نظارت مبتنی بر تربیت دینی
چنان که در قسمت قبل گفته شد، نظارت اجتماعی (بویژه نوع درونی آن) اگر بر تربیت دینی مبتنی باشد، در رویارویی با ویژگی های دوران پست مدرن، حضوری متناسب و مؤثر خواهد داشت.اکنون جای آن است که تربیت دینی، با توجه به عناصر آن، مورد بررسی قرار گیرد. عناصر تربیت دینی متناسب با عصر حاضر، از سه مؤلفه مهم «عقلانیت، تقوای حضور»(1) و «ارزیابی و نقادی» تشکیل یافته است.
یک. عقلانیت
تربیت دینی در این دوران باید بیشتر از هر زمان دیگر، چهره ای عقلانی داشته باشد؛ زیرا در عصر ارتباطات، مبادله ی اطلاعات و نظرگاه های گوناگون، به آسانی و سرعت، انجام می گیرد و پذیرش دیدگاه ها، باید مبتنی بر قوه ی عقلانیت باشد، با توجه به این عنصر فردی که از درون خویش به خود فرمانی عقلانی دست یابد، در فرایند نظارت بر خود و دیگران، کمتر به اشتباه می آلاید و نظارت، با سلامت بیشتری به اهداف خود دست می یابد.دو.تقوای حضور
عنصر «تقوای حضور» یکی از مؤلفه های ارزشمند و اساسی تربیت دینی است که عالی ترین مرتبه تقواست و با «تقوای پرهیز»(2) که مرتبه ی نازل آن است، تفاوت دراد.(3)اگر تربیت دینی، بر تقوای پرهیز استور باشد، نوعی تربیت قرنطینه ای و گل خانه ای به حق خواهد یافت که بر اساس آن، حفظ افراد، تنها با قرار گرفتن در محدوده ای جدا و دور از شرایط، میسر است. عمل به این نوع تقوا-که براساس مفهوم دینی «ترس از عذابب الهی» در درون فرد شکل می گیرد-، در عصر حاضر-که
ارتباطات، روز به روز گسترده تر می گردد-اساساً، در برخی از قلمروها غیر ممکن می شود؛ زیرا فضاهای مخربی که در جامعه یا درون خانه، از طریق ماهواره و اینترنت، بر ما تحمیل می شود، پیشاپیش، امکان پرهیز را از ما می ستاند.
بنابراین، نظارت درونی مبتنی بر تقوای پرهیز، گرچه گاهی ثمر بخش خواهد بود، ولی در مقابل موج فزاینده داده های مخرب، به سرعت، کارآمدی خود را از دست می دهد. به همین جهت، چون به هیچ وجه، توان مرزهای اطلاعاتی را نداریم، تربیت دینی باید براساس مؤلفه «تقوای حضور» به صحنه پا گذارد و از این رهگذر است که می توان به نظارت درونی ریشه دار، دست یافت. در تقوای حضور، فرد، ضمن این که در جامعه و در معرض انواع آلودگی ها قرار دارد، خود را در مرتبه ای فراتر می یابد که می تواند در مقابل انحرافات، مصونیت داشته باشد.
یأیها الذین ءامنوا علیکم أنفسکم لا یضرکم من ضل إذا اهتدیتم.(4)
ای کسانی که ایمان آورده اید، به خودتان بپردازید. هر گاه شما هدایت یافتید، آن کسی که گمراه شده، به شما زیانی نمی رساند.
براساس مفهوم آیه شریفه، انسان باید به درون خود بپردازد و به مرتبه ای از هدایت درونی دست یابد که گمراهان، توان آسیب رسانی به او نداشته باشند. این، معنای دقیق و عمیق خود فرمانی درونی است که فرد را قادر می سازد ضمن حضور در متن جامعه و قرار گرفتن در عرصه ارتباطات، خود را به انواع آلودگی ها نیالاید و دیگرانی را که بهره کمتری از تقوا برده اند، تربیت کند.
سه.ارزیابی و نقادی
سومین مؤلفه تربیت دینی، «ارزیابی و نقادی» است. بر پایه این عنصر، فرد، به ارزیابی داده ها و سپس گزینش یا طرد آنها اقدام می کند. در واقع، این ویژگی، پشتوانه ای برای تقوای حضور در دوران کنونی است. طرد همگی آنچه متعلق به اینعصر است، نه تنها ممکن نیست، بلکه نامطلوب است؛ زیرا طرد غیر منصفانه ی تمام مظاهر این دوران، زمینه ای را فراهم خواهد ساخت که افراد جامعه، دست به شورشی خشم آلود و انتقام جویانه بزنند و به قبول تمام عیار همه ی مظاهر عصر ارتباطات، روی آورند. به همین دلیل، تربیت غیر تعصبی، واقع نگر و منصفانه، افراد را به سوی این ویژگی هدایت می کند تا بتوانند در متن شرایط نا سالم، حضوری سالم داشته باشند.
در مورد پدیده ی اینترنت و ماهواره نیز در تربیت دینی جوانان، باید ذهنیتی روشن و منتقدانه ایجاد کرد که در آن،جنبه های مثبت و منفی این پدیده مشخص گردد و زمینه استفاده مناسب از آن فراهم آید.
مؤلفه ارزیابی و نقادی را می توان در مورد همه انحرافاتی که ممکن است برای جوان رخ دهد، به کار گرفت و ذهن آنها را نسبت به مورد انحراف، حساس کرد؛ زیرا (چنانچه گفته شد) ویژگی دوران ارتباطات، ساخت زدایی است. ساخت های فکری و عاطفی اعضای جوامع را در معرض فروپاشی می نهد و آنها را به نوعی عادی انکاری در امور (بویژه مسائل اخلاقی) سوق داده است.
مسئله حساسیت زدایی و عادی سازی، امری است که در این دوران، به روشنی آشکار است و همین، موجب تسامح، تساهل و عادی سازی در بنیان های اخلاقی جامعه شده است. لذا این، موضوعی است غیر قابل اجتناب که گریزی از موج فزاینده آن نیست. تربیت دینی، با وجود دارا بودن ویژگی نقادی، این موج حساسیت زدایی زمینه های انواع انحراف همراه ارزیابی و نقادی، آماده سازد.(5)
د-مراقبه های فردی
برای پیشگیری از ابتلا به رفتارهای نابه هنجاری جنسی و کنترل خود از انحرافات، شیوه های بسیاری در متون حدیثی، مطرح گردیده اند که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:1.خویشتنداری
هر فردی باید توجه داشته باشد که تأثیر پذیری از محرک ها و تسلیم شدن در برابر خواهش ها و تمایلات جنسی، با عزت و کرامت انسانی، سازگار نیست. بر عکس، خویشتنداری، از قدرت و توانمندی عقلی و شرافت وی حکایت دارد. امام علی (ع) با اشاره به این که کسی که احساس کرامت و بزرگی دارد، به امیال و شهوات انحرافی توجهی نمی کند، می فرماید:من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته.(6)
کسی که خودش را با کرامت و شریف بداند، توجه به امیال و شهوات خارج از نیاز طبیعی را پستی و خواری تلقی می کند.
همچنین با توجه به این که شهوت، انسان را پست و بی مقدار می سازد، می فرماید:
ما رفع امرأ کهمته و لا وضعه کشهوته.(7)
هیچ چیزی به مانند همت بلند، شخص را دارای عزت نمی کند و هیچ چیز به مانند شهوت، شخص را بی مقدار و پست نمی سازد.
احساس کرامت و شرافت، به این است که فرد، عاقلانه می اندیشد و با چشم بصیرت، در می یابد که چه خواهش های نفسانی ای، به حیثیت و شخصیت انسانی او، ضربه وارد می سازند. رسول اکرم، این نوع اندیشه و بصیرت را محبوب خدا دانسته، می فرماید:
إن الله یحب البصر النافذ عند مجی ء الشهوات.(8)
به درستی که خداوند، تیزبینی فردی را که به هنگام اوج شهوت ها، به انحراف ها توجه می کند، دوست دارد.
ایشان در حدیث دیگری، امیال انحرافی را بیماری دانسته و به تدبیر عقلانی و مقابله با آن، توصیه کرده و فرموده است:
الشهوة داء و عصیانها دواء.(9)
خواهش های انحرافی، بیماری است و درمانش، مقابله با آن.
در تعبیر امام علی (ع) تصریح شده است که این مقابله باید با تدبیر عقلانی انجام شود، آن جا که می فرماید:
داووا الغضب بالصمت و الشهوة بالعقل.(10)
خشمگینی را با سکوت، و شهوت را با تدبیر عقلی، درمان کنید.
علاوه بر عزت نفس و تدبیر عقلانی، تمرین و ممارست در جهت مقابله با امیال، خودکنترلی فرد را قوی می سازد و مهارتی ایجاد می کند که هم می تواند تمایلات را داشته باشد و هم تحت تأثیر آن عوامل درونی، به رفتارهای نابه هنجار اقدام نکند. امیرالمؤمنین (ع )می فرماید:
إذا کثرت المقدرة قلت الشهوة.(11)
هنگامی که نفس انسانی، قوی شود، شهوتش کاهش می یابد.
نیز مقاومت را عامل پیروزی بر هواهای نفسانی می داند و می فرماید:
قاوم الشهوة بالقمع لها تظفر.(12)
با مخالفت عملی با هواها، اگر در برابر شهوات، مقاومت کند، حتماً پیروز می شود.
در بیان دیگری از آن امام (ع) مقاومت همراه با تدبیر عقلانی را هوشیاری و مهارت فردی دانسته، می فرماید:
الکیس من ملک عنان شهوته.(13)
انسان زیرک، کسی است که عنان امیال را تحت اختیار خویش بگیرد و بر آنها مسلط باشد.
2.ذکر و توجه
توجه به خدا و درک آگاه بودن خدا از انجام شدن رفتارهایی که بشر را از آن نهی کرده است، حیا و یا ترسی در فرد پدید می آورد که می تواند از انحرافات جنسی جلوگیری کند. امام باقر (ع) در تفسیر آیه و لمن خاف مقام ربه ی جنتان؛(14) فرمود:و هو أن الرجل یهجم علی شهوة من شهوات الدنیا و هی معصیة فیذکر مقام ربه فیدعها من مخافته، فهذه الآیة فیه.(15)
مراد از آیه، فردی است که می خواهد با حرص و ولع، به تمایلات شهوانی و انجام دادن عمل معصیت، هجوم ببرد. زمانی که مقام و موقعیت خدا به او یاد آوری می شود، آن گناه را از ترس خدا رها می کند. آیه در این مورد است.
امام صادق (ع) نیز می فرماید:
و قطع عروق منابت الشهوات بدوام ذکر الله و لزوم الطاعة له.(16)
با استمرار بخشیدن به یاد خدا و توجه به لزوم پیروی از دستورهای او، ریشه هایی که سرچشمه امیال شهوانی اند، بکنید.
یادآوری مرگ و زندگی در عالم برزخ نیز از عوامل پیشگیری از امیال شهوانی، دانسته شده است. در حدیثی نقل شده که خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود:
و اذکر إنک ساکن القبر فلیمنعک ذلک من الشهوات.(17)
به خود یادآوری کن که در قبر، سکونت خواهی کرد. پس این یادآوری، مانع می شود از این که در شهوت ها غرق شوی.
امام علی (ع) نیز می فرماید:
و کان رسول الله (ص) کثیراً ما یوصی أصحابه بذکر الموت فیقول: أکثروا ذکر الموت فإنه هادم اللذات، حائل بینکم و بین الشهوات.(18)
رسول خدا(ص) بسیار اصحاب را به یادآوری مرگ توصیه می کردند و می فرمود: «مرگ را به یاد آورید؛ زیرا که فکر شما را از لذات زودگذر بیرون می برد و بین شما و شهوت رانی حائل می گردد».
3.توجه به زمینه های محیطی
گفتگوی بیش از حد ضرورت با جنس مخالف، ارتباط های مکرر، گرم گرفتن ها و خودمانی شدن ها، همگی، زمینه کشش به شهوات و رفتارهای جنسی را فراهم می سازند. فرد برای پیشگیری از تمایلات شهوی و انجام یافتن انحراف جنسی، از این زمینه های محیطی باید پرهیز کند و نگذارد شرایطی فراهم شود که تحریکات و کشش های جنسی، در او تشدید گردد و با فشار تمایل درونی، به رفتارهای نابه هنجار روی بیاورد. از این رو در احادیث، به برخی از این زمینه ها، گوشزد شده است. امام علی (ع) سلام ابتدایی مرد به زن نامحرم و دعوت از او برای غذا خوردن با هم را از این زمینه ها می داند و می فرماید:لا تبدؤوا النساء بالسلام و لا تدعوهن إلی الطعام فإن النبی (ص) قال: النساء عی و عورة فاستروا عیهن بالسکوت و استروا عوراتهن بالبیوت.(19)
در سلام کردن به زنان نامحرم، شما مردان، آغازگر نباشید و آنان را به غذا خوردن با شما، فرا نخوانید؛ زیرا که پیامبر (ص) فرمود: زنان، با تأنی و نازسخن می گویند و بدن آنها عورت است. با پرهیز گفتگو با آنان، از این نوع ابراز کلامی آنها جلوگیری کنید و آنچه را که باید از بدن آنها از دیدگان نامحرمان مستور بماند، با ماندن آنها در خانه ها (و عدم مراوده با مردان) پیشگیری نمایید.
مراوده مردان با زنان، به نظر پیامبر (ص) زمینه ساز نابه هنجاری است. ایشان می فرماید:
ما ترکت بعدی فتنة أضر علی الرجال من النساء.(20)
هیچ چیزی را برای مردان، زیان بارتر و فتنه انگیزتر از مراوده با زنان نمی بینم.
نیز فرمود:
اتقوا فتنة الدنیا و فتنة النساء فإن أول فتنة بنی اسرائیل کانت من قبل النساء.(21)
بپرهیزید از فتنه و فسادانگیزی دنیا و زنان! به درستی که اولین فسادانگیزی در بنی اسرائیل، از ناحیه زنان بوده است.
از جمله عوامل زمینه ساز نابه هنجاری های جنسی، پشت سر زنان حرکت کردن و نگاه به آنان است. به دلیل فتنه انگیز و کشش جنسی این رفتار است که حضرت داوود پیامبر (ع) به فرزندش فرمود:
یا بنی امش خلف الأسد و الأسود و لا تمش خلف المرأة.(22)
ای فرزندم! پشت سر شیر درنده و مار سیاه گزنده، حرکت کن؛ ولی پشت سر زن حرکت نکن.
ترک این رفتار نابه هنجار، علاوه بر این که فرد را از آسیب های روانی و شهوی، مصون نگه می دارد، اثر وضعی آن را بر روی همسر خود نیز جلوگیری می کند. منظور از این اثر وضعی، آن است که کسی که چشم چرانی می کند و به پشت زنان دیگر نظر می افکند، چه بسا نامحرمان نیز به همسر او، نگاه می کنند. انسان غیرتمند، اگر دوست ندارد کسی به همسرش نگاه شهوانی داشته باشد، پس خودش نیر نباید به زنان دیگر، این گونه نگاه کند. از امام صادق (ع) نقل شده:
أنه سئل عن الرجل تمربه المرأة فینظر إلی خلفها فقال أیسر أحدکم أن ینظر الرجال إلی أهله ارضوا للناس ما ترضون لأنفسکم. و قال: ما یأمن الذین ینظرون فی أدبار النساء أن یبلوا بذلک فی نسائهم.(23)
از امام صادق (ع) پرسیدند: آیا جایز است که زن را از پشت سر، ورانداز کرد. امام فرمود: شما حاضرید که مردی به همسر شما این گونه نگاه کند؟ پس هر چه برای خود می پسندید، برای دیگران هم بپسندید. و فرمود: کسانی که به پشت زنان نگاه می کنند چه تضمینی وجود دارد که به پشت زنان آنها نگاه نشود.
علی بن ابراهیم، در تفسیر خود می گوید: هنگامی که دختران شعیب، فداکاری حضرت موسی را نقل کردند، حضرت شعیب، یکی از آنها را فرستاد تا حضرت موسی را به خانه اش دعوت کند. وقتی حضرت موسی قبول دعوت کردند و همراه دختر شعیب، به سوی خانه روان شدند، دختر شعیب، به خاطر راهنمایی، جلوتر می رفت و باد، لباس او را به این سو و آن سو حرکت می داد و اندام او را مشخص می کرد. حضرت موسی به آن دختر گفت:
تأخیری و دلینی علی الطریق بحصاة تلقیها أمامی أتبعها، فإنا من قوم لا ینتظرون فی أدبار النساء.(24)
پشت سر من بیا، اگر دیدی که راه را اشتباه می روم، با انداختن سنگی، راه را برای من مشخص کن؛ زیرا ما قومی هستیم که به پشت سر بانوان، نگاه نمی کنیم.
در حدیث یاد شده، چند مطلب قابل توجه وجود دارد: اول این که حضرت موسی، نه تنها به آن دختر نگاه نکرد، بلکه برای پیشگیری از فساد احتمالی، دو پیشنهاد می کند: یکی این که به خاطر پیشگیری از نگاه احتمالی، دستور داد که از پشت سر او بیاید. و دیگری دستور داد با او صحبت نکند و اگر راه را اشتباه رفت، با انداختن سنگ، او را راهنمایی کند.
دوم این که به دختر حضرت شعیب (ع) فهماند که این کار، بی احترامی به او نیست؛ بلکه به خاطر حرمت اوست. این که فرمود: ما قومی هستیم که به زنان، حتی از پشت سر نیز نگاه نمی کنیم؛ گویا در مقام نشان دادن سیره عملی انبیا بوده که از این جهت، بسیار حائز اهمیت است.
سوم این که، این رفتار، موجب شد که موسی، مورد پسند دختران شعیب قرار گیرد و پیشنهاد اجیر کردن او را با حضرت شعیب (ع) مطرح کنند.
امام کاظم (ع) این قضیه را در تفسیر آیه (یابت استجره إن خیر من الستجرت القوی الأمین) (25) چنین نقل می کند:
قال لها شعیب (ع): یا بنیة هذا قوی قد عرفته برفع الصخرة، الأمین من أین عرفته قالت: یا أبة إنی مشیت قدامه فقال: امشی من خلفی فإن ضللت فأرشدینی إلی الطریق، فإنا قوم لا تنظر فی أدبار النساء.(26)
حضرت شعیب گفت: دخترم! قوم بودن او را از برداشتن سنگ بزرگی از روی چاه، فهمیدی؛ اما از کجا معلوم که امین است؟ عرض کرد: پدر جان! من جلوتر از او می آمدم. وی گفت: از پشت سر من بیا و اگر گمراه شدم، مرا به مسیر راه راهنمایی کن؛ چون ما قومی هستیم که پشت بانوان، نگاه نمی کنیم.
پینوشتها:
1.منظور از تقوای حضور در این جا، همان تقوای عمیق و درونی شده است که از جنبه های شناختی و عاطفی، جزء شخصیت فرد شده و به عبارت دیگر، ملکه شده است.
2.منظور از تقوای پرهیز در این جا، تقوای ظاهری و عادتی است که جنبه شناختی و عاطفی آن، بسیار سطحی و زودگذر است.
3.«تربیت دینی در برابر چالش قرن بیست و یکم»، خسرو باقری، نشریه اطلاع رسانی معارف، ش2، ص4.
4.سوره مائده، آیه105، آیه 102، سوره آل عمران: (یأیها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته )بر عالی ترین مرتبه تقوا (تقوای حضور) و آیه 24، سوره بقره: (فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة )بر مرتبه پایین تقوا، (تقوای پرهیز) دلالت دارد.
5.«تربیت دینی در برابر چالش قرن بیست و یکم»، خسرو باقری، نشریه اطلاع رسانی معارف، ش2، ص10.
6.نهج البلاغه، حکمت 449.
7.غررالحکم و دررالکلم، ج6، ص143.
8.مستدرک الوسائل، ج8، ص297؛ بحارالأنوار، ج64، ص269.
9.أعلام الدین، ص296؛ نزهة الناظر و تنبیه الخواطر، ص32.
10.غررالحکم و دررالکلم، ج4، ص24؛ عیون الحکم و مواعظ، ص250.
11.نهج البلاغة، حکمت 245.
12.غرر الحکم و دررالکلم، ج4، ص514؛ مستدرک الوسائل، ج11، ص346.
13.غرر الحکم و دررالکلم، ج2، ص158.
14.سوره الرحمن، آیه 46.
15.الأختصاص، ص356؛ بحارالأنوار، ،ج8، ص218.
16.مصباح الشریعة، ص108؛ بحارالأنوار، ج74، ص394.
17.الکافی، ج8، ص46؛ بحارالانوار، ج74، ص35.
18.وسائل الشیعة، ج2، ص437؛ الأمالی، مفید، ص264؛ بحارالانوار، ج6، ص132.
19.الکافی، ج5، ص535؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص390 ؛ وسائل الشیعة، ج20، ص66.
20.مستدرک الوسائل، ج14، ص306؛ جامع أحادیث الشیعة، ج20، ص254.
21.جامع السعادات، ج2، ص8؛ کشف الخفاء، ج1، ص39.
22.مستدرک الوسائل، ج14، ص275؛ جامع أحادیث الشیعة، ج20، ص292؛ جامع السعادات، ج2، ص9.
23.دعائم الإسلام، ج2، ص202؛ مستدرک الوسائل، ج14، ص273.
24.مستدرک الوسائل، ج14، ص274؛ بحارالانوار، ج13، ص29.
25.سوره قصص، آیه26.
26.کتاب من لا یحضره الفقیه، ج4 ص19؛ مستدرک الوسائل، ج14، ص274؛ بحارالأنوار، ج13، ص32.
/ج