مقايسه متون مربوط به زن در قرآن، تورات و انجيل (4)

به استناد آيات كريمه، بي رحمانه ترين رفتار را عرب جاهلي با زنان و دختران داشت. خداوند در آياتي اشاره به اين حقيقت دارد: «در حالي كه هرگاه به يكي از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش [از فرط ناراحتي] سياه مي شود و به شدت خشمگين مي گردد. به سبب بشارت بدي كه به او داد شده، از قوم و قبيله خود متواري
شنبه، 13 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقايسه متون مربوط به زن در قرآن، تورات و انجيل (4)

مقايسه متون مربوط به زن در قرآن، تورات و انجيل (4)
مقايسه متون مربوط به زن در قرآن، تورات و انجيل (4)


 






 

ج. قرآن
 

به استناد آيات كريمه، بي رحمانه ترين رفتار را عرب جاهلي با زنان و دختران داشت. خداوند در آياتي اشاره به اين حقيقت دارد: «در حالي كه هرگاه به يكي از آنها بشارت دهند دختر نصيب تو شده، صورتش [از فرط ناراحتي] سياه مي شود و به شدت خشمگين مي گردد. به سبب بشارت بدي كه به او داد شده، از قوم و قبيله خود متواري مي گردد [و نمي داند] آيا او را با قبول ننگ نگه دارد يا در خاك پنهانش كند؟ چه بد حكم مي كنند.» (نحل: 58-59)
در مورد آفرينش در تورات و انجيل، زن در حاشيه و وابسته به مرد معرفي شده، اما اسلام زنان و مردان را به صورت مساوي در آفرينش دانسته: «اي مردم، از پروردگارتان پروا كنيد؛ همو كه شما را از يك تن يگانه بيافريد و همسر او را هم از او پديد آورد و از آن مردان و زنان بسياري را به وجود آورد.» (نساء، 1)
همان گونه كه آمد، قرآن صراحتاً تحريف تورات و انجيل را خبر مي دهد و كتابت برخي قسمت هاي آن را از سوي كاتبان و به رأي كاتبان مي داند. با وجود اينكه در قرآن شريعت حضرت موسي عليه السلام مورد تصديق است (ر.ك به: مائده:44)، اما شواهد فراواني وجود دارد كه حكايت از تحريف اين كتاب آسماني دارد: «اين كتاب آسماني در هجوم سپاه بخت النصر در حدود 586 پيش از ميلاد از بين رفته است. هنگامي كه كورش كبير بابل را فتح كرده، بني اسرائيل را از اسارت خلاص كرد و به عزراي كاتب اجازه داد كتاب تورات را كه تنها جسته و گريخته در ذهن ها و پس از گذشت 50 سال باقي مانده بود بنويسد و او هم نوشت.» (قرباني، 1369، ص 50)
در اسلام، در مورد هدف آفرينش زن و مرد هيچ تفاوتي ديده نمي شود. اسلام هدف آفرينش زن را شناخت و معرفت بيان كرده است و برتري را به جنسيت وابسته نمي داند، بلكه شايستگي را بر اساس تقوا دانسته است: «اي مردم، همانا ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم و شما را به هيئت اقوام و قبايلي درآورديم تا با يكديگر انس و آشنايي يابيد. بي گمان گرامي ترين شما نزد خداوند پرهيزگارترين شماست.»
خداوند در سوره «روم» هدف از خلقت زن را آرامش و آسايش مرد بيان كرده است: «و از نشانه هاي خداوند آن است كه براي شما از نوع خودتان همسراني آفريد، كه با آنان آرام گيريد.» (روم: 21)
بيش از 400 آيه در قرآن در مورد ارزش زن آمده است (سوره هاي نساء، تحريم، نور، احزاب، توبه، بروج، محمد صلي الله عليه و‌آله و ...) در دين حضرت موسي عليه السلام نيز زن جايگاه با ارزشي دارد، اما به دليل آنكه تحريف شده، تناقضاتي در آن به چشم مي خورد. اين تناقض، به دليل تحريف است؛ چون در تورات اصيل نيز زنان وضعيت خوبي داشتند.
يكي از امتيازهاي زن در دين اسلام، مقام مادري است كه بارزترين مشخصه زن در عرصه خانواده و اجتماع به شمار مي رود: «ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند. مادرش او را با ناراحتي حمل مي كند و با ناراحتي بر زمين مي گذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سي ماه است تا زماني كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگي بالغ گردد ...» (احقاف: 15)
در آيين مقدس اسلام، زن پيش از آنكه همسر باشد، بنده خداوند است و اطاعت از پروردگار را بايد سرلوحه برنامه هاي زندگي اش قرار دهد. درباره پيروي زن از مرد و حد و مرز آن بايد گفت: آنچه مورد نظر است تبعيت در امور پسنديده است. از اين رو، قرآن كريم آسيه همسر فرعون را به دليل مخالفت با طغيان و كفر همسرش، تكريم و ستايش مي كند. قرآن كريم ذيل آيه شريفه «و لهنَّ مثلُ الذي عليهنَّ بالمعروفِ» (بقره: 228) وظايف متقابل زوجين را برشمرده است كه از جمله وظايف زن، اطاعت وي از همسرش باشد.
با ظهور اسلام، غبار ذلت و خواري از چهره زن زدوده شد و كرامت انساني اش به شيوه هاي مختلف برملا گشت. اسلام، عادات و سنت هاي جاهلي و نيز رفتارهاي غير انساني را با زنان تقبيح كرد، معيارهاي ارزشي را در جامعه تغيير داد، تساوي زن و مرد را در گوهر انساني به اثبات رساند و هويت انساني زن را به همه شناساند.
ويل دورانت تعالي جايگاه و منزلت زن را در احكام قرآن جست و جو مي كند. او مي گويد: «رسم زنده به گور كردن دختران، با فرمان قرآن از ميان برداشته شد و زن و مرد از لحاظ تشريفات قضايي و استقلال مالي برابر شدند. به زن اجاره داده شد تا به هر كار مجاز اشتغال ورزد و مال و سود خود را تصاحب كند؛ ارث ببرد و به هر صورت كه مايل است در مال خويش تصرف كند. اين انقلاب فرهنگ جاهلي را كه در آن صورت چون اثاث منزل به پسر مي رسيد باطل كرد. (دورانت، 1343، ج1، ص 23) بدين ترتيب، اسلام شخصيت بر باد رفته زن را با انقلاب معنوي خود از نو احيا كرد و اين كاري بي سابقه بود. همچنين تفكرهاي جاهلي را كه درباره هويت او رواج داشت و جامعه طبق آن تفكرها عملاً مشي مي كرد، ملغا ساخت.
در متون شريعت اسلام بر جايگاه والاي زن در محيط خانواده تأكيد شده است: خداوند متعال در قرآن كريم مردان را به معاشرت نيكو با زنان سفارش مي كند: «و با آنها به شايستگي رفتار كنيد.» (نساء: 19) اصل مهمي را كه شريعت اسلام بر روابط زوج ها حاكم مي داند، حسن معاشرت است. واژه «معروف» 38 بار در قرآن به كار رفته است؛ نوزده مورد آن، توصيه به شوهران در مورد معاشرت با همسران است.
در زمان آفرينش، خداوند از مقام خلافت الهي انسان صحبت مي كند: «اني جاعل في الارض خليفه» و در مورد نحوه آفرينش او از مبدأ واحد انساني سخن مي گويد: «انا خلقناكم من نفس واحده»، در توصيف كمالات انساني نيز اوصاف مرد و زن را يكسان بيان مي كند: «ان المسلمين و المؤمنين و المؤمنات و القانتين و القانتات ...» هنگام انتخاب همان گونه كه عده اي از مردان را براي رسالت الهي برگزيده (ان الله اصطفي آدم و نوحاً و آل ابراهيم و آل عمران علي العالمين)، گروهي از زنان را نيز براي ظهور مشيت الهي برمي گزيند: «يا مريم ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك علي نساء العالمين.» همان گونه كه برخي از مردان را براي ستم ستيزي انتخاب مي كند (قد كانت لكم اسوه حسنه في ابراهيم و الذين معه اذ ...) در كنارش بعضي از زنان توحيدي را به عنوان نمونه به جامعه اسلامي مي شناساند: «ضرب الله مثلاً للذين آمنوا امرأت فرعون اذ قالت رب ابن لي عندك...» همچنين در عرصه خانواده و اجتماع اين دو صنف از نوع انساني را شريك يكديگر معرفي مي نمايد: «هن لباس لكم و انت لباس لهن.» (جوادي آملي، 1387، ص 13-18)
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «عقول النساء في جمالهن و جمال الرجال في عقولهم» (همان، ص 21)؛ يعني زن موظف است - يا مي تواند - عقل و انديشه انساني خود را در ظرافت و عاطفه گفتار و رفتار به كار بندد و مردم موظف است - يا مي تواند - هنر خود را در انديشه انساني و تفكر عقلاني خويش آشكار سازد.
قرآن در مورد خلقت زن و مرد مي فرمايد: «يا ايها الناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً كثيراً و نساءً و اتقوالله الذي تساءلون به و الارحام ان الله كان عليكم رقيباً» (نساء: 1)؛ اي مردم! از [مخالفت] پروردگارتان بپرهيزيد؛ همان كسي كه همه ما را از يك انسان آفريد و همسر او را [نيز] از جنس او خلق كرد و ...)
نيز مي فرمايد: «او خدايي است كه [همه] شما را از يك فرد آفريد و همسرش را نيز از جنس او قرار داد.» (اعراف: 189)
تعابير مذكري كه در قرآن به كار رفته به اين معناست كه فرهنگ محاوره را به كار برده و مي خواهد ما را با عالم عظيم معنا آشنا سازد. آياتي كه سخني از مرد دارد - مانند آياتي كه در آن ضمير جمع مذكر به كار رفته يا از لفظ «مردم» استفاده شده است و ... - بر اساس فرهنگ محاوره است و نبايد از تعبير رايج در فرهنگ محاوره چنين برداشت شود كه قرآن فرهنگ مذكر گرايي دارد. (همان، ص 25)
در قرآن، شناخت زن در گرو شناسايي پايگاه انساني در قرآن است؛ چون قرآن كريم تنها براي هدايت مرد نازل نشده است، بلكه براي هدايت «انسان» آمده است. از اين رو، هنگام تشريع هدف رسالت و نزول وحي مي فرمايد: «شهر رمضان الذي انزل في القران هدي للناس.» (بقره" 185) كلمه «ناس» صنف خاصي را در نظر ندارد، بلكه شامل زن و مرد به طور يكسان است. رسالت قرآن تعليم و تزكيه روح آدمي است، و روح مجرد است؛ از اين رو، مذكر و مؤنث ندارد. در قرآن سخن از تزكيه روح است نه هدايت زن يا مرد (ر.ك به: الرحمن: 1-4)؛ چون محور تعليم روح و جان انسان است نه بدن و پيكر انسان كه مذكر و مؤنث بودن به آن برمي گردد.
مرد يا زن بودن تأثيري در ميزان دست يابي به ارزش ها در قرآن كريم ندارد. آياتي كه علم و جهل و ايمان و كفر، سعادت و شقاوت، حق و باطل، اطاعت و عصيان، امانت و خيانت و ... را مسائل ارزشي مي داند، هيچ يك از اين اوصاف را نه مذكر مي داند و نه مؤنث، چنان كه موصوف اين اوصاف نيز هرگز بدن مردانه و زنانه نيست؛ يعني بدن انسان، مسلمان يا كافر، عالم يا جاهل و ... نيست، بلكه اوصاف روح است.
گفتني است در ارتكاب ضد ارزش ها، در اسلام ميان زن و مرد تفاوتي نيست، بر خلاف تفكر جاهلي كه ارتكاب گناه زنان را در مواردي شنيع تر مي داند؛ حتي اگر توبه هم كنند آن را مايه ننگي ماندگار براي زن و خانواده اش تلقي مي كند، اما مرد خطاكار را اگر اصرار هم بورزد مستحق چنين سرزنشي نمي داند. اسلام زن و مرد بدكاره را يكسان مي داند و ارتكاب گناه هر يك را زشت شمرده و هر دو را مستوجب عقوبت مي داند. (طباطبائي، 1982، ج2، ص 271)
شايان توجه است كه آيات بسياري ميان زن و مرد مشترك است و اختصاصي به مردان ندارد؛ مانند آياتي كه احكام ديني و قوانين مرتبط با زن و مرد را بيان مي كند؛ مثل آيه «انّ الذين آمنوا و عملوا الصالحات» كه هر دو صنف را شامل مي شود. در بسياري از آيات نيز روي اين اشتراك تأكيد مي شود.
در جاي جاي قرآن، آياتي شبيه همين آيه است كه به صراحت زن و مرد را كنار هم قرار داده و وظايف و احكامي براي آنان ذكر كرده است.

نتيجه
 

با توجه به توضيحات ارائه شده در رابطه با زن و موقعيت وي در طول تاريخ و در كتب آسماني و با عنايت به تحريف تورات و انجيل، در مي يابيم تنها قرآن كريم است كه زن و مرد را به عنوان لباس يكديگر معرفي نموده: «آنها لباس شما هستند و شما لباس آنها [هر دو زينت هم و سبب حفظ يكديگريد.]» (بقره: 187) با اين بيان، زن و مرد يك روح در دو بدن هستند. از اين رو، هر يك بايد حافظ منافع ديگري باشد، نه جنس اول و دوم بودن. با پژوهش و بررسي اجمالي قرآن، موارد ذيل روشن مي گردد:
1. رهايي زن از مظلوميت و محروميت عصر جاهليت، در پرتو ظهور اسلام ميسر شد.
2. نقش تاريخ اسلام در احياي شخصيت زن را به روشني مي توان در منابع ديني ملاحظه كرد.
3. در قرآن كريم گام هاي مهم و مؤثري در مسير احياي شخصيت زن برداشته شده است.
4. زن و مرد از هويت يكساني برخوردارند و زنان همچون مردان قابليت رشد و استكمال دارند.
5. دين اسلام در روابط انسان ها، بر بعد انساني تكيه دارد و مذكر بودن و مؤنث بودن را ضامن بقاي نسل آدمي مي داند.
6. در فرهنگ قرآن دست يابي به ارزش هاي معنوي براي زن و مرد ميسور است و در ارزش گذاري، صنف گذاري ديده نمي شود.
7. قرآن كريم تفاوتي در شخصيت زن و مرد قايل نيست و هر دو را در جوهره انساني يكسان مي داند.
8. اصل در ريشه زنان همچون مردان طهارت و پاكي است و آيات كريمه، شيطان را دشمن انسان مي داند نه دشمن مردان.
9. اختلاف فيزيكي بين زن و مرد موجب توازن عالم هستي و تداوم نسل هاست؛ بنابراين، نيروي جسماني مرد و گستره عواطف زن براي حفظ توازن هستي، ضروري است.
منابع:
قرآن كريم
كتاب مقدس، [بي جا]، [بي نا]، [بي تا].
1. امي، محبوبه؛ «آفرينش زن در اديان» زن روز، تهران: مؤسسه كيهان، ارديبهشت 67
2. بارتلمه، كريستيان؛ زن در حقوق ساساني؛ ترجمه محمد حسن ناصرالدين صاحب الزماني، تهران: [بي نا]، 1337.
3. جوادي آملي، عبدالله؛ زن در آيينه جلال و جمال، چ 18، قم: اسراء، بهار 1378.
4. الحويزي، عبد علي بن جمعه؛ نور الثقلين، قم: دارالكتب، [بي تا].
5. دورانت، ويل؛ تاريخ تمدن؛‌ ترجمه جمعي از مترجمان؛ 20 ج، تهران: اقبال، 1343.
6. ___، لذات فلسفه؛ تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي؛ 1376.
7. دهخدا، علي اكبر؛ لغت نامه؛ تهران: سيروس، 1339.
8. رباني خلخالي، علي؛ زن از ديدگاه اسلام؛ قم: حجت، 1399ق.
9. سعداوي، نوال؛ چهره عريان زن و عرب؛ ترجمه مجيد فروتن و رحيم مرادي؛ تهران: انديشه هاي نوين، 1359.
10. طاهري، ابراهيم؛ بررسي مقام زن؛ ديدگاه و ارائه الگوي برتر؛ تهران: صدوق، 1375.
11. طباطبايي، سيد محمدحسين؛ الميزان في تفسير القرآن: ط. الخامسه، بيروت: موسسه الاعلمي للمطبوعات، 1982م.
12. فضل الله، مريم نورالله؛ المرأه في ظل الاسلام، ط. الرابعه، بيروت: دارالزهراء، 1405ق.
13. قائمي، علي؛ نظام حيات خانواده؛ تهران: شفق، 1363.
14. قرباني، زين الدين؛ به سوي جهان ابدي؛ چ2، لاهيجان، شفق، 1369.
15. كتاب مقدس، ترجمه انجمن كتاب مقدس ايران؛ 1183.
16. كمالي، سيد علي؛ قرآن و مقام زن؛ چ4، تهران: اسوه، 1375.
17. كوهن، آبراهام؛ گنجينه اي از تلمود؛ ترجمه امير فريدون گرگاني، به اهتمام اميرحسين حيدري پور؛ [بي جا]، چاپخانه زيبا، 1350.
18. لوبون، گوستاو؛ تمدن اسلام و عرب؛ ترجمه سيد محمد تقي فخر داعي گيلاني؛ چ 4، قم: نشر بنگاه علي اکبر علمي، 1334 ق.
19. نوري، يحيي؛ جاهليت و اسلام؛ چ4، تهران: مجمع مطالعات و تحقيقات اسلامي، 1353.
20. ___؛ حقوق زن در اسلام و جهان؛ چ4، تهران: چاپخانه افست رشديه، 1347.
منبع: نشريه بانوان شيعه شماره 22



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط