بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (2)
نويسندگان: دکتر محمدرضا ستوده نيا (1)
و اسماعيل رضايي(2)
و اسماعيل رضايي(2)
اتلاف وقت و فرصت
6) اسراف در لذّت جويي:
«و پيامبر (ص) نيز مي فرمايند: يا دانا باش، يا جوينده ي دانايي و از آن بپرهيز که وقت گذران لذت طلب باشي» (اخوان حکيمي و احمد آرام 1380. ج 1. ص 72).
7) بيماري جسم و روح:
«ويژگي عمر، اين است که اوضاع را زير و رو مي کند و خاصيت بيماري [جسمي و روحي] باز دارندگي از تلاش است» (محدثي 1386. ص 24).
«امام علي (ع) مي فرمايند: اغتنموا ايّام الصّحه قبل السّقم...؛ روزهاي سلامتي را، پيش از بيماري غنيمت شماريد» (اخوان حکيمي و احمد آرام 1380. ج 1. ص 569).
«و امام محمد باقر (ع) مي فرمايند:... و لا امکان کالأيّام الخاليه مع صحّه الابدان؛ هيچ فرصتي همچون روزهاي بيکاري و تندرستي نيست» (اخوان حکيمي و احمد آرام 1380. ج1. ص 571).
8) سپردن امور زندگي خويش به ديگران:
«پس انسانهاي سعادتمند را سرمشق قرار دهيد نه اينکه کورکورانه، پيرو سائرين باشيد» (گلکاريان بي تا. ص 59). اگر راه و برنامه انتخاب شده از نظر دين و عقل صحيح و پسنديده باشد، نبايد به هر دليل آن را رها کرده و به ديگران سپرد.
«بعضي اوقات، ناگزيريد رفتاري داشته باشيد که ديگران را ناراضي کنيد. هر فردي دوستدار محبت و توجه است و شما نمي توانيد هميشه همه ي مردم را راضي نگه داريد خصوصاً که بعضي ها هرگز راضي نمي شوند و اغلب ناراضي هستند و شما هرگز نمي توانيد هر چيزي را که هر کسي مي خواهد انجام بدهيد چون گذشته از مسائل ديگر، وقت براي انجام آن نداريد و گاهي اتفاق مي افتد که اشخاص دوست دارند عنان زندگي شما را به دست گيرند و بعضي ديگر از افراد ناخواسته در زندگيتان دخالت مي کنند که بهترين راه حل گفتن «نه» است. اين يک کلمه ي کوتاه در مواردي که بجا، با قاطعيت و همراه با ادب گفته شود مي تواند مقدار زيادي در وقت شما صرف جوئي کند. مهم اين است که به ديگران اجازه ندهيد در زندگي شما دخالت کرده و وقت شما را تلف کنند.» (طبيب زاده 1374. ص 124 و 125 با تلخيص). بسيار منطقي است که خود شخص امور زندگيش را به عهده بگيرد تا وقت و عمر خويش را تباه نسازد چرا که اينگونه سرسپردگي به ديگران اثرات نامطلوب ديگري هم دارد از آن جمله است که امام علي (ع) مي فرمايند: «... فَيکونُ المِهنا لِغَيرِه، وِالعِبءِ علي ظَهرِهِ...؛ راحتي و خوشي آن براي ديگري و کيفر آن بر دوش اوست» (دشتي 1379. ص 206).
9) دوستي با افراد نامناسب:
«و نيز از هم نشيني و دوستي با گمراهان و هواپرستان نيز بايد دوري جست. بسياري از افراد هم، بر اثر رفاقت و گفتگو با افراد گمراه و تشکيک آنان، مسائل واضح برايشان به صورت مشکلي بزرگ جلوه گر مي شود به همين دليل امام صادق (ع) مي فرمايند: لا تجلس من يشکل عليه الواضح؛ با کسي که امر واضح بر او مشکل است مجالست مکن» (مجتهدي سيستاني 1386. ص 134). چون کسي که با اهل شک مجالست کند او نيز گرفتار شک مي شود در هر صورت همنشيني با افراد نامناسب علاوه بر رکود فکري و يا توقف و گمراهي موجب هدر رفتن وقت مي باشد زيرا افراد نامناسب به وقت خود و دوستانشان ارجي نمي نهند.
10) مسامحه کاري و به تأخير انداختن کارها:
«امام علي (ع) مي فرمايند: غافص الفرضه عند إمکانها فانّک غير مدرکها بعد فوتِها؛ فرصت را در وقت خود غافلگير کن که چون فوت شد ديگر به آن دسترسي نخواهي داشت.» (اخوان حکيمي و احمد آرام 1380. ج 1. ص 568). «مسامحه کاري، اين است که يک کار خوب و مثبت در پيش رو داريد ارزشهاي آن را مي دانيد و مي توانيد وقت صرف آن کنيد که آن را عملي سازيد، ولي همچنان دست به اقدام نمي زنيد. علت احتراز از آن بعضي مسائل نامطلوب و دردناک که غالباً عاطفي و احساسي است، مي باشد. ولي اين قطعي و لاينحل نيست. هر کسي مي تواند کارهايي را در نظر بياورد که هم سخت و هم نامطلوب هستند. اين واقعيت که در فرصت کم امروز امکان اين را نداريد که دست به اين کار بزنيد موجب مي شود که از شروع آن منصرف شويد و آن را به فردا موکول کنيد. ولي مسلم است که فردا هم چنين وقتي فراهم نخواهد شد، لذا روز به روز کار را به تأخير مي اندازيد تا زمانيکه مهلت فرا برسد» (طبيب زاده 1374. ص 150- 154با تلخيص). به تأخير انداختن کارها، آثار سوئي در پي دارد و بسيار اتفاق مي افتد که هم وقت امروز را از دست داده و هم وقت فردا را به دست نمي آوريم. که علل مختلفي دارد که غير از تنبلي و سستي ممکن است به دليل عدم اعتماد به نفس لازم باشد، «شما بايد به خود ثابت کنيد که واقعاً کار را انجام خواهيد داد. ابتدا ممکن است مجبور شويد زحمت بيشتري به خود بدهيد. با شيوه هاي آسان و کوچک شروع کنيد به طوري که احساس کنيد از عهده ي کار بر مي آئيد. علاوه بر آن ديدتان را درباره ي خود به صورت مثبت تغيير دهيد» (حسين هاشمي 1380، ص 71).
11) عادات ناپسند:
«غلبه بر رفتار زشت و ناپسند راه را براي رسيدن به کمالات روحي باز مي کند. انسان براي دست يافتن به ارزشهاي روحي بايد از پيروي عادات ناپسند دوري نمايد. نه تنها عادت به گناهان بلکه عادت به هرگونه کار ناپسند و بيهوده که مانع سعادت است» (مجتهدي سيستاني 1386. ص 355). عادت ناپسند باعث اتلاف انرژي و وقت کارها و برنامه هاي مهم را نابود مي سازند از اين رو امام علي (ع) مي فرمايند: «الفضيلهُ غَلَبه العاده؛ فضيلت، غلبه نمودن بر عادت است» (آقا جمال الدين خوانساري 1366.ج 1. ص 97). يکي از اين عادات بي ارزش که هدر دهنده وقت است، تقليد از ديگران مي باشد. «سخنراني را ديدم که هنگام سخنراني، اداي سخنران مشهوري را در مي آورد و با آنکه خودش مطالب جالبي را بيان مي کرد اما شنوندگان به مطالب او توجه نداشته، بلکه به همديگر مي گفتند: اداي فلاني رادر آورده است. يادتان باشد، تقليد از غير متخصص و غير متعهد به ارزشها، نشانه ي عجز و شکست است» (گلکاريان بي تا. ص 48). از عادات وقت گير متداول در جامعه ي ما مد پرستي و ارزش زيادي براي مد قائل شدن است که علاوه بر اسراف در هزينه ها وقت گرانبهاي افراد را تباه مي کند چرا که از وقت گيرترين خريدها، خريد لباس و وسيله هاي زينتي و پيروي از مد روز است. افراد چقدر از وقت روزانه اشان را صرف برنامه هاي تلويزيون و يا نگاه کردن به سي دي هاي بي ارزش و بازيهاي رايانه اي مي کنند؟ خيلي از فيلم ها که براي ديگران مفيد است براي برخي ديگر مضر است چون چيز جديدي به آنها ياد نمي دهد و علاوه بر آن ممکن است مخرب نيز باشد. شايسته است افراد به وقتشان اهميت بدهند و سعي کنند از اين عادات دست بردارند. از ديگر عادات که کم و بيش با آن روبرو هستيم عاداتي است که افراد وسواسي دارند. آيا بهتر نيست افراد وسواسي خودشان به اين مسئله پي ببرند که چقدر وقتشان را تلف مي کنند! آنچه از عادات بيش از پيش در روابط اجتماعي وقت را مي ريايد، خصلت ناپسند زود رنجي است. ما بارها با اين افراد رو به رو شده ايم اين افراد وقت خود و ديگران را سر مسائل بي اهميت مي گيرند. عادت خرافي بودن و اعتقاد زياد به سعد و نحس روزها داشتن نيز منجر به مسائل نامطلوبي مي شود که از آنچه مدّ نظر است، اتلاف وقت و صرف عمر عزيز مي باشد. اشخاصي هستند که به جاي برنامه ريزي در زندگي و مسائل خود، دائم متوسل به استخاره هاي بي مورد مي شوند و دلشوره هاي بيجا دارند، و براي انجام ندادن کار خود هم وقت هدر مي دهند. در نهايت مي توان گفت؛ بهتر است، از هر خصلتي که در اسلام مبين از آن نهي شده است دست کشيد که علاوه بر آثار نگران کننده ي اُخروي، آثار مخرب دنيوي نيز دارد از جمله ناراحتيهاي روحي که منتهي به ناراحتيهاي ديگران و بيماري جسمي نيز مي شود. شکستن دل دوستان و بندگان خدا که منجر به عدم برکت در عمر مي شود، نابساماني در ارتباطات اجتماعي و عدم انطباق در گروه و... و مهمترين آن از دست دادن سرمايه اي به نام وقت مي باشد.
نتيجه گيري:
اين افراد به امور جزيي سرگرم اند و ديگران را هم به امور کم اهميت تشويق مي کند «وَ رَضُوا بِالحَيوه الدُّنيا وَ اطمَأنُّوا بِها وَ الَذينَ هُم عَن ءاياتِنا غافِلوُن؛ (يونس 10: 7). و به زندگي دنيا دل خوش کرده و بدان اطمينان يافته اند، و کساني که از آيات ما غافلند، آرزوهاي دور و دراز و پوچ دارند. متوجه گذر زمان نيستند و به تنبلي و بي حالي خو گرفته اند و اگر دست به کاري شوند مقصودشان لذت جويي از دنياست. همچنين اهل گفتگو و مشاجرات بي ثمرند «وَ مِنَ النّاسِ مَن يَشتَرِي لَهوَ الحَديث؛ (لقمان 31: 6) و برخي از مردم کساني اند که سخن بيهوده را خريدارند». آنها امور زندگيشان را به ديگران سپرده و اهل تقليد کورکورانه هستند و نيز از آسيب ديدن جسم و روح خود باکي ندارند. از آنجا که عمرشان را در راه صحيح استفاده نمي کنند زمان برايشان فاقد اهميت لازم بوده و با افراد نامناسب معاشرت مي کنند و در هنگامي که وقت تمام شده مي گويند: (يا لَيتَني اَتخَّذتُ مَعَ الرَسولِ سَبيلا) ؛ (فرقان 25: 27) اي کاش با پيامبر راهي بر مي گرفتم. و افسوس مي خورند که چرا با افراد نامناسب دوستي نموده اند. (يا وَيلَتي لَيتَني لَم اتَّخِذ فُلانا خَليلا)؛ (فرقان 25: 28) اي واي، کاش فلاني را دوست [خود] نگرفته بودم.
کارها را به تأخير مي اندازند و تابع عادات غلط هستند و بدين وسيله موجب اتلاف وقتشان مي شوند و نمي دانند که وسعت وقت دليل بر سعادت نيست و روزي همه ي فرصتها به اتمام مي رسد.
منابع و مآخذ
2- نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتي).
3- الحديث روايات تربيتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1368 ش، چاپ دوم، محمد تقي فلسفي.
4- الحياه دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران 1380 ش، چاپ دوم، اخوان حکيمي و احمد آرام، مترجم؛ احمد آرام.
5- اسرار موفقيتف نشر حاذق، قم، 1386 ش، چاپ ششم، سيد مرتضي مجتهدي سيستاني.
6- اعتماد به نفس برتر، انتشارات غزل، اصفهان، 1380 ش، چ اول، گيل ليندن فيلد، مترجم: اسماعيل حسين هاشمي.
7- چگونه بر وقت و زندگي خود مسلط شويم، سازمان انتشارات جاويدان، بي مح، 1374 ش، چ اول، آلن لايکين، مترجم: محمدرضا طبيب زاده.
8- سيره نبوي «منطق عملي»، سازمان چاپ و انتشارات، تهران، 1373 ش، چ اول، مصطفي دلشاد تهراني.
9- شرح غررالحکم و درر الکلم، دانشگاه تهران، 1366 ش، چ اول، عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، شارح: آقا جمال الدين محمد خوانساري.
10- صد در صد نيروي فکر، موسسه انتشارات ياران، تبريز، بي تا، چ دوم، جک انساين ادينگتون، مترجم: قدير گلکاريان.
11- عمر دوباره، شرکت افست، بي جا، 1361 ش، چ اول، سيد محمد تقي مير سعسعاتي.
12- گوهر عمر، بنياد پژوهشهاي اسلامي، مشهد، 1386 ش، چ هفتم، جواد محدثي.
پي نوشت ها :
1- استاديار گروه الهيات دانشگاه اصفهان.
2- دانشجوي کارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه اصفهان.