جهان سوم در عصر تنش زدایی

نقش بین المللی کشورهای جهان سوم در فرایند بحران هایی که از کانال سوئز تا کوبا به وجود آمده بود آشکار شد ولی جهش واقعی این کشورها در دوران تنش زدایی به اوج خود رسید.
سه‌شنبه، 10 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهان سوم در عصر تنش زدایی
 جهان سوم در عصر تنش زدایی
 

نویسنده: موریس واعیس
ترجمه: سید حامد رضیئی


 
نقش بین المللی کشورهای جهان سوم در فرایند بحران هایی که از کانال سوئز تا کوبا به وجود آمده بود آشکار شد ولی جهش واقعی این کشورها در دوران تنش زدایی به اوج خود رسید.

ناتوانی و ضعف نقش اجرایی سازمان ملل متحد

شناخت کشورهای تازه استقلال یافته جهان سوم با ورود به سازمان ملل متحد تأیید و با ورود آن ها بر تعداد اعضا افزوده و مشکلات جدیدی را به وجود آورد. در سال 1973 یکصد و سی و پنج کشور اعضای سازمان ملل متحد بودند؛ کشورهای سوییس، کره شمالی و جنوبی، ویتنام شمالی و جنوبی، رودزیای جنوبی و بنگلادش عضو این سازمان نبودند. در بین اعضای سازمان ملل متحد بیست و پنج کشور وابسته به اردوگاه غرب، دوازده کشور به اردوگاه شرق تعلق داشت و کشورهای دیگر مدعی عدم تعهد به اردوگاه غرب، دوازده کشور به اردوگاه شرق تعلق داشت و کشورهای دیگر مدعی عدم تعهد به دو بلوک شرق و غرب بودند و خود را تحت عنوان «کشورهای غیر متعهد» معرفی کردند. کشورهای جهان سوم اکثریت تعداد اعضای سازمان ملل متحد را تشکیل می دادند و در نتیجه دو سوم آرا برای تصویب قطعنامه در اختیار آن ها بود. هرچند که سازمان ملل متحد محل انعکاس خواست های کشورهای جهان سوم بود ولی پیامدهایی به دنبال داشت که ناشی از ارثیه سنگین دوران استعمار بود. در همین زمان سازمان ملل متحد درگیر جنگ های داخلی کنگو شد ولی از منابع مالی کافی برخوردار نبوده و گروه های لازم برای دفاع نداشته و در حال ورشکستگی عظیم مالی بود. داک هامارشولد دبیر کل سازمان ملل متحد احساس کرد که نقش وی همچون نقش حکم در مسائل جهانی است و با رؤسای دولت های زیادی وارد مذاکره شد. سیتهود اوتانت (سومین دبیر کل) به نمایندگی ملل آفریقایی و آسیایی، در شروع کار خود سازمان ملل متحد را از گرفتاری های کنگو رها ساخته و در راه استقلال آن تلاش فراوان کرد ولی عدم کارایی سازمان ملل متحد آشکار بود. تمام وقت سازمان تحت تأثیر گروه آفریقایی- آسیایی صرف اعتراض علیه رژیم آپارتاید در جمهوری آفریقای جنوبی، رژیم نژادپرست رودزیای جنوبی و استعمار گردید. به دنبال تصمیمات سازمان ملل دوازده قطعنامه صادر شده بود که از کارآمدی لازم برخوردار نبود و دبیر کل به خوبی متوجه فرسایش نقش اجرایی سازمان ملل متحد گردید.

اولین اجلاس کشورهای غیر متعهد

بیشتر کشورهای جهان سوم عدم وابستگی خود به اردوگاه های شرق و غرب را اعلام کرده و «غیرمتعهد» بودن خود را تأیید کردند. اولین اجلاس «کشورهای غیرمتعهد» به دعوت تیتو رئیس جمهور یوگسلاوی، ناصر رئیس جمهور مصر و نهرو رهبر هند از اول تا ششم اکتبر 1961 در بغداد برگزار شد. بیست و پنج کشور شرکت کننده در این استعمار نو بودند که در آن قید و بندهای اقتصادی جای روابط سیاسی را گرفته بود. کشورهای غیرمتعهد در کنفرانس های قاهره (1964) و لوزاکا (1970) به دنبال مبارزات خود علیه دو بلوک شرق و غرب بیشتر از گذشته خواستار استقلال اقتصادی خود شدند. در کنفرانس الجزایر (1973) تأکید بر استراتژی جدید طرح مشترک بین کشورهای تولید کننده مواد اولیه بود.
همبستگی کامل بین کشورهای غیر متعهد وجود نداشت زیرا بعضی از آن ها گرفتار مشکلات و درگیری های داخلی خود بودند ولی درباره محکوم کردن امپریالیسم غرب هماهنگ و در عین حال تعادل بین دو اردوگاه را حفظ کرده و بی طرفی خود را اعلام کردند. بعضی از کشورهای غیر متعهد طرفدار سرسخت بی طرفی و بعضی دیگر خواستار نبرد علیه استعمار نو بودند. تنش های به وجود آمده در کشورهای بلوک شرق ناشی از ناهمگونی ایدئولوژیکی و رویارویی پکن و مسکو بود؛ انتخاب برای کشورهای سوسیالیستی آسان نبود و در داخل کشورها و مناطق کمونیستی گروه های مختلف ایدئولوژیکی وابسته به مسکو و یا پکن به وجود آمد.

تمرکز کشورهای جهان سوم

سرزمین های تازه استقلال یافته وارثِ دوران استعمار از مرزهای مصنوعی ناهمگونی برخوردار بودند که مشکلاتی به دنبال داشت. بعد از استقلال، دو گرایش پدیدار شد؛ بعضی از سرزمین ها به سرزمین های کوچک تری تقسیم شدند و بعضی دیگر کشور واحدی را تشکیل داد. اتحاد بین سنگال و سودان در داخل مالی بیشتر از چند ماه دوام نداشت، اتحاد بین مصر و روسیه در غالب «جمهوری متحده عرب» بیشتر از سه سال طول نکشید (1958-1961). اغلب کشورهای جهان سوم دسته بندی ها و گروه بندی های نامشخص را ترجیح دادند. «شورای تفاهم» متشکل از ساحل عاج، ولتای علیا (بورکینافاسو)، داهومی (بنین) و نیجریه مدت اندکی دوام آورد. در این بین «پان افریقاییسم» (1) ایجاد واحدهای اقتصادی و سیاسی در قاره سیاه را توصیه می کرد.
«گروه برازاویل» (2) متشکل از کشورهای فرانسه زبان قاره آفریقا که مایل به ایجاد روابط با فرانسه بودند در سپتامبر 1960 به وجود آمد. کشورهای فرانسه زبان توگو، مالی و گینه عضویت در این گروه را نپذیرفتند. گروه برازاویل در سال 1961 به «اتحاد آفریقایی و ماداگاسکار» (3) تغییر نام داد و بعد از آن در سال 1964 «سازمان مشترک افریقا و ماداگاسکار» (4) به وجود آمد. رئیس جمهور کنگو عضویت در این گروه را پذیرا شد ولی مناقشات بیافرا باعث تقسیم سازمان مذکور گردید.
«گروه کازابلانکا» از دوازده کشور میانه روی گروه های برازاویل، مونروویا و کشورهای انگلیسی زبان افریقا و مراکش، غنا، مالی، جمهوری عرب متحد در ژانویه 1961 تشکیل گردید. این گروه مخالف شدید استعمار نو و آزمایش های هسته ای فرانسه در صحرای آفریقا بود. به نظر می رسید که افریقا با گروه بندی های جدید، اتحاد و همبستگی خود را از دست می دهد. تنش بین گروه های آفریقایی بعد از جنگ الجزایر و فرانسه کاهش یافت. کنفرانس کازابلانکا بنا به پیشنهاد هیلا سلاسی (5) امپراتور اتیوپی با شرکت سی کشور در سال 1963 تشکیل گردید و منشور «سازمان وحدت افریقا» (6) مورد تأیید کشورهای شرکت کننده قرار گرفت.

کشورهای عضو سازمان وحدت آفریقا در مارس 1993

افریقای مرکزی(جمهوری)

سائو تومه و پرنسیب

گینه

آنگولا

ساحل عاج

گینه استوایی 

اتیوپی

سنگال

گینه بیسائو

اریتره

سوازیلند

لسوتو

الجزایر

سودان

لیبریا

اوگاندا

سومالی

لیبی

بروندی

سیرالئون

ماداگاسکار

بنین

سیشل

مالاوی

بوتسووانا

صحرا(جمهوری دموکراتیک عربی صحرا)

مالی

بورکینافاسو

غنا

مراکش(*)

تانزانیا

کیپ ورد

مصر

توگو

کامرون

موریتانی

تونس

کنگو(برازاویل)

موریس(جزیره)

جیبوتی

کنگو (زئیر)

موزامبیک

چاد

کنیا

نامیبیا

رواندا

کومور

نیجر 

زامبیا

گابن

نیجریه 

زیمباوه

گامبیا

 


هرچند که «سازمان وحدت آفریقا» نتوانست وحدت تنگاتنگی بین اعضا به وجود آورد ولی نقش غیرقابل انکاری در ارتقای منافع کشورهای آفریقایی به عهده داشت و به عنوان مثال توانست از تجزیه نیجریه جلوگیری کند.
«اتحادیه عرب» سعی کرد در خاورمیانه موقعیت را برای اجتماع دولت های عربی فراهم کند ولی به خاطر تفکرات ناهمگون رهبران کشورهای عرب و یا قدرت های سیاسی حزبی در این امر موفق نشد، تفکرات ناصر و حزب بعث مشکلات اساسی کشورهای عربی بودند.
«سازمان کشورهای امریکایی» با مشکلات موجود در کوبا مواجه شد. هرچند که کوبا در سال 1962 از سازمان کنار گذاشته شده بود ولی در سال 1973 دوباره به عضویت آن درآمد. چریک های زیادی که در کوبا تربیت شده بودند، توطئه و شورش هایی در بولیوی، کلمبیا و ونزوئلا به وجود آوردند. در ژانویه 1966 نمایندگان جنبش های انقلابی افریقایی، آسیایی و امریکای لاتین در هاوانا پایتخت کوبا گرد هم آمده و «سازمان قاره ای» (6) با اهداف سامان دهی مبارزات ضد امپریالیستی را به وجود آوردند.

توسعه اقتصادی و کمک به کشورهای جهان سوم

در دهه 1960 اختلاف زیادی در سطح زندگی ساکنان کشورهای توسعه نیافته و کشورهای توسعه یافته به چشم می خورد که در حال گسترش بود. «تولید ناخالص ملی» (7) برای هر نفر از ساکنان کشورهای توسعه یافته سه هزار و سیصد و بیست دلار و کشورهای توسعه نیافته ای همچون هائیتی شصت دلار امریکایی بود. نرخ رشد جمعیت در کشورهای فقیر خیلی بیشتر از کشورهای غنی و مانع بزرگی در راه توسعه عمیق و پایدار اقتصادی گردید. خیزهای اقتصادی به کشورهایی از جهان سوم محدود می شد که گام ها و تلاش های مهمی در راه صنعتی کردن کشور خود برداشته بودند ولی بیشتر کشورهای جهان سوم صادرکننده مواد اولیه بودند و به جای آن کالاهای صنعتی وارد می کردند. ارزش کالاهای وارداتی صنعتی بیشتر از صادرات مواد اولیه در کشورهای در حال توسعه بود. قیمت کالاهای صنعتی به دنبال تورمی که در کشورهای شمال به وجود آمده بود در حال افزایش و قیمت مواد اولیه صادراتی کشورهای جنوب در حال کاهش بود. تراز تجاری بین صادرات و واردات به ضرر کشورهای جهان سوم و در نتیجه راه توسعه و گسترش را غیرممکن ساخت کشورهای پرولتاریایی در رقابت با کشورهای کاپیتالیستی ثروتمند جهان، آمادگی خود برای کمک به کشورهای جهان سوم را اعلام کردند.
کمک به کشورهای توسعه نیافته کمک به کشورهای توسعه نیافته بیشتر به صورت خصوصی یا عمومی مطرح و می توانست به شکل سرمایه گذاری، قرض و یا اهدایی صورت گیرد. از سال 1945 تا 1970 مجموع کمک به کشورهای جهان سوم بالغ بر یکصد و شصت و پنج میلیارد دلار بود که کمک کشورهای غربی بیشتر از کمک کشورهای دیگر و حدود نود درصد کل کمک ها بود.
کمک های امریکا بیشتر جنبه اقتصادی و نظامی داشته و همراه متخصصان و هیئت های اعزامی «گروه صلح امریکا» (8) صورت می گرفت. کمک های مالی بیشتر توسط «آژانس بین المللی توسعه» (9) از طریق شرکت های خصوصی و یا سازمان های بین المللی همچون بانک جهانی انجام می شد. این نوع کمک ها در درجه اول شامل کشورهای آسیایی و به خصوص چین ملی، کره جنوبی، تایلند، پاکستان و ویتنام جنوبی می شد و بعد از آن نوبت کشورهای خاورمیانه، کشورهای امریکای لاتین و بالاخره افریقا فرا می رسید. مشکلات ایجاد شده در کوبا امریکایی ها را وادار کرد تا در سال 1961 بعد از کنفرانس «پونتا دل ایستی» (10) تلاش های خود را برای احرای برنامه مصوب انجام دهند، ولی اتحاد برای پیشرفت، موفقیت پیش بینی شده را به خاطر تردیدهایی که در شرکت های خصوصی و کنگره امریکا وجود داشت، برآورده نکرد. کمک های امریکا بعد از سال 1963 به خاطر هزینه های سنگین جنگ ویتنام در حال کاهش بود.
کمک های شوروی بیشتر در راه مساعد کردن زمینه برای استقلال اقتصادی کشورهای توسعه نیافته و آن هم به صورت انتخابی بود. کمک های شوروی در چارچوب طرح های توسعه برنامه ریزی شده بود و بیشتر در زمینه های سنگین و برق رسانی انجام می شد. شوروی از 1958 تا 1960 برای ساخت سد آسوان در مصر و در همین زمان به ساخت کارخانه های فولادسازی در هند کمک مالی کرد. کمک های شوروی شامل کشورهای بی طرفی همچون اتیوپی، گینه، غنا، مصر، سوریه، هند، افغانستان، اندونزی، یمن، سیلان و عراق شد. کمک ها به صورت قرض های قابل پرداخت دوازده ساله با بهره بسیار کم و کشورهای مقروض مختار بودند قرض ها را با پول محلی و یا تولیدات داخلی خود پرداخت کنند. مواد لازم برای ساخت سدها و کارخانه ها از شوروی تحویل می گردید و تکنسین های شوروی در محل حضور داشتند. کمک های فنی شوروی به مصر، یمن، افغانستان، هند و اندونزی از اهمیت خاصی برخوردار بود.
کمک های مالی و اقتصادی انگلستان در محدوده پول واحد یعنی لیره استرلینگ در مجموع کشورهای مشترک المنافع صورت می گرفت. فرانسه دو درصد از تولید ناخالص ملی خود را برای کمک به کشورهای جهان سوم اختصاص داده بود که شامل کشورهای شمال آفریقا، افریقای سیاه و اقیانوس هند می شد. همکاری فرانسه با این کشورها بیشتر در زمینه های فرهنگی بود و انیستیتوهای زبان، دبیرستان ها، مدارس، روزنامه ها، اعزام دانشمندان و اکتشافات باستان شناسی از اهمیت بیشتری برخوردار بودند. کادر آموزشی فرانسه در این مراکز بالغ بر سی هزار آموزگار، دبیر و استاد بود که اغلب آن ها در افریقای شمالی مشغول تدریس بودند.

کاهش محدودیت کمک ها

بعد از سال 1960 از میزان کمک ها به دلیل تردیدهایی که در افکار عمومی و نگرانی های فزاینده ای که در اجرای کارایی و بازدهی وجود داشت، کاسته شد. برای مثال دو درصد کمک تولید ناخالص ملی کشور فرانسه به شصت و هشت صدم درصد تقلیل پیدا کرد و این مبلغ فقط برای توسعه های فنی و فرهنگی هزینه می شد. در سال 1970 پنجاه و سه هزار کارشناس فرانسوی (بیست و پنج هزار معلم)، بیست و نه هزار بریتانیایی و بیست و هفت هزار کارشناس از جمهوری فدرال آلمان در کنار کمک های این کشورها در جهان سوم حضور داشتند.
کشورهای جهان سوم که از محدودیت و دگرگونی در سیاست کمک های کشورهای غنی آگاهی کامل داشتند در فکر ایجاد سازمان بازار مواد اولیه خود بودند تا بدان وسیله بتوانند محصولات خود را به فروش برسانند.
تجارت بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای توسعه نیافته به صورت مشکل اساسی متجلی شد. روند بین المللی قیمت ها بر محصولات کشاورزی و مواد اولیه ای که کشورهای جهان سوم صادر می کردند تأثیرگذار بود.
کنفرانس سازمان ملل متحد درباره تجارت و توسعه (11)- هدف اصلی از کنفرانس های سازمان ملل متحد تلاش در راه تجارت، توسعه و حل مشکلات موجود بود. اولین اجلاس کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد از بیست و سوم مارس تا پانزدهم ژوئن 1964 با شرکت یکصد و بیست کشور در ژنو برگزار شد که از یبن آن ها هفتاد و هفت کشور جزو کشورهای در حال توسعه بودند. دو پیشنهاد و نظریه در این کنفرانس ارائه شد: فرانسه پیشنهاد توافق بین المللی برای تثبیت قیمت ها را کرده (تا آن زمان قیمت ها را بازار آزاد تعیین می کرد) و تقاضا نمود تا صندوقی که از کمک های کشورهای غنی تغذیه می شد برای کمک به کشورهای توسعه نیافته به وجود آمد؛ انگلستان با هر نوع گرایش برای احیای قیمت مواد اولیه مخالفت کرد و پیشنهاد کرد تا تسهیلات لازم برای محصولات صنعتی کشورهای توسعه نیافته صورت گیرد. نتیجه عدم توافق بین پیشنهاد کنندگان به بن بست رسید. تنها قطعنامه و مصوبه کنفرانس مربوط به کمک یک درصد درآمد ناخالص ملی کشورهای غنی به کشورهای جهان سوم بود. هفتاد و هفت کشور در راه توسعه که در کنفرانس مذکور شرکت کرده بودند در اکتبر 1967 در کنفرانس الجزیره گرد هم آمدند تا هم صدا مشکلات خود را بیان کنند. در بین کشورهای شرکت کننده وحدت نظر وجود نداشت که علت واقعی آن به خاطر عدم بیان موقعیت های متعدد کشورهای شرکت کننده به دور از وهم و فریب بود و بالاخره جای خود را به تفرقه بین کشورها داد.
دومین اجلاس «کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد» از اول فوریه تا بیست و نهم مارس 1968 در دهلی نو برگزار شد و هدف آن ترجیحاً ایجاد نظام تعرفه ای برای کشورهای توسعه نیافته بود.
سومین اجلاس کنفرانس از سیزدهم آوریل تا بیست و یکم مه 1972 در سانتیاگو در شیلی برگزار شد. در این اجلاس متوجه شدند که تولید ناخالص مل در سال 1970 برای هر نفر در کشورهای توسعه یافته غرب به طور متوسط سه هزار و دویست دلار بود که این مقدار در امریکای لاتین هفتصد و پنجاه، در افریقا دویست و هفتاد و در آسیا به دویست و شصت دلار می رسید. تنها قطعنامه ای که در این کنفرانس صادر شد مربوط به بیست و پنج کشور توسعه نیافته و عقب مانده ای بود که در آن ها تولید ناخالص ملی برای هر نفر کمتر از یک صد دلار امریکایی در سال و تولید ناخالص صنعت در این کشورها ده درصد تولید داخلی بود. در این کنفرانس به این واقعیت پی بردند که کمک کشورهای غنی و حتی تجارت جهانی در کشورهای عقب مانده، قادر به از بین بردن عقب افتادگی آن ها نیست. بعضی از کشورهای تولیدکننده نفت برای تحمیل قیمت های خود در راه اتحاد را پیش گرفتند.

اوپک=سازمان کشورهای صادرکننده نفت (12)

این سازمان بعد از جنگ جهانی دوم پدیدار شد. مبلغی که به کشورهای دارنده و صادرکننده نفت از طریق شرکت های بزرگ اروپایی پرداخت می شد دوازده درصد از درآمد کل فروش نفت بود. این مبلغ در سال 1948 در ونزوئلا به پنجاه درصد رسید. بعد از این زمان مناقشات بین کشورهای تولیدکننده نفت و شرکت های بزرگ نفتی به وجود آمد. شرکت های امریکایی استاندارد نیوجرسی، استاندارد کالیفرنیا، تکزاکو، گُلف و اسکانی واکوم؛ و شرکت های انگلیسی - هلندی بریتیش پترولیوم و رویال دویچ شل (13) با یکدیگر ائتلاف و کنسرسیوم شرکت های نفتی را به وجود آوردند. کشورهای تولید کننده نفت متشکل از ونزوئلا، ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، قطر در پانزدهم سپتامبر 1960 اوپک «سازمان کشورهای صادرکننده نفت» را بنا نهادند؛ و کشورهای لیبی، الجزایر، نیجریه و ابوظبی بعداً به آن پیوستند. هدف اصلی اوپک در درجه اول میزان بیشتری از فروش نفت توسط شرکت های بزرگ نفتی به کشورهای صادرکننده و بعد از آن ملی کردن صنایع نفت بود. ایران در سال 1952 و عراق در سال 1972 شرکت های نفتی خود را ملی اعلام کردند. کشورهای تولید کننده نفت قبل از شوک نفتی 1973 از کاربرد سلاح اقتصادی نفت بهره فراوانی بردند.

پی نوشت ها :

1. panafricaisme
2. Groupe Brazaville
3. union africaine et Malgache
4. organisation commune africaine et malgache
5. haile selassie
6. organisation de i unite Africaine
*. زمانی که عضویت جمهوری صحرا در سازمان وحدت افریقا پذیرفته شد، مراکش از ادامه عضویت در آن خودداری کرد.
6. organisation Tricontinentale
7. PNB=produit national brut
8. American peace corps
9. AID=Agency for international Development
10. punta del Este شهر کوچکی در اروگوئه در نزدیکی مونته ویدئو پایتخت این کشور در کنار اقیانوس اطلس جنوبی، در اوت 1961 منشور «اتحاد برای پیشرفت» و به منظور توسعه اقتصادی در امریکای لاتین توسط بیست کشور این منطقه در این شهر به امضا رسید-م.
11. CNUEDC=conference des Nations unies pour le commerce et le Developpment
12. OPEP= organisation des pays Exportateurs de petrole
13. stabdard New jersy, Texaco standard california, Gulf, socony vacuum,British petroleumm Royal Dutch shell

منبع: واعیس، موریس؛ تاریخ روابط بین الملل از 1945 تا 2008، تهران: امیر کبیر، 1390.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.