استادان الهام بخش
نویسنده: علی احمدی
افراد متعددی در شکل گیری عقیده ی سید قطب تأثیر داشتند. در اینجا دو تن از آنان را معرفی می کنیم:
1. ابو الأعلی مودودی
ابوالأعلی مودودی، یکی از متفکران بزرگ پاکستانی، معتقد به ضرورت تشکیل جامعه اسلامی و مبارزه با استعمار بود. وی در سال 1320 هـ.ش.در هندوستان، حزبی به نام «جماعت اسلامی» تأسیس کرد که شباهت زیادی به تشکیلات اخوان المسلمین مصر داشت.(1) وی نیز چندین کتاب درباره ی اسلام نگاشته است که برخی از آنها عبارتند از: الاسلام الیوم، منهاج الانقلاب الاسلامی، الحکومة الاسلامیة، الاسلام و المدینة، تدوین الدستور الاسلامی، و المصطلحات الاربعة فی القرآن.
سید قطب در زندان با افکار و آثار ابوالأعلی آشنا شد(2) و مجذوب آن گردید؛ به طوری که پس از دستگیری در جواب بازپرس که پرسید آیا افکارت را از أبوالأعلی مودودی گرفته ای؟ گفت: فکر و نظر من همان فکر و نظر أبوالأعلی مودودی است.
ابوالأعلی درباره ی قانون می گوید: «قانون باید فقط قانون خدا باشد و تشریع حق خداست. اگر قانون و تشریع بشری باشد، جامعه یعنی اجتماعی که در جاهلیت زندگی می کند.»(3) وی نیز قائل به هماهنگی دین و سیاست است و در این باره می گوید: «شما نمی توانید امور دین را از امور دنیا جدا کنید؛ زیرا دنیا و آخرت از نظر اسلام دو مرحله از مراحل حیات هستند و جدا نمی شوند. مرحله ی اول، تلاش و مرحله ی دوم نتیجه گیری است. هدف اسلام تنظیم عقل و استخراج قوانینی است که بتوان از مرحله اول استفاده کرد تا در مرحله ی دوم، نتیجه گیری مطلوب حاصل شود.»(4)
از نظر ابوالأعلی مودودی، اسلام دینی کامل است و اگر کسی به بخشی از اسلام عمل کند و بخش دیگر را رها نماید، مرتکب ارتداد جزئی می شود. وی اسلام بدون حاکمیت را اسلام نمی داند و می گوید «هیهات که مسلمانان، مسلمان باشند؛ مگر اینکه قانون و شرع خدا را در همه ی امور زندگی دخالت بدهند.»(5)
2. عباس محمود عقاد
سید قطب پس از ورود به قاهره، توسط دایی اش احمد حسین عثمان، با عباس محمود عقاد آشنا شد و تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. سید قطب و عباس محمود عقاد مشترکاتی داشتند: 1.هر دو ادیب، شاعر و نقاد بودند؛ 2.هر دو نویسنده و مدتی طولانی جزء حزب وفد بودند و پس از مدتی این حزب را رها کردند؛ 3.هر دو تا پایان عمر ازدواج نکردند؛ 4.هر دو تفکر اسلامی داشتند اما عباس محمود عقاد با رویکرد نظری و ذهنی به اسلام می نگریست و سید قطب با رویکرد، جهادی و انقلابی.
سید قطب مدتی در مدرسه عقادیه که زیر نظر عباس عقاد اداره می شد، درس خواند و در این مدت با افکار و دیدگاه عقاد آشنا شد و پس از مدتی بعضی از آثار ادبی او را نقد کرد. زمانی که سید قطب در سال 1330 هـ.ش. به طور رسمی به اخوان المسلمین پیوست، عقاد که با اخوان المسلمین شدیداً مخالف بود، به شدت از سید قطب انتقاد کرد. وی در سال 1331 هـ.ش. مقاله ای تحت عنوان «ارادة الغفلة» نوشت و در آن به سید بی حرمتی کرد. در این مقاله آمده است «سید قطب با پیوستن به اخوان، عقل و فکرش را مهمل گذاشته است.» پس از انتشار این مقاله، راه سید قطب و عقاد از هم جدا شد.(6)
1. ابو الأعلی مودودی
ابوالأعلی مودودی، یکی از متفکران بزرگ پاکستانی، معتقد به ضرورت تشکیل جامعه اسلامی و مبارزه با استعمار بود. وی در سال 1320 هـ.ش.در هندوستان، حزبی به نام «جماعت اسلامی» تأسیس کرد که شباهت زیادی به تشکیلات اخوان المسلمین مصر داشت.(1) وی نیز چندین کتاب درباره ی اسلام نگاشته است که برخی از آنها عبارتند از: الاسلام الیوم، منهاج الانقلاب الاسلامی، الحکومة الاسلامیة، الاسلام و المدینة، تدوین الدستور الاسلامی، و المصطلحات الاربعة فی القرآن.
سید قطب در زندان با افکار و آثار ابوالأعلی آشنا شد(2) و مجذوب آن گردید؛ به طوری که پس از دستگیری در جواب بازپرس که پرسید آیا افکارت را از أبوالأعلی مودودی گرفته ای؟ گفت: فکر و نظر من همان فکر و نظر أبوالأعلی مودودی است.
ابوالأعلی درباره ی قانون می گوید: «قانون باید فقط قانون خدا باشد و تشریع حق خداست. اگر قانون و تشریع بشری باشد، جامعه یعنی اجتماعی که در جاهلیت زندگی می کند.»(3) وی نیز قائل به هماهنگی دین و سیاست است و در این باره می گوید: «شما نمی توانید امور دین را از امور دنیا جدا کنید؛ زیرا دنیا و آخرت از نظر اسلام دو مرحله از مراحل حیات هستند و جدا نمی شوند. مرحله ی اول، تلاش و مرحله ی دوم نتیجه گیری است. هدف اسلام تنظیم عقل و استخراج قوانینی است که بتوان از مرحله اول استفاده کرد تا در مرحله ی دوم، نتیجه گیری مطلوب حاصل شود.»(4)
از نظر ابوالأعلی مودودی، اسلام دینی کامل است و اگر کسی به بخشی از اسلام عمل کند و بخش دیگر را رها نماید، مرتکب ارتداد جزئی می شود. وی اسلام بدون حاکمیت را اسلام نمی داند و می گوید «هیهات که مسلمانان، مسلمان باشند؛ مگر اینکه قانون و شرع خدا را در همه ی امور زندگی دخالت بدهند.»(5)
2. عباس محمود عقاد
سید قطب پس از ورود به قاهره، توسط دایی اش احمد حسین عثمان، با عباس محمود عقاد آشنا شد و تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. سید قطب و عباس محمود عقاد مشترکاتی داشتند: 1.هر دو ادیب، شاعر و نقاد بودند؛ 2.هر دو نویسنده و مدتی طولانی جزء حزب وفد بودند و پس از مدتی این حزب را رها کردند؛ 3.هر دو تا پایان عمر ازدواج نکردند؛ 4.هر دو تفکر اسلامی داشتند اما عباس محمود عقاد با رویکرد نظری و ذهنی به اسلام می نگریست و سید قطب با رویکرد، جهادی و انقلابی.
سید قطب مدتی در مدرسه عقادیه که زیر نظر عباس عقاد اداره می شد، درس خواند و در این مدت با افکار و دیدگاه عقاد آشنا شد و پس از مدتی بعضی از آثار ادبی او را نقد کرد. زمانی که سید قطب در سال 1330 هـ.ش. به طور رسمی به اخوان المسلمین پیوست، عقاد که با اخوان المسلمین شدیداً مخالف بود، به شدت از سید قطب انتقاد کرد. وی در سال 1331 هـ.ش. مقاله ای تحت عنوان «ارادة الغفلة» نوشت و در آن به سید بی حرمتی کرد. در این مقاله آمده است «سید قطب با پیوستن به اخوان، عقل و فکرش را مهمل گذاشته است.» پس از انتشار این مقاله، راه سید قطب و عقاد از هم جدا شد.(6)
پی نوشت ها :
1- پیامبر و فرعون، ص 48.
2-«سیری در اندیشه های سید قطب»، جمهوری اسلامی، (1359/9/1) ص 9.
3- فلسفة المشروع الحضاری، ج1، ص 514.
4- همان.
5- همان، ص 515.
6- الشهید سید قطب من المیلاد الی الستشهاد، ص 146.