ترجمه: سید حامد رضیئی
توسعه و رشد اقتصادی بعد از سال 2000 در کشورهای منطقه یورو و ایالات متحده امریکا بسیار ضعیف و با کندی مواجه شد در صورتی که رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته و کشورهای نوظهور بسیار چشمگیر و قابل توجه بود: رشد اقتصادی چین در سال 2003 هفت درصد، هند در سال های 2006-2007 نه درصد بود. چین، طبق گزارش بانک جهانی در دسامبر 2007، یعنی بعد از واقعه سپتامبر یکی از چهار قدرت بزرگ اقتصادی جهان بعد از امریکا، ژاپن و آلمان گردید. بعد از این تاریخ چین، هند، روسیه و برزیل بازیگران عمده اقتصادی جهان هستند که سهم عمده ای در پدیده جهانی شدن به عهده دارند. گروه هندی «میتال استیل» (1) با پیشرفت هایی که کرده بود توانست «گروه آرسلور» اروپایی را خریداری و در سال 2006 بزرگ ترین تولیدکننده فولاد جهان گردد. گروه ژاپنی تویوتا با پشتکار و تنوع تولید توانست اولین تولیدکننده ماشین در جهان گردد که این نمونه ها شاهدی بر قدرت اقتصادی کشورهای آسیایی است. باید تقاضای فزاینده مواد اولیه را به تحولات فوق اضافه کرد که بر روند قیمت ها تأثیر زیادی گذاشت. در سال 2008 مبارزه دسترسی به مواد غذایی و بحران غذایی در بعضی از کشورهای آسیایی و افریقایی شروع شد که شورش هایی به دنبال داشت. مشکلات مربوط به انرژی از اهمیت خاصی برخوردار و جوسازی روسیه در تحویل گاز به اوکراین و حتی اروپا مشکلاتی به وجود آورد. ساخت لوله های نفتی باکو-تفلیس-جیحان باعث انتقال نفت دریای خزر بدون عبور از ایران و یا روسیه به بازارهای اروپا شد. اکتشاف و بهره برداری از معادن نفتی گروئنلند برای مصارف نفتی اروپا و بالاخره انعقاد قراردادهای متعددی برای ساخت نیروگاه های اتمی بین امریکا و هند، فرانسه و چین، فرانسه و لیبی در استفاده بیشتر از انرژی مورد توجه کشورهای جهان قرار گرفت.
بهای سرسام آور نفت که در بهار 2008 به بشکه ای یکصد و چهل دلار رسید مشکلات عدیده ای برای کشورهای مصرف کننده به دنبال داشت. کشورهایی همچون روسیه و الجزایر از افزایش بهای نفت بهره برداری فراوانی کرده و توانستند مقدار زیادی از قرض های خود را پرداخت نمایند، در صورتی که کشورهای اروپایی و امریکای لاتین دچار تجدید نظر در ساختار اقتصادی و جابه جایی سرمایه و کارگاه های صنعتی خود شده و به حذف تعداد زیادی از شغل ها پرداخته و بر بیکاران کشورهای خود افزودند. در سال های 2007 و 2008 فشار تورمی و شرایط نامساعد به خاطر اعتبارهایی که بدون توجه به عواقب آن به افراد و یا شرکت ها داده شده بود، به وجود آمد. جامعه های توسعه یافته از آسیب پذیری بیشتری برخوردار شده و در برابر خطرات ناشی از پدیده های طبیعی کارآمدی لازم را نداشتند. سونامی که در دسامبر 2005 سواحل اقیانوس هند را در برگرفت باعث مرگ دویست هزار نفر گردید؛ در فوریه 2007 آب گرفتگی بیشتر جزایر اندونزی را فرا گرفت؛ گردباد کاترینا باعث خرابی بنادر و شهرهای زیادی از سواحل جنوبی امریکا شد؛ بیماری های واگیردار جان صدها هزار نفر را گرفت: در سال 2002 سه میلیون نفر در اثر بیماری ایدز جان خود را از دست دادند، ویروس هاش - سنک - اِن-اَن (2)مشهور به آنفلوانزای مرغی در تابستان و زمستان 2006 جان عده ای را در جهان گرفت.
امریکا بعد از فروپاشی شوروی و جهان دو قطبی می خواست به تنهایی نظم جدیدی را بر جهان حاکم کند ولی بحران اقتصادی و به خصوص بحرانی که زاییده اعتبارهای ساختمانی بود در اوت 2007 باعث شکست نظم امپراتوری گردید. کشورهای ایران، عراق، درگیری های فلسطینی ها و اسرائیلی ها باعث کمرنگ شدن نظم امپراتوری امریکا شد و مردم جهان مجبور به بازنگری به ارزش های کشورهای غربی شدند.
مبارزه علیه تروریسم
سوء قصدهای (3) یازدهم سپتامبر 2001، علیه مراکز تجاری نیویورک و پنتاگون، گذر به عصر جدید تروریسم و با توجه به اهداف و وسایل مورد استفاده، یکی از عجیب ترین سوء قصدهای انتحاری بود. اهداف تروریست ها به هیچ وجه سیاسی نبوده بلکه جنبه نمادین داشت و آنها برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی و پنتاگون مرکز قدرت نظامی امریکا را هدف قرار داده بودند. تروریست ها برای سوء قصدهای انتحاری از هواپیما و تسلیحات غیر آتشی استفاده کردند که حدود سی هزار قربانی این فاجعه دست کمی از کشتار جمعی نداشت.عکس العمل جهان غرب به خاطر سوء قصد انتحاری که توسط تعداد اندکی از مسلمانان افراطی انجام شده بود، بی اندازه زیاد بود. یک میلیارد و دویست میلیون مسلمان کره زمین به دو فرقه سنی و شیعه تقسیم شده است. هشتاد و پنج تا نود درصد مسلمانان سنی مذهب و بقیه شیعه مذهب هستند که پنجاه درصد مردم عراق، نود درصد ایرانی ها و یمنی ها شیعه می باشند. افراط گرایان اسلامی در سال 1979 و بعد از حمله نظامی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان در سال 1979 در جهان پدیدار شدند و در بعضی از کشورهای مسلمان همچون عربستان سعودی سازمان های وابسته به وهابیون ده ها میلیارد دلار در سال برای تبلیغ وهابیت و جنبش های اسلامی هزینه کردند. این رویداد نیروی حیات جنبش اسلامی را مطرح کرد: آیا آینده نگری درباره اسلام سیاسی را تکذیب کردند؟ آیا گذر از اسلام سنتی را به اسلام گرایی مدرن را مطرح کردند؟آیا می خواستند با بلندپروازی تشکیلات دولتی را در اختیار بگیرند؟ آیا در جستجوی اتحاد مسلمانان بودند؟ آیا در جستجوی اسلامی کردن اخلاقیات توده مردم بودند؟
اسلام بنیادگرا از ماتریالیسم و اقتصاد بازار نفرت دارد و آن را سمبل ایالات متحده امریکا می داند که سیاست آن به خاطر حمایت از اسرائیل همیشه مغرضانه بوده است. نمونه بارز آن حضور نظامیان امریکایی در عربستان سعودی، تحریم کشورهای دیگر و حمله های نظامی به عراق بود. این کینه شدید نسبت به آمریکا در بین کلیه کشورهای جهان اسلام وجود دارد. کشورهای اروپایی هم در سال 2006 و بعد از انتشار کاریکاتورهایی از پیامبر اسلام در یکی از روزنامه های اروپایی با گفتار پاپ بنوای شانزدهم در دوازدهم سپتامبر 2006 در رگنسبورگ (4) (در ایالت بایرن المان) شدت بیشتری به خود گرفت.
کاخ سفید بعد از واقعه یازدهم سپتامبر 2001 مبارزه علیه تروریسم را با هماهنگی شورای امنیت سازمان ملل متحد و همبستگی اعضای ناتو با توجه به ماده پنج آن، آغاز کرد. جورج دبلیو بوش بعد از عبور از واقعه یازده سپتامبر رژیم طالبان را به عنوان اولین دشمن آمریکا معرفی کرد. رژیم طالبان که از 1996 بر افغانستان حکومت می کرد حامی گروه تروریستی القاعده به رهبری اسامه بن لادن بنیادگرای اهل عربستان سعودی بود. افغانستان بعد از گزارش بوش در قلب رسانه ها قرار گرفت و به عنوان کشور حائل مورد توجه بعضی از کشورها- از جمله اتحاد جماهیر شوروی- بود. مبارزات قومی و قبیله ای و دخالت کشورهای همسایه زندگی مشقت بار پناهندگان افغانی و جنگ های داخلی کشور را به ویرانی کشانیده بود. رژیم طالبان که از 1966 قدرت را در این کشور به دست گرفته بود از طرف سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه نوزدهم دسامبر 2000 تحریم شد. امریکا بعد از وقایع فوق درگیر جنگ با افغانستان گردیده و ائتلاف با کشورهای دوست مفهوم جدیدی از روابط خارجی امریکا را آشکار کرد. امریکا به جای توسل به سازمان ملل متحد و درخواست مجوز برای حمله، با ائتلاف با کشورهای دوست و حتی اسلامی، حمله به عراق را شروع کرد که این حمله نه کورکورانه و نه فوری صورت گرفت. امریکا بعد از واقعه یازدهم سپتامبر دیگر نمی توانست نقش ژاندارم جهان را بازی کند بلکه در حکم «کلانتر» عدالت خواهی است که با کمک تعدادی از سوارکاران داوطلب، عازم تعقیب تروریست های جهانی است. حمله تند امریکا علیه طالبان، برخلاف آینده نگری های خوش بینانه درباره عدم کارایی نظامی و ناپایداری در پاکستان، موفقیت آمیز بود. حمله نظامی تحت عنوان «عدالت نامحدود» که بعداً به «آزادی ماندگار» مشهور شد، با موفقیت انجام گرفت. در هفتم اکتبر 2001 بمباران مراکز طالبان شروع و جنگ با کمک نیروهای ناتو و ائتلاف اقلیت های قومی افغانستان به سرعت انجام گرفته و شکست طالبان را به دنبال داشت: شهر قندهار در ششم و کابل، پایتخت افغانستان در سیزدهم دسامبر سقوط کردند که بعد از آن استقرار حاکمیت تحت قیمومیت سازمان ملل متحد صورت گرفت و نیروی بین المللی - ایساف (5)- مأمور ایجاد امنیت در کابل و ولایات و ایجاد دولت موقت با بهره گیری از تمام جناح های افغان شد. گروه های سازمان ملل متحد بعد از شکست طالبان و به خصوص بعد از سال 2005 مرکب از امریکایی ها، انگلیسی ها و کانادایی ها با جنگ های نامنظم و پارتیزانی بسیار سخت طالبان و سوء قصدهای انتحاری روبرو شدند. ایساف در سال 2006 مرکب از چهل هزار نیروی امریکایی، آلمانی و انگلیسی برای توسعه حوزه های عملیاتی خود در سرتاسر افغانستان، تقاضای نیروهای کمکی کرد. نیکولا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه شرکت نیروهای فرانسوی در افغانستان را اعلام و در سال 2008 چند صد نفر از نیروهای فرانسوی در افغانستان حضور داشتند.
امریکا و تهدید تروریست ها
سوء قصدهای انتحاری دگرگونی و تحول بزرگی در روابط واشنگتن و جهان به وجود آورد. جورج دبلیو بوش در ماه های اول ریاست جمهوری به جهان خارج علاقه ای نداشت و مایل به تقویت سیستم دفاعی ضد موشکی آمریکا در برابر موشک های احتمالی و دولت های محور شرارت بود ولی حادثه یازدهم سپتامبر همه چیز را دگرگون کرد. اگر در گذشته وقایعی از قبیل حمله ژاپنی ها در پرل هاربور (6) در طی جنگ دوم جهانی و یا ماهواره اسپوتنیک (7) شوروی توانست احساسات آسیب ناپذیر امریکایی ها را تحریک کند، ولی حادثه یازدهم سپتامبر امریکایی ها را متوجه آسیب پذیری آن ها در داخل کشورشان کرد. که رابطه نزدیکی با دروازه های باز اقتصادی داشت. مبارزه علیه تروریسم مستلزم آزادی عمل کامل ایالات متحده امریکا بود و بیلان جدی از عملیات کوزوو در مارس و ژوئن 1999 ارائه شد. امریکا برای استفاده از قدرت نظامی نمی خواست درگیر مقررات سازمان ملل متحد که به سیاست فراآتلانتیکی لطمه می زد، باشد. تروریست ها با سوء قصدهایی در ماه های بعد در جِربا- جزیره ای در نزدیک تونس -، کراچی، بالی، مومباسا و عدن و هشدارهای متوالی درست و یا نادرست، جهانی شدن را تهدید کردند. سوء قصدهای مادرید در یازدهم مارس 2004 و لندن در ژوئیه 2005 هشداری به کشورهای اروپایی بود. علاوه بر آن سوء قصدهای دیگری در نقاط مختلف جهان صورت گرفت: از هفتم تا بیست و یکم ژوئیه در اتوبوس ها و متروی لندن؛ در بیست و سوم ژوئیه در شرم الشیخ، در اول اکتبر 2005 در جزیره بالی در اندونزی، در نهم دسامبر 2005 در عمان پایتخت اردن؛ در آوریل 2007 در کازابلانکای مراکش؛ در ژوئیه و اوت 2007 در پاکستان و در ماه های ژوئیه، اوت و دسامبر 2007 در الجزایر. ایجاد ائتلاف ضد تروریستی بعد از سوء قصدهای مذکور مورد توجه قرار گرفت و تغییر اساسی دیپلماسی را به دنبال داشت؛ اولین ثمره آن نزدیکی مثلث واشنگتن- پکن و مسکو بود که بعد از آن ناتو در حاشیه قرار گرفت و روابط بین کشورهای اروپایی مورد بحث بود. اگر روسیه فراسوی مذاکرات درباره تسلیحات استراتژیکی مایل بود نقشی به عنوان عامل تعادل در مقابل امریکا داشته باشد ولی حمایت ولادیمیر پوتین از جورج دبلیو بوش در طی مذاکرات سیزدهم تا پانزدهم نوامبر 2001 در واشنگتن نشان دهنده اراده کامل روسیه به ایجاد روابط اعتماد و همکاری در مبارزه علیه تروریسم بود. روسیه امیدوار بود با این ترفند، ایجاد جبهه ای علیه تروریسم و همبستگی علیه بن لادن بتواند آزادی عمل کامل در مورد چچن داشته باشد. چین آمادگی خود در مبارزه علیه تروریسم را اعلام کرد زیرا تروریسم یکی از محورهای همکاری گروه شانگهای بود که در سال 1996 به عنوان مجمع مشورتی منطقه بین روسیه، چین، تاجیکستان، قزاقستان و قرقیزستان به وجود آمده بود. این گروه در ملاقات شانگهای به مناسبت اجلاس همکاری اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام- آپک (8)- در بیستم اکتبر 2001 شکل گرفت. ژیانگ زمین و ولادیمیر پوتین عکسی در کنار یکدیگر دیده می شوند که در همین تاریخ گرفته شده و مؤید همبستگی آن ها است. سران چین و روسیه در ژوئیه 2001 پیمان مودتی در مسکو امضا و مخالفت شدید خود با سپر موشکی جورج بوش در اروپا را اعلام کردند. این ائتلاف که برحسب موقعیت به وجود آمده بود بیانگر مفهوم جدیدی از روابط خارجی بود.عراق، هدف جدید امریکا
ایالات متحده امریکا بعد از جنگ در افغانستان مفاهیم جدیدی را به کار گرفت و به بهانه پیشگیری، دلایل زیادی برای محکومیت صدام حسین در عراق جمع آوری کرد و در واقع می خواست مجدداً جنگ در خاورمیانه را به بهانه ایجاد سازمان جدید منطقه ای که بر پایه دموکراسی، دفاع از آزادی و حقوق بشر پایه ریزی شده باشد، شروع کند.واشنگتن در اولین مرحله باید موافقت کشورهای عضو شوراعراق، بعد از جنگ خلیج فارس، نتوانسته بود از اهداف حمله کاخ سفید خارج شود. امریکا تصمیم گرفته بود از رژیم صدام حسین خلاص شود زیرا خطر تسلیحات کشتار جمعی، همکاری و ارتباط بغداد با سازمان های تروریستی و تفکر ایجاد عراق دموکراتیک مواردی بودند که حمله به عراق را آسان تر کرد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد در مه 2002با صدور قطعنامه هزار و چهارصد و نه تحریم هایی علیه عراق صادر کرد که مورد اعتراض این کشور واقع شد و در عین حال به این کشور اجازه داد تا با فروش «نفت در برابر غذا» بتواند نیازهای مردم عراق را فراهم کند. در طول سال 2000 بر تنش های موجود افزوده شد و ایالات متحده امریکا تجهیزات نظامی قابل توجهی در منطقه خلیج فارس مستقر کرد. رژیم بغداد متهم به تولید تسلیحات کشتار جمعی و تلاش در راه کسب بمب اتمی شده بود. بغداد اتهامات مذکور را تکذیب کرد و نهایتاً حضور بازرسان سازمان ملل متحد و سازمان انرژی اتمی را- که در دسامبر 1988 از عراق اخراج کرده بود - برای کنترل تسلیحات خود مجدداً پذیرفت.
واشنگتن در اولین مرحله باید موافقت کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد را جلب کرده و در عین حال بازرسی از تأسیسات نظامی عراق را زیر نظر و آگاهی کامل درباره تسلیحات این کشور داشته باشد تا بتواند صدام را متهم به عدم همکاری کرده و موقعیت را برای مداخله مستقیم در این کشور فراهم کند. قطعنامه شماره یکهزار و چهارصد و چهل و یک در هشتم نوامبر 2002 به اتفاق آرا صادر و از عراق خواسته شد تا همکاری کامل را با سازمان انرژی اتمی انجام داده و تاریخی برای حضور بازرس های خلع سلاح معین کند. برداشت ایالات متحده امریکا از قطعنامه مذکور بدین گونه بود که اگر عراق مایل به حضور بازرسان در مراکز زرداخانه های خود نباشد، در حکم اجازه مداخله در این کشور خواهد بود. فرانسه بر این تصور بود که تصمیم نهایی مداخله در عراق با سازمان ملل متحد است. فرانسه، آلمان و روسیه توسل به قدرت را زمانی لازم می دانستند که بر پایه گزارش منفی بازرسان خلع سلاح باشد یا اینکه شورای امنیت قطعنامه ای در این مورد صادر کرده باشد. امریکا و بریتانیا تصمیم گرفتند قطعنامه جدید را علی رغم اعتراض های جهانی کنار بگذارند. از بیستم مارس تا سی ام آوریل 2003 جنگ با دقت تمام توسط امریکا و کشورهای دوست شروع و ارتش عراق از هم پاشیده شد.پذیری در دیپلماسی امریکا بود. دولت فرانسه در نوامبر 2004 موضوع قرض عراق به فرانسه را مطرح کرد. طرح امریکا تحت عنوان «خاورمیانه بزرگ» بازسازی منطقه وسیعی بود که از مراکش تا پاکستان را در بر می گرفت و در این طرح پیش بینی شده بود که تا موقعیت برای توسعه اقتصادی و دموکراتیزه کردن سیاست فراهم شود که بحث ها و انتقادهای زیادی به دنبال داشت و نهایتاً در نشست گروه هشت از هشتم تا دهم ژوئن 2004 در جزیره جورجیا در مجمع الجزایر سی آیلند در شرق امریکا تحت عنوان «شرکت برای آینده مشترک» پذیرفته و اجرای آن در اجلاس رباط در دسامبر 2004 تأیید شد. فرایند دموکراسی با موفقیتی که در انتخابات سی ام ژانویه 2005 صورت گرفت و علی رغم خشونت های زیادی که در بهار و تابستان 2005 به وقوع پیوست، جلال طالبانی، یکی از کردهای عراقی در ششم آوریل 2005 به عنوان رئیس جمهور عراق انتخاب شد. افزایش سوء قصدهای انتحاری در تابستان 2005 و 2006 شروع جنگ های داخلی بین شیعه و سنی بود که امریکا در تابستان 2006 با توجه به فراخوانی تدریجی نیروهای نظامی کشورهای ایتالیا، لهستان، و بریتانیا به تقویت نیروهای نظامی خود در عراق پرداخت.
پی نوشت ها :
1. Mittal steel,Groupe Acelor
2. A (H5N1)
3. در یازدهم سپتامبر 2001 مهم ترین و جنجالی ترین واقعه جهان در امریکا به وقوع پیوست و نقطه عطفی در تاریخ معاصر، معادلات و مناسبات بین المللی بود. در این روز چهار فروند هواپیمای مسافربری که از بوستون، لس آنجلس و نیوجرسی به مقصد چهار شهر دیگر در حرکت بودند، در یک زمان ربوده شدند و به مقصد وال استریت، کاخ سفید و پنتاگون یعنی نماد قدرت های اقتصادی، سیاسی و نظامی امریکا پرواز کردند. در ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه اولین هواپیما به یکی از برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی کوبیده شد و وارد طبقه هفتاد و سوم آن شد. هواپیمای دوم بیست دقیقه بعد به برج دیگر اصابت کرد و پس از مدت کوتاهی برج های دوقلو با یکصد و هجده طبقه و چهار صد و ده متر ارتفاع در مقابل چشم همگان فرو ریختند و دوهزار و هفتصد و چهل و نه تن از هشتاد و هفت کشور جهان در این حادثه جان باختند. دقایقی بعد پرواز در سراسر امریکا توسط نیروی هوایی این کشور ممنوع اعلام شد؛ ولی هواپیمای سوم با ساختمان پنتاگون برخورد کرد. هواپیمای چهارم که نتوانست به هدف خود یعنی کاخ سفید اصابت کند، در ایالت پنسیلوانیا سقوط کرد-م.
4. Ratisbonne در زبان آلمانی Regensborg برای اطلاع: رگنسبورگ در مرکز ایالت بایرن و در 60 کیلومتری جنوب شرقی نورنبرگ قرار دارد-م.
5. ISAF= international security Assistance Force (Force internationale d assistance a la securite en Afganistan)
6. pearl Harbor
7. spoutnik
8. APEK= Asie pacific Economic cooperation (CEAP= cooperation Econimique Asie-pacifique)