نویسنده: علی احمدی
پدر و مادر
حاج قطب ابراهیم، سرسلسله ی خاندان قطب بود و پس از فوت پدر، ریاست خاندان قطب را بر عهده گرفت. از خصوصیات بارز وی این بود که بسیار انفاق می کرد. علایق دینی و منزلت اجتماعی خاندان، او را بدین کار وامی داشت. بخشش وی به قدری بود که دارایی هایش تمام شد و زمینهای زراعی را یکی پس از دیگری فروخت و مجبور شد منزل بزرگ و زیبایش را هم بفروشد. از خصوصیات دیگر پدر که سید قطب از آن یاد می کند، تواضع اوست. سید قطب در این باره می نویسد: «کارگرانی که برای پدرم کار می کردند، طبق رسم همیشگی، او را سیدی خطاب می کردند. او بسیار ناراحت می شد و می گفت: کوچکترها بگویند عمی الحاج و بزرگترها بگویند حاجی.»از عادات هر ساله ی او این بود که در روزهای عید فطر، قربان، عاشورا، نیمه شعبان، سالروز معراج پیامبر اکرم (ص) و ماه مبارک رمضان، همه ی اهالی روستا را برای تلاوت قرآن در منزل خود جمع می کرد و پس از مراسم دوره خوانی قرآن، بهترین طعامها را به مهمانان می داد.
حاج ابراهیم از نظر سیاسی، عضو حزب اللّواء مصر و منزلش مرکز امور سیاسی روستا بود. در جریان انقلاب 1919 م/ 1298 هـ.ش. اجتماعات علنی و سری تشکیل داد و راه انقلاب را به مردم آموخت.
مادر سید قطب، زنی پاکدامن و از خاندانی بلند مرتبه بود و قبل از ازدواج با حاج ابراهیم، در قاهره زندگی می کرد. دو تن از برادرانش در دانشگاه الأزهر مصر تدریس می کردند و از موقعیت ممتازی برخوردار بودند. از خصوصیات بارز وی این بود که استماع صوت قرآن را بسیار دوست داشت و پسرش سید قطب را به این نیت به مدرسه فرستاد تا قرآن بیاموزد و برای مادر تلاوت کند. مادر سید قطب در 1940 م/ 1319هـ.ش. در روستای موشه درگذشت.(1)
حاجی قطب ابراهیم دوبار ازدواج کرد. حاصل ازدواج اول یک دختر بود و حاصل ازدواج دوم، سه دختر و دو پسر که همگی وقتی به سن رشد رسیدند، با دولت وقت درگیر شدند و طعم تلخ زندان را چشیدند. فرزندان حاجی ابراهیم از ازدواج دوم عبارتند از:
1. نفیسه که در روستای موشه به دنیا آمد و هنگامی که به سن رشد رسید، با جوانی به نام بکربن شافع ازدواج کرد و پس از مدتی صاحب دو پسر به نامهای «رفعت» و «عزمی» شد.
هنگامی که سید قطب به جرم اسلام خواهی به زندان افتاد، نفیسه و رفعت و عزمی نیز دستگیر و روانه ی زندان شدند. پس از مدتی نفیسه آزاد شد؛ ولی رفعت و عزمی در زندان ماندند. دولت از رفعت خواست علیه دائی اش سید قطب شهادت بدهد تا آزاد شود؛ ولی او قبول نکرد و زیر شکنجه های مأموران زندان به شهادت رسید و عزمی پس از مدتی آزاد شد.(2)
2. أمینه، که از سید قطب کوچکتر بود و در روستای موشه به دنیا آمد. وی در ادبیات عرب مهارت خاصی داشت و اشعار بسیار زیبایی می سرود. أمینه در نوشتن کتاب «الأطیاف الأربعة» با برادرش سید، همکاری و قسمتی از کتاب را تألیف کرد. سید قطب درباره ی او می نویسد:«آن دختر آرام در خاطرات گذشته غرق و شاعری بود که ثروت فکری و اندیشه هایش بیش از سرمایه ادبی او بود. او غرق در آرمان های آینده ی دور و دست نیافتنی و گذشته ی پایان یافته ی خویش بود.»
أمینه در زمینه ی داستان نویسی نیز مهارت خاصی داشت. وی کتابی به نام «فی تبار المیاه»-در میانه ی امواج- نوشت که شامل دوازده قصه بود. او آن را به دو برادرش سید و محمد قطب هدیه کرد.
أمینه نیز به خاطر برادرش سید قطب به زندان افتاد و مورد شکنجه مأموران زندان قرار گرفت. او پس از مدتی از زندان آزاد شد و قوی تر از گذشته، در راه اهداف والای خود تلاش کرد و کتابی به نام «فی الطریق» نگاشت. توجه أمینه به مسائل اسلامی در این کتاب کاملاً واضح است. وی در مقدمه ی آن می نویسد: این کتاب که دومین مجموعه ی قصه های «فی الطریق» است، حاصل اولین تلاشهای من برای نگارش داستانهایی پاک و با هویت انسانی محسوب می شود؛ داستانهایی که عواطف اسلامی و هویت ایمانی خمیر مایه ی آن است.
أمینه در 1954 م/ 1333هـ.ش. با یکی از اعضای أخوان المسلمین به نام کمال السنانیری، ازدواج کرد. پس از مدتی، کمال به اتهام همکاری با اخوان المسلمین، دستگیر و زندانی شد. کمال برای اینکه أمینه بتواند سیر زندگی خودش را به راحتی انتخاب کند و نگران حال وی و آینده ی خود نباشد، أمینه را طلاق داد. ولی او درخواست شوهرش را با سرودن قصیده ای رد کرد و وفاداری خود به کمال را به اثبات رساند. کمال السنانیری در سال 1981 م/ 1360 هـ.ش. در زندان توسط دژخیمان رژیم حاکم به شهادت رسید. أمینه که از شهادت همسرش بسیار اندوهگین بود، بیش از بیست قصیده در رثای وی سرود و آنها را در کتابی به نام «رسائل الی شهید»- نامه هایی به شهید- جمع آوری کرد و به چاپ رساند. (3)
3. حمیده که فرزند آخر خانواده بود. او نیز شخصیتی ادبی داشت و در نوشتن کتاب الاطیاف الأربعة با برادرش، سید قطب همکاری کرد. وی مقالات زیادی در حوزه ی دین شناسی و اسلام نوشت و در مجله ی «المسلمون» و «اخوان المسلمون» به چاپ رساند. وی نیز به علت تفکر انقلابی دستگیر و به ده سال زندان با اعمال شاقه محکوم شد ولی پس از سپری شدن شش سال از محکومیتش مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد گردید. او با دکتر حمدی مسعود ازدواج کرد و به فرانسه مهاجرت نمود و در آن جا ساکن شد. او در فرانسه هم دست از آرمان خود برنداشت و به همراه زینب الغزالی جمعیتی به نام «أخوات المسلمات» تشکیل داد.(4)
4. محمد قطب که در روستای موشه به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی را در همان روستا به پایان رساند و برای ادامه ی تحصیل به قاهره مهاجرت کرد. وی ابتدا زبان انگلیسی را فرا گرفت؛ سپس در دانشگاه الأزهر در رشته ی علوم تربیتی مشغول تحصیل شد و پس از چهار سال، موفق به أخذ مدرک لیانس گردید و بلافاصله به استخدام وزارت تعلیم و تربیت مصر درآمد. محمد در سال 1954 م/ 1333 هـ.ش. همراه چند تن از همکارانش به اتهام همکاری با اخوان المسلمین دستگیر و روانه ی زندان شد؛ لکن حکمی علیه او صادر نشد و پس از مدتی آزاد گردید و سرپرستی انتشارات دارالنشر را بر عهده گرفت. او در تاریخ 1965/8/2 مجدداً به جرم چاپ کتابهای برادرش، سید قطب، دستگیر و زندانی شد. در زندان به قدری او را شکنجه کردند که مردم گمان کردند وی نیز همانند بسیاری از اعضای اخوان المسلمین شهید شده است و به او لقب شهید زنده دادند؛ ولی محمد پس از هفت سال تحمل شکنجه های وحشیانه ی مأموران أمنیتی، از زندان آزاد شد و به عربستان سعودی مهاجرت کرد و در «جامعة الملک عبدالعزیز» مشغول تدریس شد. محمد قطب در سن پنجاه سالگی ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد که بزرگترین آن ها اسامه نام دارد. قابل ذکر است که محمد قطب هم اکنون در عربستان سعودی ساکن است و به کار تدریس و تألیف و تحقیق اشتغال دارد.(5)
اندیشه و تألیفات محمد قطب
مهمترین شخصی که در عقاید و افکار محمد قطب نقش داشته، برادرش سید قطب بوده که به منزله ی استاد محمد به شمار می رود. لذا محمد قطب نیز مثل برادرش افکار ضد استعماری داشت و از اینکه مسلمانان جهان متحد و یکپارچه در مقابل توطئه های دشمن ایستادگی نمی کنند، ابراز تأسف و نگرانی می کرد. وی درباره ی اندیشه ی استعماری تز جدایی دین از سیاست، می نویسد:استکبار، ممالک اسلامی را خرد کرد و بین آن ها تفرقه انداخت و در هر مملکت خرد (و کوچک)، دست دین را از اجتماع و زندگی کوتاه کرد. و با هر نهضتی که در این ممالک برای احیای دین متحرک و سازنده به وجود آمد، مبارزه شد. برنامه های آموزشی به گونه ای ترسیم شد که هر جوان نوخاسته ای از منابع دینش به دور باشد. در پرورش و تربیت نسلی از فرهنگیان -در تمام کشورهای اسلامی- پافشاری شد که از دین بیزار باشند و از آن خارج شوند؛ و استعمار در همه ی این برنامه ها پیروز شد. ولی در خود آمریکا در میان سیاهپوستان، نهضتی اسلامی بر پا می شود که پیروان آن از 250 هزار (6) نفر بالغ می شوند. (7)
محمد قطب تألیفات زیادی در حوزه ی دین شناسی دارد که عبارتند از: الإنسان بین المادیة و الاسلام، شبهات حول الاسلام، فی النفس و المجتمع، قبسات من الرسول، معرکة التقالید، منبع التربیة الاسلامیه، منبع الفن الاسلامی، التطور و الثبات فی الحیاة البشریه، دراسات فی النفس الإنسانیة، جاهلیة القرن العشرین، هل نحن مسلمون، دراسات قرآنیة، واقعنا المعاصر، مفاهیم ینبغی أن تصح، مذاهب فکریة معاصرة، المستشرقون و الاسلام، دروس من محنة البوسنه و الهرسک، کیف نکتب التاریخ الاسلامی، سخریات صغیرة، لا اله الا الله عقیده و شریعة، حول التفسیر الاسلامی للتاریخ، الجهاد الأفغانی و دلالاته، دروس تربویة من القرآن الکریم، رؤیة اسلامیة لأحوال العالم المعاصر، حول تطبیق الشریعة، العلمانیون و الاسلام (8) تعدادی از کتابهای این اندیشمند جهان عرب به فارسی ترجمه شده است که عبارت اند از:
ارمغان فرید، بشریت بر سر دو راهی، جاهلیت قرن بیستم، روش تربیتی اسلام، فرد و اجتماع، معیار اخلاق و روش تربیت از زبان محمد، بنیاد علوم و مسائل تربیتی، آیا ما مسلمان هستیم؟، جامعه شناسی تاریخی زن، این سه نفر یهیودی، آشنایی با معارف قرآن ، اسلام شناسی، اسلام و تحولات زندگی، اسلام و نابسامانیهای روشنفکران، اسلام و نظام طبقاتی، بررسی عقاید فروید و فرویدیسم، سیمای جهل در غرب.
پی نوشت ها :
1- ترجمه و اقتباس از کتاب الطفل فی القریة از آثار استاد سید قطب.
2- الشهید سید قطب من المیلاد الی الاستشهاد، ص 42.
3- الشهید سید قطب من المیلاد الی الاستشهاد.
4- همان، ص 44.
5- همان، ص 46.
6- این آمار هم اکنون به بیش از یک میلیون نفر رسیده است.
7- آیا ما مسلمان هستیم، ص 22.
8- دروس من محنة البوسنه و الهرسک، صفحه ی آخر.