12. تلاش منافقان برای هزینه کردن از رهبر
منافقان در زمان پیغمبر وقاحت را به جایی رساندند که برای ایجاد تفرقه بین مسلمان ها مسجدی درست کردند. نزد پیغمبر آمدند و عرض کردند:« یا رسول الله! بیا بایست در مسجد ما، نماز بخوان!». برای اینکه موضع پلید خود را پنهان کنند، برای این که در میان مردم برای خود وجهه و آبروی مجددی دست و پا کنند، از امام امت و از رهبر امت تقاضا می کنند که بیاید و در میان آنها قرار بگیرد. در مسجد آنها بایستد، پای علم آنها را امضا کند. اما خدا به پیغمبر می فرماید:« لا تقُم فیه ابداً»؛ پیغمبر به مسجد آن ها نرو، « لمسجدٌ اُسس علی التقوی من اول یومٍ احقّ ان تقومَ فیه!»؛ برو به آن مسجدی که از روز اول از روی تقوا، از روی پرهیزگاری ساخته و بنا شده است. ای امام امت! مردم را بپذیر، امت را بپذیر، این همه جوان فداکار را بپذیر... فلان گروه سیاسی، فلان چهره هایی که جز در خططرفداری از قدرت های بزرگ جهان حرکت نمی کنند، شایسته این نیستند.
13. اتهام و مخالفت با رهبری؛ نشانه منافقان
از جمله خصوصیات منافقان، این است که خدا و پیامبر را متهم به فریب گری می کنند. می گویند: خدا و پیغمبر ما را مغرور کردند و فریب دادند. گفتند شما فتح می کنید، پیروز می شوید، اما نشدیم. دشمن به ما حمله کرد.این همان نفس منافقان امروز است. چه فلان سازمان و فلان گروه و چه کسانی که زیر این نام ها نیامدند اما در حقیقت جزو جریان نفاق هستند...
14. دشمنی با خودی ها، سازش با کفار؛ نشانه نفاق
« الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین...». حاضر نیستند با مؤمنین کنار بیایند و از موارد اختلافشان با آنها بگذرند. اما با کافرین حاضر هستند، حاضرند با آمریکا بسازند، با کافر صفت هایی از قبیل فراریان محکوم به اعدام بسازند، حاضرند در فلان کشور، طرح توطئه با کفار را بریزند، حاضرند در داخل، گروه هایی را که صریحاً و علناً بر علیه اسلام و قرآن شمشیر کشیدند، قبول کنند و با آنها کنار بیایند، اما حاضر نیستند با خط اسلامی صریح و اصیل، توافق و سازگاری کنند. همیشه هم بهانه ای دارند.15.حمایت از مخالفان نظام؛ نشانه رفتار منافقان
از روز اول یک عده ماجراجو، مفسده انگیز در کردستان پیدا شدند به نام قوم کرد و خلق کرد، حرف زدند و با دولت جنگیدند و عملاً خود خلق کرد را در شدت های توصیف ناپذیری قرار دادند. آنها را از مواهب جمهوری اسلامی محروم کردند. آن وقت آقایان در تهران می نشینند، به جای این که با دولت در حمایت از خلق کرد و مخالفت و معاوضه با مدعیان قداره بند همصدا شوند، از آنها حمایت می کنند.16. اصول گرایی مردم؛ رهایی از دام منافقان
توصیه من به شما برادران و خواهران مسلمان- مخصوصاً جوان ها- این است که امروز توصیه امیرالمؤمنین را عمل کنید. مواظب جریان نفاق باشید. فریب شعارهای توخالی را نخورید. اصول گرایی و پای بندی به اصول، نعمت بزرگی است. شعار، پس از چندی از بین می رود، گاهی به ضد و عکس خود تبدیل می شود...اگر می خواهید جامعه منحرف نشود، اگر می خواهید به سرنوشت شعار خالی دهندگان مبتلا نشویم، دولت و ملت باید اصول اسلامی را با دقت و وسواس مراعات کنند، و الا در دام نفاق خواهند افتاد. دام نفاق، همین است.17. عدم ثبات در موضع گیری؛ نشانه منافق
امروز منافقین را ببینید. اینها هم روزی شعارهای خیلی تند می دانند. حالا هم می دهند. اما مرتب یک قدم به چپ، یک قدم به راست برمی دارند. یک روز موضع تند و چپ گرفتن در مقابل حکومت و در مواجهه با موج طغیان و احساسات عمومی، یک قدم به راست، اظهار توبه، مظلوم نمایی، انابه به امام امت و این حرکت تا وقتی ریشه نفاق در این مملکت هست، ادامه خواهد یافت.18. تعقل؛ ابزار پیشگیری از همراهی مردم با منافقان
خدای متعال به انسان، قدرت تشخیص داده است.«تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شیء قدیر* الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسنُ عملاً»؛ خدا آفرینش را برای این قرار داد که ببیند چه کسی عمل بهتری دارد. در روایت می فرماید:« لیبلوکم ایکم اشدُ عقلاً؛ برای این بود که ببیند چه کسی از نیروی تعقل و تدبر بیشتر استفاده می کند». قدرت تشخیصی که خداوند به انسان داده، برای شناختن راه خطا و صواب کافی است... اساس جامعه اسلامی نیز بر این است که به مردم فرصت فکر کردن داده شود؛ یعنی آنچه که گفتنی است، به مردم گفته شود تا مردم بتوانند در سایه معرفتی که پیدا می کنند، بنشینند و با خود حساب کنند، حق را از باطل تشخیص دهند. لذا اساس حکومت های ظالمانه در طول تاریخ بشر و همچنین امروز در دنیا، بر این بوده است که وسیله تشخیص حق و باطل؛ یعنی فکر کردن و اندیشیدن را از مردم بگیرند.امروز ما ملت مسلمان ایران بیش از همیشه، محتاج تعقل و تدبر هستیم. دستگاه های اداره کننده مملکت یک وظیفه دارند و آن، ارشاد و هدایت مردم است. مردم هم یک وظیفه دارند و آن، شنیدن ارشادها و هدایت ها و فکر کردن درباره آنها است.
19. مقابله با کار انداختن عقل؛ ابزار دائمی دشمنان
وقتی دشمن می خواهد که مردم نفهمند، به هر دو ضربه می زند.اولاً سعی می کند صدای هدایت کننده ها را در میان غوغای تبلیغات جهانی گم کند. نگذارد فریاد رسای هادیان امت به گوش مردم برسد.
ثانیاً سعی می کنند مردم را از شنیدن باز دارند؛ یعنی گویندگان را تخطئه می کنند. تبلیغات را دروغ وانمود می کنند تا ایمان مردم از آن چه هادیان و منادیان حق بیان می کنند، سلب شود و مردم باور خود را به گفته ی دلسوزها از دست بدهند. این کار در همه تاریخ انجام گرفته است. امروز هم در ایران و در جو انقلابی جامعه ما و هم چنین در سطح جهان، انجام می گیرد.
20. وظایف نظام اسلامی در برابر عقل ستیزی دشمن
من با طرح این مسئله، اولاً یکی از اصول اسلامی را اعلام می کنم تا شما مردم برای امروز و برای همیشه بدانید که حکومت اسلامی، آن حکومتی است که مردم را به فکر کردن دعوت می کند و هدایت ذهن مردم را به عهده می گیرد. مردم را سرگرم هوی و هوس ها و سخنان بی ارتباط به سیاست و زندگی نمی کند.ثانیاً در جامعه اسلامی، مردم در مقابل کسانی قرار می گیرند که آنها می خواهند مردم صدای هادی ها و منادی ها را نشنوند.
21. غوغاسازی؛ ابزار منافقان برای نابودی قدرت فکر مردم
امروز در جو ایران، این اصل اساسی نظام اسلامی به شدت از سوی دشمنان مورد تهدید قرار می گیرد. دشمن با یک انقلاب عظیم مردمی و ضد شرق و غرب در ایران رو به رو شده. این انقلاب را چگونه خنثی کند و از بین ببرد؟ انقلاب ما بر روی دوش مردم قرار دارد. چگونه مردم را از این انقلاب دلسرد کند؟ برای این که مردم از محور انقلاب دور شوند، دشمن تاکنون خیلی راه ها را پیموده است. امروز شیوه دشمنی این است که نگذارد مردم درباره حوادثی که در ایران و نسبت به اسلام در حال انجام گرفتن است، فکر کند.در این هفته ای که گذشت و به طور کلی در این ماه های اخیر، شما حوادث عظیم و مهمی را گذرانیده اید... اگر یکی از این حوادث در تاریخ ملتی واقع شود، به عنوان نقطه برجسته ای در تاریخ آن ملت خواهد ماند. شما در طول این چند ماه متعددی از این حوادث را گذرانیده اید و در تمام این حوادث نیز موفق بوده اید. این برای دشمن غیرقابل تحمل است. برای این که این پیروزی و موفقیت برای جامعه ما نماند، دشمن سعی می کند به وسیله جلوگیری از نیروی فکر کردن و اندیشیدن، جامعه ما را به بی تفاوتی بکشاند. دشمن این کار را چگونه انجام می دهد؟ از راه ایجاد غوغا. دشمن می خواهد با ایجاد جو غوغا و تشنج، حالت تعقل را از مردم بگیرد...
22. ناکام گذاشتن جراحی های بزرگ انقلاب، هدف غوغاسازی ها
در همین موقع، یک حرکت انقلابی عظیم بر مبنای تشخیص و فکر در جامعه به وجود آمد و آن حرکت عبارت بود از عزل بالاترین مقام اجرایی دولت جمهوری اسلامی. این یک کار بی سابقه بود. یک جراحی دقیق و حساس که در هر جای دنیا می خواست اتفاق بیفتد، با خونریزی شدیدی توأم می شد. اما دست نیرومند انقلاب، این جراحی را به شکلی انجام داد که هیچ خونریزی نداشت. ضد انقلاب نمی تواند این را تحمل کند. چه کار می کند؟ سعی می کند در جامعه غوغا و تشنج بهوجود آورد تا این جراحی موفقیت آمیز را در دنیا و هم چنین در داخل کشور ناموفق جلوه دهد. گروهک های بدنام و بدسابقه به عنوان دفاع از عضوی که جراحی و بیرون انداخته شده، وارد خیابان ها می شوند، غوغا به راه می اندازند، آدم می کشند و شعار ضداسلام و مسلمین می دهند، با مردم بی سلاح رو به رو می شوند. جوان های مؤمن را نشانه می کنند و به روی او می ریزند، با انواع سلاح های سرد و گرم شکم او را می درند. سر می برند. برای این که جو را مشتنج کنند. مردم وقتی در جو غوغا و تشنج قرار گرفتند، فرصت فکر کردن از آنها گرفته می شود. عده ای در صدد مقابله بر غوغا برمی آیند و عده ای از غوغا کناره می گیرند. در نتیجه، آن حالتی که اسلام برای مسلمانان ها می پسندد[ حضور مردم]، از بین می رود.
23. به چالش کشیدن رفتارها و استدلال ها؛ راه چاره در زمان غوغاها
... خطاب اول من به سران این گروهک هاست... مگر قرآن نمی گوید:« یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوّی و عدوّکم اولیاء»؛ « ای مردمی که ایمان آورده اید! دشمنان من و دشمنان خودتان را با خودتان دوست و هم پیمان قرار ندهید».مگر شما ادعا نمی کنید که تابع قرآنید؟ چرا با گروه های ضد خدا هم دست و هم پیمان می شوید؟ به خاطر خوش کردن دل پیکار و فدائی و دموکرات، حاضرید دل جوان پاسدار را بشکافید...
... شما در مقابل امت و امام قیام می کنید، آن وقت از ملت اجازه می خواهید؟
ثالثاً شما می گفتید ما یک سازمان مترقی و انقلابی هستیم و با این شعار، با چیزی که اسمش را « ارتجاع » گذاشته اید، می جنگید... چون به میل اربابانتان می خواهید با حکومت بجنگید، بهانه می خواهید.
کجای این حکومت ارتجاع است؟ ارتجاع با منطق چه کسی؟ آیا ارتجاع با منطق اسلام یا ارتجاع با منطق کمونیسم؟
ارتجاع با منطق اسلام؛ یعنی رجوع کردن از اسلام به کفر...؛ « ذلک بأنهم آمنوا ثم کفروا»؛... دولت جمهوری اسلامی که با سرعت به سوی هدف های اسلامی پیش می رود.
شما مرتجع هستید که بعد از آن که از پدر و مادرهای مسلمانی متولد شدید، به طرف کفر رفتید. کتاب های شما در دست است. مبانی مارکسیستی و الحادی و کفرآمیز در حرف ها و عمل شما مشهود است...
24. خارج کردن جوانان از دست منافقان؛ با تشویق به فکر کردن
خطاب دیگر من، به جوانان و نوجوانان دختر و پسر فریب خورده است که هشتاد درصد این گروه ها را تشکیل می دهند. گوش کنید و فکر کنید. آنها به شما گفتند که به این حرف ها گوش نکنید، اما قرآن به شما می گوید گوش کنید. اگر امروز به این حرف ها و سخن نصیحت کنندگان گوش ندهید، فردا در دوزخ خواهید گفت:« لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر»؛ تأسف خواهید خورد و خواهید گفت: اگر گوش می کردیم و فکر می کردیم، امروز جای ما در این جا نبود... سازمان های شما چرا با یک جمهوری که با آمریکا و شوروی می جنگد، این طور مقابله می کنند... در حالی که قرآن به آن ها می گوید که با کفار قطع رابطه کنند، با پیکاری و فدائی و دموکرات و سلطنت طلب و انسان های دژخیم صفت هم پیمان می شوند... چرا یک بار در این مدت آمریکا را محکوم نکردید... فقط به جان دولت جمهوری اسلامی افتادید؟ آیا دلیلی واضح تر از این، که شما آلت دست سیاست های بزرگ شرق و غرب هستید؟...25. مسئولیت خانواده ها در برابر فریب جوانان توسط منافقان
سومین خطاب من، به پدران و مادران است. مواظب بچه هایتان باشید. دولت جمهوری اسلامی اگر در مقابل موج هایی که از خارج هدایت می شود، مقاومت نکند، به این ملت ظلم کرده، پس باید مقاومت کند... پدرها و مادرها! مراقب بچه های خود باشید. نگذارید در دم موج خشم و عصیان این مردم قرار گیرند. نگذارید در مقابل دولت جمهوری اسلامی واقع شوند. اینها را به شنیدن و فکر کردن امر کنید...« ماه رمضان» نزدیک است. ماه خدا، ماه عبادت، ماه ضیافت الهی، ماه تطهیر دل، ماه تطهیر روح... پروردگارا! وحدت و یکپارچگی این امت مؤمن و نمازگزار را حفظ بفرما.
پروردگارا! دست دشمنان را از جان این ملت قطع کن.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته(1).
پینوشتها:
1. ر.ک: «منافقین، دشمنان حکومت اسلامی»، گفتار شماره 25، حزب جمهوری اسلامی.
منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره 85./ج