از جنایت تا جدایی

جنگ های داخلی سودان از طولانی ترین جنگ ها در قاره آفریقا هستند که جرقه اولیه آنها بعد از استقلال سودان در سال 1956 زده شد. استعمار این کشور توسط انگلستان و
چهارشنبه، 12 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از جنایت تا جدایی
 از جنایت تا جدایی

نویسنده: مهدی شهسوار



 

جنگ های داخلی و تجزیه جنوب سودان

جنگ های داخلی سودان از طولانی ترین جنگ ها در قاره آفریقا هستند که جرقه اولیه آنها بعد از استقلال سودان در سال 1956 زده شد. استعمار این کشور توسط انگلستان و وجود مسیحیان آفریقایی در جنوب سودان و از طرف دیگر در دست گرفتن قدرت توسط اعراب باعث شد از همان ابتدا بین قبایل و قومیت ها نزاع و درگیری به وجود بیاید. از طرف دیگر نزاع قبایل عرب و آفریقایی تبار سر آب و چراگاه بین قبایل باعث شد غارتگری و شورش در این کشور به یک امر عادی تبدیل شود. دولت مرکزی هم در جنوب و هم در غرب و تا حدودی در شرق با مشکلات عدیده ای مواجه بود چرا که توزیع ثروت و تقسیم قدرت در این کشور به طور عادلانه نبود. از سال 2003 به بعد داروفور شاهد درگیری بین شورشیان و دولت مرکزی بود. خشونت های انجام شده علیه غیر نظامیان در دارفور باعث شد که جامعه جهانی به دخالت بپردازد. چون این جنگ همزمان با حمله آمریکا به عراق و افغانستان بود، در رسانه های جهان بازتاب زیادی نداشت و افکار عمومی زیاد به این مسأله توجهی نکردند. در سال 2005 طبق معاهده صلح بین شورشیان جنوب و دولت مرکزی مقرر شد در سال 2011 مردم جنوب سودان با رفراندوم برای آینده خود تصمیم گیری کنند که این امر به استقلال جنوب سودا با رأی مردم انجامید. در این مقاله ابتدا به علل وقوع بحران دارفورد در این کشور می پردازیم و سپس به جدایی جمهوری سودان جنوب از سودان و دلایل آن و آینده سودان توضیحاتی می دهیم.

سودان قبل از تجزیه

سودان از نظر بافت جمعیتی کشوری شامل اعراب مسلمان، آفریقایی تبارهای مسیحی و قبیله های بدوی دارای ادیان ابتدایی است، همین تنوع قومیتی از همان ابتدای استقلال بین اعراب و آفریقایی تبارها مشکلاتی را به وجود آورد. سودان از لحاظ جغرافیایی دارای ویژگی های منحصر به فرد است.
1- وسعت فراوان به گونه ای که وسیع ترین کشور قاره آفریقاست.
2- بخش اعظم رود نیل (دو سوم) از این کشور عبور می کند.
3- دارای ذخایر نفتی فراوان است.
4- از نظر میراث فرهنگی و آثار باستانی دارای آثار تاریخی فراوان است و گذشته با شکوهی دارد.
5- بسیاری از مناطق این کشور بکر و دست نخورده است. هم منابع طبیعی و هم طبیعت سودان برای سرمایه گذاران و گردشگران جاذبه فراوان دارد.
6- در قسمت جنوب جنگل های عظیم و زیبایی دارد.

دارفور و بحران طولانی در سودان

اعمال تبعیض های سیاسی و اقتصادی در منطقه دارفور توسط دولت مرکزی باعث شورش قبایل آفریقایی تبار شد. شورشیان که دو گروه مهم آنها یعنی جنبش عدالت و برابری و ارتش آزادیبخش سودان رهبری آنها را در دست داشتند، در پاسخ به ظلم و ستم حکومت مرکزی به مبارزه با دولت مرکزی برخاستند. البته بحران دارفور ریشه در گذشته دارد. در سال 1986 به علت خشکسالی های طولانی بین چوپانان عرب تبار و کشاورزان آفریقایی تبار برخوردهایی صورت گرفت که با درایت حکومت مرکزی بین آنها صلح برقرار شد. اما این صلح پایدار نبود و در دهه 1990 بار دیگر با درگیری بین اعراب و آفریقایی تبارها بر سر آب و زمین دوباره زد و خوردهایی صورت گرفت.
در ابتدا سازمان های حقوق بشری و غیر دولتی این اقدام دولت سودان را محکوم کردند. اما با ادامه پیدا کردن جنگ، کشورهای غربی و سازمان ملل شروع به محکوم کردن این کشتارها کردند. با مطرح شدن موضوع دارفور در شورای امنیت این بحران داخلی به یک مسأله بین المللی تبدیل شد. هر روز گزارش های متعددی از وخیم تر شدن اوضاع در دارفور منتشر می شد. طبق آمارهای سازمان ملل بالغ بر چهار میلیون نفر آواره و بین 300 تا 400 هزار نفر کشته شدند. البته دولت سودان آمار کشته شدگان جنگ در دارفور را 10 تا 20 هزار نفر و شمار آوارگان را 200 هزار نفر اعلام می کند. اگر ما آمار دولت سودان را درست فرض کنیم که به احتمال قوی آمار این دولت، نادرست است.
10 تا 20 هزار انسان که احتمالاً خیلی از آنها غیر نظامیان بی گناه هستند باز هم رقم قابل ملاحظه ای است.
شورای امنیت طی قطعنامه 1564 در سال 2004 کمیسیون تحقیق را مأمور بررسی اوضاع دارفور کرد. گزارش این کمیسیون مسؤول کشتار، آوارگی، قتل عام و تخریب را دولت سودان و شبه نظامیان جن جاوید اعلام کرد. شورای امنیت از شروع جنگ در سال 2003 تا سال 2005 اقدام به دادن 10 قطعنامه و بیانیه کرد که آخرین قطعنامه تنها اقدام تنبیهی شورا برای سودان بود و طبق این قطعنامه وضعیت دارفور به دیوان کیفری بین المللی ارجاع داده شد. در ماه مارس 2009 قرار جلب ژنرال حسن عمر البشیر توسط دیوان کیفری به اتهام مشارکت غیر مستقیم در کشتار و قتل عام مردم دارفور و جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی صادر شد. در آن زمان سودان اساسنامه دیوان کیفری بین المللی را نپذیرفته بود اما به دلیل ارجاع پرونده دارفور به دیوان توسط شورای امنیت، قرار جلب عمر البشیر امکان پذیر شده بود. شخصی که در کشورش بر مسند قدرت و رئیس جمهور بود، توسط دیوان کیفری بین المللی به دلیل ارتکاب جرائم جنگی و جنایت علیه بشریت محکوم می شد با صدور حکم، ژنرال عمرالبشیر تصمیم به اخراج 13 گروه امدادرسان سازمان ملل که در دارفور مشغول امدادرسانی بودند، گرفت. این 13 گروه به چهار میلیون جنگ زده و آواره در دارفور کمک می کردند.
اگر بخواهیم به ریشه های بحران در دارفور و جنگ در این منطقه بپردازیم باید به موارد زیر اشاره کرد:
1- حاکم بودن فرهنگ قبیله ای در این منطقه
2- منازعات بین قبایل بیشتر بر سر چراگاه ها و زمین و آب بود
3- علت دیگر، خشکسالی های طولانی بود که از دهه 1980 در این منطقه حاکم بود.
4- منازعات بین خود قبایل
5- ترغیب و تشویق شبه نظامیان جن جاوید به کشتار قبایل آفریقایی تبار از طرف دولت مرکزی
6- مدیریت ضعیف دولت مرکزی
7- پیوندهای خانوادگی بین قبایل دارفور
8- سیاست قدرت های بزرگ در منطقه مانند فرانسه و آمریکا
9- حمایت بعضی از کشورهای همسایه از قبایل ساکن در دارفور
10- تبعیض و نابرابری در دارفور از طرف دولت مرکزی همگی باعث وخیم تر شدن اوضاع می شد.
طبق قواعد حقوق بین الملل، جنایات انجام شده در دارفور شامل: 1- ژنو سید 2- جنایات جنگی 3- جنایات علیه بشریت است.
اگر بخواهیم به افراد جنایتکار در منطقه دارفور بپردازیم، کمی با مشکل مواجه می شویم. زیرا به دلایل ذیل جنایتکاران به آسانی قابل شناسایی نبودند:
1- طولانی بودن جنگ داخلی 2- درگیر بودن همزمان چندین گروه، قبیله و دولت مرکزی با هم 3- گوناگون بودن مکان هایی که جنایات در آنجا انجام می شد. 4- فقدان لباس ها و یونیفورم های مشخص در طول انجام جنایت ها 5- سرکوب آفریقایی تبارها توسط عرب تبارها.
موارد فوق باعث مشکل شدن شناسایی جنایتکاران می شود. البته اسامی 51 نفر از سوی کمیسیون حقیقت یاب سازمان ملل، به دیوان کیفری برای محاکمه ارائه شده است.

