اقدامات فرهنگی اجتماعی قائم مقام

پس از تصرّف ایران به دست مسلمانان، فرهنگ ایران از زبان و ادبیّات عربی تأثیر زیادی گرفت و این روند در دوره های دیگر هم ادامه یافت.(1) مغول ها در حمله به ایران، مراکز علمی،
شنبه، 13 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اقدامات فرهنگی اجتماعی قائم مقام
اقدامات فرهنگی اجتماعی قائم مقام

نویسنده: عباس رمضانی



 

قائم مقام و ادبیات

پس از تصرّف ایران به دست مسلمانان، فرهنگ ایران از زبان و ادبیّات عربی تأثیر زیادی گرفت و این روند در دوره های دیگر هم ادامه یافت.(1) مغول ها در حمله به ایران، مراکز علمی، ادبی و فرهنگی را مورد دستبرد قرار دادند یا به آتش کشیدند و نابود ساختند. با حمله ی آن ها به ایران فرهنگ کشور ما از فرهنگ مغولی تأثیر پذیرفت و بسیاری از کلمات ترکی و مغولی وارد ادبیّات ایران شد، اما پس از گذشت مدتی، تغییر نگرش آنان از یک سو و ورود افرادی مثل خواجه نصیرالدّین توسی و خواجه رشید الدّین فضل الله به دستگاه حکومت از سوی دیگر و هم چنین ظهور شاعران و ادیبان بزرگی مانند سعدی و مولوی از سقوط و زوال کلی و حتمی فرهنگ و ادبیات ایران جلوگیری به عمل آورد و حتی زمینه را برای انتقام مفاهیم زبان و ادب فارسی به خارج از مرزها فراهم نمود. ولی به طور کلّی در دوره ی مغول و تیموریان از میزان فصاحت و بلاغت آن کاسته شد و از نظر معنی و محتوا نیز ضربه دید. بعدها در دوران صفویّه هم، علی رغم تلاش های پادشاهان برای گسترش مذهب تشیّع، مشکلات داخلی و خارجی باعث شد تا گذشته از شاعران مرثیه گو(2)، آن طور که باید و شاید فرهنگ و ادب فارسی پیشرفت نکند. سیر نزولی ادبیّات ایران در دوران حکومت افشاریه و زندیه اداماه یافت. دوران طولانی قاجار، هم شاهد افت و خیز در عرصه ی ادبیات بود. آقامحمدخان قاجار توجّه چندانی به این موضوع نداشت و همین عامل باعث ضعف آن گردید. در زمان فتح علی شاه که خودش نیز شعر می گفت، تا حدودی ادبیّات مورد توجّه قرار گرفت. در دوران محمدشاه هم اوضاع نامطلوب بود و اگر ادبیات این دوره از آثار مکتوب ادبی و نثرهای پرمحتوای شخصیت هایی مثل میرزاابوالقاسم قائم مقام فراهانی برخوردار نبود، وضع فرهنگ و ادب کشور به مراتب از گذشته مأیوس کننده تر می شد.

منشآت قائم مقام(3)

این اثر ارزشمند مشتمل بر نوشته ها و نامه های میرزاابوالقاسم قائم مقام فراهانی است و یکی از آثار و شاهکارهای برجسته ی ادبیات ایران به شمار می رود. منشآت هم از جهت ادبی یک اثر جاودان و قابل استناد محسوب می شود و هم از نظر تاریخی حاوی مطالب ارزشمند است که می توان با مطالعه ی آن از اوضاع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ایران در برهه ای از دوره ی قاجار مطلّع شد. بی گمان قائم مقام در طول مدتی که کار کتابت و تحریر نامه های حکومتی را برعهده داشت تا زمانی که به شهادت رسید،‌ بالغ بر چندین هزار نامه و دست نوشته داشته که بیش تر آن ها در دست نیست. آن چه در حال حاضر به عنوان «منشآت قائم مقام»مطرح است شامل 125 نامه ی فارسی و عربی، چهار رساله و پنج دیباچه می باشد که با تلاش شاه زاده فرهاد میرزا معتمدالدّوله(4) جمع آوری و اولین بار در ماه شعبان سال 1280هـ.ق(5) چاپ شده است. ارزش و اعتبار دیگری که می توان برای نامه های قائم مقام فراهانی مطرح نمود، درک فساد و تباهی حاکم بر دستگاه حکومت قاجار و وطن فروشی آن ها می باشد که وی این وضع ناگوار و پریشان را با چیرگی تمام و ظرافت کافی در متن نامه ها گنجانده است. پرداختن این متون به جنبه های ادبی، سبب شده است تا علی رغم ارزش و اعتبار تاریخی آن ها، بُعد ادبی نامه ها نیز در خور توجه و قابل تمجید باشد. یکی از علت های عمده ای که سبب شده بسیاری از نامه های قائم مقام در تاریخ منتشر نشود، غرض ورزی نویسندگان درباری آن دوره بود که آگاهانه با پشتیبانی حکومت از انتشار و انعکاس آن ها خودداری کرده اند و مهم ترین انگیزه در این کار،‌ سرپوش گذاشتن بر وضع متشنّج دربار و حکومت وقت و هرج و مرج اوضاع ایران بوده است.
توجّه خاصّ میرزاابوالقاسم قائم مقام فراهانی در نوشتن نامه ها سبب شد تا متون فارسی از هجوم بیش از حدّ کلمات عربی و غیره نجات پیدا کند. قبل از این طرز تفکّر و اقدام، مکاتبات ادرای با نثری سخت و نامفهوم ارائه می شد و در بسیاری از مواقع، خواننده برای درک محتوای متون با مشکل اساسی مواجه می گردید. او با آگاهی از ارزش و اهمیت فرهنگ و تمدّن ایران و اطلاع از پشتوانه های غنی فرهنگی و ادبی، متون ماندگار و ارزشمند و اشعار پرمحتوا و زیبایی از خود بر جای گذاشت. نثر او هم نظیر نثر کتاب گلستان سعدی است.

اشعار قائم مقام

یکی از هنرهای قائم مقام در بیان نظرات، اهداف، مقاصد و انتقاداتش، سرودن شعر بود و اگرچه بعضی از اشعار او از وزن و قافیه ی درست و شاعرانه برخوردار نیست و گاهی واژه های مشکل و قدیمی در آن ها دیده می شود و یا چندان قوی، پرمغز و آهنگین نیست، ولی او با بهره گیری از این هنر، ذوق شعری خویش را نشان داده است، به طوری که « متون عهد قاجار قدرت قائم مقام را در شعر فارسی و عربی ستوده اند(6)». و شعر « ابزار دست و اسلحه ی نبرد او بوده(7)» و جنبه ی « اجتماعی و سیاسی(8)» داشته است. تخلّص او در شعر «ثنایی» بوده است. « اهمیت شعرش در این است که برخلاف معاصرانش که هیچ گونه اشاره ای به حوادث زمان نکرده اند، در بعضی از اشعار از وقایع و پیش آمدهای روز سخن می راند(9)». قالب های شعری قائم مقام عموماً به شرح زیر است:

1. قصیده

بیش ترین اشعار قائم مقام در قالب قصیده سروده شده است و بسیاری از آن ها را برای هشدار، پند و نصیحت به عباس میرزا سروده است. قصیده ی زیر در همین راستا می باشد:

جانا نفسی آخر، فارغ ز دو عالم باش
نه شاد ز شادی شو، نه غم زده از غم باش

وارسته ز کفر و دین، آسوده زمهر و کین
نه رنجه و نه غمگین، نه شاد و نه خرّم باش

نه عید جهان افروز چون روز خوش نوروز
نه عالم سوگ و سوز چون ماه محرّم باش

گر دست دهد پیری کاندر قدمش میری
رو عقل مجرّد شو، نه جهل مجسّم باش

ورگوش کنی با من، برزن به کمر دامن
از عقل مجرّد شو، در عشق مسلّم باش

ورعشق همی ورزی،‌ بی پرده و پرواورز
دیوانه و شیدا شو، افسانه ی عالم باش

دینارت اگر نبود، روشکر کن و دین آر
نه در غم دنیارو نه در هم و درهم باش

گر دیو کنی زندان تا آصف جم باشی
رو دیو هوای خود زندان کن و خود جسم باش

راه طمع و تشویش بر نفس خیانت کیش
بربسته و بنشسته مردانه و محکم باش...(10)

قائم مقام در دوران زندگی خود مراحل سختی را پشت سرگذاشت و از سیاست و سوء مدیریت فتح علی شاه و محمدشاه در حکم رانی و کشورداری آسیب های روحی و جسمی فراوانی بر او وارد شد. همان گونه که قبلاً نیز مطرح گردید یکی از این مراحل دشوار، عزل او از وزارت آذربایجان و پیش کاری نایب السّلطنه و اعزام وی به تهران است. در این دوره در حقّ میرزاابوالقاسم بی حرمتی های زیادی شد و دغل بازان و خودخواهان حکومت نسبت به او ناسپاسی کردند و به قدری زندگی اش را تحت فشار قرار دادند که قصیده ی بلندی سرود و در آن از وقایع پیش آمده، ناملایمات زمانه، بی وفایی حاکمان و مردم انتقاد و گلایه کرد. بخشی از این قصیده چنین است(11):

ای بخت بد ای مصاحب جانم
ای وصل تو گشته اصل حرمانم

ای بی تو نگشته شام یک روزم
ای با تو نرفته شادیک آنم

ای خرمن عمر از تو بربادم
وی خانه ی صبر از تو ویرانم

هم کوکب سعد از تو منحوسم(12)
هم مایه ی نفع از تو خسرانم

تیغ است ستاره و تو جلّادم
سجن(13) است زمانه و تو سجانم(14)

از روز ازل تویی توهم راهم
تا شام ابد تویی توهم شأنم

چون طوق فشرده تنگ حلقومم
چون خار گرفته سخت دامانم

عمری است که روز و شب همی داری
برخوان جفای چرخ مهمانم...

قصیده ی زیر را نیز در دوران معزولی سروده است(15):

دلا تا کی شکست از دست هر پیمان شکن بینی
برآی از سینه کاین ها جمله زین بیت الحزن بینی

برو بیرون از این خانه، بِبُر از خویش و بیگانه
کز این دیوان دیوانه، گزند جان و تن بینی

سفر یک قطعه از نیران(16) بود، حبّ وطن زایمان
ولی صدره سفر خوش تر، چو خواری در وطن بینی

در این دور زمن، طور زغن(17) نیکو بود اما،
تو این طالع نخواهی دید تا گور و کفن بینی

چو عنقا(18) باشی و معدوم باش زان وجودی به،
که خود را گاه ماده، گاه نر، هم چون زغن بینی

نه مرغ خانه کز بهر دمی آب و کفی دانه
گهی جور زن و گاهی جفای باب زن بینی

همان بهتر که چون پروانه گرت آتش به جان افتد
زشمع انجمن نزد شعله ی خار و گون بینی...

در جنگ ایران و روس علل و عوامل گوناگونی وجود داشت که منجر به شکست ایران گردید. یکی از این علت ها، فرماندهی الله یارخان آصف الدوله بر بخشی از سپاه ایران است. او بدون هماهنگی با سایر عوامل دست اندرکار جنگ و علی رغم بی میلی ایران برای رویارویی با سپاه روس، نیروهای تحت امرش را از رود ارس گذراند و وقتی حمله ی برق آسای ارتش تزار را دید، بلافاصله عقب نشست و از منطقه ی عملیاتی گریخت. قائم مقام صحنه ی گریز او را در نبرد با روس ها طی قصیده ی بلند و زیبا سروده است که بخشی از آن چنین است:

بگریز به هنگام که هنگام گریز است
رودر پی جان باش که جان سخت عزیز است

جان است نه آن است که آسانش توان داد
بشناس که آسان چه و دشوار چه چیز است

آن آهوی رم دیده که در یک شب و یک روز
از رود زکم آمده تا دیزج(19) و دیز(20)‌است

از رود ارس بگذر و بشتاب که اینک
روس است که دنبال تو برداشته ایز است

سختم عجب آید که تو را با صد و ده توپ
رَکضَت(21) به ستیز آمد و نهضت به ستیز است

بالله سپاهی که تواش پیش رو آیی
اسباب گریز است نه اصحاب ستیز است

نه دشمن روس است و نه در جنگ و جهاد است
بل تازه عروس است و پی جمع جهیز است

ای خائن نان و نمک شاه و ولیعهد
حقّ نمک شاه و ولیعهد گریز است؟!...

2. قطعه

قائم مقام در این قالب، اشعار کمی سروده است و از نظر محتوا، وزن، قافیه و دیگر صناعات شعری چندان قوی نیست.

3.رباعیّات

در دیوان قائم مقام فراهانی که به کوشش « مجتبی برزآبادی فراهانی» تدوین شده، 27 رباعی از قائم مقام چاپ شده و آن طور که باید و شاید، فنون شعری در آن ها جدّی گرفته نشده است. محتوای رباعیّات نیز شامل مسایل سیاسی، اجتماعی و انتقادی می باشد و مانند سایر اشعارش، مدح نیز در بعضی از آن ها به چشم می خورد.

ای خواجه که جان عالمی زنده ی توست
تو بنده ی شاهی و جهان بنده ی توست

چون شاه جهان گیرد و دستور تویی
فرهنگ جهان گیری زیبنده ی توست(22)

چل روز تو را جای گهی تیره دهم
چوب گل و شوربای به، جیره دهم

گر به نشدی بالله اگر من باشم
زنجیره دهم ترانه زنجیر دهم(23)

ای خان عظیم شأن مرا خوار مبین
خود را گل نورسته به گل زار مبین

تو نصف گلی، نه گل چو چشم احول(24)
یک رادو،‌ به دیدار، پدیدار مبین(25)

4. مثنوی

«جلایر» نام یکی از خدمت گزاران قائم مقام است. او فرزند تهماسب خان جلایر، سردار و وکیل نادرشاه، می باشد. قائم مقام مثنوی بلندی را با مضمون انتقادی و طنز و به صورت کنایه آمیز، از زبان جلایر سروده است و با این شیوه انتقادات خود را نسبت به محمدشاه عنوان نموده و علاوه بر معرفی « خادم و خائن» خدمات خود و عباس میرزا را عنوان کرده است و در حقیقت با هنرمندی از طریق ادبیات، موفق به ثبت و ضبط گوشه ای از تاریخ قاجار و زندگی خویش شده است. این مثنوی به عنوان یک شاهکار ادبی، الگویی برای شاعران بعد از قائم مقام شد. بخشی از مثنوی جلایرنامه به شرح زیر می باشد(26):

... یکی در فکر عیش و ناز و نوش است
یکی هشیار و آن دیگر خموش است

یکی را شوق گل کاری به سر هست
یکی فکرش همه در جمع زر هست

یکی برپا نموده کاخ دلکش
درو هم شمع و فرش و آب و آتش

یکی بر ترمه و بر پول نازد
به سودا کار خود را خوب سازد

یکی گوید که: چون رستم کنم رزم
نه در میدان، ولی در مجلس بزم

یکی دیگر به تدبیر است و حیله
به خورشید گوید: « ای نور قبیله»

یکی با همگنانش در جلال است
بگوید:‌ صلح نزد من محال است

نخواهد خلق را یک روز راحت
زمین بخل را دارد مساحت

بگوید: کس زمن بهتر نباشد
که من زور و زرم کم تر نباشد...

پی نوشت ها :

1.دوره ی طاهریان، صفّاریان، سامانیان و...
2.محتشم کاشانی و...
3. نوشته ها، نامه ها(مُ.ش) به نقل از فرهنگ عمید، ص 1124.
4.فرزند عباس میرزا نایب السلطنه.
5. منشآت قائم مقام، جهانگیر قائم مقامی، ص 4.
6. قائم مقام فراهانی، چهره ی درخشان ادب و سیاست، محمداحمد پناهی سمنانی، ص 92.
7. همان، ص 93.
8. همان.
9. همان.
10. دیوان قائم مقام فراهانی، به کوشش مجتبی برزآبادی فراهانی، ص 219.
11.دیوان قائم مقام فراهانی، به کوشش مجتبی برزآبادی فراهانی، ص 228.
12. بداختر.
13. زندان.
14. زندانم، زندان من.
15. همان، صص 247 و 248.
16. جمع نار، آتش.
17. نوعی پرنده شبیه کلاغ که موجودات کوچک را شکار می کند.
18. سختی و بلا، زن دراز گردن.
19. نام دهی است، به معنی اسب نیز می باشد.
20. رنگ، رنگ اسب، رنگ خاکستری.
21. جنبش، حرکت، جنباندن پا.
22. همان، ص 268.
23. همان، ص 269.
24. چپ چشم، لوچ.
25. همان، ص 269.
26. همان، ص 289.

منبع: رمضانی، عباس؛ (1386)، قائم مقام فراهانی، تهران: ترفند، چاپ چهارم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط