هشدارهای نبوی / تلوّن و چند رنگی

قال علی(ع): فأیّاکم والتلوّن فی دین اللّه فأنّ جماعةً فیما تکرهون من الحق خیرٌ من فرقةٍ فیما تحبّون من الباطل، و انّ اللّه سبحانه لم یعط احداً بفرقة خیراً ممّن مضی و لاممّن بقی(1) زنهار از موضع گیریهای رنگارنگ در دین، که اتحاد بر محور حق هر چند که شما را ناخوش آید به از پراکندگی در باطل است. گرچه شما را خوش آید زیرا بی گمان در تاریخ گذشته و آینده بشر هرگز خداوند با اختلاف خیری را ارزانی کسی نداشته و نمی دارد.
چهارشنبه، 21 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هشدارهای نبوی / تلوّن و چند رنگی

هشدارهای نبوی / تلوّن و چند رنگی
هشدارهای نبوی / تلوّن و چند رنگی


 

نویسنده: حجة الاسلام ابوالقاسم یعقوبی




 
قال علی(ع): فأیّاکم والتلوّن فی دین اللّه فأنّ جماعةً فیما تکرهون من الحق خیرٌ من فرقةٍ فیما تحبّون من الباطل، و انّ اللّه سبحانه لم یعط احداً بفرقة خیراً ممّن مضی و لاممّن بقی(1)
زنهار از موضع گیریهای رنگارنگ در دین، که اتحاد بر محور حق هر چند که شما را ناخوش آید به از پراکندگی در باطل است. گرچه شما را خوش آید زیرا بی گمان در تاریخ گذشته و آینده بشر هرگز خداوند با اختلاف خیری را ارزانی کسی نداشته و نمی دارد.
در این حدیث شریف یکی از هشدارهای مهم اجتماعی از زبان کسی بیان شده است که خود در کوران مبارزه و در بحران رویدادهای اجتماعی و کشمکش ها و نزاع ها قرار داشته است.

تلوّن و تدیّن
 

جریانات اجتماعی با دو صبغه و دو مشخصه از یکدیگر شناخته می شود جریان پایبند به دین و ارزشهای انسانی و اسلامی که رنگ خدایی دارد و قرآن از آن به عنوان صبغة اللّه(2) نام برده است این جریان چون حق است یکرنگ و یک چهره بیشتر ندارد. رنگ او هم ثابت و پایدار است و هیچ موقعیتی و شرایطی نمی تواند رنگ او را دگرگون و جابجا سازد.
در برابر، جریانی است که هر روز رنگ عوض می کند، تابع شرایط سیاسی و اجتماعی است، هر روزی زیر پرچمی قرار می گیرد و پای عَلَمی سینه می زند و در یک کلام نان به نرخ روز می خورد و فرزند رویدادها و رخدادهای اجتماعی است، هرجا منفعت و نام و نانی داشته باشد همانجا قبله اوست.
این جریان که همواره در بستر تاریخ جاری و ساری بوده است جریان نفاق و تلوّن و هر روز به رنگی درآمدن است علی(ع) که خود سردمدار جبهه حق و سردار یک رنگ جریان تدیّن است. نسبت به جریان مقابل یعنی تلوّن هشدار داده و پیروان جبهه حق و امّت اسلام را نسبت به آن بیداری بخشیده است در کتاب شریف نهج البلاغه این واژه تلوّن در چندین جا به کار رفته است:
در شمارش اوصاف و ویژگیهای منافقان می فرماید:
واحذّرکم اهل النفاق فأنّهم الضّالّون المضلّون و الزّالون المزلّون و یتلوّنون الوانا و یفتنون افتنانا؛(3) (ای بندگان خدا) من تمامی شما را از منافقان و دورویان برحذر می دارم که اینان گمراهانی گمراهگر و لغزندگانی لغزش زایند، به رنگهای گونه گون در می آیند و از ترفندهای رنگارنگ بهره می گیرند.
یکی از دردسرهای بزرگ مصلحان در طول تاریخ وجود انسانهای رنگ به رنگ با موضع گیریهای بی ثبات و ناپایدار بوده است، این دسته از مردم خون به دل مصلحان کرده اند و آنان را در اوج اقتدار به مظلومیت کشانده اند. امام علی(ع) از حضور این گونه کسان با این ویژگی در زمان پیامبر(ص) یاد می کند و می فرماید:
و نشهد انّ محمداً عبده و رسوله خاض الی رضوان اللّه کلّ غمرة و تجرّع فیه کلّ غصّة و قد تلوّن له الأدنون و تألّب علیه الأقصون.(4)
با تمام وجود بر این حقیقت گواهی می دهیم که محمّد(ص) بنده و فرستاده اوست که در راه خشنودی خدا در امواج گونه گون خطر غوطه ور شد، و انواع شرنگهای درد را سر کشید و عمری خون دل خورد. نزدیکانش هر روز رنگ دیگر کردند، آنان که با وی فاصله ای بسیار دور داشتند در دشمنی او همدست شدند.

