پالیسی فن لعاب دادن به سرامیکها و رنگامیزی آنها را با رنگهای جدید تکمیل کرده بود، اما راز ساختن چینی آلات به شیوه ی چینی هنوز در پرده ی اسرار مانده بود.
یک قرن بعد از او در ایالت ساکس (1)، راز آن را یان فردریک بوتگر (2) کشف کرد. او در 1682 متولد شده بود، و در نوجوانی کارش را با کارآموزی نزدیک داروساز در برلین آغاز کرده بود. ضمن آموختن حرفه ی داروسازی به کار کیمیاگری هم علاقه داشت و در جست وجوی یافتن راههایی برای تبدیل برخی از فلزات به طلا بود. این جوان جست وجوگر آن طور که سزاوار است شناخته نشده است و سرنوشتش هم بهتر از برنارپالیسی نبود. بوتگر در کتابخانه ی داروساز، مجموعه ای از رساله های مربوط به کیمیاگری از آن جمله رساله ی کشیشی از فرقه ی بندیکتن به نام بازیلیوس والنتینوس (3) را خوانده بود. شبها از خواب برمی خاست و به آزمایش می پرداخت.
او که دستیار داروساز شده بود، شب اول اکتبر1701 در حضور چند شاهد آزمایش تبدیل را در پستوی داروخانه انجام داد و در خاتمه ی آزمایش، یک تکه ی کوچک طلا به آنها نشان داد. ما از چگونگی آزمایش او اطلاعی نداریم، ممکن است با تردستی تکه ای طلا به درون همزن انداخته باشد. آنچه می دانیم این است که صبح فردا خبر آن، دهن به دهن در برلین می گشته؛ به طوری که لایب نیتس، ریاضیدان بزرگ، در مکاتباتش به آن اشاره می کند. پادشاه پروس فردریک اول، رئیس صنف داروسازان را احضار می کند و دستور می دهد طلای ساخته شده، تحویل داده شود. سپس اقداماتی به عمل می آورد تا شخص و خدمات بوتگر را در اختیار داشته باشد، و از او «دعوت» می کند تا هرچه زودتر خودش را به دربار معرفی کند. کیمیاگر جوان بدون آنکه باقیمانده ی دستمزدش را طلب کند، شبانه از برلین می گریزد. او به ساکس پناهنده می شود؛ شهر کوچک دانشگاهی در ویتنبرگ (4) نزدیک مرز پروس. فردریک اول دست برنمی دارد، افسری را با چند سرباز برای تحویل گرفتن کیمیاگر از مقامات شهر به ویتنبرگ اعزام می دارد. مقامات قضایی ابتدا بوتگر را به زندان می اندازند، ولی در این گیرودار چون از علت اصلی اقدام فردریک خبردار می شوند، پادشاه خودشان اگوست لوفور (5)، شاهزاده ی ساکس و پادشاه لهستان را از جریان آگاه می کنند. شاهزاده استرداد بوتگر به پروس را رد می کند، و او را در حمایت خود می گیرد و دستور می دهد تحت الحفظ، او را به شهر خود دِرِسدن (6) بیاورند و در آنجا وادارش کنند تا برای او از سرب طلا بسازد! بوتگر یک بار دیگر اقدام به فرار می کند، اما او را می گیرند و به درسدن بازمی گردانند تا زیر مراقبت کامل به تجربیاتش ادامه دهد. شاهزاده ی ساکس از دانشمندی به نام اهر نفرید فون تشیرنهاوس (7) می خواهد که کارهای بوتگر را سرپرستی کند. تشیرنهاوس، ریاضیدان، فیزیکدان و شیمیدان بود و با دانشمندانی چون هویگنز و لایب نیتس مکاتبه داشت و عضو خارجی آکادمی علوم پاریس بود. او آیینه های حرارتیی ساخته بود که با آنها می توانست مواد مختلف را ذوب کند. اما از مدتها پیش آرزویش این بود که راز چینی آلات چینی را کشف کند، ولی هیچ توفیقی نیافته بود. او به امکانات تبدّل عناصر باور نداشت. اما بوتگر را شخص پراستعدادی یافته بود. البته تجربیات بوتگر هم در کیمیاگری بی نتیجه بود. تا اینکه کیمیاگر جوان، درمانده از ضرب الاجلهای اگوست لوفور و به توصیه ی تشیرنهاوس، در ژوئن 1709 پیشنهاد کرد که به جای طلا، چینی آلات بسازد که در آن عصر کالایی گرانبها و پرخواستار بود. پس او را در قصر آلبر ختسبورگ (8) در میسن (9) زندانی کردند و چندین کوره در اختیارش گذاشتند. از ترس آنکه مبادا به دست سپاهیان سوئدی بیفتد که شهر ساکس را تهدید می کردند، بوتگر را از قصری به قصر دیگر می بردند، تا سرانجام او را در قلعه ای برج و بارودار در شهر درسدن حبس کردند. یکی از دستیارانش چنین نوشته است: «با ما مثل چهارپایان رفتار می کردند». تجربیات بوتگر ادامه داشت، پس از آنکه ابتدا موفق به ساختن یشم چینی شد در ژانویه ی 1708 در پایان پخت، چینیهای سه کوره از هفت کوره، سفید و شفاف درآمد. اندک زمانی پس از آن بود که بوتگر گزارشی درباره ی این صنعت به شاهزاده ی ساکس تسلیم کرد.
یک قرن بعد از او در ایالت ساکس (1)، راز آن را یان فردریک بوتگر (2) کشف کرد. او در 1682 متولد شده بود، و در نوجوانی کارش را با کارآموزی نزدیک داروساز در برلین آغاز کرده بود. ضمن آموختن حرفه ی داروسازی به کار کیمیاگری هم علاقه داشت و در جست وجوی یافتن راههایی برای تبدیل برخی از فلزات به طلا بود. این جوان جست وجوگر آن طور که سزاوار است شناخته نشده است و سرنوشتش هم بهتر از برنارپالیسی نبود. بوتگر در کتابخانه ی داروساز، مجموعه ای از رساله های مربوط به کیمیاگری از آن جمله رساله ی کشیشی از فرقه ی بندیکتن به نام بازیلیوس والنتینوس (3) را خوانده بود. شبها از خواب برمی خاست و به آزمایش می پرداخت.
او که دستیار داروساز شده بود، شب اول اکتبر1701 در حضور چند شاهد آزمایش تبدیل را در پستوی داروخانه انجام داد و در خاتمه ی آزمایش، یک تکه ی کوچک طلا به آنها نشان داد. ما از چگونگی آزمایش او اطلاعی نداریم، ممکن است با تردستی تکه ای طلا به درون همزن انداخته باشد. آنچه می دانیم این است که صبح فردا خبر آن، دهن به دهن در برلین می گشته؛ به طوری که لایب نیتس، ریاضیدان بزرگ، در مکاتباتش به آن اشاره می کند. پادشاه پروس فردریک اول، رئیس صنف داروسازان را احضار می کند و دستور می دهد طلای ساخته شده، تحویل داده شود. سپس اقداماتی به عمل می آورد تا شخص و خدمات بوتگر را در اختیار داشته باشد، و از او «دعوت» می کند تا هرچه زودتر خودش را به دربار معرفی کند. کیمیاگر جوان بدون آنکه باقیمانده ی دستمزدش را طلب کند، شبانه از برلین می گریزد. او به ساکس پناهنده می شود؛ شهر کوچک دانشگاهی در ویتنبرگ (4) نزدیک مرز پروس. فردریک اول دست برنمی دارد، افسری را با چند سرباز برای تحویل گرفتن کیمیاگر از مقامات شهر به ویتنبرگ اعزام می دارد. مقامات قضایی ابتدا بوتگر را به زندان می اندازند، ولی در این گیرودار چون از علت اصلی اقدام فردریک خبردار می شوند، پادشاه خودشان