تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری(6)

آقای منتظری با طعنه به همه ی مراجع، شخصیت های روحانی و پیشوایان اسلامی کهبرای آسایش همسر و فرزندان خود، دو اتاقی از منزل خود را به آنان اختصاص داده و
شنبه، 1 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری(6)
تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری(6)





 
13. آقای منتظری با طعنه به همه ی مراجع، شخصیت های روحانی و پیشوایان اسلامی کهبرای آسایش همسر و فرزندان خود، دو اتاقی از منزل خود را به آنان اختصاص داده و یکی دو اتاق دیگر را به عنوان بیرونی در اختیار مراجعه کنندگان قرار می دهند، چنین می گوید:
... ایشان برعکس سایر روحانیون زندگی تشریفاتی و بیرونی و اندرونی نداشت و تا آخر هم در یکی از خانه های قدیمی نجف آباد زندگی می کرد...(1)
اولاً چنانکه اشاره شد تفکیک منزل به دو بخش اندرونی و برونی جنبه ی تجملات و تشریفات نداشته و ندارد. آن عالم اسلامی که در هر روز با ده ها و صدها نفر از مردم سر و کار دارد، چگونه می تواند آنان را در محیط زندگی خانوادگی خویش به حضور بپذیرد و با آنان دیدار و گفتگو کند؟ طبیعی است که در آن صورت، آسایش خانواده از میان خواهد رفت و ناهنجاری هایی در محیط زندگی خانوادگی پدید خواهد آمد. اعضای خانواده یا ناگزیرند حتی در اتاق خواب و رختخواب نیز با چادر و حجاب باشند و فرصت و فراغت و آزادی حتی برای وضو گرفتن نداشته باشند و یا باید همانند روشنفکر مآب های خودباخته ی امروزی زندگی «اُپن» را برگزینند و با آشپزخانه ی اُپن، اتاق خواب اُپن و... خو بگیرند!
روحانیان برای تأمین حداقل آسایش و آزادی خانواده ی خود ناگزیرند بخشی از منزل را به عنوان اندرونی به خانواده اختصاص دهند تا رفت و آمدها از آنها سلب آسایش نکند و زندگی را به تلخی، سختی و نابسامانی نکشاند و بخشی را نیز - حتی در حد یک اتاق - در اختیار مراجعه کنندگان قرار دهند. ثانیاً آقای منتظری در شرایطی همه ی روحانیانی را که دارای بیرونی و اندرونی هستند به تجمل گرایی و زندگی تشریفاتی متهم می کند که منزل خود او تا آنجا که این نگارنده به یاد دارد (دست کم از سال 1340)، دارای اندرونی و بیرونی بود در صورتی که در آن روز شاید در طول یک هفته و شاید حتی در یک ماه، یک نفر مراجعه کننده نداشت. لیکن از دید او همه ی اعمال، رفتار، گفتار و کردار او بر پایه ی شرع و عقل و حکمت و بصیرت است، اما اگر همان کار را دیگری صورت دهد جای خرده گیری، اشکال تراشی و نیش و طعنه می باشد.
14. چنانکه یادآوری کردم در کتاب خاطرات منسوب به آقای منتظری از آیت الله العظمی بروجردی تا امام خمینی و حتی برخی از پیشینیان روحانی مانند علامه حلی نیز از نیش و گزند او در امان نمانده اند. درباره ی علامه از زبان او آورده اند:
... همان وقت که شرح تجرید را درس می گفتم به نظرم می آمد که اشکالات زیادی بر آن وارد است. به نظرم می رسید مرحوم علامه خیلی سطحی با مسائل برخورد کرده است. از بعضی ها پرسیدم، گفتند: مرحوم علامه (ره) این شرح را در دوران نوجوانی نوشته است...(2)
15. آقای منتظری در راستای به زیر سؤال بردن مراجع و علمای اسلام به یکی از روحانیون نجف که به قم آمده بود چنین نسبت می دهد:
من در یک مجلس دیدم آیت الله گلپایگانی آمد، آیت الله شریعتمداری آمد، آیت الله نجفی آمد، آیت الله خمینی آمد همه ی این مراجع در یک جا جمع شدند، من بهتم زد، در نجف که بودم اصلاً محال بود که مثلاً آیت الله حکیم با آیت الله سید محمود شاهرودی یا آیت الله خویی در یک مجلس جمع شوند، حتی در یک مجلس فاتحه وقتی آن یکی می آمد آن دیگری می رفت...(3)
اولاً بسیاری از روحانیان و طلاب حوزه ی نجف از جمله این نگارنده ناظر و شاهد حضور مراجع در مراسم و مناسبت های مختلف در کنار یکدیگر بودند و این گونه نبود که «در یک مجلس فاتحه وقتی آن یکی می آمد، آن دیگری» از مجلس بیرون رود. نگارنده بارها در مجالس بزرگداشت شخصیت های روحانی، آقایان مراجع و علما را در کنار یکدیگر می دید و گفتگوهای آنان با یکدیگر را شاهد بود. علاوه بر این، عکس هایی از آقایان شاهرودی، حکیم و خویی که در یکی از مجالس گرامیداشت در کنار هم نشسته اند در بسیاری از فروشگاه های نجف در آن روز بر دیوار نصب شده بود.
ثانیاً مراجع نجف مقید بودند در مجلس بزرگداشتی که یکی از آنان بر پا می کرد جملگی حضور یابند. مثلاً مجلسی که آقای شاهرودی به مناسبتی تشکیل می داد آقای حکیم و آقای خویی در آن حضور می یافتند و برعکس در مجلسی که از طرف آقای حکیم برگزار می شد، دیگر آقایان شرکت می کردند.
ثالثاً چه مراجع نجف و چه مراجع قم به علت سنگینی کار و سرگرمی های علمی و حوزوی و کثرت مراجعه کنندگان کمتر فرصت دید و بازدیدهای متداول با یکدیگر را داشتند و تا روزی که ضرورتی اقتضا نمی کرد، نمی توانستند با یکدیگر مراوده ی مستمر و منظمی داشته باشند. علمای قم پیش از آغاز نهضت گاهی سال ها می گذشت که فرصت دیدار با یکدیگر را به دست نمی آورند. در پی تصویب نامه ی غیرقانونی انجمن های ایالتی و ولایتی، رفت و آمد به منازل یکدیگر و نشست هفتگی و گاهی نشست های متعدد در طول هفته را آغاز و دنبال کردند. در نجف نیز وضع به همین منوال بود، آنگاه که ضرورت اقتضا می کرد، آقایان مراجع بی درنگ با یکدیگر نشست تشکیل می دادند و تبادل نظر می کردند، چنانکه در درگیری آقای حکیم با کمونیست ها که به فتوای تاریخی ایشان مبنی بر اینکه «الشیوعیه کفر و الحاد» منجر شد، مراجع همگی در کنار ایشان ایستادند و با ایشان هم صدا شدند.
در شب 16 خرداد 42، آنگاه که خبر دستگیری امام و کشتار 15 خرداد 42 به نجف رسید، آقای خویی به همراه تنی چند از علمای نجف و کربلا به بیت آقای حکیم رفتند و آن پیرمرد را که در حال استراحت بود، به نشسیت فراخواندند و درباره ی خطری که امام را تهدید می کرد با ایشان گفتگو و تبادل نظر کردند.
در پی توطئه ی حزب بعث عراق علیه آقای حکیم در سال 1349، آقای خویی و دیگر علمای نجف بارها به بیت ایشان رفتند و حتی در مذاکرات آقای حکیم با مقامات رژیم بعث عراق حضور داشتند و آن مرجع بزرگ را همراهی می کردند.
به دنبال ضربه ی سنگینی که رژیم بعث عراق به آقای حکیم وارد کرد و ایشان را به انزوا کشانید، همه ی مراجع نجف یکی پس از دیگری به بیت ایشان رفت و آمد داشتند و با ایشان همراهی و اظهار همدردی می کردند.
چنانکه گفته شد در کتاب خاطرات منسوب به آقای منتظری برای به زیر سؤال بردن مراجع اسلام، علمای اعلام و روحانیت جهان تشیع و خرده گیری از آنان و فراهم کردن زمینه برای ضربه زدن به پایگاه مردمی آنان که از سیاست های دیرینه ی استعمار غرب و عوامل آن در ایران (مانند سازمان منافقین و دیگر پیروان تز استعماری اسلام منهای روحانیت) می باشد، نقشه ها و برنامه های گسترده و از پیش تعیین شده ای دیده می شود که از توطئه ی عناصر مرموزی نشان دارد که سالیان درازی در بیت او رخنه کردند و او را گام به گام به رویارویی با امام، نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران کشاندند. از این رو، می بینیم که در این کتاب زیر پوشش خاطرات، افزون بر خرده گیری ها و بهانه تراشی ها علیه بسیاری از پیشینیان روحانی و بزرگان اسلامی، نسبت به امام و یاران او نیز سمپاشی ها، دروغ پردازی ها و نارواگویی های دامنه داری صورت گرفته است. در مورد اتهامات ناروا به امام در فرصت دیگری به بحث و بررسی خواهیم نشست. در مورد برخی از یاران امام و برخی از شخصیت های علمی و مبارزان روحانی، موضع گیری ها به گونه ای است که از حقد و کینه و عناد دیرینه ی گوینده نشان دارد و این نکته را به درستی روشن می سازد که زیر نام خاطرات، تسویه حساب های شخصی و باندی، به شکل بسیار زننده و زشتی صورت گرفته است.
16. در بخی از پروژه ی خاطرات زیر عنوان یک نکته ی تاریخی از زبان آقای منتظری چنین آمده است:
... من یک نکته را در همین جا به عنوان اینکه در تاریخ بماند بگویم: البته به عنوان تنقیص نمی گویم(!!!) به عنوان اینکه یک واقعیت است عرض می کنم و آن اینکه در جلسه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم نوعاً آقای امینی، آقای خامنه ای، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای آذری، آقای ابطحی، آقای مکارم، آقای سبحانی، و دیگر آقایان شرکت می کردند. مرحوم آقای قدوسی هم شرکت می کرد ولی آقای قدوسی از طرح مسائل انقلاب در مدرسه ی حقانی که یک مدرسه ی با برنامه محسوب می شد و مسئولیتش به عهده ی ایشان بود به شدت پرهیز می کرد و اجازه نمی داد مسائل انقلاب و حرف های آقای خمینی به آنجا راه پیدا کند و اینها را به ضرر مدرسه می دانست و گاهی حتی از تدریس رساله ی آیت الله خمینی و نقل فتواهای ایشان در مدرسه جلوگیری می شد و این از چیزهایی بود که ما را زجر می داد. البته مدرسه ی رضویه هم که زیر نظر آقای شرعی اداره می شد تقریباً به همین شکل بود و طلبه هایی را که در مسائل سیاسی وارد می شدند و یا حتی روزنامه می خواندند، چه بسا از مدرسه اخراج می کردند و به طور کلی در تمام دوران قبل از انقلاب آقایان نوعاً با طرح این مسائل و شرکت طلبه ها در مسائل مربوط به مبارزه و انقلاب مخالف بودند. لابد نظرشان این بوده که دولت روی مدرسه ی آنها حساس نشود ولی الان جمعی از طلاب آن دوره های مدرسه ی حقانی، شده اند صددرصد انقلابی و اکثر پست های حساس انقلاب را به عنوان انقلاب و به عنوان طرفداری از امام خمینی در دست گرفته اند. در حقیقت مسئولین مدرسه ی حقانی در آن زمان به مرحوم آیت الله میلانی بیشتر توجه و عنایت داشتند و با امام خمینی و حرکت های ایشان نوعاً موافق نبودند...(4)
پیش از پرداختن به بررسی آنچه در بالا آمد، بایسته است این موضوع را یادآور شویم که مجاهدان روحانی و پیروان راستین راه امام خمینی از روزی که نهضت آغاز شد (1341) از روش ها و شیوه های گوناگون و متفاوتی در مبارزه بهره می گرفتند؛
برخی از مبارزان روحانی از راه سخنرانی و روشنگری در سنگر منابر تنور مبارزه را داغ نگاه می داشتند، راه و مرام امام را برای مردم تبیین می کردند، رژیم شاه را مورد انتقاد قرار می دادند و توده ها را به پیروی از امام فرا می خواندند.
شماری از روحانیان تنها به امضای تومارها، نامه ها و اعلامیه ها بسنده می کردند و یا حداکثر کاری که از آنان بر می آمد شرکت در مراسم و مجالسی بود که علیه رژیم تشکیل می شد.
جمعی در چاپ و توزیع اعلامیه ها، برپایی تظاهرات، میتینگ ها، برپایی مجالس انقلابی، دادن شعارها در مجالس و مراسم و مناسبت ها، درگیری با پلیس و... کارایی شایسته داشتند و بدین گونه نهضت را تداوم می بخشیدند.
برخی نیز در به حرکت درآوردن حوزه ها و مجامع روحانی و ایجاد خروش و شورش، نقش ریشه ای داشتند، مانند ربانی شیرازی که به حق باید گفت در پی تبعید امام، در هدایت نهضت، انگیختن علما و روحانیان به قیام و حرکت و فعالیت های سیاسی و مبارزاتی، نقش بی مانندی ایفا می کرد و نهضت امام را استواری می بخشید. صدور قطعنامه ی حوزه ی قم در پی آزادی امام در فروردین ماه 43، به راه انداختن مراسم دعای توسل در مسجد بالاسر حضرت معصومه(س)، سیل تلگرام های اعتراض آمیز به دولت و درخواست آزادی امام، همراه با امضای صدها نفر از روحانیان و نخبگان حوزه ی قم، راه انداختن تظاهرات خیابانی، دست زدن به تحصن در بیت مراجع قم به عنوان پشتیبانی رسمی از گروه محمد بخارایی که به اعدام انقلابی حسنعلی منصور دست زده بودند، پیشنهاد به علما مبنی بر صدور فتوایی پیرامون اعلمیت امام، موضع گیری تاریخی بر ضد سرمایه گذاران خارجی و صدور اعلامیه ای افشاگرانه در آن مورد با امضای «حوزه ی قم»، صدور اعلامیه از درون زندان و... از ابتکارات حماسی ربانی شیرازی بود که افزون بر استواری نهضت، طلاب علوم اسلامی، مقامات روحانی و حوزه ها را از رکود و سستی و موضع انفعالی باز می داشت و شیوه ی تهاجمی را در مبارزه و نهضت تداوم می بخشید.
برخی دیگر از مبارزان روحانی و اندیشمندان اسلامی علاوه بر سخنرانی ها، صدور اعلامیه ها، امضای تومارها، شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها و... در سازماندهی، ایجاد تشکل های سیاسی، ساختن واحدها و گروه های ورزیده و آزموده و... تلاش گسترده ای داشتند و این هدف را دنبال می کردند که مبارزان مسلمان را از بیراهه پویی، کژاندیشی و فریب خوردگی بازدارند و ایدئولوژی نهضت اسلامی را به درستی تبیین کنند و در دسترس مبارزان مسلمان و مجاهدان راه خدا قرار دهند.
البته این دسته از مبارزان روحانی که سازمان های سیاسی و تشکل های اسلامی زیرزمینی را رهبری و هدایت می کردند، برای اینکه آن تشکلات کشف نشود و دستگاه مخوف ساواک به فعالیت های پشت پرده ی آنان پی نبرد و برنامه های زیرزمینی آنان آسیب نبیند، گاهی ناگزیر می شدند از یک سلسله فعالیت های سیاسی آشکار دوری گزینند و حتی گاهی از نشست و برخاست با مبارزان شناخته شده و چهره های معروف انقلابی خودداری ورزند و خود را از بسیاری اجتمعات و گردهمایی ها دور نگاه دارند. شهید مطهری، شهید بهشیتی، شهید قدوسی و شهید باهنر از این دسته از مردانی بودند که در راه تبیین ایدئولوژی نهضت اسلامی و پدید آوردن سازمان سیاسی بر پایه ی اندیشه های اسلامی طرح ها و نقشه های علمی و زیربنایی گسترده ای داشتند. از این رو، در آن گونه مبارزاتی که به شناخته شدن آنان از سوی ساواک منجر می شد، کم شرکت می کردند.
البته در مواردی که وظیفه ی اسلامی آنان اقتضا می کرد، بی پروا به صحنه می آمدند و طی یک سخنرانی یا اعلامیه و یا شرکت در یک مراسم انقلابی رسالت خود را به درستی انجام می دادند، لیکن تا روزی که چنین مسئولیتی احساس نمی کردند خیلی آفتابی نمی شدند و تاکتیک را از دست نمی دادند، به ویژه اینکه می دیدند برای فعالیت های آشکار مانند برپایی تظاهرات و راهپیمایی ها، چاپ و پخش اعلامیه ها و سخنرانی های آتشین و مانند آن، نیرو به حد کافی وجود دارد و به حضور آنان نیازی نمی باشد.
این دسته از مردان سازنده که در مبارزه با رژیم شاه با تاکتیک های سنجیده حرکت می کردند و کارهای تشکیلاتی را پی می گرفتند و مبارزان و مجاهدان آگاه به مبانی اسلامی و مجهز به سیاست دینی پرورش می دادند، از دو سو مورد هجوم، حمله، طعنه، خرده گیری و ناروایی قرار داشتند:
1. از سوی عناصر و باندهای مرموزی که بر آن بودند با هوچی بازی، فریب کاری و پشت هم اندازی، نهضت اسلامی امام را به بیراهه بکشانند و با اندیشه های وارداتی و انحرافی در هم آمیزند و به نام اسلام و مبارزات اسلامی مکتب های وارداتی غرب و شرق را رواج دهند و بر موج سوار شوند و همان نقشه و نیرنگی را که در نهضت عدالت خواهی و مشروطه به کار بستند، در نهضت اسلامی امام خمینی نیز طابق النعل بالنعل به اجرا در آورند. این عناصر و جریان های مرموز از آنجا که می دیدند رهبرانی مانند شهید مطهری، شهید بهشتی و... با یک سلسله برنامه های علمی، سازنده و آموزنده، نقشه ها و نیرنگ های نیرنگ بازان را نقش بر آب می کنند و از فروغلطیدن جوانان مبارز مسلمان به گنداب، التقاط، الحاد و نفاق پیشگیری می کنند، سخت آزرده و آشفته بودند و با یک سلسله اتهاماتی مانند سازش کار، فریب کار، فرصت طلب و... به ترور شخصیت آنان دست می زدند و در راه آسیب رسانیدن به پایگاه مردمی آنان توطئه می چیدند.
2. آن دسته از مبارزان ساده اندیشی که از فعالیت های زیرزمینی و تاکتیک های انسان ساز و مبارزپرور این مردان دانش و اندیشه بی خبر بودند و شاید برخی از آنان مبارزه را تنها در تظاهرات خیابانی، سخنرانی، شعارنویسی و... خلاصه می کردند و نمی توانستند دریابند که شیوه ها و روش های دیگری نیز برای مبارزه و پیشبرد نهضت و بسیج توده ها وجود دارد، از این رو، آن رادمردانی را که در فعالیت های آشکار کمتر دیده می شدند، عافیت طلب، محافظه کار، ناپایدار در مبارزه و... می خواندند و آنان را به نوعی به زیر سؤال می بردند و گاهی نیز با تأثیرپذیری از دسته ی اول، آنان را به سازش کاری متهم می کردند و به آنان از پشت خنجر می زدند.
لیکن به رغم این جوسازی ها و نارواگویی ها، آن رادمردان با صلابت و وظیفه شناس با شکیبایی و بردباری راه خود را دنبال می کردند و با تربیت کادرهای آزموده و مجهز به مبانی اسلامی و علمی، نهضت امام را پیش می بردند، مبارزه را استواری می بخشیدند و مبارزان مسلمان را از کژروی و بیراهه پویی باز می داشتند و از رخنه و نفوذ گروهک های کژاندیش، نفاق پیشه، التقاطی و سرکرده های آنان در میان روحانیان و دیگر مبارزان مسلمان و پیروان راه امام، پیشگیری به عمل می آوردند.
در دوران ستمشاهی از نقش ریشه ای و زیربنایی این پاکباختگان با فضیلت و رادمردان با صلابت کمتر کسی خبر داشت، لیکن در پی پیروزی انقلاب اسلامی گوشه هایی از فعالیت های برجسته، سازنده و انقلاب آفرین آنان، جسته و گریخته آشکار شد و بخش هایی از آن نیز تاکنون مکتوم مانده و شاید هیچ گاه فاش نشود.

پی نوشت ها :

1. همان، ص 62 .
2. همان، ص 96 .
3. همان، ص 209 .
4. کتاب خاطرات، ص 210 و 211 .

منبع: ماهنامه 15 خرداد، شماره ی 4

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
درعالم قیامت بین اهل بهشت با اهل جهنم چند نوع گفتگو وجود دارد ؟
درعالم قیامت بین اهل بهشت با اهل جهنم چند نوع گفتگو وجود دارد ؟
نحوه کاشت و نگهداری از گل پیله آ میکروفیلا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل پیله آ میکروفیلا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل خفاش: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل خفاش: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
گزارش چهارمین نمایشگاه دستاوردهای وقف
گزارش چهارمین نمایشگاه دستاوردهای وقف
نحوه کاشت و نگهداری از گل پدیلانتوس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل پدیلانتوس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل فرفیون زینتی (گل مرجان): آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل فرفیون زینتی (گل مرجان): آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل آلاله: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل آلاله: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل نرگس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل نرگس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل بگونیا هیمالیس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل بگونیا هیمالیس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل دراسنا پرچمی: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل دراسنا پرچمی: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
ویژگی دوران امام خمینی از منظر رهبر انقلاب
ویژگی دوران امام خمینی از منظر رهبر انقلاب
به کنسولگری ایران حمله کردید؟ باید انتظار پاسخ داشته باشید!
play_arrow
به کنسولگری ایران حمله کردید؟ باید انتظار پاسخ داشته باشید!
اولین تصویر از جدیدترین پهپاد سپاه پاسداران
play_arrow
اولین تصویر از جدیدترین پهپاد سپاه پاسداران
مخالفان نتانیاهو به خیابان‌های اسرائیل آمدند
play_arrow
مخالفان نتانیاهو به خیابان‌های اسرائیل آمدند
ابتهال زیبای السید محمد النقشبندی
play_arrow
ابتهال زیبای السید محمد النقشبندی