عادی سازی اصطلاحات

[ Political andEconomic Normal ization . ]این عادی سازی، عبارت است از شکل دادن به رابطه میان اسرائیل و کشورهای عربی به طوری که به صورت عادی درآید. اسرائیل بر اینکه عادی سازی روابط سیاسی و اقتصادی باکشورهای عربی شرط اصلی تحقق صلح در خاورمیانه است تأکید و پافشاری می کند. لیکن در مفهوم و عمل یک نارسایی اصلی وجود دارد. عادی سازی سیاسی و اقتصادی میان دوکشور باید به طور عادی برقرار شود و این امر در مورد رژیم
سه‌شنبه، 26 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عادی سازی اصطلاحات

عادی سازی اصطلاحات
عادی سازی اصطلاحات


 






 

مصادیق عادی سازی
 

۱. عادی سازی سیاسی و اقتصادی
 

[ Political andEconomic Normal ization . ]این عادی سازی، عبارت است از شکل دادن به رابطه میان اسرائیل و کشورهای عربی به طوری که به صورت عادی درآید. اسرائیل بر اینکه عادی سازی روابط سیاسی و اقتصادی باکشورهای عربی شرط اصلی تحقق صلح در خاورمیانه است تأکید و پافشاری می کند. لیکن در مفهوم و عمل یک نارسایی اصلی وجود دارد. عادی سازی سیاسی و اقتصادی میان دوکشور باید به طور عادی برقرار شود و این امر در مورد رژیم شهرک نشین صهیونیستی به دلیل ساختار غیر طبیعی اش صدق نمی کند. حکومت صهیونیستی خود را دنباله تمدن غرب می داند که در شرق عربی است و در عین حال شرقی هم نیست. این حکومت همچنان یک مجتمع شهرک نشین است، نه حکومت شهروندانی که در درون مرزهای آن زندگی می کنند.قانون بازگشت، به یهودیان جهان حق می دهد به اعتبار اینکه فلسطین سرزمین اجدادشان است به آنجا باز گردند؛ در جایی که اجدادشان دو هزار سال پیش آن را رها کرده اند. در عین حال برای فلسطینی هایی که چند سال پیش به دلیل ترور و فشار مستمرّ مجبور به ترک وطن خویش شده اند، چنین حقی وجود ندارد!همچنین ساختار غیر طبیعی این حکومت در رابطه حکومت صهیونیستی با سازمان صهیونیسم و سازمان یهود به خوبی دیده می شود. این رابطه ای غیر طبیعی است که در هیچ حکومت دیگری مانند ندارد. اسرائیل تنها حکومت جهان است که در سازمان ملل عضویت مشروطدارد و شرط آن عبارت از اسکان دوباره آوارگان فلسطینی در سرزمین آنان است، در حالی که هیچ نشانه ای بر عملی شدن این شرط در آینده نزدیک وجود ندارد.غیر طبیعی بودن ساختار اسرائیل در رابطه اش با فلسطینی ها نیز آشکار است. این رژیم به طور پیوسته به شکل مجازی و حقیقی تلاش می کند آنان را محاصره کند، و ماهیت قومی آنان را تضعیف کند. آنان را با زور سلاح سرکوب کند؛ از آنان به عنوان عنصری بشری و بازارکالاهای خود بهره کشد. غیرعادی بودن در رابطه این حکومت با جهان عرب نیز به چشم می خورد. جهانی که از نگاه این حکومت «منطقه» به شمار می رود؛ یعنی مکانی صرف که نه تاریخ دارد و نه رویکرد. به همین رو آن را بازاری برای کالاهای خود و منبع مواد خام ونیروی کار ارزان می شمرد. از این رو به جای «بازار مشترک عربی» از آن به عنوان بازارخاورمیانه یاد می کند. به دلیل همین امور، تلاش برای عادی سازی روابط با کشورهای عربی بی فایده است و با ساختار غیر طبیعی و نامأنوس رژیم صهیونیستی در تقابل می باشد. این امری است که در رفتار غیر طبیعی این رژیم به طور کامل جلوه گر است.

۲. عادی سازی معرفت شناختی
 

[ ۱.Epistemol ogicalNormali zation. ]«عادی سازی معرفت شناختی» در اینجا به معنای تلاش برای دادن رنگ طبیعی به پدیده ای است که ویژگیهای منحصر به فرد و استثنایی دارد، به گونه ای که گویا این پدیده وابسته به الگویی کلی و تکرارپذیر است در حالیکه واقعیت چنین نیست و از این رو در چارچوب آن پدیده قابل ادراک وتخیل و بررسی می باشد. به باورما گفتمان سیاسی عربی در تحلیل پدیده صهیونیسم در دو تنگنا قرار گرفته است:الف) اغراق در تخصیص شرارتها تا سرحدّ «مسلّم انگاری»؛ این ویژگی گفتمان یهودستیزمعتقداست یهود منشأ همهء شرارتهای جهان است و حکومت صهیونیستی نمونه عملی دسیسه ازلی صهیونیسم است. این گفتمان، پدیده صهیونیسم را از دنیای پدیده های بشری خارج می کند و وارد دنیای پدیده های شیطانی می سازد. در نتیجه ستیز و نزاع با آن پایانی ندارد واین همان منازعه پیوسته و همیشگی است میان نیروهای خیر و شرّ وجود داشته و دارد.ب) اغراق در تعمیم و کنارزدن ویژگیهای خاص؛ این ویژگی گفتمانی است که خود را«علمی» و «عینی گرا» می خواند و معتقد است که حکومت صهیونیستی مانند دیگرحکومت ها حکومتی دموکراتیک است. بنابراین سخن از حکومت صهیونیستی سخنی کلی ازقدرت نظامی و اقتصادی دشمن می باشد بدون توجه به پیچیدگی های خاص پدیده صهیونیسم.این اغراق و مبالغه در تعمیم به نام علمی و عینی گرایی، به عادی سازی رژیم سیاسی اسرائیل منجر گردید؛ یعنی تلاش برای مطالعه این رژیم به عنوان رژیمی سیاسی و عادی، ازهمان مقوله های کلی تحلیلی استفاده می شود که در مطالعه دیگر رژیم های سیاسی جهان غرب به کار می رود. گویا این رژیم سیاسی اسرائیل در ذات خویش با دیگر رژیم های سیاسی هیچ تفاوتی ندارد؛ به همین دلیل سخن از رژیم دو حزبی در دموکراسی اسرائیلی به میان می آید؛ سخن از اینکه اسرائیل و انگلیس هر دو قانون اساسی ندارند یا رژیم سیاسی دراسرائیل از الگوی دوجانبهء انگلو - آمریکایی پیروی می کند نه از الگوی متکثرتر اروپایی؛ یاسخن از اینکه اتحادیه های کارگری در اسرائیل مانند اروپا و بر خلاف ایالات متحده صاحب قدرت می باشند به میان می آید.دانشمندان علوم سیاسی عرب که چنین دیدگاهی را پایه ریزی می کنند هم از لحاظ اخلاقی وهم معرفت شناختی دچار اشتباه می شوند.از منظر معرفت شناختی می توان گفت که نوع توصیف آنان از پدیده صهیونیسم، توان چندانی برای تحلیل و تفسیر پدیده ای چون سازمان صهیونیسم و یا نقش سازمان یهود را که به ساکنان یهودی حکومت صهیونیستی کمک و در مقابل اعراب را تبعید می کند، نداردچون در هیچ «دموکراسی» دیگری مانند این سازمان وجود ندارد. همچنین این دیدگاه توانایی تفسیر قانون بازگشت و کثرت حمایت های فراوان مادی و معنوی جهان غرب ازرژیم صهیونیستی را ندارد؛ همان طور که دانشمندان عرب در حوزه سیاست در جنبه اخلاقی و مبارزاتی نیز اشتباه می کنند، زیرا چگونه می توان از دموکراسی ای سخن گفت که براشغال یک سرزمین متکی است و ساکنانش را یا می کشد یا بیرون می راند و به باقیمانده شان نیز اجازه فعالیت سیاسی نمی دهد؟! شکست ادراکی معرفت شناختی تفسیری در اینجا درست همان شکست اخلاقی مبارزاتی است، چرا که عادی سازی، شرایط ویژه رژیم صهیونیستی - به عنوان رژیم شهرک نشین اشغالگر - را از دیدها پنهان می سازد. این حقیقت را نیز پنهان که شهرک نشینی و اشغالگری رژیم صهیونیستی و تکیه کامل آن بر حمایت غرب، اساسنامه ای است که بر حرکت و روند این رژیم در گذشته و حال حاکم بوده و هست و نبود قانون اساسی در اسرائیل را تا به حال و نیز اهمیت و محوریت قانون «بازگشت» را تفسیر و تحلیل می کند وبرای ما روشن می کند که احزاب اسرائیلی در اساس حزب نیستند، بلکه سازمانهای فراگیرشهرک نشینی هستند و وظایفی ایفا می کنند که احزاب سیاسی در کشورهای دیگر چنین وظایفی ندارند. تأمین مالی آنها به وسیله سازمان صهیونیسم جهانی صورت می گیرد و این شهرک نشینی اشغالگر تفسیر کننده حجم بالای حمایت امپریالیسم از اسرائیل و نقش اسرائیل به عنوان حکومتی کارکردی است.پدیده ای مانند کیبوتس[ . ztubbiK واژه ای عبری به معنای انجمن که بر شهرک های تعاونی در بر گیرنده گروهی از شهرک نشینان صهیونیست اطلاق می شود. شمار این گروه از ۴۵۰ تا ۶۰۰ عضو می باشد. البته گاه این میزان به هزار تن نیز می رسد. (ر.ک: موسوعة الیهود و الیهودیهة و الصهیونیة، د. عبدالوهاب المسیری، ج ۷، ص ۱۴۲)]ها، مزرعه های گروهی و نظامی کردن جامعه اسرائیل، طبیعت شهرک نشینی و اشغالگر حکومت صهیونیستی، اتکای کامل هستی و بقای این رژیم به ایالات متحده و میزان درک متفاوت صهیونیست ها از این واقعیت، همان چیزی است که رفتار، جنگ و صلح آنان و نیز آنچه را که از ما دریغ می دارند و آنچه را که به ما می دهند تعیین می کند. در نظر گرفتن این ابعاد خاص موجب می گردد فرآیند عادی سازی روشمندمعرفت شناختی به فرآیند ناآگاهانه توجیه و دادن مجوز به وجود صهیونیستی و نوعی مشروعیت به آن مبدل گردد.

۳. عادی سازی اصطلاحات
 

[ ۱.Normal izationofTermi nology. ]گفتمان سیاسی عربی تلاش کرد تا با ویژگیهای انحصاری و کلی پدیده صهیونیسم، تعامل داشته باشد. این پدیده برای ملت عرب - چه در فلسطین و اعراب خارج از فلسطین - کاملاًتازگی داشت به این معنا که یک گروه انسانی در زیر بیرق استعمار انگلیس بیاید و به تدریج سرزمین اعراب را یا با زور نظامی یا با خرید اراضی (به طور مستقیم از مالکان بزرگ و یا به طور غیر مستقیم توسط دلال ها) اشغال کند. سپس این گروه مهاجم انسانی در یک شب به حکومتی تبدیل شود که بر بخش بزرگی از فلسطین سیطره یابد؛ آنگاه ساکنان اصلی را اخراج کند و در تمامی مورد حمایت همه جانبه جهان غرب گردد.با آنکه تجربه شهرک نشینی صهیونیستی در بیشتر ابعادش پدیده ای منحصر به فرد می باشد،در برخی ابعاد نیز با دیگر پدیده ها مشترک است. این پدیده بخشی از حمله استعمار است که در برخی کشورهای عربی شکل استعمار نظامی مستقیم به خود گرفت. لذا شاهد تجربه مصر، سودان، عراق و یمن از استعمار انگلیس و تجربه سوریه، لبنان، مراکش و تونس ازاستعمار فرانسه و تجربه لیبی و سومالی از استعمار ایتالیا می باشیم. همچنین این تهاجم استعماری، شکل استعمار شهرک نشین فرانسوی در الجزایر را به خود گرفت و استعمارانگلیس شکل استعمار اشغالگر شهرک نشین در جنوب سودان را به خود می گیرد. در آنجاسودانیهای (ترانسفر) مسلمان را منتقل نمودند و جنوب سودان از اعراب خالی کردند. (به زبان آلمانی: nierbarA )در تلاش گفتمان عربی برای تشریح ویژگیهای فردی و عمومیِ تهاجم صهیونیستی، اولین اصطلاحی که به کار رفت «اسرئیل المزعومة[ . اسراییل ادعاشده دروغین ] بود این اصطلاح توان اندک تحلیلی را ندارد وتنها نشانگر عدم تأیید اعراب از آن چیزی است که رخ داده؛ اصطلاحات مشابهی چون «شذاذالآفاق[ . مردم غریب ] نیز پیدا شد. این اصطلاح در فلسطین به کار برده شد تا به تلاش شهرک نشینان صهیونیست برای بسیار ناچیز نشان دادن پدیده حمله صهیونیستی، اشاره داشته باشد. این اصطلاح در تفسیر پدیده نداشتن اصالت که ویژگی جوامع شهرک نشین می باشد موفق بوده است. اما از نیمه دهه پنجاه میلادی سخن از اسرائیل به عنوان «مخلب القط[ . چنگال گربه.] برای استعمارغرب (این اصطلاح بعداً در عبارت اسرائیل به عنوان حاملة الطائرات[ . حامل هواپیماها.] استمرار یافت) و«قاعدة للاستعمار الغربی[ . پایگاه استعمار غربی.] به میان آمد. این اصطلاحات تا اندازه ای به طبیعت کارکردی پدیده صهیونیسم نزدیک است.گفتمان عربی در تلاش برای نامگذاری حکومت اسرائیل همچنان دچار بی ثباتی است،گاهی آن را «حکومت صهیونیستی» و گاهی «حکومت یهودی» می نامد و برخی دیگر آن را«حکومت عبری» می خوانند. ما اصطلاح «حکومت یهودی» را به کار نمی بریم مگر اینکه سیاق بحث ما را ناچار نماید؛ چرا که این اصطلاح ارزش تشریح و یا تفسیر پذیری ندارد،چونکه نمی توان رفتار اسرائیل را با استناد به تورات و تلمود تفسیر نمود. همچنین اصطلاح «حکومت عبری» را به کار نمی بریم چون مفهوم و دلالتی ندارد و نیز تلاش می کند تاحکومت صهیونیستی را عادی کند، چرا که این اصطلاح وجود فرهنگ و هویت عبری بامنافع قومی مشخص را برای اشغالگران لحاظ می کند؛ در حالی که این امر تا اندازه زیادی اختلافی است. حکومت صهیونیستی هنوز ادعا می کند که حکومت تمام یهودیان جهان است، در حالی که بدون شک این حکومت جامعه مهاجرین غیر مستقر است. هویت آن مشخص و تعریف نشده و هنوز سرزمین فلسطین را در اشغال دارد و بازگشت فلسطینی ها رانمی پذیرد. بنابراین ما به اسرائیل به عنوان «حکومت صهیونیستی» اشاره می کنیم. در این اصطلاح، «صهیونیسم» به معنای «استعمار اشغالگر و شهرک نشین صهیونیستی» است.همچنین این حکومت را «حکومت کارکردی» یا «حکومت صهیونیستی کارکردی» می خوانیم.برخی اصطلاحات مانند «فلسطین اشغالی»، «اجتماع صهیونیستی» و «رژیم صهیونیستی» توان تفسیر زیادی دارند چرا که تنها نشانه تلقی اعراب از پدیده صهیونیسم نبوده، و به روشن کردن ساختار رژیم صهیونیستی بسیار نزدیک اند. در فصل سوم این اصطلاحات را مورد بحث قرار می دهیم.
منبع:گفتمان صهیونیستی،پژوهشکده تحقيقات اسلامي،نشر زمزم هدایت(1386)



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط