نقش مدیریت در تحقق اهداف نبوت (1)

امتیاز اسلام نسبت به ادیان پیشین خصوصیت جاودانگی و جامعیت قوانین و احکام آن است. این نوآوری و جامعیت در مدیریت جامعه انسانی و اسلامی نیز ویژگی و
يکشنبه، 19 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش مدیریت در تحقق اهداف نبوت (1)
نقش مدیریت در تحقق اهداف نبوت (1)

نویسندگان:دکتر حسین خنیفر(1)، نفیسه زروندی(2)، جواد زروندی(3)



 

چکیده

امتیاز اسلام نسبت به ادیان پیشین خصوصیت جاودانگی و جامعیت قوانین و احکام آن است. این نوآوری و جامعیت در مدیریت جامعه انسانی و اسلامی نیز ویژگی و امتیاز خاصی به مکتب اسلام می دهد. بدین معنا که توجه به سرنوشت جامعه و شیوه مدیریت، قوانین و احکام مربوط به آن، ویژگی ها و شرایط لازم برای متصدیان امور از فصول پردامنه این شریعت والای الهی و جاودانگی است.
ضرورت وجود حکومت، مدیریت و رهبری در جامعه بشری، به طور عام، و در جامعه اسلامی، به طور خاص، از اصول مسلم فلسفه و کلام اسلامی است.
با توجه به اهمیت جایگاه مدیریت در تاریخ بشر و ادیان آسمانی و به خصوص، دین مبین اسلام، بی تردید یکی از زیباترین جلوه های مدیریت، که از دیرینگی و تحول آفرینی برخوردار است، مدیریت نبوی است که با اندیشه توانمند و افق دورنگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پایه گذاری شده است.

واژه های کلیدی:

مدیریت، دولت نبوی، مدیریت نفسانی، مدیریت عقلانی.

مقدمه

تدبیر و مدیریت جامعه بشری از مهم ترین حکمت های ارسال رسل و انزال کتب آسمانی است و نیز اگر سیاست را مدیریت و توجیه و تنظیم زندگی اجتماعی انسان ها در مسیر حیات معقول معنا کنیم، به حکم عقل یکی از عالی ترین کارها و تلاش ها محسوب می شود. از این رو در مکتب اسلام این عبادت با ارزش برای عموم شایستگان واجب کفایی و برای شایستگان منحصر به فرد، مثل انبیا و ائمه، در زمان خود واجب عینی است (ماندگار، 1379، 190).
در این میان پیامبراکرم، الگوی تمام عیار برای فرزندان آدم است و ملاحظه سیره آن بزرگوار مانع از سیر انحرافی امت می شود. ایشان برای امت اسلام به مثابه الگوی تمام عیاری است که مشی بر طبق رفتار و گفتار و کردار ایشان برای امت، حجت قاطع است (سید علوی، 1381، 32).
نکته قابل تأمل این که پیامبر اکرم در مقام نبوت، رسالت، مدیریت و وضعیت فردی، شخصیتی جامع بوده است. از این روی، هنگامی که سخن از الگو بودن پیامبر می رود، این الگو تنها در مسائل عبادی و رفتارهای فردی - اخلاقی ایشان منحصر نمی شود، بلکه تمامی شئون ایشان، از جمله مدیریت اجتماعی که در چهره جامعه اسلامی نمود وسیعی داشته است را در مقیاس گسترده پوشش می دهد (قراملکی، 1381، 96).

بیان مسئله

گرچه هدف اصلی و غایی رسالت انبیای عظام آزاد کردن انسان از بند خودمحوری و دنیاگرایی و دعوت به خدامحوری و در نهایت، سوق دادن انسان ها به سعادت اخروی و حیات طیبه است؛ اما به حکم عقل، تحقق چنین هدف والایی، با نبودن هدایت های راستین انبیا در حیات جمعی انسان ها و انحصار دعوت آنان بر شئون فردی آنان سامان نخواهد یافت. چرا که مقتضای برخی گرایش های طبیعی انسان که نمودهایی همچون خودخواهی
و منفعت طلبی دارد، فضایی نامساعد برای تربیت الهی انسان ها فراهم می آورد. از این رو، به حکم عقل لازم است تصحیح معیشت دنیوی انسان ها و تلاش برای اصلاح مناسبات اجتماعی بشر با فراهم نمودن تشکیلاتی منسجم و نظام یافته به عنوان هدفی بالتبع و قصدی ثانوی در سرلوحه برنامه انبیای الهی باشد (کریمی والا، بی تا، 55).
از سوی دیگر مدیریت، در حقیقت دستاوردی بشری، دینی، اجتماعی و فرهنگی است که وام دار تجارب بشر در گذر تاریخ و ادیان بوده است و ظهور حقیقی و واقعی آن در حوزه روابط انسانی و تعامل انسان ها است و کارکرد مصطلح و تعریف شده و عمده آن، همانا برخورداری افزون تر انسان ها از سعی و تلاش فرد و جمع در قالب وظایف شخص و در محورهای معین و مؤلفه های تعریف شده است. از این رو در تعالیم مکتب مترقی اسلام، که آیینی دارای ابعاد اجتماعی و کاربردی است، تبیین جایگاه مدیریت و طرح مباحث آن یک ضرورت تام به شمار می آید. این مهم زمانی ضرورت بیش از پیش می یابد که محوریت را به مدیریت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) بدهیم. زیرا یکی از ابعاد اساسی در سیره و مدیریت اجتماعی و سیاسی پیامبر عظیم الشان (صلی الله علیه و آله و سلم)، تأسیس حکومت سیاسی و نوعی مدیریت نوبنیاد برای اداره امور مختلف زندگی مردم در جهت رسیدن انسان به کمال الهی است. این امر بعد از هجرت به مدینه و فراهم شدن شرایط و فرصت این مهم انجام شد. هرچند قبل از هجرت و همان دوران سراسر همراه با محدودیت در مکه نیز به صورت غیر رسمی انتظام سیاسی و هماهنگی لازم در اجرای امور تازه مسلمانان وجود داشت. تعیین و خط مشی گذاری (4) مأموریت ها و تفکیک سمت ها و وظایف هر کدام به طور رسمی بعد از استقرار مسلمانان در مدینه آغاز گردید. از دیگر سوی، حکومت ها و دولت ها در دنیا هر کدام شاخصه ها و ویژگی هایی دارند که بیشتر به آن شناخته می شوند، و نه تنها در زمان حکومتشان، بلکه در گذر تاریخ نیز آنها را با همان خصوصیات یادآوری می کنند. همه حکومت ها همگی
دارای جنبه های مثبت و منفی هستند، اما در حکومت انبیا و پیامبران، عموم ارزش های واقعی در راستای تربیت جامع انسانی به وجود آمده و کامل ترین این نوع حاکمیت را در همان دوران محدود حاکمیت آخرین فرستاده خداوند حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، می توان پیدا کرد (میرحسینی، 1385، 66 - 67).
در این مقاله به دنبال بررسی نقش مدیریت در تحقق اهداف نبوت می باشیم.

ضرورت ایجاد مدیریت

نیاز هر جامعه به دستگاه مدیریتی، از مسائل بدیهی و مسلم نزد متفکران و از نیازهای طبیعی انسان است. گزارش های تاریخی و تحقیقات جامعه شناختی و مردم شناختی و شواهد دیگر مؤید این مطلب است که تمامی اقوام و ملل در همه دوران های تاریخ با هر فکر و عقیده، هیچ گاه از نهاد رهبری و مدیریت خالی نبوده است، هرچند شکل و شیوه های مدیریت و رهبری متفاوت بوده است. تبیین جایگاه فلسفی آن این است که در زندگی اجتماعی، وجود قانون که حدود وظایف و حقوق اجتماعی افراد را تعیین کند، ضروری است. از سوی دیگر قانون بدون پشتوانه اجرایی بی تأثیر است. از این رو لازم است فرد یا گروهی بر اجرای قانون نظارت نمایند و این همان مدیریت جامعه است که در طول تاریخ با شکل های ساده و پیچیده وجود داشته است (سید علوی، 1381، 36).
در سخنان امام علی بر ضرورت مدیریت تأکید شده است تا آنجا که اگر زمامدار صالح و نیکوکار یافت نشود و امر جامعه دایر بر این باشد که یا زمامداری ناصالح عهده دار تدبیر نظام حکومتی جامعه گردد، یا نظام سیاسی بر جامعه حکمفرما نباشد، و جامعه به دست هرج و مرج سپرده شود، فرض نخست رجحان دارد چنان که فرمود:
"لابد للناس من امیر بر او فاجر" (خطبه 40 نهج البلاغه)
مردم را از رهبر و پیشوا گریزی نیست، حال آن رهبر یا نیکوکار و خیرخواه است و یا ستمکار و نابکار.
ضرورت وجود حکومت، مدیریت و رهبری در جامعه بشری، به طور عام، و در جامعه اسلامی، به طور خاص، یکی از اصول مسلم در فلسفه و کلام اسلامی است. آنان بر این اساس بر وجوب نبوت و امامت استدلال کرده اند. ابن سینا درباره وجوب نبوت گفته است: از آنجا که انسان به تنهایی نمی تواند زندگی کند، بلکه به مشارکت و تعاون در امور زندگی نیاز دارد لازم است برای حفظ نظام اجتماعی قانونی وجود داشته باشد که توسط قانون گذاری که بر دیگران برتری دارد و آنان اطاعت از او را بر خود لازم می دانند، تدوین شده باشد. چنین قانون گذاری کسی است که از جانب خداوند برگزیده شده است. وی درباره وجوب رهبر و زمامدار در جامعه بشری گفته است: هر عاقلی که با مردم معاشرت داشته و با خلق و خوی مردم آشنایی دارد، می داند هرگاه در جامعه رهبری مدبر و با کفایت وجود داشته باشد، ظلم و فساد از جامعه رخت برمی بندد و یا به حداقل ممکن تقلیل می یابد و شرایط زندگی عادلانه برای مردم فراهم می گردد و هرگاه چنین رهبر و زمامداری وجود نداشته باشد، ظلم و تباهی جامعه را فرا می گیرد، یا شرایط زمینه تحقق آن فراهم تر می باشد (ربانی گلپایگانی، 1379، 48 - 49).

ضرورت سامان دهی نظام های اجتماعی و مدیریت آن توسط انبیا

همه اشکال حیات آدمی با هدف اولی و قصد با لذات دعوت انبیای عظام که سوق دادن انسان ها به معنویت و خدامحوری و در نهایت وصول به سعادت اخروی است، سازگاری ندارد. بدین روی، و نیز به دلیل آنکه فقدان هدایت های راستین در عرصه حیات جمعی، منجر می شود که طبیعت آمیخته به خودخواهی، حب ذات، استخدام گری، منفعت طلبی و ستیزه جویی بشر فضایی آکنده از ظلم و استبداد و زورمداری را بر جامعه بشری حاکم کند
و وضعیتی به وجود آورد که به طور حتم با اهداف اصیل انبیا سازگار نباشد، از این رو به، حکم عقل، لازم است تصحیح معیشت دنیوی انسان ها و تلاش برای اصلاح مناسبات اجتماعی بشر، با فراهم نمودن تشکیلاتی منسجم و نظام یافته، به عنوان هدفی بالتبع و قصدی ثانوی در سر لوحه برنامه انبیای الهی قرار گیرد که البته ممکن است توجه متفکران برجسته اسلام به هر دو امور دنیوی و اخروی در معرفی نبی بر اساس همین الزام عقل و نشأت گرفته از این واقعیت باشد که رسالت حقیقی انبیا در رهبری انسان ها به سر منزل سعادت، بدون توجه به این نیاز اساسی بشر ناموفق و ناتمام خواهد ماند.
چنین نظر گاهی، به ویژه در خصوص پیامبر اکرم مورد تأیید آیات الهی است و قرآن کریم آن حضرت را به عنوان کسی که برای دخالت در زندگی مردم اولی و دارای ولایت است معرفی کرده و ایشان را واجد فرمان حکومت به عنوان نبی الهی دانسته است، می فرماید: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم (احزاب/6)
به تصریح مفسران، این اولویت اختصاص به مسائل دنیوی و اخروی مردم ندارد، بلکه همه امور آنان اعم از دنیوی و دینی را شامل می شود.
اطلاق آیه شریفه که اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نکرده و در نتیجه همه حوزه های ولایت پذیر را که در رأس آنها حوزه رهبری و مدیریت سیاسی و اجتماعی است شامل می شود و آن حضرت از سوی خداوند ولایتی فراگیر بر مردم پیدا می کند. امام باقر (علیه السلام) در ذیل این آیه فرموده اند:
این آیه درباره رهبری و زعامت پیامبر نازل شده است (کریمی والا، بی تا، 47 - 49).

پی نوشت ها :

1. دانشیار دانشگاه تهران
2. کارشناسی ارشد مدیریت دانشگاه تهران و مدرس دانشگاه (نویسنده مسئول)
nzarvandi@yahoo.com
3. کارشناسی ارشد الهیات و مدرس دانشگاه (نویسنده مسئول)
jzarvandi@yahoo.co.uk
4. Policy Making

منبع: نشریه النهج، شماره 31.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.