«بيان» از «قرآن» بالاتر است!
نويسنده: احمد حاج قلي(*)
اشاره:
طليعه
پيش داوري ممنوع
آقاي حقيقت گو پاسخ داد: « بله، نبايد پيش داوري کرد و من هم يپش داوري نکرده ام؛ بلکه پس از بررسي هاي لازم به نتيجه ياد شده رسيده ام و اگر حوصله داشته باشيد، قسمتي از بررسي هايم را براي ارائه دليل خدمت شما عرض خواهيم کرد. به شرطي که شما هم قول بدهيد اگر سخنانم را حق يافتيد زير بار حق برويد.»
آقاي اغصاني با لحني مردد و غير مطمئن گفت: چشم ! بنده هم مي پذيرم.»
اشکالات کتاب «بيان »
الف. ناقص بودن
استاد پس از ذکر ناقص بودن کتاب بيان، کتاب ها را به سمت آقاي اغصاني برد و گفت: «بفرمائيد آنچه را که ذکر کردم خودتان از نزديک ملاحظه کنيد.» آقاي اغصاني با خوشحالي زيادي، آنها را دو دستي گرفت و بوسيد.
اما بعد، با دقت در آنها، گفته هاي آقاي حقيقت گو را با واقع منطبق يافت و خطاب به ايشان با صدايي گرفته گفت: « بله، حق با شماست؛ اما نبايد به خاطر وجود يک اشکال، تمام خوبي هاي اين کتاب ها را ناديده بگيريم.» آقاي حقيقت گو در پاسخ آقاي اغصاني گفت: «اولاً، وجود يک اشکال در يک کتاب، غير الهي بودن آن را ثابت مي کند. ثانياً، اشکالات ديگري هم بر آن وارد است که در ادامه عرض مي کنم.» آقاي انديشه ور گفت: « استاد! قبل از اين که وارد اشکالات بعدي بشويد، مطلبي به ذهنم آمد که مربوط به حجم کتاب بيان است و آن اين که شنيده ام باب به صبح ازل دستور داد تا بيان را تکميل کند. لطفاً در اين باره توضيح دهيد.»استاد گفت: « بله، متشکرم ! تذکر بسيار مناسبي بود. طبق نقل محققان، باب در رساله اي به نام «رساله للثمره» که آن را خطاب به ميرزا يحيي نوري، معروف به «صبح ازل»، « ثمره» و «وحيد» نگاشت، چنين آورده است : « وان ابواب البيان قد قدر علي عدد کل شيءو لکنا ما اظهرنا الا احدي عشر واحدا و ان اظهر له عزاً في ايامک فاظهر مناهج الثمانيه باذن الله ؛ (2) ابواب کتاب بيان بر عدد کل شيء (361) تقدير شده است، ولي ما [در کتاب بيان عربي ] غير از 11 واحد را ظاهر نکرديم و اگر در ايام زندگاني ات عزت و قوتي برايت حاصل شد، هشت واحد ديگر را به اذن خدا ظاهر کن.» به دنبال اين دستور، صبح ازل پس از اعدام باب، متمم بيان فارسي را در 47 باب نگاشت و چنانکه پيداست او هم نتوانست ابواب بيان را به 361 باب برساند؛ به علاوه اين که او متمم خود را بر بيان فارسي نوشت. در حالي که از اين گفته باب که «ما 11 واحد را ظاهر کرديم» معلوم مي شود نظر او تکميل بيان عربي بود؛ به هر حال اين دو تن دست به دست هم دادند تا بيان را تکميل کنند، ولي نتوانستند و اين اشکال اساسي بر اين کتاب وارد است.
ب. اشکالات ادبي
1. غلط نويسي هاي فارسي: باب به جاي کلمه «آن»، از کلمه «اون» در مواضع مختلفي از بيان فارسي استفاده کرده است؛ مانند؛ صفحه 11، سطر 13، صفحه 14؛ سطر 8؛ صفحه 149، سطر 12؛ صفحه 173، سطر 15 و...
2. به کار بردن واژه هاي فارسي در متن عربي: باب براي تشويق مردم به خريد کتابهايش مي نويسد: « انتم اذا استطعتم کل آثار النقطه تملکون و لو کان چاپا؛( 3)
اگر توانستيد تمام آثار نقطه (يکي از القاب باب) را مالک شويد هر چند که چاپي باشد.» در اين لحظه بود که از هر طرف، صداي خنده بلند شد ! آقاي حقيقت گو براي رعايت حال آقاي اغصاني از حضار خواهش کرد، سکوت کنند و آنها هم با کمي زحمت خود را کنترل کردند.
استاد بحث خود را ادامه داد و گفت: «چون باب، خودش خوش خط بوده و خود را باب مي دانسته به پيروانش گفته است: «ولتعملن خط الشکسته فان ذلک ما يحبه الله و جعله باب نفسه للخطوط لعلکم تکتبون؛ بايد خط شکسته را فرا بگيريد، زيرا خدا آن را دوست دارد و آن را باب خودش براي خط ها قرار داده است. شايد که بنويسيد!» ملاحظه مي فرماييد که او به کلمه فارسي «شکسته»، « ال » اضافه کرده و اين کاربرد نادرست است.»
از آنجا که هنوز بحث هاي بسياري باقي مانده است، اجازه بدهيد که در اين قسمت به همين اندازه اکتفا کنم و مطب ديگري را که مرتبط با همين بحث است خدمتتان بگويم و آن، پذيرش اغلاط ادبي باب، توسط پيروانش است. علي اکبر اردستاني، از پيروان باب، در نامه اي که به او نوشت، در خصوص اشتباهات ادبي موجود در کتاب بيان توضيح خواسته و اين گونه آورده است : «...بيان فرمايند که سبب نوشتن بعضي کلمات که در نوشته هاي سرکار مي باشد و به نظر قاصر خادمان و غيره، صحيح نيست، چه چيز است؟ و بعضي از آن کلمات، مثل «لعللهم »، « وجوهههم »، « استتطعم »، «امرئهه» و امثال اينها مي باشند. که به اين نحو در نوشته هاي سرکار است و سايرين، ايراد و بحث مي نمايد. مستدعي آن که راه و سببش را بيان فرمايند. تا باعث اسکات سايرين و اطمينان قلب جميعاً بوده باشد.» (4)
آقاي سلطاني گفت: «آيا براي اين اشتباهات توجيهاتي هم ذکر کرده اند يا خير؟»
استاد گفت: « بله، اصلاً بحث بعدي ما پرداختن به همين مسأله است.
توجيهات اشتباهات ادبي باب
آقاي اغصاني پس از کمي مکث و با بي ميلي گفت: «بايستي خدمت شما عرض کنم، از آنجايي که کتاب ها و دين حضرت باب با ظهور آيين بهائيت منسوخ شده ما بهائيان کتاب هاي ايشان را در دست نداريم و من، کتاب شريف بيان فارسي و عربي حضرت باب را براي اولين بار در اينجا ديدم که به گمانم آنها را پيروان غير بهائي حضرت باب، يعني بابي ها و ازلي ها منتشر کرده اند. بنابراين، چون آنها را قبلاً نديده بودم، براي توجيه آنها هم فکري نکرده ام؛ اما با توجه به اين که آن حضرت را پيامبر خدا مي دانم، يقين دارم که اين کار ايشان، حتماً حکمتي دارد.» استاد گفت: «بله، آقاي اغصاني درست فرمودند؛ اين کتاب ها را بابي ها و ازلي ها پيرو آقاي باب منتشر کرده اند و حتي برخي از بزرگان بهائيان هم آن را نديده اند و اما جهت اطلاع شما و آقاي اغصاني، توجيهاتي را که باب يا پيروانش براي اين مسئله ذکر کرده اند، به صورت خلاصه در جلسه بعد ذکر مي کنيم.
پينوشتها:
*. کارشناس فرق انحرافي مهدويت
1. بيان فارسي، ص 3.
2. محاکمه و بررسي باب و بهاء حسن مصطفوي، تبريزي، ج 1، ص 193، و بهائيان، سيد محمد باقر نجفي، ص 346.
3. بيان عربي، ص 42.
4. فصلنامه تاريخ معاصر ايران، ش 47و 48، ص 133- 134، از عهد اعلي، 151.
/ج