نمونه هايي از اشارات علمي قرآن کريم
دشواري تنفس با افزايش ارتفاع
در اين آيه از سختي و دشواري زندگي گمراهان سخن مي گويد و آنان را به کسي تشبيه مي کند که در حال صعود به لايه هاي بالايي جو است و در اثر اين صعود دچار تنگي نفس و فشار سخت بر سينه خود مي گردد. مفسران پيشين در وجه تشبيه، در آيه فوق اختلاف نظر دارند. برخي بر اين باور بوده اند که مقصود تشبيه به کسي است که بيهوده مي کوشد تا پرواز کند و مانند پرندگان در آسمان به پرواز در آيد، چون اين کار برايش مقدور نيست ناراحت مي شود و از شدت ناراحتي نفس کشيدن بر او دشوار مي گردد. برخي گفته اند که اين تشبيه همانند حالتي است که درختان نونهال بخواهند در جنگل هاي انبوه رشد يابند، اما درختان کهن سردرهم کرده راه سر بر افراشتن را مسدود مي کنند و اين درختان تازه رشد به سختي و دشواري راه خود را به فضاي آزاد باز مي کنند مطالبي از اين قبيل گفته شده که هيچ کدام مفهوم آيه را به خوبي روشن نمي سازد. ولي امروزه با پي بردن به پديده فشار هوا در سطح زمين و تناسب آن با فشار درجه خون از داخل بدن، که موجب تعادل فشار بيروني و دروني است، وجه تشبيه در آيه بهتر روشن شده و تا حدودي از ابهامات تفاسير پيشين کاسته شده است.
از اين رو معناي «کانما يصعد في السماء» چنين مي شود: او مانند کسي است که در لايه هاي مرتفع جو، دچار تنگي نفس و سختي و دشواري فراوان گشته است. در واقع کسي که خدا را از ياد برده ـ در زندگي ـ مانند کسي است که در لايه هاي بالايي جو قرار دارد و دست خوش درد و رنج و سختي تنفس است. لذا از اين تعبير (اعجاز گونه) به خوبي به دست مي آيد که اگر کسي در لايه هاي فوقاني جو فاقد وسيله حفاظتي باشد، دچار چنين دشواري و تنگي نفس مي گردد. اين جز با اکتشافات علمي روز قابل فهم نيست، که در آن روزگار براي بشريت پوشيده بوده است.
پيشينيان بر اين عقيده بوده اند که هوا فاقد وزن است، تا سال 1643 م که وسيله هوا سنجي به دست «توريچلي » (1608 ـ 1647) اختراع گرديد (4) و بدين وسيله پي بردند که هوا داراي وزن است. هم چنين پي بردند که هوا ترکيبي از گازهاي مخصوصي است که هر يک وزن مشخصي دارد و مي توان وزن هوا در هر کجا با مقدار فشاري که وارد مي آورد، سنجيد و هر چه از سطح دريا بالاتر رويم از اين فشار کاسته مي شود. اکنون به دست آمده که فشار هوا در سطح دريا، معادل ثقل لوله عمودي جيوه به ارتفاع 76 سانتي متر است. همين فشار در سطح دريا بر بدن انسان وارد مي شود ولي در ارتفاع 5 کيلومتر از سطح دريا، اين فشار به نصف کاهش مي يابد. پس هر چه بالاتر رود، اين فشار به طور معکوس پايين مي آيد، به ويژه در لايه هاي بالاي هوا که تراکم هوا به گونه فاحشي پايين مي آيد و رقيق مي گردد. در واقع نيمي از گازهاي هوايي، يعني تراکم پوشش هوايي چه از لحاظ وزن و چه از لحاظ فشار، در ميان از سطح دريا تا ارتفاع 5 کيلومتر واقع گرديده و سه چهارم آن تا ارتفاع 12 کيلومتر مي باشد. ولي موقعي که به ارتفاع 80 کيلومتر برسيم وزن هوا تقريباً به 1/20000 پايين مي آيد. به وسيله شهاب هاي آسماني به دست آمده که تراکم هوا تقريباً تا حدود ارتفاع 350 کيلومتر است، زيرا از فاصله 350 کيلومتري سنگ هاي آسماني بر اثر اصطکاک و برخورد با ذرات هوا ملتهب و شعله ور مي گردند(5). هوا سنگيني و فشار خود را از تمامي جوانب بر بدن ما وارد مي سازد، ولي ما فشار و سنگيني آن را احساس نمي کنيم، زيرا فشارخون عروق بدن ما معادل فشار هوا است و هر دو فشار خارج و داخل بدن متعادل مي باشند. ليکن موقعي که انسان بر کوه هاي بلند بالا مي رود و فشار هوا کم مي شود، اين تعادل بر هم خورده، فشار داخلي از فشار خارجي بيش تر مي شود. اگر رفته رفته فشار هوا کاهش يابد، گاه خون از منافذ بدن بيرون مي زند. اولين احساسي که به انسان در آن هنگام رخ مي دهد، سنگيني بر دستگاه تنفسي است که بر اثر فشارخون بر عروق تنفسي تحميل مي شود و مجراي تنفس را تنگ کرده و موجب دشواري تنفس مي گردد. (6)
آب منشأ حيات
و الله خلق کل دابه من ماء (15) ، خدا هر جنبنده اي را از آب آفريد» درباره انسان مي گويد: و هوالذي خلق من الماء بشراً(16) * و او است که از آب بشري آفريد.» مقصود از اين آب همان آبي است که سر منشأ همه موجودات است چنان چه در آيات فوق آمده، يا منظور از آب، نطفه است چنان چه در آيه خلق من ماء دافق (17) [آدمي] از آبي جهنده آفريده شد». الم نخلقکم من ماء مهين (18) مگر شما را از آبي پست نيافريديم؟» مقصود از «پست» بد بود و نفرت آور، بر حسب ظاهر است. ولي بيش تر مفسرين بر اين عقيده اند که منظور از «ماء» همان پديده نخستين است «اول ما خلق الله الماء(19) نخستين چيزي که خدا آفريد آب بود» که تمامي پديده ها از آن ريشه گرفته اند، زيرا بذر نخستين موجود زنده تنها از آب پاشيده شد، همان بذر اوليه اي که به صورت حيوان ساده تک سلولي (آميپ) شکل گرفت و به سوي جانداراني که اعضاي پيچيده با بيش از يک ميليون سلول پيشرفت کرد. اما چگونگي پيدايش حيات ـ در آب اقيانوس ها، درياها و باتلاق ها ـ از نکات مبهمي است ههنوز علم تجربي بدان دست نيافته است. از اين رو است که تئوري تکامل جانداران ـ به هر شکل و فرضيه اي که تاکنون مطرح شده ـ به بررسي مرحله پس از پيدايش نخستين سلول زنده پرداخته است، اما برهه پيش از آن هنوز مجهول مانده است. همين اندازه معلوم گشته که حيات به اراده الهي ـ که بر تمامي مقدرات هستي چيره است ـ به وجود آمده است و اين امر مسلمي است که از پذيرش آن گريزي نيست، زيرا که هم تسلسل باطل است و هم خود آفريني محال. دانش تجربي روز هم خود آفريني را باطل مي شناسد. (20)
پوشش هوايي حافظ زمين
پي نوشت ها :
1ـ انعام/125.
2ـ جن/17.
3 ـ مدثر /17.
4ـ ر.ک تاريخ علوم «پي ير روسو» ترجمه حسن صفاري، ص 256.
5 ـ ر. ک ، بصائر الجغرافيه، نوشته استاد رشيد رشدي بغدادي، ص208-205.
6 ـ ر. ک :مبادي العلوم العامه، ص 57.
7- همان.
8 ـ بحار الانوار، ج 54، ص 208 شماره 170 ـ الدر المنثور ، ج 4، ص 317.
9 ـ تابعين به کساني گفته مي شود که پس از اصحاب آمده از ايشان کسب فيض نمودند و خود به ديدار مبارک پيامبر نايل نگرديده اند.
10 ـ کتاب توحيد صدوق، ص 67، شماره 20، باب التوحيد.
11 ـ کافي شريف، ج 8، ص 94، شماره 67.
12 ـ همان، ص 95، شماره 68.
13 ـ هود /7 .
14 ـ انبياء /30.
15 ـ نور / 45.
16 ـ فرقان /54 .
17 ـ طارق /6.
18 ـ مرسلات /20.
19 ـ تفسير فخر رازي، ج 24، ص 16.
20 ـ براي تفصيل بيش تر ر. ک. : التمهيد ج 6، ص 36 ـ 31.
21 ـ انبيا /32.
22 ـ روزانه ميليون ها سنگ پرتاب آسماني به سوي زمين هدف گيري مي شود.
23 ـ زخرف/13.