بحران در بلوک غرب

پیشرفت تفکرات راهبردی امریکا در سال های 1961 و 1962، تناقضی در نیازهای فناوری و سیاسی در قلب پیمان آتلانتیک شمالی به وجود آورد.
سه‌شنبه، 10 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بحران در بلوک غرب
 بحران در بلوک غرب
 

نویسنده: موریس واعیس
ترجمه: سید حامد رضیئی


 
حوادث متعددی از قبیل تحولات راهبردی، قدرت اقتصادی کشورهای اروپای غربی در قالب جامعه اقتصادی اروپا»(1)، عزم فرانسه بر استقلال ملی و بحران سیستم پولی بین المللی در حال رقابت بودند و چهره جهان غرب را تغییر دادند.
رشد قابل توجهی در همه زمینه ها و بعد از سال 1950 با توجه به فعالیت های اقتصادی و مالی آمریکا در اروپا به وجود آمد که در دهه 1960 به اوج خود رسید. زمان شکوفایی اقتصادی و حضور قدرت و پیشرفت اروپا و ژاپن فرارسیده بود.

ترس از سیطره آمریکا

پیشرفت تفکرات راهبردی امریکا در سال های 1961 و 1962، تناقضی در نیازهای فناوری و سیاسی در قلب پیمان آتلانتیک شمالی به وجود آورد. چگونه می توان متحدان امریکا را در تصمیم استراتژیکی دفاعی متکی بر تسلیحات هسته ای، شرکت داد؟ از نظر فنی باید در زمان بحران اراده گروهی وجود داشته باشد و گرنه دلیل دفاع ضعیف و تصمیم گیری در انحصار قدرت اصلی -امریکا- قرار می گیرد که در آن صورت بقیه اعضا مجبور به اطاعت خواهند بود. زمانی که مسائل استراتژیکی و اقدامات انتقام جویانه به صورت گروهی مطرح گردد، مورد حمایت کلیه اعضای ناتو قرار خواهد گرفت. در صورتی که اقدامات تلافی جویانه به تدریج صورت گیرد اعضای پیمان از این ترس خواهند داشت که فقط منافع آمریکا را مورد توجه قرار گرفته است.

پیشنهاد امریکا برای جامعه آتلانتیک

جان فیتز جرالد کندی در شروع کار خود در کاخ سفید مسافرتی سیاسی مهمی به اروپا کرد و تحولی در روابط فراآتلانتیکی به وجود آورد؛ وی در چهارم ژوئیه 1962 در فیلادلفیا پیشنهاد جدیدی را تحت عنوان «همکاری و مشارکت» در روابط قدرت بین ایالات متحده امریکا و کشورهای متحد اروپای غربی ارائه داد. کندی مایل به بازسازی مجدد جامعه آتلانتیک بود که بر دو رکن «ایالات متحده امریکا» و «کشورهای متحد اروپای غربی» بنا نهاده شده و باید تصمیم درباره کاربرد استراتژیکی از طرف کلیه اعضا در انحصار امریکا قرار گیرد. امریکا، در ساختار قدرت چند ملیتی، همچون تیراندازی انگشت بر روی ماشه، آماده حمله خواهد بود.
هدف اصلی از چنین برنامه ریزی ایجاد قدرت جدید هسته ای پیمان آتلانتیک شمالی متشکل از بیست و پنج ناو جنگی حامل هشت موشک پولاریس A3 (2) با بُرد چهار هزار و ششصد کیلومتر و نیروی نظامی مرکب از سه ملیت گوناگون بود. با چنین برنامه ریزی قدرت اتمی ناچیز بریتانیا و قدرت اتمی در حال شکل گیری فرانسه، به کار گرفته خواهد شد. قدرت موشک های فرانسه و انگلستان سه درصد قدرت هسته ای امریکا بود که فرانسه و بریتانیا نمی توانستند اختلاف لازم را از بین ببرند.
کاربرد قدرت باید با رضایت کلیه دولت های شرکت کننده دارای حق وتو صورت گیرد و ایالات متحده آزادی عمل خود را حفظ خواهد کرد. جان اِف کندی در دسامبر 1962 در ناسائو (3) به بریتانیا پیشنهاد کرد تا موشک های پولاریس را به جای موشک های اسکای بولتی (4) که ساخت آن ها به امریکا سفارش داده شده بود را تحویل دهد. این اولین قدم برای جذب نیروی اندک استراتژیک بریتانیا در نیروی امریکا بود.
بریتانیا قوبل کرد که بدون اطلاع امریکا از نیروی هسته ای خود استفاده نکند و فرانسه هم در زمان دوگل حاضر به انصراف از ساختار نیروی ضربت اتمی خود نشد و در نتیجه قدرت هسته ای چند ملیتی به باد فراموشی سپرده شد.

سیاست فرانسه با تکیه بر استقلال ملی

چالشی که دوگل با انصراف از برنامه فوق به عمل آورده بود، دامنگیر جامعه آتلانتیک شمالی شد. ژنرال دوگُل بعد از اینکه در سال 1958 دوباره قدرت را به دست گرفت اظهار داشت که مایل است در مسئولیت های پیمان آتلانتیک شمالی سهیم بوده و در چهاردهم دسامبر 1958 طی یادداشتی به آیزنهاور رئیس جمهور امریکا و مک میلان نخست وزیر انگلستان پیشنهاد مدیریت گروهی پیمان ناتو مرکب از امریکا، انگلستان و فرانسه را ارائه نمود و در آن به این نکته اشاره کرد که منظور وی از مدیریت گروهی تصمیم گیری درباره مشکلات مربوط به پیمان آتلانتیک و مسائل مورد نیاز جهان است. آیزنهاور در اکتبر 1958 از پیشنهاد دوگل استقبال نکرد زیرا معتقد بود که حق اعضای دیگر پیمان در نظر گرفته نشده و مایل نیست که در موقع کاربرد احتمالی تسلیحات اتمی منتظر تصمیمات دیگران باشد. ژنرال دوگل که در آن موقع سعی کرد نیروی ضربتی قوی و ابزاری برای سیاست مستقل خود در اختیار داشته باشد علی رغم فشارهای پنهانی آمریکا دستور ادامه برنامه های اتمی را صادر کرد. دستورات برنامه ریزی شده بعد از مدتی توانستند ژانویه 1963 در طی سخنرانی خود در بازار مشترک اروپا از عضویت بریتانیای کبیر و الحاق نیروی ملی اتمی فرانسه به ناتو اشاره کرد.
دوگل سعی کرد در مقابل آیزنهاور، کندی و جانسون رؤسای جمهور امریکا سیاست استقلال ملی را به کار گیرد و بعد از عدم موفقیت پیشنهاد مدیریت سه نفری ناتو، سعی کرد از ناتو فاصله بگیرد. دوگل در تلاش بود تا فرانسه در طی جمهوری چهارم مجهز به تسلیحات اتمی مستقل گردد. فرانسه حاضر به تسلیم فشارهای دو ابرقدرت ناتو درباره منع گسترش تسلیحات اتمی نگردید و در سیزده فوریه 1960 وارد کلوب قدرت های هسته ای و در اوت 1968 عضو کلوب گرمای هسته ای شد.
فرانسه در طی برنامه ها و طرح های سیاست خارجی خود از ایالات متحده امریکا فاصله گرفت؛ دوگل در سال 1964 جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت، به امریکای لاتین مسافرت کرد، از «سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی» فاصله گرفته و روابط خود با شرق را با طرفداری از تنش زدایی توسعه داد. دوگل در بیست و سوم ژوئیه 1964 با مشاهده «تقسیم جهان به دو اردوگاه شرق و غرب که جوابگوی واقعیت های زمان حال نبودند» در فوریه 1965 پیشنهاد شوروی را پذیرفت و به همین دلیل پاریس و مسکو درباره آسیای جنوب شرقی به توافق رسیدند. به نظر وی تنها چارچوب ممکن برای حل مشکلات اروپایی باید در محدوده اروپا از «اقیانوس اطلس تا کوه های اورال» باشد. دوگل در بیست و یکم فوریه 1966 در طی کنفرانس مطبوعاتی خود علل کناره گیری فرانسه از پیمان آتلانتیک شمالی را در پی تصمیمات و اقدامات متعدد بیان کرد.
فرانسه بین سازمان و اتحاد تفاوت زیادی قائل بود. سازمان به تدریج و بعد از سال های 1951-1952 جایگاه خود را پیدا و بنا به عقیده دوگل ثمره واقعی تفکرات ساکنان فرانسوی اقیانوس اطلس بود. فرانسه الحاق به سازمان ناتو را نپذیرفت و از «اتحاد» حمایت کرد.
تصمیم فرانسه مشکلات زیادی را به دنبال داشت که باعث تخلیه و جابه جایی کلیه پایگاه های امریکایی و کانادایی در خاک فرانسه گردید. این موضوع مشکلاتی را بین فرانسه و آلمان و ششصد هزار سرباز فرانسوی که در خدمت ناتو بودند آشکار کرد. آیا سربازان فرانسوی در خاک آلمان خواهند ماند و اگر بمانند طبق کدام ساختار و طبق کدام قانون خواهد بود؟ در آوریل 1967 پایگاه های ناتو از خاک فرانسه جمع آوری شد: حدود بیست هزار سرباز امریکایی، هشتاد هزار تُن مواد، نه پایگاه نظامی، سی انبار تسلیحات و مواد غذایی امریکایی به خارج از فرانسه منتقل شدند. لِمنیستر (5) فرمانده کل شاپ «قرارگاه کل نیروهای متحد ناتو در اروپا» (6) در روکانکور و ستاد مشترک که در سن ژرمن آن - له مستقر شده بود خاک فرانسه را به سوی بلژیک ترک کردند. شورای ناتو که در میدان دوفین پاریس مستقر شده بود مجبور به ترک خاک فرانسه گردیده و در بلژیک فعالیت های خود را دنبال کرد.
موضوع فوق باعث ضعف پیمان آتلانتیک گردید و فرانسه در صورتی حاضر به شرکت در شورای آتلانتیک بود که در این شورا مسائل سیاسی، همکاری با بعضی از سازمان های فراآتلانتیکی همچون شبکه رادار، سیستم هشدار دهنده ای که مجموع کشورهای اروپای غربی را پوشش دهد، مورد بررسی قرار گیرد. چهارده کشور عضو پیمان که با کناره گیری یونان به سیزده کشور تقلیل پیدا کرد، همکاری خود را با سازمان نظامی که بعداً به «کمیته طرح های دفاعی» تغییر نام داد، اعلام کردند. کورت کیزینگر (7)، در نوامبر 1966 به جای لودویک ارهات (8) به صدراعظمی آلمان انتخاب شد و در راه یافتن راه حل آسانی برای توافق درباره موقعیت و توقف سربازان فرانسوی در آلمان تلاش کرد که در بیست و یکم دسامبر 1966 به توافق رسیدند. گزارش هارمل وزیر امور خارجه بلژیک که در دسامبر 1967 در اتحاد پذیرفته شد تأکید داشت که باید از طرح های نظامی مراقبت کرده و تنش زدایی رونق یابد.
امریکا نزدیکی فرانسه به اتحاد جماهیر شوروی و مسافرت دولتمردان فرانسه به روسیه در سال 1966 را باعث شکست پیمان می دانست. سیاست آمریکا در ویتنام به دنبال مسافرت فرانسوی ها به کامبوج در سپتامبر 1966 به باد انتقاد گرفتار شد. دوگل در مناقشات بین آمریکا و ویتنام راه کناره گیری را پیش گرفت و در ژوئن 1967 جنگ شش روزه اعراب علیه اسرائیل و در واقع آمریکا جبهه گیری کرد. زمانی که در ژوئیه 1967 صدای «زنده باد کِبِک!» دوگل در مونترال شنیده شد، رسوایی به دنبال داشت و دولت کانادا، طرفداری ژنرال دوگل از استقلال طلبان کِبِک را دخالت فرانسه در امور داخلی دولت فدرال کانادا تلقی کرد.
ژنرال دوگل در فوریه 1965، بعد از ایجاد سیستم پولی جهان در سال 1958، بازگشت به سیستم پولی بر مبنای طلا را توصیه کرده و سیستم معیار- دلار را به دلایل خطرها و افراط هایی که ممکن است پدید آید، نپذیرفت. وی اعتقاد داشت که ایالات متحده امریکا بعد از سال 1950 با پرداخت کسری بودجه توانسته است امتیازاتی را به دست آورده، از تورم جهانی حداکثر بهره برداری را کرده و سیستم پولی جهانی را به تحلیل برده است.

بحران در نظام پولی جهان

اروپا به دنبال بحران نظام پولی ایجاد شده رودروی امریکا قرار گرفت. اروپا در عین حال که استقلال سیاسی و اقتصادی خود را حفظ می کرد، مایل بود از حمایت امریکا بهره مند شود و امریکا هم می خواست بدون کاهش امتیازات از بار مالی خود بکاهد.

کسری بودجه امریکا

سیستم پولی جهانی تا اواخر دهه 1950 «نظام واحد پولی طلا» (9) و دلار امریکا غیر قابل تغییر و برحسب طلا محاسبه می شد. یک اونس طلا برابر سی و پنج دلار آمریکایی بوده و دلار به عنوان جایگزین طلا در تمام معاملات مورد استفاده قرار می گرفت. موقعیت اقتصادی بعد از جنگ به نفع کشورهای اروپایی و به ضرر ایالات متحده آمریکا تمام شد. سرمایه گذاری در شرکت های چند ملیتی و هزینه های بالای امریکا در خارج از مرزهای آن، به خصوص هزینه های جنگ ویتنام باعث عدم توازن تجاری گردید. در این زمان دلارهای زیادی در جهان در حال گردش بود و در کنار بازار رسمی بازارهای آزاد به وجود آمد و کنترل قیمت دلار بر مبنای طلا غیرممکن شد زیرا ارزش یک اونس طلا در بازار آزاد بین چهل تا چهل و سه دلار در نوسان بود. اگر دولت آمریکا تا آن زمان در تجارت خارجی سود سرشاری کسب کرده بود ولی در این زمان به خاطر سقوط ارزش دلار در برابر طلا دچار کسری تراز گردید. ذخیره طلای ایالات متحده در حال کاهش بود و در سال 1967 دولت فرانسه تصمیم گرفت دلارهای خود را با طلا معاوضه کند. ذخیره های دولت جمهوری فدرال آلمان به خاطر رونق صادرات و در توازن حساب ها، میزان درآمد آلمان به نحو بی سابقه ای در حال افزایش بود. امریکا به خاطر موقعیت اقتصادی خود از آلمان خواست تا به بازنگری و افزایش ارزش مارک در برابر دلار بپردازد که مورد توجه قرار نگرفت. فرانک فرانسه، به خاطر مشکلاتی که در مه 1968 در داخل فرانسه به وجود آمده بود، در ماه های ژوئیه و نوامبر دچار مشکل گردید ولی به خاطر همبستگی حکام بانک های مرکزی ده کشور ثروتمند جهان ارزش قطعی خود را دوباره به دست آورد. ژنرال دوگُل در بیست و چهارم نوامبر 1968 حاضر نشد از ارزش فرانک کاسته شولی ولی ژرژ پمییدو بعد از اوت 1969 ارزش فرانک را نسبت به طلا کاهش داد.
دولت ایالات متحده امریکا مجبور بود در دهه 1960 از دلار حمایت و از آن دفاع کند. امریکا در سال 1968 به خاطر تقلیل ذخیره های طلای کشور تصمیم گرفت که تبدیل دلار به طلا فقط در بانک های مرکزی کشورهای قابل تعویض باشد و بعد از 1893 برای اولین بار در سال 1971 توازن تجاری امریکا دچار کسری گردید.
تعلیق «نظام واحد پولی طلا» رئیس جمهور نیکسون در پانزدهم اوت 1971 بعد از اعلام کسری بودجه، برای جلوگیری از خروج سرمایه های نظام واحد پولی طلا را در کلیه معاملات و تبادلات تجاری حتی در بانک های مرکزی به حالت تعلیق درآورد. بعد از این تصمیم تکیه دلار به طلا از بین رفت و دلار در بازارهای جهانی به صورت شناور درآمد. تصمیمات جدی تری به دنبال این تصمیم گرفته شد و اقدامات حمایتی دیگری با اضافه کردن ده درصد مالیات بر واردات انجام گرفت و نیکسون اعلام کرد که ایالات متحده امریکا رفتار و عملکرد خود را تغییر خواهد داد و از کشورهای هم پیمان اروپایی خواست تا در این راه با امریکا سهیم باشند و متوقع بود تا همیاری درباره امتیازات تجاری و پولی در مقابل حمایت های نظامی امریکا ایجاد شود. شناور بودن دلار رکود پولی و تجاری و در نتیجه تورم و بحران جهانی را به دنبال خواهد داشت.

تضعیف دلار

ایالات متحده امریکا در فوریه 1973 به دنبال توافق های مؤسسه تحقیقاتی اسمیتسونین (10) تقلیل ارزش دلار را پذیرا شد که به بازنگری ارزش پول های قوی دیگر از قبیل پن و مارک گردید. اقدام اخیر، کشورهای اروپایی را به دو گروه دولت هایی با پول قوی و دولت هایی با پول ضعیف تقسیم کرد. در این بین «جامعه اقتصادی اروپا» (11) دچار مشکلات زیادی گردید و بحران به وجود آمده باعث شد تا در سال 1972 دانمارک، ایرلند و انگلستان وارد بازار مشترک گردید.

تشکیل اروپای نُه

معاهدات رم یک دوره انتقالی دوازده ساله برای حذف تدریجی موانع گمرکی و جایگزینی آن را با نرخ مشترک خارجی بین کشورهای خارجی بین کشورهای عضو بازار مشترک پیش بینی کرده بود.
در مرحله اول (1959 تا 1962) آزادی تبادلات تجاری بین کشورهای عضو جامعه اقتصادی بیشتر از آنچه که در مورد تولیدات صنعتی پیش بینی کرده بودند، پیشرفت داشت در صورتی که در مرحله بعدی به خاطر راه اندازی بازار مشترک کشاورزی مشکلاتی پدیدار شد.

موفقیت اروپای شش (12) (جامعه زغال و فولاد اروپا)

مذاکرات طولانی همراه با مخالفت ها و موافقت ها درباره مسائل کشاورزی از ژانویه 1962 تا دسامبر 1964 در بروکسل در بین اعضای اروپای شش ادامه داشت و موقعیت را برای ادامه پیشرفت در زمینه های سیاست گمرگی فراهم کرده و به ایجاد سازمان بازارهای مهم غلات، مواد لبنی و گوشت پرداخت که منجر به ثبات قیمت مشترک و ایجاد «صندوق ضمانت و هدایت کشاورزی اروپا» (13) گردید. این صندوق پشتیبان مالی سیاست کشاورزی کشورهای عضو بود و فرانسه به خاطر اهمیت بخش کشاورزی در اقتصاد خود از آن پشتیبانی می کرد.
اروپای شش در زمینه های کشاورزی و گمرکی، علی رغم مخالفت های موجود بین طرفداران اروپای فدرال با مشخصه های فراملی و تفکرات ژنرال دوگل درباره اروپا با حاکمیت انفکاک ناپذیر ملی و میهنی، موفقیت هایی کسب کرد ولی در عین حال در سال 2-1961 باعث عدم اجای برنامه های طرح فوشه درباره اروپای شش گردید. در سال 1965 فعالیت های اروپای شش به سه جامعه اجرایی محدود شد: جامعه زغال و فولاد، جامعه اقتصادی اروپا (14) و اوراتُم یا جامعه انرژی اتمی اروپا (15) فعالیت های خود را شروع کردند. شورای واحد و کمیسیون واحد جامعه اقتصادی اروپا که در 1965 به امضا رسیده بودند، در ژوئیه 1967 کار خود را آغاز کردند.

اقدامات گمرکی

کنگره امریکا در زمان ریاست جمهوری جان اف کندی قانون «گسترش تجارت خارجی» (16) را به تصویب رسانید که بعد از آن امریکایی ها با اروپاییان در چارچوب طرح گات برای تقلیل پنجاه درصدی حقوق گمرکی و گسترش تجارت فراآتلانتیکی وارد مذاکره شدند. «دور مذاکرات کندی» در مه 1967 در ژنو به پایان رسید که در آن جامعه اقتصادی اروپا به عنوان شریک عمده تجاری ایالات متحده امریکا وارد صحنه گردید و توانست رودرروی بزرگ ترین قدرت اقتصادی جهان قرار گرفته و در سال 1968 قوانین گمرکی متقابلی ارائه دهد.

بحران 1965

دولت فرانسه در سال 1965 با گسترش و توسعه نقش «صندوق ضمانت و هدایت کشاورزی اروپا» مخالفت کرد و خواستار اکثریت آرا به جای قانون اتفاق آرا به جای قانون اتفاق آرا بود که خود برگرفته از دو مفهوم اروپایی است. فرانسه بعد از آن در طی شش ماه تمام «سیاست صندلی خالی»را دنبال و از حضور در جلسات خودداری کرد. مذاکرات به دنبال آن مصالحه ژانویه 1966 لوکزامبورگ باعث شد تا فرانسه دوباره در شورای وزرای اقتصادی بازار مشترک اروپا حضور یافته و در عوض قانون اتفاق آرا در موارد خیلی مهم اجرا شود. شروع مجدد واقعی بازار مشترک در مه 1966 به رفع مشکلات اتحاد گمرکی در اول ژوئیه 1968 منتهی شد.

اتحاد پولی اروپا

کنفرانس لاهه در دسامبر 1969 توسط اتحاد پولی اروپا با تکیه بر گزارش وارنر پیش بینی شده بود ولی در فوریه 1971 با مشکلات ناشی از نظام پولی بین المللی 1969 تا 1971 و بحران اقتصادی جهانی در سال 1973 مواجه شد. کشورهای عضو جامعه اقتصادی اروپا برای رهایی از گردش دلار که با وجود معاملات و سفته بازی به حالت شناور درآمده بود، در آوریل 1972 تصمیم به «نظام مارپیچ اروپایی» (17) گرفتند که برابری نرخ را بین پول های اروپایی و محدودیت شناور بودن دلار برای تنظیم تبادلات را حفظ کرد. بازار مشترک برای اصلاح نابرابری پول های رقابتی که در جامعه اروپا در حال پدیدار شدن بود، برابری نرخ مبادلات را با ایجاد نظام مالیات و کمک های بلاعوض اصلاح کرد و توانست توازنی در نظام پولی ایجاد کند.

تقاضاهای جدید برای عضویت در بازار مشترک

کشورهای زیادی به دنبال جذبه و کششی که در بازار مشترک به وجود آمده بود، تقاضای عضویت و یا شرکت در آن را کردند. جامعه اقتصادی اروپا در سال 1961 با یونان، در سال 1963 با ترکیه و در سال 1970 با مالت و به خصوص به دنبال مذاکرات یائونده (1963 تا 1969) با هیجده کشور آفریقایی فرانسه زبان توافق هایی به امضا رسانید.
تقاضای گفتگوی بریتانیا و بعضی از کشورهای عضو «جامعه تجارت آزاد اروپا» (18) در سال 1961 برای عضویت در جامعه اقتصادی اروپا با مخالفت ژنرال دوگل مواجه شد. رئیس جمهور فرانسه تصور می کرد که طبیعت، ساختار، شرایط و وضعیت خاص انگلستان با کشورهای اروپای غربی تفاوت بسیار دارد. هارولد ویلسون نخست وزیر بریتانیا در سال 1967 تقاضای مجدد عضویت در جامعه اقتصادی را در زمانی ارائه داد که بیشتر برای اعتقاد به کارآمدی جامعه اقتصادی بود تا استمداد از اقتصاد بیمارگونه کشور خود، تقاضای ویلسون با مخالفت مجدد ژنرال دوگل مواجه شد.
دگرگونی و جابه جایی سیاسی در فرانسه و در بریتانیا موقعیت را برای ورود انگلستان به جامعه اقتصادی فراهم کرد. همه پرسی 1969 باعث سقوط و کناره گیری ژنرال دوگل گردید و ژرژ پمپیدو قدرت را به دست گرفت. پمپیدو سیاست خارجی ژنرال دوگل را دنبال کرد و در دسامبر 1969 در مورد تقاضای عضویت انگلستان به بازار مشترک در هنگام برگزاری کنفرانس لاهه سه پیشنهاد بعدی را ارائه داد: تکمیل مسائل کشاورزی اروپا، پذیرش بریتانیا به عضویت بازار مشترک و ژرف اندیشی درباره راه اندازی مجدد ساختار جامعه اروپا. حزب محافظه کار بریتانیا به دنبال انتخابات هجدهم ژوئن 1970 قدرت را به دست گرفت و ادوارد هیث، نخست وزیر انگلستان شد. مذاکراتی که در زمان هارولد ویلسون شروع شده بود با به قدرت رسیدن محافظه کاران با راحتی بیشتری ادامه پیدا کرد و مشکلاتی هم در این بین وجود داشت. انگلستان با عضویت خود در بازار مشترک بودجه خاصی را به جامعه اختصاص داد و نقش لیره استرلینگ به عنوان پول ذخیره بیشتر مورد توجه جامعه مشترک المنافع قرار گرفت. انگلستان می خواست با ورود مواد غذایی به خصوص شکر و کره روابط خود با کشورهای مشترک المنافع را حفظ کرده و در این مورد معاهدات رُم را مورد توجه قرار ندهد. طبق این قرارداد رم هر کشور وارد کننده مواد غذایی مجبور بود درصدی از مبلغ واردات را به حساب بازار مشترک واریز کند. مذاکرات بین انگلستان و بازار مشترک در ژوئن 1971 به رضایت طرفین انجامید و دولت انگلستان متعهد شد تا کمی بیشتر از هشت درصد از واردات مواد غذایی را به حساب بودجه بازار مشترک در سال 1973 و نوزده درصد بعد از سال 1981 واریز کند. موضوع واردات کره نیوزلند به انگلستان با مقررات خاصی تنظیم شد ولی ورود لیره استرلینگ به نظام پولی بازار مشترک در ابهام باقی ماند.
در بیست و دوم ژانویه 1972 تقاضای عضویت انگلستان، دانمارک، ایرلند و نروژ بررسی شد ولی اهالی نروژ در طی یک همه پرسی با الحاق کشور خود به بازار مشترک اروپا مخالفت کردند. اروپایی شش در اول ژانویه 1973 به اروپای نه تبدیل شد.

پی نوشت ها :

1. CEE=communaute
economique europeenne
2.polaris A3.
3. Nasseau: مرکز جزایر باهاما در اقیانوس اطلس
4. skybolt
5. Lemnister in Roquencourt
6. SHAPE=supreme Heaquarters Allied powers Europes (=Quartier general des Forces alliees de IOTAN en Eroupe)
7. kurt Georg kiesinger (1904-1988)
8. ludwig Erhard (1897-1977)
9. Gold Exchange standard
10. مؤسسه اسمیتسونین smithsonian جیمس اسمیتسون انگلیسی که هرگز به امریکا مسافرت نکرده بود، در سال 1826 این مؤسسه را در واشنگتن به خاطر ارتقا دانش بشری به وجود آورد و رئیس جمهور جاکسون در سال 1835 کنگره امریکا را در جریان بنیاد مذکور گذاشت که سرمایه آن را در آن زمان بالغ بر پانصد هزار دلار بود. در سال 1846 لایحه ای در کنگره به تصویب رسید که طبق آن این مؤسسه به صورت نیمه دولتی و نیمه خصوصی اداره شود. این مؤسسه دارای نوزده موزه در شهرهای نیویورک و واشنگتن، مراکز تحقیقاتی و گالری های هنری در شهرهای مختلف امریکا است. برای اطلاعات بیشتر به سایت بعدی مراجعه شود: www.org/wiki/smithso nian institute نمایندگان ده کشور صنعتی جهان در دسامبر 1971 در این مؤسسه گرد هم آمدند و توافق های بعدی به امضا رسید: هر اونس طلا از 35 دلار به 38 دلار افزایش یافت؛ افزایش ارزش طلا به معنای کاهش ارزش دلار حدود نه درصد بود؛ ده درصد سود بازرگانی بر کالاهای وارداتی برداشته شد و امریکا مجبور نبود ذخایر دلاری کشورهای دیگر را به دلار تبدیل کند و ارزش پول های عمده در برابر دلار ثابت نگه داشته شد-م.
11. communaute economique europeenne
12. اروپای شش بعد از امضای معاهده زغال و فولاد در سال 1952 توسط کشورهای آلمان، ایتالیا، بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ و هلند پدیدار شد.
13. EAGGF=European Agricultural Guidance and Guarantee Fund (FEOGA= Fonds Europeen d orientation et de Garantie Agricole)
14. communaute economique europeenne
15. Euratom=communaute europeenne de l energie atomique, organisation ne internationale a vocation europeen
16. Trade Expansion Act
17. serpent monetaire europeen=European snake in the Tunnel
18. AELE=Association europeenne de libre-Echange
جامعه تجارت آزاد اروپا در ژانویه 1960 به دنبال کنواسیون استکهلم با شرکت اتریش، انگلستان، پرتغال، دانمارک، سویس، سوئد و نروژ به وجود آمد.

منبع: واعیس، موریس؛ تاریخ روابط بین الملل از 1945 تا 2008، تهران: امیر کبیر، 1390.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.