محاصره وین

محاصره‌های شهر وین (Vienna) توسط امپراتوری عثمانی در طول تاریخ دو بار اتفاق افتاد که هر دو مورد مهم و تأثیرگذار در تاریخ اروپا بودند. با راسخون همراه باشید.
يکشنبه، 14 ارديبهشت 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
محاصره وین

پیشینه تاریخی محاصره‌های وین توسط عثمانی‌ها

در طول قرن‌های شانزدهم و هفدهم میلادی، شهر وین به عنوان دروازه اروپای مرکزی، دو بار مورد حمله سنگین امپراتوری عثمانی قرار گرفت. نخستین محاصره در سپتامبر تا اکتبر ۱۵۲۹ تحت فرماندهی سلطان سلیمان قانونی رخ داد.

عثمانی‌ها که پس از پیروزی در نبرد موهاچ (۱۵۲۶) بر مجارستان مسلط شده بودند، قصد داشتند با تصرف وین، قدرت هابسبورگ را در هم بشکنند. اما مقاومت سرسختانه مدافعان، همراه با باران‌های سیل‌آسا و مشکلات لجستیکی، موجب شکست آن‌ها شد و عثمانی‌ها ناچار به عقب‌نشینی گردیدند. با این حال، این شکست به معنای پایان طمع عثمانی‌ها به اروپا نبود و برای بیش از یک قرن، تهدید آن‌ها بر قاره سبز باقی ماند.


نقطه عطف جنگ‌های اروپا و عثمانی: محاصره دوم وین (۱۶۸۳)

در ژوئیه تا سپتامبر ۱۶۸۳، ارتش عظیم عثمانی به فرماندهی قرا مصطفی پاشا، بار دیگر وین را محاصره کرد. این بار، امپراتوری هابسبورگ با اتحاد بی‌سابقه‌ای از نیروهای اروپایی، از جمله ارتش لهستان به رهبری یان سوم سوبیسکی، روبرو شد. در ۱۲ سپتامبر ۱۶۸۳، حمله سوارهنظام سنگین لهستانی، موسوم به هوسارهای بالدار، خطوط عثمانی‌ها را در هم شکست و آن‌ها را به فرار واداشت.

این شکست نه تنها به محاصره وین پایان داد، بلکه سرآغاز افول قدرت عثمانی در اروپا شد. در پی آن، اتحادیه مقدس تشکیل گردید و طی سال‌های بعد، عثمانی‌ها از بسیاری از سرزمین‌های اروپایی خود عقب رانده شدند. این رویداد، یکی از نقاط عطف تاریخ نظامی اروپا محسوب می‌شود.
 

محاصره وین


(1095 هـ / 17 ژوئیه - 12 سپتامبر 1683 م)

به این ترتیب در اروپا اندیشه مأموریت مشترک که طبق آن همه جهان مسیحیت موظف بود در راه دفع خطر مسلمانان بکوشد ظهور کرد. این اندیشه ای بود که مردم و نیز سالها پیش درصدد، انگیزش آن بودند. برخی پادشاهان اروپایی پاسخی مناسب دادند. پادشاه فرانسه، لویی چهاردهم، دعوت پاپ را برای یاری برادران دینی اش بر ضد ترکان اجابت کرد، با آنکه با پاپ عالی روابطی حسنه داشت.

1-اوضاع کلی تا محاصره وین.
الف- امپراتوری عثمانی.
ب-وضعیت جبهه غرب.
2-وضعیت خاص پیش از نبرد.
الف- در مرزهای سرزمین مجارها.
ب- محاصره وین.
2-نتایج محاصره وین.
الف-نتایج سیاسی.
ب-نتایج نظامی
سال هجری: 857
سال میلادی: 1453
خلاصه رویدادها: فتح قسطنطنیه (محمد دوم-فاتح- 1451 - 1481 م)
سال هجری: 860
سال میلادی: 1456
خلاصه رویدادها: محاصره بلگراد.
سال هجری: 862
سال میلادی: 1458
خلاصه رویدادها: تسلیم صربها و پس از آن تسلیم مورها( 1461 م)و آلبانیاییها (1468 م).
سال هجری: 886-918
سال میلادی: 1481-1512
خلاصه رویدادها: بایزید دوم.
سال هجری: 898
سال میلادی: 1492
 
محاصره وین


خلاصه رویدادها: سقوط غرناطه و اخراج اعراب از اندلس.
سال هجری: 918-927
سال میلادی: 1512-1520
خلاصه رویدادها: سلیم اول ( یا دزسلطان، یا سلطان ترسناک).
سال هجری: 922
سال میلادی: 1516
خلاصه رویدادها: مرج دابق و فتح شام.
سال هجری: 923
سال میلادی: 1517
خلاصه رویدادها: فتح مصر.
سال هجری: 927-974
سال میلادی: 1520-1566
خلاصه رویدادها: سلیمان اول (قانونی).
سال هجری: 929
سال میلادی: 1522
خلاصه رویدادها: فتح رودس.
سال هجری: 933
سال میلادی: 1526
خلاصه رویدادها: مرگ لویی، پادشاه مجارستان، در نبرد مهاگ (موهاکس) و تسلیم مجارها.
سال هجری: 950
سال میلادی: 1543
خلاصه رویدادها: ایجاد نیروی دریایی عثمانی (بارباروس 1533- 1546).
سال هجری: 973
سال میلادی: 1665
خلاصه رویدادها: درهم کوبیده شدن الجزایر و تونس به وسیله ناوگان فرانسوی.
سلاطین عثمانی در مرحله پیدایش و عصر اقتدار

ردیف

سال هجری

سال میلادی

سلطان

بارزترین کارهای او

1

ارطغرل

ایجاد پایگاه در آناطولی (جنوب بثینیا)

2

عثمان بن ارطغرل

فتح بثینیا و تسلط بر منطقه ای وسیع (بر ساحل دریای مرمره)

3

727

1326

اورخان بن عثمان

فتح نیقیه، اشغال صوفیه و نیش و فرماندهی نبرد قرسوه (پرندگان سیاه)

4

764

1362

مراد بن اورخان

فرمانده نبرد نیکوپولیس (1396 م)

5

792

1389

بایزید

تجدید سازمان سلطنت

6

805

1402

محمد بن بایزید

پیروزی بر صلیبیها در وارنا (تشرین دوم- نوامبر – 1444م).

7

825

1421

مراد دوم

فاتح قسطنطنیه (1453 م).

8

855

1451

محمد دوم

تجدید سازمان کامل دولت.

9

886

1481

بایزید دوم

(یادز سلطنان یا سلطنان ترسناک) فتح شام، مصر و اروپا.

10

918

1512

سلیم اول

تصرف بلگراد و رودس و از سرگیری جنگ بر ضد مجارها و تشکیل نیروی دریایی و ارتش

11

927

1520

سلیمان اول

12

974

1566

سلیم دوم

13

981

1573

مراد سوم

14

1004

1595

محمد سوم

15

1012

1603

سلطان احمد

حکومت مصطفی به مدت 3 ماه و کناره گیری به نفع برادرش عثمان که پس از چهار سال بازگردانده شده بود.

16

1027

1617

مراد چهارم

17

1050

1640

ابراهیم

18

1058

1648

محمد کوپرلی (چهارم)

احمد کوپرلی پس از آن و افزایش قدرت صدر اعظم.

19

1059

1683

محاصره وین


با وجود پیروزی ترکان مسلمان در نیکوپولیس به سال 1396 م و اشغال قسطنطنیه در سال 1453 م جنگهای صلیبی پایان نیافت و همچنان در همه جبهه ها ادامه یافت. اما در پنجاه سال پس از آن صحنه های عملیاتی در سرزمین اندلس متمرکز گردید و اخراج مسلمانان از آنجا در 1492 م پایان یافت. در همین دوران اروپا سخت درگیر مبارزه با مسلمانان (ترکها) بود؛ که فعالیت خود را بر دو محور متمرکز ساخته بودند: سرزمین شام و افریقیه. در این محور فتح شام پس از نبرد مَرَج دابق به سال 1516 م و مصر به سال 1517 م به پایان رسید.

محور دوم ادامه پیشروی در اروپا بود. در این محور کشورهای مجارستان، آلمان و لهستان فرماندهی جنگ بر ضد ترکان عثمانی را در چارچوب جنگهای صلیبی به عهده گرفتند. در همان حال عثمانیها در صدد پایه گذاری نیروی دریایی خود و ساخت پایگاه در دریای مدیترانه (کرِت و رودس) برآمدند
.

جنگ همچنان ادامه داشت و هرگاه که رو به آرامش می رفت. عوامل جدیدی آن را تشدید می کرد. قدرتمندی نیروی دریایی ترکان، فرانسه و اسپانیا را به وحشت انداخت. از همین رو در سال 1665 م الجزایر و تونس را درهم کوبیدند. پاپ بیم آن داشت که پس از قدرت یافتن نیروی دریایی ترکان، جهان اسلام متحد گردد و توان نیروی زمینی آنان نیز افزایش یابد. از این رو تلاش برای محاصره جهان اسلام ادامه یافت.

عثمانیها که رهبری عملیات جهاد را برعهده داشتند، به پیروزیهای فراوانی نایل آمدند. در مواردی نیز شکست خوردند. اما توازن قوا همچنان به سود آنان باقی ماند؛ تا نبرد وین (1683 م) که نقطه عطف سرنوشت ساز توقف امپراتوری بزرگ عثمانی و درنهایت عقب نشینی آن به شمار می آید.
 
محاصره وین

1- وضعیت کلی تا محاصره وین

الف- امپراتوری عثمانی

عملیات محاصره وین (در سال 1683 م) نه به عنوان یک کار نظامی مستقل بلکه در چارچوب نزاع های سخت مرتبط با جنگ نیکوپولیس بود که در سیصدسال پیش از آن انجام گردید.

این عملیات با تصرف قسطنطنیه و حتی با غلبه ترکان عثمانی بر شام و مصر نیز مرتبط بود. همان طور که نبرد نیکوپولیس نقطه شروع گسترش عثمانیها به شمار می آید، محاصره وین آغاز فرو افتادن آنان در جنگی درازمدت محسوب می گردد. برای نمایان ساختن نشانه های این جنگ و تعیین جایگاه عملیات محاصره وین در میان آنها، محال است که بتوان از حوادث سیصد ساله با شتاب گذر کرد. از این رو شایسته است برای سامان دادن اندیشه ای فراگیر از این نبرد سرنوشت ساز و ارزیابی مجموعه شرایط حاکم بر آن حوادث مهم را مورد بررسی قرار دهیم.

پس از قتل بایزید به دست تیمور لنگ در سال 1402 م، وارث او سلطان محمد تجدید سازمان دولت را آغاز کرد و تا روی کار آمدن سلطان مراد دوم (1421 -1451 م )اوضاع آرام بود. سلطان مراد آهنگ پیشروی در بالکان کرد. اما با مقاومت نیروهای مجار روبه رو گردید، و فرمانده «یوحنا هوینادی» ترانسیلوانیایی موفق شد نیروهای عثمانی را درهم بشکند.

این پیروزی موجب قوت گرفتن اندیشه برپایی یک جنگ صلیبی فراگیر از سوی مسیحیان بر ضد دشمنان آنها گردید. مسیحیان در مجارستان، لهستان، آلمان و فرانسه از اعلان این جنگ توسط پاپ او جانیوس چهارم به گرمی و اشتیاق استقبال کردند. ارتش صلیبی «بوده» را در ژوئیه سال 1443 م ترک گفت و در 24 دسامبر در گالو واز(میان صوفیه و فیلیپو) بر عثمانیها پیروز گشت.

بلافاصله به دنبال آن «جورج کاسترویونا- یا اسکندربک» پرچم جنگ بر ضد عثمانیها را در آلبانی برافراشت و به پیروزیهای بزرگی نایل آمد، به طوری که مراد را وادار ساخت که در سال 1444 م تقاضای صلح کند. پیمان صلحی ده ساله بسته شد، اما پاپ که آن را با طرحهای خود مغایر می دید، مجارها را به نقض صلح تشویق کرد. پادشاه «ولادیسلاو»، ارتش مجارها را رهبری کرد، اما سلطان مراد در روز 9 نوامبر 1444 م در وارنا بر مجارها پیروز گردید و «ولادیسلاو»پادشاه مجارستان کشته شد. پس از او «هونیادی» حکومت مجارستان را عهده دار گردید و چهار سال بعد حمله تازه ای را فرماندهی کرد؛ و مراد یک بار دیگر بر «هونیادی» در دشت قوسوه در 17 اکتبر سال 1448 م پیروز گردید
. »(1)
 
محاصره وین

سلطان مراد در 5 فوریه سال 1451 م درگذشت و محمد دوم-فاتح- به جای او نشست که موفق شد رؤیای دیرینه عثمانیها یعنی تصرف قسطنطنیه را در 29 مه سال 1453 م تحقق بخشد. سپس محمد فاتح درصدد از میان برداشتن تهدیدی که از سوی مجارها متوجه او بود برآمد. او برای اینکه بتواند پایگاه ثابتی را برای سپاه خود به منظور ادامه نبرد با مجارها تضمین کند، چاره ای جز اینکه سرزمین صربها را به تصرف درآورد نداشت. اما پادشاه صرب «هونیادی» از پادشاه مجارستان برای برداشتن محاصره سلطان محمد -برضد بلگراد- کمک گرفت. راهب کابسترانو موفق شد ارتشی چند ملیتی را از صلیبیها بسیج کند و در ارتش هونیادی شرکت دهد. در پی این تلاشها بود که پس از نبردی خونین که سلطان محمد درآن زخمی شد، نیروهای ترک ناچار گشتند در 22 ژوئن 1456 م از بلگراد به صوفیه عقب نشینی کنند. و سلطان محمد تا پیش از 1459 م موفق به تسلط بر صربها نگشت.

پس از فتح سوریه و مصر به دست سلطان سلیم اول، اروپا به شدت به وحشت افتاد. پاپ لوئی دهم که دین مسیح را در معرض خطر می دید، دست به کار برپایی حمله صلیبی جدیدی گردید. اما سلطان سلیم (1512 -1520) عکس العملی را از اروپائیها ندید. پس از او سلیمان قانونی (1566-1520م) ادامه جنگ و جهاد را سرلوحه کار خویش قرار داد. او در سال 1521 م بلگراد را تصرف کرد و رودس را که به صورت پایگاهی برای دشمن باقیمانده بود در 1522 م گشود. وی جنگ بر ضد مجارها را از سر گرفت و پادشاه آنان «لویی » را در جنگ مُهاگ «موهاکس» در 28 آگوست سال 1526 به قتل رساند و برای نخستین بار «بوده» را اشغال کرد و به آتش کشید.

نزاع بر سر تاج و تخت مجارها موجب بروز درگیری میان فردیناند پادشاه آلمان و ژان زابولیا امیر تراتسلوانیا گردید. سلیمان چاره ای جز اینکه زابولیا را بر ضد دشمنانش یاری دهد نداشت. او بار دیگر «بوده» را در سپتامبر 1529 م اشغال کرد تا تاجگذاری همپیمان خود را به عنوان پادشاه مجارها در آنجا جشن بگیرد. از اینجا بود که سلیمان به سوی وین پیشروی کرد (2) و آن را به محاصره درآورد اما به دلیل کمی آذوقه ناچار گردید در 15 تشرین. اول (اکتبر) دست از محاصره بردارد.
 
محاصره وین

از آنجا که صحنه های عملیاتی تنها به دریای مدیترانه محدود گردید و راه جنگهای غافلگیرانه تنها این منطقه بود، سلطان سلیمان اهتمام به منبع این خطر را در اولویت کار خویش قرار داد. او خیرالدین بارباروسا- ریش قرمز- را فراخواند و او را به عنوان دریاسالار خویش تعیین کرد و با هزار سرباز ترک مجهز ساخت. خیرالدین در شکل گیری قدرت عثمانی نقش قاطعی ایفا کرد و در همان حال از مغرب اسلامی در مقابل حمله های اسپانیائیها و فرانسویها که مسلمانان را از اندلس بیرون رانده (1492 م ) و پایگاه های اسلامی را در مغرب مورد حمله قرار می دادند، حمایت کرد.

غرب این خطر را دریافت و معلوم شد که هدف این خطر جمهوری قبرس است. در نتیجه قبرسیها با اعزام هیئتی خواستار پشتیبانی غرب گردیدند. در این دوران ناوگان ونیزیها در سواحل کریت یا اقریطش در رفت و آمد بود. پاپ پولس پنجم و فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا متقاعد شدند و ناوگانهای خویش را در مه سال 1571 م گسیل داشتند. ناوگانهای متحدین در بندر مسینا گرد آمدند و به فرماندهی دون جوان، پادشاه اتریش به تعقیب ناوگان عثمانی پرداختند. ناوگان عثمانی در خلیج لبانتی( ناوباکتوس قدیم در دهانه خلیج کورنتوس) سرگرم پاسداری بود و نیرویی متشکل از چهل کشتی جنگی به فرماندهی پاشای الجزایر آن را پشتیبانی می کرد. جنگ در 7 اکتبر 1571 م درگرفت و ناوگانهای متحد موفق شدند زیانهای سنگینی به ناوگان عثمانی وارد آورند.

پس از آن امپراتوری عثمانی گرفتار پراکندگی داخلی گردید و شورشهای داخلی شعله ور شد. بزرگ ترین این شورشها، شورش جان بلاط، «جنبلاط»-کُرد -در سوریه و انقلاب فخرالدین معنی- دَرزی- در لبنان بود که انقلاب او از سال 1603 م تا سال 1635 م ادامه یافت این شورشها با آشفتگی حکومت مرکزی همراه گردید که طی آن سلطان ابراهیم در 8 اگوست سال 1648 م خلع شد و ده روز بعد خفه گردید. وانگهی دیگر از آن شخصیتهای نیرومندی که در مرحله تشکیل دولت در طول مدت حدود سیصد سال ظهور کرده بودند، خبری نبود.
 
محاصره وین

ب-وضعیت در جبهه غرب

مردم ونیز و مجارها به تحریک بر ضد امپراتوری عثمانی ادامه دادند. علاوه بر مراکزی که در ایران تشکیل شد، مرکز جدیدی در کوهای «قفقاز» کار هدایت تهدید بر ضد امپراتوری عثمانی را عهده دار گردید. مردم ونیز پس از نومیدی از کمکهای لازم غرب با پادشاه ایران «طهماسب» ارتباط برقرار کرده وی را بر ضد عثمانیها تحریک کردند.

امپراتوری عثمانی لزوماً باید در همه جبهه های داخلی و خارجی می جنگید. عثمانیها در سال 1577م کوههای قفقاز را مورد حمله قرار داده تفلیس را گشودند. در سال 1579 م دژ پراهمیتی را برای استقرار در این منطقه بنا کردند. اما موفق به کشاندن میدان جنگ به داخل ایران و جداسازی تبریز- پایتخت پیشین ایران تا 1585 م -نگشتند؛ و با امضای صلحی با وارثان«طهماسب بن اسماعیل» (درگذشت 1576 م ) جنگ پایان یافت.

به این ترتیب عثمانیها جای پای خود را در جنوب روسیه مستحکم کردند و آن را مرکز حمله های خود بر ضد سرزمین کرج در سالهای 1581 م و 1583 م قرار دادند. همین طور بروز آشوب میان ساکنان قفقاز به آنان فرصت داد تا در امور لهستان دخالت کنند. پادشاه لهستان «استفان پانوری» و پس از او سیگسموند از سال 1583 م تبعه پادشاه عثمانی به شمار می آمدند.

به رغم توقف جنگ -به موجب پیمان صلح 1583 م -اخگر آن زیر خاکستر باقی ماند و با درگیریهای مداوم در مرزهای اتریش جرقه می زد تا آنکه ده سال بعد شعله ور گردید. حاکم بوسنی در حمله ژوئیه سال 1593 م خود به سرزمین مجارها به طرز وحشتناکی شکست خورد؛ و برای پاک کردن این لکه ننگ چاره ای جز برپایی یک جنگ بزرگ وجود نداشت. اما سلطان مراد سوم در 16 ژوئن سال 1595 م مرد.

سال بعد سلطان جدید، محمد سوم، نیروهایش را رهبری کرد تا در نخستین پیروزی خود در این جنگ، یعنی پیروزی بر سپاه خاندان هابسبورگ در آکری، شرکت جوید. اما پس از آن کار جنگ به کندی پیش می رفت و پس از درگذشت محمد در سال 1603 م و به تخت نشستن پسرش احمد، همچنان استمرار یافت. واقعیت این است که تا پیوستن رئیس مجاری «پوکسکای»، پس از منصوب گشتن به امارت در ترانسلوانیا، به عثمانیها اوضاع به سود آنان نبود. به این ترتیب به موجب پیمان صلحی تازه میان طرفین بنابر پیمان 1606 م سیتواتورک، سلطان از جزیه ای که تا آن هنگام به وی پرداخت می شد دست کشید
.
 
محاصره وین


دوره بعد دوره آرامش نسبی در جبهه اروپا بود و تا پیش از 1644 م جنگ سرنوشت سازی روی نداد. عثمانیها توانستند بر ضعفهای داخلی فایق آیند و نیروهای نظامی خویش را برای انجام عملیاتی بزرگ در اروپا تجدید سازمان کنند. چرا که ساکنان بندقیه همچنان از طریق جزیره کرِت -اقریطش- بر دریای اژه مسلط بودند. هرچند که استانبول از سالها پیش می دانست که چگونه آنان را که با بروز هر درگیری در مرزهای «دلماسیا» و یا با حکومتهای کوچک مسلمان آفریقای شمالی عقب نشینی می کنند و با مال و پول صلح را به ارمغان می آورند، خوار و ذلیل گرداند.

سرانجام دولت عزم خویش را برای تصرف آخرین قلمروهای شرقی خویش با زور جزم کرد؛ و در حزیران (ژوئیه) سال 1644 م امپراتوری عثمانی به ونیزیها اعلان جنگ داد.

سپس ناوگان عثمانی در کرِت- اقریطش- لنگر انداخت و با فرارسیدن پاییز، کادن -مانیه - را اشغال کرد. اما از آن پس عثمانیها بسیار کند حرکت کردند و موجب بروز نارضایتی در استانبول گردیدند و طی توطئه ای سلطان ابراهیم در 8 آگوست سال 1648 م از سلطنت عزل گردید. پس از او محمد کوپرلی سازماندهی مجدد و فراگیر دولت را عهده دار گردید.

در این دوره ساکنان ونیز بی وقفه کوشیدند تا برای مبارزه در راه حفظ پایگاهشان در شرق از دیگر دولتها کمک بگیرند. آنان موفق به آزادسازی قندیه نگشتند، اما در دلماسیا اندکی پیش رفتند و در سال 1651 م در «باروس» بر عثمانیها پیروز گشتند.

در اینجا نقش محمد کوپرلی(3) فرا رسید که در حیات کل امپراتوری عثمانی و دستگاههای آن روحی تازه دمید. پیامد وجود این روح در تصمیماتی که دولت بر ضد همسایگان شمالی خود گرفت نمودار گشت. در ترانسلوانیا باب عالی «امیرجرج راگوجکی» را که در صدد فرار از تعهدات اقطاع داری خود در قبال سلطان برآمده بود، از کار برکنار کرد و به جای او «امیر میکال آباوی» را نشاند. تا آنکه هرگاه امپراتور با فشار مجارها از پذیرش امیر «آباوی » خودداری ورزید، پاب عالی او را به جنگ تهدید کند.
 
محاصره وین


به این ترتیب در اروپا اندیشه وظیفه مشترکی شکل گرفت که طبق آن جهان مسیحیت موظف بود در راه دفع خطر مسلمانان بکوشد. در تقویت این اندیشه بیش از همه ونیزیها تلاش می کردند. برخی پادشاهان اروپایی پاسخی مناسب دادند. پادشاه فرانسه لویی چهاردهم دعوت پاپ را برای یاری برادران دینی اش بر ضد ترکان- با وجود روابط دوستانه اش با باب عالی اجابت کرد.

او امیران آلمان متشکل از خاندان اوسبرگ( اتحاد راین) را که هم پیمان او بودند وادار ساخت تا 20 هزار جنگجو را زیرفرمان امپراتور آلمان قرار دهند. این اقدام دربار وین را که پیوسته درصدد احتراز از جنگ بود و به گفت و گو با عثمانیها تمایل داشت به دردسر انداخت. اما کاسه صبر سلطان لبریز گردید و به نیروهایش فرمان داد که در آوریل 1663 م به مجارها حمله کردند، و حتی خود وین را در معرض تهدید قرار دادند. امپراتور نه تنها اتحاد راین بلکه سوئد را نیز به کمک خواست. پادشاه مجارستان در رأس نیروهایش در دو جنگ بزرگ (در کوه «قدیس گوتارد» بر ساحل رودخانه زاب) بر عثمانیها پیروز گشت. اما اندکی بعد در سال 1665 م با آنها پیمان صلح امضا کرد تا بتواند در مقابل سیاستهای فرانسه ایستادگی کند
.

عثمانیها موفق شدند یک بار دیگر تمام نیروهای خود را در کرِت، جایی که محاصره قندیه ناتمام مانده بود، وارد کنند. مردم ونیز پیوسته از فرانسه تقاضای پشتیبانی می کردند اما پادشاه لویی چهاردهم (4) تمایلی به تحریک باب عالی و برخورد با آن نداشت. او به طور رسمی - در استانبول- از ارائه هرگونه کمکی به امپراتور پوزش خواست. علاوه برآن دولت عثمانی از اقدامات خصمانه پادشاه فرانسه بر ضد مسلمانان در مغرب- آفریقای شمالی- به ویژه پس از اشغال شهر جَیجَل در 23 ژوئیه 1664 م در خشم بود. هرچند که نیروهای فرانسوی تا بیش از 31 تشرین اول همان سال موفق به حفظ شهر نگشتند. همچنین ناوگان لویی در سال 1665 م بر الجزایر و تونس آتش گشود.

به این ترتیب پس از صلح اکس لاشاپل (5)، لویی جز به برخی افسران، اجازه پیوستن به خدمت ونیز را نداد. ونیزیها ناگزیر بودند که تا تابستان 1669 م منتظر کمک وی بمانند. دراین سال ناوگان فرانسوی متشکل از هفت هزار جنگجو از راه دریا عازم کرِت گردید. اما این نیرو نیز موفق به آزادسازی دژ محاصره شده ای که پیشتر کمک امپراتور آلمان و دوک برونزیک را رد کرده بود نگشت. محافظان قندیه ناگزیر در 6 سپتامبر 1669 م تسلیم گردیدند و به موجب پیمانی که میان طرفین بسته شد، ونیزیها از جزیره کِرِت عقب نشستند.
 
محاصره وین


2-وضعیت خاص پیش از نبرد

الف-در مرزهای سرزمین مجارستان

عثمانیها پس از تقویت جناح جنوبی خود در شرق دریای مدیترانه فرصت یافتند تا با تهدیدهای شمال شرقی مقابله کنند. در سال 1668 م رهبر قفقازی «دورو- شنکو» که پیش از آن تابع دولت لهستان بود، زیر پرچم باب عالی درآمد. اما دولت عثمانی در سال 1672 م پس از حصول اطمینان از عدم دخالت پادشاه فرانسه (لویی چهاردهم) در این مسأله از لهستان خواست از اکراین عقب نشینی کند.

چون ماه سپتامبر فرا رسید پادشاه لهستان «میکال» با سلطان عثمانی محمد چهارم پیمان صلحی امضا کرد که به موجب آن میخال از بودولیا و اوکراین عقب نشینی کرد. این درحالی بود که لهستان پیش از آن در یک محاصره کوتاه مدت دژ قامنج را در مرز از دست داده بود، اما مارشال سوبیسکی (6) این معاهده را در سال بعد نقض کرد و در 11 تشرین دوم (نوامبر) در چوزیم (7) به پیروزی رسید.

اندکی پس از آن میکال از دنیا رفت و سوبیسکی با عنوان «حنای سوم» بر تخت لهستان نشست. اما او در حمله های آتی به هیچ پیروزی دست نیافت. وی پس از آنکه در سال 1676 م با تکیه بر پیروزی قبلی خود در لوویج(8) درصدد عبور از دنیستر برآمد، نیروی ده هزار نفری او در «زوراونو»(9) به محاصره درآمدند؛ و او ناگزیر پیمان صلحی را امضا کرد که به موجب آن بار دیگر از بخش اعظم بودولیا و اوکرانیا عقب نشینی کرد.

امپراتور عثمانی صلح با لهستان را پذیرفت و به دلیل اختلافاتی که در این دوره میان روسیه و باب عالی بروز کرد درصدد کسب پیروزی برنیامد. این اختلاف اندکی بعد تبدیل به تهدید گردید. علت آن ادامه یافتن پشتیبانی عثمانی از قفقازی‌ها بود که سالیانی دراز در اکراین بر ضد روسیه می جنگیدند. سرانجام کار به جنگ میان عثمانی و روسیه انجامید و طرفین در جنگهای خونبار زیانهای بسیاری متحمل شدند، تا آنکه به موجب پیمان صلح 1681 م روسیه بر کِیف و نواحی پیرامون آن چیره گشت. به دنبال آن مدنیت «کِیف» شکل گرفت که فرماندهی جنگ بر ضد عثمانی و بازپس گیری متصرفاتش را عهده دار بود.
 

محاصره وین


ب-محاصره وین

بزرگان مجار(و در رأس آنها کنت تکُلی) به محمد چهارم پیشنهاد دادند که آنچه از مجارستان که در تصرف اتریس باقی مانده آزاد سازد و آنان در مقابل، سالانه جزیه بپردازند. ارتش عثمانی که پیش از نهایی شدن درگیری در کریت و جبهه روسیه توان تحرک در غرب را نداشت، به محض امکان تحقق استقرار در دو جبهه، سلطان ارتشی را بسیج کرد و از بلگراد به جنگ امپراتور رفت(مه 1683 م ). ارتش امپراتوری اتریش که به رسیدن کمکهای جدید چشم دوخته بود، تنها به گذراندن وقت در «وین» بسنده کرد. از آن سو نیروهای ارتش عثمانی ارتش مجارها را تعقیب کرد و به وین رسید. حلقه محاصره شهر در روز 17 ژوئیه به فرماندهی صدراعظم عمر مصطفی تکمیل شد و وین در معرض چنان تهدید دشواری قرار گرفت که نزدیک بود تن به تسلیم بدهد.

جنگهای پراکنده ای صورت گرفت که به پیروزی منتهی نگشت. در همین دوران دشوار ارتش بزرگی از آلمان همراه یگانهایی از لهستان وارد میدان گردید. تهدیدهای پادشاه فرانسه، لویی چهاردهم، مبنی بر توقف ارتش آلمان و هم پیمانانش سودی نبخشید و این ارتش پیشروی خود را تا کاهلنبرگ ادامه داد و در آنجا سپاه عثمانی را به سختی درهم شکست(12 سپتامبر).

عمر مصطفی که ادامه محاصره وین و مقابله با ارتشهای متحد را در توان خویش نمی دید، ناگزیر از محاصره وین دست کشید. به این ترتیب ارتش اتریش از خطر رهید، اما طرفین یعنی ترکها از یک سو و آلمانیها و اتریشها از سوی دیگر موفق به تغییر سرنوشت جنگ نشدند. ارتش عثمانی پس از تحمل خسارتهای فراوان برای تجدید سازمان خود نیاز به زمان طولانی داشت. در همین حال میان آلمان و پادشاه مجارستان، سوبیسکی، بر سر خواسته های وی اختلاف بروز کرد. برای رفع هر چه سریع تر اختلاف پاپ وارد عمل گردید و موفق شد طرحی را برای جدایی کامل مجارستان از ترکان عثمانی تنظیم کند. ونیز نیز به پیمانی که 5 مارس 1684 م بسته شد پیوست.

نیروهای متحد توانستند که در پی این شکست، نیروهای عثمانی را در سرزمین مجارستان شکست دهند. پس از آن نیروهای امپراتوری آلمان در 1686 م در مقابل دروازه های بوده ظاهر گشته آن را مدت دو ماه کامل محاصره کردند. این شهر به دست آلمانها نماند و عثمانیها نیز پس از 145 سال استفاده از آن به عنوان پایگاه حکومت عثمانی در مجارستان آن را ترک گفتند.

ونیزیها از شکست عثمانیها استفاده کرده و در سال 1687 م آتن را به اشغال خود درآوردند، ولی عثمانیها آنان را در سال بعد بیرون راندند. لهستانیها میان سالهای 1684 تا 1687 م برای بازپس گیری کامنگ کوشیدند ولی توفیقی کسب نکردند. روسیه نیز به جمع کشورهای متحد پیوست، اما تلاش این کشور برای تصرف شبه جزیره قرم با شکست کامل رو به رو گردید.
 
محاصره وین
 

3- نتایج محاصره وین

الف-نتایج سیاسی

پس از آنکه خبر شکست ارتش عثمانی به فرماندهی رسید درصدد انتقام برآمد و نیروهایش را در سال 1687 م بر ضد نیروهای متحد در موهاگ «موهاکس»(10)مجارستان وارد میدان کرد.

اما این بار نیز نیروهای عثمانی شکستی سخت تر از پیش خوردند. در پی آن انقلابی بروز کرد که دامنه اش تا پایتخت ( استامبول) کشیده شد. در کنگره علما که در 8 تشرین دوم(نوامبر) در ایاصوفیه تشکیل گردید تصمیم به خلع سلطان محمد چهارم گرفته شد و به توصیه مصطفی پسر احمد کوپرلی، نایب صدر اعظم، برادرش سلیمان دوم به جای او تعیین گردید. در تابستان سال بعد نیروهای امپراتوری به بلگراد حمله کردند و در تهاجم 6 سپتامبر 1688 م آن را به تصرف درآوردند.

دربار امپراتوری از مدتها پیش در صدد تهیه طرحهای اخراج عثمانیها از سرتاسر اروپا برآمده بود. اما عثمانی‌ها موفق شده بودند بار دیگر نیروهایشان را در نوامبر 1689 م گرد آورند؛ و این هنگامی بود که پس از شکست سخت نیروهای عثمانی در نیچ(11) ریاست حکومت به صدر اعظم جدید یعنی مصطفی پسر احمد کوپریلی رسید. صدر اعظم مصطفی نیروها را تجدید سازمان کرد و بخت با او یار بود که توانست در 8 تشرین اول (اکتبر) 1690 م بلگراد را بازپس گیرد.

سرانجام در 1695 م سلطان مصطفی دوم به جای عمویش احمد دوم به تخت نشست و فرماندهی کل مجارستان را خود به عهده گرفت. او از قدرت صدر اعظم که مدت پنجاه سال زیر سلطه خانواده کوپریلی(12) بود کاست. او موفق شد تمشوار(13) را آزاد سازد. اما امیر اوجین (14) حاکم سافو موفق شد سپاه عثمانی را در «زنطه» واقع در ساحل رودخانه «تیس» در 11 سپتامبر سال 1696 م شکست دهد. در اینجا زمام امور را مرد دیگری از خاندان کوپریلی یعنی «عموجه زاده حسین» به دست گرفت.

در همین دوره قیصر پطرس(15)نیز جنگ بر ضد عثمانیها را آغاز کرد و در سال 1696 م موفق به گشودن آزوف- آزاق- گردید. سلطان میانجیگری پیشنهادی بریتانیا و هلند را پذیرفت و به دنبال آن در 26 ژوئن 1699 م پیمان صلحی در در کارلوچ به امضا رسید. طبق این پیمان باب عالی ناچار شد از ترانسلوانیا تا تمشوار به نفع خاندان هابسبورگ بیرون رود و مجارستان را تقریباً به طور کامل و بخش اعظم اسلوونی (16) و کرواسی را نیز تخلیه کند. همچنین باب عالی ناگزیر شد تا از کامنگ و همه جاهایی که در بودولیا فتح کرده بودند و نیز از اوکراین عقب نشینی کند، درحالی که ونیزیها از موره و چند جای دیگر در دلماسیا دست کشیدند. حقیقت این است که سلطان پس از آن به ادرنه عقب نشست و اندکی بعد شورشی برپا شد که وی را ناچار ساخت به نفع برادرش احمد کنار رود.
 
محاصره وین


با عقب نشینی از آزوف که پس از معاهده کارلوویچ به انجام رسید، درهای دریای سیاه به روی قیصر گشوده شد. درحالی که تا این هنگام جزو قلمرو عثمانی به شمار می رفت.

اینک شارل دوازدهم (17) به صورت دشمن خطرناک دولت عثمانی درآمده بود و باب عالی درصدد ایجاد روابط حسنه با او برآمد. تا آنجا که پس از شکست وی در بولتاوا در دژ بندر عثمانی او را در پناه خویش گرفت. اما پس از آنکه در اواخر سال 1710 م از توافق با قیصر برای بازگشت شارل دوازدهم به کشور سوئد ناکام ماند، برای جنگ با او آماده گردید.

به این ترتیب قیصر پطرس ناگزیر شد عملیات نظامی خویش را در نواحی دریای بالتیک آغاز و به تدریج به سوی جنوب یپشروی کند. نیروهای عثمانی در ساحل رودخانه بروت در انتظارش بودند، به طوری که در معرض نابودی کامل قرار گرفت.

همین امر او را وادار ساخت تا معاهده ای را به امضا برساند که به موجب آن روسیه از دریای آزوف عقب نشینی کند و دژهای طغیان (تاگانروگ) را به طور کامل نابود سازد. با اینکه این معاهده به طور کامل موافق مصالح باب عالی نبود با آن موافقت کرد. به این دلیل که می خواست آن نواحی ای را که به موجب معاهده کارلوویچ از دست داده بود بازپس گیرد
.

در سال 1714 م بر اثر اختلافی که در کوه سیاه پیش آمد باب عالی به ونیز حمله کرد و اندک زمانی بعد این جمهوری متصرفاتش را در موره و جزایر آرکیبل از دست داد. امیر اوجین دست به کار گرفتن آخرین دژهای عثمانی در سرزمین مجارستان می گردد و در سال بعد خود بلگراد را به تصرف درمی آورد. بار دیگر دولتهای اروپایی مداخله کردند و پیمان پازاروویچ(18) در روز 21 تموز سال 1718 م بسته شد. به موجب این پیمان باب عالی به نفع امپراتور از بلگراد و کل مناطق آن تا مصب رودخانه دانوب عقب نشست و ونیزیها در مقابل از موره دست کشیدند.

 

محاصره وین


ب- نتایج نظامی

نتایج سیاسی پیش گفته نشان می دهد که محاصره وین و ناکامی عثمانیها در گشودن آن نشان زوال قدرت نظامی عثمانی بود. عثمانیها در طول مراحل پیدایش و تحولشان برخی شکستها را متحمل شده بودند، اما با حصول یک پیروزی بزرگ تر از شکست سربلند بیرون می آمدند. اما شکست محاصره وین سرآغاز مجموعه ای از شکستهای پیاپی بود که نیروهای ترک متحمل زیانهای فراوانی گشتند، بدون آنکه بتوانند حتی یک پیروزی که با این شکستها برابری کند کسب نمایند.

براین اساس می توان محاصره وین را نقطه تحول سرنوشت سازی برشمرد که طی آن امپراتوری عثمانی از تهاجم استراتژیکی به دفاع استراتژیکی روی آوردند.

در مقابل، تحول دیگری نیز در هرچه بزرگ تر شدن نیروهای امپراتوری عثمانی پدید آمد. روسیه درصدد اشغال مرکزی برآمد که به وی اجازه می داد بر روابط و توازن قوا تأثیر بگذارد. همین طور قدرت سوئد در کنار قدرت مجارستان فزونی یافت. رژیمهای مستقل دیگری شکل گرفت که اندکی بعد آنها نیز به مراکز قدرت نیرومندی تبدیل گشتند مثل ایتالیا، علاوه بر مراکز جدیدی مثل اسپانیا و مراکز قدیم چون انگلستان و فرانسه.

نیز پی جویی رویدادها نشان می دهد که مراکز جدید قدرت بر پایه تحول قدرتهای نظامی زمینی و دریایی خود تکیه کردند. با وجود قدرت نظامی مطلوبی که در اختیار امپراتوری عثمانی بود، این نیروها نتوانستند همپای تحولات نیروهای مجار حرکت کنند. روسیه توپخانه را متحول ساخت و به کارگیری آن را به مراتب بیش از عثمانیها توسعه داد. در مورد نیروی دریایی نیز به همین شیوه عمل کرد. این کار موجب شد که سلاطین عثمانی به دلیل نداشتن قدرت نظامی تحول یافته ای همانند غربیان، به همه خواسته های آنان تن دهند.

پی نوشت ها :

1-تاریخ الشعوب الاسلامیه، کارل بروکلمان، دارالعلم للملایین، ص 427-429.
2-عقبه اداری همراه ارتش عثمانی در محاصره وین به سال 1529 م متشکل بود از 22 هزار شتر با بار آرد، به اضافه همین شمار استر برای حمل خوار و بار اداری ارتش و حمل توپهایی که شمار خدمه آن در دوران بایزید و سلیم اول به هزارنفر می رسید.
 
محاصره وین

3-محمد کوپریلی(1576-1661)منسوب به کوپری واقع بر ساحل قزل ایرماق نزدیک آماسیه. نیای وی از آلبانی به آنجا مهاجرت کرد و چنین به نظر می رسد که او برای نخستین بار به عنوان یک بنده وارد خدمات نظامی گردید، اما اندکی بعد به خدمات دولتی پرداخت. او خزانه دار صدراعظم بود. سپس والی(پاشای) دمشق و طرابلس شام و قدس گردید. تا آنکه پس از آن به پایتخت بازگردد و به وزارت برسد. پس از رسیدن به این منصب عالی، دشمنان او موفق شدند بر ضد وی توطئه کنند و او را به بازگشت به وطن نخستش ناچار گردانند. سپس صدراعظم- نخست وزیر- محمد پاشا مشهور به بوینی اکری (گردن کج) وی را از آنجا به پایتخت فراخواند. او در 22 ایلول(سپتامبر) سال 1656 م در سن هشتادسالگی به منصب صدراعظمی دست یافت و با سلطان شرط کرد که باید قدرت مطلق و نظارت برهمه پستها و دوایر را به او بدهد. او موفق گردید در چارچوبی تشکیلاتی فراگیر امپراتوری را نیرومند سازد، اما راهی خونین را پیمود. پسر وی پس از مرگش اصلاحات او را بدون جنگ و خونریزی ادامه داد.

4-لویی چهاردهم یا «لویی بزرگ» در سال 1638 م در سن جرمان-آن لای - به دنیا آمد. او درفاصله سالهای 1643-1715 م حکومت را در آغاز زیر سلطه نخست وزیر خود مازاران عهده دار بود که از روش سلف خود -ریشلیو- پیروی می کرد. سپس لویی در 1661 م در مقابل هیئت دولت با بر زبان آوردن عبارت مشهور «من دولت هستم» اعلان کرد که می خواهد حکومت را به طور مطلق به دست گیرد. پس از آن ارتش و نیروی دریایی را تجدید سازمان کرد و در چندین جنگ که موجب تحقق وحدت و عظمت فرانسه گردید، شرکت جست. اما چند درگیری دیگر قدرتش را مستهلک ساخت. بارزترین آنها جنگ بر ضد اسپانیا بود که به صلح اِکس لاشاپل Aix Lachapelle منتهی گردید. به موجب این صلح اوم در سال 1668 م بر فلاندر دست یافت. پس از آن جنگ با هلند بود که به صلح نیمیج Nimegue منتهی گشت و به موجب آن فرانسه در سال 1678 م بر لافرانش کومیت دست یافت. سپس جنگ اوگسبورگ بود که به پیمان 1697 م ریسویک Ryswick منتهی گردید. پس از آن جنگ وراثت اسپانیا بود که به پیمان 1713 م اوتریخت utrecht و پیمان 1714 م راستدتت. دو باد Rastadtet de Bad منتهی گردید.

5- اکس لاشاپل -شهر آخن Aachen آلمان و پایتخت شارلمان بود.
6-مارشال سوبیسکی Sobieski (jeaniii( پادشاه لهستان از 1673 تا 1696 م. وی در چند نقطه بر عثمانیها پیروز گردید. او وین را که در محاصره قره مصطفی بود به سال 1683 م آزاد ساخت و از سوی غربیها قهرمان ملی به شمار آمد. وی از متولدان اولیسکو Olesko( 1629- 1696 م ) است و 67 سال عمر کرد.
7- خوتین Choczim یا Chocim یا Hotin از شهرهای صربستان Bessarabie واقع بر ساحل رودخانه دنیستر. این شهر هرگز از شهرهای رومانی نبود، و امروزه در مولداوی Moldavie واقع است. سوبیسکی در 1673 م درآنجا بر عثمانیها پیروز شد.

8-لوویج- Lwow یا لوو Lvov به آلمانی Lemberg یکی از شهرهای اتحاد شوروی (پیشین)در ناحیه اوکرانیا واقع در میان بوگ Bug و دنیستر Dniester. شارل دوازدهم در 1075 م آن را تصرف کرد و در 1914م به تصرف روس درآمد. آلمان در 1915 م برآن چیره شد و در سال (1922 - 1939 م ) به شهر بولونیا تبدیل گردید.
9-زوراونو Zurawno شهری در اکراین (گالیسیه Galicie) واقع بر ساحل رودخانه دنیستر.
10-موهاگ یا موهاکس Mohacs از شهرهای مجارستان واقع بر ساحل دانوب نزدیک یوگوسلاوی. در آنجا بود که سلیمان دوم بر لویی دوم پادشاه مجارستان در 1526 پیروز شد و شارل دولورین Charles Delorraine در 1687 م بر ترکان عثمانی پیروز گردید.

11-نیچ (Nich) Nish از شهرهای یوگوسلاوی (در صربستان) واقع بر ساحل رودخانه موراوا Morava.
12-خاندان کوپرلی Koprulu.
13-تمشوار Timishoara(Temesvar) شهری واقع در رومانی بر ساحل رودخانه بیجا Beja.
14- امیر اوجین (Carijnan) Eujene-De-savdie از فرماندهان مشهور ارتش امپراتوری -پسر اوجین موریس پادشاه سافوا( کنت سواسون و اولیپ مانسینی) تولد یافته در پاریس (1663-1736) از فرماندهان بزرگ جنگ در روزگار خویش. او با ترکان عثمانی جنگید و سپس در جنگ وراثت اسپانیا (1700- 1713م) شرکت جست. او بر مالبلاکیه پیروز شد و سپس از فرمانده فرانسوی فیلار شکست خورد.

15-پطرس یکم: pierre ler امپراتور روسیه از 1682-1725 م از متولدان مسکو (1672-1725م). او برای تحول روسیه کوشید و ارتش نیرومندی که سازمان داد وی را در تحقق پیروزی بر ارتش سوئدی در نبرد 1709 م پولتاوا Poltava یاری داد. او ناچار شد در سال 1711 م آزوف را به عثمانیها بازگرداند، اما به موجب پیمان نیستادت Nystadt در سال 1721 م برلیوونیا، دایستونیا و فنلاند دست یافت.
16-اسلوونی Slovenia: Slovenieیکی از جمهوریهای اتحادیه یوگوسلاوی. مساحت آن 16/229 کیلومتر مربع و پایتخت آن لجوبلجانا Ljubljana است.
17-شارل دوازدهم Charles Xll پسر شارل یازدهم. او در استهکلم به دنیا آمد (1682-1718م) در چند جنگ شرکت کرد که بارزترینشان ضد دانمارک- در کپنهاگ - در سال 1700 م بود. در ناروابر نیروهای روسیه و بر نیروهای اوگست وم-پادشاه بولونیا- در کیسو Kissow به سال 1703 م پیروز گردید. او ارتش خویش را به جنگ پطرس یکم (بزرگ) اعزام داشت اما در بولتا به پیروزی نرسید. سپس به احمدسوم پادشاه عثمانی پناه برد که از او پشتیبانی کرد تا در 1713 م به کشورش بازگردد، اما در اثنای محاصره فردریک شالد Fredrik shald (Halden) به ضرب گلوله کشته شد.
18-پازا روویچ (passero) passarovitz قله ای در بلندیهای بخش جنوب شرقی سیسیل دریادار بینگ در سال 1718 م در آنجا بر اسپانیاییها پیروز گردید.

منبع:کتاب روزهای سرنوشت ساز در جنگ های صلیبی



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما