نقش انديشه مهدوي در جهت دهي فضاي سايبري
نويسنده: بلال الفت
تمدن مدرن امروزي به تبع بسط تكنولوژي، علم، اقتصاد و سياست توانسته است جهاني شود و سلطه جهاني مدرنيته همه كشورها را به دو دسته غربي يا غرب زده تقسيم كرده است. غرب زده ها نيز دو قسمند: غرب زده هاي مدرن و غرب زده هاي شبه مدرن.(1)
در ايدئولوژي غربي جهاني سازي جزء لاينفك تمدن غربي است. در حقيقت عقل خودبنياد مدرن، شرط اساسي منفعت را در جهاني شدن خود و به تبع آن دوشيدن جوهره انسان هاي درجه دو به نفع خود مي داند، خلاف انديشه اسلامي كه جهاني شدن انديشه اش را نه به نفع گروهي خاص بلكه سعادت همه انسان ها مي شمارد.
اصل مشترك و اساسي هر دو تفكر اسلامي و غربي براي جهاني سازي انديشه هايشان استفاده از علم ارتباطات است؛ هر تفكري بتواند تسلطش را بر ارتباطات ميسر سازد در حقيقت بر ستون فقرات فرهنگي آن اجتماع مسلط شده و قادر به اعمال نفوذ بر فكر و باور تك تك سربازان جامعه رقيب خواهد بود. اين نكته نبايد فراموش شود كه در جهان امروزي تعقل انسان ها به اندازه محدوده نگاهشان تنزل يافته است، بنابراين انديشه هاي عقلاني ديگر نمي تواند شرط موفقيت يك فرهنگ باشد.
صدور فرهنگ شيعي به خارج از مرزهاي جغرافيايي و ميان فرهنگ هاي مختلف وقتي ميسر است كه در وهله اول ارتباطي موفق برقرار شود. بنابراين بايد سه رأس ارتباطي زير كاملاً رعايت شود:
استفاده از ابزاري مناسب:
برقراري ارتباط ميان دو نفر، دو انديشه و ... قبل از هر چيز به نوع وسيله ارتباطي بستگي دارد. ابزارها گاهي در رسانيدن صداي طرفين کارآيي دارد و گاهي در انتقال يك دست خط. آنچه امروزه در جهان عصر ارتباطات و اينترنت، همان دهكده جهاني، مشاهده مي شود انتقال همزمان مهم ترين اركان ارتباطي يعني صدا و تصوير به واسطه انواع رسانه هاي تصويري است. اما سؤال اين است كه سهم كشورهاي درجه دوم (در حال توسعه يا همان غرب زده) از تكنولوژي انتقال ارتباطي چگونه و چند درصد است؟ آيا قدرت رويارويي با جهان غرب را دارند يا نه و اگر نه، چه بايد كرد؟
در بسياري از كشورهاي رو به توسعه، يا به قول گالتوك «جهان سوم»، مهارت هاي زيرساختي فني و مديريتي و همچنين توان انتقال داده ها با امكانات فني جديد و ايفاي نقش هاي ذكرشده همسان نيست. حاصل چنين وضعيتي حاكميت كشورهاي پيشرفته (در نظر ايشان جهان اول) و عقب ماندن كشورهاي در حال توسعه (به اصطلاح او جهان سوم) است.(2)
سهم جهان اول از جمعيت جهان فقط 20 درصد است اما 80 درصد توليد رسانه اي جهان از آن اوست و سهم توليد رسانه اي 80 درصد باقيمانده جمعيت جهان فقط 20 درصد است. همين مشكل در عرصه توليد خبر وجود دارد و در كنار اين نابرابري كّمي، نابرابري كيفي نيز به چشم مي آيد.(3)
در ايالات متحده به لحاظ كّمي رسانه هاي مكتوب و تصويري حضوري چشمگير دارد اما بررسي ها نشان مي دهد كه مردم آمريكا در مقايسه با ساير ملل كم ترين ميزان اطلاعات عمومي و مهم تر از آن ظرفيت تفكر مستقل را دارند. يعني در جامعه آمريكا تفكر مستقل و منتقد فردي بسيار اندك است و كثرت رسانه ها و به تعبير غربي ها «انفجار اطلاعات» موجب تعميق بينش و ارتقاء سطح آگاهي مردم نشده است. به عبارتي مردم آمريكا توسط رسانه هايشان تحميق شده و مي شوند و فاقد هر گونه تفكر و قضاوت مستقل و نقادانه در خصوص وقايع جهاني و مفاهيم عام جهان بيني هستند.(4)
آنچه بيداري اسلامي كشورهاي مسلمان به ما نشان داد اين بود كه قدرت اينترنت در صورت مديريت صحيحش از ساير رسانه هاي هم خانواده اش بيش تر است.
اينترنت با چنين مزايايي مي تواند بهترين ابزار تبليغي انديشه شيعي قرار گيرد:
1- كاهش هزينه نشر اطلاعات.
2- در دسترس بودن براي همگان.
3- كاستن زمان ارتباط بين دو طرف.
4- تنوع مخاطبان به لحاظ مرزهاي جغرافيايي و انديشه اي.
5- به اشتراك گذاشتن اطلاعات با تمامي فرمت هاي صوتي، تصويري و متني.
6- فضاي باز گفت و گو، نقد و تبادل نظر.
7- منحصر نبودن توليد و نشر اطلاعات به متوليان خاص.
8- امكان گسترش ايده ها و افكار مختلف.
داشتن تفكر جهاني شمولي:
انديشه اي كه پتانسيل جهاني شدن را در خود دارد و مي توان آن را يكي از اركان زيربنايي اسلام و مهم ترين بال تبليغي آن دانست، آموزه مهدويت است. لكن آنچه حائز اهميت است راهكارهاي گسترش و بسط معرفت مهدوي يا به تعبيري جهاني شدن آموزه هاي مهدوي براي ايجاد زندگي مهدوي و در گرو آن آماده سازي جهان براي ظهور منجي مصلح است. بايد بدانيم جهاني شدن اين تفكر وقتي اتفاق مي افتد كه ابتدا خود ما به آن باور بياوريم و جزء مهدي باوران شويم. بحث و گفت و گوي مهدي باوران، ساختاري در زندگيشان به وجود مي آورد كه به نوعي سبك زندگي مهدوي مي انجامد. سپس اين تفكر به مزر بلوغ رسيده و توانايي جهان شمولي را پيدا مي كند.
استفاده از وجه مشتركي براي گفت و گو:
يك ارتباط وقتي موفق است كه امري مشترك بين دو طرفين وجود داشته باشد. در برقراري ارتباط با ساير فرهنگ ها نيز وقتي مي توانيم از آموزه هاي مهدوي صحبت كنيم كه طرف مقابل ما قبلاً به واسطه امري مشترك سر ميز گفت و گو نشسته باشد. بنابراين معارف مهدوي در قالب اشتراك هاي اديان مي تواند بيان شود تا براي مخاطب غيرشيعي فهميدني باشد. از اين ميان موعود، منجي و... اسامي مطلقي هستند كه اكثر انديشه و افكار با آن آشنايي دارند. هاليوود نيز با استفاده از تعريف نجات دهنده، كه مورد قبول اكثريت است، انديشه هاي او مانيستيش را در قالب انواع فيلم ها صادر مي كند.
بنابراين سه اصل اينترنت، انديشه مهدوي و زبان مشترك گفت و گو رئوس مثلثي را تشكيل مي دهند كه در صورت برنامه ريزي صحيح، به غايت خود خواهد رسيد. البته توجه به نوع زبان انتخابي براي ارتباط با مخاطبان و استفاده از قالب هنر بر تمامي رئوس مثلث فوق حاكميت دارد.
در ايدئولوژي غربي جهاني سازي جزء لاينفك تمدن غربي است. در حقيقت عقل خودبنياد مدرن، شرط اساسي منفعت را در جهاني شدن خود و به تبع آن دوشيدن جوهره انسان هاي درجه دو به نفع خود مي داند، خلاف انديشه اسلامي كه جهاني شدن انديشه اش را نه به نفع گروهي خاص بلكه سعادت همه انسان ها مي شمارد.
اصل مشترك و اساسي هر دو تفكر اسلامي و غربي براي جهاني سازي انديشه هايشان استفاده از علم ارتباطات است؛ هر تفكري بتواند تسلطش را بر ارتباطات ميسر سازد در حقيقت بر ستون فقرات فرهنگي آن اجتماع مسلط شده و قادر به اعمال نفوذ بر فكر و باور تك تك سربازان جامعه رقيب خواهد بود. اين نكته نبايد فراموش شود كه در جهان امروزي تعقل انسان ها به اندازه محدوده نگاهشان تنزل يافته است، بنابراين انديشه هاي عقلاني ديگر نمي تواند شرط موفقيت يك فرهنگ باشد.
صدور فرهنگ شيعي به خارج از مرزهاي جغرافيايي و ميان فرهنگ هاي مختلف وقتي ميسر است كه در وهله اول ارتباطي موفق برقرار شود. بنابراين بايد سه رأس ارتباطي زير كاملاً رعايت شود:
استفاده از ابزاري مناسب:
برقراري ارتباط ميان دو نفر، دو انديشه و ... قبل از هر چيز به نوع وسيله ارتباطي بستگي دارد. ابزارها گاهي در رسانيدن صداي طرفين کارآيي دارد و گاهي در انتقال يك دست خط. آنچه امروزه در جهان عصر ارتباطات و اينترنت، همان دهكده جهاني، مشاهده مي شود انتقال همزمان مهم ترين اركان ارتباطي يعني صدا و تصوير به واسطه انواع رسانه هاي تصويري است. اما سؤال اين است كه سهم كشورهاي درجه دوم (در حال توسعه يا همان غرب زده) از تكنولوژي انتقال ارتباطي چگونه و چند درصد است؟ آيا قدرت رويارويي با جهان غرب را دارند يا نه و اگر نه، چه بايد كرد؟
در بسياري از كشورهاي رو به توسعه، يا به قول گالتوك «جهان سوم»، مهارت هاي زيرساختي فني و مديريتي و همچنين توان انتقال داده ها با امكانات فني جديد و ايفاي نقش هاي ذكرشده همسان نيست. حاصل چنين وضعيتي حاكميت كشورهاي پيشرفته (در نظر ايشان جهان اول) و عقب ماندن كشورهاي در حال توسعه (به اصطلاح او جهان سوم) است.(2)
سهم جهان اول از جمعيت جهان فقط 20 درصد است اما 80 درصد توليد رسانه اي جهان از آن اوست و سهم توليد رسانه اي 80 درصد باقيمانده جمعيت جهان فقط 20 درصد است. همين مشكل در عرصه توليد خبر وجود دارد و در كنار اين نابرابري كّمي، نابرابري كيفي نيز به چشم مي آيد.(3)
در ايالات متحده به لحاظ كّمي رسانه هاي مكتوب و تصويري حضوري چشمگير دارد اما بررسي ها نشان مي دهد كه مردم آمريكا در مقايسه با ساير ملل كم ترين ميزان اطلاعات عمومي و مهم تر از آن ظرفيت تفكر مستقل را دارند. يعني در جامعه آمريكا تفكر مستقل و منتقد فردي بسيار اندك است و كثرت رسانه ها و به تعبير غربي ها «انفجار اطلاعات» موجب تعميق بينش و ارتقاء سطح آگاهي مردم نشده است. به عبارتي مردم آمريكا توسط رسانه هايشان تحميق شده و مي شوند و فاقد هر گونه تفكر و قضاوت مستقل و نقادانه در خصوص وقايع جهاني و مفاهيم عام جهان بيني هستند.(4)
كثرت انواع رسانه ها و به قول ما ارتباط هاي رقيب تفكر شيعي، مخصوص تحميق مردم آمريكا نيست و نبوده بلكه درجه پايين تري از اين نوع تحميق را مي توان در كشورهاي ديگر مشاهده كرد. در واقع احمق كردن انسان ها هديه تفكر غربي و ذات ليبراليسم براي كولي گرفتن از مردمان كشورهاي مختلف است. با اين وضعيت چگونه تفكر شيعي مي تواند ابراز وجود كند و با چه رسانه اي مي تواند حقيقت خود را فرياد بزند!
از ميان تمام شبكه هاي ارتباطي تنها يك شبكه است كه مي تواند فرياد مظلومان و حقانيت فرهنگ كشورهاي مسلمان را ثابت كند و آن فضاي سايبري است؛ مهم ترين شبكه اي كه تا الان دنياي شيعي از وجود آن غفلت كرده است. به طوري كه الان مي بينيم كمي توجه به امتيازات اينترنت باعث شده است آتشي در دل حكمرانان ديكتاتور كشورهاي عربي بيفتد و شاهد سرنگوني مهره هاي استعمارگران، يكي بعد از ديگري هستيم. آنچه بيداري اسلامي كشورهاي مسلمان به ما نشان داد اين بود كه قدرت اينترنت در صورت مديريت صحيحش از ساير رسانه هاي هم خانواده اش بيش تر است.
اينترنت با چنين مزايايي مي تواند بهترين ابزار تبليغي انديشه شيعي قرار گيرد:
1- كاهش هزينه نشر اطلاعات.
2- در دسترس بودن براي همگان.
3- كاستن زمان ارتباط بين دو طرف.
4- تنوع مخاطبان به لحاظ مرزهاي جغرافيايي و انديشه اي.
5- به اشتراك گذاشتن اطلاعات با تمامي فرمت هاي صوتي، تصويري و متني.
6- فضاي باز گفت و گو، نقد و تبادل نظر.
7- منحصر نبودن توليد و نشر اطلاعات به متوليان خاص.
8- امكان گسترش ايده ها و افكار مختلف.
داشتن تفكر جهاني شمولي:
انديشه اي كه پتانسيل جهاني شدن را در خود دارد و مي توان آن را يكي از اركان زيربنايي اسلام و مهم ترين بال تبليغي آن دانست، آموزه مهدويت است. لكن آنچه حائز اهميت است راهكارهاي گسترش و بسط معرفت مهدوي يا به تعبيري جهاني شدن آموزه هاي مهدوي براي ايجاد زندگي مهدوي و در گرو آن آماده سازي جهان براي ظهور منجي مصلح است. بايد بدانيم جهاني شدن اين تفكر وقتي اتفاق مي افتد كه ابتدا خود ما به آن باور بياوريم و جزء مهدي باوران شويم. بحث و گفت و گوي مهدي باوران، ساختاري در زندگيشان به وجود مي آورد كه به نوعي سبك زندگي مهدوي مي انجامد. سپس اين تفكر به مزر بلوغ رسيده و توانايي جهان شمولي را پيدا مي كند.
استفاده از وجه مشتركي براي گفت و گو:
يك ارتباط وقتي موفق است كه امري مشترك بين دو طرفين وجود داشته باشد. در برقراري ارتباط با ساير فرهنگ ها نيز وقتي مي توانيم از آموزه هاي مهدوي صحبت كنيم كه طرف مقابل ما قبلاً به واسطه امري مشترك سر ميز گفت و گو نشسته باشد. بنابراين معارف مهدوي در قالب اشتراك هاي اديان مي تواند بيان شود تا براي مخاطب غيرشيعي فهميدني باشد. از اين ميان موعود، منجي و... اسامي مطلقي هستند كه اكثر انديشه و افكار با آن آشنايي دارند. هاليوود نيز با استفاده از تعريف نجات دهنده، كه مورد قبول اكثريت است، انديشه هاي او مانيستيش را در قالب انواع فيلم ها صادر مي كند.
بنابراين سه اصل اينترنت، انديشه مهدوي و زبان مشترك گفت و گو رئوس مثلثي را تشكيل مي دهند كه در صورت برنامه ريزي صحيح، به غايت خود خواهد رسيد. البته توجه به نوع زبان انتخابي براي ارتباط با مخاطبان و استفاده از قالب هنر بر تمامي رئوس مثلث فوق حاكميت دارد.
پينوشتها:
1- واژه نامه فرهنگي سياسي، شهريار زرشناس، كتاب صبح، صفحه 115، چاپ اول، بهار 83.
2- سيدرضا نقيب السادات، جهاني سازي، كتاب صبح، چاپ اول، تابستان 82، صفحه 39.
3- همان، صفحه 22،
4- شهريار زرشناس، نيمه پنهان آمريكا، كتاب صبح، چاپ اول تابستان 81، صفحه 119.
/ج