پژوهش ابعاد حکمراني اخلاقي در فحواي عهدنامه امير(عليه السلام) (3)

حکمرانان موظف اند افراد مسئوليت پذير و کارداني را براي رسيدگي به امور فقرا، بي سرپرستان، بدسرپرستان، يتيمان و افراد سالخورده مأمور سازند. اين امر ضمن اينکه بر مسئوليت شناسي حکومت دلالت دارد، از درايت آن نيز حکايت مي کند. زيرا هرگاه حکومت به آحاد جامعه نياز داشته باشد، کمک هاي فکري و مالي آنان در اختيارش خواهند بود. بدين ترتيب هرگاه حکومت مردم را توانمند سازد، اندوخته اي براي آينده برنهاده است. زيرا
جمعه، 8 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پژوهش ابعاد حکمراني اخلاقي در فحواي عهدنامه امير(عليه السلام) (3)

پژوهش ابعاد حکمراني اخلاقي در فحواي عهدنامه امير(عليه السلام) (3)
پژوهش ابعاد حکمراني اخلاقي در فحواي عهدنامه امير(عليه السلام) (3)


 

نويسنده: علي اصغر پورعزت (1)




 

ضرورت رسيدگي ويژه به امور يتيمان، مستمندان و سالمندان
 

حکمرانان موظف اند افراد مسئوليت پذير و کارداني را براي رسيدگي به امور فقرا، بي سرپرستان، بدسرپرستان، يتيمان و افراد سالخورده مأمور سازند. اين امر ضمن اينکه بر مسئوليت شناسي حکومت دلالت دارد، از درايت آن نيز حکايت مي کند. زيرا هرگاه حکومت به آحاد جامعه نياز داشته باشد، کمک هاي فکري و مالي آنان در اختيارش خواهند بود. بدين ترتيب هرگاه حکومت مردم را توانمند سازد، اندوخته اي براي آينده برنهاده است. زيرا هرگاه مردم توانمند باشند، بهتر مي توانند به هنگام ناملايمات و بحران ها از حکمرانان خدمتگزار خود حمايت نمايند.

حفظ ارتباط با عامه مردم
 

حکمرانان بايد مدام و بدون تشريفات اداري، با عامه ي مردم ارتباط داشته باشند. اين ارتباط بايد به گونه اي باشد که حتي ضعيف ترين آحاد جامعه بتوانند بدون لکنت زبان حق خويش را از قوي ترين افراد بازستانند؛ حکمرانان بايد از ويژه خواهي يا تبعيض و بخشش زمين يا امتياز خاص (يا هر چيز با ارزش ديگري) به نزديکان خود اجتناب ورزند. هيچ فردي در جامعه از امتياز ويژه اي برخوردار نيست و هيچ کس نمي تواند به اعتبار مقام، رتبه يا نسبت با افراد عالي رتبه، به موقعيت يا فرصت ويژه اي دست يابد. همه ي مردم برابرند و از حقوق يکسان برخوردارند، پس حکومت بايد در برابر همه آنها پاسخگو باشد و با آنها به طور يکسان رفتار کند و هيچ گاه نبايد از مردم روي نهان نمايد و حق ندارند ارتباط خود را با آنان قطع کند. اين برابري در حقوق به گونه اي است که به روايت تاريخ، حتي معصوم خود را از قصاص مستثني نمي داند و در برابر خسارت هاي سهوي خود به مردم، از آنان حلاليت مي خواهد.

نظم و انضباط در رسيدگي به امور و مديريت زمان
 

حکمران بايد به طور مستمر از وضعيت جامعه اطلاع گيري نمايد و وظايف خود را به انجام رساند. به سؤالات کارگزاران پاسخ دهد و نيازهاي مردم را برطرف سازد و هرکاري را با قاطعيت در زمان مناسب خود انجام دهد؛ از شتاب بي رويه بپرهيزد و در انجام امور مهم، سستي نورزد.

جلوگيري از ظلم ستمگران
 

عدل گستري حکومت صرفاً با پرهيز از ستمگري تحقق نمي يابد! حکومت بايد شرايطي را فراهم سازد که گردنکشان و ستمگران قدرتمند، مهار شوند و مردم در برابر قدرت آنان ايمن گردند!
اين امر بايد به گونه اي انجام پذيرد که حق درباره ي همه افراد جامعه؛ اعم از دور و نزديک و فقير و ثروتمند اجرا گردد. حکومت بايد در برابر مردم پاسخگو بوده، از سوءظن و بدگماني مردم برحذر باشد. پس ابهامات را از اذهان مردم بزدايد و در برابر ايشان حساب پس بدهد. اين امر موجب محاسبه و حساب کشي از نفس و مبارزه با هوا و هوس مي شود و حکمرانان را تربيت مي کند. اگر به جهت کوتاهي حکومت از توضيح امور سوءظن برانگيز، اذهان مردم نسبت به آن بدگمان گردد، خودش مسئول بي اعتمادي مردم است.

تأمين امنيت و پرهيز از قتل و خونريزي
 

حکمراني اخلاقي، بر تأمين امنيت اصرار دارد؛ پس اگر در هنگام جنگ، از تمايل دشمن به صلح اطمينان يافت، آن را مي پذيرد. ولي دورانديشي و احتياط را رها نمي کند و رفتار دشمن را زير نظر مي گيرد. ضمن اينکه هرگز در حق شهروندان خود جنايت نمي کند. پس در صورت ارتکاب به قتل غيرعمد بايد ديه بپردازد، ضمن اينکه هرگاه کسي مرتکب قتل عمد شود بايد قصاص گردد و در اين امر هيچ کس مستثني نيست. ارتکاب قتل و خونريزي پايه هاي حکومت را سست مي کند و از اعتبار و منزلت آن نزد مردم مي کاهد. مردم حکومت را براي تأمين امنيت مي خواهند؛ از اين رو بديهي است که در صورت ايجاد ناامني از سوي آن، برآشفته مي شوند و آن را تغيير مي دهند.

پرهيز از استکبار و منت نهادن برمردم
 

نيکي به مردم وظيفه ي حکمران است. پس نبايد به خاطر انجام وظايف خود بر مردم منت نهد و استکبار پيشه سازد. همچنين حکومت بايد از خلف وعده بپرهيزد. زيرا اين امر موجب برانگيختن خشم خدا و مردم مي شود. حکومت به نمايندگي از سوي مردم، با استفاده از بيت المال به آنها خدمت مي کند؛ اين امر از وظايف حکومت است و در برابر اختياري است که از آن برخوردار گشته است؛ پس حقي براي منت نهادن برمردم ندارد.

شفاف سازي امور و پرهيز از دست کم گرفتن مردم
 

سوء استفاده از بيت المال در معرض توجه و دقت جامعه قرار مي گيرد. پس حکمرانان بايد ضمن اجتناب از هرگونه ويژه خواري، از به غفلت زدن خود و دست کم گرفتن مردم بپرهيزند. مردم ناظر براعمال حکومت بوده، به ويژه نسبت به نحوه ي مصرف بيت المال حساسند. بنابراين هرگونه استفاه از بيت المال بايد در چهارچوب قانون و در قالب برنامه هاي مصوب انجام پذيرد.

مهار خشم و پرهيز از خشونت و استبداد
 

لازمه ي حکمراني اخلاقي، دورانديشي و مهار خشم و غضب است. تصميم گيري مستبدانه به هنگام خشم، عقل وخرد را زايل مي کند و موجب بروز پيامدهاي ناگوار مي شود و بحران آفريني مي کند. پس حکمرانان بايد صبور و خردمند باشند و در برابر ناملايمات خشم خويش را مهار نمايند و از خشونت اجتناب ورزند. بايد بدانند که آنها تنها نماينده و کارگزار امور مردم اند، نه قيم و مالک آنها! در جامعه سالم، کارگزاري و صاحب منصبي، حرفه نيست، بلکه امانت است (دين پرور، فرمان هاي امام اميرالمؤمنين به مديران ارشد، 17).

ذکر سنت هاي نيکوي فرمانروايان گذشته و پيروي از سنت معصومان
 

حکمرانان بايد نسبت به حکمرانان پيش از خود منصف باشند و سنت هاي نيکوي آنان را متذکر شوند و به ويژه از سنت هاي نيکوي معصومان تبعيت کنند. در همين امتداد، بايد از خودبزرگ بيني و خودبرتربيني يا نفي نيکوکاران پيش از خود بپرهيزند و با مراقبت از نفس و حساب کشي از آن، همواره خود را در معرض ارزيابي از خود قرارداده، در اين امر از پروردگار يکتا ياري بجويند.

عاقبت انديشي و شهادت طلبي
 

برحکمران اخلاقي، شايسته است که مشتاق شهادت در راه خدمتگزاري به مردم باشد؛ به طوري که همواره مراحل خدمت به عامه ي مردم را در سير کسب رضاي حق تعالي در نظر آورد و در مسير شهادت در اين طريق باشد. اين شيوه ي نگاه به آينده، استمرار حرکت او را بر طريق سعادت و پرهيز از رفتارهاي غيراخلاقي و نکوهيده، تضمين مي کند.

نتيجه گيري
 

حکمراني اخلاقي به مثابه ي خردمندانه ترين شيوه ي حکمراني، مستلزم رعايت جوانب گوناگوني، از امور عبادي و اخلاص در عبادت گرفته تا رعايت امور فني و اهتمام به شايسته سالاري، است. در واقع حکمراني فقط هنگامي اخلاقي است که با درايت و کارداني و شايسته سالاري به انجام برسد. امور عبادي بايد بدون ريا و زياده روي انجام پذيرد و حکومت حق ندارد با دخالت در امور عبادي مردم، زمينه رياکاري و نفاق را در جامعه تشديد نمايد. حکومت بايد امکان عبادت خالص و صادقانه را براي همه ي مردم فراهم آورد؛ براي مثال، بايد زمان کار اداره ها و سازمان هاي خود را به گونه اي تنظيم نمايد که مزاحم انجام فرايض عبادي مردم و کارگزاران نشود.
ضمن اينکه بايد با رعايت شايسته سالاري، جامعه را به تعادل و پيشرفت متمايل سازد و زمينه شکوفايي استعدادهاي گوناگون آحاد متفاوت جامعه را فراهم آورد و هرگونه زمينه ي رانت و تبعيض و ستمگري را از ميان بردارد.
بنابراين حکمراني اخلاقي بر مراتبي متعالي از سنت حکمراني برمردم دلالت دارد؛ مرتبه اي در پيروي از معصومان و پاکيزگان، مرتبه اي که همه آحاد جامعه در امنيت کامل و رفاه نسبي برخوردار سازد تا زمينه شکوفايي استعدادها و بروز آگاهي و توسعه دانش را براي مشارکت مسئولانه و پويا در اداره ي امور جامعه فراهم آورد (پورعزت، مختصات حکومت حق مدار)؛ به گونه اي که آحاد جامعه بتوانند به مراتب عالي خودشکوفايي و پيشرفت دست يابند. بنابراين حکومت بايد موانع گوناگون رشد را از سر راه تعالي و هدايت مردم بردارد و آنان را زير حمايت و بهره مندي از ساختارهاي اداري و قانوني کشور قرار دهد؛ به گونه اي که شهروندي و تابعيت کشور، مايه ي افتخار شهروندان فعلي و آرزوي شهروندان ساير کشورها باشد. شايد مهمترين اصلي که در حکمراني اخلاقي بايد رعايت شود، حفظ الزامات و چهارچوب هاي تأييد کننده ي برابري حقوق و مساوات در ميان مردم است. در واقع فهم اين برابري، مقدمه ي برقراري هرگونه رابطه ي سالم در جامعه محسوب مي شود.
منابع:
پوعزت، علي اصغر، 1387.مختصات حکومت حق مدار، در پرتو نهج البلاغه امام علي(عليه السلام)، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي.
پورعزت، علي اصغر، 1389، عهدنامه امير(عليه السلام)، جان مايه خرد معنوي در حکمراني و سنت انبيا، انتشارات دانشگاه امام صادق(عليه السلام) و انتشارات بنياد نهج البلاغه، زير چاپ.
جعفري، محمدتقي، 1379، حکمت اصول سياسي اسلام، ترجمه و تفسير فرمان مبارک اميرالمؤمنين علي ابن ابي طالب(عليه السلام) به مالک اشتر، انتشارات بنياد نهج البلاغه.
دلشاد تهراني، مصطفي، 1379، حکومت حکمت؛ حکومت در نهج البلاغه، تهران، انتشارات دريا.
دلشاد تهراني، مصطفي، 1379، ارباب امانت، اخلاق اداري در نهج البلاغه، تهران، انتشارات دريا.
دلشاد تهراني، مصطفي، 1380، رهزنان دين، آسيب شناسي دين و دينداري در نهج البلاغه، تهران.
دلشاد تهراني، مصطفي، 1380، دولت آفتاب، انديشه سياسي و سيره حکومتي علي(عليه السلام)، تهران. انتشارات دريا.
دلشاد تهراني، مصطفي، 1388، دلالت دولت؛ آيين نامه حکومت و مديريت در عهدنامه مالک اشتر انتشارات دريا.
دين پرور، سيد جماالدين، 1386، فرمان هاي امام اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) به مديران ارشد. انتشارات بنياد نهج البلاغه.
دين پرور، سيد جماالدين، 1385، سيماي کارگزاران در نهج البلاغه، ترجمه عهدنامه امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) به مالک اشتر، انتشارات بنياد نهج البلاغه.
طباطبايي، سيد محمد حسين؛ الميزان، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، دوره بيست جلدي، دفتر انتشارات اسلامي- وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ هجدهم، تابستان 1383.
قزويني، عبدالکريم بن محمد يحيي، 1124، بقا و زوال دولت در کلمات سياسي اميرالمؤمنين(عليه السلام)، (نظم الغرر و فضه الدرر). مجموعه متون سياسي دوره صفوي، به کوشش رسول جعفريان، قم، کتابخانه عمومي حضرت آيت الله مرعشي نجفي.
نهج البلاغه، گزيده سخنان، نامه ها و حکمت هاي اميرالمؤمنين امام علي بن ابيطالب(عليه السلام)گردآوري ابوالحسن محمد بن الحسين سيد رضي، ترجمه دکتر سيد محمد مهدي جعفري. تهران: موسسه نشر و تحقيقات ذکر.

پي نوشت ها :
 

1. دانشيار دانشکده مديريت دانشگاه تهران.
 

منبع: فصلنامه پژوهش هاي نهج البلاغه(النهج) 30



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما