نویسنده:دکترحامد محمدی کنگرانی*
در مورد میزان و نوع رابطه زن و شوهر بحثهای مختلفی وجود دارد. خصوصیات شخصیتی آنها چگونه باید باشد؟ شباهتها مهمتر است یا تفاوتها؟ حد و مرز رابطه باید در چه حدی باشد؟ آیا زن و شوهر به حریم خصوصی نیاز دارند یا نه؟...
مهمترین مساله در هر ازدواج «رضایت زناشویی» است و هدف همه آموزشها، تعالیم و پژوهشها، افزایش این رضایت.
تعریفهای مختلفی برای رضایت زناشویی وجود دارد در یک تعریف کلی، رضایت زن و مرد از یکدیگر، لذت و صمیمیت در امور مختلف زندگی مانند تقسیم کار داخل و خارج خانه، ابراز محبت و احترام به یکدیگر، گذراندن اوقات فراغت، رابطه زناشویی، تربیت فرزندان، رابطه با سایر افراد و حل مشکلات زندگی با کمک یکدیگر را رضایت زناشویی مینامند.
براساس نظریه «جان بالبی»، همه افراد از بدو تولد بر اساس نوع رابطه عاطفی با والدین (بهخصوص مادر) سبکهای دلبستگی گوناگونی پیدا میکنند. «دلبستگی» یک رابطه هیجانی است که باعث ایجاد حس لذت، امنیت و آرامش در فرد میشود. دلبستگی باعث میشود تا زن و شوهر علاقهمند باشند در کنار یکدیگر بمانند و از این زندگی احساس امنیت و آرامش کنند و در صورت جدایی از یکدیگر، اندوهناک و غمگین شوند.
امروزه برخی متخصصان بر حفظ استقلال زن و شوهر در زندگی مشترک و ایفای نقش آنها در کنار هم و حفظ حریم زناشویی و کانون خانواده تاکید میشود. زن و مرد باید بتوانند بین نقشهای همسری، زن و مردی و پدر و مادری تعادل برقرار کنند تا زیادهروی در یکی باعث کوتاهی در دیگری نشود. در دلبستگی «ناایمن» فرد نمیتواند رابطه عاطفی مطمئنی با طرف مقابل برقرار کند. ممکن است علاقهای به این کار نداشته یا در انجام آن ناتوان باشد (نوع اجتنابی) یا همیشه نگران از اینکه فرد مورد علاقه خود را از دست بدهد یا خودش دوستداشتنی نباشد (نوع «دوسوگرا» یا «اضطرابی»).
در این نوع دلبستگی، معمولا یکی از همسران برای نگهداشتن طرف مقابل خود به شدت به او وابسته میشود و حتی یک لحظه جدایی باعث نگرانی شدید او خواهد شد. این وابستگی که میتواند یکطرفه یا دوطرفه باشد، حریم خصوصی را از بین میبرد و ایفای نقشهای دیگر زندگی، باعث کاهش صمیمیت بین زوج میشود و هر کار و هر حرفی ممکن است باعث نگرانی طرف مقابل شود.
بسیاری از آنها از اینکه طرف مقابل را از دست بدهند، نمیترسند و به حریم خصوصی و استقلال یکدیگر احترام میگذارند. در مورد مشکلات زندگی، احساسات خود و اختلاف عقیدهها با هم صحبت و سعی میکنند آنها را حل کنند و در مسائل اقتصادی شریک یکدیگر هستند. اما وابستگی زن و مرد به یکدیگر که میتواند ناشی از سبک دلبستگی آنها باشد، در بسیاری از موارد عملا ترس، دلهره و اضطراب ناشی از طرد شدن و دوست داشتن را در لحظهلحظه زندگی جاری میکند و برای غلبه بر آن، حریم خصوصی یکدیگر را زیر پا میگذارند. آنها نه در کنار یکدیگر احساس آرامش دارند و نه دور از هم.
این قبیل همسران از ترس از دست دادن یکدیگر، احساسات و مشکلاتشان را از هم پنهان میکنند و عملا به صمیمیت رابطه لطمه میزنند و توانایی حل مشکلات زندگی را از دست میدهند و در یک کلام، از زندگی زناشویی خود لذت نمیبرند.
مهمترین مساله در هر ازدواج «رضایت زناشویی» است و هدف همه آموزشها، تعالیم و پژوهشها، افزایش این رضایت.
تعریفهای مختلفی برای رضایت زناشویی وجود دارد در یک تعریف کلی، رضایت زن و مرد از یکدیگر، لذت و صمیمیت در امور مختلف زندگی مانند تقسیم کار داخل و خارج خانه، ابراز محبت و احترام به یکدیگر، گذراندن اوقات فراغت، رابطه زناشویی، تربیت فرزندان، رابطه با سایر افراد و حل مشکلات زندگی با کمک یکدیگر را رضایت زناشویی مینامند.
براساس نظریه «جان بالبی»، همه افراد از بدو تولد بر اساس نوع رابطه عاطفی با والدین (بهخصوص مادر) سبکهای دلبستگی گوناگونی پیدا میکنند. «دلبستگی» یک رابطه هیجانی است که باعث ایجاد حس لذت، امنیت و آرامش در فرد میشود. دلبستگی باعث میشود تا زن و شوهر علاقهمند باشند در کنار یکدیگر بمانند و از این زندگی احساس امنیت و آرامش کنند و در صورت جدایی از یکدیگر، اندوهناک و غمگین شوند.
انواع دلبستگی
البته «دلبستگی» انواع مختلفی دارد و هر چه شدیدتر باشد، نشانه ارتباط بهتر و رضایت زناشویی بیشتر نیست. در نوع «دلبستگی ایمن»، زن و مرد رابطه پایدار و قابل اعتمادی با یکدیگر دارند و احساسات خود را با یکدیگر درمیان میگذارند اما نکته مهم در این نوع دلبستگی، خودباوری و اطمینان (نه غرور کاذب) به خود است که باعث میشود زن و مرد همیشه نگران از دست دادن یکدیگر نباشند و به هم اجازه داشتن حریم خصوصی را بدهند.امروزه برخی متخصصان بر حفظ استقلال زن و شوهر در زندگی مشترک و ایفای نقش آنها در کنار هم و حفظ حریم زناشویی و کانون خانواده تاکید میشود. زن و مرد باید بتوانند بین نقشهای همسری، زن و مردی و پدر و مادری تعادل برقرار کنند تا زیادهروی در یکی باعث کوتاهی در دیگری نشود. در دلبستگی «ناایمن» فرد نمیتواند رابطه عاطفی مطمئنی با طرف مقابل برقرار کند. ممکن است علاقهای به این کار نداشته یا در انجام آن ناتوان باشد (نوع اجتنابی) یا همیشه نگران از اینکه فرد مورد علاقه خود را از دست بدهد یا خودش دوستداشتنی نباشد (نوع «دوسوگرا» یا «اضطرابی»).
در این نوع دلبستگی، معمولا یکی از همسران برای نگهداشتن طرف مقابل خود به شدت به او وابسته میشود و حتی یک لحظه جدایی باعث نگرانی شدید او خواهد شد. این وابستگی که میتواند یکطرفه یا دوطرفه باشد، حریم خصوصی را از بین میبرد و ایفای نقشهای دیگر زندگی، باعث کاهش صمیمیت بین زوج میشود و هر کار و هر حرفی ممکن است باعث نگرانی طرف مقابل شود.
دلبستگی در مقابل وابستگی
بر اساس نتایج بسیاری از پژوهشهای انجام شده در ایران و سایر کشورهای دنیا، زن و شوهری که دلبستگی ایمن دارند، در کنار یکدیگر احساس امنیت و آرامش بیشتری میکنند و رضایت زناشویی بالاتری دارند.بسیاری از آنها از اینکه طرف مقابل را از دست بدهند، نمیترسند و به حریم خصوصی و استقلال یکدیگر احترام میگذارند. در مورد مشکلات زندگی، احساسات خود و اختلاف عقیدهها با هم صحبت و سعی میکنند آنها را حل کنند و در مسائل اقتصادی شریک یکدیگر هستند. اما وابستگی زن و مرد به یکدیگر که میتواند ناشی از سبک دلبستگی آنها باشد، در بسیاری از موارد عملا ترس، دلهره و اضطراب ناشی از طرد شدن و دوست داشتن را در لحظهلحظه زندگی جاری میکند و برای غلبه بر آن، حریم خصوصی یکدیگر را زیر پا میگذارند. آنها نه در کنار یکدیگر احساس آرامش دارند و نه دور از هم.
این قبیل همسران از ترس از دست دادن یکدیگر، احساسات و مشکلاتشان را از هم پنهان میکنند و عملا به صمیمیت رابطه لطمه میزنند و توانایی حل مشکلات زندگی را از دست میدهند و در یک کلام، از زندگی زناشویی خود لذت نمیبرند.
پینوشتها:
* روانپزشک، مشاور خانواده و ازدواج
منبع:هفته نامه سلامت/ج