اگوست لوفور (5)، شاهزاده ی ساکس و پادشاه لهستان را از جریان آگاه می کنند. شاهزاده استرداد بوتگر به پروس را رد می کند، و او را در حمایت خود می گیرد و دستور می دهد تحت الحفظ، او را به شهر خود دِرِسدن (6) بیاورند و در آنجا وادارش کنند تا برای او از سرب طلا بسازد! بوتگر یک بار دیگر اقدام به فرار می کند، اما او را می گیرند و به درسدن بازمی گردانند تا زیر مراقبت کامل به تجربیاتش ادامه دهد. شاهزاده ی ساکس از دانشمندی به نام اهر نفرید فون تشیرنهاوس (7) می خواهد که کارهای بوتگر را سرپرستی کند. تشیرنهاوس، ریاضیدان، فیزیکدان و شیمیدان بود و با دانشمندانی چون هویگنز و لایب نیتس مکاتبه داشت و عضو خارجی آکادمی علوم پاریس بود. او آیینه های حرارتیی ساخته بود که با آنها می توانست مواد مختلف را ذوب کند. اما از مدتها پیش آرزویش این بود که راز چینی آلات چینی را کشف کند، ولی هیچ توفیقی نیافته بود. او به امکانات تبدّل عناصر باور نداشت. اما بوتگر را شخص پراستعدادی یافته بود. البته تجربیات بوتگر هم در کیمیاگری بی نتیجه بود. تا اینکه کیمیاگر جوان، درمانده از ضرب الاجلهای اگوست لوفور و به توصیه ی تشیرنهاوس، در ژوئن 1709 پیشنهاد کرد که به جای طلا، چینی آلات بسازد که در آن عصر کالایی گرانبها و پرخواستار بود. پس او را در قصر آلبر ختسبورگ (8) در میسن (9) زندانی کردند و چندین کوره در اختیارش گذاشتند. از ترس آنکه مبادا به دست سپاهیان سوئدی بیفتد که شهر ساکس را تهدید می کردند، بوتگر را از قصری به قصر دیگر می بردند، تا سرانجام او را در قلعه ای برج و بارودار در شهر درسدن حبس کردند. یکی از دستیارانش چنین نوشته است: «با ما مثل چهارپایان رفتار می کردند». تجربیات بوتگر ادامه داشت، پس از آنکه ابتدا موفق به ساختن یشم چینی شد در ژانویه ی 1708 در پایان پخت، چینیهای سه کوره از هفت کوره، سفید و شفاف درآمد. اندک زمانی پس از آن بود که بوتگر گزارشی درباره ی این صنعت به شاهزاده ی ساکس تسلیم کرد.
در همان سال در شهر درسدن یک کارگاه چینی سازی تأسیس شد و دو سال بعد به میسن منتقل گردید. بوتگر به مدیریت آنجا منصوب شد. این آغاز چینیهای میسن معروف به چینی ساکس محصول اولین کارخانه ی چینی سازی در اروپا بود. بوتگر در ساکس، که از لحاظ کانیهای طبیعی سرزمینی بسیار غنی است، معدن کائولن هم پیدا کرد. در سال 1714 اگوست لوفور بوتگر را آزاد کرد و او پنج سال بعد در سن 37 سالگی مرد.
در همان سال، در وین، امپراتور شارل ششم که صنعگران میسن را وادار به ترک حرفه کرده بود، در اتریش کارخانه ی چینی سازی به راه انداخت. از آنجا راز آن به ونیز، برلین و استراسبورگ درز کرد و از این شهر به ونسن (10) و سِور (11) رسید که این دو شهر امروز هم از مراکز عمده ی چینی سازی فرانسه به شمار می آیند.پی نوشت ها :
1. Saxe.
2. Gean Frederic Bottger.
3. Basilius Valentinus.
4.Wittenberg.
5. August Le Fort.
6. Dresden.
7. Ehrenfried W. von Tschirnhaus.
8. Albrechtsbrg.
9. Meissen.
10. vincennes.
11. Sevres.