چکیده:
در این روزگار که دامهای بلا بر سر راه جوانان قرار گرفتهاند برترین وظیفه پدر و مادر فهیم و دلسوز آگاهی رسانی و اطلاع دهی و هوشیار نمودن و پند و اندرز دادن به جوانان است اما این اطلاع دهی در صورتی اثر بخش و مفید واقع خواهد شد که یک سری شرایط در آن دخیل گردند وگرنه اثر بخشی آن بسیار کم و محدود و در برخی موارد اثر عکس خواهد داشت و ما هفت شرط اساسی و بنیادی را برای آگاهی رسانی صحیح در نظر گرفتهایم که هر کدام مهم و کلیدی میباشند.
آن شرایط هفت گانه چنین میباشد:
1. آگاهی دهی مبتنی بر علم باشد.
2. آگاهی دهی میبایست محسوس باشد.
3. مهارت داشتن در پند دهی و نصیحت.
4. آگاهی دهی را از سنین کودکی آغاز نماییم.
5. آگاهی دهی میبایست ادامه دار باشد.
6. پیشگیری بهتر از درمان است.
7. منتظر اقدام دیگران نباشیم.
کلید واژه: جوان، آگاهی، اطلاع، پند، اندرز، پدر ، مادر .
مقدمه:
آفریدگار مهربان و دانا از سر لطف و احسان به انسان فرزند عطا کرد و فرزند در پرتو عنایت الهی و لطف پدر و مادر رشد نمود تا به جوانی رسید در این مرحله از رشد جسمی و برومند و نیرومند شدن، شهوت جنسی در وی نمایان شد و ابلیس از این فرصت به دست آمده استفاده نمود و شروع به گستردن دام برای به اسارت کشاندن جوان نمود و در این زمان بود که جوان بیش از هر زمان دیگر نیاز به توجه و دلسوزی پدر و مادر را در خود احساس کرد. این وظیفه پدر و مادر است که به رسالت الهی که آفریدگار دانا بر دوش آنان نهاده است به درستی عمل نمایند و با آگاه رسانی و اطلاع دهی مناسب و به جا و به موقع به جوان راه نفوذ ابلیس را سد نمایند. خداوند در سوره تحریم آیه6 درباره این رسالت بزرگ میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا قُوا أنفُسَکُم وَ أهلِیکُم نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِجَارَهُ عَلَیهَا مَلائِکَهٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا یَعصُونَ اللهَ مَآ أمَرَهُم وَ یَفعَلُونَ وَ مَایُؤمَرُونَ. ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود خانواده خود را از آتشتی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید، آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سخت گیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمیکنند آنچه را فرمان داده شدهاند (به طور کامل) اجرا مینمایند. در تفسیر نمونه، ج24 درباره تفسیر این آیه چنین آمده است: نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هر گونه آلودگی، در فضای خانه و خانواده است. در ادامه آمده است: قابل توجه این که تعبیر به «قوا» (نگاهدارید) اشاره است به این که اگر آنها را به حال خود رها کنید خواه نا خواه به سوی آتش دوزخ پیش میروند و شما هستید که باید آنها را از سقوط در آتش دوزخ حفظ کنید. بنابراین اگر پدر و مادری در اطلاع رسانی و آگاهی دهی و پند و اندرز دادن به جوان خویش کوتاهی نمایند و وی دچار انحراف و فساد و تباهی شود، در پیشگاه خداوند مسئول میباشند و میبایست جوابگوی این خطای بزرگ و آشکار خویش باشند.
بسیاری از جوانانی که در دام بلا گرفتار شدهاند و در فساد و ابتذال غرق شدهاند کسانی میباشند که آن زمان که برای اولین بار میخواستند کار نا پسند و نا شایستی که اکنون در آن غوطه ور میباشند انجام دهند از عاقبت شوم آن کار ناشایست آگاه نبودند و اگر هم اطلاع و آگاهیای داشتند آن اطلاع و آگاهی سطحی بود و اگر آن روز اول کسی پیدا میشد که برای آنان در مورد آن کار زشت و ناپسند و عاقبت شوم آن صحبت مینمود و آگاهی لازم را به آنان میداد بدون تردید بسیاری از آنان از آن کار به ظاهر زیبا و به باطن زشت متنفر میشدند و ممکن نبود که گرد آن کار بگردند و به انجام آن فکر کنند چرا که انسان به وسیله تعقل و اندیشه خویش میتواند خوب را از بد و درست را از غلط تشخیص دهد. پروردگار مهربان نیز همیشه به دنبال آگاهی دهی و اطلاع رسانی صحیح و درست به انسانها بوده است علت اصلی بعثت پیامبران نیز همین اطلاع رسانی بوده است تا مردم به واسطه آگاهی دهی آنان راه را از چاه تشخیص دهند و گرفتار بلای دنیا و آخرت نگردند و شادی دنیا و عقبی را برای خویش بخرند. خداوند در سوره بقره آیه 25 این چنین امر میکند: وَ بَشِّرِ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أنَّ لَهُم جَنَّاتٍ تَجرِی مِن تحتها الاَنهَارُ. به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام دادهاند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. خداوند در این آیه نتیجه کارهای شایسته را برای مؤمنان معین میفرماید و پیامبر میفرماید که به مؤمنان آگاهی دهی، و اطلاع رسانی ده که عاقبت کارهای نیک و پسندیده چیست. پدر و مادر نیز میبایست چون انبیا در فکر اصلاح جوان خویش باشند و اگر جوان آنان به کاری شایسته و نیک مشغول است عاقبت آن کار نیک را برای وی بیان نمایند و با این اطلاع دهی شوق وی را برای تکرار و انجام هر چه بیشتر آن کار شایسته بیشتر نمایند همانگونه که اگر وی رو به کاری ناپسند و نازیبا آورده است به پند و اندرز وی میپردازند تا دست از آن کار زشت بردارد. به طور مثال اگر جوان آنان اهل علم و مطالعه است به بیان سرانجام خوش این کار پسندیده وی بپردازند تا شوق جوان آنان به ادامه دادن این مسیر صحیح افزون شود و اگر روزی به هر دلیل شوق وافر وی برای ادامه تحصیل کم گردید، با به یاد آوردن سخنان پدر و مادر خویش و به تصویر کشیدن سرانجام خوش ادامه تحصیل شوق و ذوق وی بار دگر افزون شود. پدر و مادر میبایست چون پیامبران هم نسبت به سرانجام کارهای نیک و پسندیده آگاهی دهی و اطلاع رسانی داشته باشند و هم نسبت به سرانجام کارهای ناشایست و ناپسند آگاهیهای لازم را در اختیار جوان خود قرار دهند. خداوند در سوره نساء آیه 138 به پیامبر این چنین امر میکند: بَشِّرِ المُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُم عَذَاباً ألِیمًا به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آنهاست. پس پدر و مادر میبایست چون پیامبران به اطلاع رسانی و آگاهی دهی جوانان خود مشغول شوند و با بر شمردن آثار خوب کارهای شایسته و آثار نا مطلوب کارهای ناشایست، جوانان خود را در برابر تهاجم فرهنگی جهان سلطه جوی غرب مصون سازند.جوان سرشار از شور و نشاط است و به دنبال کارهای نشاط آور و شور انگیز است از این روست که در بسیاری از مواقع احساسات وی به شور آمده و قدرت خرد و اندیشه وی تهلیل رفته و احساسات وی بر عقلش چیره شده و در این زمان اگر کسی نباشد که به فریاد جوان برسد او ممکن است دست به کارهایی بزند که آینده شوم و سیاه را برای وی به ارمغان آورد. در این باره امام علی علیه السلام در کلامی گهر بار و پر معنا مستی را چهار گونه بیان میفرماید و یکی از آن مستیها را، مستی جوانی بیان میفرماید.(1) پدر و مادر که خود سنین جوانی را تجربه کردهاند و از گردنه های پر پیچ و خم او به هر سختی که بوده گذشتهاند مهمترین کسانی هستند که میتوانند به جوان خویش کمک نمایند تا کمتر احساسات وی بر عقل وی چیره و غالب آید. شاید این سؤال مطرح شود که برخی جوانان زیر بار آگاهی رسانی و اطلاع دهی و پند و اندرز پدر و مادر خویش نمیروند و گوش به کلام آنان نمیسپارند بنابراین آگاهی دهی به این جوانان مفید نخواهد بود و سودی نخواهد داشت. در جواب این سؤال چنین می گوئیم که همه انسانها دنبال کارهای سودمند هستند و از کارهای زیان و ضرر آور فراری و روی گردان میباشند و اگر به این نتیجه برسند که فلان کار برای آنان سود و منفعت به ارمغان میآورد بدون شک روی به آن کار میآورند حتی اگر آن کار برای آنان سخت و مشقت بار باشد. به طور مثال جوانی که به نتیجه قطعی رسیده است که علم آموزی و کسب دانش برای وی آینده ای زیبا و روشن رقم خواهد زد با تمام وجود مشغول به یادگیری علم و دانش میشود و حتی در مواقعی که خسته است، خوابش میآید، گرسنه است و ... و شرایط مناسب روحی و جسمانی ندارد باز به یادگیری دانش ادامه میدهد هر چند که هم چون سنگی میشود که زیر بار تیشه ضربه میخورد اما با این حال باز به مقاومت خویش ادامه میدهد تا به آن آینده دلپذیر و شیرین دست یابد چون ملا صالح مازندرانی که میگوید از شدت فقر و علاقه شدید به مطالعه مجبور بودم شبها در دست شویی مدرسه در پرتو چراغ دست شویی از شب تا صبح بر روی پاهایم بایستم و به مطالعه ادامه دهم چرا که نمیتوانستم شمعی برای خود بخرم! بنابراین جوان ما از آگاهی دهی و اطلاع رسانی صحیح ما و پند اندرز دوستانه ما ناراحت نخواهد شد اما میبایست یک سری شرایط را در این اطلاع رسانی دخیل کنیم تا کلام ما چون قطرات باران بهاری شود که لذت در وجود جوانان ایجاد کند و احساس شور و شعف به وی دست بدهد .
1.آگاهی دهی مبتنی علم باشد:
در زمان کنونی که بسیاری از جوانان تحصیل کردهاند تنها در صورتی گوش جان به اندرز و پند و آگاهی دهی ما میسپارند که آگاهی دهی مبتنی بر علم باشد. برای این که به آنها ثابت شود کلام ما حق است ما میبایست دلیل قانع کننده ای برای آنان آورده شود و چه دلیلی بهتر از آن که سخنان ما مبتنی بر علم باشد و علمی که ما آن را از مطالعه کتاب، نشریه های علمی، شرکت در کلاسها و کارگاههای آموزشی به دست آورده باشیم. به طور مثال بسیاری از جوانانی که دچار طاعون سیاه اعتیاد به مواد مخدر شدهاند کسانی هستند که قبل از مصرف این مواد برای اولین بار اطلاع و آگاهی دقیق و کامل نسبت به آثار خطرناک و شوم آنان نداشتند و تحت تأثیر القائات دوستان ناباب خود گمان میکردند که آنها هرگز اسیر این افیون سیاه نمیشوند، اگر آنان به این اطلاع و آگاهی دقیق و علمی دست مییافتند و به طور روشن آثار شوم مواد مخدر برای آنان بیان میشد، بعید بود که باز میل به مصرف مواد مخدر در وجود آنان وجود داشته باشد و از میان نرود.
2.آگاهی دهی میبایست محسوس باشد:
انسانها چیزی را که با چشم خودش بنگرند خیلی آسانتر باور و قبول مینمایند تا که آن را از دیگران بشنوند و همیشه گفتهاند، شنیدن کی بود مانند دیدن. پدر و مادر در کنار آگاهی رسانی و پند و اندرز علمی خویش به جوان اگر خواهان این هستند که اثر بخشی سخنانشان صد چندان شود میبایست زمینه مشاهده آثار شوم کارهای زشت و ناپسندی را که برخی جوانان انجام دادهاند را برای آنان فراهم آورند تا باور پذیری جوان آنان افزون شود.
آنان میتوانند با تهیه فیلمهایی که در این باره تولید شده چون فیلمهایی که درباره آثار شوم مصرف مواد مخدر، عاقبت دوستیها و عشقهای خیابانی، ضرر و زیان شرکتهای هرمی و... لطفی بی بدیل را در حق جوان خویش مبذول دارند. از برای آنکه باور پذیری جوان را به حد عالی برسانند میتوانند جوان را به دیدن ندامتگاهها، مراکز باز پروری معتادان، مرکز نگهداری دختران فراری و... ببرند تا جوان آنان خوب بنگرد عاقبت و پایان کار کسانی که چون او پاک بودند اما متأسفانه به آگاهی رسانی و پند و اندرز پدر و مادر خویش اعتنایی نکردند و دست از کارهای ناشایست خویش بر نداشتند و با لجبازی هر چه تمامتر به کارهای ناپسند خود ادامه دادند.
و اگر امکانش فراهم شود و جوان بتواند با آنان از نزدیک صحبت کند و پای حرفها و درد دلها و آه و ناله های آنان بنشیند و گریه و زاری و افسوس خوردن آنان را با چشم خود ببیند و با گوش خود بشنود اثر گذاری پند و اندرز و آگاهی رسانی پدر و مادر بسیار بسیار آسانتر و کارسازتر خواهد شد. خداوند دانا نیز برای آن که آگاهی رسانی پیامبران از اثر گذاری بیشتری برخوردار باشد از پیامبر میخواهد از کسانی که زیر بار اطلاع رسانی و پند و اندرز و سخنان حق و دلسوزانه نمیروند دعوت نماید تا به مشاهده عینی و محسوس پایان کار کسانی که دست از کار اشتباه و ناصواب خویش بر نداشتند، روی بیاورند. خداوند در سوره انعام آیه 11 به پیامبر خویش میفرماید: قُل سِیروُا فِی الاَرِض ثُمَّ انظُرُوا کَیفَ کَانَ عَاقِبَهُ المُکَذِّبِینَ. بگو: در زمین بگردید و بنگرید که سرانجام دروغ انگاران چگونه بود.
3.مهارت داشتن در پند دهی و نصیحت:
هر کاری برای این که به خوبی انجام شود و نتیجه زیبایی داشته باشد، نیاز به مهارت دارد و پند دهی و موعظه و نصیحت و آگاهی دهی نیز از این قانون بیگانه نمیباشد. اگر ما خواستار این هستیم که جوان کلام ما را بپذیرد و خود و ما را گرفتار عذاب و خسران نسازد میبایست پند دهی ما بر پایه چهار شرط باشد و گرنه کلام ما بی اثر خواهد شد و آن چهار شرط چنین میباشند:
الف. نیکو و شیرین سخن گفتن:
خداوند آن هنگام که میخواست موسی و هارون علیهما السلام را برای آگاهی رسانی و پند و اندرز دادن به فرعون که «انا ربکم الا علی» میگفت، روانه سازد به ایشان فرمود: اِذهَبَآ اِلَی فِرعَونَ اِنَّهُ طَغَی- فَقولَا لَهُ قَولاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أو یَخشَی(2) بروید به سوی فرعون، که او سرکشی کرده و از حد گذشته است. اما به نرمی با او سخن بگویید،شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد. این دو پیامبر سفیر دوستی هستند و قرار است که به پند و اندرز فرعون بپردازند و با اطلاع رسانی و آگاهی دهی از پایان کار ناشایستی که در پیش گرفته است وی را از کمند ابلیس رهانیده و وارد در سرای رحمت الهی نمایند. آنها باید دل رمیده فرعون را اسیر خداوند سازند و راه نجاتی برای وی فراهم نمایند، پس باید با کلام نیکو سخن بگویند و از کلام تند و تلخ بپرهیزند چرا که سخن زیبا بر دل مینشیند و هر انسانی، تاب درشتی سخن را ندارد بنابراین خداوند میفرماید: با او پدرانه، مهربانانه و دلسوزانه سخن بگویید تا شاید کلام حق من بر دل او نشیند و نور ایمان بر دل او بتابد. کلام دلنشین، دلفروز، دلفریب، و دوستانه و نرم و ملایم آن قدر تأثیر شگرفی دارد که میتواند در دل سنگ و بی احساسی چون دل فرعون نیز اثر بگذارد. ما نیز اگر خواستار این هستیم که پند و اندرز و آگاهی دهی ما اثر بخش و مفید باشد میبایست شیرین و جذاب و مهربانانه با جوان خویش صحبت نماییم و همانگونه که کلام دلنشین امکان دارد بر دل سنگ فرعون اثر گذارد بدون شک در دل جوان ما بیشتر رسوخ مینماید چرا که دل جوان ما چون دل فرعون سیاه و سخت نمیباشد و نرم و روشن و صاف میباشد.
ب. تنها نیمه خالی لیوان را نبینیم:
جوان ما همانگونه که صفتهای بدی دارد بدون تردید چندین صفت خوب و پسندیده نیز دارد تمام انسانها چنین میباشند که مجموعه ای از خوبیها و بدیها هستند با این تفاوت که در برخی بدیهایشان خیلی کم است و در برخی خیلی زیاد است و تنها کسانی که تمام وجودشان خوبی و زیبایی و کمال محض است چهارده نور مقدس علیهم السلام میباشند. اگر میخواهیم که پند و اندرز ما کارگر واقع شود در هنگام پند و نصیحت باید ابتدا کارها، رفتار و صفتهای خوب و پسندیده وی را برای وی بازگو نماییم و احساس خوش خود را در قبال این کارها و رفتارهای نیک و پسندیده به صراحت بیان نماییم و آنگاه با کلامی شیرین و دلسوزانه از وی تقاضا کنیم که آن دسته از کارهایش که زشت و ناپسند است را به خاطر ما و خودش ترک نماید تا محبوبیت وی برای ما صد چندان شود. به او بگوییم وجود وی چون تابلویی نفیس و زیباست که کارها و رفتار زشت و ناپسند وی آن را غبار آلود ساخته و از جلوه و فروغ انداخته است.
ج. زمان مناسب را در یابیم:
زمان پند و اندرز و آگاهی دهی جوان نقش کلیدی و حساس دارد، هر زمانی برای پند و اندرز و آگاهی رسانی مناسب نیست میبایست زمانی را انتخاب کنیم که جوان از نظر روحی و جسمی در شرایط مناسب و خوبی به سر برد. اگر جوان ما در شرایط روحی و جسمی مناسبی نباشد چون خستگی شدید، گرسنگی، بیمار بودن و ... کلام و پند و اندرز ما اثر گذار ن
خواهد بود که امکان این که اثر عکس هم بگذارد زیاد میباشد.
د- مکان مناسب :
قبل از آنکه بخواهیم سه شرطی که در بالا بیان نمودیم به موعظه و نصیحت جوان مشغول شویم، در انتخاب مکان مناسب برای این کار بس بزرگ و مهم دقت لازم را به کار بریم. هر مکانی مناسب این کار حساس نمیباشد و میبایست یک سری شرایط را دارا باشد مهمترین آنها چنین هستند:
الف)آن مکان خالی از اغیار باشد و غیر از ما و جوانمان کس دیگری حضور نداشته باشد حتی همسر و دیگر فرزندانمان. کسی را در این دنیا نمییابید که از این که در برابر دیگران وی را پند و اندرز دهند و نصیحت کنند رنجور و آزرده خاطر نشود و جوان نیز این چنین میباشد بلکه بیش از سایرین از این کار رنج میبرد. اگر ما در برابر دیگران به ویژه آشنایان بخواهیم وی را نصیحت نماییم بدون شک او زیر بار کلام دلسوزانه ما نخواهد رفت و در برابر ما موضع خواهد گرفت و ما را دشمن خود میپندارد و انسان کلام دشمن خود را قبول نخواهد نمود!
ب) آن مکان، مکانی جذاب و دلپذیر باشد و مکانی باشد که جوان ما از بودن در آن به احساس آرامش و شادی برسد. مکانی دلپذیر و جذاب و با صفا چون بوستانها، دلپذیری و جذابیت چنین مکانی، زیبایی و اثر گذاری کلام ما را دو چندان میسازد همانگونه که مکانهای نامطبوع و ناخوشایند و آزار دهنده کلام ما را تلخ و گزنده خواهد ساخت.
4.آگاهی دهی را از سنین کودکی آغاز نماییم :
اگر آن زمان که فرزند ما در ابتدای راه زندگی و خردسال و کودک میباشد و هنوز پا به نوجوانی و جوانی نگذارده است ما به آگاهی و پند دهی و اندرز وی بپردازیم وی خیلی آسانتر و سریعتر کلام ما را با جان و دل خواهد پذیرفت و آویزه گوش خود خواهد نمود. درباره اثر پذیری بالا در کودکی پیامبر صلی الله علیه و آله چنین میفرماید: حکایت کسی که در کودکی میآموزد، همانند نقش کندن بر سنگ است و حکایت کسی که در بزرگسالی میآموزد، همانند کسی است که بر آب مینویسد. (3)
5.آگاهی دهی میباید ادامه دار باشد:
هر کاری اگر ادامه دار نباشد ثمر نخواهد داد و اگر ثمری هم داشته باشد ثمر قابل توجهی نخواهد بود. آگاهی دهی به جوان میبایست ادامه دار باشد و این گونه نباشد که پدر و مادر بگویند ما یک بار به جوان آگاهی دهی و اطلاع رسانی نمودیم و چون گفتهاند، اگر در خانه کس است یک حرف بس است ما دیگر به جوان پند و اندرزی نمیدهیم. درباره اثر والای نماز فرمودهاند: نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسند دور مینماید اما از سوی دیگر هم خداوند دستور داده است که بایستی روزی پنج بار نماز را اقامه کنی یعنی این که در صورتی نماز انسان را از کمند ابلیس رها میسازد که آن ادامه دار و مستمر باشد.در ادامه دار نمودن آگاهی رسانی به جوان این نکته را نیز باید در نظر داشت که این استمرار به گونه ای نباشد که جوان را خسته و ملول سازد، در این باره امام علی علیه السلامچنین میفرماید: زیادهروی در سرزنش کردن، آتش لجاجت را شعله ور میسازد.(4)از این رو باید بین هر آگاهی دهی و پند و اندرز حداقل یک هفته فاصله گذارد و آنگاه بار دیگر به وظیفه الهی خویش عمل نماییم.
6.پیشگیری بهتر از درمان است :
هیچ گاه اجازه ندهیم که جوان به کاری ناپسند خو بگیرد و آنگاه ما بخواهیم به اندرز و نصیحت وی اقدام نماییم. سزاوار است قبل از آنکه چنین اتفاق تلخی بیفتد به آگاهی رسانی وی اقدام نماییم تا وی را در برابر طوفان سهمگین فساد و فحشا بیمه نماییم. افسوس که کم نیستند پدر و مادرانی که تا جوان خود را در دام بلا نبینند به فکر چاره نخواهند افتاد و گاهی زمانی به فکر چاره خواهند افتاد که دیگر چاره اندیشی آنان راه به جایی نخواهد برد و داروی ثمر بخش آنان، نوش دارو بعد از مرگ سهراب خواهد بود. شاید بهانه بسیاری از این دست پدر و مادران این باشد که ما گرفتاریم و کار زیاد مجال رسیدگی به فرزند را از ما گرفته است، این پدر و مادران غافل هستند از این که مهمترین و اساسیترین کار وظیفه آنان تربیت فرزند صالح و پاک میباشد.
7.منتظر اقدام دیگران نباشیم:
آسانترین راه برای فرار از مسئولیت مهم آگاهی رسانی و اطلاع دهی به جوان و حفظ پاکی وی در برابر لشگر شیطان و بیمه نمودن وی در برابر آماج تهاجم فرهنگی غرب این میباشد که این کار مهم را به دوش دیگران بیندازیم. درست است که میبایست نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی ما بیش از هر چیز به آگاهی دهی مناسب و رسا و به موقع جوانان بپردازد و بیش از آموزش علم به تربیت و اصلاح آنان مشغول شود اما این که آموزش و پرورش و دانشگاه های ما و معلمان و اساتید ما میبایست به وظیفه اسلامی - ملی خود عمل نمایند بهانه خوب و کافی برای شانه از زیر مسئولیت خالی نمودن پدر و مادر نمیباشد. هم چنین غیر از آموزش و پرورش، دانشگاهها، مساجد، مراکز فرهنگی، روحانیون و علما، نویسندگان و... همه اینها از وظایف اصلیشان آگاهی دهی و اطلاع رسانی و نجات بخشی جوانان است اما با وجود این همه دستگاه و اداره و نهاد باز بهانه برای ما باقی نیست اگر ما در وظیفه خود نسبت به جوان کوتاهی نماییم. جوان ما ثمر زندگی ما میباشد از این رو چنان بایست به فکر وی باشیم که حتی اگر این همه اداره و دستگاه نخواستند به وظیفه خود عمل کنند و یا حتی خواستند به عکس عمل نمایند و به روح پاک و الهی فرزند ما ضربه مهلک زنند با اقدام به موقع ما راه به جایی نبرند همانگونه که در رژِیم شاه با این که تمام دستگاهها و ادارهها و نهادهای علمی - فرهنگی در پی نابود ساختن جوانان و به تباهی کشیدن آنان بودند این پدر و مادران دلسوز و خداجو بودند که اجازه این کار را به آنان نداند.
نتیجه گیری :
اگر پدر و مادر در وظیفه الهی خویش که همان آگاهی دهی و اطلاع رسانی به موقع و به جا و پند و اندرز دادن به جوانان است کوتاهی ننمایند ما شاهد بروز انحراف و فساد بسیار کمی در جوانان خواهیم بود و جوانان در برابر شبیخون فرهنگی جهان سلطه گر غرب بیمه خواهند شد و بسیاری از جوانان ما از کمند ابلیس رهانیده خواهند شد همانگونه که در رژِیم طاغوت چنین شد و ما شاهد جوانانی پرتوان و پرتلاش و موفق در عرصه های گوناگون خواهیم بود و تمام نقشه های دشمنان ما نقش بر آب خواهد
پينوشتها:
1.تحت العقول، ص 202
2.طه، آیه 43-44
3.حکمت نامه کودک، محمد ری شهری، ص89، ح217
4.حکمت نامه کودک، محمد ری شهری، ص126، ح313
فهرست منابع :
1.قرآن کریم
2.تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ناشر دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1367
3.کتاب آیین دلبری، مهدی صدری، ناشر عطر یاس، چاپ دوم، 1390
4.حکمت نامه کودک، محمدی ری شهری، ناشر دار الحدیث، چاپ سوم، 1389
5.حکمت نامه جوان، محمدی ری شهری، ناشر دار الحدیث، چاپ پنجم، 1386