از آنجا که پیش فرض مدعیان خطای تاریخی در قرآن این است که هامان نام شخصیتی است تاریخی که در دوره ی هخامنشیان در دربار ایران بوده است، زیر سوال بردن این پیش فرض و مخدوش ساختن آن، حقیقت جویان را به این امر رهنمون می سازد که این نام را نویسنده یا نویسندگان کتاب استر از فرهنگ و تمدن های دیگر وام گرفته و چنین داستانی فراهم ساخته اند. این وام گیری نام ها ممکن است به فرهنگ و تمدن مصر ختم شود که نتیجه آن، اثبات تاریخیت شخصیت هامان در زمان موسی و فرعون است.
قبل از بیان خدشه در تاریخیت کتاب استر، یادآوری می شود که فقط این کتاب از هامان به عنوان وزیر خشایارشا یاد می کند؛نه در جای دیگری در کتاب مقدس و نه در منبع مستقل دیگری، از چنین شخصیت دیگری نام برده نشده است. در منابع تاریخی ایران نیز نامی از هامان به عنوان وزیر خشایارشا و اعدام وی به دست او، آن طور که در کتاب استر آمده، نیست. (1) دائره المعارف ایرانیکا نیز به این نتیجه رسیده است که داستان استر و شخصیت های مطرح در آن در منابع تاریخی نیامده است؛ از این رو هامان شخصیتی افسانه ای است. (2).
حال این سوال را باید پاسخ داد که این یگانه منبعی که از هامان به عنوان وزیر خشایارشا نام برده تا چه حد از وثاقت و تاریخیت برخوردار است. باید گفت که تردیدهای جدی در مورد تاریخی بودن کتاب استر وجود دارد. به اذعان بسیاری از محققان غربی، کتاب استر وجه تاریخی ندارد و بیشتر رنگ داستان و رمان دارد. دائره المعارف یهودی اذعان می کند که:
بالنسبه شمار اندکی از محقان معاصر، بستر روایات کتاب استر را تاریخ می دانند. اکثر قابل توجهی از مفسران و شارحان [کتب مقدس] به این نتیجه رسیده اند که کتاب، بخشی از یک افسانه و داستان محض است، گرچه برخی از نویسندگان کوشیده اند با تلقی آن به عنوان یک رمان تاریخی، این نظر را نقد کنند. (3)
دائره المعارف جهانی یهود نیز با ذکر مثال هایی از نکات مورد توجه مححقان درباره محتوای تاریخی کتاب استر می گوید:
اکثر محققان، کتاب را افسانه و داستان هایی می دانند که بازگو کننده ی آداب و سنت های معاصری است که با ظاهر و آهنگی قدیمی ارائه شده تا از حمله و هجوم به آن اجتناب شود. آنها خاطر نشان کرده اند 127 ولایتی که نامشان در کتاب آمده با 20 ساتراپی (4) باستانی ایران در مغایرتی عجیب است. یا حیرت آور است که چگونه استر، یهودی بودن خوودش را مخفی می کند، در حالی که مردخای که پسر عمو و در عین حال قیم او بوده به عنوان یک یهودی شناخته شده بوده است. نیز غیر ممکن می نماید که یک غیر ایرانی به عنوان نخست وزیر یا ملکه انتخاب شود، و اینکه رویدادهای کتاب، اگر به راستی واقع شده اند نمی توانسته با بی توجهی مورخان روبه رو شده باشد. لحن به کار رفته در کتاب، ساختار ادبی و جایگاه کتاب، بیشتر به یک داستان رومانتیک اشاره دارد تا یک وقایع شمار تاریخی. برخی پژوهشگران حتی منبع این اثر را کاملاً غیر یهودی ردیابی کرده اند. (5)
سموئیل کندی درباره ی کتاب استر می نویسد:
کتاب استر همه چیز می تواند باشد جز تاریخ؛ داستانی افسانه آمیز است که غرض ظاهری این افسانه آن بوده است که برای جشن گرفتن عید پوریم، (6) یک حقانیت و واقعیت تاریخی ذکر کند. (7) کتاب استر اطلاعات نادرستی را در مورد فارس نیز ارائه می دهد. در این کتاب آمده است که خشایارشا بر 127 ولایت حکمرانی می کند؛ و حال آنکه در حقیقت تعداد ولایات تحت حکم او 27 تا بوده است. (8)
به نظر سموئیل کندی، کتاب استر سرشار از اندیشه ها و تصوراتی است که از ادبیات اساطیری بابل سرچشمه گرفته است؛ چرا که اندیشه غلبه یک زن بر یک پادشاه بیگانه بیشتر با روحیه ی بابلیان قرن پنجم پیش از میلاد مناسب دارد تا با فکر یهودی. (9) علاوه بر این، نام هیچ یک از قهرمانان کتاب استر یک اسم واقعی یهودی نیست. به استثنای شاه اخشورش (خشایارشا)، بقیه، نام خدایان بابلی و عیلامی دارند. نام استر معادل «ایشتار» است. بانوی قهرمان داستان حتی در باب دوم، آیه ی هفتم، هدسه (10) خوانده می شود که از القاب خاص ربه النوع بابلی است. استر و مردخای، بابلیانی هستند که نقاب یهودی به چهره زده اند دشمن آنها، هامان، را می توان بر مبنای زبان شناسی با «هومان»، یک خدای عیلامی، یکی دانست. (11) «وشتی»، ملکه پارس را هم، که استر جای او را می گیرد، بر همان ترتیب می توان با «مشتی» یک ربه النوع عیلامی تطبیق داد. (12) از این رو کندی معتقد است اساس کتاب استر در عهد عتیق یک افسانه ی بابلی قرن پنجمی می باشد که کشمکش و مرافعه ی مردوخ (مردخای) و ایشتار (استر) را با خشایارشا (شاه اخشورش) بیان می کند. همانندی ها آن قدر زیاد است که نمی توان آن را بر تصادف حمل کرد. از آنجا که مرد خای (مردوخ: خادای بابلی (13) و استر (ایشتار: خدای بانوی بابلی) پیروزی می یابند، پس این افسانه در بابل پرداخته شده است. (14) قاموس کتاب مقدس هم اذعان دارد که نام های موجود در کتاب استر، نام هایی بابلی یا عیلامی است؛ مردخای از مردوخ خدای اصلی بابلی و هِمان یا هُمّان یکی از خدایان اصلی عیلامی است. (15)
با توجه به اینکه ارتباط کشور و تمدن عیلام با دنیای متمدن باستان از دوره های پیش از تاریخ برقرار بوده است و آثاری که در مصر در دوران پیش از سلسله ها به دست آمده به خوبی این ارتباط را با شوش – که در زمان خشایارشا پایتخت هخامنشیان بوده است- نشان می دهد و این نکته را بارها دانشمندان و محققان تاریخ هنر تذکر داده اند (16)، و با توجه به تحقیقات دو سده ی اخیر باستان شناسی که نمونه ی آن در ادامه خواهد آمد، این احتمال قوت می گیرد که نام هامان از تمدن مصر به تمدن عیلام منتقل شده است. بنابراین، با این ادله و شواهد بیانگر غیر تاریخی بودن داستان هامان در کتاب مقدس و با توجه به شواهد وام گیری فرهنگی عیلامیان از مصریان، اکنون باید گفت آنچه ثابت می شود، خطای تاریخی کتاب مقدس است و نه خطای تاریخی قرآن کریم.
پینوشتها:
* دانشیار دانشگاه قم،mkshaker.uva@gmail.com)
** دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه قم saeed-fayyaz@yahoo.com دریافت: 21 /5/ 89 تایید: 19 /7 /89
1- ر.ک: محمد خزائلی، اعلام القرآن، ص 660؛ محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج 7، ص 377
2. See "haman" in Encyclopeadia Iranica, p. 629
3. The Jewish Encyclopaedia, "Esther", Volume V. 5, pp. 235-236
4-تقسیم بندی کشوری ایران باستان، معادل استان فعلی، ساتراپ مأخوذ از کلمه یونانی سترپ، به حاکم یا استاندار در ایران قدیم گفته می شده است. ر.ک: حسن عمید، فرهنگ عمید، ص 588.
5- See "Esther" in The Universal Jewish Encyclopaedia, V. 4. P. 170
6- پوریم: واژه ای عبری است که به معنای قرعه هاست. این روز به مناسبت رفع خطر قتل عام یهودیان به توطئه هامان عید قرار داده شده است. وجه تسمیه این روز آن است که هامان برای تعیین روز اعلام تصمیم خود به پادشاه قرعه کشیده بود. عید مزبور در ماه اسفند قرار دارد. حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 95-94
7- سموئیل کندی ادی، آئین شهریاری در شرق، ص 177
8- همان، ص 178
9- همان، ص 180
10. Hadassah
11- در باره خدای عیلامی بنگرید به: والتر هینتس، دنیای گمشده عیلام، ص 51
12- همان، ص 178
13- درباره مردوخ (Mardukh)، خدای بابل، بنگرید به: جان بی. ناس، تاریخ جامع ادیان از آغاز تا امروز، ص 46-47
14-ر.ک: همان، ص 179-183
15- پطرس عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، ص 64.
16- موسی سیادت، تاریخ خوزستان از دوره افشاریه تا دوره معاصر، ج 1، ص 8؛ نیز در این باره نک: پیر آمیه، تاریخ ص 29 و 52
17- محمد خزائلی، همان، ص 660
18- قمران نام منطقه ای است که این طومارها در آنجا پیدا شده است.
19- سموئیل کندی ادی، همان، ص 179
20-نام فرقه ای از یهودیان است که در حدود دو قرن پیش از میلاد به وجود آمدند. ریشه کلمه اسنی احتمالاً به معنای شفادهنده است، به این معنا که آنها در اندیشه شفای روان خود بوده اند. گفته می شود یحیی بن زکریا (تعمید دهنده) نیز از آنان بوده است. رک: حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص 97-98
21-ر.ک: التوراه کتابات ما بین النهرین: مخطوطات قمران- بحر المیت، ج1، ص 5-6
22- نویسنده آئین شهریاری در شرق نیز می گوید: بنابر عقیده محققانه ای که مورد پذیرش عموم است کتاب استر در حوالی 125 ق م نوشته شده است، سموئیل کندی ادی، آئین شهریاری در شرق، ص 177
23- ر.ک: حبیب سعید، المدخل الی الکتاب المقدس، ص 159-160
B. W. Anderson, Interpreter's Bible, V. iii. Pp. 827-8
/ج