رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب اسلامی
شما نگاه کنید در آن روز علمای ما چقدر محصول علمی و فقهی و کلامی برای مردم زمان خودشان دارند. همان عده کمی که در گذشته بودند، کارهای بزرگی انجام دادند. اگر در نیشابور یا بلخ یا هرات یا طوس که اقصی نقاط دنیای اسلام نسبت به بغداد آن روز بود، چند نفر شیعه زندگی می کردند و سؤال فقهی یا کلامی داشتند، « شیخ مفید» آنان را از بغداد هدایت و راهنمایی می کرد؛ یعنی شیخ مفید از زمان خودش عقب نبود.یا در زمان « شیخ طوسی»، اگر دشمن مکتب اهل بیت می گفت: « أن لا مصنُفَ لکم »؛ شما کتاب و تصنیف ندارید، شیخ طوسی خودش به تنهایی وارد میدان می شد و بزرگترین کتاب رجالی را تلخیص می کرد و اختصاصاً یک کتاب و فهرست رجالی دیگر می نوشت؛ یعنی بدون معطلی، رجال « کثّی » را تلخیص کرد، رجال خود را نوشت و فهرست « شیخ » را هم نگاشت!
هنوز پاسخ در خانه اشکال کننده بود که می گفت فقه ندارید؛ ناگهان یک کتاب عظیم پر فرع پر تحقیق- به حسب سطح تحقیق آن روز- مبسوط از آب درآمد. اگر « محمدبن زکریای رازی»، چهار کلمه الحادی در زبانش جاری می شد، فوراً « سیّد
مرتضای رازی» در ردّ او کتاب می نوشت و نمی گذاشت حرف او بی جواب بماند. اگر فلان نویسنده معاند اهل بیت، کتابی می نوشت و حقایق و اعمال شیعه را مسخره می کرد، بلافاصله « عبدالجلیل رازی قزوینی» حقّش را کف دستش می گذاشت و کتاب« النقص» را می نوشت. بنابراین، هر کسی که در زمینه های فقهی و کلامی- بخصوص- چیزی به شیعه می گفت، شیعه با قدرت و قوّت، به زبان علمی به او جواب می داد و سخن تلخ رقیب و حریف و معاند را به خانه نمی برد.
تا اواخر هم وضعیت این گونه بوده است. در هند یک نفر پیدا شد و کتاب« تحفۀ ائنی عشریّه» را که بر صدّ و دمّ شیعه و در قدح اهل بیت است، نوشت. « سید حامد حسین»، کتاب«عقات» به آن عظمت را در جوابش نگاشت و آن طور که به نظرم می رسد، شاید حدود ده ردّ بر کتاب« تحفۀ ائنی عشریّه» نوشته شده است.
من فهرستی را نگاه می کردم که متعلّق به کتب علمای هندی شیعه بود که البته بزرگان و اعلام درجۀ یک هم در میان آنان بودند. به نظرم ده ردّ و شاید هم بیشتر علیه این کتاب نوشتند. بنابراین، حوزه های علمیه از زمان خودشان عقب نبودند. یک نفر پیدا می شد حرفی را در یک کتاب خطّی می زد و یک نسخه می نوشت و دیگری پخش می کرد و دیگری می خواند و چهار نفر در طول زمان از آن مطّلع می شدند؛ عالم شیعه هم برمی داشت همین کار را عیناً جواب می داد و گاهی تندتر و
سریعتر و بهتر از او اقدام می کرد و عقب نمی ماند.
تا زمان« شهید اوّل» کتب فقهی ما غالباً متضمّن آرای فقهای اهل سنت- مثل کتب« علامه» و « فخرالمحقّقین»- هم بوده است؛ ولی بعد از آن زمان، کتب شیعه غالباً دیگر آرای اهل سنّت را ذکر نمی کنند. وقتی شما نگاه می کنید، می بینید که در آن کتابها، رأی فقهای اهل سنّت، یا ادلّۀ متعدّد جواب گفته شده است. فقط کتاب« خلاف» را نگاه نکنید که« شیخ طوسی» در آن جا فقط به اجماع تمسّک کرده است. غالباً استدلالهای محکم کتب« علّامه» و دیگران و نیز کتاب خود« شیخ»، مبسوط است.
اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزۀ علمیه از زمان خودش خیلی عقب است. حساب یک ذرّه و دو ذرّه نیست. مثل این است که دو نفر سوار بر اسب، در وادی ای همراه یکدیگر بروند و یکی اسبش از دیگری تندروتر باشد و آن که اسبش کندروتر است، بعداً به اتومبیل دست پیدا کند. طبیعی است آن که اسبش تندروتر است، به گرد او هم نمی رسد. الآن وضعیت این گونه است. در حال حاضر، امواج فقه و فلسفه و کلام و حقوق، دنیا را فرا گرفته است. ما وقتی به خودمان برگردیم، خیلی فاصله داریم.
حتی در« اخلاق» هم این گونه است. یکی از اَعلام حوزه( عَظم الله بقاله)- که الآن در این جا تشریف دارند- چند سال قبل از این سفری به انگلستان کرده بودند و در آن جا کتابخانه ای را دیده بودند. به من فرمودند:« یک طبقه از این کتابخانه، کتب
اخلاقی بود که فرنگیها در چند سال اخیر نوشته اند»! در آن چند سال، حوزۀ علمیّۀ قم، چند کتاب اخلاق بیرون داده بود؟ یک هزارم آن؟ یک ده هزارم آن؟ گمانم هنوز هم کمتر از این مقدار است! این تازه اخلاق است، که می دانید غرب با اخلاق، چندان سر آشتی ندارد. البته کتب اخلاقی آنها بیشتر، فلسفۀ اخلاق و ردّ اخلاق و بیان اخلاق غیر معنوی و اخلاق مادّی است. ما بعد از« معراج السعاده» و« جامع السعادات»، در حوزه هایمان، چه کتابی نوشتیم؟ البته بعدها در چند سال اخیر، چند کتاب اخلاق نوشته شده است؛ چیزی که بشود به عنوان یک کتاب علمی ارائه کرد.
عین همین قضیه در« حقوق» هم مشاهده می شود. شما ببینید چقدر در باب حقوق مدنی، حقوق جزا و انواع و اقسام مباحث حقوقی، تحقیقات گوناگون شده است. این کار، هم در غرب و هم در دنیای اسلام غیر شیعه شده است. ما در این زمینه ها انصافاً باید بگویم خیلی عقبیم. حال، این رشتۀ تخصّصی ماست و بیشتر تخصّص حوزه ها تقریباً فقه است.
چقدر در زمینۀ فلسفه و کلام و کلام جدید و فلسفۀ دین و مباحث دین شناسی و سایر زمینه ها، مطلب نوشته اند و چقدر کار کرده اند! ممکن است همۀ اینها هم غلط باشد؛ اما بالأخره یک متاع فکر و موج فکری است که بخشی از فضای ذهن جامعه را اشغال خواهد کرد. شما در حال حاضر کجایید؟ چطور می خواهید با اینها مقابله کنید؟ کجاست آن« عبدالجلیل رازی
قزوینی» که« النقص» مناسب این زمان را هم بنویسد و نه یک کتاب، بلکه ده هزار کتاب در این زمینه ها نوشته شود.
امروز دنیا، دنیای امواج است. با امواج و رایانه، همۀ مفاهیم از این طرف به آن طرف دنیا منتقل می شود. الآن دورترین کتابخانه های دنیا می توانند در ظرف مدّت پنج دقیقه، مطالب کتابی را که در کتابخانۀ کنگرۀ آمریکاست، روی صفحۀ کاغذ خود چاپ کنند. این گونه، مطالب منتقل می شود. ما از این دنیا عقبیم؛ دیگر چرا این را منکر شویم؟! این یک عیب قطعی است که حوزۀ امروز ما، آن را دارد.(1)
پی نوشت ها :
1. بینات در دیدار با جمعی از فضلا و نخبگان حوزۀ علمیه قم، 1374/9/14.
منبع :خامنه ای علی رهبر جمهوری اسلامی /رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب اسلامی /ناشر موسسه فرهنگی قدر1385