متهمان حادثه

ژنرال عمرالبشیر در سال 1989 با کودتایی بدون خونریزی و با کنار گذاشتن صادق المهدی بر سر کار آمد. سیاست های تند و رادیکال وی باعث گسترش اختلافات شد. عمر البشیر اخیراً در مصحابه با خبرنگار بی بی سی حکم بازداشت خود را سیاسی خواند و آمار رسانه های غربی را دروغ دانست و هدف غربی ها را تغییر رژیم در سودان دانست. ژنرال عمر البشیر به طور غیر مستقیم متهم به جنایت است. احمد هارون، وزیر امور بشر دوستانه سودان و محمد علی عبدالرحمان معروف به علی قشیب، رهبر شبه نظامیان جن جاوید از دیگر کسانی هستند که در ماه های بعد از محکوم شدن ژنرال عمر البشیر توسط دیوان کیفری محکوم شدند و تحت تعقیب قرار گرفتند. احمد هارون متهم به دادن پول و اسلحه به شبه نظامیان جن جاوید است.
علی قشیب نیز به دلیل رهبری شبه نظامیان جن جاوید و دستور کشتار و قتل و عام از دیگر متهمان است. خشونت های دارفور بیشتر علیه سه قبیله آفریقایی تبار (فور، ماسالیت، زاقاوا) بود. این قبایل، دولت مرکزی را متهم به تبعیض و ظلم علیه خود می دانند و خواهان شرکت در قدرت و سهیم شدن در ثروت کشور هستند. در طول بحران، توافقنامه های زیادی بین حکومت مرکزی و شورشیان امضا شد که هیچ کدام پایدار نبود و علت این ناپایداری بیشتر به راضی نشدن قبایل از مواد توافقنامه یا اینکه همه قبایل شورشی حاضر به شرکت در نشست ها نمی شدند مربوط می شد. از میان مهم ترین آنها، توافقنامه صلح دارفور بین شورشیان و دولت سودان در سال 2006 است که با مساعدت و میانجیگری اتحادیه آفریقا و آمریکا، امضا شد. این توافقنامه دارای اهمیت زیادی بود. مواد آن شامل خلع سلاح جن جاویدها، پیوستن شورشیان قبیله ای به ارتش سودان، پرداخت مبلغ 300 میلیون دلار به آوارگان دارفور، دادن سالانه مبلغ 200 میلیون دلار به دارفور و انتخاب مدیران اصلی دارفور از بین قبایل می شد. در این توافقنامه که قبیله زاقاوا در آن طرف اصلی بود قبایل دیگر به دلیل نادیده گرفتن آنها این توافقنامه را رد کردند.

جدایی جنوب سودان از سودان شمالی

در سال 2005 ژنرال تحت فشار بین المللی و ضعف حاصل از استمرار جنگ داخلی به صلح با شورشیان جنوب سودان رضایت داد و قرار شد در ژانویه 2011 طی یک رفراندوم، وضعیت جنوب سودان برای جدایی از مرکز یا ماندن با مرکز مشخص شود. طبق پیمان صلح 40 درصد از درآمد نفت به جنوب سودان اختصاص یافت و نوعی خودمختاری به جنوب داده شد. از سال 2005 به بعد، غربی ها کمک های مالی و تسلیحاتی زیادی به جنوب سودان کردند تا مردم این منطقه را به جدایی از شمال تشویق کنند.
براساس پیمان جامع صلح، عمر البشیر و جان کارانگ (رهبر شورشیان جنوب) به مصالحه با هم پرداختند. جان کارانگ به سمت معاون اصلی رئیس جمهور سودان انتخاب شد. اما جان کارانگ با عاقبت خوبی مواجه نشد چرا که با سقوط هلی کوپتر رئیس جمهور اوگاندا که حامل وی بود در نزدیکی مرز اوگاندا و سودان جان باخت. نکته جالب اینجاست که ژنرال عمر البشیر در ماه های منتهی به سال 2011 سعی می کرد ژست دموکراتیک به خود بگیرد و از رفراندوم استقبال می کرد. با این حال عمر البشیر اعلام کرد جنوب سودان تجربه کشورداری ندارد و بعید است که بتواند به یک کشور موفق تبدیل شود. عمرالبشیر همچنین اعلام کرد با جدا شدن جنوب سودان، زبان عربی تنها زبان و اسلام دین رسمی دولت سودان خواهد بود.
در ژانویه سال 2011 طی یک رفراندوم مردم جنوب سودان با بیش از 3 میلیون و 900 هزار رأی به استقلال از شمال رأی دادند، سودان جنوب به عنوان یکصد و نود و سومین کشور سازمان ملل و پنجاه و چهارمین کشور در آفریقا متولد شد. کشورهای غربی و دولت مرکزی سودان استقلال جنوب سودان را به رسمیت شناختند.
در مراسمی که در پایتخت جنوب سودان در شهر جوبا برگزار شد، بان کی مون، ژنرال عمرالبشیر، کالین پاول وزیر خارجه سابق آمریکا و بسیاری از رهبران کشورهای آفریقایی حضور داشتند. میلیون ها نفر از مردم به شادی پرداختند و اعلامیه استقلال خوانده شد. هم اکنون سالوواکر رئیس جمهور جمهوری جنوب سودان است. استقلال جمهوری جنوب سودان در تاریخ 9 جولای 2011 برابر 18 تیر 1390 به طور رسمی اعلام شد.
عواملی که باعث جدایی جنوب سودان شد به قرار ذیل است:
1- مشارکت نکردن همه اقوام در بافت حکومت
2- ساختار غیر دموکراتیک حاکمیت در سودان
3- عدم توسعه سیاسی و تبعیض در این کشور
4- اصرار بر ماندن و حذف دیگران از قدرت سیاسی
5- سیاست های نادرست و افراط گرایی در سودان
6- اعمال تحریم های بین المللی
7- سوء استفاده غرب و دنیای مسیحیت
8- فقر و توسعه نیافتگی جنوب سودان در مقایسه با شمال با وجود قرار گرفتن بیشترین منابع نفتی در جنوب سودان
9- جنگ های داخلی طولانی مدت
10- تفاوت های فرهنگی و دینی بین شمال و جنوب سودان. بیشتر مردم از ادیان ابتدایی بی دین بودند.
11- ترویج عرب گرایی در سودان به طوری که آفریقایی تبارها به حاشیه رانده شدند.
12- بی کفایتی دولت سودان و شخص عمرالبشیر.
جنوب سودان نزدیک به 75 درصد از نفت کل سودان را تأمین می کند اما پالایشگاهی در جنوب سودان وجود ندارد و برای انتقال نفت به بازارهای جهانی باید از شمال سودان کمک گرفته شود. با وجود استقلال جنوب سودان و به رسمیت شناختن آن از سوی دولت سودان شمالی باز هم احتمال می رود جنگ بین شمال و جنوب دوباره شعله ور شود. به عنوان مثال شهر نفت خیز ابیی که بین شمال و جنوب قرار گرفته و هر دو بر این شهر ادعا دارند. مشخص نبودن وضعیت شهر ابیی و اینکه این شهر متعلق به کدام کشور است در ماه های گذشته باعث درگیری هایی بین دو کشور شده است.
به نظر می رسد در آینده باز هم جنگ های داخلی در سودان روی دهد چرا که این کشور وسیع دارای فرهنگ های گوناگون و ادیان مختلف است و مشکلات زیادی بین قومیت ها وجود دارد. از طرف دیگر حاکم بودن فرهنگ قبیله ای در بیشتر مناطق این کشور باعث بی قانونی و قبول نداشتن دیگران می شود. دخالت های خارجی توسط کشورهای غربی و کشورهای همسایه نیز می تواند در شعله ور شدن جنگ داخلی در آینده مؤثر باشد چرا که هنوز فرهنگ دنبال کردن منافع ملی در این کشور حاکم نشده است و منفعت گرایی قبیله ای در سودان یک نقطه ضعف برای این کشور است؛ چون مداخله گران با دادن تسلیحات و پول به راحتی قادر به نفوذ و تأمین اهداف خود در این کشور هستند.
منبع: همشهری دیپلماتیک ش 48

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط