حواس پرتی و شیطنت در کودکان (2)

در آموزش والدین به والدین می آموزند که چگونه رفتار کودک را اداره کنند و بر آن تأثیر بگذارند. در این روش، تمام اصول رفتاری پاداش مشروط مستقیم مورد استفاده قرار می گیرند و بر برخی مؤلفه های آموزشی مانند...
دوشنبه، 5 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حواس پرتی و شیطنت در کودکان (2)

حواس پرتی و شیطنت در کودکان (2)
حواس پرتی و شیطنت در کودکان (2)


 

نویسنده: حسن مانیان
منبع اختصاصی: راسخون



 
حواس پرتی و شیطنت در کودکان (2)

آموزش والدین
 

در آموزش والدین به والدین می آموزند که چگونه رفتار کودک را اداره کنند و بر آن تأثیر بگذارند. در این روش، تمام اصول رفتاری پاداش مشروط مستقیم مورد استفاده قرار می گیرند و بر برخی مؤلفه های آموزشی مانند موارد زیر تأکید می شود:
1. یادگیری درباره بیش فعالی: این بخش از آموزش، بحث درباره نشانه های بیش-فعالی، علل احتمالی و درمان آن را شامل می شود. هرچند مربیان بر علل چند بعدی بیش فعالی تأکید دارند، اما بر نقطه نظرهایی که علل زیست شناختی و علل ذاتی خُلق و خو را مورد تأکید قرار می دهند توجه بیشتری معطوف می کنند. در این رویکرد، والدین یاد می گیرند تا به جای احساس گناه درباره رفتار کودک، ناتوانی مزمن را اداره و با آن مقابله کنند.
2. تأکید بر رابطه والد- کودک: این نکته اثرات اعمال و خُلق و خوی والدین را روی کودک مورد توجه قرار می دهد. برای مثال، وقتی تلاش ها برای تغییر رفتار اغتشاش گرانه کودک ناموفق هستند، والدین ممکن است احساس کنند که «فایده ای ندارد»، «او هرگز تغییر نخواهد یافت» یا «او آن را عمداً انجام می دهد؛ زیرا می داند من چگونه عصبانی می شوم». این افکار و احساسات می توانند عمیقاً بر رابطه والد- کودک اثر بگذارد. بحث درباره این احساسات غالباً به نفع والدین است؛ زیرا آنان احساس خواهند کرد که در کوشش های خود، تنها نیستند. در طی این مرحله از آموزش والدین، غالباً فنون شناختی به کار برده می شوند. نمونه هایی از فنون شناختی مورد استفاده در آموزش والدین عبارتند از:
* تحلیل افکار غیرمنطقی مانند «او باید به خاطر داشته باشد که کارهای روزمره خود را بدون این که من بگویم انجام دهد.»
* جستجوی شواهدی که آن افکار را مورد سؤال قرار می دهند، مانند: «او گاهی به خاطر می آورد که باید کارهای روزمره اش را انجام دهد و او عمداً آن را فراموش نمی کند.»
* تغییر نگرش به موقعیت یا فکر کردن به آن از دیدگاه متفاوت، مانند: «آیا من می خواهم به جای بازی کردن، آشغال ها را دور بریزم.»
علاوه بر آن، درمان گران به این امر توجه دارند که ناتوانی مزمن کودک تا چه اندازه می تواند برای خانواده استرس زا باشد. خانواده با این استرس ها چگونه مقابله می کند و این موقعیت چگونه بر روابط مختلف خانوادگی تأثیر می گذارد.
 
3. افزایش مهارت های ارتباطی: والدین یاد می گیرند که احساسات و درخواست های خود را بدون ایجاد تعارض، به کودکان خود منتقل کنند. برای مثال یک والد ممکن است بگوید: «وقتی شما داد می زنید تا توجه مرا جلب کنید، من از آن خوشم نمی آید، بنابراین من به شما توجه نمی کنم. کاری که می خواهم انجام دهید آن است که آرام به بازوی من ضربه بزنید». مهارت های ارتباطی شفاف، مشتمل بر توصیف مستقیم و ویژه رفتار مطلوب و پیامدهای بالقوه آن برای کودک است نه صرفاً انتقاد از رفتار مشکل آفرین کودک. این کار به والدین کمک می کند تا آن چه را که مهم است، مشخص کنند.
4. درک اصول اداره رفتار: این بخش آموزش بر این نکته تأکید دارد که نوع پاسخ والد به رفتار، چگونه رفتار مطلوب را افزایش یا کاهش می دهد. والدین آموزش را در زمینه های زیر دریافت می کنند:
* افزایش مهارت های توجه کردن: والدین باید استفاده از فنون مثبت و تقویتی را در آغاز درمان یاد بگیرند. بیشتر آنان در تلاش برای اداره رفتار ناکام کننده بیش فعالی، سبک های والدینی خشن و منفی را اتخاذ کرده-اند. چون مهارت های توجه در شکل دادن رفتار کودکان حائز اهمیت هستند، این حوزه از آموزش اداره رفتار، شامل تغییر دادن شیوه ای که بر اساس آن والدین به کودکانشان توجه می کنند نیز می شود. مهارت های توجه مهم عبارتند از: گوش دادن، ارائه توجه مثبت و نادیده گرفتن رفتار بی ضرر در طی درمان، ممکن است از والدین خواسته شود تا وقتی کودک فعالیت می کند به او توجه کنند. این کار برای والدین فرصتی فراهم می کند تا یاد بگیرند که چگونه بدون دخالت کردن و پرسیدن سؤال به کودکشان توجه کنند و چگونه به صورت مثبت اظهار نظر کنند.
برای گوش دادن مؤثر، لازم است والدین زمانی را برای صحبت کردن درباره جنبه های مثبت و توجه به آن ها - بدون تصحیح، راهنمایی یا پیشنهاد- صرف کنند. این کار به کودک کمک می کند تا بدون داشتن هرگونه تعامل منفی بالقوه، احساس توجه و ارزشمندی کند. آموختن این مهارت ها معمولاً دشوار است و والدین ممکن است به تمرین زیادی نیاز داشته باشند تا بتوانند درست توجه کنند.
آموزش توجه مثبت به والدین کمک می کند تا به رفتارهای مطلوبی که می خواهند کودکشان آن ها را افزایش یا ادامه دهند، توجه کنند. لازم است رفتارهای مطلوب کودک بیشتر از رفتارهای اغتشاش گرانه او مورد توجه قرار گیرند. برای مثال، از والدین خواسته می شود که وقتی کودک درخواست آن ها را برای رفتن به رختخواب اطاعت می کند به او توجه کنند. حتی ممکن است لازم باشد، والدین فعالیت های خود را متوقف کنند تا رفتار اطاعت کردن را تقویت نمایند. یکی از اشتباهات رایج والدینی که دراصول رفتار مهارت ندارند آن است که رفتار مناسب را مسلم فرض می کنند در حالی که به هر نمونه از رفتار منفی نیز توجه نشان می دهند.
وقتی والدین رفتار بی ضرر غیرقابل پذیرش را نادیده می گیرند، آنان از اصل رفتاری خاموش سازی استفاده می کنند. برای مثال، وقتی کودکان برای به دست آوردن چیزی که می خواهند، داد می زنند، والدین به سادگی رفتار دادزدن را نادیده می گیرند. سپس، وقتی کودک چیزی را به شیوه قابل قبولی می خواهد والدین باید پاسخ مثبتی نشان دهند. اگر تقویت فقط برای رفتار مناسب داده شود، در طول زمان، دادزدن کاهش می یابد.
* تقویت رفتاری: این حوزه بر پاداش دادن آگاهانه رفتار مطلوب و جلوگیری از رفتارهای نامطلوب توسط والدین تأکید می کند. این رفتارهای مطلوب باید به مؤلفه هایی از هدف های کلی تجزیه شوند. برای مثال، اگر هدف کلی، اطاعت از قواعد باشد، مؤلفه ها ممکن است شامل انجام کارهای خاص روزمره و موافقت برای وقت خواب معین باشند.
* استفاده از تقویت کننده ها: درمان گران تقویت کننده های مناسب برای هر رفتار آماجی را مشخص می کنند و معمولاً این تقویت کننده ها را به تقویت یا تنبیه تقسیم می کنند.
تعداد انتخاب ها محدود است. تقویت کننده های مثبت یا پاداش ها می توانند مانند غذا، مهم و یا مانند کسب امتیاز پیچیده باشند. تنبیه، ممکن است شامل از دست دادن امتیازها، نیاز به انجام کارهای روزمره اضافی یا از دست دادن امتیازهایی که به به دست آوردن پول یا تقویت کننده های مثبت دیگر ارتباط می یابند، باشد. تقویت باید پیوسته مورد استفاده قرار گیرد. هرگونه رویداد رفتاری و فاصله زمانی باید مشخص شود. سیستم های پیچیده تری مانند نمودارها، امتیازها یا ستاره ها را می توان در اندازه گیری رفتار آماجی مورد استفاده قرار داد.
برای حفظ انگیزش، ممکن است نیاز باشد که تقویت کننده ها به صورت دوره ای تقویت یایند. علاوه بر آن، لازم است رفتارهای آماجی به اندازه کافی تقویت شوند تا کودک موفقیت را تجربه کند. در یک زمان واحد می توان دو یا سه رفتار آماجی را تغییر داد. قبل از اضافه کردن رفتارهای هدف جدید، لازم است کودک در رفتارهای هدف قبلی کاملاً موفق شود.
* محروم سازی: والدین می آموزند که محروم سازی باید به صورت باثبات مورد استفاده قرار گیرد و اگر طول زمان و موقعیت های آن از قبل مشخص شود، مؤثر خواهد بود. می توان یک یادداشت رابه عنوان نشانه به کودک داد. والدین یاد می گیرند که چگونه قشقرق کردن ها را با استفاده از محروم کردن، کنترل کنند. نکته مهم این که، بعد از پایان محروم سازی، کودک باید رفتاری را که موجب آغاز محروم سازی شده بود به صورت صحیح انجام دهد و برای این کارش پاداش دریافت کند. (26)

عوامل سهیم در بروز این اختلال
 

علت اصلی شکل گیری این اختلال مشخص نیست. بسیاری از مردم گمان می کنند که بیش-فعالی، نتیجه تربیت نادرست و فرزندپروری نا مناسب است. در حالی که این باور اشتباه است و نباید والدین را به دلیل داشتن فرزند مبتلا به این اختلال، سرزنش و در آن ها احساس گناه ایجاد کرد؛ زیرا کاملاً واضح است که این بیماری نتیجه فرزندپروری غلط نیست و دلائل بیولوژیک دارد. در مطالعات مختلف، عوامل مؤثر در ایجاد آن مشخص شده اند که عبارتند از:
1. عوامل ژنتیک: همگامی بالا در دوقلوهای یک تخمکی نسبت به دوقلوهای دو تخمکی، و این که خطر ابتلا در خواهران و برادران کودکان بیش فعال نسبت به کودکان دیگر بیشتر است، نقش عوامل ژنتیکی را نشان می دهد. گرچه شواهد بسیاری از تأثیر ژنتیک در ایجاد این اختلال وجود دارد، ولی هنوز به طور واضح نحوه انتقال ژنتیکی آن مشخص نشده و هیچ آزمایش ژنتیک اختصاصی برای تشخیص آن وجود ندارند.
2. آسیب های مغزی: اگر در دوران جنینی و اوایل شیرخوارگی آسیبی به مغز برسد می تواند در شکل گیری این اختلال مؤثر باشد. سیگار کشیدن مادر احتمال بروز اختلال را افزایش می دهد. تا به حال هیچ مطالعه ای، ارتباط نگرانی و اضطراب دوران بارداری را با بیش فعالی اثبات نکرده است، مگر این که باعث بروز عوارضی در زایمان شده باشند.
3. عوامل عصبی شیمیایی: تغییرات در موارد شیمیایی ناقل های عصبی مغز به نشانه های بیش فعالی نسبت داده شده اند.
4. عوامل روانی اجتماعی: بیش فعالی و میدان توجه محدود گاهی به دلیل محرومیت های هیجانی در کودکان پرورشگاهی دیده می شود که با رفع عوامل محرومیت، از بین می روند.
5. رژیم غذایی: به رغم نظریه هایی که سال های پیش ارائه می شد مبنی بر این که چاشنی ها و رنگ های مصنوعی و افزودنی های خوراکی و شکر در تشدید علائم بیش-فعالی نقش دارند و باید از رژیم غذایی کودک مبتلا حذف گردند، مطالعات اخیر هیچ گونه ارتباطی را بین نشانه های این بیماری و رژیم غذایی و افزودنی ها پیدا نکرده اند. برخی روان پزشکان رویکردهایی نظیر ویتامین درمانی با دوزهای بالا دارند که رایج ترین آن‌ها استفاده از ویتامین های «ث»، «ب3»، «ب6» هستند. استفاده از «اُمگا3» نیز در درمان این اختلال پیشنهاد می شود، ولی مطالعات سازمان یافته ای در این موارد وجود ندارد، یا این که در این مطالعات اثربخشی این مواد اثبات نشده است.
6. آلرژی و آسم: در مطالعات سازمان یافته، شواهدی مبنی بر ارتباط این اختلال با آلرژی و آسم نشان داده نشده است. در واقع مشکلات رفتاری که در کودکان مبتلا به آسم دیده می شود، بیشتر ناشی از محدودیت های شدیدی است که والدین جهت جلوگیری از عود بیماری آسم برای این کودکان می گذارند و آن ها را مستعد رفتارهای مقابله ای، نافرمانی و لج بازی می کند. از طرفی داروهای ضد آلرژی نظیر آنتی هیستامین ها ممکن است موجب فعال شدن و بی قراری بعضی از کودکان شوند و نشانه هایی شبیه بیش فعالی از خود بروز دهند. توجه به عواملی که در شکل گیری اختلال مطرح هستند نشان می دهد که تنها عاملی را که می توان تا حدودی مهار کرد، آسیب های دوران حاملگی و زایمان است، بنابراین توصیه می شود مادران در طول بارداری به طور منظم توسط یک متخصص زنان یا مراکز بهداشتی درمانی دیگر مراقبت شوند تا احتمال عوارض بارداری و زایمان کاسته شود. چون عوامل متعددی در بروز اختلال نقش دارند و احتمال پیش گیری کامل وجود ندارد. (27)

حافظه، هوش، خلاقیت و وضعیت عاطفی این کودکان
 

معمولاً حافظه طولانی مدت این کودکان حتی برای جزئیات مناسب است ولی حافظه کوتاه مدت ضعیفی دارند. آن ها در موقعیت های جدید و ناآشنا، در مواردی که ساختار و نظارت مناسب وجود دارد، بهتر از موقعیت های آشنا عمل می کنند. تا به حال هیچ مطالعه ای خلاقیت بیشتر این کودکان را ثابت نکرده است. شاید این کودکان از نظر سرشتی، تمایل بیشتری به آزمودن چیزهای جدید و رفتن به سوی موقعیت های ناآشنا داشته باشند، که این امر لازمه خلاقیت است، ولی خلاقیت مؤثر، به اجزای دیگری نظیر سازماندهی فکری، برنامه ریزی، دقت و تمرکز بالایی نیاز دارد که این کودکان از آن بی بهره هستند، با روش خلاقانه، مشکلات رفتاری یا تحصیلی خود را توجیه می کنند، به طوری که اطرافیان تا مدتی ممکن است قانع شوند که مشکل بیمارگونه ای وجود ندارد؛ ولی در سنین بالاتر که فعالیت ها نیاز به دقت و تمرکز بیشتری دارند، سرانجام مشکلات آن ها نمود پیدا می کند.
به طور کلی تفاوت خاصی بین وضعیت هوشی کودکن مبتلا و کودکان عادی وجود ندارد. ولی عملکرد و موقعیت تحصیلی به طور قابل ملاحظه ای در کودکان مبتلا به بیش فعالی به خصوص اگر تحت درمان قرار نگیرند، پایین تر از کودکان هم سنی است که به این اختلال مبتلا نیستند، که این امر بیشتر به دلیل پایین بودن توجه و تمرکز آنان در درس ها است. به طور کلی به نظر می رسد که تعداد کودکان مبتلا به بیش فعالی در میان عقب مانده های ذهنی و تیزهوشان یکسان است. در واقع باور غلطی وجود دارد که کودکان باهوش اگر خسته شوند، به روشی شبیه کودکان بیش-فعال عمل می کنند. (28)

مشکلات شایع همراه با بیش فعالی در کلاس درس
 

در بیشتر موقعیت های کلاسی، کودک بیش فعال تمام یا بعضی از مشکلات زیر را به وجود می آورد که اثر کاملاً مخربی بر خودش و دیگرانی که در فرایند یادگیری شرکت دارند، بر جا می گذارد.
* دور شدن از صندلی خود در موقعیت ها یا اوقات نامناسب؛
* انحراف از آن چه سایر دانش آموزان کلاس در حال انجام دادن آن هستند؛
* پیروی نکردن از دستورات معلم یا سایر بزرگ سالان نظارت کنند؛
* صحبت کردن خارج از نوبت یا با فریاد؛
* حالت پرخاشگری نسبت به هم کلاسی ها؛
* پایین بودن آستانه دقت و حواسپرتی سریع؛
* آزار هم کلاسی ها، مانع کار آن ها شدن و ایجاد مزاحمت در تمرکز و توجه آن ها؛
* فراموش کاری و غرق خیال بافی شدن؛
* گم کردن یا فراموش کردن وسائل؛
* انجام ندادن یا به موقع انجام ندادن تکالیف خانه؛
* ناتمام گذاشتن کارها یا شِلَخته بازی در انجام دادن آن ها.
به طور کلی مدرسه جایی است که از دانش آموزان انتظار هم رنگی و فعل پذیری و تبعیت می رود تا کارها به آرامی پیش برود. بر این اساس می توان گفت تا آن جا که می دانیم این اختلال، روند معمول مدارس را مختل می سازد. همچنین می توان گفت مدارس هم به شکلی سازماندهی شده اند که در آشکار ساختن نقاط ضعف دانش آموزان دارای این اختلال نقش دارند. به طور خلاصه، باید در نسبت دادن مشکلات همراه با آن به ویژگی های درونی دانش آموز، محتاط بود. اصرار بر این که اکثریت دانش-آموزان مقررات و دستورالعمل های کسل کننده و استرس زای مدرسه را به آرامی تحمل می کنند، اغلب ساده انگاری است. فقط در مدارس (و شاید زندان ها) است که افراد انسانی به طور معمول در زمینه حقوق اجتماعی و ارتباطات خود، حرکات بدنی و حتی ظاهر شخصی در معرض قوائد محدود کننده قرار دارند و رعایت نکردن قوائد منجر به تنبیه می شود. به جز مدارس، مؤسسات دیگری وجود ندارند که به طور قانونی و اجباری این گونه محدودیت ها را اعمال کنند. در این شرایط است که گاهی کودک مبتلا به این اختلال بیشتر، اشتباهات مدرسه را آشکار می سازد تا اشتباهاتی را که در خودش وجود دارد.
والدین، معلمان و هم سالان، کودک مبتلا را افرادی مسئله ساز و ناکام کننده می-بینند. دلیل تصور فوق این است که رفتار مشکل ساز این افراد اغلب با شواهدی از رفتارهای مثبت توأم می شود و با آن همراه است. برای مثال به کرّات گزارش شده که کودکان مبتلا، در بعضی از موقعیت هایی که همراه با بزرگ سالان هستند، در موقعیت های کاملاً جدید یا گاهی بدون هیچ دلیل آشکار، وظایف محوله را بدون هرگونه مشکلی در زمینه اختلال توجه، تکانش وَری یا بیش فعالی انجام می دهند. چنین وضعیتی این تصور را به وجود می آورد که ناتوانی آشکار کودک در حفظ توجه یا کنترل فعالیت حرکتی یا تکانشی بودن در مواقع دیگر نتیجه کمبود یا فقدان انگیزش است. چنین تفسیری این نکته را از نظر دور می دارد که مشکل اصلی این کودکان، حفظ سطح مطلوبی از عملکرد در کارهای مدرسه و سایر تکالیف و فعالیت-هاست. محرک های حسی از قبیل مناظر و صداهای جزئی که در بیشتر کودکان، آشفتگی ناچیزی ایجاد می کنند برای چنین کودکی به صورت محرک هایی کاملاً مختل کننده درمی آید. به عبارت دیگر، ممکن است گاهی دیگران از عوامل مزاحمی که بر تمرکز حواس کودک آنان تأثیر می گذارد، آگاهی نداشته باشند. این امر سبب می شود تا مردم آنان را متهم به نافرمانی و خودسَری یا تنبلی ساده کنند، در حالی که در حقیقت مشکل بیشتر، حساسیت بیش از حد است. بدین ترتیب روابط بین چنین کودکی و بزرگ سال غالباً به شکل زیر درمی آید:
بزرگ سال: «چرا نمی توانی مانند سایر کودکان رفتار کنی؟» کودک گرفتار: «نمی-دانم ...!»
مشکل این است، بزرگ سالان فرض می کنند کودک بر عواملی که به واقع خارج از کنترل و اختیار اوست، کنترل دارد. (29)

شک والدین در مورد بیش فعالی فرزند
 

اولین قدم، صحبت کردن با معلم کودک و پزشک می باشد. پزشک می تواند اطلاعات زیادی به آن ها بدهد و در صورت نیاز کودک را به متخصص مربوطه ارجاع دهد. گرفتن اطلاعات از معلم، در ارزیابی مشکل کودک و رسیدن به تشخیص داده شده، پیش آگهی بهتری برای کودک را به دنبال دارد. نکته قابل اهمیت این است که کودک حداقل در دو محیط علائم بیماری را از خود نشان می دهد، بنابراین گزارش معلم در مورد تحرک کودک سر کلاس، تمرکز او سر کلاس، توجه هنگام دیکته نوشتن، ارتباط با همکلاسی ها و به طور کلی عملکرد تحصیلی او می تواند به والدین در تصمیم گیری برای مراجعه به متخصص کمک کند. خانواده ای که یک فرزند بیش فعال دارد با نشانه های این اختلال آشنایی کامل دارد و معمولاً در صورت داشتن فرزندان بعدی می تواند این نشانه ها را در همان اوائل شناسایی کند و قبل از این که این اختلال، اثر نامطلوبی روی کودک بگذارد او را وارد سیستم درمانی کند. زمانی که والدین برای دوّمین بار تصمیم به بچه دار شدن می گیرند باید آگاهی داشته باشند که احتمال بروز این اختلال در فرزندان بعدی نسبت به احتمال آن در کل جامعه بیشتر است. البته انتقال ژنتیکی این بیماری اصلاً شباهتی به بیماری های کاملاً ارثی نظیر تالاسمی ندارد و شیوع آن خیلی بالا نیست.
به طور خلاصه، اقداماتی که بعد از تشخیص اختلال بیش فعالی لازم است انجام گیرد عبارتند از:
1. گرفتن اطلاعات درست از این اختلال و شیوه های درمانی آن؛
2. اجرا کردن یک طرح درمانی مناسب و مؤثر؛
3. ثبت کردن این که چه داروهایی و با چه مقداری استفاده شده و چه تأثیراتی داشته اند؛
4. فراهم کردن یک محیط سازمان یافته برای کودک؛
5. بالا بردن اعتماد به نفس کودک؛
6. کمک به کودک در پیدا کردن دوست؛
7. ارتباط برقرار کردن با دیگر والدینی که فرزند مبتلا به بیش فعالی دارند؛
8. فراگیری راه های مؤثر برای انطباق با بیش فعالی؛
9. صبور بودن؛ زیرا مدتی طول می کشد تا در جریان درمان علائم بهبودی خود را نشان دهند. (30)

افزایش عملکرد تحصیلی کودکان بیش فعال
 

معلمانی که پر انرژی هستند، سر کلاس بی حرکت نیستند و راه می روند و کودکان را در فعالیت های کلاس درگیر می کنند، به نظر می رسد که برای کودکان بیش فعال، مناسب تر باشند. روش هایی وجود دارند که در کلاس درس برای افزایش توجه و تمرکز دانش آموزان مؤثر اقع می شوند؛
 
به تعدادی از آن ها در ذیل اشاره می شود:
1. جلب کردن توجه: استفاده از علائم هشدار دهنده نظیر خاموش و روشن کردن چراغ، زنگ زدن و گفتن کلماتی نظیر «گوش کنید»، «آماده باشید»، «بی-حرکت!». برقرار کردن تماس چشمی هنگام دستور دادن (مطمئن باشید کودک به شما نگاه می کند.) و با هیجان درس دادن توجه کودکان را بیشتر جلب می کند. استفاده از شوخی، طنز، داستان، نمایش و... در هنگام تدریس. استفاده از جعبه جادویی هنگام معرفی موضوعی جدید و درگیر کردن دانش آموزان برای حدس زدن اشیاء داخل جعبه.
2. متمرکز کردن توجه: استفاده از روش هایی که حس های مختلف را درگیر کند. مثلاً استفاده از وسایل سمعی- بصری، تصاویر، استفاده از رنگ های مختلف به خصوص برای کلمات کلیدی، استفاده از نشانگر برای کمک به کودک برای توجه به اطلاعات خاص.
3. حفظ کردن توجه: استفاده کردن از گروه های دو یا چند نفری برای افزایش مشارکت دانش آموزان. سؤال کردن از خود کودکان راجع به موضوع جدید برای این که وادار شوند فکر کنند، توجه کردن به همه کودکان و نادیده نگرفتن هیچ یک از آن ها.
4. مهارت های سازماندهی: استفاده از تقویم و یادداشت برای تکالیف خانه، استفاده از فهرست فعالیت هایی که روزانه باید انجام گیرد؛ فراهم کردن زمانی در پایان کلاس برای بازبینی تکالیف خانه.
5. افزایش مهارت های مدیریت زمان: استفاده از ساعت رومیزی و تنظیم زنگ آن روی هر ده یا پانزده دقیقه و پاداش گرفتن برای تکمیل کردن و درست انجام دادن کارها.
6. افزایش مهارت های خواندن: یک داستان برای کودک می خوانیم و پس از آن او را تشویق می کنیم تا تصاویر داستان را بکشد، شخصیت های اصلی و وقایع مهم داستان را مشخص کند و خصوصیات هر شخص را بنویسد؛ با استفاده از جداول پیش بینی از کودک بخواهیم حدس بزند بعداً چه اتفاقی در داستان خواهد افتاد. علاوه بر آن رعایت نکات زیر می تواند یه کودک در کلاس درس کمک کند:
- نشاندن وی نزدیک میز معلم؛
- نشاندن کودک در ردیف جلوی کلاس؛
- نشاندن دانش آموزان خوش رفتار در اطراف او؛
- استفاده کردن از آموزش توسط هم سالان؛
- دور کردن کودک از پنجره، کولر و هر وسیله ای که محرک است. (31)

احساس کودک نسبت به خود
 

مشکلات عمده آنان فقدان توجه، تکانش وری یا بیش فعالی است. اما این دشواری ها تنها بخشی از تجربه منفی و شخصی آنان است. کودک مبتلا علاوه بر مشکلات اصلی فوق با رشته ای از مشکلات گیج کننده رو به روست که از فرایند تعامل با افراد دیگر ناشی می شود. بعضی از دشواری ها مستقیماً از خود اختلال ناشی می شود و برخی از مشکلات نیز حاصل تجربه آن ها از واکنش های دیگران است. این دشواری ها عبارتند از:
* همیشه در خانه و در مدرسه خراب کاری می کنم؛ زیرا کارها را غلط انجام می دهم یا عمل اشتباهی را مرتکب می شوم یا کارهار را ناتمام رها می کنم.
* والدین و معلمانم از من ناامیدند.
* مردم منصف نیستند؛ با وجودی که سخت تلاش می کنم باز همواره مرا تنبل می-دانند.
* چیزها را آن طور که دیگران می بینند، نمی بینم.
* ظاهراً درک نمی کنم که دیگران چگونه می اندیشند و چه احساسی دارند.
* احساس می کنم بیگانه هستم.
* گاهی مردم فکر می کنند که عجیب و غریب هستم.
* مردم اغلب مرا نادیده می گیرند یا مرا دوست ندارند.
* گاهی مردم به من می خندند.
* در سازگار شدن با دیگران مشکل دارم.
* گاهی به دلیل مشکلات، خیلی احساس بیچاره گی می کنم و این امر مرا خشمگین می-کند.
* من فقط می خواهم مردم مرا تنها بگذارند.
* همیشه چیزها را فراموش می کنم.
* در انجام تکالیف مدرسه، خوب عمل نمی کنم.
* به درد هیچ کاری نمی خورم... (32)

نتیجه گیری
 

مباحثی که در این مقاله به آن‌ها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما می گردد به شرح ذیل می باشد:
1. ماحصل برداشت های دینی در مورد فعالیت و شیطنت کودک این است که: «فعالیت و شیطنت جزء طینت کودک و موجب رشد و بالندگی کودک است.» لازم به ذکر است که پس از تحقیق در منابع دینی، به هیچ مذمتی در مورد بیش فعالی کودک بر نخوردیم.
2. اختلال بیش فعالی یک نوع نقص در تکامل سیستم اعصاب است که با الگویی از کاهش در تداوم توجه و تکانش گری بیش از حد مورد نظر برای سن و سطح تکامل کودک یا نوجوان خود را نشان می دهد.
3. اختلال بیش فعالی در هشتاد درصد موارد، اساس وراثتی و خانوادگی دارد و در بیست درصد موارد، نتیجه یک آسیب مغزی است که به صورت اکتسابی ایجاد شده است.
4. این اختلال برای بسیاری از افراد وضعیتی مادام العمر است که اگر با آن به طور مؤثری مقابله نشود، می تواند افراد را در معرض مشکلات گوناگونی قرار دهد.
5. اغلب، مشخصه های زیر را به کودکان بیش فعال نسبت می دهند: بی لیاقت، بی نظم، پرخاشگر، تنبل، مُخَرِّب، غیرقابل اعتماد، بی مبالات، خودخواه، مستعد تصادف، ضد اجتماعی یا غیر اجتماعی.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص۱۹۳
2. یوسف، ۱۲
3. تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۴۴۲، ح۵۰
4. بحارالانوار، ج۴، ص۳۷۹؛ نهج الفصاحه، ص۴۲۰
5. اصول كافى، ج 6، ص 10، ح 12
6. مكارم الأخلاق، ص 169
7. اصول كافى، ج 6، ص 24، ح 6
8. اصول كافى، ج 6، ص 40، ح 3
9. وسائل الشیعه، ج 21، ص 486
10. بحارالأنوار، ج 43، ص 265
11. فروع كافى، ج2، ص94
12. غررالحكم و دررالکلم، ح 10529
13. غاشیه، 21 و 22
14. بحارالانوار، ج 4، ص 379
15. بحارالانوار، ج 4، ص 379
16. اختلال بیش فعالی– کمبود توجه، ص 11
17. روان شناسی مرضی کودک، ص 100
18. تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به اخلال کم توجهی/ بیش فعالی، صص 64 و 65
19. اقتباس از کتاب راهنمای تشخیص و درمان اختلال کم توجهی، صص 21 و 22
20. اختلال بیش فعالی– کمبود توجه، صص 15 و 16
21. اختلال بیش فعالی– کمبود توجه، صص 18 و 19
22. اختلال بیش فعالی– کمبود توجه، صص 21 و 22
23. تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به اخلال کم توجهی/ بیش فعالی، صص 43 و 44
24. اختلال نارسائی توجه/ فزون جنبشی، صص 89- 96
25. راهنمای تشخیص و درمان اختلال کم توجهی، صص 73 و 74
26. راهنمای تشخیص و درمان اختلال کم توجهی، صص 81- 85
27. اختلال کمبود توجه – بیش فعالی، صص 18- 20
28. اختلال کمبود توجه– بیش فعالی، صص 21 و 22
29. تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به اخلال کم توجهی/ بیش فعالی، صص21- 23
30. تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به اخلال کم توجهی/ بیش فعالی، صص 28 و 29
31. اختلال کمبود توجه– بیش فعالی، صص 50 و 51
32. تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به اخلال کم توجهی/ بیش فعالی، صص 23 و 24
 

منابع پایانی
1. قرآن کریم.
2. امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب(ع)، غررالحکم و دررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری قمی، انتشارات مهر آئین، بی چا، بی جا، 1378ش.
3. پیامبر اسلام، محمد بن عبدا...(ص)، نهج الفصاحه: مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(ص)، مترجم و گردآورنده ابوالقاسم پاینده، انتشارات بدرقه جاوید، بی چا، بی جا، 1386ش.
4. حویزی، عبدالعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، انتشارات مطبعه الحکمه، بی چا، بی جا، 1412ش.
5. داوری آشتیانی، رزیتا، اختلال کمبود توجه- بیش فعالی، نشر قطره، بی چا، تهران، 1386ش.
6. طبرسی، رضی الدین ابی نصر الحسن بن الفضل، مکارم الاخلاق، انتشارات دارالکتب الاسلامی، بی چا، بی جا، 1376ق.
7. عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، انتشارات مکتبه الاسلامیه، 1339ق.
8. علی زاده، حمید، اختلال نارسایی توجه/ فزون جنبشی، انتشارات رشد، چاپ اوّل، تهران، 1383ش.
9. کانر و جت، س.کیت و جولیت ال، راهنمای تشخیص و درمان اختلال کم توجهی/ بیش فعالی در کودکان و بزرگ سالان، ترجمه میرمحمود میرنسب، انتشارات ارجمند، چاپ اول، تهران، 1386ش.
10. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، انتشارات مکتب صدوق، بی چا، تهران،1381ق.
11. کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، محمدهادی بن محمدصالح المازندرانی، انتشارات دارالحدیث، بی چا، قم، 1387ش.
12. کندال، فیلیپ، روان شناسی مرضی کودک، ترجمه بهمن نجاریان و ایران داودی، انتشارات رشد، چاپ دوّم، تهران، 1389ش.
13. کوپر و فینتال، پُل و ج اُریگان، تعلیم و تربیت کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی/ بیش فعالی (راهنمای خانه و مدرسه)، ترجمه ابوالفضل شریعت پناهی، انتشارات رشد، چاپ اول، تهران، 1387ش.
14. کوشا، مریم، اختلال بیش فعالی- کمبود توجه، نشر قطره، بی چا، تهران، 1388ش.
15. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران، 1365ش.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط