يزد شناسي
نويسنده: ابوالفضل زارع
در عبارات و تعاريف رسمي جغرافيايي مي خوانيم که استان يزد با وسعتي حدود 76156 کيلومتر مربع در مرکز ايران و در کناره کوير نمک، بين 29 درجه و 35 دقيقه تا 32 درجه و 22 دقيقه عرض شمالي و 52 درجه و 49 دقيقه تا 65 درجه و 40 دقيقه طول شرقي زمين قرار دارد.
اين استان از شمال و غرب به شهرهاي نايين و اصفهان (استان اصفهان)، از شمال شرق به استان خراسان، از شرق به زرند (استان کرمان)، از جنوب غربي به شهرستان آباده (استان فارس) و از سمت جنوب شرقي به کرمان محدود مي شود.
شرايط دشوار و نه چندان مساعد دستيابي و نيز مرکزيت و همنشيني با کوير، باعث شده است که اين شهر تا مدت زمان درازي، از طوفان بحرانها و تاخت و تاز فرهنگهاي بيگانه مصون بماند و اصالت خويش را حفظ کند. «يزد، گويا نه در حمله اعراب لطمه اي ديده و نه در ايلغار مغول. اين اولين مطلبي است که در مورد يزد بايد بخاطر داشت.
درست است که اين مصونيت از خرابيهاي گذشته را در پيشانيهاي شهر نمي توان ديد (چرا که خيابان بنديهاي جديد بلايي کمتر از آنچه مغول به بار آورده نيست)، اما در لفاف آداب و رسوم مردم مي توان، در اين که زردتشتي و مسلمان به راحتي با هم به سرمي برند، در اينکه دزد و گدا بسيار کمتر دارد،... (مي توان) (جلال آل احمد، يزد، شهر بادگيرها)» از جمله اين محفوظات مي توان به خودواژه «يزد» اشاره کرد که از دوران ايران باستان به يادگار مانده است.
«يزد» ريشه در يسن، يشت و يا يزش - به معناي ستايش و نيايش در زبان فارسي ميانه - دارد.
يزد از يزدان - به مفهوم پاک و مقدس و به معني ذات خداوند - نيز مي تواند گرفته باشد. پس مي توان يزد را شهر آفريننده خوبي ها و پاکي ها، و شهر خدا دانست.آقاي حسن حجازي مي گويد که در دوره ساسانيان به يزد، يزدان يا يزتان اطلاق مي شده.
از اسامي ديگري که به يزد نسبت داده شده و در سفرنامه ها يا تواريخ آمده مي توان به اين نامها اشاره کرد.
(...در سال 504 ه.ق، ملکشاه سلجوقي حکومت يزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد و آن را دارالعباده ناميد) (همان ماخذ) از ديگر اسامي دوران اسلامي يزد که از معروفيت کمتري برخوردار هستند، مي توان به دارالمومنين و دارالشيعه اشاره کرد.
در حال حاضر استان يزد داراي ده شهرستان، بيست و يک شهر، بيست و يک بخش، پنجاه و يک دهستان و حدود پنج هزار روستا است که تعداد 1323 روستاي آن داير و بقيه به جهت مهاجرت متروک شده است.
منطقه يزد يکي از سرزمينهاي باستاني و داراي ميراث درخشاني از فرهنگ و تمدن کهن و ادوار مختلف تاريخي با قدمت 3 هزار سال است.
يزد به معناي پاک و مقدس و يزد گرد به معناي داده خدايي است. شهر يزد نيز به معناي شهر خدا و سرزمين مقدس است.
يزد نگين کوير است و اولين بار نام آن در کنار اسم چيني تخمه يکي از همرزمان داريوش آورده شد.
اين ناحيه همواره در دوره هخامنشيان از راههاي معتبر موسسه هاي راهداري، مراکز پستي و چاپاري برخوردار بوده است.راهداري در يزد قديم چنان اهميتي داشت که خاندان آل مظفر از منصب راهداري ناحيه ميبد به پادشاهي رسيدند. در طي قرون متمادي آباديهاي کوچک و بزرگ متعددي در اين سرزمين پديد آمده و از ميان رفته است.
آنچه اينک سرافراز از ميان ريگهاي روان احصار، مصون از رخدادهاي مخرب تاريخي بر جا مانده يادگارهاي گويا از سونوشت تاريخي اين سرزمين و نشانگر فرهنگ و تمدن پربار است. گرچه قدمت آبادي نشيني و تمدن در اين سرزمين از هراره جلگه هاي يزد تکوين يافته است. منابع مکتوب پيدايش را به عهد پيشداديان نسبت داده اند.
شهرستان يزد با وسعت 2397 کيلومتر مربع بعنوان مرکز استان مي باشد. اين شهرستان شامل دو بخش مرکزي و زارچ با شهرهاي يزد، شاهديه، حميديا و دهستانهاي فجر، فهرج، الله آباد و محمد آباد مي باشد.
جمعيت شهرستان يزد بالغ بر 480000 نفر است.
يزد شهر بزرگي است که از لحاظ تجارت و رفت و آمد نقطه مهمي بشمار مي رود يک نوع پارچه ابريشمي و طلايي در آنجا بافته مي شود که موسوم است به پارچه يزدي و به همه جاي دنيا صادر مي شود.
«سفرنامه مارکوپولو»
از نشانه هاي چشم گير يزد بادگيرها، سردابه ها و زيرزمين هاي آن است که اين هر سه با يکديگر هماهنگي دارد و وجود اينها نشان دهنده آن است که آب و هواي يزد از نقاط ديگر ايران گرمتر است.
«کلنل سي اي مک گرگر»
مناره ها و بادگيرهاي شهر يزد از دور انسان را به ياد کتاب هزار و يک شب مي اندازد.
«سفرنامه سرپرسي سيکس»
احساسات مذهبي در شهر يزد خيلي جدي تر از اغلب شهرهاي ايران است.
«فرد ريچاردز»
يزد گويا نه در حمله اعراب لطمه اي ديده است و نه در يلغار مغول. اين اولين مطلبي است که در مورد يزد به خاطر داشت درست است که اين مصونيت از خرابي هاي گذشته را در پيشاني شهر نمي توان ديد (چرا که خيابان بنديهاي جديد بلايي کمتر از آنچه مغول به بار آورده است نيست) اما در لفاف آداب و رسوم مردم مي توان در اينکه زرتشتي و مسلمان براحتي با هم بسر مي برند، در اينکه دزد و گدا بسيار کمتر دارد، در ينکه در کوچه و بازار کمتر فحش مي شنويد و دعوا و در خيلي چيزهاي ديگر.
«يزد شهر بادگيرها، جلال آل احمد»
وقتي به يزد سفر مي کني تنها در پهنه جغرافيا جابجا نشده اي که در عمق تاريخ، به هزار توي افسانه اي خزيده اي و تاريخ و افسانه در اين شهر کويري چندان بهم آميخته اند که باز شناختشان ناممکن است.
يزد بافتي ديگر، مردمي ديگر و اساساً جنس ديگري دارد. صفا و محبت مردم يزد را در کمتر جايي مي توان سراغ کرد.
«مجله سفر، فروغ پوريا وري»
شهر ما گنجينه هنر است، هر ويرانه اش دفتري است پر از زيبايي که در برابر چشم شيفتگان هنر گشاده است. در شهري که در جويهايش آب روان، ريگ روان است مردم بزرگوار و پرتلاشي بودند که توانستند از سده هاي دور اين شهر را بعنوان يکي از مراکز بزرگ تمدن ايران نگه دارند و نظيرش هيچ جاي دنيا نيست. در يزد نشانه هاي عالي اخلاقي و معماري و باستان شناسي با هم در آميخته اند و جزء فرهنگ جدايي ناپذير اين مردمند. مسجد جامع کهن فهرج تنها مسجدي است که در جهان اسلام، ساختمان آن از ابتدا تا به امروز تغيير نکرده است.
«دکتر محمد کريم پيرنيا»
شهر بزرگ و تاريخي يزد نگيني است درخشان در قلب سرزمين پهناور ايران و دژي است استوار در کوير. نشانه پيروزي و سپيدي و پاکي و سرسبزي و آبادي بر اهريمن تيرگي و خشکي و ويراني.
«دکتر علي سيدي»
منبع: نشريه مشرق زمين شماره 46
اين استان از شمال و غرب به شهرهاي نايين و اصفهان (استان اصفهان)، از شمال شرق به استان خراسان، از شرق به زرند (استان کرمان)، از جنوب غربي به شهرستان آباده (استان فارس) و از سمت جنوب شرقي به کرمان محدود مي شود.
شرايط دشوار و نه چندان مساعد دستيابي و نيز مرکزيت و همنشيني با کوير، باعث شده است که اين شهر تا مدت زمان درازي، از طوفان بحرانها و تاخت و تاز فرهنگهاي بيگانه مصون بماند و اصالت خويش را حفظ کند. «يزد، گويا نه در حمله اعراب لطمه اي ديده و نه در ايلغار مغول. اين اولين مطلبي است که در مورد يزد بايد بخاطر داشت.
درست است که اين مصونيت از خرابيهاي گذشته را در پيشانيهاي شهر نمي توان ديد (چرا که خيابان بنديهاي جديد بلايي کمتر از آنچه مغول به بار آورده نيست)، اما در لفاف آداب و رسوم مردم مي توان، در اين که زردتشتي و مسلمان به راحتي با هم به سرمي برند، در اينکه دزد و گدا بسيار کمتر دارد،... (مي توان) (جلال آل احمد، يزد، شهر بادگيرها)» از جمله اين محفوظات مي توان به خودواژه «يزد» اشاره کرد که از دوران ايران باستان به يادگار مانده است.
«يزد» ريشه در يسن، يشت و يا يزش - به معناي ستايش و نيايش در زبان فارسي ميانه - دارد.
يزد از يزدان - به مفهوم پاک و مقدس و به معني ذات خداوند - نيز مي تواند گرفته باشد. پس مي توان يزد را شهر آفريننده خوبي ها و پاکي ها، و شهر خدا دانست.آقاي حسن حجازي مي گويد که در دوره ساسانيان به يزد، يزدان يا يزتان اطلاق مي شده.
از اسامي ديگري که به يزد نسبت داده شده و در سفرنامه ها يا تواريخ آمده مي توان به اين نامها اشاره کرد.
ايساتيس
کَثه
يزدان گرد
دارالعباده
(...در سال 504 ه.ق، ملکشاه سلجوقي حکومت يزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد و آن را دارالعباده ناميد) (همان ماخذ) از ديگر اسامي دوران اسلامي يزد که از معروفيت کمتري برخوردار هستند، مي توان به دارالمومنين و دارالشيعه اشاره کرد.
شهر بادگيرها و نگين کوير
در حال حاضر استان يزد داراي ده شهرستان، بيست و يک شهر، بيست و يک بخش، پنجاه و يک دهستان و حدود پنج هزار روستا است که تعداد 1323 روستاي آن داير و بقيه به جهت مهاجرت متروک شده است.
منطقه يزد يکي از سرزمينهاي باستاني و داراي ميراث درخشاني از فرهنگ و تمدن کهن و ادوار مختلف تاريخي با قدمت 3 هزار سال است.
برخي از مورخين بناي اوليه شهر يزد را به زمان اسکندر مقدوني نسبت مي دهند که وي زنداني ساخته و نام آن را چنين نهاده است و به اعتقاد عده اي ديگر از تاريخ نويسان در دوره ساسانيان به فرمان يزدگرد اول (421-339م) در اين محل شهري بنام يزدان گرد بنا گرديده است. نام يزد از همين عنوان گرفته شده است و به معني مقدس، فرخنده و در خور آفرين مي باشد.
مورخين يوناني شهر کهن و باستاني را اياتيس خوانده اند که احتمالاً بعد از ويراني شهر کهن «کَثه» آمده است. پس از ظهور اسلام و گرايش مردم ايران به دين اسلام به يزد لقب «دارالعباده» داده شد.يزد به معناي پاک و مقدس و يزد گرد به معناي داده خدايي است. شهر يزد نيز به معناي شهر خدا و سرزمين مقدس است.
يزد نگين کوير است و اولين بار نام آن در کنار اسم چيني تخمه يکي از همرزمان داريوش آورده شد.
اين ناحيه همواره در دوره هخامنشيان از راههاي معتبر موسسه هاي راهداري، مراکز پستي و چاپاري برخوردار بوده است.راهداري در يزد قديم چنان اهميتي داشت که خاندان آل مظفر از منصب راهداري ناحيه ميبد به پادشاهي رسيدند. در طي قرون متمادي آباديهاي کوچک و بزرگ متعددي در اين سرزمين پديد آمده و از ميان رفته است.
آنچه اينک سرافراز از ميان ريگهاي روان احصار، مصون از رخدادهاي مخرب تاريخي بر جا مانده يادگارهاي گويا از سونوشت تاريخي اين سرزمين و نشانگر فرهنگ و تمدن پربار است. گرچه قدمت آبادي نشيني و تمدن در اين سرزمين از هراره جلگه هاي يزد تکوين يافته است. منابع مکتوب پيدايش را به عهد پيشداديان نسبت داده اند.
شهرستان يزد با وسعت 2397 کيلومتر مربع بعنوان مرکز استان مي باشد. اين شهرستان شامل دو بخش مرکزي و زارچ با شهرهاي يزد، شاهديه، حميديا و دهستانهاي فجر، فهرج، الله آباد و محمد آباد مي باشد.
جمعيت شهرستان يزد بالغ بر 480000 نفر است.
مراکز تاريخي
يزد شهر بزرگي است که از لحاظ تجارت و رفت و آمد نقطه مهمي بشمار مي رود يک نوع پارچه ابريشمي و طلايي در آنجا بافته مي شود که موسوم است به پارچه يزدي و به همه جاي دنيا صادر مي شود.
«سفرنامه مارکوپولو»
از نشانه هاي چشم گير يزد بادگيرها، سردابه ها و زيرزمين هاي آن است که اين هر سه با يکديگر هماهنگي دارد و وجود اينها نشان دهنده آن است که آب و هواي يزد از نقاط ديگر ايران گرمتر است.
«کلنل سي اي مک گرگر»
مناره ها و بادگيرهاي شهر يزد از دور انسان را به ياد کتاب هزار و يک شب مي اندازد.
«سفرنامه سرپرسي سيکس»
احساسات مذهبي در شهر يزد خيلي جدي تر از اغلب شهرهاي ايران است.
«فرد ريچاردز»
يزد گويا نه در حمله اعراب لطمه اي ديده است و نه در يلغار مغول. اين اولين مطلبي است که در مورد يزد به خاطر داشت درست است که اين مصونيت از خرابي هاي گذشته را در پيشاني شهر نمي توان ديد (چرا که خيابان بنديهاي جديد بلايي کمتر از آنچه مغول به بار آورده است نيست) اما در لفاف آداب و رسوم مردم مي توان در اينکه زرتشتي و مسلمان براحتي با هم بسر مي برند، در اينکه دزد و گدا بسيار کمتر دارد، در ينکه در کوچه و بازار کمتر فحش مي شنويد و دعوا و در خيلي چيزهاي ديگر.
«يزد شهر بادگيرها، جلال آل احمد»
وقتي به يزد سفر مي کني تنها در پهنه جغرافيا جابجا نشده اي که در عمق تاريخ، به هزار توي افسانه اي خزيده اي و تاريخ و افسانه در اين شهر کويري چندان بهم آميخته اند که باز شناختشان ناممکن است.
يزد بافتي ديگر، مردمي ديگر و اساساً جنس ديگري دارد. صفا و محبت مردم يزد را در کمتر جايي مي توان سراغ کرد.
«مجله سفر، فروغ پوريا وري»
شهر ما گنجينه هنر است، هر ويرانه اش دفتري است پر از زيبايي که در برابر چشم شيفتگان هنر گشاده است. در شهري که در جويهايش آب روان، ريگ روان است مردم بزرگوار و پرتلاشي بودند که توانستند از سده هاي دور اين شهر را بعنوان يکي از مراکز بزرگ تمدن ايران نگه دارند و نظيرش هيچ جاي دنيا نيست. در يزد نشانه هاي عالي اخلاقي و معماري و باستان شناسي با هم در آميخته اند و جزء فرهنگ جدايي ناپذير اين مردمند. مسجد جامع کهن فهرج تنها مسجدي است که در جهان اسلام، ساختمان آن از ابتدا تا به امروز تغيير نکرده است.
«دکتر محمد کريم پيرنيا»
شهر بزرگ و تاريخي يزد نگيني است درخشان در قلب سرزمين پهناور ايران و دژي است استوار در کوير. نشانه پيروزي و سپيدي و پاکي و سرسبزي و آبادي بر اهريمن تيرگي و خشکي و ويراني.
«دکتر علي سيدي»
جغرافياي تاريخي يزد
وضعيت اجتماعي و اقتصادي استان
جاذبه هاي طبيعي
درّه ها و مناطق ييلاقي
چشمه سارها
منبع: نشريه مشرق زمين شماره 46
/ج