نویسنده: منال لطفی
امام موسی صدر، جنبش امل و رابطه ناپدید شدن ایشان با انقلاب اسلامی
ارتباطات خاص بین ایران و سوریه از بعد از انقلاب اسلامی ایران نبوده بلکه این ارتباط خیلی سال قبل از آن شروع شده.این ارتباط در سوریه شروع نشد بلکه در لبنان و به واسطه دوستی لبنانی- ایرانی به نام موسی صدر شکل گرفت.
سال ها قبل از انقلاب ایران بسیاری از یاران امام خمینی (ره) به دلیل خطراتی که آنها را در ایران به خاطر فعالیتهایشان تهدید می کرد به عراق و لبنان مهاجرت کردند.
برای امام موسی صدر یک برتری وجود داشت و آن بنا گذاشتن پایه های ارتباطات خاص بین تهران و دمشق و حزب امل در لبنان بود.
او متولد قم در ایران است. سال های زیادی را قبل از بازگشتش به لبنان در ایران زندگی کرده و مهم تر از آن اینکه او با رهبر فقید انقلاب ایران رابطه فامیلی داشت. احمد خمینی با دختر خواهر امام موسی صدر ازدواج کرده بود و پسر صدر با نوه امام خمینی (ره).
جنبش حرکة المحرومین و حزب امل تنها برای لبنانی ها نبود بلکه بسیاری از ایرانی ها نیز به آن پیوسته بودند؛ از جمله مصطفی چمران، فعال ایرانی که قبل از انقلاب اسلامی در لبنان زندگی می کرد و از مهم ترین معاونین امام موسی صدر بود. چمران مسئولیت بخش های مختلف حزب امل را تا قبل از انقلاب اسلامی ایران بر عهده داشت و بعد از پیروزی انقلاب در ایران به عنوان اولین وزیر دفاع ایران به کار گمارده شد.
امام موسی صدر، حزب امل و رفقای ایرانی شان، دولت سوریه (ره) و رئیس مرحومش حافظ اسد را با امام خمینی (ره) و افکارش قبل از انقلاب اسلامی آشنا کردند. این آشنایی تا حدی بود که تعدادی از ایرانیان عضو در جنبش امل لبنان، پاسپورت دیپلماتیک سوریه را به جهت بعضی از مسائل امنیتی دارا بودند.
یکی از تأثیرگذارترین افراد در مسائل و یک شاهد عینی اصلی، عبدالحلیم خدام (معاون رئیس جمهور سوریه بود) که به روزنامه «الشرق الاوسط» در آن زمان گفته بود: «قبل از انقلاب ایران در سال 1979 سوریه با افرادی که مقدمات انقلاب ایران را فراهم می کردند از طریق امام موسی صدر ارتباط داشت. امام موسی صدر دوست ما و از یاران امام خمینی (ره) بود. آن زمان حزب آزادی ایران تشکیل شده بود که این حزب زیر سایه عبای اما موسی صدر فعالیت می کرد. از این حزب اولین وزیر دفاع ایران (مصطفی چمران) بیرون آمد. چمران از اعضای جنبش امل نیز بود. ارتباط نظام سوریه با ایران و لبنان تماماً به واسطه امام موسی صدر بود و کسانی که امام موسی صدر سفارش کرده بود همگی دارای پاسپورت دیپلماتیک امن سوری بودند.»
ارتباط امام موسی صدر با عناصر انقلاب ایران نشان می داد که فعالان انقلابی ایران فقط روحانیون نبودند بلکه روحانیون، قشری در میان اقشار دیگر بودند. بخش های دیگر شامل فرهنگیانی از ملی مذهبی ها، لیبرال ها، اسلامگرایان، دانشجویان و اساتید دانشگاه ها بودند. به عبارت دیگر انقلاب بر علیه شاه صرفاً انقلاب مذهبیون نبود؛ تا آنجا که ایالات متحده آمریکا تصورش این بود که یک روند لیبرالی به رهبری بختیار، ابراهیم یزدی و مهدی بازرگان موفق و پیروز خواهد شد و امام خمینی (ره) و یارانش نفوذ آنچنانی و موفقیتی نخواهند داشت. به غیر از امام خمینی (ره) چهره ها و رهبرانی از قشر روحانی بودند که اثرات ژرفی بر انقلاب اسلامی داشتند. در رأس آنها امام موسی صدر رهبر جنبش امل بود و حلقه اصلی بود بین دانشجویان و حوزه علمیه. امام موسی صدر ارتباطات امن و مطمئنی را در حزب آزادی ایران ایجاد کرده بود؛ حزبی که اعضای آن را تفکرهای مختلف تشکیل داده بود.
در چند ماه قبل از انقلاب، روحانیونی که در انقلاب شرکت داشتند از سرنوشت انقلابی که رهبری آن به دست غیرروحانیونی همانند یزدی، بختیار و بازرگان باشد احساس نگرانی کردند.
خطرات دیگری نیز در منطقه همچون رژیم صهیونیستی و دخالت کشورهای عربی و غربی نیز بود و نقشی که صدر در میدان لبنانی، عربی و ایرانی بازی می کرد می توانست بسیاری از نگرانی ها را رفع کند که به ناگاه امام موسی صدر ناپدید شد.
در 25 آگوست 1978 و تقریباً شش ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در فوریه 1979 و در جریان فعالیت های امام موسی صدر برای هم پیمان کردن کشورهای عربی در حل اختلافات داخلی لبنان بود که او ناپدید شد. این اتفاق در جریان دیدار وی از لیبی و مذاکرات پیش رو افتاد. بعد از ناپدید شدن امام موسی صدر، دیگر جنبش امل قادر به رهبری ارتباطاتش با امام خمینی (ره) و انقلاب ایران نبود. اینجا بود که مقدمات تولد حزب الله فراهم شد.متفکر لبنانی «هانی فحص» که در آن سال ها افسر رابط بین انقلاب فلسطینی، حرکت فتح و ابوعمار از یک طرف و بین امام خمینی (ره) از طرف دیگر بود و همچنین مأموریت ارسال و دریافت نامه ها و هماهنگی ها بین دو طرف بود در گفت و گو با روزنامه «الشرق الاوسط» از رازهایی که تاکنون گفته نشده پرده برداشت:
«امام موسی صدر در مراحل مقدماتی انقلاب اسلامی حضور داشت و به دلایل زیادی ناپدید شد؛ از جمله جایگاه و مقام قابل پیش بینی ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی. زیرا پیروزی انقلاب برای دوستان بین المللی شاه به ویژه آمریکا قابل پیش بینی بود و محافل آگاه می دانند که آمریکا تقریباً اطمینان داشت که پایان حکومت شاه فرا رسیده؛ چون به خاطر بیماری جسمی و مشکلات نظام، شاه قدرت دفاع ذاتی خود را از دست داده و به مرز نابودی رسیده بود.
ادامه حیات نظام شاهنشاهی توسط وارثان احتمالی او یعنی اشرف و رضا پهلوی به خاطر اختلافات شدید آنها و حساسیت هایی که بین فرح دیبا و اشرف بر سر نفوذ و قدرت بود، غیرممکن به نظر می رسید؛ به همین دلیل مسئولین اطلاعاتی آمریکا سفرهای مکرری به تهران داشتند و سفارشاتی را به صورت های مختلف به شاه کردند تا با شاپور بختیار و جهبه ملی به رهبری کریم سنجابی و نهضت آزادی به رهبری مهدی بازرگان همکاری کند؛ زیرا مقامات آمریکایی معتقد بودند که این گروه ها، هسته اعتراضات مردمی ایران را تشکیل می دهند و می توان به نسبت های مختلف با آنها همکاری و گفت و گو کرد.
آنها معتقد بودند که امام خمینی (ره) و روحانیون، هیزم آوران انقلابند و به سرعت عقب نشینی کرده یا پس از تشکیل دولت فراموش خواهند شد.
بعد از انصراف از هم پیمانی بین نهضت آزادی ایران و جبهه ملی، براساس اخلاق لیبرالی و ارتباطات با واشنگتن، دیدار بین ابراهیم یزدی و برژینسکی (مشاور امنیت ملی در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر) در الجزایر انجام شد. این دیدار منجر به ایجاد اختلاف شدید با امام خمینی (ره) و اشغال سفارت شدید با امام خمینی (ره) و اشغال سفارت آمریکا و مقدمه ای برای سقوط دولت بازرگان و مجموعه ای از پیشنهادات لیبرالی برای انقلاب اسلامی شد (یزدی قبلاً گفته بود اولین تماس بین رهبری انقلاب و آمریکا از طریق رئیس جمهور فرانسه، ژیسکار دیستن که مأموریت انتقال نامه از واشنگتن به امام خمینی (ره) را داشت، صورت گرفت. ازدیاد این نامه ها بین تهران و واشنگتن آثار بدی را در محافظه کاران انقلاب داشت و دیدار یزدی و برژینسکی در الجزایر جرقه ای برای درگیری های شدیدتر بین جریان لیبرال و محافظه کار در انقلاب بود).»
«فحص» ادامه می دهد: «شاهدانی از مردان شاه که در جریان دیدارهای مقامات امنیتی آمریکا و مشاوره های آنها به شاه بودند می گویند شاه خود را در مقابل طوفانی دید که آمریکایی ها از قبول مسئولیت سرباز زده اند و همگی این احساس را داشتند که دیگر شاه حاکم نیست و احساس تحقیر کردند.
در این زمان بود که امام موسی صدر به دلایل لبنانی، عربی و صهیونیستی ناپدید شد.
اما دلیل ایرانی آن که می توان فرض کرد و در کنار دیگر علت ها گذاشت این است که امام موسی صدر یک روحانی به روز و امروزی و ایرانی-لبنانی بود.
او چشم اندازهایی بلند عربی و دولتی در پیش رو داشت که این به تجربیات امام موسی صدر بر می گشت. فعالیت هایی که در آینده ایران بعد از انقلاب داشت به واسطه تاریخچه زندگی و نقش واسط او بین دانشگاه و حوزه بود؛ عضوی فعال که با مرجع دینی سید حسین بروجردی دیدارهایی داشته و با فعالین این حوزه مثل محمد بهشتی و موسوی اردبیلی و امثال ایشان از مشاهیر ایران و پایه گذاران انقلاب و دولت در ارتباط بوده است.»
با این توصیفات امام موسی صدر شخصیت ویژه ای در مجموعه یاران امام خمینی (ره) بود.
مفقود شدن امام موسی صدر دقیقاً در لحظه ای اتفاق افتاد که بهترین تفاهم ها و همکاری ها در وسیع ترین شکل خود بین نهضت آزادی ایران و جبهه ملی، در تعامل با دیگران وجود داشت که در رأس آنها سید محمود طالقانی با سازمان مجاهدین خلق (قبل از اینکه به یک حزب کمونیست محض تبدیل شود) قرار داشتند.
در مجموع امام موسی صدر در پی ساختن فضایی بود که تمام اقشار را در بر می گرفت.
«فحص» توضیح می دهد که این جمعیت در انقلاب اسلامی قبل از پیروزی اش با امام موسی صدر در ارتباط بوده. این ارتباطات در زمانی بیشتر شد که امام موسی صدر به شکل موقت و در پی قیامش در اوایل دهه 70 به ایران آمده بود و در پی دیدار با شاه برای 11 نفر از روحانیونی-که در قیام صدر برای آنها حکم اعدام شده بود-طلب بخشش کرده بود.
پدر شیعیان لبنان
در سال 1969 امام موسی صدر به ریاست مجلس اعلای شیعیان-که دولت لبنان این مجلس را برای برآورده کردن مطالبات شیعیان لبنان تأسیس کرده بود-برگزیده شد.به هنگام تأسیس این مجلس، شیعیان مانند مارونی ها و اهل سنت، گروهی مستقل در لبنان شدند.
همچنین امام موسی صدر به تأسیس مدارس و مراکز شیعی پرداخت؛ از جمله می توان به تأسیس «جنبش حرکة المحرومین» که تجسم نهاد سیاسی شیعیان لبنان بود در سال 1974 اشاره کرد و بعد از آن در سال 1975 گردان های مقاومت اسلامی را که نام آن حزب «امل» شد که به اختصار معنای «افواج المقاومه لبنانیه» به دوش می کشید تأسیس کرد. حزب امل درحقیقت شاخه نظامی «جنبش حرکة المحرومین» بود.
منبع: نشریه همشهری آیه شماره 9