رهبران نالایق و مردمان متلوّن
 

هرگاه در رأس یک جریان انسان های بی کفایت و رهبران ناشایسته و نااهل قرار گیرند، پیروان آن جبهه و جریان نیز دچار انحراف و گمراهی و گردنکشی و چند چهره ای خواهند شد، علی(ع) در ترسیم جامعه دینی پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و حاکمیت جریان سقیفه و بویژه خلافت دومی چنین فرموده است:
فَمُنِیَ الناس لعمر الله بخبطٍ و شماس و تلوّنٍ و اعتراض، فصبرت علی طول المدة و شدّة المحنة...؛(5) سوگند به خدا! مردم در حکومت دومی در ناراحتی و رنج مهمی گرفتار آمده بودند و دورویی ها و انحراف ها در آن دوران رخ نمود. و من در این مدت طولانی محنت زا و عذاب آور، چاره ای جز صبر و شکیبایی نداشتم.
باغبان اسلام بذر سالم و نهال پاک و پاکیزه دین و دیانت را به شایستگی پاشید و کاشت، لکن مزرعه دین و بوستان رسالت پس از او دچار آفتها و آسیبهای فراوان گردید، و نااهلان و نامحرمان به درون جامعه دینی نفوذ کردند و ریزش بزرگ تاریخی در آن زمان صورت گرفت و جلو رشد و رویش اسلام گرفته شد.
جریان آفت آفرین حاکمیت بنی امیّه مانند لشکر ملخ به مزرعه دین حمله ور شد و همه ارزشهای راستین اسلام ناب محمدی(ص) را مورد تهاجم و تاخت و تاز قرار داد تا آنجا که از اسلام جز اسمی باقی نماند و فرهنگ جاهلیت دوباره جان گرفت و آموزه های دینی یکی پس از دیگری رنگ باخت.
در نامه هایی که بین امام علی(ع) و معاویه ردّ و بدل شده است کاملاً جریان نفاق و تلوّن با جریان صداقت و تدیّن روبروی هم قرار گرفته اند و هر کسی اندک بصیرتی داشته باشد می فهمد که بر امام حکیم و حلیم و بصیر علی بن ابی طالب(ع) در آن مقطع تاریخی چه گذشته است.
در یکی از نامه ها به معاویه، حضرت تعبیر تیه را به کار گرفته است که نتیجه تلوّن است، انسانهایی که از مدار حق خارج می شوند ره به جایی نمی برند و حرکتشان سرانجامی ندارد، بعد از طی مسیر دوباره بر می گردند به همان نقطه که حرکت را شروع کرده اند، کسی که از سیر الی اللّه محروم شد گرفتار تیه فی الأرض می شود قرآن درباره بنی اسرائیل متلوّن و رنگ به رنگ می فرماید:
قال فأنها محرّمة علیهم اربعین سنة یتیهون فی الأرض ؛(6) (از طرف خداوند به موسی چنین وحی فرستاده شد که): این جمعیت از ورود در این سرزمین مقدّس که مملو از انواع مواهب مادی و معنوی بود تا چهل سال محروم خواهند ماند. و در بیابانها به مدت چهل سال باید سرگردان باشند.
کسی که در حرکت تیه قرار گیرد و صراط مستقیم را رها سازد چشم و دیده دلش کور می شود، نشانه این گونه کسان آن است که همواره درجا می زنند و نه تنها پیشرفت و حرکت روبه جلو ندارند بلکه پسرفت هم دارند.
علی(ع) به معاویه می نویسد: و انّک لذهّابٌ فی التّیه روّاغٌ عن القصد؛(7) تو همواره در بیابان گمراهی سرگردان، و از راه راست روی گردانی.
و در جای دیگر به عنوان یک قانون کلی و اصل اساسی فرمود:
ایّها النّاس من سلک الطریق الواضح و ردالماء و من خالف وقع فی التیه؛(8) آن کس که از راه آشکار برود به آب می رسد و هر کس از راه راست منحرف شود سرگردان می ماند.
افرادی که هر دم و هر روز رنگ می بازند و رنگ می گیرند و بر اساس تلوّن و چند رنگی زندگی می کنند مانند دستگاه دماسنج عمل می کنند خود را با شرایط محیط و فضای جامعه تنظیم می کنند، دماسنج اگر شرایط محیط گرم باشد جیوه آن بالا می رود و اگر سرد باشد پایین می آید.
این گونه زیستن نتیجه اش همان گرفتار شدن در تیه و سرگردانی و حیرت است که راه به جایی نمی برد.
علی(ع) در بیانی دیگر فرمود:
المتعبد بغیر علم کحمار الطاحونة، یدور ولا یبرح من مکانه؛(9) عبادت کننده ای که، عمل او از روی فهم و آگاهی نباشد همانند خر آسیاب است که پیوسته در یک جا می چرخد ولی پیش نمی رود.
در حاکمیت غیر دینی و در فضایی که تدیّن در حاشیه باشد و تلوّن در متن زندگی مردمان قرار گیرد و خریدار داشته باشد حاصلی جز افتادن در تیه و گمراهی نخواهد داشت. به عکس اگر در جامعه ای ارزشها حاکم شد و جهان بینی انسانها استحکام و ثبات پیدا کرد و فضای حاکم بر مردم فضای مصونیت و دیانت بود، چنین جامعه ای می تواند با تدیّن و دینداری. پایه های تمدّن و زیستی شایسته را پی ریزی نماید.(10)

فرصت طلبان فتنه ساز
 

در سایه حاکمیت طاغوت و رهبری انسانهای نالایق و ناشایسته، فرهنگ چاپلوسی، تعریف و تمجید شکل می گیرد و آدمهای خاکشیر مزاج بی خاصیت که باد از هر طرف بوزد آنها را حرکت می دهد، در چنین فضاهایی ظاهر می شوند و گسترش
پیدا می کنند این گونه کسان چون موضوع ثابت و پایداری ندارند همواره آلت دست انسانهای زیرک و شیطان صفت قرار می گیرند و فضای جامعه را مه آلود ساخته و جریان فتنه را به وجود می آورند، کم نبودند و کم نیستند از این گونه انسانهای سست عنصر و بی اراده ای که همواره حافظ تاج و تخت ستمگران و کاسه لیس جباران بوده و در شرایط فتنه کور کورانه عمل کرده و خون به دل مصلحان و رهبران راستین کرده اند.
گویند که ابوهریره پشت سر حضرت علی(ع) نماز می گزارد و کنار سفره معاویه غذاو در شرایط جنگ هم از هیچکدام حمایت نمی کرد به او گفتند: رفتارت چگونه قابل توجیه است؟
گفت: نماز را به علی اقتدا می کنم از دیگران مؤمن تر و عادلتر، کنار سفره معاویه می نشینم از همه سفره ها رنگین تر، در جنگ از هیچکدام حمایت نمی کنم جانم به سلامتی نزدیکتر است.!!
واقعیت این است که بسیاری از مردم گرچه سنگ دین هم به سینه می زنند امّا می خواهند زندگی کنند، اسلام بی دردسر می خواهند، مرفّهان بی دردی که امام خمینی از آنان نام برد این گونه کسان هستند، دین را تا هنگامی می خواهند که نان و آب و امنیّت و آسایش آنان در خطر نیفتد و اگر دیدند شرایط بحرانی است و برای زندگی باید هزینه بپردازند ریزش می کنند.
 
به فرموده امام حسین(ع): النّاس عبید الدّنیا والّدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرّت معایشهم فاذا محصّوا بالبلاء قلّ الدّیانون؛(11) مردم بنده دنیایند و دین لقلقه زبان آن هاست که با او زندگی می کنند هنگامی که مورد آزمایش قرار گیرند دینداران و متدین ها کم می شوند.
همواره در طول تاریخ جریان تدین و دینداری در اقلّیت بوده است و جریان تلوّن در اکثریت ولی در عین حال نوید و امید دهی قرآن این است که همین دسته کم و جریان اندک بر زمین حاکمیت خواهد یافت و آن اکثریت را به زباله دان تاریخ خواهد افکند.
کم من فئته قلیلة غلبت فئة کثیرة بأذن اللّه(12)
امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
لاتستوحشوا فی طریق الهدی لقلّة اهله فأنّ النّاس قد اجتمعوا علی مائدة شعیبها قصیرٌ و جوعها طویلٌ؛(13)
در مسیر هدایت (و دیانت) از کمی رهروان نهراسید زیرا اکثریت مردم بر گرد سفره ای جمع شدند که سیری آن کوتاه، و گرسنگی آن طولانی است.
قرآن مجید حق و باطل را به جریان آب رودخانه به هنگام سیلاب و کف و حباب روی آن مانند کرده است، گرچه آن کف روی آب جولان و طمطراق دارد و خود را جلودار و میدان دار می داند وبه ظاهر خود را همه کاره قلمداد می کند و به آب بی اعتنایی می کند ولی حقیقت آن است که آنچه ماندنی و ماندگار است آب است و آنچه رفتنی و ناپایدار و پوچ و میان تهی است کف روی آب است.
کذلک یضرب اللّه الحق و الباطل فأما الزبد فیذهب جفاءً و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فی الأرض.؛ خداوند حق و باطل را چنین مَثَل می زند امّا کفها به بیرون پرتاب می شوند ولی آنچه به مردم سود می رساند (آب) در زمین می ماند.(14)
حاکمیت بندگان صالح خدا در روی زمین که همان جریان دینداری و (تدیّن) است و محکومیت و نابودی جریان باطل که همان جریان بی دینی و تلوّن است از وعده های قطعی پروردگار در قرآن کریم است.
ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انّ الأرض یرثها عبادی الصالحون؛(15) در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: بندگان شایسته ام وارث حکومت زمین خواهند شد.
گزیده سخن آن که تدیّن به دین خدا پایانش روشن و نورانی است و تلوّن در دین خدا عاقبتش تیره و تار است از این رو علی (ع) در سخن آغازین این بخش از نوشتار که از آن بزرگوار نقل کردیم فرمود: ایّاکم و التلوّن فی دین اللّه؛ بپرهیزید از رنگ به رنگ شدن در دین خد.
اشاره کوتاهی هم داشتیم به این نکته که، حرکت تدیّنی در برابر حرکت تیهی قرار دارد، تدیّن تمدّن ساز است و تعالی بخش و تیه و تلوّن تباهی آفرین است و عاقبت سوز.

آنان که بهرسیم و زر ایمان فروختند حسرت خورند کین گهر ارزان فروختند
آخر به چند درهم ناچیز از عناد ماه جمال یوسف کنعان فروختند
نابود ملتی که خرافات و جهل را از اجنبی گرفته و قرآن فروختند
 

پي نوشت ها :
 

1. نهج البلاغه، دشتی، خطبه 176.
2. سوره بقره، آیه 138.
3. نهج البلاغه، خطبه 194.
4. همان.
5. همان، خطبه 3.
6. سوره مائده، آیه 26.
7. نهج البلاغه، خطبه 28.
8. نهج البلاغه، نامه 201.
9. غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج 2، ص 125.
10. سوره نحل، آیه 97.
11. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، پژوهشگاه باقر العلوم، ص356.
12. سوره بقره، آیه 249.
13. نهج البلاغه، خطبه 201.
14. سوره رعد، آیه 17.
15. سوره انبیاء، آیه 105.
 

منبع ماهنامه پاسدار اسلام شماره 336



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما