سرگذشت سه الماس

اکثر برليانهاي مشهور جهان به دليل کميابي آنها و ارزش مادي هنگفتي که داشته اند، اغلب وجه المصالحه پيمانهاي سياسي - اقتصادي قرار مي گرفتند. گاهي براي تامين هزينه لشکرکشي به معرض فروش گذاشته مي شدند و يا به عنوان گروگان در مقابل وامهاي بزرگ دست به دست مي گشتند، و يا مانند برليان مشهور و مکعب مستطيل «شاه» بعنوان ديه خونبها تقديم طرف مقابل گرديده اند.
سه‌شنبه، 19 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرگذشت سه الماس

سرگذشت سه الماس
سرگذشت سه الماس


 






 
اکثر برليانهاي مشهور جهان به دليل کميابي آنها و ارزش مادي هنگفتي که داشته اند، اغلب وجه المصالحه پيمانهاي سياسي - اقتصادي قرار مي گرفتند. گاهي براي تامين هزينه لشکرکشي به معرض فروش گذاشته مي شدند و يا به عنوان گروگان در مقابل وامهاي بزرگ دست به دست مي گشتند، و يا مانند برليان مشهور و مکعب مستطيل «شاه» بعنوان ديه خونبها تقديم طرف مقابل گرديده اند.
آنچه مي خوانيد درباره سرگذشت سه برليان معروف دنيا مي باشد که جزو الماسهاي مشهور تاريخ جهان هستند.

سرگذشت سه الماس

برليان ريجنت (Regent):
 

اين الماس به سال 1701 ميلادي در معدن parteal در ناحيه رودخانه kistna در هندوستان پيدا شد. وزن اوليه آن معادل 410 قيراط (هر قيراط 0/2 گرم مي باشد) و يابنده آن برده اي بود که در معدن کار مي کرد. وي پس از اين کشف، به فکر دزديدن آن افتاد و گويند که در پاي خود زخمي چنان عميق ايجاد کرد که توانست بلور الماس را در ميان آن مخفي کند و بدين طريق زجر آور از جلوي چشمان تيزبين محافظان گذشت و بلافاصله اقدام به فرار کرد و خود را به ساحل اقيانوس هند رسانيد. در انجا راز خود را با يک ناخداي کشتي باري انگليسي در ميان گذاشت و موافقت کرد در ازاي رساندن او به انگلستان، نصف بهاي الماس را در موقع فروش به او بدهد، غافل از اينکه ناخداي انگليسي خبيث تر از آن بود که مي نمود. ناخدا او را در وسط اقيانوس به دست خود به قتل رساند و جسدش را به دريا افکند و مالک الماس شد. مدتي بعد، الماس را به تاجري در بمبئي به مبلغ هزار پوند استرلينگ فروخت. البته اين پول براي او خوشبختي نياورد. بالاخره از فرط پشيماني، روزي خود را حلق آويز نمود. تاجر هندي خريدار الماس مي دانست که چنين بلوري را نمي تواند به آساني و بدون آنکه توجه مقامات دولتي را به خود جلب کند، عرضه نمايد. پس به فکر چاره افتاد. او خود را تاجر بزرگ الماس معرفي کرد و اعلام کرد که بلورهاي زيادي منجمله اين بلور را براي فروش آماده دارد. آقاي توماس پيت (Thomas pitt) که فرماندار آن ناحيه در مستعمره هندوستان بود، داوطلب خريد الماس شد. اين شخص پدربزرگ ويليام پيت است که در زمان خود جوانترين نخست وزير انگلستان بود و به دليل خدماتش در بخشيدن استقلال به مستعمره آمريکا شهر بزرگ، پيترزبورگ (pittsburgh) در آمريکا به نام او ناميده شده است.
البته فرماندار انگليسي هم دست کمي از ناخداي کشتي باري نداشت و متوجه شده بود که بلور الماس به طريق قانوني به دست تاجر نرسيده، بنابراين با تهديد، او را مجبور ساخت تا آن را به مبلغ 20000 پوند (به جاي 85000 پوند قيمتي که تاجر درخواست کرده بود) به او بفروشد. بدين طريق الماس به دست خانواده پيت افتاد، به انگلستان حمل و توسط استادي ماهر تراش داده شد. نتيجه تراش، برلياني بود به وزن 140/5 قيراط (کمتر از يک سوم بلور اوليه) که به فرم کوسن (cushion) تراشيده شده بود. تراش اين برليان دو سال طول کشيد و 5000 پوند هزينه برداشت. البته در کنار اين برليان از تکه هاي متورق شده از بلور اوليه تعدادي نگين هم با فرم تراش رز (Rose Cut) تراشيده شد که تماما به پطر کبير - تزار روسيه به مبلغ 7000 پوند استرلينگ فروخته شد.
اين برليان که به نام پيت شهرت يافت (نام مالک آن) پس از چندي به دوک اورلئان- فرماندار فرانسه (آن موقع فرانسه تحت اشغال انگليسيها بود) به مبلغ 135000 پوند فروخته شد. اين ثروت نامشروع و باد آورده پشتوانه فعاليت هاي سياسي ويليام پيت، جوانترين نخست وزير انگلستان گرديد. نام برليان تغيير يافت و ريجنت (نائب السلطنه) خوانده شد که بعدها در تاج سلطنتي لوئي پانزدهم نصب گرديد و در سال 1722 در مراسم تاجگذاري مورد استفاده قرار گرفت. دو نسل بعد ملکه- ماري آنتوانت که در انقلاب کبير فرانسه او را گردن زدند مدتي در مراسم رسمي از آن استفاده مي کرد. قيمت اين برليان در آن زمان بيش از 5 ميليون پوند انگليس برآورده شده بود. در جريان انقلاب کبير فرانسه در سال 1792 ميلادي، غارتگران آن را به اتفاق برليان سانسي و برليان آبي رنگ فرانسه ربودند. برليان ريجنت پس از مدت کوتاهي در سوراخ تير چوبي سقف زاغه اي در پاريس کشف و به دست ناپلئون بناپارت افتاد که در تاجگذاري خود در سال 1804 ميلادي آن را بر روي دسته شمشيرش نصب کرد. پس از شکست و تبعيد ناپلئون به جزيره آلبا در سال 1814 ميلادي برليان ريجنت در اختيار همسر دوم ناپلئون- ماري لئير دختر امپراطور اطريش فرانسيس اول قرار داشت که آن را با خود به اتريش برد ولي به اصرار پدر، آن را به دولت فرانسه عودت داد.
در سال 1825 ميلادي در مراسم تاجگذاري چارلز دهم مورد استفاده قرار گرفت و حدود 50 سال بعد ناپلئون سوم آن را به ملکه يوجني Empress Eujenie هديه کرد که در زيور آلات موهاي سر خود از آن استفاده مي کرد. در سال 1887 ميلادي که بساط سلطنت در فرانسه برچيده شد و جمهوري اعلام گشت، تمام جواهرات سلطنتي به حراج گذاشته شد ولي برليان ريجنت را به دليل ارزش فوق العاده آن نفروختند و از آن موقع تاکنون جزو جواهرات خزانه دولتي فرانسه به شمار مي رود.

برليان هوپ (Hope):
 

اين برليان به عنوان يکي از بدشگونترين برليانهاي تاريخ ناميده شده است. رنگ آن آبي مايل به بنفش، رنگ فانتزي طبيعي مي باشد و وزني معادل 44/5 قيراط دارد. حدس زده مي شود که از نگيني به وزن 112/5 قيراط که سياح و جواهر شناس معروف فرانسوي - تاورنيه در سال 1668 ميلادي از هندوستان براي لوئي چهاردهم - پادشاه فرانسه آورده، تراشيده شده باشد. لوئي چهاردهم ابتدا دستور تراش نگين الماس را به فرم قلب داد و پس از تراشيده شدن، نگين 67/5 قيراطي را به معشوقه اش Madame de Montespan هديه کرد.
مدتها بعد اين برليان به دست لوئي شانزدهم افتاد که آن را جزو جواهرات ملکه ماري آنتوانت قرار داد. پس از انقلاب کبير فرانسه در سال 1792 ميلادي طي يک سرقت مسلحانه اين برليان ربوده شد و تا سال 1830 ميلادي کسي از محل آن آگاهي نداشت. در سال در حراجي به قيمت 18000 پوند در لندن به بانکدار معروف Henry philip Hope فروخته شد. از محل نگهداري آن در سالهاي بعد اطلاعي در دست نيست ولي در پرده اي از صورت ملکه ماريالوئيزا اسپانيا، که نقاش معروف Goya در سال 1799 ميلادي تهيه کرده است اين برليان در جواهرات تاج ملکه ديده مي شود.
در سال 1851 ميلادي برليان هوپ در کنار برليان کوه نور در نمايشگاه بين المللي پاريس به معرض تماشاي عموم گذارده شد. از سال 1906 ميلادي اين برليان ديگر در اختيار خانواده هوپ نبوده و از همين زمان داستانهايي مبني بر بديمن بودن آن بر سر زبانها افتاده است. در اين سال جواهر فروش معروف پاريس Jacques که اين برليان را از خانواده هوپ خريداري نموده بود، اقدام به خودکشي کرد و برليان هوب به تملک پرنس kanitovski در آمد. پرنس اين برليان را به خانم دلخواهش که هنرپيشه تئاتر بوده هديه نمود ولي چندي بعد او را در حين اجراي نقش در تئاتر فولي برژه هدف گلوله قرار داده به قتل رسانيد و خود نيز دو روز بعد توسط عناصر انقلابي روسيه کشته شد. مالک بعدي اين برليان تاجر و ثروتمندي از مصر به نام حبيب بي بود که مدتي کوتاه پس از ابتياع اين برليان خود و خانواده اش در تصادم و غرق کشتي بخاري حامل آنها در حوالي سنگاپور از بين رفتند. در ابتدا تصور مي شد که برليان هوپ نيز با غرق کشتي به زير آب رفته باشد ولي سالها بعد تاجر يوناني به نام simon Monthrides برليان را به مبلغ 400000 دلار به سلطان عبدالحميد دوم- پادشاه ترکيه فروخت. نقل مي کنند که همان مدت زمان کوتاهي که برليان هوپ تحت مالکيت تاجر يوناني بود، او را هم گرفتار نحوست کرد و او و تمام خانواده اش چند روز پس از فروش برليان هوپ با ماشين سواري خود به قعر دره اي پرتاب و همگي کشته شدند.
برليان هوپ براي صاحب جديدش (سلطان عبدالحميد دوم) نيز شگون نداشت. او اين برليان را به همسر سوگلي خود salama Zubaya هديه کرد اما چندي بعد در سال 1908 ميلادي مورد هجوم افسران انقلابي ترک قرار گرفت و در لحظاتي که انقلابيون به درون کاخ راه يافته بودند، او همسر سوگلي اش را به دست خود به قتل رسانيد. سلطان تبعيد گرديد ولي خواجه مامور محافظت از برليان هوپ را حلق آويز نمودند. سپس جواهر فروش معروف پاريس- کارتيه برليان هوپ را خريداري و به آقاي Edwards Mclean پسر ناشر معروف و ثروتمند آمريکايي به مبلغ 154000 دلار فروخت و صاحب جديد برليان هوپ نيز آن را به نامزد خود هديه کرد. نحوست برليان هنوز قرباني مي گرفت و پسر آقاي ملکين در سن هشت سالگي در تصادف با ماشين کشته شد، چنانچه دختر و نوه او هم بعدها خودکشي کردند. خود اقاي ملکين کارش به جنون کشيد و پس از سالها اقامت در تيمارستان، چشم از دنيا فرو بست. در سال 1974 ميلادي آقاي هاري وينستون برليان هوپ را به مبلغ 180000 دلار خريداري نمود و بلافاصله به موزه اسميتسون داد. آقاي وينستون عقيده دارد که با هديه اين برليان به موزه، نحوست آن از بين رفته است.

سرگذشت سه الماس

برليان کوه نور (Koh-Noor):
 

درباره کوه نور بحثهاي فراواني شده است. جالب اينکه دولت پاکستان در سال 1976 ميلادي رسما تقاضاي استرداد اين برليان را از دولت انگليس کرد، چون عقيده داشت کوه نور ميراث ملي پاکستان است. دولت انگليس در جوابيه خود اظهار نموده که برليان کوه نور به قدري دست به دست گشته که به درستي معلوم نيست مالک حقيقي آن چه کسي يا کشوري است و بنابراين بهتر است جزو جواهرات دولت فخيمه باشد!
تاريخچه الماس کوه نور به سال 1304 ميلادي که طبق گزارشات تاريخي در اختيار مهاراجه Malwa بوده برمي گردد (مالوا کشوري بوده که بعدها به استانهايي به نام ايندور، بوپال و گواليور تقسيم شد). الماس کوه نور پس از حمله مغولها در اختيار سلطان بابر (Baber) سرسلسله امپراطوري مغولان در هندوستان قرار گرفت. وي چنان علاقه اي به الماس کوه نور داشت که در يادداشتهاي خود از آن به عنوان «الماس بسيار مشهور که ارزش نيمي از هزينه ساليانه جهان است» نام مي برد. اين الماس به مدت دويست سال در اختيار اعقاب اين سلطان باقي ماند و شايد به اين دليل، عامه مردم باور کرده بودند که هر کس صاحب الماس کوه نور باشد، فرمانرواي کل جهان خواهد بود. در لشکرکشي نادرشاه به هندوستان در سال 1793 ميلادي و فتح دهلي حکايت مي کنند که نادرشاه افشار پنجاه و هشت روز به دنبال الماس کوه نور در خزانه جواهرات و کاخهاي سلطنتي مي گشت و آن را نمي يافت. تا اينکه شخصي از محارم سلطان محمود شاه با او اطلاع داد که محمود شاه الماس کوه نور را دردستار خود مخفي مي کند. نادرشاه ضيافت شامي باشکوه ترتيب داد و در طي آن به رسم آن روز که فرمانده لشکر غالب و مغلوب به علامت صلح کلاه (يا تاج و دستار خود را) با يکديگر عوض مي کردند، تاج خود را با دستار محمود شاه که الماس کوه نور را در آن پنهان کرده بود عوض نمود. نادرشاه بلافاصله از مجلس ضيافت شام بيرون آمد و به سراپرده خود رفت و با نگراني دستار محمودشاه را گشود و همينکه چشمش به الماس افتاد، فرياد برآورد «کوه نور» و از اين لحظه به بعد اين الماس کوه نور خوانده شد. در طي دويست سال بعد بارها کوه نور دست به دست گشت. شاهرخ-فرزند نادرشاه در زير شکنجه هاي وحشتناک خان سفاک سلسله ننگين قاجار-آقا محمدخان جان داد، بدون آنکه محل کوه نور را فاش کند. بعد از اين الماس به دست افغانها افتاد و داستان خونين الماس کوه نور با حبس و کور شدن شاه زمان به دست برادرش -شاه شجاع ادامه يافت. شاه زمان کوه نور را در لابلاي گچ سقف زندان خود مخفي نگه داشته بود ولي پس از زنداني و کور شدن شاه شجاع توسط برادر ديگرش-شاه محمود، شاه شجاع اين الماس را به رونجيت سينگ داد تا او و فاميلش را از خطر شکنجه ومرگ نجات دهد. رونجيت سينگ الماس کوه نور را هميشه در بازوبندي با خود حمل مي کرد وبسيار به داشتن يک چنين الماسي فخر مي نمود. پس از مرگ، الماس کوه نور به پسرش-مهاراجه دهوليپ سينگ رسيد. پس از آشوب و جنگي که بين انگليسيها و هندوها در ايالت پنجاب رخ داد، انگليسيها فاتح، تمام جواهرات سلطنتي در لاهور را که کوه نور هم جزو آنها بود تصاحب کردند.
در سال 1850 ميلادي الماس کوه نور به انگلستان برده شد و به ملکه ويکتوريا به مناسبت دويست و پنجاهمين سالگرد تاسيس کمپاني غارتگر هند شرقي هديه شد. نقل شده که ملکه ويکتوريا از ديدن کوه نور جا خورده بود، چون او با الماسهاي تراش داده شده به فرم انگليسي قديم عادت داشت و الماس کوه نور چندان تلالوئي از خود نشان نمي داد. الماس 187 قيراطي کوه نور در سال 1851 ميلادي در کريستال پالاس لندن به نمايش گذاشته شد. قيمت تعيين شده براي کوه نور در اين سال 700000 دلار بود و به دستور ملکه آن را دوباره تراش دادند. تراش اين الماس به دست Garrad، جواهر ساز دربار انگليس انجام شد که هزينه اي معادل 9000 پوند در برداشت. در جريان متورق کردن و تراش مجدد اين الماس، اعضاي خانواده سلطنتي شرکت فعال داشتند و گويا دوک Wellington خود اولين صفحه را به روي آن تراش داده است. وزن کوه نور در تراش جديد به 108/93 قيراط کاهش يافت و با وجود اين، خواص مطلوب اپتيکي به دست نياورد. تراش آن امروزه به عنوان تراش قديم درجه بندي مي شود. در سال 1911 ميلادي برليان کوه نور در تاج ملکه ماري جاسازي شد و در سال 1793 ميلادي به عنوان نگين اصلي تاج ملکه اليزابت اول نصب و در تاجگذاري مورد استفاده قرار گرفت.
منبع: اديب، داريوش (1381)؛ جهان جواهرات جلد دوم، چاپ دوم، انتشارات يادوراه اسدي
تهيه و تنظيم: منصوره اسماعيل نژاد-کارشناس زمين شناسي
منبع:نشريه اطلاعات علمي - شماره367



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.