوادثی هستند که به طور حتم قبل از ظهور واقع می‌شوند و مشروط به شرط یا قیدی نیستند.
علائم غیر حتمی اموری هستندکه مشروط به شرط یا شرایطی هستند که اگر آن‌ها تحقق یابند، مشروط نیز واقع خواهد شد و مصلحت بوده که به طور اجمال از علائم ظهور شمرده شوند.
معلی بن خنیس می‌گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
بعضی از امور (ی که از علائم ظهورند) حتمی و بعضی غیر حتمی است از جمله امور حتمی خروج سفیانی در ماه رجب است. (203)
تقسیم شدن علائم ظهور به حتمی و غیر حتمی، به خوبی از این روایت استفاده می‌شود.

علائم حتمی:
 

روایات زیادی دلالت دارند که علائم حتمی پنج تاست.
عمرو بن حنظله می‌گوید: از امام صادق (ع) شنیدم، فرمود:
قبل از قیام قائم (عج) پنج علامت حتمی واقع خواهد شد: (خروج) یمانی و سفیانی، (شنیده شدن) ندای آسمانی، کشته شدن نفس زکیه و فرو رفتن (لشکری) در صحرا (بین مدینه و مکه).(204)
خروج سفیانی: در روایات آمده که سفیانی از نسل ابوسفیان و نامش عثمان بن عنبسه است، پنج شهر شام دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین را به تصرف خود درمی آورد. (205)
امام صادق (ع) فرمود:
ما و خاندان ابوسفیان دو اهل بیتی هستیم که در مورد خداوند با همدیگر دشمنی کردیم، ما گفتیم خداوند راست می‌فرماید و آنان گفتند دروغ می‌گوید. ابوسفیان با پیامبر (ص)، معاویه با علی (ع) و یزید بن معاویه با حسین (ع) جنـگـیدند و سفیانی با قائم (عج) می‌جنگد. (206)
خروجیمانی: او شخصی از اهل یمن است که از دوستان اهل بیت (ع) است و برای یاری آنان قیام می‌کند. (207)
صیحه آسمانی: منظور از صیحه، ندایی آسمانی است که نام حضرت مهدی (عج) را می‌برد و همه ساکنان زمین، آن را به زبان خودشان، می‌شنوند.
زراره می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود:
کسی نام قائم (عج) را (در جهان) می‌برد. عرض کردم: آیا این صدا را افراد خاصی می‌شنوند یا همگانی است؟ فرمود: این صداعمومی است و هر کس به زبان خودش آن را می‌شنود...(208)
فرو رفتن لشکر سفیانی در صحرا: حضرت علی (ع) در این زمینه فرمود:
نزدیک زمان قیام مهدی (عج) سفیانی خارج می‌شود و نُه ماه به اندازه دوران حاملگی زن فرمانروایی می‌کند. لشکر او به سوی مدینه می‌آید تا اینکه وقتی به صحرا رسید، خداوند آن را در زمین فرو می‌برد. (209)
باید توجه داشت که سفیانی لشکر خودش را برای جنگ با حضرت مهدی (عج) به سوی مدینه گـسیل می‌دارد؛ ناگهان متوجه می‌شود که آن حضرت به سوی مکه روانه شده است؛ لشکر او به دنبال آن حضرت راهی مکه می‌شود، امّا در بین راه به امر الهی در زمین فرو می‌رود. (210)
کشته شدن نفس زکیه : امام باقر (ع) فرمود:
قائم (عج) به یارانش می‌گوید: ای اصحاب من، اهل مکه مرا نمی‌خواهند، اما من کسی را به سوی آنان خواهم فرستاد تا حجت را بر آنان تمام کنم. پـس مردی از یاران خود را فرا خوانده و به او می‌گوید: به سوی مکه رفته و اعلام کن ای اهالی مکه، من فرستاده مهدی (عج) به سوی شما هستم؛ و او خطاب به اهل مکه چـنین اظهار می‌دارد: ما اهل بیت رحمت و معدن رسالت و خلافتیم، ما ذریه محمد و از نسل پیامبرانیم، از هنگامی که پیامبر (ص) از دنیا رفته، ما مورد ظلم و ستم قرار گرفته‌ایم، از شما یاری می‌طلبم مرا یاری کنید. اما اهل مکه او را در بین رکن (حجرالاسود) و مقام (ابراهیم) ع سر می‌برند و او دارای نفسی پـاک است. (زیرا بدون هیـچ گـناهی کشته می‌شود).(211)
امام صادق (ع) فرمود:
بین قیام قائم آل محمد (ع) و بین کشته شدن نفس زکیه پانزده شب بیشتر فاصله نمی‌افتد. (212)
در بعضی از روایات امور دیگری از علائم حتمی شمرده شده است:
عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود:
... و دستی که از طرف آسمان آشکار می‌شود، از جمله امور حتمی است. (213)
ثمالی از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود:
... و اختلاف و انقراض فرزندان عباس از امور حتمی است...(214)
خروج دجال: نزال بن سبره می‌گوید: صعصعة بن صوحان از حضرت علی (ع) سؤ ال کرد: دجال کی خروج می‌کند؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:
... سوگـند به خدا کسی که از او سؤ ال کردی (در این زمینه) داناتر از سؤ ال کننده نیست ولی (خروج دجال) علائمی دارد که پشت سر هم ظاهر می‌شوند اگر بخواهی ازآنها خبردهم...(215)
در منابع اهل سنت نیز ذکر شده که دجال خروج می‌کند و عیسی بن مریم (ع) او را می‌کشد. (216)

علائم غیر حتمی
 

امور و حوادث زیادی به عنوان علائم ظهور در روایات مطرح شده بدون این که به حتمی بودن آن‌ها تصریح شود که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود:
گرفتن خورشید و ماه در ماه رمضان: عبید بن خلیل می‌گوید: امام باقر (ع) فرمود:
دو چیز قبل از قیام قائم (ع) خواهد بود که از زمان آدم تا آن روز نبوده است: گرفتگی خورشید در وسط ماه رمضان و ماه در آخرش. (217)
خرابی دیوار مسجد کوفه: از امام حسین (ع) نقل شده که فرمود:
هنـگـامی که دیوار مسجد کوفه از طرف خانه عبدالله بن مسعود خراب شد، سلطنت ستمکاران پایان می‌پذیرد و مهدی (عج) خروج می‌کند. (218)
هلاکت بسیاری از مردم: از حضرت علی (ع) نقل شده که فرمود:
مهدی خروج نمی‌کند مـگـر اینکه 13 مردم کشته شوند، 13 بمیرند و 13 باقی بمانند. (219)
ممکن است در اثر جنگهای جهانی و وقوع زلزله‌ها یا حوادث دیگری بیشتر مردم از بین بروند.
ظهور علم و دانش در قم: از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود:
بزودی کوفه از مؤ منان خالی می‌شود و علم و دانش از آن فروکش می‌کند، آن گونه که مار در لانه‌اش فرو می‌رود. سـپس علم و دانش در شهری که قم نامیده می‌شود، آشکار می‌گردد و آن شهر منبع علم و دانش خواهد شد، بگونه ای که همه حتی زنان پشت پرده از دین آگاه می‌گردند و این امور نزدیک ظهور قائم ما خواهد بود...(220)
فراگـیر شدن ظلم و فساد در جامعه: روایات زیادی بیانگر آن است (221) که قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) جهان از ظلم و فساد پر می‌گردد، ولی باید توجه داشت که در عینِ حال، جناح حق و عدل از بین نمی‌رود و جامعه مؤ منان گرچه به صورت اقلیت باقی خواهد بود و قیام مهدی (عج) نیز برای یاری این گروه است که مستحق یاری هستند. (222)
بخشی از علائم ذکر شده واقع گردیده و در مورد بعض دیگر باید در انتظار وقوعش بود.
توجه به مطالب یاد شده ما را به این نتیجه می‌رساند که در روایات، فقط علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بیان شده، و وقت ظهور نه تنها تعیین نشده، بلکه تعیین کننده آن دروغگو شمرده شده است.
ابوبصیر می‌گوید: از امام صادق (ع) در مورد (وقت ظهور) قائم (ع) سؤ ال کردم، فرمود:
آنان که وقت تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند، ما اهل بیتی هستیم که برای ظهور وقتی مشخص نمی‌کنیم. (223)
فضیل می‌گوید: از امام باقر (ع) سؤ ال کردم، آیا برای این امر (ظهور حضرت مهدی) وقت مشخصی هست؟ فرمود:
آنان که وقت تعیین می‌کنند دروغ می‌گویند، دروغ می‌گویند، دروغ می‌گویند. (224)

پایان انتظار و آغاز انقلابی بزرگ
 

منتظران حضرت مهدی (عج) می‌آیند و می‌روند و سال‌ها و قرن‌ها سپری می‌شود و آن حضرت همـچـنان در پـرده غیبت به سر می‌برد، امّا این وضعیت برای همیشه ادامه نخواهد داشت؛ پایان انتظار فرا خواهد رسید و مردم جهان روزی شاهد طلوع ستاره ولایت در سپیده دم این شب ظلمانی خواهند بود و زمین با تابش نور معنویت امام مهدی (عج) درخشش نوینی خواهد یافت.
برای آگـاهی از حوادث آن ایام به سخنان اهل بیت (ع) توجه می‌کنیم. از امام باقر (ع) روایت شده که فرمود:
مهدی (عج) از گردنه کوه طوی با 313 مرد به عدد رزمندگان بدر فرود می‌آید تا آنکه وارد مسجدالحرام می‌شود و چهار رکعت نماز در مقام ابراهیم می‌خواند. سپس با تکیه بر حجرالاسود، حمد و ثنای الهی به جا آورده و بر پیامبر (ص) درود می‌فرستد و بگونه ای سخن می‌گوید که تا به حال کسی آن گونه سخن نگفته باشد. نخستین کسانی که با او دست بیعت می‌دهند، جبرئیل و میکائیل خواهند بود. (225)
طبق روایات، یاران حضرت مهدی (عج) شبانگاه به اذن الهی از بستر بیرون آمده و همگی در یک ساعت نزد آن حضرت در مکه اجتماع می‌کنند. سپس ایشان ظهور می‌کند و با یارانش وارد مسجدالحرام می‌شود. آنان پس از بیعت جبرئیل، با آن حضرت بیعت می‌کنند و حضرت مهدی (عج) رسالت انقلابی خود را اعلام می‌کند تا اینکه تعداد یارانش افزایش می‌یابد؛ وقتی که به ده هزار نفر رسیدند، آن حضرت از مکه خارج می‌شود (226) تا زمین را از لوث وجود تبهکاران و ستمکاران پاکسازی کند.
امام صادق (ع) فرمود:
آیه اَیْنَ ما تَکُونُوا یَاءْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمیعاً (227) در مورد یاران قائم (عج) نازل شده، آنان شب از بسترشان بیرون می‌آیند، در حالی که صبح در مکه هستند...(228)
عبدالعظیم حسنی از امام جواد (ع) نقل می‌کند که فرمود:
وقتی 313 نفر از اهل اخلاص نزد مهدی (عج) اجتماع کردند، او ظهور می‌کند و هنگامی که تعداد یارانش به ده هزار نفر رسید، به اذن خداوند خروج می‌کند، سپس به حدی از دشمنان خدا را می‌کشد که خداوند از او خشنود گردد...(229)

ویژگیهای یاران حضرت مهدی (عج)
 

امام صادق (ع) در حدیثی، ویژگی‌ها و خصوصیات یاران حضرت مهدی (عج) را این چنین یادآور می‌شود:
... مردانی که قلبهایشان همانند تکه های آهن است (ازایمانی راسخ برخوردارند)، هرگز در مورد خدا شکی به دلشان راه نیافته است. اگر به کوه‌ها حمله کنند، آن‌ها را از جایشان می‌کنند، با پرچمهای خود وارد شهری (از شهرهای کفار) نمی‌شوند، مگر آن را ویران می‌سازند، برای تیمن و تبرک به اسب امام مهدی (عج) دست می‌مالند، آنان گرد امام مهدی (عج) را گرفته و در جنگ‌ها خود را سـپـر بلای ایشان می‌کنند و آنـچـه از آنان بخواهد به طور رسا و کامل انجام می‌دهند، مردانی که شب را نمی‌خوابند و در نمازشان زمزمه ای همانند زمزمه زنبوران دارند، شب را به عبادت سپری کرده و صبحگاهان بر اسبهای خود سوارند، راهبان شب و شیران روزند، آنان نسبت به قائم (عج) مطیع‌تر از کنیز نسبت به آقایش هستند، برافروخته و نورانی هستند، انگار در قلبشان چراغی است، از خداوند بیمناکند، برای شهادت دعا می‌کنند و آرزو می‌کنند که در راه خدا کشته شوند، شعارشان خونخواهی امام حسین (ع) است. وقتی که سیر می‌کنند رعب و وحشت تا مسافت یکماه راه، در پیشاپیش آن‌ها در حرکت است (تبهکاران از مسافتهای دور از آنان می‌ترسند) خداوند امام مهدی (عج) را به وسیله آنان یاری می‌کند. (230)
اگـر ما بخواهیم از یاوران حضرت مهدی (عج) باشیم، نخست باید از چهره های مصمم و با ایمانی باشیم که در بیان فوق ترسیم شده‌اند.

فرود حضرت عیسی (ع)
 

یکی ازآیات خداوند، فرود عیسی بن مریم (ع) از آسمان، هنگام قیام حضرت مهدی (عج) است.
حذیفه از پیامبر (ص) این گونه نقل می‌کند:
مهدی (عج) متوجه فرود عیسی بن مریم می‌شود، گویا قطرات آب از موهایش جاری است. او به عیسی می‌گوید: جلو بایست و با مردم نماز بخوان. عیسی پاسخ می‌دهد: نماز برای شما بر پـا شد، (امروز امام مردم شما هستی) پس عیسی پشت سرمردی از فرزندانم نماز می‌خواند. هنـگـامی که نماز تمام شد، عیسی برمی خیزد و با مهدی (عج) (به عنوان رهبر و امام) بیعت می‌کند. (231)
فرود حضرت عیسی (ع) از آسمان و بیعتش با حضرت مهدی (عج)، صداقت و حقانیت قیام آن حضرت را برای جهان مسیحیت آشکار می‌سازد و ایشان نقش مؤ ثری در پیشبرد اهداف و توسعه حکومت امام مهدی (عج) در کشورهای مسیحی نشین خواهد داشت. (232)
سؤ ال: با وجود سلاحهای مدرن و پیشرفته کنونی، چگونه حضرت مهدی (عج) پیروز می‌شود؟
پاسخ:
الف همان طور که گفته شد، ممکن است فرود حضرت عیسی (ع) از آسمان و بیعتش با حضرت مهدی (عج) موجب شود که دولتهای مسیحی نشین همچون اروپا و آمریکا، بدون جنگ مهمّی تسلیم شوند؛ و بنابر روایات، حضرت مهدی (عج) تورات را از غاری بیرون می‌آورد (233) و امکان دارد یهودیان نیز با مشاهده تورات اصلی، به آن حضرت ایمان بیاورند و جنگی میان حضرت و آنان واقع نشود و تسلیم شدن جهان مسیحیت و یهودیان البته تاءثیر عمیقی بر دیـگـر کشورها خواهد گذاشت و شاید آنان با احساس رعب و وحشت، راهی جز تسلیم در برابر رهبر جدید جهان نداشته باشند. امام باقر در این باره فرمود:
... رعب و وحشت پیشاپیش مهدی (عج) در حرکت است...(234)
قرآن کریم نیز درباره پـیامبر (ص) چـنین می‌فرماید: رسول خدا (ص) با ایجاد رعب در دل دشمنانش، یاری شد. (235)
ب ممکن است بر اثر وقوع جنـگهای جهانی، سلاحهای پیشرفته نابود گردد، چنانچه در روایات از کشتارهای دسته جمعی و وسیع خبر داده شده است. چنانکه پیش‌تر از حضرت علی (ع) نقل شد که:
مهدی (عج) خروج نمی‌کند، مـگـر اینکه 13 (مردم) کشته شوند و 13 بمیرند و 13 باقی بمانند. (236)
ج نمونه پـیروزی بر سلاحهای مدرن را همه ملتهای جهان در پیروزی انقلاب اسلامی ایران بر رژیم شاهنشاهی و هشت سال دفاع مقدس مشاهده کردند و بر همگان ثابت شد که پیروزی تنها مرهون داشتن سلاح مدرن نیست، بلکه اراده های استوار و مقاومی می‌طلبد که بتوانند از آن‌ها استفاده کنند. پس چه مانع دارد، همان گونه که ملت ایران توانست با سلاحهای معمولی برابر تمام جهان کفر بایستد و پیروز شود، امام زمان (عج) و یارانش نیز با استقامت بی نظیر بتوانند سلاحهای مدرن جهان را به غنیمت گرفته و پیروز شوند. البته در این میان از امدادهای ویژه الهی که نصیب آنان می‌شود نیز نباید غفلت کرد.
روایات نیز مؤ ید این مطلب است. مفضّل از یاران امام صادق علیه السلام نقل می‌کند که روزی در حضور ایشان سخن از قائم (عج) پیش آمد و من گفتم: امیدوارم کارش به آسانی پیش رود.
امام علیه السلام فرمود: چنین نخواهد بود و این پیروزی دست نخواهد داد، جز در غرقاب خون و عرق بدن. (237)
بنابر روایت دیگری یکی از یاران امام باقر علیه السلام به ایشان عرض کرد:
می‌گویند وقتی مهدی علیه السلام قیام کند، همه کارها برایش خود به خود رو به راه می‌شود، بی آنکه قطره خونی ریخته شود.
امام فرمود:
ابدا چنین نیست. به حق آن که جانم در دست اوست، اگر بنا بود کارها بدین آسانی پا گیرد، برای پیامبر اسلام چنین می‌شد؛ پس چرا در راه مبارزاتش دندانش شکست و صورتش زخم برداشت. نه چنین نیست به خدا قسم (پیروزی حاصل نخواهد شد) جز اینکه ما و شما غرق در عرق و خون زخمهای خود گردیم. (238)
در بیانی دیگر امام صادق علیه السلام فرمود:
گویا قائم علیه السلام و یارانش را می‌بینم که خطر از هر سو بر سرشان سایه انداخته، توشه های آنان تمام شده، جامه‌هایشان فرسوده گشته، سجده بر پیشانی آنان اثر گذارده است، روزها همـچـون شیر ژیان و شب هنگام نیایشگر حق، دلهایشان چون پاره های آهن است...(239)
د شاید سلاح حضرت مهدی (عج) و یارانش برتر از سلاح مدرن روز باشد، چون دستیابی بشر امروزی به سلاحهای پیشرفته در پرتو علم و دانش ویژه ای است که کسب کرده است و با توجه به اینکه یکی از ویـژگیهای عصر امام زمان (عج) بلوغ علم و ظهور همه ظرفیت‌ها و تواناییهای آن است، ممکن است بگوئیم امام زمان (عج) و یاران آن حضرت نخستین کسانی خواهند بود که از این دانش به منظور دستیابی به سلاحهای پـیشرفته روز و حداقل خنثی سازی اثر سلاحهای موجود در دست دشمنان استفاده می‌کنند.
البته در روایات، از سلاح او به شمشیر تعبیر شده که ممکن است یک تعبیر سمبولیک باشد، یعنی شمشیر کنایه از قدرت و منظور از قیام به شمشیر، اتکای به قدرت باشد.

شیوه حکومت حضرت مهدی (عج)
 

برآورده شدن تمام آمال و خواسته های طبیعی و فطری انسان‌ها و تکامل فکری و روحی آنان در تمام ابعاد، تنها در سایه حکمرانی امام معصوم امکان پذیر است. این ایده با ظهور حضرت مهدی (عج) جامه عمل خواهد پوشید و جامعه بشری شیوه حکمرانی معصوم را تجربه خواهد کرد.
روش حکمرانی آن حضرت بر اساس اصول و محورهایی خواهد بود که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
اجرای صحیح و دقیق قوانین الهی:
عمده مشکلات مادی و معنوی مردم، معلول عملی شدن قوانین نادرستی است که از مغز بشر تراوش می‌کند و مستند به وحی الهی و جهان غیب نیست و یا اگر قانون درست در دسترس هست، اما مجریان لایق و شایسته ای نیست که بتواند آن را اجرا کند. حضرت مهدی (عج) به عنوان آخرین خلیفه پـیامبر (ص) با آگاهی کامل به شریعت رسول خدا (ص) و به عنوان فردی معصوم، قوانین اسلام را در تمام زمینه های مادی و معنوی، فردی و اجتماعی زنده کرده و به مرحله عمل می‌گذارد تا جایی که گفته می‌شود او دین جدیدی آورده است، (240) چرا که حتی جامعه های اسلامی نیز فاصله زیادی با اسلام واقعی دارند و عادت آنان به وضع موجود و حکمرانی افراد فاسد و تبهکار، این تفکر را در آن‌ها تقویت کرده که دین اسلام همانی است که آنان فهمیده‌اند (241) و در کشورشان عملی می‌شود.
امام صادق (ع) فرمود:
مهدی (عج) به روش پیامبر (ص) عمل می‌کند، هر چه (از عادات و سنتهای نامشروع) بوده، آن‌ها را محو می‌نماید، چنان که پیامبر (ص) امور (رایج در) جاهلیت را از بین برد. او اسلام را از نو آغاز می‌کند (قوانین تعطیل شده آن را پیاده می‌کند) (242)

قضاوت به روش حضرت داوود(ع) :
 

اغلب قضاوتهادر محاکم بشری براساس شهادت شهودو جمع آوری قراین انجام می‌گیرد. حضرت مهدی (عج) بر اساس علم خود و به روش داوود (ع) در منازعات قضاوت می‌کند.
امام صادق (ع) فرمود:
وقتی قائم آل محمد (ع) قیام می‌کند، همانند حضرت داوود در بین مردم داوری می‌کند، احتیاجی به بیّنه (شهود عادل) ندارد، خداوند به او الهام می‌کند و به هر کس از آنچه که پنهان کرده و انجام داده، خبر می‌دهد...(243)

تقسیم عادلانه ثروت:
 

یکی از روشهای نادرست حکومتهای بشری، تقسیم غیر عادلانه ثروتهای عمومی است که موجب پـیدایش فقر و فاصله طبقاتی در جامعه می‌گردد. حضرت مهدی (عج) ثروت را به طور مساوی تقسیم می‌کند و بگونه ای فقر را ریشه کن می‌نماید که برای مصرف صدقه موردی نمی‌ماند.
ابو سعید خدری از رسول خدا (ص) چنین نقل می‌کند:
در پایان (عمر) امّتم مهدی (عج) خروج می‌کند، در دوران او باران (به حدّ کافی) می‌بارد و زمین گـیاه خود را می‌رویاند و مهدی (عج) مال را به طور مساوی و درست به مردم می‌دهد...(244)
همو از پیامبر (ص) نقل کرده که فرمود:
مهدی (عج) به عنوان دادگـری عادل خروج می‌کند، صلیب را می‌شکند، خوک را می‌کشد، و مال و ثروت در میان مردم گـردانده می‌شود، ولی کسی پـیدا نمی‌شود که آن را قبول کند (همه بی نیاز می‌شوند).(245)
ساده زیستی:
حضرت مهدی (عج) به عنوان رهبر حکومت اسلامی با آنکه ثروتهای زمین را در اختیار دارد، از غذا و لباس ساده استفاده خواهد کرد تا الگویی برای زهد و بی اعتنایی به دنیا باشد.
امام صادق (ع) در این زمینه فرمود:
مهدی جز جامه زبر و خشن نمی‌پوشد و جز غذای خشک و سخت نمی‌خورد. (246)
عمرو بن شمر می‌گوید: در خانه امام صادق (ع) بودم؛ مردم از چـیزی سؤ ال نمی‌کردند، مگر اینکه آن حضرت پاسخ می‌داد؛ من به گریه افتادم. فرمود: ای عمرو، چرا گریه می‌کنی؟
گفتم: چگونه گریه نکنم؛ در میان امّت، مثل تو نیست، امّا در به رویت بسته است (یعنی از مقام اجتماعی و ثروت و مکنت برخوردار نیستی!). امام (ع) فرمود:
ای عمرو، گریه نکن؛ بیشترین غذاهای پاکیزه و لذیذ را می‌خوریم و لباس نرم می‌پوشیم و حال آنکه اگر چنان شود که تو می‌گویی (رهبری امت به دست ما بیفتد)، همانند امیر مؤ منان (ع) جز غذاهای سخت و لباس خشن نخواهد بود و اگـر جز این باشد عاقبتی جز غل و زنجیر آتشین نخواهد داشت. (247)
از این روایات استفاده می‌شود که هر چند در زمان ظهور زمینه برای استفاده از هر نوع لذت مادی فراهم می‌شود، اما اهل بیت پیامبر کسانی هستند که اگر به زعامت برسند، بیشتر از گذشته به دنیا پشت پا می‌زنند و این از وظایف و ویژگیهای رهبری امام معصوم است.

ترسیمی از حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)
 

با ظهور حضرت مهدی (عج) مسیر تاریخ دگـرگـون شده و فصل نوینی در زندگی انسان‌ها گشوده می‌شود. آن روز اوج اقتدار مستضعفین مؤ من و خواریِ ستمـگـران است. با تحقق ظهور، صلح و صفا، امنیت و عدالت، رشد و شکوفایی، توحید و یکتاپرستی با جنگ و خونریزی، ظلم و ستم و شرک و خرافه پرستی مبادله می‌شوند و ثمره تلاش تمام پیامبران، اولیا و اوصیا در آن روز آشکار می‌گردد.
در اینجا به بررسی بخشی از ابعاد حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) از دیدگاه روایات می‌پردازیم.

پاک شدن زمین از لوث وجود ستمگران
 

با ظهور حضرت مهدی (عج) دوران ستمگران به سر رسیده و زمین از لوث وجودشان پاکسازی می‌شود.
امام جواد (ع) در این باره فرمود:
وقتی شمار لشکر مهدی (عج) به ده هزار نفر رسید، به فرمان خدا خروج می‌کند و پیوسته دشمنان خدا را از دم تیغ می‌گذراند تا آنکه خداوند از او خشنود شود. (248)

حاکمیت مطلق بر جهان
 

تمام نقاط زمین در سیطره حکومت امام مهدی (عج) قرار می‌گیرد و عدالتش بر همه جا سایه می‌افکند.
امام باقر (ع) در مورد آیه آن‌ها که اگر در زمین استقرارشان بخشیم (به حاکمیت برسند) نماز را به پا می‌دارند و زکات می‌دهند، به معروف امر کرده و از زشتی باز می‌دارند و پایان امور از آن خداوند است. (249) فرمود:
این آیه در مورد خاندان محمد (ص) است؛ در مورد مهدی (عج) و یارانش می‌باشد، خداوند آنان را فرمانروای شرق و غرب زمین قرار می‌دهد و دین آشکار می‌گردد، خداوند به وسیله مهدی (عج) و یارانش بدعت‌ها و باطل را می می‌راند، همان گونه که سفیهان حق را می‌رانده بودند تا اینکه نشانه ای از ستم باقی نماند. آنان به معروف فرمان داده و از زشتی باز می‌دارند و پایان امور از آن خداست. (250)

برقراری امنیت در سراسر دنیا
 

از ضروری‌ترین نیازهای انسان، برقراری امنیت و صلح و صفا در جامعه است. زندگی در محیط نا امن، تلخ و دشوار است. با استقرار حکومت امام مهدی (عج) و سرکوبی اشرار و تبهکاران، امنیت در حد عالی و در سراسر گیتی برقرار می‌شود و ثبات و آرامش روانی، جای اضطراب حاصل از ناامنی می‌نشیند.
امام باقر(ع) فرمود:
قائم (عج) و یارانش می‌جنگند تا همه به توحید و یکتاپرستی رو آورند و چیزی را شریک خدا قرار ندهند. پیرزن ناتوان از شرق زمین به غرب آن مسافرت می‌کند، بدون اینکه از ناحیه کسی آسیب ببیند...(251)

پیشرفت برق آسای علم
 

علم و دانش بشری با تمام دستاوردها و مظاهر شگفت انگیزش، هنوز دوران کودکی خود را سپری می‌کند و با تحقق ظهور امام مهدی (عج) به بلوغ کامل می‌رسد.
امام صادق (ع) فرمود:
علم و دانش 27 حرف (شعبه و شاخه) است و مجموع آنچه پیامبران آورده‌اند، دو حرف است. مردم تا روز ظهور بیش از آن دو حرف را نمی‌دانند، وقتی قائم (عج) قیام کند، 25 حرف بقیه را بیرون آورده و در میان مردم منتشر می‌سازد و بدین سان مجموع 27 جزء دانش را نشر می‌دهد. (252)
امام باقر(ع) می‌فرماید:
... مردم در زمان قائم (عج) از حکمت برخوردار می‌شوند تا آنجا که زن در خانه‌اش به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) قضاوت می‌کند. (253)
و نیز فرمود:
هنـگامی که قائم ما قیام کند، دستش را بر سر بندگان می‌نهد و به آن، عقلهاشان جمع شده و افکار و اندیشه‌شان کامل می‌شود. (254)
به طور خلاصه، در پرتو هدایت امام مهدی (عج) مردم با افکاری باز، همتی والا و بینشی وسیع پـرورش می‌یابند و یک انقلاب فکری و علمی با امواجی گسترده در همه قشرهای جامعه به وقوع می‌پیوندد.

رشد مواد غذایی و گیاهی
 

هم اکنون رشد جمعیت کره زمین، زمزمه کمبود مواد غذایی در آینده را به وجود آورده است، در زمان امام مهدی (عج) خداوند برکات آسمان و زمین را به روی مردم می‌گشاید و هیچ نوع قحطی در هیچ نقطه ای از زمین مشاهده نمی‌شود.
حذیفه از پیامبر (ص) این گونه نقل می‌کند:
آب‌ها در دوران حکومت مهدی (عج) فراوان می‌شود، نهرها پر آب می‌گردد، زمین خوراکیهای خود را چند برابر می‌کند و گنجهای خود را بیرون می‌دهد. (255)
و نیز فرموده است:
زمین گنج‌هایش را برای او (مهدی) عج خارج می‌کند و وی مال و سرمایه بی شمار بین مردم پخش می‌کند. (256)
همچنین از آن حضرت نقل شده است که فرمود:
باران به طور فراوان فرود می‌آید و زمین انواع گیاهان خود را می‌رویاند. (257)

آبادانی شهرها و گسترش مساجد
 

در عصر حکومت امام مهدی (عج) شهرهای وسیع و آباد، جاده های پهن و مساجد بزرگ امّا ساده و بدون زرق و برق ساخته می‌شود.
امام باقر(ع) فرمود:
گـنجهای زمین برای قائم (عج) آشکار می‌شود، سلطنت و حکومتش شرق و غرب زمین را فرا می‌گیرد، خداوند به وسیله او دینش را بر تمام ادیان چیره می‌گرداند، گرچه برای مشرکان ناپسند باشد و همه خرابیهای زمین آباد می‌گردد...(258)
مفضل می‌گوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود:
وقتی قائم آل محمد (عج) قیام کند، در پشت کوفه مسجدی بنا می‌کند که دارای هزار در است و خانه های کوفه به رودخانه کربلا می‌پیوندند. (259)
ابوبصیر از امام باقر (ع) چنین نقل کرده است:
هنـگامی که قائم قیام کند... مساجد در عصر او همگی دارای دیوارهای کوتاه و بدون کنگره خواهد بود، همان گونه که در عصر رسول خدا (ص) بود. او جاده های بزرگ و اصلی را توسعه می‌دهد و به شصت ذراع می‌رساند و تمام مساجدی را که در مسیر راه قرار گیرند، خراب می‌کند...(260)
از این روایات استفاده می‌شود که در زمان قائم (عج)؛ در کنار آبادانی شهرها و راه‌ها، مساجد نیز توسعه یافته و آباد می‌گردد؛ چرا که با رهبری آن حضرت، مردم در مسیر بندگی که هدف آفرینش انسان است قرار می‌گیرند و رفاه و آبادانی در خدمت فضایل و کمالات انسانی در می‌آید.

شکوفایی روحیه برادری و مساوات
 

در پـرتو ارشاد و تربیت امام مهدی (عج)، نفوس انسانی رشد و تکامل پیدا کرده و ارزشهای اخلاقی به اوج خود می‌رسد.
شیعیان به امام باقر (ع) عرض کردند: ما در کوفه گروه بسیاری هستیم. اگر شما فرمان دهی، همه فرمان برند و از شما پشتیبانی و حمایت خواهند کرد. آن حضرت در پاسخ فرمود:
آیا چنین هست که یکی از این گروه بیاید و آنچه نیاز دارد، از جیب برادرش بردارد؟
گفتند: نه. فرمود:
پـس این گـروه (که در راه دادن مال به یکدیـگـر این گـونه بخل می‌ورزند) برای دادن خون خویش (در راه اصلاح جامعه) بخیل‌تر خواهند بود. مردم هم اکنون آسوده‌اند، (که در حال توقف حرکت تربیتی اسلام به سر می‌برند) از مردم همسر می‌گیریم و به آنان همسر می‌دهیم، از یکدیگر ارث می‌بریم، حدود را برآنان اقامه می‌کنیم، امانتشان را باز می‌گردانیم (یعنی زندگی مردم در همین حد است و نه کاملاً اسلامی) امّا با قیام قائم (عج) آنـچـه هست، دوستی و یـگـانـگـی است تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد، از جیب برادرش بدون هیچ ممانعتی برمی دارد. (261)
اسحاق بن عمار می‌گوید: نزد امام صادق (ع) بودم که درباره تساوی مردم با دیگر برادرانشان و حقی که هر کس بر دیگری دارد، سخن می‌گفت: من سخت در شگفت شدم و برایم وظیفه بزرگ و خطیری جلوه کرد. آن حضرت فرمود:
این، در وقت قیام قائم ماست که در آن روزگار بر هر کس واجب است برادران مؤ منش را تقویت و یاری کند و وسائل لازم را در اختیار آنان قرار دهد. (262)
راوی گـوید: از امام صادق (ع) پرسیدم که این روایت: سود گرفتن مؤ من، از مؤ من رباست. معنایش چیست؟ فرمود:
این، به هنـگـام قیام قائم اهل بیت و ظهور حق است، اما اکنون اگر کالایی بفروشید و سود بگیرید، اشکالی ندارد. (263)

ترسیم زمان پس از ظهور در گفتار امام علی (ع)
 

حضرت مهدی (عج) امیرانش را به تمام کشورها می‌فرستد تا عدالت را پیاده کنند.
ـ گوسفند در کنار گرگ می‌چرد.
ـ کودکان با مارها و عقرب‌ها بازی می‌کنند و هیچ آسیبی به آنها نمی‌رسد.
ـ شر برداشته شده و خیر می‌ماند.
ـ انسان یک مدّ (چـارک) می‌کارد و هفتصد مدّ حاصل برداشت می‌کند، همان گونه که قرآن می‌فرماید: همانند یک دانه که از آن‌ها هفت سنبل بروید و در هر سنبلی صد دانه باشد.
ـ ربا و زنا برداشته می‌شود و اثری از شراب خواری و ریا و خودنمایی باقی نمی‌ماند.
ـ مردم به اطاعت و عبادت و نماز جماعت رو می‌آورند.
ـ عمرها طولانی می‌شود.
ـ امانت‌ها رعایت می‌شود.
ـ درختان پرثمر و برکات افزون می‌گردد.
ـ اشرار هلاک شده و نیکان می‌مانند.
ـ از دشمنان اهل بیت (ع) کسی باقی نمی‌ماند. (264)
گـفتنی است، همان قدر که ترسیم چـنین جهانی در افق خیال آسان است، از نظر عمل فوق العاده مشکل و طاقت فرساست، امّا حضرت مهدی (عج) به عنوان معمار این جامعه نوین، به قدری از تواناییهای روحی و معنوی برخوردار است که می‌تواند جهانی را که از ظلم و جور پر شده است، از عدل و داد پر کند و فراتر از مدینه فاضله ای که فلاسفه و دانشمندان ترسیم کرده‌اند، به وجود آورد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1 قیام و انقلاب مهدی، شهید مطهری، ص 58، انتشارات حکمت.
2 ادیان و مهدویت، محمد بهشتی، ص 16، چـاپ اول، انتشارات امیرکبیر؛ مجموعه ای از گفتارها درباره حضرت مهدی (عج)، (گفتار ششم از آقای مهدی پور قم)، ص 115، چاپ پنگوئن.
3 ادیان و مهدویت، ص 18؛ مجموعه ای از گفتارها درباره حضرت مهدی (عج)، ص 115.
4 ادیان و مهدویت، ص 18؛ مجموعه ای از گفتارها درباره حضرت مهدی (عج)، ص 115.
5 این کتاب شامل یک رشته حوادثی درباره آینده ملت و دین ایران است که اورمزد (خدای خوبی‌ها) وقوع آن‌ها را به زرتشت پـیشـگـویی می‌کند، این پیشآمدها هر کدام در دوره مشخصی اتفاق می‌افتد، دوره های ماقبل آخر (یا آخرالزمان) هنگام تاخت و تاز اهریمن نژادان است تا اینکه سوشیانس (منجی آخرالزمان) نژاد دیوان و اهریمنان را ریشه کن می‌سازد.
6 کتاب زند و هومن یسن (مساءله رجعت و ظهور در آیین زرتشت)، ص 60، چاپ سوم، انتشارات امیرکبیر. این کتاب در اواخر دوره پـادشاهی خسرو اول یا کمی بعد از او از اوستا ترجمه شده است. ر. ک. همان، ص 13.
7 زند و هومن یسن، ص 66.
8 همان، ص 120، گـفتنی است که شرح داخل پـرانتز از خودِ آن کتاب نقل شده است.
9 عهد عتیق، کتاب، مزامیرداود، مزمور 37.
10 همان، کتاب حیقوق نبی، باب 3.
11 عهد جدید، انجیل متی، باب 24.
12 همان، انجیل لوقا، باب 12.
13 همان، باب 21.
14 در این زمینه به آیات زیر نیز رجوع کنید: توبه (9)، آیه 33؛ فتح (48)، آیه 28؛ انبیا (21)، آیه 105؛ اعراف (7)، آیه 128؛ قصص (28)، آیه 5.
15 نور (24)، آیه 55.
16 ر. ک. قیام و انقلاب مهدی (عج)، ص 67.
17 اطلاق اسم بر کُنیه و لقب، امری شایع و رایج است؛ از حضرت علی (ع) نقل شده که فرمود:
پـیامبر مرا ابوتراب نامید و هیچ اسمی برایم محبوب‌تر از این اسم نیست. (منتخب الاثر، صافی، ص 234)
در این روایت لفظ اسم را در مورد کنیه به کار برده است. از این رو، هر چند در درس سوم خواهیم گـفت که لفظ مهدی از القاب آن حضرت است، امّا منافات ندارد که اسم ایشان شمرده شود؛ می‌توان گفت: به خاطر استعمال زیاد واژه مهدی (به معنای هدایت شده به حق) در مورد آن منجی آسمانی، این لفظ به عنوان نام آن حضرت شناخته شده و به عبارت ادبی، برای حضرتش علم بالغلبه گـردیده است. (لسان العرب، ج 15، ص 354، دار صادر، بیروت)
18 سنن ابی داوود، با حواشی محمد محیی الدین عبدالحمید، ج 4، ص 107، نشر دار احیاء السنة النبویّة.
19 مسند احمد حنبل، ج 3، ص 37، دار صادر، بیروت.
20 سنن ترمذی، ج 3، ص 343، ناشر مکتبة السلفیه، مدینة المنوّره. این حدیث با اختلاف کمی در الفاظ، در مسند احمد حنبل، ج 3، ص 21 نیز آمده است.
21 سنن ابن ماجه، با حواشی محمد فؤ اد عبدالباقی، ج 2، ص 1367، دار احیاء التراث العربی.
22 همان، ص 1368.
23 ر. ک. المهدی الموعود المنتظر، ص 92 91، به نقل از فراید السمطین، ابراهیم بن محمد شافعی.
24 بحارالانوار، ج 51، ص 34، مؤ سسة الوفا، بیروت.
25 شاید مراد سرگردانی حضرت مهدی (عج) از نظر مسکن است که در هر زمانی در شهر و ناحیه ای باشد.
26 بحارالانوار، ج 51، ص 72.
27 کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی معروف به ابن ابی زینب، ص 42 41، مؤ سسة الا علمی، بیروت.
28 بحارالانوار، ج 51، ص 145.
29 همان، ص 156.
30 صحاح شش گـانه اهل سنت عبارتند از: صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن سنائی، سنن ابی داوود، سنن ابن ماجه و سنن ترمذی.
31 ر. ک: البیان فی اخبار صاحب الزمان (ع)، اءبی عبدالله محمد بن یوسف کنجی شافعی، بعد از ص 164، فتوکپی نامه مزبور، مؤ سسه الهادی للمطبوعات.
32 منتخب الاثر، ص 182، به نقل از تذکرة الخواص ابن جوزی.
33 همان، ص 159.
34 اصول کافی، با حواشی علی اکبر غفاری، ج 1، ص 333، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.
35 این عبارت در اصطلاح اصولی، جمله خبریه در مقام انشاء است و منظور این است که نباید اسمش برده شود.
36 اصول کافی، ج 1، ص 333.
37 منتخب الاثر، ص 182.
38 ر. ک. درس قبلی؛ منتخب الاثر، ص 467؛ بحارالانوار، ج 51، ص 30 و اصول کافی، ج 1، ص 333.
39 اصول کافی، ج 1، ص 536.
40 مردی به نام زائده از راویان اهل سنت در مورد نام پـدر حضرت مهدی (عج) از پـیامبر (ص) نقل کرده که فرمود: اسم ابیه اسم ابی نام پدرش (پدر مهدی) نام پدر من (عبدالله) است (منتخب الاثر، ص 231، پاورقی) اما این مطلب به دلایلی مردود است:
الف در بیشتر روایات اهل سنت در مورد مهدی، جمله بالا وجود ندارد.
ب بسیاری از علمای اهل سنت مانند سبط بن جوزی، محمد بن طلحه شافعی، کنجی شافعی، ابن خلکان شافعی، ابن صباغ مالکی، ابن حجر هیثمی شافعی، شبلنجی شافعی، شیخ سلیمان قندوزی حنفی و... او را فرزند امام حسن عسکری (ع) می‌دانند. (ر. ک: المهدی الموعود المنتظر، ص 179 180).
افراد یاد شده، روایات حضرت مهدی (عج) را در کتابهای خود آورده‌اند و بعضی مانند کنجی شافعی، کتاب خود را به ذکر روایات آن حضرت اختصاص داده و همه تصریح کرده‌اند که نام پدر حضرت مهدی (عج) حسن است.
ج این روایت با مضمون روایات زیادی که در آن‌ها نام پدر حضرت مهدی، حسن (ع) ذکر شده است، منافات دارد.
د رجال شناسان اهل سنت زائده را در نقل احادیث امین نمی‌دانند و می‌گویند: او مطلب به احادیث اضافه می‌کرد. از این رو، احتمال دارد او جمله مزبور را به سخن پیامبر (ص) اضافه کرده باشد.
ه ممکن است در زیاد کردن این جمله به آخر روایت، دست سیاست در کار باشد، چرا که نام پسر منصور خلیفه عباسی، محمد، اسم پدرش عبدالله و لقبش مهدی بود و چه بسا برای تاءیید حکومت وی، این عبارت ساختگی به آخر روایت افزوده شده باشد.
و در روایت ابن ابی لیلی از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود:
اِسْمُهُ کَاسْمی وَاسْمُ اَبیهِ کَاسْمِ ابْنی وَ هُوَ مِنْ وُلْدِ ابْنَتی. (به نقل از منتخب الاثر، ص 236، ج 4)
نام او مانند نام من و نام پـدرش نام فرزندم (امام حسن مجتبی) است که از فرزندان دخترم می‌باشد.
احتمال دارد نقطه نون در این روایت حذف شده و ابنی به اشتباه ابی خوانده شده است. با توجه به دلایل و شواهد بالا، روایت زائده قابل اعتنا نیست. (ر. ک: منتخب الا ثر، ص 231 233.)
41 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 432.
42 ارشاد، شیخ مفید، ص 346، مؤ سسة الاعلمی بیروت.
43 منتخب الا ثر، ص 320.
44 ر. ک: تاریخ الغیبة الصغری، سید محمد صدر، ج 1، ص 262، انتشارات مکتبة الامام امیرالمؤ منین علی (ع).
45 این افراد بین سالهای 256 و 279 درگذشتند. (ر. ک: تاریخ الغیبة الصغری، ص 241.)
46 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 434.
47 اسراء (17)، آیه 80.
48 منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج 2 1، باب 14، ص 422، کتابفروشی اسلامیه.
49 منتخب الاثر، ص 140 46.
50 بحارالانوار، ج 51، ص 71.
51 شرح نهج البلاغه، ابن اءبی الحدید، ج 2، ص 515، دار احیاء التراث العربی بیروت.
52 یکی از علمای اهل سنت در زمان امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) بوده است.
53 مقاتل الطالبیین، اءبی الفرج اصفهانی، ص 97 98، چـاپ دوم، مؤ سسة دارالکتاب للطباعة و النشر قم ایران.
54 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 32؛ فرق الشیعه، ابومحمد حسن بن موسی نوبختی، ص 41 46، چاپ چهارم، المطبعة الحیدریه نجف.
55 مقاتل الطالبیین، ص 161 162.
56 همان، ص 141.
57 مهدی عباسی بعد از پدرش به خلافت رسید.
58 مقاتل الطالبیین، ص 162.
59 کلیات فی علم الرجال، جعفر سبحانی، ص 398، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ دوم.
60 فرق الشیعه، ص 90.
61 ر. ک: درس دوم.
62 منظور، صاحبِ قیام و به دست گیرنده رهبری جهانی است.
63 اصول کافی، ج 1، ص 341.
64 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 372.
65 دیوان حافظ، به اهتمام ابوالقاسم انجومی شیرازی، ص 58، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ چهارم.
66 دیوان حافظ، ص 111.
67 تاویل در لغت، بازگشت دادن چیزی است. بنابراین هرکار یا سخنی را که به هدف نهایی برسانیم، تاءویل نامیده می‌شود. اقتباس از تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، ج 2، ص 324.
68 نور (24)، آیه 55.
69 غیبت نعمانی، ص 160.
70 بقره (2)، آیه 148.
71 غیبت نعمانی، ص 160.
72 صف (61)، آیه 9.
73 بحارالانوار، ج 51، ص 60.
74 ملک (67)، آیه 30.
75 بحارالانوار، ج 51، ص 52.
76 انبیاء (21)، آیه 105.
77 مجمع البیان، طبرسی، ج 7 8، ص 106، دارالمعرفه بیروت.
78 قصص (28)، آیه 5.
79 بحارالانوار، ج 51، ص 54.
80 ر. ک: سباء (34)، آیات 31 33.
81 نمل (27)، آیه 62.
82 بحارالانوار، ج 51، ص 48.
83 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 259.
84 منتخب الاثر، ص 183.
85 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 282.
86 منتخب الاثر، ص 93.
87 بحارالانوار، ج 51، ص 65.
88 بحار الانوار، ج 51، ص 68.
89 احزاب (33)، آیه 33.
90 نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 139.
91 بحارالانوار، ج 51، ص 109.
92 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 307. حضرت زهرا (ع) در روایت دیگری از رسول خدا (ص) شبیه این مضمون را نقل کرده است. (ر. ک. منتخب الاثر، ص 115.)
93 هر یک از امامان ما در عصر خود در شرایطی زندگی می‌کردند که طاغوتی رهبری جامعه را به دست داشت، امّا وقتی امام غایب (ع) ظهور کند، تمام رهبران فاسد را نابود می‌کند و خود زمام رهبری جهان را به دست می‌گیرد؛ از این رو بیعت هیچ فرمانروایی بر گردن آن حضرت نیست.
94 بحارالانوار، ج 51، ص 132.
95 در گمراهی مردم مرگ و در هدایتشان حیات و زندگی است.
96 منتخب الاثر، ص 205.
97 بحارالانوار، ج 51، ص 135.
98 منتخب الاثر، ص 292.
99 منتخب الاثر، ص 254.
100 بحارالانوار، ج 51، ص 151.
101 منتخب الاثر، ص 221.
102 منتخب الاثر، ص 286.
103 همان، ص 225.
104 همان، ص 226.
105 صحیح بخاری، ج 7 9، ص 729، دارالقلم بیروت.
106 ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ج 3 1، جزء سوم، ص 104، مؤ سسة الاعلمی للمطبوعات بیروت. در همان مدرک ظاهراً روایت اول هم هست که در عبارت آخر آن به جای قریش بنی هاشم ذکر شده است.
107 خداوند در سوره مائده (5)، آیه 12، می‌فرماید: وَ لَقَدْ اءَخَذَ اللّهُ میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقیباً خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آن‌ها دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم.
108 ینابیع المودّه، ج 1 3، جزء سوم، ص 105.
109 ر. ک. المنتخب الاثر، ص 10 14.
110 همانند حدیث ثقلین، منزلت و حدیث سفینه.
111 گـفتنی است آنـچه در ذیل حدیث بخاری آمد که پیامبر (ص) آهسته فرمود: همگی آن دوازده نفر از قریشند، نمی‌تواند صحیح باشد؛ زیرا آن حضرت هیچ گونه خوفی از اعلام قرشی بودن خلفایش نداشت تا آن را آهسته بیان کند و می‌بایست صحیح همان باشد که در نقل ینابیع الموده آمده که پیامبر (ص) فرمود: همه آن‌ها از بنی هاشمند؛ زیرا آن حضرت می‌دانست خلافت بنی هاشم برای قریش ناخوشایند است به همین جهت از اعلام خلافت و ولایت علی (ع) به دستور الهی در روز غدیر نیز بیمناک بود. ر. ک. ینابیع الموده، ج 3 1، جزء سوم، ص 105 106؛ پاورقی منتخب الاثر، ص 14 23.
112 ینابیع المودة، ج 3 1، جزء سوم، ص 108.
113 همان.
114 عقدالدرر فی اءخبار المنتظر، یوسف بن یحیی شافعی سلمی، ص 15، مکتبه عالم الفکر، چاپ اول.
115 ممکن است تردید از راوی باشد.
116 مسند احمد حنبل، ج 3، ص 36، دارالفکر، این گونه روایات هاشمی بودن حضرت مهدی (عج) را نیز اثبات می‌کند.
117 ینابیع الموده، ج 3 1، جزء سوم، ص 109.
118 عقدالدرر فی اءخبار المنتظر، ص 18.
119 همان، ص 21؛ المستدرک الوسایل علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 4، ص 557، کتاب الفتن، دارالفکر بیروت.
120 عقدالدرر فی اءخبار المنتظر، ص 25.
121 عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص 31 32.
122 ینابیع الموده، ج 3 1، ص 105؛ مؤ لف ینابیع الموده می‌نویسد: این حدیث را حموینی شافعی و موفق بن احمد خوارزمی نیز ذکر کرده‌اند.
123 ر. ک. مسند احمد حنبل، ج 3، ص 14، 17، 26، 59.
124 بر خلاف بعضی از آن‌ها که معتقدند حضرت مهدی (ع) هنوز متولد نشده است.
125 ر. ک. منتخب الاثر، ص 322 341؛ المهدی الموعود المنتظر، شیخ نجم الدین جعفر بن محمد عسکری، ص 182 226، مؤ سسة الامام الهادی.
126 الفتوحات المکیه، محی الدین معروف به ابن عربی حاتمی، ج 3، ص 327، دار صادر بیروت.
127 صحیح مسلم، ج 2 1، جزء اول، باب نزول عیسی بن مریم، ص 94، دارالمعرفه بیروت.
128 عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص 229 230.
129 سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1362، دار احیاء التراث العربی.
130 عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص 141.
131 المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث، ج 4، ص 558.
132 شاید منظور حکومت بر مبنای مکتب اهل بیت باشد.
133 سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1366.
134 ینابیع الموده، ج 3 1، ص 98.
135 خبر متواتر خبری است که تعداد خبردهندگـان در حدّی باشد که احتمال توافق آنان بر دروغ نرود و خبر موجب قطع ویقین باشد.
136 اصول کافی، ج 1، ص 514 515، دارالکتب الاسلامیه.
137 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 435.
138 بقره (2)، آیه 260.
139 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 442.
140 کمال الدین و تمام النعمه، ص 475.
141 گـفتنی است که با وجود پسر، به برادر ارث نمی‌رسد، امّا جعفر به گمان این که امام عسکری (ع) فرزندی ندارد، اموال او را تصرف کرد و اعتراض امام مهدی (عج) در این زمینه بود.
142 کمال الدین و تمام النعمه، ص 442.
143 کمال الدین و تمام النعمه، ص 476 479.
144 که به ترتیب عبارتند از: عثمان بن سعید عمروی، محمد بن عثمان بن سعید عمروی، حسین بن روح، شیخ ابوالحسن علی بن محمد سمری.
145 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 486.
146 اسحاق بن یعقوب می‌گوید: از محمد بن عثمان عَمری شنیدم که می‌گفت: مردی از اهل عراق مقداری وجوهات به من داد که برای آن حضرت بفرستم. امام آن مال را برگرداند و فرمود: به او بگو چهارصد درهمی را که حق پسر عموهایت است، ادا کن. مرد عراقی از این سخن متحیر و شگفت زده شد و در بررسی اموالش متوجه شد که از حقوق پـسرعموهایش چـهارصد درهم پـرداخت نشده است. (ر. ک. کمال الدین و تمام النعمه، ص 486.)
147 ر. ک. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 434 479.
148 همان، ص 440.
149 ر. ک. نجم الثاقب یا زندگانی مهدی موعود، حاج میرزا حسین نوری، باب هفتم، از انتشارات کتابفروشی جعفری.
150 اصول کافی، ج 1، ص 339.
151 مهدی انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، ص 224، انتشارات هدف، اقتباس.
152 همان، ص 226، اقتباس.
153 همان.
154 همان، ص 224، اقتباس.
155 مهدی انقلابی بزرگ، ص 230.
156 عنکبوت (29)، آیه 14.
157 عمر حضرت نوح بنابر روایات 2500 سال بوده است. ر. ک بحارالانوار، ج 11، ص 285 به بعد.
158 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 554.
159 همان، ص 560.
160 ر. ک. البیان فی اخبار صاحب الزمان (عج)، ص 148 149.
161 این حضور همانند عمرش امری خارق العاده است که به اذن خداوند واقع می‌شود.
162 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 390 391.
163 عنکبوت (29)، آیه 14.
164 باید توجه داشت که این سؤ ال تنها متوجه شیعه نیست، بلکه هر ملت و قومی که بـگـونه ای به ظهور مصلح کل اعتقاد دارد تا با قیامش جهان را پـر از عدل و داد کند، در این سؤ ال شریک هستند و باید پاسخ دهند که چرا آن مصلح ظهور نمی‌کند؟
165 رعد (13)، آیه 11.
166 کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 385، مکتبه المصطفوی قم.
167 غیبت نعمانی، ص 197.
168 اصول کافی، ج 1، ص 338.
169 ر. ک. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 11.
170 ملک (67)، آیه 2.
171 اصول کافی، ج 1، ص 370.
172 غیبت حضرت صالح (ع) پس از هلاک شدن قومش به عذاب الهی واقع شد و پس از سپری شدن زمان غیبت، به سوی قومی آمد که پیشتر به خاطر ایمان به صالح (ع)، از عذاب رها شده بودند. (ر. ک. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، پاورقی ص 136.)
173 زیرا در مدت غیبت، قیافه ظاهری صالح (ع) تغییر کرده بود، اما مهم این بود که آنان دلایل نبوّت را از صالح (ع) بخواهند.
174 ر. ک. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 136 137.
175 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 482.
176 بحارالانوار، ج 52، ص 92.
177 پیامبر (ص) فرمود: اَوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ نُوری (بحارالانوار، ج 1، ص 105.)
178 مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت جامعه کبیره.
179 اصول کافی، ج 1، ص 179.
180 همان، ص 249.
181 همان، ص 253.
182 ر. ک. اصول کافی، ج 1، ص 219.
183 ر. ک. نجم الثاقب، باب هفتم.
184 ر. ک. خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص 221 236، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ مهدی انقلابی بزرگ، بخش 3، فلسفه وجود امام به هنگام غیبت.
185 ر. ک. توبه (9)، آیه 33، صف (61)، آیه 9 و انبیا (21)، آیه 105.
186 إِنَّهُ لا یَیْاءَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ اِلا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ همانا از رحمت خدا جز گروه کافران ناامید نمی‌شوند، یوسف (12)، آیه 87.
187 منتخب الا ثر، ص 496.
188 انبیا (21)، آیه 105.
189 منتخب الاثر، ص 498.
190 همان.
191 همان.
192 همان.
193 منتخب الاثر، ص 497 498.
194 همان، ص 503.
195 ر. ک. شوری (42)، آیه 23.
196 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 353 354.
197 وسایل الشیعه، ج 8، ص 141 و 138.
198 ر. ک، نجم الثّاقب یا زندگانی مهدی موعود (عج)، ص 531 538.
199 منتخب الاثر، ص 506.
200 ر. ک. عصر (103)، آیه 4.
201 منتخب الاثر، ص 501.
202 ممکن است بین شرایط ظهور و علائم آن فرق بگذاریم، بدین معنی که شرایط ظهور اموری باشد که در زمره علل ظهور آن حضرت است و ظهور متوقف بر تحقق آن‌هاست، چنان که ممکن است پـیدایش عدد کافی از یاران خالص آن حضرت را از جمله شرایط ظهور بدانیم که تعدادشان در روایات به 313 (1) نفر مشخص شده است، امّا علائم ظهور اموری هستند که حکایت از نزدیکی ظهور دارند، بدون اینکه ظهور متوقّف برآنها باشد. البتّه نقطه اشتراک علائم و شرایط در این خواهد بود که هر دو قبل از ظهور واقع می‌شوند، امّا تشخیص اینکه کدام یک از آنـچـه در روایات بیان شده از شرایط یا علائم است، کار مشکلی است، بلکه ممکن است همه حوادث قبل از ظهور، بـگونه ای در نزدیکی و تحقق ظهور مؤ ثر باشند که ما از آن‌ها آگاهی نداریم. (ر. ک. تاریخ الغیبة الکبری، سید محمد صدر، ج 2، ص 395.)
1 ر. ک. بحارالانوار، ج 52، ص 316.
203 بحارالانوار، ج 52، ص 249.
204 همان، ص 204.
205 ر. ک. منتخب الاثر، ص 457.
206 بحارالانوار، ج 52، ص 190.
207 همان، ص 275.
208 منتخب الاثر، ص 450، 453 و 455.
209 همان، ص 455
. 210 ر. ک. الامام المهدی من المهد الی الظهور، سید محمدکاظم قزوینی، ص 4 363، مؤ سسه النور بیروت.
211 بحارالانوار، ج 52، ص 307.
212 همان، ص 192.
213 همان، ص 233.
214 همان، ص 206.
215 همان، ص 193؛ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 267. (بر اساس روایت شیخ طوسی، خروج دجال حتمی است)
216 ر. ک. صحیح بخاری، ج 7 9، ص 696 698؛ سنن ترمذی، ج 3، ص 344 350، مطبعة الغجالة الجدیده.
217 غیبت نعمانی، ص 181، مؤ سسة الاعلمی للمطبوعات بیروت.
218 عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص 51.
219 همان، ص 63؛ منتخب الاثر، ص 453؛ بحارالانوار، ج 52، ص 207.
220 منتخب الاثر، ص 443.
221 ر. ک. همان، ص 428 432.
222 ر. ک. قیام و انقلاب مهدی (عج)، شهید مطهری، ص 64 68.
223 غیبت نعمانی، ص 198.
224 کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص 262، مکتبة نینوی الحدیثة، طهران.
225 بحارالانوار، ج 52، ص 307.
226 بحارالانوار، ج 52، ص 307.
227 بقره (2)، آیه 148. یعنی: هر کجا باشید خداوند همگی شما را می‌آورد.
228 بحارالانوار، ج 52، ص 286.
229 همان، ص 283، 306 307.
230 بحارالانوار، ج 52، ص 308.
231 عقدالدرر فی اخبار المنتظر تحقیق دکتر عبدالفتاح محمد الحلو، ص 230، مکتبة عالم الفکر.
232 بحارالانوار، ج 14، ص 350.
233 غیبت نعمانی، ص 157.
234 همان، ص 155.
235 ر. ک. احزاب (33)، آیه 26؛ حشر (59)، آیه 2.
236 منتخب الا ثر، ص 453.
237 بحارالانوار، ج 52، ص 358.
238 همان.
239 همان، ص 386.
240 ر. ک. بحارالانوار، ج 52، ص 338 و 353.
241 ر. ک. همان، ص 362.
242 منتخب الاثر، ص 305.
243 بحارالانوار، ج 52، ص 325 و 339.
244 منتخب الاثر، ص 473؛ عقدالدرر، ص 164.
245 عقدالدرر، ص 166 و 171.
246 منتخب الاثر، ص 307.
247 بحارالانوار، ج 52، ص 360.
248 بحارالانوار، ج 51، ص 157.
249 حج (22)، آیه 41.
250 منتخب الاثر، ص 470.
251 همان، ص 308.
252 بحارالانوار، ج 52، ص 336.
253 غیبت نعمانی، ص 158.
254 بحارالانوار، ج 52، ص 328.
255 منتخب الاثر، ص 472.
256 بحارالانوار، ج 51، ص 68.
257 عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص 60.
258 کمال الدین و تمام النعمه، ج 2 1، ص 331.
259 بحارالانوار، ج 52، ص 337.
260 کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 283.
261 بحارالانوار، ج 52، ص 372.
262 وسائل الشیعه، ج 8، ص 415.
263 همان، ج 12، ص 294.
264 عقدالدرر فی اخبار المنتظر، ص 159.
 

منابع و مآخذ
1 - قرآن کریم
2 - نهج البلاغه، فیض الاسلام، مرکز نشر آثار فیض الاسلام.
3 - البیان فی اخبار صاحب الزمان، محمد بن یوسف کنجی شافعی، مؤ سسة الهادی للمطبوعات.
4 - ادیان و مهدویت، محمد بهشتی، مؤ سسه انتشارات امیر کبیر.
5 - ارشاد، شیخ مفید، موسسه الاعلمی بیروت.
6 - اصول کافی، شیخ کلینی، با حواشی علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.
7 - الامام المهدی من المهد الی الظهور، سید محمدکاظم قزوینی، مؤ سسة النور للمطبوعات، بیروت.
8 - بحارالانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفا بیروت.
9 - تاریخ الغیبة الصغری، سید محمد صدر، مکتبة الامام علی (ع).
10 - تفسیر نمونه، با همکاری جمعی از دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه.
11 - خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
12 - دیوان حافظ، به اهتمام سید ابوالقاسم انجومی شیرازی، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ چهارم.
13 - سنن ابن ماجه، با حواشی محمد فؤ اد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی.
14 - سنن ابی داوود، با حواشی محمد یحیی الدین عبدالحمید، نشر دار احیاء السنة النبویّه.
15 - سنن ترمذی، ناشر محمد عبدالحسین الکتبی، چاپ الغجالة الجدیده.
16 - صحیح بخاری، دارالقلم بیروت.
17 - صحیح مسلم، دارالمعرفه بیروت.
18 - عقدالدرر فی اخبار المنتظر، یوسف بن یحیی شافعی سلمی، مکتبة عالم الفکر، قاهره.
19 - عهد عتیق، کتاب مزامیر داود، انجمن پخش کتب مقدسه.
20 - عهد جدید، انجیل متی، انجمن پخش کتب مقدسه.
21 - الفتوحات المکیه، محی الدین عربی، دار صادر بیروت.
22 - فرق الشیعه، ابی محمد حسن بن موسی نوبختی، المطبعة الحیدریه نجف.
23 - قیام و انقلاب مهدی، شهید مطهری، انتشارات حکمت.
24 - کتاب الغیبه، شیخ طوسی، تهران، مکتبة نینوی.
25 - کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی معروف به ابن ابی زینب، مؤ سسه الاعلمی بیروت.
26 - کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، مکتبه المصطفوی قم.
27 - کفایة الموحدین، آقا سید اسماعیل طبرسی نوری، انتشارات اسلامیه.
28 - کلیات فی علم الرجال، جعفر سبحانی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
29 - کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، تصحیح و حواشی علی اکبر غفاری، مؤ سسة النشرالاسلامی التابعة لجماعة المدرسین به قم.
30 - لسان العرب، دار صادر بیروت.
31 - مجمع البیان، طبرسی، دارالمعرفه بیروت.
32 - مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالفکر بیروت.
33 - مسند احمد حنبل، دارالفکر.
34 - مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی.
35 - مقاتل الطالبیین، ابی الفرج اصفهانی، مؤ سسه دارالکتاب الطباعة و النشر قم ایران.
36 - منتخب الاثر، لطف الله صافی گلپایگانی، انتشارات مکتبة الصدر، چاپ سوم.
37 - منتهی الا مال، شیخ عباس قمی، انتشارات کتابفروشی اسلامیه.
38 - مهدی انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، انتشارات هدف قم.
39 - المهدی الموعود المنتظر، شیخ نجم الدین جعفر بن محمد عسکری، نشر مؤ سسه امام المهدی.
40 - نجم الثاقب یا زندگانی مهدی موعود، حاج میرزا حسین نوری، انتشارات علمیه اسلامیه.
41 - ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوزی حنفی، موسسه الاعلمی بیروت.
42 - وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، المکتبة الاسلامیه.
سایت مرکز نشر اعتقادات

ارسال توسط کاربر محترم سایت :ali110612




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما