مادر زن

یکى از امورى که بین زن و شوهر را بهم مى زند و آسایش وخوشى را از خانواده ها سلب مى کند و حتى گاهى باعث طلاق بلکه قتل وجنایت مى شود مزاحمتها و دخالتهاى بیجاى مادر زن است.
پنجشنبه، 27 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مادر زن
مادر زن

 

نویسنده: ابراهیم امینی



 
یکى از امورى که بین زن و شوهر را بهم مى زند و آسایش وخوشى را از خانواده ها سلب مى کند و حتى گاهى باعث طلاق بلکه قتل وجنایت مى شود مزاحمتها و دخالتهاى بیجاى مادر زن است.
مادر زن قبل از اینکه دخترش را شوهر دهد دامادى را در مغزخویش مجسم مى نماید که داراى تمام کمالات و خوبیها بوده و از کلیه نواقص و بدیها منزه باشد.انتظار دارد یک چنین جوان ایده آلى که به طورحتم نصیب خودش نیز نشده از دخترش خواستگارى کند و او را سعادتمندو قرین خوشبختى گرداند.و به همین امید جوانى را به دامادى انتخاب مى کند. ابتدائا امیدوار است همان داماد ایده آل باشد بدین جهت نسبت به او اظهار علاقه مى نماید، پذیرایى و احترام مى کند.پیش خود مى گوید:اگرمختصر عیبى هم داشته باشد با دخالت و راهنماییهاى من اصلاح مى شود.
اگر تازه داماد مطابق میلش در آمد شاد و خرم است و حرفى درمیان نیست.لیکن اگر مطابق دلخواه نبود فورا در صدد چاره جویى برمى آید.ابتدائا تصمیم مى گیرد از تجربه هایى که در دوران زندگى زناشویى خودش با دیگران داشته استفاده نماید و دامادش را مطابق دلخواه بار بیاورد،بدین منظور نقشه ها مى کشد و از کلیه امکانات استفاده مى کند.
گاهى به عنوان دلسوزى و خیرخواهى پند و اندرزش مى دهد،مصلحت اندیشى و راهنمایى مى کند.گاهى از طریق قهر و دعوا و غر و نق وارد عمل مى شود.
بهترین حربه اش اینست که در دخترش نفوذ کرده او را وسیله رسیدن به هدف قرار مى دهد.با تلقینات خویش او را به ناسازگارى و ایرادو بهانه جویى وادار مى کند.
گاهى دستور قهر و دعوا مى دهد.گاهى دستور التماس و گریه مى دهد.از شوهرش بدگویى و عیبجویى مى کند.زن بیچاره هم که هنوزسرد و گرم روزگار را نچشیده و با شوهرش کاملا مانوس نشده و به مصالح واقعى خویش وقوف کامل ندارد،و مادرش را بهترین حامى وخیرخواه مى پندارد تحت تاثیر افکار و تلقینات او قرار گرفته بر طبق دستوراتش رفتار مى کند.اگر توانستند بدین وسائل داماد را مسخر سازندحرفى در میان نیست،لیکن اگر داماد تسلیم خواسته آنان نشد لجبازى وکشمکش به صورت شدیدترى شروع خواهد شد.حتى ممکن است در اثرلجبازى،کار به طلاق بلکه قتل و جنایت منتهى شود.بدین جهت اکثردامادها از دست مادر زنشان ناراضى هستند و از مزاحمتها و دخالتهاى بیجاى او آه و ناله دارند.ناسازگاریها و بهانه گیریهاى همسرشان را بگردن او مى گذارند.مى گویند اوست که حرف یاد دخترش مى دهد و نمى گذاردزندگى کند.
بد نیست به عنوان نمونه به درد دل چند داماد توجه کنید:
(جواد-م) مى نویسد:مادر زن من یک دیو است یک اژدها است افعى دو سر است.خدا چنین مادر زنى را نصیب گرگ بیابان نکند.چنان دمارى از من در آورده و چنان روزگارم را سیاه و زندگى را به کامم تلخ کرده است که کم مانده از دستش دیوانه شوم.و سر به کوه و بیابان بگذارم...تنها من نیستم که از دست مادر زنم دل خونى دارم این یک دردعمومى است. فکر مى کنم از هر صد نفر مرد متاهل 95 نفرشان به آن مبتلاهستند.تازه بقیه هم لابد مادر زن ندارند.
(محمد-ف) مى نویسد:مادر زنم در زندگى من و زنم دخالت مى کند.بى خود باعث ناراحتى ما مى شود.پشت سر فامیل من غیبت مى کند.وقتى براى زنم چیزى مى خرم فورا ایراد مى گیرد. از رنگ آن انتقاد مى کند مدلش را نمى پسندد و با هزار و یک جور دلیل سعى مى کندچیزى را که خریده ام بى ارزش جلوه دهد.
(پرویز-ک) مى نویسد:تا حال سه مرتبه ما را تا آستانه طلاق برده.مثل عقرب نیش میزند.به دخترش یاد مى دهد که نسبت به من بى احترامى کند و به کارهاى منزل نرسد و توقعات بیجا داشته باشد هروقت به خانه ما بیاید تا یک هفته منزل ما تبدیل به جهنم مى شود.بدین جهت چشم دیدنش را ندارم (1) .
اکثر دامادها چاره کار را در این مى بینند که بهر طور شده نفوذ مادرزنشان را قطع کنند و جلو دخالتهاى او را بگیرند.بدین منظور ملاقاتها ورفت و آمدها را حتى المقدور محدود مى سازند.اجازه نمى دهند همسرشان بخانه پدر و مادرش برود یا آنها به خانه اش بیایند.با آنها قطع رابطه مى کند،گوش به حرفشان نمى دهد،بى اعتنایى مى کند.به دخالتهاى آنان اعتراض مى نماید.و به طور خلاصه در مقابل آنها سرسختى و مقاومت نشان مى دهد.
لیکن روش مذکور با اینکه متعارف است یک روش عقلائى نیست بلکه غالبا نتیجه معکوس مى دهد.زیرا محبت دختر و مادر یک پیوند طبیعى است که قطع کردن آن به آسانى امکان پذیر نیست.چگونه مرد انتظار دارددخترى که سالها در دامن مادرش پرورش یافته و از مهر و محبت بى شائبه او برخوردار بوده و هنوز او را بهترین حامى و خیرخواه خویش مى داند،به مجرد اینکه با یک مرد ناشناس پیمان زناشویى بست بدون چون و چراتسلیم او شود و زحمتها و محبتهاى پدر و مادرش را یکسره نادیده بگیرد وبطور کلى با آنان قطع رابطه کند؟!
هرگز چنین امرى امکان پذیر نیست.و اگر هم در اثر ناچارى چندروزى با آنها قطع رابطه کرد دوام پیدا نخواهد کرد.زیرا حرکت جبرى همیشگى نخواهد بود.تا مدتى ممکن است صبر و حوصله بخرج بدهد امابالاخره بستوه آمده در موقع مقتضى عکس العمل شدیدى از خویش نشان خواهد داد.ممکن است،در اثر سختگیریهاى زیاد گستاخ و پررو شود وبناى نافرمانى و عصیان را بگذارد.ممکن است به قصد انتقام،با خویشان شوهرش ناسازگارى و اوقات تلخى کند و هر روز اسباب نزاع و کدورت فراهم سازد.به علاوه خیلى بعید است که مرد بتواند بدین وسیله روابطمادر زنش را بکلى قطع کند.بالاخره او از دخترش دست بردار نیست. بلکه همین امر باعث مى شود که کینه و کدورتش زیادتر گردد و مستقیم وغیر مستقیم با دخترش تماس بگیرد و او را به ناسازگارى و اذیت و آزارتشویق کند. در این صورت ممکن است در اثر لجبازى و کینه توزى کار به طلاق و جدایى بکشد.بسیارى از طلاقها در اثر همین لجبازیها وستیزه گریهاى غیر عقلائى بوجود آمده است.
از همه اینها گذشته،اصولا به نفع انسان نیست که با خویشان همسرش که مى تواند از حمایت آنها برخوردار شود و از معاشرت و رفت وآمد با آنها استفاده کند بطور کلى قطع رابطه کند.
بهر حال این روش نه تنها کار را اصلاح نمى کند بلکه مشکلات رازیادتر و اوضاع را وخیم تر خواهد کرد.حتى ممکن است به خودکشى یاقتل و جنایت منتهى شود.
پلیس هند گزارش داد که روابط نامساعد میان داماد و مادر زن یکى از علل اصلى 146 خودکشى است که در سال گذشته در دهلى نو وقوع یافته است (2) .
مردى که از دخالتهاى مادر زنش ناراحت بود خودکشى کرد (3) .
مردى که از دخالتهاى بیجاى مادر زنش به تنگ آمده بود او را ازتاکسى بیرون انداخت (4) .
داماد سر مادر زنش را با چکش شکست.و برادر زنش کینه او رادر دل گرفته با چاقو وى را مجروح کرد و متوارى شد (5)
مردى بنام...چون از دست مادر زنش بستوه آمده بود ظرف کله وپاچه جوشان را روى سر و صورت او ریخت.مادر زن فریادى کشید و نقش بر زمین شد.او را به بیمارستان رساندند.اما پزشک معالج پس از معالجات اولیه گفت:
چون سوختگى عمیق و خطرناک است باید او را به تهران ببرید.
زن همراه مادرش عازم تهران شد و به شوهرش گفت:ما در شوشترازدواج کردیم ولى بزودى در تهران از هم طلاق خواهیم گرفت.چون شوهرى مثل تو به درد من نمى خورد (6) .
پس روش مذکور بر رویهم روش خوبى نیست و تا ضرورت اقتضانکند نباید آن را انتخاب نمود.لیکن چاره کار منحصر به آن نیست بلکه راه دیگرى نیز وجود دارد که معقول تر و اطمینان بخش تر بوده علاوه بر اینکه ضررى ندارد غالبا با موفقیت توام است.قبلا لازم است دو نکته را یادآورشویم:
اول-این مطلب مسلم است که مادر زن دشمن و بدخواه دامادنیست.بلکه بر طبق ناموس طبیعت باید دوستدارش باشد،چنانکه در اوائل خویشاوندى غالبا چنین است.به علاوه، مقتضاى محبتى که نسبت به دخترش دارد اینست که دامادش را نیز دوست داشته باشد زیرا سعادت وخوشبختى دخترش را در دست او مى داند.پس اگر در زندگى داخلى آنهادخالت مى کند مسلما قصد سوئى ندارد بلکه هر چه باشد از روى دلسوزى وخیرخواهى است.
البته امکان دارد که دخالتهاى بیجا و پیشنهادهاى نادرست و حتى زیانبخشى داشته باشد لیکن آنهم در اثر نادانى و جهالت میباشد.نباید بنظربدبینى بآنها نگاه کرد.
دوم-علاقه مادر و فرزند یک علاقه طبیعى است که قطع آن بآسانى امکان پذیر نیست.و اگر کسى در صدد قطعش برآید چون بر خلاف ناموس خلقت قدم برداشته آثار سوئى ببار خواهد آورد.اصولا وجهى ندارد و دور از انصاف هم هست که انسان بخواهد رابطه مادر و دختر راقطع کند و در بینشان جدایى بیفکند.
چنانکه مرد میخواهد با پدر و مادرش آزادانه رفت و آمد کندهمسرش نیز اهل عاطفه است و دلش میخواهد با خویشانش معاشرت داشته باشد.
با توجه به مطالب مذکور میتوان گفت که بهترین طریق حل این مشکل اینست که با مادر زن بلکه سایر خویشان همسرش معاشرت وروابط حسنه داشته باشد و از آنها کاملا احترام کند.با زبان خوش ومهربانى سعى کند محبت آنها را جلب نماید.با نیکى و اظهار محبت دلشان را بدست آورد.در کارها با آنها مشورت نماید.مشکلات زندگى را در میان نهاده از فکر آنها استمداد کند.به پیشنهادها و راهنماییهاى مفیدشان گوش بدهد.از همسرش انتقاد نکند. کارى کند که آنها یقین داشته باشند که نسبت به دخترشان وفادار است و واقعا او را دوست دارد.اگر پیشنهادنادرستى داشتند که انجام دادن آن صلاح نیست یا برایش امکان ندارد بداندکه قصد سوئى ندارند در اینصورت سعى کند با زبان خوش و دلیل و برهان مفاسد آنرا برایشان اثبات کند،در رد پیشنهادشان به تندى و خشونت یابى اعتنائى متوسل نشود.حتى اگر از همسرش دلخورى داشت میتواند به عنوان استمداد نه اعتراض مطلب را دوستانه با آنها در میان بگذارد و ازنظریاتشان استفاده کند.
داماد باید همواره این مطلب را در نظر داشته باشد که مدارا و سازش با مادر و پدر و برادر زن و جلب دوستى آنها یکى از رموز بزرگ زناشویى و از لوازم زن دارى محسوب میشود.بدینوسیله نسبت به داماداعتماد و محبت پیدا میکند و بسیارى از مشکلات زناشویى خود بخود حل میشود.بنابراین اگر دیده میشود که اکثر دامادها از دست مادر زنشان ناراضى هستند چنان نیست که همه اش تقصیر مادر زن باشد بلکه خودشان نیز بى تقصیر نیستند.زیرا آنها هستند که با رفتار غیر خردمندانه خویش یک دوست واقعى را بصورت یک مزاحم در آورده اند.
بسیارند دامادهاییکه با مادر زن و پدر و برادر همسرشان روابطنیک دارند و از معاشرت و پشتیبانى آنها برخوردار میشوند. به نمونه زیر توجه فرمایید:
(منوچهر...) مى نویسد:مادر زن من یک فرشته است بلکه ازفرشته هم بهتر.از مادرم بیشتر او را دوست دارم.مهربان و رئوف و فهمیده و خوش قلب است.مادر زن من حلال مشکلات زندگى داخلى من است.
وجود او ضامن خوشبختى و سعادت خانوادگى من است (7) .
البته ممکن است در بین مادر زنها افراد لجوج و نادان وخودخواهى پیدا شوند که قابلیت تفاهم و اصلاح نداشته باشند و بهیچ وجه نتوان جلو دخالتهاى بیجا و پیشنهادهاى سفیهانه آنها را گرفت،لیکن دراینصورت هم صلاح نیست با تندى و خشونت و قهر و دعوا با آنها رفتارکرد،بلکه بهتر است حتى الامکان با نرمى و مدارا و اخلاق خوش با آنهارفتار کرد.زیرا گرچه قابلیت اصلاح ندارند لیکن بدینوسیله میتوان تاحدودى از لجبازیها و ایرادهاى آنها کاست و از خطرهاى بزرگى که ممکن است کاخ زناشویى را از هم بپاشد جلوگیرى کرد.
در اینگونه موارد بر مرد لازم است سعى کند با همسرش تفاهم کامل برقرار سازد.با اظهار محبت قلبش را مسخر نموده اعتمادش را جلب کند.
در مورد پیشنهادها و دخالتهاى نادرست مادر زنش با زبان خوش ومهربانى مطلب را با همسرش در میان بگذارد و مفاسد آنرا برایش تشریح کند و با دلیل و برهان برایش اثبات کند که پیشنهاد مادرش از روى نادانى صادر شده بصلاح واقعى نیست.
اگر مرد توانست با همسرش تفاهم کامل برقرار کند و او را هم عقیده وهم سلیقه خویش گرداند همه مشکلات و از جمله مشکل مادر زن خود بخودبرایش حل میشود.بهر حال این مطلب را هیچگاه نباید فراموش کرد که بانرمى و مدارا و اخلاق خوب و تدبیرات خردمندانه همه مشکلات را میتوان حل کرد و پیمان مقدس زناشویى را استوار ساخت.
حضرت على (ع) فرمود:جلب دوستى نصف عقل است (8) .
حضرت على (ع) فرمود:نزدیکى با مردم و خوش اخلاقى با آنها ازشرور و بدیها جلوگیرى میکند (9) .
على (ع) فرمود:با کسیکه در مقابل تو خشونت و درشتى میکند نرمى ومدارا کن شاید بدینوسیله رام گردد (10) .
على (ع) فرمود:با یکدیگر نزدیک شوید و احسان کنید.از قهر وجدایى بپرهیزید (11) .

پی‌نوشت‌ها:

1-اطلاعات هفتگى شماره 1646.
2-کیهان 15 فروردین 1352
3-اطلاعات 12 اردیبهشت 1349
4-اطلاعات 13 اردیبهشت 1349
5-کیهان 4 اسفند 1350
6-اطلاعات 14 اسفند 1350.
7-اطلاعات هفتگى شماره 1646.
8-بحار ج 168
9-بحار ج 74 ص 168
10-بحار ج 74 ص 168
11-بحار ج 74 ص 400

منبع:امینی، ابراهیم؛ (1367؟)، آئین همسرداری یا اخلاق خانواده، تهران: اسلامی، چاپ پانزدهم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.