نویسنده: دکتر حسین خوشدل مفرد(1)
چکیده
مقاله حاضر درصدد است به بررسی حوزه ی مفهومی عمل صالح به عنوان یکی از مفاهیم مهم و کاربردی قرآن بپردازد و ارتباط آن را بادیگر مفاهیم مشابه همچون عمل خیر، عمل حسن و... مشخص کند. با بررسی آیات قرآن، این نتیجه به دست آمد که عمل صالح خیر، یک عمل کاملاً شرعی دینی است که مشخصاً توسط پیامبران و از جانب خداوند به مردم معرفی و واجب شده و هر دینی، عمل صالح مخصوص به خود را داشته است. اگر چه مشترکات زیادی در میان آن ها دیده می شود. حوزه ی مفهومی عمل صالح از حوزه های مشابه خود محدودتر است، به گونه ای که حوزه ی مفهومی عمل خیر یا عمل حسن، عمل صالح را در بر می گیرد. ارتباط مفهومی ایمان و عمل صالح نیز که در قرآن مطرح شده، با مفهوم به دست آمده ارتباط مستقیم دارد.واژگان کلیدی: قرآن، عمل، صالح، خیر، حسن
طرح مساله
برخی از قرآن پژوهان معتقدند که باید برای فهم لغات و اصطلاحات قرآن به خود قرآن مراجعه کرد؛ زیرا قرآن در برخی موارد، واضع معنای خاصی برای واژگان است که لزوماً با معنایی که از کتب لغت یا آنچه متداول نزد اعراب بوده، همخوانی نداد. یکی از قرآن پژوهان معاصر در این باره می گوید: «اساساً قرآن زبان خاص و اصطلاحاتی ویژه ی خود دارد. گاه مطالب خود را در قالب اصطلاحات خود مطرح ساخته، نه براساس اصطلاحاً تعرف عام» (معرفت، پژوهش های قرآنی، 9-272/10)برخی دیگر از نویسندگان با اشاره به آنچه «حقیقت قرآنی» نامیده اند، می نویسند: «در قرآن کریم، ممکن است بعضی از الفاظ در اثر کثرت استعمال آن در معنا یا موردی خاص در آیات قرآن، به صورت حقیقت قرآنی درآمده باشد؛ یعنی در زبان قرآن،آن لفظ در آن معنا یا مورد، حقیقت شده، به گونه ای که پس از آن، هر جا در قرآن، آن واژه بدون قرینه به کار رفته، آن معنا یا مورد خاص را برای مسلمان تداعی می کرده است. (رجبی، 85) مساعد بن سلیمان طیار در کتاب فصول التفسیر به این قاعده و اصل ارزشمند در تفسیر قرآن اشاره کرده است: «لما کان القرآن نازلا بلغه العرب، فانه قد وقع فیه من الالفاظ ما لها دلالات خاصه فی الشرع لما تکن معروفه قبل عند العرب و هذه الالفاظ هی مصطلحات و اسماء شرعیه» (طیار، 106). ایزوتسو، قرآن پژوه شهیر ژاپنی نیز در این باره معتقد است: برای بررسی یک مفهوم در یک نظام واژگان مانند نظام واژگانی قرآن، باید آن را همچون کلمه ای کانونی در نظر گرفت که عده ای از کلمات مهم دیگر، آن را همچون دانه های خوشه ای احاطه کرده اند و این کلمه ی کانونی بر یک میدان معنا شناختی مخصوص به خود حکومت می کند. بدین ترتیب این کلمه ی کانونی و کلمات مرتبط با آن، روی هم رفته یک حوزه و یک محوطه ی تصوری را در داخل کل واژگان قرآن تشکیل می دهد. (ایزوتسو، خدا و انسان در قرآن، 8) به عبارت دیگر، قرآن، زبانی مخصوص به خود دارد و مانند هر زبان دیگری، معانی هر اصطلاح در ارتباط با دیگر معانی به دست می آید و معانی، همچون شبکه ای گره خورده با یکدیگر مرتبطند. در این مقاله، سعی کرده ایم با الهام از این قاعده ی تفسیری، یکی از مفاهیم مهم و کاربردی قرآن یعنی عمل صالح را مورد بررسی قرار داده و به اختصار، حوزه ی مفهومی آن و ارتباطش با دیگر مفاهیم مشابه را مشخص کنیم. بی شک از لحاظ علمی تحقیقاتی بررسی مفاهیم قرآنی و تعیین حوزه ی معنایی هر یک از آن ها ما را به جهان بینی قرآن نزدیک می سازد. ایزوتسو معتقد است که می توان با معنی شناسی قرآن و تعیین حوزه های معنایی کلمات کلیدی به جهان بینی قرآن یعنی طرز نگرش قرآن نسبت به جهان پی برد. (همان، 4)
شایان ذکر است که در بیشتر کتب تفسیری، عمل صالح، متمایز از اعمال دیگر مورد بررسی قرار نگرفته، بلکه مفسران عموماً عمل صالح را همان عمل خیر و عمل حسن و به طور کلی عمل خوب و نیک برمی شمارند و حوزه ی معنایی این مفاهیم را از یکدیگر جدا فرض کرده اند (به دیدگاه های برخی از مفسران در ادامه خواهیم پرداخت). چنین تفکیکی در ترجمه های قرآن به فارسی نیز صورت نگرفته است، به عنوان مثال ترجمه ی تفسیر طبری که قدیمی ترین ترجمه ی قرآن به زبان فارسی است، در موارد زیادی (به عنوان مثال آیات 82،25 و 277 سوره ی بقره) عمل صالح را به «نیکی» ترجمه کرده است. در این تفسیر «حسن» (بقره،201، آل عمران، 120) نیز به همین نحو ترجمه شده است. در تفسیر مواهب علیه یا تفسیر حسینی در چند مورد عمل صالح، عمل پسندیده (روم، 15) و در بعضی موارد کار شایسته (حج، 14) ترجمه شده است. در این تفسیر «حسن» نیز پسندیده (احزاب، 21) و در برخی از موارد نیکو (قصص، 54) ترجمه شده است. تاج التراجم اسفراینی نیز عمل صالح را به صورت متفاوت (گاهی کار شایسته (بقره، 25) و گاهی کار نیک (بقره، 82)) ترجمه کرده و «حسن» را نیز نیکویی (بقره، 201) ترجمه کرده است. در ترجمه های جدید، وحدت ترجمه بیشتر لحاظ گردیده و عموماً عمل صالح به کار شایسته و عمل حسن به کار نیک ترجمه شده است؛ ولی باز این تفکیک به صورت کامل نمی باشد و واژه های به کار رفته در ترجمه در بعضی آیات با یکدیگر جابجا شده اند؛ (به عنوان مثال بنگرید به ترجمه ی پورجوادی ذیل 82 و 277 بقره و ترجمه ی الهی قمشه ای ذیل آیات 25و82 بقره). با این بررسی، مشخص می شود که اولاً در بعضی از ترجمه ها عمل صالح به صورت واحدی ترجمه نشده و ثانیاً تفاوتی بین واژه های مشابه از لحاظ ترجمه گذاشته نشده است. آنچه بیان شد، بیانگر آن است که در میان مفسران و مترجمان چنین توجهی به حوزه ی معنایی مفاهیم قرآن وجود نداشته است؛ از این رو، ضرورت چنین تحقیقاتی بیشتر نمایان میشود.
معنای لغوی عمل صالح
پیش از پرداختن به حوزه ی معنایی عمل صالح و رابطه ی آن با دیگر مفاهیم اخلاقی، به تعریف لغوی آن می پردازیم. بی تردید، معنای لغوی یک واژه در فهم ابتدایی آن موثر است. ایزوتسو نیز این اقدام را یک اقدام ساده ولی سودمند و به عنوان نخستین قدم در یادگیری و فهم یک واژه می داند. اما معتقد است اگر بخواهیم به مقوله ی معنای خود واژه دست یابیم باید ببینیم در قرآن به چه معنایی به کار رفته است (ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی در قرآن، 49) راغب در مفردات در تعریف واژه عمل می گوید: «عمل، هر فعلی است که حیوان از قصد، انجام می دهد و اخص از «فعل» می باشد؛ زیرا فعل بعضاً در مورد جمادات نیز به کار می رود. (راغب، 351) صاحب قاموس قرآن به نقل از اقراب الموارد نوشته: «عمل در کاری گفته می شود که از روی عقل و فکر انجام شود، لذا با علم مقرون است، ولی «فعل» اعم از آن است. این فرق بین عمل و فعل را از قرآن نیز می توان استفاده کرد که «عمل» به اعمال و کارهای ارادی اطلاق شده، ولی فعل گاهی در افعال جماد نیز به کار رفته است؛ مانند «قال بل فعله کبیرهم هذا فاسالوهم ان کانوا ینطقون» (انبیاء، 63)». (قرشی، 44) ابوهلال عسگری نیز می گوید: «اصل عمل در لغت دوؤب است و آن به معنی کوشش در رنج و تعب دیدن در کار و نیک رفتن است» (قریب، 142). شایان ذکر است که در قرآن «عمل صالح» با همین ترکیب و مشتقات آن به کار رفته است. یعنی برای «صالح» از واژه ی عمل استفاده شده است در حالی که به عنوان مثال برای «خیر» واژه ی فعل نیز به کاررفته است «وجعلناهم ائمه یً یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلاه وایتاء الزکاه و کانوا لنا عابدین» (انبیا، 73).با توجه به تعریفی که برای عمل بیان شده، پر واضح است که عمل صالح باید از روی قصد و علم انجام شود و با توجه به تعریف ابوهلال احتمالاً با سختی هم همراه است و این مطلب از قرآن هم برداشت می شود، آنجا که می فرماید: «والذین آمنوا و عملوا الصالحات لا نکلف نفسًا الا وسعها اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون» (اعراف، 42). این که برای عمل صالح از ماده ی تکلیف استفاده شده (بعد از عمل کردن به صالحات، می گوید ما هیچ کسی را تکلیف نمی کنیم مگر به اندازه ی توانش)؛ نشان می دهد که انجام اعمال صالح با سختی و مشقت همراه است و این که عمل صالح باید از روی علم و آگاهی انجام شود نیز از آیات قرآن استفاده می شود: «و ما یستوی الاعمی و البصیر والذین آمنوا و عملوا الصالحات ولا المسیءُ قلیلا ما تتذکرون» (غافر، 58) که نشان می دهد آنان که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند بصیر هستند و در مقابل آنها، اهل سیئه کور می باشند. پس عاملین به صالحات دارای یک نوع روشن بینی و آگاهی می باشند.
«صلاح» نیز در لغت به معنای ضد فساد است. (ابن منظور، 516) راغب در مفردات می گوید: «صلاح ضد فساد است و آن دو در بیشتر موارد در مورد افعال به کار می روند و صلاح گاهی در تقابل با فساد آمده و گاهی در تقابل با سیئه» (راغب، 289).
علامه طباطبائی در مورد واژه ی صلاح می گوید: «کلمه ی صلاح در مقابل فساد است و فساد عبارت است از تغییر دادن هر چیزی از آن چه طبع اصلی آن اقتضاء دارد. در نتیجه صلاح به معنای باقی ماندن و یا بودن هر چیزی است به مقتضای طبع اصلی آن، تا آنچه خیر و فایده در خور آن است بر آن مترتب گردد، بدون این که به خاطر فسادش چیزی از آثار آن تباه گردد» (طباطبائی، 400/15) با توجه به معنایی که برای واژه ی صلاح شد، می توان گفت معنی لغوی عمل صالح بدین گونه است: «عملی که هیچ عیب و آفتی در آن نیست و از آثار نیک آن چیزی کاسته نشده است». شرباصی در «موسوعه ی اخلاق القرآن» عمل صالح را از لحاظ لغوی این گونه تعریف نموده است: «عمل صالح آن است که شایستگی پذیرفته شدن را دارد و در آن هیچ عیب و یا آفتی نیست» (شرباصی، 208/4).
مفهوم قرآنی عمل صالح
همان گونه که پیش تر بیان شد بسیاری از مفسران، عمل صالح را یک مفهوم کلی و برابر با کار نیک و خوب دانسته و هیچ تفکیکی میان این واژه و واژه های مشابه مانند: عمل حسن، عمل خیر و... قائل نشده اند. ابتدا دیدگاه برخی از مفسران را ذکر نموده و سپس برداشت خود را همراه با شواهد و مؤیدات قرآنی مطرح خواهیم کرد.علامه طباطبائی به این نظر قائل است که مفهوم عمل صالح در قرآن بیان نشده است؛ اما از آثاری که برای آن ذکر کرده اند، می توان به معنا و مفهوم عمل صالح پی برد. وی می نویسد: «صلاحیت عمل هر چند در قرآن کریم بیان نشده که چیست و لیکن آثاری را که برای آن ذکر کرده معنای آن را روشن می سازد». (طباطبائی، 458/1).
در تفسیر نمونه، عمل صالح برابر با همان مفهوم کلی در نظر گرفته شده است که هر کار خیر و خوبی را در برمی گیرد: « صالحات، همان اعمال شایسته است، نه فقط عبادت، نه تنها انفاق فی سبیل الله، نه فقط جهاد در راه خدا، نه تنها کسب علم و دانش، بلکه هر کار شایسته ای که وسیله ی تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الی الله و پیشرفت جامعه ی انسانی در تمام زمینه ها شود. این تعبیر حتی کارهای کوچکی هم چون برداشتن یک سنگ مزاحم را از سر راه مردم شامل می شود تا نجات میلیون ها میلیون انسان از گمراهی و ضلالت و نشر آئین حق و عدالت در تمام جهان». (مکارم، 299/27)
مؤلف تفسیر سوره ی والعصر می گوید: عمل صالح، شامل ادای واجبات و ترک محرمات و شامل هر عملی که فعل یا ترک آن به صلاح فرد، جامعه، دین، دنیا و آخرت انسان باشد، می گردد. (جویباری، 266)
در تفسیر من هدی القرآن، اعمال صالح این گونه بر شمرده می شوند: «ذکر، فرائض خمسه، نوافل، ساختن مدرسه، جاده و... اگر برای خاطر خدا باشد، عمل صالح است». (مدرسی،424/6).
آلوسی، از مفسران اهل سنت نیز به هنگام توضیح در مورد صالحات می گوید: «صالحات، جمع صالحه (مونث صالح) اسم فاعل از ریشه یصلح و صلوحا که در مقابل فسد است، می باشد و به آنچه شرع جایز شمرده و آن را نیکو دانسته است. اطلاق می شود». (آلوسی، 201/1).
بیضاوی نیز چنین تفسیری از مفهوم صالحات ارائه کرده است. (بیضاوی، 243/1).
قرطبی نیز در تفسیرش، صالحات را هر عمل قولی یا فعلی می داند که اثر آن در آخرت برای صاحبش می ماند (قرطبی، 414/10) مجموعاً تعاریفی که مفسران معاصر از این مفهوم ارائه کرده اند، یک مفهوم مطلق و کلی است که همه ی اعمال خوب و نیک را در بر می گیرد؛ اما با مراجعه به تفاسیر متقدم ملاحظه می کنیم که غالب آن ها مفهوم عمل صالح را محدود تر دانسته اند و بیشتر جنبه ی شرعی به آن داده اند. مثلاً شیخ طوسی در تبیان، اعمال صالح را این گونه تعریف می کند: «اعمال صالح، آن اعمالی است که خداوند به آن امر مرده و پیامبرانش را برای آن فرستاده است». (طوسی، 405/3) شیخ طبرسی در مجمع ذیل تفسیر آیه ی 42 سوره ی اعراف می فرماید منظور از صالحات آن اعمالی است که خداند و واجب نموده یا مستحب دانسته است. (طبرسی، 248/4) ابن کثیر در تفسیر هنگام بحث از اعمال صالح می گوید:
«الصالحات و هی الاعمال التی ترضی الله (عزوجل) عنها لمتابعتها الشریعه المحمدیه ی». (ابن کثیر، 140/3).
اعمال صالح اعمالی است که خداوند به خاطر آن که مطابق شریعت پیامبر اسلام است، از آن ها رضایت دارد. در تفسیر فرات کوفی این مفهوم محدودتر شده و فقط به انجام فرائض تفسیر شده است. در این تفسیر عملوا الصالحات به «ادوا الفرائض» یعنی انجام واجبات تفسیر شده است. (فرات کوفی، 607/1)
با نگاهی گذرا به تفاسیر متاخر و متقدم می بینیم که تفاسیر متقدم یک جنبه ی شرعی به اعمال صالح داده اند. البته در این تفاسیر باز هم تفکیکی میان عمل صالح و دیگر اعمال انجام نشده و شواهد قرآنی مبنی بر این تعریف نیامده است. ولی در هر صورت به نظر نگارنده ی تفاسیر متقدم که عمداً بعد از تفاسیر جدید ذکر شد، به مفهوم قرآنی عمل صالح نزدیک ترند (اگر چه با نظر نگارنده و مفهوم قرآنی عمل صالح که در ادامه می آید، کاملاً منطبق نیست). گویا گذشتگان، برداشت دیگری از اعمال صالح داشته اند که امروزه این مفهوم تا حدودی تغییر کرده و کلی تر شده است. البته در میان تفاسیر متقدم نیز برداشت کلی و مطلق از اعمال صالحه، وجود داشته است و آنچه بیان شد وضعیت عمومی تفاسیر بود و منظور این نیست که هیچ استثنایی وجود ندارد. بعد از بیان دو دیدگاه متقدم و متاخر، اکنون به برداشت خود می پردازیم.
به نظر نگارنده، اعمال صالح از لحاظ قرآن، اعمالی مبتنی بر شرع بوده و بر پیروان هر شریعتی واجب است و شرع، آن ها را مشخصاً بیان نموده است.
در نتیجه این گونه نیست که هر عملی که عقلا بر خوب بودن آن صحه بگذارند، عمل صالح باشد. به عبارتی دیگر عمل صالح، عملی است شرعی که از جانب خداوند به وسیله ی انبیا و رسولان و در قالب ادیان برای مردم معرفی و واجب شده است و اعمال صالح هر دین براساس آموزه های همان دین بوده و در نتیجه، اعمال صالح، مطلق و کلی نمی باشند و در هر شریعت با شریعت دیگر تفاوت داشته است (اگرچه در این میان مشترکات فراوانی دیده می شود). مهم ترین وجه تمایز عمل صالح در همین جنبه ی شرعی، وجوب آن و انطباق آن با عقاید حقه ی پیامبر است. با این تعریف معلوم می شود که چرا مطابق آیات قرآن، اعمال صالح در مورد همه ی ادیان و انبیای الهی مطرح بوده (آیه ی 51 سوره ی مومنون) و این که چرا خداوند از پذیرفته شدن اعمال صالح پیروان سایر ادیان سخن می گوید:«ان الذین آمنوا والذین هادوا والنصاری والصابئین من آمن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحاً فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم ولا هم یحزنون» (بقره، 62).
یعنی اگر پیروان ادیان الهی مطابق با شریعت خود رفتار کنند، اجرشان نزد پروردگار محفوظ است.
از کسانی که به این جنبه ی شرعی و واجب بودن اعمال صالح اشاره کرده، ایزوتسوست. او می گوید : «از لحاظ متنی، روشن است که اعمال صالح آن اعمال پرهیزگارانه ای هستند که خداوند بر عهده ی همه ی مومنان گذاشته است (واجبات)». (ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن، 416)
برای بعضی از مفسران نیز، این سوال مطرح بوده است که آیا عمل صالح باید از طرف شرع مشخص شود یا نه؟ به عنوان مثال مولف قاموس قرآن می نویسد: «آیا مراد از صالحات که در قرآن به کرات آمده، کاهایی است که شرع آن ها را مشخصاً بیان فرموده و یا هر عمل صالح مطابق عدل و انصاف مورد رضای حق است، خواه در شرع بالخصوص بیان شده باشد یا نه؟» اگر چه وی بر خلاف نظر ما در ادامه می نویسد: «هر کار شایسته ای که مطابق با موازین عدل و انصاف باشد، مورد رضای خدا و مشمول عموم «الصالحات» است، خواه در شرع بالخصوص تعیین شده باشد، یا نه». (قریشی، 143/3)
با این وجود طرح چنین سوالی نشان از پیشینه ی این موضوع در میان برخی از قرآن پژوهان دارد. در قسمت بعد با تحلیل و بررسی آیات قرآن به استخراج مفهوم عمل صالح از قرآن می پردازیم.
پی نوشت ها :
1- دکترای علوم قرآن و حدیث و عضو هیات علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان
Mail: khoshdel75@yahoo.com
*تاریخ دریافت مقاله: 88/7/11
*تاریخ پذیرش مقاله: 88/8/20