ورود به لبنان
امام موسی صدر در آبان ماه 1337 برابر جمادی الاولی 1379 به دعوت علمای برجسته ی لبنان برای یک بازدید سی روزه وارد لبنان شد. وی پس از مشاهده نابسامانی های مسلمانان جنوب لبنان و اوضاع آشفته نابسامانی های مسلمانان جنوب لبنان و اوضاع آشفته آن کشور، احساس وظیفه نمود و تصمیم به ماندن در لبنان گرفت. در این جا لازم است قدری به اوضاع جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی لبنان، پیش از ورود امام موسی صدر به این کشور آشنا شویم.وضع جغرافیایی
لبنان با چهار میلیون جمعیت در غرب آسیا و در ساحل شرقی دریای مدیترانه قرار دارد و از طرف شمال و شرق با سوریه و از سمت جنوب با فلسطین همسایه است و از پنج استان به نامهای جبل لبنان، لبنان جنوبی، بقاع، بیروت و لبنان شمالی تشکیل یافته است. این کشور از سطح دریا حدود 3000 متر ارتفاع دارد و شامل 10400 هزار کیلومتر مربع مساحت است. (1) پایتخت لبنان، شهر بیروت می باشد.بعد از آن، طرابلس، جبیل، جوینه، صور و صیدا، بعلبک، و زحله از شهرهای لبنان به شمار می آیند. این کشور از کشورهای حاصل خیز و محور مهم در کشاورزی شمرده می شود و صادرات کلان آن را پرتقال، موز، سیب، زیتون، لیمو و انگور تشکیل می دهد.(2)
موقعیت دینی و مذهبی و سیاسی
در این کشور شانزده طایفه فعالیت دارند که هر کدام دارای مذهب رسمی هستند و مشهورترین آنها عبارتند از : 1- شیعه 2- سنی 3- دَروزی. 4- مسیحیان مارونی 5- مسیحیان کاتولیک. 6- مسیحیان پروتستان. 7- مسیحیان ارتدوکس. 8- انجیلی ها 9- ارمنی ها. 10- سریانی ها 11- ارمنی های پروتستان. 12- ارمنی های سریانی.از این تعداد، بزرگترین و مهم ترین آنها شیعیان، اهل تسنن و مسیحیان هستند و امتیازات بر اساس نسبت جمعیتی این سه طایفه تقسیم بندی می شود. با این که در لبنان همواره شیعیان در اکثریت مطلق قرار داشته اند. اما در آمارگیری های ساختگی، مسیحیان در اکثریت جلوه داده شده اند. در سال 1340 ق ( 1920 م) با دخالت دولت فرانسه، یک سرشماری ساختگی انجام گرفت و در نتیجه، مسیحیان مارونی، اکثریت وانمود گردیدند. بعد از آنان، مسلمانان سنی مذهب و سپس شیعیان قرار داده شدند. در سال 1352 ق. ( 1932 م ) قانونی به نام «قانون طایفگی» به تصویب رسید که بر اساس همان سرشماری تقلبی، قدرت در میان این سه طایفه شیعه، سنی و مسیحی به نسبت %20، %30، %50 تقسیم شد. برابر این قانون، چون مارونی ها در اکثریت بودند سه قدرت مهم سیاسی، نظامی و اقتصادی کشور (رئیس جمهور، وزیر دفاع و رئیس بانک مرکزی) باید از میان آنان انتخاب می شد. مثلاً از صد نفر نماینده مجلس، پنجاه نفر مسیحی، سی نفر سنی و تنها بیست نفر از شیعیان به مجلس راه می یافتند. در سایر مناصب دولتی، پذیرش دانشجو در دانشگاهها و استخدام در ارتش و غیره نیز وضع به همین ترتیب بود.(3)
در سال 1363 ق ( 1943 م) طی مبارزات طولانی مردم لبنان، اگر چه این کشور به استقلال خود دست یافت و در ظاهر از استعمار فرانسه خارج شد، ولی این بار استعمار نو و پیشرفته ای بر این کشور حاکم شد و نظام طایفگی همچنان ادامه پیدا کرد؛ چنان که امروز هم ادامه دارد.(4)
احزاب سیاسی
از آن جایی که لبنان از اهمیت سیاسی و جغرافیایی ویژه ای برخوردار است. قدرتهای بزرگ و کشورهای عربی و دیگران از دیرباز چشم طمع به آن دوخته اند. لبنان سالهاست که میدان تاخت و تاز و مرکز برخورد اندیشه های سیاسی قدرتهای بین المللی می باشد.هر قدرتی تلاش می کند تا به نحوی در این کشور حضور سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی داشته باشد؛ به طوری که در زمان آغاز فعالیت های امام موسی صدر، لبنان جولانگاه بیش از هفتاد حزب با گرایش های گوناگون بود و هر کدام به یک کشور بیگانه وابسته بودند که معروف ترین آنها به شرح زیر بود:
1- حزب کتائب معروف به حزب فلانژ به رهبری پیرجمیل، وابسته به آمریکا و اسرائیل.
2- حزب احرار به رهبری کامیل شمعون، مزدور آمریکا و همکار اسرائیل.
3- حزب حُراس الاُرز به رهبری ایتان صفر معروف به ابواُرز.
4- حزب کمونیست (جبهه ی خلق) به رهبری جرج حاوی، وابسته به شوروی.
5- حزب سوسیالیست پیشرو به رهبری کمال جُنبلاط و پسرش ولید جنبلاط.
6- سازمان پیکار کمونیست، منشعب از حزب کمونیست و وابسته به چین.
7- حزب بعث سوری به رهبری عاصم قانصوره، وابسته به سوریه.
8- حزب بعث عراق به رهبری عبدالمجید الرافعی، وابسته به عراق.
9- المرابطون به رهبری ابراهیم قلیلات.
10- اتحاد نیروهای ملی کارگری به رهبری کمال شتیلا.
11- حزب قوای سوری اجتماعی به رهبری انعام رعد.
بنا به نوشته ی شهید دکتر مصطفی چمران، چون همه ی این احزاب به کشورهای خارجی وابسته و در واقع عامل اجرای سیاست های آنان در لبنان بودند، مردم هیچ اعتمادی به آنها نداشتند و تنها برای کسب قدرت و پول به عضویت آنها در می آمدند.(5)
فعالیتهای امام موسی صدر در لبنان
مردم و کشور لبنان از تاریخ و تمدن ریشه داری برخوردارند. این تمدن به برکت پیروی مردم لبنان از فرهنگ تشیع و سیره ائمه هدی (ع) حاصل شده است؛ به طوری که این فرهنگ اولین بار به دست پرتوان ابوذر غفاری، از یاران با وفای امام علی (ع) در سرتاسر کشور لبنان ریشه دواند. در پربار بودن فرهنگ مردم لبنان و جبل عامل همین بس که بسیاری از عالمان بر جسته و نامدار جهان تشیع، از این سرزمین برخاسته اند. در اینجا به اسامی برخی از آنان اشاره می شود:1- محمد بن مکی دمشقی عاملی معروف به شهید اول، صاحب کتاب «لمعه» شهادت 786 هـ. ق.
2- نورالدین علی بن عبدالعالی معروف به محقق کرکی، صاحب «جامع المقاصد» متوفای 940 هـ. ق.
3- زین الدین علی بن احمد عاملی جبعی معروف به شهید ثانی، صاحب «شرح لمعه» متوفای 965 هـ. ق.
4- سید محمد عاملی معروف به صاحب مدارک، متوفای 1009 هـ. ق.
5- شیخ حسن بن زین الدین معروف به صاحب معالم، متوفای 1011 هـ. ق.
6- شیخ بهائی، متوفای 1030 هـ. ق.
7- شیخ حر عاملی، صاحب «وسائل الشیعه» متوفای 1104 هـ. ق.
8- سید صدر الدین عاملی، متوفای 1248 هـ. ق.
9- سید عبدالحسین شرف الدین، صاحب «المراجعات» متوفای 1377 هـ. ق.(6)
به رغم این سرمایه های علمی، فرهنگی و تاریخی، نفوذ استعمار فرانسه و برخوردهای تحقیرآمیزی که حکومت ها و احزاب با مردم این سرزمین بویژه شیعیان داشتند. سبب شد تا مردم از فرهنگ و تاریخ خود بیگانه شوند و هویت اصیل خود را فراموش کنند و به یک ملت ضعیف و عقب مانده تبدیل گردند.
شهر بیروت که مرکز خوشگذرانی آدم های ثروتمند و فاسد دنیا شده بود و در حقیقت عشرتکده خاورمیانه به شمار می آمد، جوان دختر و پسر این کشور را به سوی خود جذب کرد و آنها که از شدت فقر و گرسنگی به این شهر روی آوردند، بناچار خود را به عنوان نوکر و کلفت در اختیار افراد فاسق می گذاشتند. و به کارهای زشت و غیر اخلاقی تن در می دادند و از قوم و قبیله و خانواده، بیگانه و گریزان می شدند. درباره فساد شهر بیروت همین بس که این شهر لقب «عروس شهرها» به خود گرفته بود و استعمارگران برای این که بیش از پیش فرهنگ منحط خویش را در میان مسلمانان رواج دهند. هر سال زن زیبای جهان را از این شهر برمی گزیدند.(7)
فقر فرهنگی و اقتصادی دوران قبل از امام موسی صدر به جایی رسیده بود که مسلمانان لبنان مراسم عقد و عروسی و تذکر و ترحیم خود را در کلیساها برگزار می کردند و مرده هایشان را هم در گورستانهای هموطنان مسیحی به خاک می سپردند. و دردناک تر از همه این که نسل جوان و تحصیل کرده فوج فوج به سوی مکتب های مادی والحادی گرایش افتخارآمیز داشتند و نسبت به دین اسلام و مذهب تشیع احساس حقارت می کردند و مسلمانانی را عامل بدبختی و محرومیت خویش می دیدند. در چنین وضع تأسف باری، امام موسی وارد لبنان می شود و در چهار زمینه شروع به فعالیت می کند:
الف: فرهنگی - مذهبی
وی از بدو وورد به لبنان، با یک برنامه ریزی اساسی و دقیق به طور مرتب در مساجد، دبیرستان ها و دانشگاهها و سایر مراکز فرهنگی - هنری حضور یافت و با ایراد سخنرانی و تشکیل کلاسهای مفید، به بیداری نسل جوان پرداخت. چنانکه در مدت اندکی، تعداد زیادی از جوانان مسلمانان و مسیحی شیفته افکار و اندیشه های رهایی بخش او شدند و بدین ترتیب مدارس، دبیرستانها و دانشگاهها تبدیل به سنگرهای فولادین بر ضد تهاجم فرهنگی بیگانه شد.ب: اقتصاد - فرهنگی
امام موسی صدر در کنار کارهای فرهنگی، به مسائل اقتصادی مردم نیز توجه داشت و اصلاً این دو را در کنار هم و مکمل یکدیگر می دانست و می گفت: «مأموریت مذهبی من بالا بردن سطح زندگی لبنان به طور عموم و مخصوصاً بالا بردن سطح فرهنگی مسلمانان است. و من معتقدم که با سطح زندگی فعلی نمی توان سطح فکری را بالا برد...»(8) بنابراین وی در یک اقدام اساسی دیگر، اقدام به راه اندازی مراکز آموزشی، اقتصادی و تربیتی زیر نموده:1- مدرسه ی صنعتی جبل عامل، برای آموزش تراشکاری و جوشکاری جوانان پسر.
2- فعال کردن جمعیت برّ و احسان مرحوم شرف الدین، جهت شناسایی مستمندان و تعلیم و تربیت آنان.
3- تأسیس خانه ی دختران جهت آموزش خیاطی، بافندگی و هنرهای دستی به دختران مستمند و بی سرپرست.
4- آموزشگاه پرستاری جهت آموزش پرستاری به دختران و ایجاد کار مناسب برای آنان.
5- مؤسسه آموزش قالی بافی جهت ایجاد اشتغال برای محرومان و مستمندان.
6- مرکز پزشکی «مدینه الطب» برای بهبودی امور درمانی و بهداشتی محرومان.
7- تأسیس حوزه ی علمیه جهت تبلیغ اسلام راستین.
8- سازمان زنان جهت تشکیل و سازماندهی زنان.
9- دارالایتام برای نگهداری فرزندان یتیم و بی سرپرست.
10- مؤسسه ی مبارزه با جهل و بی سوادی.
11- خانه ی معلولین و درماندگان.
12- باشگاه ورزشی جوانان جهت تقویت نیروی روحی، جسمی، نظامی و دفاعی آنان.
فعالیت های مستمر این مراکز، تأثیر چشمگیری در بهبودی اوضاع نابسامان اقتصادی آن روز مسلمانان در لبنان گذاشت و روز به روز بر رونق اقتصادی و امید و نشاط آنان افزود؛ به طوری که هنوز مورد توجه دولتمردان لبنان قرار دارد و برای توسعه اقتصادی کشور، از آنها استفاده می شود.
ج: سیاسی - تشکیلاتی
امام موسی صدر در سومین زمینه ی فعالیت های خود، اقدام به تأسیس مجلس مهمی تحت عنوان «مجلس اعلای شیعیان لبنان» کرد. این حرکت تاریخی به این خاطر نبود که او خود را متعلق به شیعیان می پنداشت بلکه از این جهت بود که وضع شیعیان نسبت به براداران اهل تسنن و مسیحیان بسیار تأسف بارتر بود.در آن زمان، همه ی پانزده طایفه ی موجود در لبنان اگر چه در اقلیت بودند اما هر کدام برای خود مرکزیت رسمی و دستگاه رهبری داشتند که از حقوق آنان دفاع می کرد؛ ولی شیعیان فاقد هر گونه تشکیل و سازماندهی بودند. امام موسی صدر روز دوشنبه 27 ربیع الثانی 1386 هـ. ق. طی یک مصاحبه بزرگ مطبوعاتی در بیروت، بر اساس آمار دقیق و به طور کارشناسانه، به گرفتاریهای شیعیان آن کشور اشاره کرد؛ آنگاه بر ضرورت تشکیل یک مجلس شیعی در لبنان تأکید نمود. به رغم مخالفت های شدید از سوی افراد و گروههای مختلف، سرانجام به پیشنهاد او نمایندگان شیعه در مجلس شورای لبنان یک طرح قانونی تقدیم مجلس کردند که روز سه شنبه 6 صفر 1387 به تصویب رسید. بر اساس این طرح، شیعیان برای اولین بار اجازه داشتند. مجلسی را به نام «المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی» برای دفاع از حقوق خویش تأسیس کنند. به دنبال انجام مراحل قانونی، مجلس اعلای شیعیان لبنان در تابستان 1389 ق با انتخاب یک هیأت شرعی نه نفره از علمای بزرگ شیعه و یک هیأت اجرایی دوازده نفره به طور رسمی آغاز به کار کرد و روز جمعه 6 ربیع الاول 1389 هـ. ق. در جلسه ای با رأی اکثریت اعضای هیأت شرعی و اجرایی، امام موسی صدر به عنوان رئیس مجلس اعلی انتخاب گردید. نخست، مدت این ریاست، شش سال تعیین شد ولی بعداً در روز پنجشنبه 29 صفر 1393 به اتفاق آرای هیأت رئیسه، مدت آن تغییر یافت و تا سن 65 سالگی امام موسی صدر، این مسؤولیت به وی واگذار شد. زیرا وی در این مدت چهار سال به خوبی کارآیی خود را نشان داد و ثابت کرد که مجلس اعلی به مدیریت وی، بیش از همه مراکز مهم دولتی اعم از ریاست جمهوری، نخست وزیری و مجلس، عملکرد دارد؛ و اگر چه در ظاهر به شیعیان منسوب است که در واقع به فکر همه محرومان و مستمندان لبنان می باشد.(9)
د: عقیدتی - نظامی
چهارمین فعالیت امام موسی صدر در لبنان، ایجاد دو مرکز عقیدتی - نظامی به نام " حرکت محرومین " و " سازمان نظامی اَمَل " بود. در فضایی که هر کدام از احزاب و تشکل های سیاسی از یک کشور بیگانه تغذیه فکری و مادی می شدند، حرکت محرومین برای اولین بار طلسم وابستگی را شکست و با شعار نه شرقی نه غربی در سال 1391 هـ. ق. فعالیت خود را آغاز کرد. این سازمان در تلاش بود تا کمبودهای فکری، فرهنگی، اعتقادی و اخلاقی جوانان را در حد توان تأمین نماید و آنان را با معارف عمیق اسلامی آشنا سازد. از این رو به طور هفتگی و ماهانه، کلاسهای متنوعی تشکیل می داد و از وجود عالمان روشن ضمیری همچون سیدمحمد حسین فضل الله، شیخ مهدی شمس الدین، امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران جهت روشنگری جوانان بهره می گرفت. کم کم فعالیت حرکت محرومین رو به گسترش نهاد و تمام روستاها و شهرهای جنوب لبنان را فرا گرفت. مردم در مقابل دفاتر این جنبش صف می کشیدند و در آن ثبت نام می کردند. در مدت اندکی، فعالیت آن از منطقه جنوب فراتر رفت و در شهرهای بزرگ و بخصوص پایتخت، شیفتگان بسیاری پیدا کرد.پس از چهار سال که در «حرکت محرومین» جوانان بسیاری تربیت اسلامی و انقلابی شدند و زمینه آموزش نظامی آنها کاملاً آماده شد، امام موسی صدر در یک حرکت نوین دیگر در تاریخ هفتم محرم 1395 هـ.ق. طی یک سخنرانی پرشور و حماسی به مناسبت قیام امام حسین (ع) از تأسیس «سازمان نظامی اَمَل » خبر داد.
در آن زمان، اغلب احزاب و گروههای سیاسی برای خود نیروهای مسلح داشتند ولی به دلیل نداشتن انگیزه و آرمان مذهبی، در برابر تهدیدات خارجی از کارایی لازم برخودار نبودند. بدین ترتیب امنیت مرزهای کشور لبنان به آسانی آسیب پذیر می شد. بلکه خود این نیروهای مسلح چون هر کدام به یک کشور خارجی وابسته بودند، بزرگترین عامل گسترش ناامنی و درگیریهای قومی، قبیله ای، دینی و مذهبی به شمار می آمدند.
سازمان نظامی اَمَل به خاطر ایجاد امنیت داخلی و خارجی کشور لبنان وارد عمل شد و در این مسؤولیت خطیر، موفقیت چشمگیری به دست آورد؛ به طوری که مورد خشم و کینه دشمنان واقع شد. این مرکز نظامی در مرحله نخست با هفتاد نفر از جوانان مدرسه صنعتی جبل عامل و «حرکت محرومین» در دهکده «یمونه» در حومه بعلبک آغاز به کار کرد و بعد از مدتی با همکاری و توافق سازمان فتح فلسطین به مرکز بزرگ آموزش دیگری به نام «عین النبیه » انتقال یافت.(10) فعالیت این سازمان به مدت هفت ماه سرّی بود؛ اما در روز 14/ 4/ 1354 هـ. ق هنگام آموزش مین ضد تانک ناگهان یکی از مین ها منفجر شد و تعداد 27 نفر از بهترین جوانان به شهادت رسیدند. این واقعه سبب آشکار شدن فعالیت سازمان اَمَل گردید. پس از این حادثه، پایگاه «عین النبیه» تعطیل شد و مرکز آموزش به محل دیگری به نام «جَنَتا» تغییر مکان داد و همچنان به آموزش و تربیت نیروی کارآمد نظامی ادامه داد.
از سوی دیگر، چون با توسعه قدرت نظامی شیعیان، گروهها و سازمانهای سیاسی، موجودیت خود را در خطر نابودی می دیدند، هر کدام با دولت لبنان دست همکاری دادند و از هر سو با روش های گوناگون در پی تضعیف این نهاد نظامی برآمدند.
پی نوشت ها :
1- جغرافیای کامل جهان، جیب الله شاملویی، ص 164.
2- لبنان، شهید چمران، ص 29.
3- لبنان، شهید چمران، ص 37.
4- همان، ص 36.
5- لبنان، ص 53.
6- ر. ک: به: زندگی آیت الله بروجردی، علی دوانی، ص 40 تا 71.
7- ر. ک: به: لبنان صص 33 تا 40.
8- یاران امام، ویژه امام موسی صدر، گزارش های ساواک، ج اول، ص 333.
9- برای توضیح بیشتر ر. ک: امام موسی صدر امید محرومان، عبدالرحیم اباذری.
10- لبنان شهید چمران، ص99.