مقدمه
در این که نابه هنجاری های جنسی، چه مصادیقی را شامل می شود، بر اساس تعاریفی که در دیدگاه های گوناگون بیان گردید، هر تمایل و رفتار جنسی که به نحوی برای خود فرد یا افراد دیگر، زیان آور است، نابه هنجار جنسی تلقی می شود. این ویژگی ذکر شده در تعریف، هرگونه رفتار جنسی ای را که خارج از چارچوب ازدواج مرد و زن باشد، شامل می شود. در این جا به ناهنجاری های جنسی ای که لااقل در برخی از جوامع، تعداد زیادی از افراد به آنها مبتلا هستند، می پردازیم و متون قرآنی و حدیثی را در این زمینه، مورد بررسی قرار می دهیم:الف-استمنا(1) و استشها
استمنا، دستمالی و رفتار مالشی مرد با خود است که به انگیزه ی لذت جنسی انجام می شود و استشها، دستمالی و رفتار مالشی زن با خود است که به انگیزه ی لذت جنسی صورت می گیرد.از آن جا که این رفتار جنسی، خارج از ازدواج است و زیان هایی برای فرد ایجاد می کند، از نابه هنجاری های جنسی به حساب می آید. در احادیث، به دلیل زیان های روانی-معنوی و آسیب هایی که استمنا و استشها، به خانواده و اجتماع وارد می سازد
و افراد را از ازدواج و پذیرش زندگی مشترک خانوادگی و رشد عاطفی در ارتباط با همسر و فرزند باز می دارد، از این نوع رفتار جنسی، نهی شده است. پیامبر (ص) ارضای جنسی با دست را در کنار لواط و نابه هنجاری های جنسی دیگر، مورد لعن قرار می دهد و می فرماید:
ألا لعنة الله و الملائکة و الناس أجمعین...علی ناکح یده، و علی من اتی الذکران من العالمین.(2)
آگاه باشید که مورد لعن خدا، ملائکه و همه مردم خواهد بود کسی که با دستمالی خود، خویش را ارضا می کند و کسی که با کسی از مردان، لواط می کند.
استمنا در پسران و استشها در دختران، شاید اولین نوع نابه هنجاری جنسی ای است که به آن مبتلا می شوند. این نابه هنجاری، چه در دختران و چه در پسران، در دوران بلوغ بیشتر اتفاق می افتد. دبس، معتقد است که اگر شدت کشش جنسی زیاد شود و به سوی وضع طبیعی و عادی، رهبری نگردد، حالتی در نوجوان پدید می آید که در نتیجه، مایل است از شخص خود برای ارضای نیروی شهوانی استفاده کند. در این صورت، مرض تنهایی (یعنی استمناء) پدید می آید.(3)
گاهی والدین، از وقوع نوعی بازی با خود در کودکان شکایت می کنند که دیدن این صحنه، آنان را خیلی ناراحت می کند. هرگونه انحراف جنسی در کودکان را باید نوعی عدم تکامل احساسات و نوعی رهایی از اضطراب تلقی کرد. در این مورد باید نحوه ی ارتباط والدین با کودک و کودک با دیگر بچه ها را مورد بررسی دقیق قرار داد. اگر تصحیح ارتباط و روش های رفتاری، نتیجه ای نداد، کودک را باید نزد روان پزشک برد.
استمنا، عوارضی چون: پریدگی رنگ، سیاه شدن دور چشم، خسته و خواب آلود بودن، شرم اغراق آمیز و کاذب، گوشه گیری و آشفتگی در خواب به دنبال دارد. این کار در پسران، بیشتر انجام می شود. آمار فراوانی و اتفاق آن در جامعه ی ایران
در دست نیست.
ناراحتی هایی که در نتیجه استمنا در جوانان ایرانی مشاهده شده، به صورت زیر است:
1.احساس گناه، 2.احساس اکراه و نفرت از خویش 3.ترس از جنون، کوری، عقیم شدن و ناتوانی جنسی.(4)
کینزی، تحقیقات زیادی در زمینه مسائل جنسی انجام داده و درباره استمنا می گوید:
بسیاری از پسران، در دوره های متوالی، تصمیم به ترک عادت استمنا می گیرند؛ ولی خطاهای غیر قابل اجتناب آنها در این کوشش ها، به پیش آمدن دوره های پشیمانی و ندامت می انجامد و در نتیجه، این عمل را از نو شروع می نمایند. این دور و تسلسل همچنان ادامه می یابد. مشکل است تصور شود که چیزی بدتر از این بتواند به طور مداوم، به شخصیت فرد لطمه بزند.(5)
در مورد زنانی که مبتلا به استمنا، هستند، کنیزی می گوید:
نصف آنها به خلجان های روانی منبعث از پشیمانی و ندامت، مبتلا می شوند. در این میان، عده ای فقط یک تا دو سال ناراحت می شوند. در حالی که عده بیشتری در حدود شش سال و نیم، دچار این گونه اضطراب ها خواهند بود. هیچ نوع از امورجنسی مانند استمنا، باعث ناراحتی و نگرانی خاطر زنان را فراهم نمی سازد.(6)
دبس، معتقد است که استمنا، جوان را خسته می کند و در سرشت انسان های حساس، تولید وسواس و تردید عجیبی می نماید، به طوری که افراد مبتلا، همواره خجالت زده و شرمسارند و خود را مجرم می پندارند. هنگام بررسی امراض ذهنی، فکری و روانی، غالباً این عادت دیده می شود. در جوانانی که از تحصیل عقب
می مانند و افرادی که عقب مانده ی ذهنی اند، این عادت، دیده شده است.(7) در نوجوانان، اگر استمنا زیاده از حد باشد، یک حالت نوروتیک فرض می شود و گاهی علامتی از اختلال شخصیت است.(8)
بروز این کامجویی بدلی، در جوامع مختلف، متفاوت است. این کامجویی در جامعه ی ما، با احساس گناه شدید همراه است و تولید اضطراب، افسردگی و خودکم بینی می کند. در برخورد با این شیوه ی ارضای جنسی، نمی توان نسخه ی واحدی پیچید و نتیجه ی تحقیقات در جوامع دیگر را بدون در نظر گرفتن نتایج آن، اعمال کرد. بی اهمیت شمردن این کامجویی بدلی در جامعه ی ما، تجویز نوعی انزوا، کناره گیری، فرار از ازدواج، احساس گناه، خود کم بینی و اضطراب است. در این زمینه، غیر از اطلاعات روان شناسی و جامعه شناسی، توجه به بافت خانواده، عادات تربیتی و عقاید مذهبی نیز لازم است.
دانشمندانی مانند دبس که غیر از اطلاعات عمیق روان شناسی، به مسائل تربیتی نیز توجه داشته اند، بهتر از دیگران به این موضوع پرداخته اند. دبس، معتقد است که باید نوجوانان (بویژه پسران) را از این عادت زشت و تظاهر به عشق بازی با خود-که در این دوره شیوع دارد-باز داشت. این امر، در صورتی که به درازا بکشد، نشانه ی بیماری روانی خواهد بود؛ اما در آغاز دوره ی نوجوانی، عیب بی اهمیتی به حساب می آید که درمان آن آسان است، به شرط آن که مربی بکوشد اعتماد نوجوان را به خود جلب کند، از این که احساس گناه کاری در او بیدار شود، اجتناب ورزد و برای او فعالیت سالمی را فراهم کند تا بتواند امیال نو ظهور او را تشفی بخشد یا جهت آن را تغییر دهد. غذای سبک ساده، عادت به برخاستن به محض بیداری و دوش گرفتن و تمرین بدنی در این مورد، بسیار مفیدتر و مؤثرتر از عتاب ها و خطاب هاست.(9)
به دلیل این پیامدهاست که در احادیث، افراد از این عمل نابه هنجار، برحذر داشته شده اند. در حدیثی آمده است که رسول اکرم (ص) فرمود:
ناکح الکف ملعون.(10)
کسی که با دستمالی آلت خود، به ارضای جنسی می پردازد، ملعون است.
به فرموده امام صادق (ع) از جمله کسانی که خدا با آنها در روز قیامت سخن نمی گوید و نظر رحمت به آنها ندارد و عذاب دردناکی، آنها را فرا می گیرد، کسی است که خود ارضایی می کند.(11) نیز وقتی از آن حضرت، از استمنا و آیه ی مربوط به آن پرسیدند، فرمود:
إثم عظیم قد نهی الله تعالی عنه فی کتابه و فاعله کنا کح نفسه و لو علمت بمن یفعله ما أکلت معه...قول الله:( فمن ابتغی وراء ذلک فاولئک هم العادون ) و هو مما وراء ذلک.(12)
استمنا، گناه بزرگی است که خدای متعال در قرآن، از آن نهی کرده است. انجام دهنده این گناه، همانند کسی است که با خودش آمیزش می کند. اگر بدانم کسی این کار را می کند، هرگز با او غذا نمی خورم...این سخن خداوند که می فرماید:( پس هر کس که فراتر از ازدواج مرد و زن، رفتار جنسی دیگری انجام دهد، پس اینان، تجاوزگران حدود الهی اند) و این عمل، از مصادیق فراتر از ازدواج است.
قابل توجه است که این حدیث، بنا به نقل مرحوم شیخ حر عاملی، ادامه ای دارد که پاسخ به یک سؤال است. سؤال را با توجه به آنچه در ذهن برخی از افراد است، متذکر می شویم و سپس آن ادامه را مطرح می کنیم. در احادیث وارده در باب حدود رفتارهای نابه هنجار جنسی، در ارتباط با استمنا، حد شرعی مشخص نشده: بلکه به صورت نمونه، آمده است: مردی را نزد امام علی (ع) آوردند که با آلت خود، بازی می کرده است. امام، به گونه ای به دست او زد که سرخ شد. سپس از بیت المال، هزینه ازدواج او را با زنی پرداخت کردند.(13)
بنابراین گونه احادیث، گناهی است که در صورت اثبات، حاکم شرع، صرفاًً تعزیر می کند و حدی ندارد. در حدیثی از امام صادق (ع) از مالش آلت، از سوی خود سؤال شد، امام فرمود:
ناکح نفسه لا شی ء علیه.(14)
او با خودش آمیزش کرده، پس حدی بر او نیست.
نیز در یک روایت دیگر از امام باقر (ع) در خصوص مردی که با بازی با خودش، منی از او بیرون آمده، سؤال شد، فرمود:
لابأس به، و لم یبلغ به ذلک شیئاً.(15)
اشکالی ندارد؛ به آن اندازه نیست که حد بر او جاری شود.
البته شیخ حرعاملی، این حدیث را حمل بر تقیه کرده است، از آن جهت که در حدیث آمده، اشکالی ندارد.
ممکن است کسی بگوید دلالت این روایت (اگر حمل بر تقیه نکنیم) و همچنین حدیث قبلی، جواز استمنا است. با توجه به این که در روایات فراوانی، حرمت و گناه استمنا، یادآور گردیده و در این دو روایت، گفته شده اشکالی ندارد و حتی برای این کار، حد هم در نظر گرفته نشده است، آیا این، حکایت از آن ندارد که استمنا نابه هنجاری جنسی نیست، همان طور که امروزه در بین روان شناسان غربی مطرح است؟!
در پاسخ می گوییم: اولاً، این دو روایت، در مقام بیان عدم حرمت نیست؛ بلکه برای بیان عدم نیاز به حد روایت شده اند. لذا جمله ی آخر در روایت دوم که گفته: «به آن اندازه نیست که حد بر او جاری شود»، مؤید آن است. بنابراین، مضمون این حدیث با احادیث دیگر، در تعارض نیست و حرمت و گناه آن، نفی نگردیده است.
ثانیاً، این عمل نابه هنجار، در مقایسه با نابه هنجاری های دیگر جنسی (مانند زنا و لواط)، گناه کمتری دارد، و لذا برای آنها حد، مشخص شده و بر این عمل، صرفاًً تعزیر (که بنا بر نظر قاضی، تعداد آن مشخص می شود).
ذیل روایتی که مرحوم شیخ حر عاملی آورده، این سؤال نیز امام (ع) مطرح شده است که: از نظر شدت گناه، زنا بزرگ تر است یا استمناء؟ که امام این گونه پاسخ می دهد:
هو ذنب عظیم قد قال القاتل بعض الذنب أهون من بعض و الذنوب کلها عظیم عند الله لأنها معاصی و إن الله لا یحب العباد العصیان، و قد نهاناً الله عن ذلک لأنها من عمل الشیطان و قد قال: لا تعبدو الشیطان، إن الشیطن لکم عدو فاتخذوه عدواً إنما یدعوا حزبه لیکونوا من أصحاب السعیر.(16)
این عمل (استمنا) گناه بزرگی است. بعضی ها می گویند که برخی گناهان، از برخی دیگر از گناهان سبک ترند، در حالی که همه گناهان نزد خداوند، بزرگ هستند؛ چرا که معصیت هستند و خداوند، ارتکاب گناه از بندگان خود را دوست ندارد. خداوند، ما را از گناه نهی کرده؛ چرا که معصیت، عملی شیطانی است و فرموده است: شیطان را عبادت نکنید؛ به درستی که شیطان، دشمن شماست. پس او را دشمن خود بدانید، چرا که او پیروان خود را به آتش دعوت می کند.
ثالثاًً، در روایات گذشته، تصریح به حرمت استمنا شده و می توان به واسطه این دو روایت- که ظهور در جواز هم ندارند-، از آنها دست برداشت.
رابعاً در دو حدیث زیر، استمنا، به عنوان عملیات اعمال فحشا و از مصادیق زنا دانسته شده است.
از امام صادق (ع) درباره استمنا سؤال می شود، ایشان می فرماید:
الخضخضة] هی من الفواحش... .(17)
استمنا، از جمله اعمال فحشا است.
نیز از آن امام (ع) در مورد آمیزش با حیوان و استمنا فرمود:
کل ما أنزل به الرجل ماءه فی هذا و شبهه فهو زنا.(18)
هر چیزی که مانند این دو، باعث انزال منی مرد می شود، از مصادیق زنا محسوب می شود.
بنابراین، استمنا، رفتار نابه هنجار و گناه است، گرچه برای مرتکب آن، حد مشخص از کیفر، در نظر گرفته نشده است. از این که این عمل در شرع، گناه و نابه هنجار شمرده شده، می توان فهمید که این عمل برای آدمی، زیان دارد و لااقل در بعد معنوی و روانی، فرد را با مشکل روبه رو می سازد. علاوه بر این که آسیب ها و زیان های دیگر آن هم در برخی تحقیقات (همان طور که در بالا تبیین شد) به دست آمده است. مضافاً بر این که عادت به چنین رفتاری، عوارض فراوان روانی دارد که امروزه روان شناسان نیز این نوع استمنا را نابه هنجاری و حتی بیماری دانسته اند. اسلام، با حرام دانستن این عمل، از همه خطرات آن و از جمله آسیب های عادت به این عمل، پیشگیری کرده است.
پینوشتها:
1.Masturbation
2.میزان الحکمة، ج11، ص5368؛ ح18383؛ کنز العمال، ج16، ص99.
3.بلوغ، ص62.
4.جوانی پر رنج، ص295.
5.زوان شناسی نوجوانی، ص102.
6.روان شناسی نوجوانان و جوانان، ص144.
7.بلوغ، ص63.
8.نوجوانی، ص103.
9.مراحل تربیت، ص164.
10.عوامل اللالی، ج1، ص260، ح38؛ بحارالأنوار، ج104.ص30.
11.ر.ک: بحارالأنوار، ج104، ص30؛ جامع أحادیث الشیعة، ج20، ص382.
12.بحارالانوار، ج104، ص 30، ح1.
13.الکافی، ج7، ص265؛ وسائل الشیعة، ج18، ص574، ح1.
14.الکافی، ج5، ص540، ح2؛ وسائل الشیعة، ج20، ص353.
15.الاستبصار، ج4، ص226؛ وسائل الشیعة، ج18، ص575، ح3.
16.وسائل الشیعة، ج28، ص364.
17.همان، ج14، ص267.
18.الکافی، ج5، ص541؛ وسائل الشیعة، ج20، ص349.
/ج