تحولات سیاسی و اداری در دوران عثمان

پس از عمر نوبت به خلافت عثمان رسید. طبری می نویسد: در سال بیست و چهارم هجری با عثمان بن عفان به خلافت بیعت کردند. در وقت بیعت اختلاف است. بعضی ها چنان که در
دوشنبه، 3 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تحولات سیاسی و اداری در دوران عثمان
تحولات سیاسی و اداری در دوران عثمان

نویسنده: دکتر سیدعلی علوی



 
پس از عمر نوبت به خلافت عثمان رسید. طبری می نویسد: در سال بیست و چهارم هجری با عثمان بن عفان به خلافت بیعت کردند. در وقت بیعت اختلاف است. بعضی ها چنان که در روایت یعقوب بن زید آمده است: بیعت عثمان به روز دوشنبه یک روز مانده از ذی حجه سال بیست و سوم بود و محرم سال بیست و چهارم با خلافت وی آغاز شد. بعضی دیگر چنان که در روایت مجالد و دیگران آمده است: سه روز از محرم سال بیست و چهارم گذشته بود که عثمان به خلافت رسید و برون شد و نماز عصر را با کسان کرد و مقرری ها را افزود و فرستادگان روانه کرد و این رسم شد. شعبی گوید: اهل شوری روز سوم محرم درباره عثمان هم سخن شدند، هنگام عصر بود و مؤذن «صهیب» اذان گفته بود و کسان فراهم آمده بودند، میان اذان و اقامه عثمان بیامد و با مردم نماز کرد و یک صد بر مقرری کسان افزود و مردم ولایات را روانه کرد و نخستین کسی بود که چنین کرد.
بعضی دیگر چنان که در روایت واقدی از ابن ملیکه آمده گویند بیعت عثمان دهم محرم، سه روز پس از قتل عمر، انجام گرفت. (طبری 1362، ج5: 2086- 2087)

چگونگی اداره امور در زمان عثمان

در عهد عثمان چهره حکومت تغییر کرد و دیگر از سخت گیری های عمر در امور مالی خبری نبود. حکومت بیش از دوره خلافت خلیفه دوم، رنگ عشیره ای به خود گرفت و مناصب دولتی به وابستگان خلیفه واگذار شد. به عنوان مثال: عمار یاسر را از کوفه عزل کرد و برادر مادری خود ولید بن عقبه بن ابی معیط را به فرمان روایی کوفه گماشت مادر آن دو اروی دختر ام حکیم دختر عبدالمطلب بن هاشم است. ابوموسی اشعری را هم از بصره عزل کرد و عبدالله بن عامر بن کریز پسر دایی خود را که نوجوانی بود به حکومت آن جا گماشت، عمروبن عاص را سالار جنگ مصر قرار داد و عبدالله بن ابی سرح را بر خراج مصر گماشت او هم برادر رضاعی عثمان بود، سپس عمرو بن عاص را از سالاری جنگ عزل کرد و هر دو شغل را به عبدالله بن ابی سرح سپرد. (ابوحنیفه دینوری 1371: 174- 175)
سنت اقطاع و اقطاع داری دگرگون شد و سنت تیول داری و بخشیدن اراضی به نزدیکان که در دوره های بعد در امر حکومت جایگاه ویژه ای یافت در زمان عثمان مرسوم شد چنان که ولید بن صالح با سلسله سندش می گوید: نخستین کسی که در عراق زمین هایی به اقطاع بخشید عثمان بن عفان بود. (بَلاذُری 1337: 35)
به علت اقطاعات اعطایی عثمان، اطرافیانش به زندگی اشرافی روی آوردند. وی قطیعه های فراوانی از زمین های کسری و آنان که به جایی دیگر کوچیده بودند بخش کرد، پس نشاستج نصیب طلحه و زمینی که در پایین زواره است نصیب وائل بن حجر حضرمی و استینا نصیب خباب بن ارت و روحا نصیب عدی بن حاتم طائی و زمینی نزدیک حمام اعین نصیب خالد بن عرفطه و طیزناباد نصیب اشعث بن قیس کندی و زمینی که بر کرانه فرات واقع بود نصیب جریر بن عبدالله گردید. (بَلاذری 1337: 35) و هم چنین فدک حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام را به اقطاع به مروان بن الحکم داد که تا زمان عمر بن عبدالعزیز در دست اولاد مروان بود. مؤلف سلوک الملوک گوید چون عمربن عبدالعزیز به خلافت رسید خطبه خواند و گفت من اول مظلمه ای که رد می کنم مظلمه اولاد مروان است و اول از مظالمان ایشان که رد می کنم اراضی فدک است. (خنجی 1362: 216) عطایای خلیفه سوم تنها به بخشیدن اقطاعات محدود نمی شد، بلکه به طرز شگفت انگیزی از بیت المال مسلمین بذل و بخشش می کرد چنان که گویند: پس از فتح سبیطله عثمان خمس آن را گرفته به مروان حکم بخشید- که به 504000 دینار می رسید- (یعقوبی 1371، ج2: 58) عثمان دخترش را به عبدالله بن خالد بن اسید تزویج کرد و فرمود تا ششصد هزار درهم به او داده شود و به عبدالله بن عامر نوشت که آن را از بیت المال بصره بپردازد. ابواسحاق از عبدالرحمن بن یسار روایت کرده است که مأمور زکات های مسلمانان را در بازارهای مدینه دیدم که هر گاه شب می رسید آن ها را نزد عثمان می آورد و به او دستور می داد که آن ها را به حکم بن ابی العاص تحویل دهد. عثمان هرگاه به یکی از خویشاوندان خود جایزه ای می داد، آن را مقرری از بیت المال می ساخت و خزانه دار امروز و فردا می کرد و به او می گفت: می رسد و خدا بخواهد به تو پرداخت می کنیم. پس بر او اصرار می ورزید و گفت: تو خزانه دار ما بیش نیستی پس هر گاه به تو بخشیدیم بگیر و هر گاه از تو خاموش ماندیم خاموش باش.
گفت: به خدا قسم که من خزانه دار تو و یا خویشاوندان تو نیستم، تنها من خزانه دار مسلمانانم. آن گاه روز جمعه در حالی که عثمان خطبه می خواند کلید را آورد و گفت: ای مردم [عثمان] گمان برده است که من خزانه دار او و خویشان او هستم با این که من خزانه دار مسلمین بودم و این هم کلیدهای بیت المال شما است. و آن ها را انداخت. پس عثمان کلیدها را برداشت و به زید بن ثابت سپرد. (یعقوبی 1371، ج2: 62)
این زیدبن ثابت هموست که مسعودی به نقل از سعید بن مسیب می گوید: وقتی زیدبن ثابت بمرد چندان طلا و نقره بجا گذاشته بود که آن را با تیر می شکستند. بجز اموال و املاک دیگر که قیمت آن یک صد هزار دینار بود. (مسعودی 1356، ج1: 690)
بذل و بخشش های خلیفه در واقع سنگ بنای حکومت های اشرافی بعد از او شد و فرهنگ رفاه طلبی را در جامعه آن روز رونق بخشید و موجبات زراندوزی و جاه طلبی برخی از اصحاب را فراهم آورد و آنان نیز به نام صحابی رسول الله صلی الله علیه و آله به جمع مال و یار پرداختند و هوای خلافت در سر پروراندند. چنان که گویند فرستادگانی که از ولایات برای خلع عثمان به مدینه آمده بودند درباره انتخاب خلیفه اختلاف داشتند، اهل بصره می گفتند زبیر را انتخاب می کنیم، اهل کوفه می گفتند طلحه را به خلافت برمی داریم (ابراهیم حسن 1360: 293) و این جانب داری و تمایل به خلافت طلحه و زبیر دلیلی نداشت جز زرق و برق ثروت آنان که چشم و دل هوادارانشان را پر کرده بود. چرا که به گفته مسعودی در مروج الذهب: زبیربن عوّام خانه ای در بصره ساخت که تاکنون یعنی به سال سیصد و سی دو (حدود 300 سال پس از مرگش) معروف است و تجار و مالداران. کشتی بانان بحرین و دیگران آن جا فرود می آیند. در مصر و کوفه و اسکندریه نیز خانه هایی بساخت. آن چه درباره خانه ها و املاک وی گفتیم هنوز هم معروف است و پوشیده نیست. موجودی زبیر پس از مرگ پنجاه هزار دینار بود و هزار اسب و هزار غلام و کنیز داشت و در ولایاتی که گفتیم املاکی بجا گذاشت. طلحه ابن عبیدالله تیمی در کوفه خانه ای ساخت که هم اکنون در محله کناسه به نام دارالطلحیین معروف است. از املاک عراق روزانه هزار دینار درآمد داشت و بیشتر از این نیز گفته اند. در ناحیه سراه بیش از این درآمد داشت در مدینه نیز خانه ای بساخت و آجر و گچ و ساج در آن به کار برد (مسعودی 1356، ج1: 690) شاید به تقلید از خلیفه که وی نیز در مدینه خانه ای ساخت و آن را با سنگ و آهک برآورد و درهای خانه را از چوب ساج و عرعر ساخت و همو در مدینه اموال و باغ ها و چشمه های بسیار داشت.» (مسعودی 1356، ج1: 689) بنا به گفته جرجی زیدان، روزی که عثمان کشته شد یک میلیون درهم و صد و پنجاه هزار دینار پیش خزانه دار خود ذخیره داشت و در حنین و وادی القرا املاکی به هم زده بود که صد هزار دینار می ارزید و شتر و گاو و گوسفند زیادی متعلق به وی بود (زیدان 1336، ج1: 81)
و همین بذل و بخشش های بی حساب بود که ابوذر غفاری، صحابی بزرگوار رسول خدا از دیار یار به وادی ربذه کشاند و عثمان را به زیر تیغ ستمدیدگان و طلحه و زیبر و معاویه را به رویارویی با وصی رسول خدا.

عاملان عثمان در سال آخر حکومتش

محمد بن عمرو گوید: وقتی عثمان کشته شد عامل مکه عبدالله حضرمی بود. عامل طایف قاسم بن ربیعه ثقفی بود. عامل صنعایلی بن مینه بود. عامل جند عبدالله بن ربیعه بود. عامل بصره عبدالله بن عامر بن کریز بود که از آن جا درآمده بود، اما عثمان کسی را بر آن جا نگماشته بود.
عامل کوفه سعید بن عاص بود که از آن جا بیرون آمد و نگذاشتند بازگردد. عامل مصر عبدالله بن سعد بن ابی سرح بود که پیش عثمان آمد و محمد بن ابی حذیقه بر مصر تسلط یافت. عبدالله بن سعد سایب بن هشام را بر مصر جانشین خود کرده بود که محمد بن حذیفه او را بیرون کرد. عامل شام معاویه بن ابی سفیان بود. ابوعثمان گوید: وقتی عثمان درگذشت، عامل شام معاویه بن ابی سفیان بود و عامل حمص از طرف معاویه، عبدالرحمان بن خالد بن ولید بود. عامل قنسرین حبیب بن مسلمه بود. عامل اردن ابوالاعور بن سفیان بود. عامل فلسطین علقمه بن حکیم کنانی بود. عامل دریا عبدالله بن قیس فرازی بود. عهده دار قضای شام ابوالدرداء بود. عطیه گوید: وقتی عثمان درگذشت عامل مقرری های کوفه ابوموسی اشعری بود. عامل خراج سواد، جابر بن فلان مزنی بود با سماک انصاری. عامل جنگ کوفه قعقاع بن عمرو بود. عامل قرقیسیا جریر بن عبدالله بود عامل آذربایجان اشعث بن قیس بود عامل حلوان عتبه بن نهاس بود عامل ماه مالک بن حبیب بود عامل همدان نسیر بود عامل ری سعید بن قیس بود عامل اصفهان سایب بن اقرع بود عامل ماسبذان حبیش بود عامل بیت المال عقبه بن عمرو بود عامل قضای عثمان زید بن ثابت بود. (طبری 1362، ج6: 2322- 2323) میدان دادن به امویان، بذل و بخشش های بی حساب، بی عدالتی و آزار یاران رسول خدا و دیگر اعمال نادرست عثمان و یارانش بالاخره موجب نارضایتی شدید مردم و منجر به کشته شدن عثمان شد. طبری در باب زمان کشته شدن عثمان می نویسد: در این باب اختلاف کرده اند، اتفاق هست که در ماه ذی حجه بود. بعضی ها گفته اند، هیجده روز از ذی حجه رفته به سال سی و ششم هجرت بود. اما بیشتر بر این رفته اند که هیجده روز رفته از ذی حجه سال سی و پنجم کشته شد. (طبری 1362، ج6: 2317- 2318)

جمع بندی

می نویسند: در سال بیست و چهارم هجری با عثمان بن عفان به خلافت بیعت کردند. در عهد عثمان چهره حکومت تغییر کرد و دیگر از سخت گیری های عمر در امور مالی خبری نبود. حکومت بیش از دوره خلافت خلیفه دوم، رنگ عشیره ای به خود گرفت و مناصب دولتی به وابستگان خلیفه واگذار شد. به عنوان مثال: عمار یاسر را از کوفه عزل کرد و برادر مادری خود ولید بن عقبه بن ابی معیط را به فرمان روایی کوفه گماشت. ابوموسی اشعری را هم از بصره عزل کرد و عبدالله بن عامر بن کریز پسر دایی خود را که نوجوانی بود به حکومت آن جا گماشت، عمروبن عاص را سالار جنگ مصر قرار داد و عبدالله بن ابی سرح را بر خراج مصر گماشت او هم برادر رضاعی عثمان بود، سپس عمرو بن عاص را از سالاری جنگ عزل کرد و هر دو شغل را به عبدالله بن ابی سرح سپرد.
سنت اقطاع و اقطاع داری دگرگون شد و سنت تیول داری و بخشیدن اراضی به نزدیکان که در دوره های بعد در امر حکومت جایگاه ویژه ای یافت در زمان عثمان مرسوم شد، چنان که ولید بن صالح با سلسله سندش می گوید: نخستین کسی که در عراق زمین هایی به اقطاع بخشید عثمان بن عفان بود.
به علت اقطاعات اعطایی عثمان، اطرافیانش به زندگی اشرافی روی آوردند. وی قطیعه های فراوانی از زمین های کسری و آنان که به جایی دیگر کوچیده بودند بخش کرد. هم چنین فدک حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام را به اقطاع به مروان بن الحکم داد که تا زمان عمر بن عبدالعزیز در دست اولاد مروان بود. عطایای خلیفه سوم تنها به بخشیدن اقطاعات محدود نمی شد، بلکه به طرز شگفت انگیزی از بیت المال مسلمین بذل و بخشش می کرد چنان که گویند: پس از فتح سبیطله عثمان خمس آن را که به 504000 دینار می رسید، گرفته به مروان حکم بخشید. عثمان دخترش را به عبدالله بن خالد بن اسید تزویج کرد و فرمود تا ششصد هزار درهم به او داده شود و به عبدالله بن عامر نوشت که آن را از بیت المال بصره بپردازد. ابواسحاق از عبدالرحمن بن یسار روایت کرده است که مأمور زکات های مسلمانان را در بازارهای مدینه دیدم که هر گاه شب می رسید آن ها را نزد عثمان می آورد و به او دستور می داد که آن ها را به حکم بن ابی العاص تحویل دهد. گویند چون عثمان هرگاه به یکی از خویشاوندان خود جایزه ای می داد، آن را مقرری از بیت المال می ساخت. گویند چون خزانه دار او از بذل و بخشش های خلیفه ناخشنود گشت و در روز جمعه ای، در حالی که عثمان خطبه می خواند کلید آورد و گفت: ای مردم [عثمان] گمان برده است که من خزانه دار او و خویشان او هستم با این که من خزانه دار مسلمین بودم و این هم کلیدهای بیت المال شما است. و آن ها را انداخت. پس عثمان کلیدها را برداشت و به زید بن ثابت سپرد. و این زیدبن ثابت هموست که مسعودی به نقل از سعید بن مسیب می گوید: وقتی زیدبن ثابت بمرد چندان طلا و نقره بجا گذاشته بود که آن را با تیر می شکستند. بجز اموال و املاک دیگر که قیمت آن یک صد هزار دینار بود. میدان دادن به امویان، بذل و بخشش های بی حساب. در حوزه شیوه اداره امور و تحول در تشکیلات اداری جز جابجایی که رخ نمود، تغییر قابل توجهی به وجود نیامد. بی عدالتی و آزار یاران رسول خدا و دیگر اعمال نادرست عثمان و یارانش بالاخره موجب نارضایتی شدید مردم و منجر به کشته شدن عثمان شد. طبری در باب زمان کشته شدن عثمان می نویسد: در این باب اختلاف کرده اند، اما بیشتر بر این رفته اند که هیجده روز رفته از ذی حجه سال سی و پنجم کشته شد.
منبع: دکتر سید علی علوی (1390) تاریخ تحولات سیاسی و اداری در ایران (از عصرهخامنشیان تا پایان دوره اول حکومت بنی العباس)ناشر: تهران دانشگاه امام صادق چاپ اول

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط