بررسی و تحلیل مسئله نشوز در تعامل زوجین (1)

از جمله مواردی که بر نظام خانواده و تعامل مثبت زوجین آثار نامطلوبی دارد، مسئله نشوز است که به دلیل اهمیت موضوع و نقش آن در استحکام بنیان خانواده، قرآن کریم در
دوشنبه، 3 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی و تحلیل مسئله نشوز در تعامل زوجین (1)
بررسی و تحلیل مسئله نشوز در تعامل زوجین (1)

نویسنده: دکتر رضا باقی زاده، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد آشتیان



 

با توجه به آیه 34 سوره نساء

چکیده

از جمله مواردی که بر نظام خانواده و تعامل مثبت زوجین آثار نامطلوبی دارد، مسئله نشوز است که به دلیل اهمیت موضوع و نقش آن در استحکام بنیان خانواده، قرآن کریم در آیه 34 سوره «نساء» به آن پرداخته و راه کارهایی را نیز برای مقابله با آن مطرح نموده است.
در مورد راه کارهای پیشنهادی قرآن کریم برای جلوگیری از نشوز زن، شبهاتی مطرح شده که از جمله آنها میزان ناسازگاری برخی از این راهکارها با کرامت انسانی زن است. این مقاله با توجه به آیه 34 سوره «نساء» به پاسخ این شبهه پرداخته و پس از بحث و بررسی به این نتیجه رسیده است که راه کارهای پیشنهادی در آیه مذکور نه تنها با کرامت انسانی زن تعارضی ندارد، بلکه بیانگر اهتمام ویژه قرآن کریم به توجه زوجین به وظایف خود و نقش تعامل سازنده آنان در استحکام بنیان رفیع خانواده و به تبع آن، سلامت روانی جامعه است.
کلیدواژه ها: قرآن، روایات، نشوز، زن، روجین.

مقدمه

یکی از نیازهای امروز جامعه اسلامی پاسخ به شبهاتی است که فکر و ذهن بسیاری از افراد، بویژه جوانان را به خود مشغول کرده است. از جمله شبهاتی که در نظام خانواده وجود دارد بحث برخی راه های برخورد با نشوز زن است.
به دلیل اینکه این بحث به دنبال نشوز زن پیش می آید، لازم است درباره آن بحث و بررسی شود. از این رو، در این مقال، ابتدا کلمه ی «نشوز» در لغت و اصطلاح فقها آمده و در ادامه، انگیزه های نشوز زن و سپس مراحل برخورد مرد با نشوز زن طبق دستور قرآن بر اساس آیه 34 سوره «نساء» بیان شده است، از جمله: پند و اندرز، دوری از بستر زن و در نهایت تنبیه بدنی زن با شرایط خاص خود.
در آخر، به این شبهه پرداخته شده است که تنبیه بدنی زن چگونه با کرامت انسانی او ناسازگاری ندارد.
هدف اصلی تحقیق پاسخ با این سوال است: آیا تنبیه بدنی زن توسط مرد با کرامت انسانی او سازگاری دارد؟
از جمله اهداف فرعی تحقیق نیز می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1.انگیزه های نشوز زن چیست؟
2.راه های مقابله با نشور و سرکشی زن چیست؟
3.وظیفه مرد در صورت اصلاح زن چیست؟
خداوند در قرآن می فرماید: « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا » (نساء:34) مردان سرپرست زنانند؛ به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داد و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج می کنند. پس، زنان درستکار، فرمان بردارند [و] به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ می کنند و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاه ها از ایشان دوری کنید و [اگر تأثیر نگیرد] آنان را بزنید؛ پس اگر شما را اطاعت کردند دیگر بر آنها هیچ راهی [برای سرزنش] مجویید، که خدا والای بزرگ است.
این آیه علاوه بر آنکه قوام بودن مرد بر زن را بیان می کند، به نشوز زن و وظیفه ی مرد در مقابل او اشاره می نماید.

نشوز در لغت و اصطلاح

نشوز از ماده «نشز» به معنای زمین مرتفع و بلند است و نشوز زن یعنی، بغض و سرکشی نسبت به شوهر خود و اینکه او از اطاعت شوهر خود سر باز می زند و از مطیع بودن او کنار می کشد. (راغب اصفهانی، 1387، ماده «نشز»، ص 495).
از آن رو که نشوز یک بحث فقهی است، فقها به بررسی درباره آن پرداخته اند. در ابتدا به برخی معانی مورد اشاره فقها می پردازیم.
شهید اول در تعریف نشوز می گوید: «و النشوز الخروج عن الطاعه.» شهید ثانی در شرح آن گفته است: «یعنی اینکه زن و یا شوهر حقوقی را که نسبت به طرف مقابل خود دارند ادا نکنند و خواسته او را اجابت ننمایند. چون زن یا شوهر با بیرون رفتن و خارج شدن از آنچه خداوند برای او واجب نموده، از اطاعت بری جسته است.» (جبعی عاملی، [بی تا]، ج5، ص 427) صاحب جامع المدارک می نویسد: «نشوز همان سرکشی هر یک از زن و مرد از فرمان دیگری است در آن اموری که اطاعت در آن موارد بر آنان واجب است...» (خوانساری، 1364، ج4، ص433) امام خمینی نیز در تحریرالوسیله در اینکه نشوز چگونه تحقق پیدا می کند می گوید: «نشوز در زن به این صورت است که زن از اطاعت شوهر – در ارتباط با تمکین جنسی – خارج شود و نیز امور نفرت آوری که با کامیابی جنسی از زن منافات دارد را از خود دور نکند. حتی اگر به تمیزی و نظافت خود اهمیت ندهد و با خواست شوهر از آرایش و زینت خویش خودداری کند نیز نشوز تحقق می یابد و همچنین اگر بدون اجازه ی شوهر از منزل خارج شود و مانند این امور. ولی در اموری که اطاعت زن از مرد واجب نیست اگر فرمان نبرد نشوز تحقق نمی یابد. بنابراین، اگر زن از انجام کارهای منزل و نیازهایی که مرتبط با استمتاع مرد نیست، سر باز زند، مثل جارو کردن، خیاطی، پخت غذا و حتی آوردن آب و آماده سازی بستر خواب، ناشزه نمی باشد.» (خمینی(امام)، 1390ق، ج2، ص 305).
در روایتی، امام صادق (ع) در تعریف نشوز می فرماید: نشوز زن آن است که در فراش (همبستر شدن) از شوهر تبعیت نکند. (شیخ صدوق، 1401ق، ج3، ص521).
با توجه به بیانات فقها و روایت امام صادق (ع) باید گفت: آنچه در نشوز شرط است اینکه اولا، زن از اطاعت شوهر خارج شود و ثانیا، آنچه در اطاعت از شوهر بر زن واجب است، از قبیل تمکین جنسی و بیرون رفتن از خانه بدون اجازه شوهر، اگر مخالفت کند نشوز صورت گرفته است. اما چیزی که بر زن واجب نیست، مثل غذا پختن، اگر مخالفتی شود نشوز صورت نمی گیرد.

انگیزه نشوز زن

انگیزه های مختلفی سبب می گردد تا زن ناشزه شود که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1.تحت فشار قرار دادن شوهر برای ارضای خواسته های تجمل گرایانه، گرفتن امتیازات اقتصادی، ولخرجی ها و ...
2.میل به معاشرت با دیگران و تفریحات افراطی.
3.قدرت طلبی و میل به فرمان روایی بر خانه، شوهر و فرزندان.
4.خستگی جسمی و روانی و افسردگی ها و فشارهای ناشی از کار و ...
5.عدم ارضای جنسی در آمیزش و لذت بخش نبودن هم خوابگی با مرد.(ر. ک: داودی، 1382، ص 435)

مراحل برخورد مرد با نشوز زن

نحوه ی برخورد مرد با نشوز زن با توجه به انگیزه های مختلف، متفاوت است؛ چه اینکه اگر انگیزه، خستگی جسمی و روانی و افسردگی و فشارهای ناشی از کار باشد، شوهر باید در صدد رفع خستگی زن و یا درمان افسردگی او برآید و یا فشار کار را برای زن کم کند. و اگر انگیزه، عدم ارضای جنسی باشد، مرد باید با زن به عنوان یک مریض برخورد کند و در صدد درمان او برآید، چون در این موارد زن عامداً قصد مخالفت با شوهر را ندارد.
اما اگر انگیزه ها موارد دیگر باشد که زن با قصد و علم با آن انگیزه ها از اطاعت شوهر سر باز می زند، طبق دستور قرآن مرد باید سه مرحله را طی کند تا بتواند زن را از ناشزه بودن بازدارد. سه مرحله ای که قرآن دستور داده مرتبت با یکدیگر است؛ یعنی اگر مرحله ی اول تأثیر نکرد، به مرحله ی دوم اقدام می کند و اگر باز هم نتیجه نداد نوبت به مرحله ی سوم می رسد. فخر رازی می گوید: زدن زمانی رواست که غیر ضرب قطعاً مفید و نافع واقع نشود. (رازی، 1405ق، ج3، ص318) علامه طباطبایی به همین مطلب اشاره دارد و معتقد است: از سیاق آیه فهمیده می شود که باید ترتیب را رعایت کرد. ایشان «ترتیب» را وسایل گوناگونی از کیفر دادن می داند؛ چون هر کسی بخواهد شخصی را کیفر دهد طبیعتا از درجه ی ضعیف آن شروع می کند و سپس کیفر را به تدریج تشدید و شدیدتر می سازد. (طباطبایی، 1393ق، ج4، ص345).

مرحله ی اول: پند و اندرز

قرآن با کلمه ی «فَعِظُوهُنَّ»، پند و اندرز را اولین راه مقابله با نشوز زن می داند؛ اگر در این زمینه، آثار نافرمانی، چه در دنیا و چه در آخرت، و نیز دستورات الهی به زن گفته شود شاید اثرگذار باشد. اینکه قرآن می فرماید: «وَاللاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ »، از این روست که لازم نیست نشوز صورت بگیرد تا مرد شروع به مرحله ی اول نماید، بلکه اگر مردی بترسد نشوز صورت بگیرد می تواند مرحله ی اول (موعظه) را شروع کند. علامه طباطبایی می گوید: «در جمله ی فعظوهن فای تفریع را آورد و موعظه را نتیجه ی ترس از نشوز قرار داد نه از خود نشوز، شاید برای این بوده که رعایت حال موعظه را در بین علاج های سه گانه کرده باشد و بفهماند از میان این سه راه علاج، موعظه علاجی است که هم در حال نشوز مفید خواهد بود و هم قبل از نشوز و هنگام پیدا شدن علامت های آن» (همان) در اینکه مراد از خوف نشوز چیست، علاوه طباطبایی می فرماید: «مراد از خوف نشوز این است که نشانه های آن به تدریج ظاهر شود.» (همان) امام خمینی هم معتقد است: وقتی که نشانه های نشوز در زن ظاهر شد، یعنی زن با تندخویی و کلمات خشن با مرد سخن بگوید و عبوسانه و با ترش رویی به مرد نگاه کند در حالی که پیش از این چنین نبود، مرد به موعظه و پند و اندرز زن می پردازد و اگر موعظه مرد را نپذیرفت و همچنان به رفتار خویش ادامه داد نشوز محقق شده و مرحله ی بعد شروع می شود. (خمینی (امام)، 1390ق، ج2، ص 305) اما برخی معتقدند که بیم نافرمانی، علم به نافرمانی است؛ زیرا خوف گاهی به معنای علم به کار می رود. (طبرسی، 1351، ج5، ص136).

مرحله دوم: کناره گیری از بستر زن

اگر مرحله اول نتیجه نداد، قرآن می فرماید: «وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ » (نساء:34)؛ در بستر از آنها دوری کنید. در اینکه منظور از «هجران» چیست دو احتمال وجود دارد:
الف.مرد در بستر رو برگرداند و پشت به همسر، با اظهار بی مهری بخوابد.
روایتی از امام باقر(ع) مؤید همین معناست؛ آنجا که می فرماید: «یحول ظهره الیها»؛ یعنی به رختخواب زن برود و پشت خود را به زن نماید. (راوندی، 1405ق، ج2، ص192)
علامه طباطبایی همین معنا را اراده کرده است و می نویسد: ظاهر جمله این است که بستر محفوظ باشد، ولی در بستر با او قهر کند؛ مثلا پشت به او کند و یا ملاعبه نکند و یا طور دیگری بی میلی خود را به او بفهماند؛ ولی بعید است که با این جمله جدا کردن بستر او اراده شود. (طباطبایی، 1393ق، ج4، ص 345) صاحب مجمع البیان می گوید: با توجه به اینکه المضاجع به صیغه جمع آمده، باید در همان بستر معهود به زنش پشت کند و نه در بستر دیگری. (طبرسی، 1351، ج3و4، ص69) ولی جمع بودن مضاجع مؤید این برداشت نیست، زیرا به جمعِ شوهرانی خطاب می کند که به نشوز همسرانشان گرفتار شده اند؛ یعنی هر مردی در رختخوابش از همسرش جدا گردد. (جوادی آملی، 1388، ج18، ص 559).
ب.در دو رختخواب جداگانه در یک اتاق و یا دو اتاق بخوابد تا زن متنبه شود.
شیخ مفید معتقد است؛ مرد مخیر است که از بستر زن دوری گزیند و در بستر جداگانه بخوابد و یا در بستر زن به او پشت کند. (خوانسازی، 1364، ج4، ص437).
ج.احتمال سوم اینکه از آمیزش با او خودداری کند.
در مجمع البیان به نقل از سعید بن جبیر آمده است: منظور این است که از آمیزش با زن خودداری کند و علت اینکه قرآن به ترک خوابگاه امر کرده این است که آمیزش مخصوص خوابگاه است. (طبرسی، 1351، ج5، ص135).
اما اینکه این مفارقت چه مقدار باید باشد، قرطبی یک ماه را پیشنهاد داده و هجران یک ماهه پیامبر(ص) از حفصه را دلیل آورده است؛ چنانکه در تفسیر آیه «و اذا اسر النبی الی بعض ازواجه» (تحریم:3) (و چون پیامبر با یکی از همسرانش سخنی نهایی گفت ...) آمده است. (ر.ک: انصاری قرطبی، 1415ق، ج5، ص151) ولی برخی معتقدند: مفارقت حد مشخصی ندارد؛ با اندازه ای باید باشد که اثرگذار شود و یا بی نتیجه بودنش روشن گردد. (جوادی آملی، 1388، ج18، ص560)
حال اگر سوال شود: این مرحله چه فایده ای دارد، باید گفت: از آن رو که در اختیار داشتن قلب مرد و جلب توجه عاطفی او مهمترین خواسته یک زن است، او در آغوش مرد بودن را بیش از ارضای تمایلات جنسی دلیل بر نفوذش بر قلب مرد می داند؛ از این رو، بسترگریزی بسیاری از زنان را متنبه می سازد. (داوری، 1382، ص 423) و نیز از این راه حب و بغض زن نسبت به شوهر روشن می شود؛ در صورتی که محبتی داشته باشد طاقت نمی آورد و اگر محبتی ندارد صبر می کند. (طبرسی، 1351، ج5، ص136)

مرحله سوم: تنبیه بدنی

اگر پند و اندرز فایده ای نکرد و زن به قهر و جدایی مرد هم بی اعتنایی نمود، نوبت به سومین مرحله اصلاحی می رسد و آن تنبیه بدنی است که نشانگر نهایت نارضایتی شوهر از زن است. تعبیر «و اضربوهن» در این آیه صریح در اذن قرآن برای تنبیه زنان ناشزه است.
اگر زن با این برخوردها تصمیم گرفت از نشوز دست بردارد، خداوند به مرد دستور می دهد که گذشته را فراموش کند و از هر نوع آزار و ستمی به او بپرهیزد. قرآن می فرماید: «فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلا» (نساء:34)؛ اگر از شما پیروی کردند راهی برای تعدی بر آنها نجویید. حتی برخی معتقدند: آنان را به محبت تکلیف نکنید و همین که ظاهرشان با شما درست شد به باطنشان کاری نداشته باشید. (همان)
شبهه: آیا تنبیه بدنی زن با کرامت انسانی او منافات ندارد؟ شخصیت زن را پایمال نمی کند؟ با حقوق زن منافات ندارد؟ و آیا این ترویج خشونت نیست؟
پاسخ: اولا، ازدواج یک پیمان است. در این پیمان، زن و مرد نسبت به یکدیگر تعهداتی دارند. مرد متعهد می شود مهریه بپردازد، به هم خوابگی با زن در حدود متعارف پایبند باشد، مسکن و هزینه زندگی را به صورت متعارف تامین نماید و مسئولیت فرزندان را از نظر هزینه و سایر امور عهده دار باشد.
در مقابل، زن متعهد می شود در صورت نبودن ممنوعیت عرفی و شرعی نیاز جنسی مرد را برآورده سازد و اموری را که منافی این امر است برطرف نماید.
ثانیا، اگر مرد به تعهدات خود عمل نماید و زن به علل و انگیزه هایی که بیان شد، به وظایف خود در قبال شوهر عمل نکند چه باید کرد؟ قرآن برای اینکه زن به وظایف خود در قبال شوهر پایبند باشد و مسئولیت خود را انجام دهد چندین مرحله را دستور می دهد که آخرین مرحله، تنبیه بدنی است؛ چه اینکه در قبال گناه و معصیت زن باید نهی از منکر کرد و چه کسی بهتر از خود خانواده این کار را انجام دهد؟ چنان که برخی فقها فتوا داده اند که در عصر غیبت، شوهر می تواند حدود الهی را درباره همسرش عمل کرده و او را تنبیه نماید. (نجفی، [بی تا]، ج 21، ص388) معنای این سخن قیمومیت حکم خدا بر زن است و نه قیم بودن مرد بر زن.
ثالثا، مرد در تنبیه بدنی آزاد نیست که هر طور خواست عمل نماید، بلکه شرایط خاص دارد و باید آنها را رعایت کند. در ادامه به برخی از این شرایط اشاره می شود.
رابعا، حکم تنبیه بدنی مذکور تنها یک تجویز ضروری برای مقاطعی کاملا خاص و با شرایطی ویژه است که بیان شد و در غیر نشوز زن و عموم موارد دیگر غیرمجاز و نادرست است و مطلقا از سوی اسلام منع شده است. در اینجا به دو روایت در این زمینه اشاره می کنیم:
رسول خدا (ص) فرمود: «هرکس همسرش را سیلی بزند خداوند به مالک دوزخ فرمان می دهد که هفتاد سیلی از آتش دوزخ بر وی بنوازد.» (نوری طبرسی، 1411ق، ج24، ص250، ح16619)
در جایی دیگر می فرماید: «چگونه یکی از شما مردان همسرش را می زند، آنگاه دست به گردنش نیر (برای لذت جویی) می اندازد؟» (طباطبایی، 1393ق، ج4، ص350)
خامسا، بر اساس برخی از روایات اسلام سفارش زنان را به مردان نموده است که در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم:
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «خدمتی که به همسرت می نمایی نوعی صدقه و خدمت در راه خداست.» (کرمی فریدنی، 1384، حکمت 1325) در جای دیگر آن حضرت می فرماید: «هر مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند خداوند اجر داوود را به او می دهد.» (مجلسی، [بی تا]، ج100، ص247) و نیز در روایت آمده است: آخرین سخنی که هنگام وفات از رسول خدا بعد از سفارش به نماز و مراقبت حقوق بردگان شنیدند این بود که فرمود: «با زنانتان نیکو زندگی کنید و حریم آنها را نگه دارید.» (حرانی، [بی تا]، ص 334) علی (ع) نیز در روایتی می فرماید: «در هر حال، با زنت مدارا کن و با او به نیکی رفتار نما تا زندگی لبریز از صفا و صمیمیت باشد.» (حرعاملی، 1414ق، ج7، ص120)
امام صادق هم از پدرش چنین روایت کرده است: «وقتی با زنی ازدواج می کنید احترامش کنید. او مایه ی آرامش شماست. زنان را آزار ندهید و حقوق آنان را ضایع نکنید» (مجلسی، [بی تا]، ج100، ص224)
در قوانین جمهوری اسلامی نیز تنبیه بدنی جزء راه کارهای برخورد با زن مطرح نشده است. در ماده 1130 از قوانین و مقررات مربوط به خانواده در نظام جمهوری اسلامی آمده است: در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانکه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود. در ادامه ی همین ماده مواردی توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج شمرده می شود. از جمله ی آن موارد، ضرب و شتم زن توسط مرد است. از این رو، طبق قوانین خانواده در جمهوری اسلامی ایران نه تنها راهکار تنبیه بدنی زن برای برخورد با او توسط شوهر ارائه نشده است، بلکه می گوید در صورتی که مرد به ضرب و جرح زن بپردازد، قانون به او اجازه داده است که تقاضای طلاق خود را به دادگاه ارائه کند و دادگاه نیز برای طلاق او اقدام نماید. (منصور، 12386، ص 56 و 57)
منبع: فصلنامه علمی-ترویجی بانوان شیعه - شماره 23

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط