«عَمرَکي بن عليّ بُوفَکي نيشابوري»
«محدث بصير»
زادگاه اين محدّث، روستاي «بُوفَک» بود و از اين رو، ملقّب و منسوب و «بوفکي» شد و چون بوفک از روستاهاي نيشابور است، به «نيشابوري» و در سند برخي روايات، به «خراساني» شهره است. کنيه اش، ابو محمد است.(1)
قراين نشان مي دهد که «عَمرکي» در خانداني محبّ آل البيت (عليهم السلام) به دنيا آمده است.
او در اوايل سده سوم هجري، تولد يافت و دوره کودکي و جواني را در دامن پدر و مادر و در زادگاهش سپري کرد.
وي با توجه به صبغه ديني و ولايي خاندان خود، تصميم گرفت که به فراگيري روايات و آموزه هاي انسان ساز آل البيت (عليهم السلام) بپردازد. دامن همت به کمر زد و با تمام جدّيت به سراغ استادان حديثي که در ديار او زندگي مي کردند، شتافت و از دانش و فضل آنان بهره جست.
هجرت
سرانجام کوشش او به ثمر نشست و او به سعادت باريافتن به محضر امام عسکري (عليه السلام) نايل آمد و در زمره اصحاب آن بزرگوار قرار گرفت. از اين رو، شيخ طوسي او را از اصحاب امام عسکري (عليه السلام) به شمار آورده است.(2)
پيوند او با مولا و مقتداي خويش به جايي رسيد که آن حضرت برخي از مأموريت هاي اقتصادي را بدو سپرد. برخي از گزارش ها حاکي از آن است که عمرکي از طرف حضرت مأمور شد به سمرقند در ماوراءالنهر برود و براي سر و سامان دادن به فعاليت هاي گوناگون و اداره بيت رفيع حضرت عسکري (عليه السلام) چند غلام بخرد. او که گويا در اين زمينه کاردان بود، به سمرقند رفت و مأموريت خويش را انجام داد.(3)
اين مأموريت ها احتمالاً تلاشي در جهت نشر فرهنگ اهل بيت (عليهم السلام) و سامان دهي امور خراسان بوده است.
اين محدث بصير و ولايي که تا سال 260 ق. در محضر امام عسکري (عليه السلام) بود، بعد از شهادت آن حضرت راهي مدينه شد و به حضور امامزداه بزرگوار، علي بن جعفر (برادر امام کاظم (عليه السلام)) رسيد که در آن عصر از بزرگ ترين محدثان شيعي به شمار مي رفت و عمرکي در شمار شاگردان علي بن جعفر قرار گرفت. از اين رو، سند روايات به يادگار مانده، به طور مستقيم از علي بن جعفر (عليه السلام) نقل شده است.(4)
وجاهت و اعتبار
استادان
1. يحيي، از خادمان امام جواد (عليه السلام)؛ 2. صفوان بن يحيي؛ 3. احمد بن شيبه.
گرچه بيشتر اخبار او از علي بن جعفر (عليه السلام) نقل شده است.(6)
شاگردان
1. محمد بن يحيي عطّار قمي؛ 2. محمد بن احمد بن يحيي؛ 3. محمد بن احمد علوي؛ 4. محمد بن احمد کوکبي؛ 5. محمد بن علي بن محبوب قمي؛ 6. جعفر بن محمد؛ 7. احمد بن ادريس قمي؛ 8. عبدالله بن جعفر حمير قمي.(7)
گرايش حديثي
1. گرايش فقهي که متمرکز بر نقل روايات فقهي است؛
2. گرايش به بيان مناقب اهل بيت (عليهم السلام) از اين رو، وي رواياتي را بازگو مي کند که در آنها به فضايل و مناقب آنان پرداخته شده است.
ميراث مکتوب
فرزندان
وفات
گزيده اي از روايات
زيارت معصومان (عليهم السلام)
هر آن کس که مرا يا يکي از فرزندان مرا زيارت کند، من در روز قيامت به زيارت او خواهم رفت و او را از ترس هاي قيامت نجات مي دهم.(9)
نفرين فرشتگان بر قاتلين ائمه (عليهم السلام)
تضرع و دعاي فرشته ها به درگاه خدا، نفرين آنان بر قاتلان امير مؤمنان (عليه السلام) و حسين بن علي (عليه السلام) و گريه جن و فرشتگان را مي شنوم و شدت غم و اندوه آنان را مي بينم. در اين حال، خوردن و آشاميدن و خوابيدن چگونه بر انسان گوارا باشد؟(10)
جايگاه رفيع اهل بيت (عليهم السلام)
خداي عزوجل ما را آفريد و آفرينش ما را نيکو ساخت و ما را صورتگري کرد و نيکو تصوير نمود، و ما را در آسمان و زمينش خزانه دار ساخت، و درخت براي ما سخن گفت، و به وسيله عبادت و پرستش ما، خدا عبادت و پرستش شده و اگر ما نبوديم، خدا پرستيده نمي شد.(11)
نماز خوف
رو به شير نماز بخواند ولي رکوع و سجود را با اشاره انجام دهد؛ اگر چه شير در سمت قبله نباشد.(12)
خلاف عهد کردن
يا يک بنده آزاد کند، يا صدقه بدهد، يا اينکه دو ماه دنبال هم روزه بگيرد.(13)
حکم مرتد
بايد کشته شود و توبه اش پذيرفته نمي شود.
گفتم: اگر کسي مسيحي بود و سپس به آيين اسلام گرويده، دوباره مرتد و کافر گردد؟
فرمود:
حاکم شرع مسلمين، بايد او را توبه دهد. اگر توبه کرد و دوباره اسلام را پذيرا شد که مشکلي ندارد، ولي اگر از بازگشت به دين اسلام امتناع کرد، بايد کشته شود.(14)
حکم مرده ي مسلمان در شرايط ويژه
بايد استخوان هاي او غسل داده و کفن شود و بر او نماز خوانده و سپس دفن شود.(15)
پي نوشت ها :
1- رجال نجاشي، ص 215، داوري، قم؛ خلاصة الرجال، ص 131، شماره 21؛ تهذيب الاخبار، ج7، کتاب التجاره، باب الشرکه، ص 228، شماره 3؛ ريحانه الادب، ج4، ص 206؛ لغت نامه دهخدا، واژه عمر؛ الکني و الالقاب، ج2، ص 88؛ راهنماي دانشوران، ج1، ص 87 و ج2، ص 57؛ منتهي المقال في احوال الرجال، ج5، ص 153، شماره 2227.
2- رجال طوسي، ص 432، شماره 7؛ تحفه الاحباب، ص 367، شماره 486؛ قاموس الرجال، ج8، ص 256، شماره 5701؛ نقد الرجال، ص 274، چاپ الرسول المصطفي، قم؛ وسائل الشيعه، ج20، ص 285، شماره 883.
3- بهجة الامال، ج5، ص 360، بنياد فرهنگ اسلامي؛ مجمع الرجال، ج4، ص 274، اسماعيليان، قم؛ نقد الرجال، ص 258؛ رجال ابن داود، ص 147، شماره 1152.
4- الاستبصار، ج4، ص 254، شماره 8؛ التهذيب، ج8، ص 426؛ معجم رجال الحديث، ج13، ص 155، شماره 9073؛ جامع الروات، ج1، ص 645؛ هديه الاحباب، ص 204، کتابخانه صدوق، تهران.
5- رجال نجاشي، ص 215؛ تنقيح المقال، ج2، ص 325؛ ريحانه الادب، ج4، ص 206.
6- الاختصاص، شيخ مفيد، ص 206، کنگره جهاني شيخ مفيد؛ معجم الرجال، ج4، ص 275؛ کامل الزيارات، ص 11، باب1، شماره5؛ جامع الروات، ج1، ص 645.
7- جامع الروات، ج1، ص 645؛ معجم الرجال، ج13، ص 155؛ الکافي، ج3، ص 459؛ کامل الزيارات، باب 28، ص 92، شماره 18؛ قاموس الرجال، ج8، ص 257.
8- رجال نجاشي، ص 215؛ الذريعه، ج24، ص 336، شماره 1777.
9- کامل الزيارات، ص 11، شماره 18.
10- همان، ص 92.
11- «ان الله خلقنا فاحسن خلقنا و صوّرنا فاحسن صورنا و جعلنا خزانه في سمائه و ارضه، و لنا نطقت الشجره و بعبادتنا عبدالله و لولانا ما عبدالله» (الکافي، ج1، ص 193، شماره 6).
12- همان، ج3، ص 459.
13- «يعتق رقبه او يتصدّق بصدقه او يصوم شهرين متتابعين» (تهذيب الاخبار، ج8، ص 426).
14- الاستبصار، ج4، ص 254، شماره8.
15- وسائل الشيعه، ج2، ص 815، (چاپ20 جلدي، مکتبه الاسلاميه)؛ مستمسک العروه الوثقي، ج4، ص 113، کتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، قم.