زادگاه المپیک

شهر المپی در «الید Elide» و شمال غربی پلوپونز و کرانه ی راست تپه های «آلفه Alphee» و «کلاد Cladee» قرار گرفته در قدیم شهرت بسزائی داشته است زیرا هر چهار سال یکبار مراسم خاصّ نیایش زئوس بصورتی بسیار جالب
شنبه، 11 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زادگاه المپیک
زادگاه المپیک

نویسنده: دکتر سعید فاطمی



 
شهر المپی در «الید Elide» و شمال غربی پلوپونز و کرانه ی راست تپه های «آلفه Alphee» و «کلاد Cladee» قرار گرفته در قدیم شهرت بسزائی داشته است زیرا هر چهار سال یکبار مراسم خاصّ نیایش زئوس بصورتی بسیار جالب که سنّت های کهن کاملاً در آن رعایت میشده برگزار میگردیده است.
همچنین مسابقاتی ترتیب میدادند و چنانکه در فرهنگ های اساطیر مذکور افتاده نخستین بار «پلوپس Pelops» همسر «هیپودامی Hippodamie» بافتخار «هرا Hera» الهه ازدواج این مراسم را بوجود آورد.
پس از آن هرکول هنگامیکه بر «اوژیاس» غلبه یافت و شهر «الیس Elis» را فتح کرد، سنّت بازیهای المپیک را زنده نمود با این تفاوت که هرکول سنّت های خاص زئوس را به این مراسم اختصاص داد.
حق شناسی هرکول از پدرش زئوس بدین مناسبت بود که خدای خدایان فرزند را در نبردها بشیوه های گوناگون یاری میکرد.
جنگلی از درخت تبریزی که در کنار «المپی» وجود داشت برای انجام مراسم قربانی بکار میرفت.
آن سنّت های جاویدان که بخاطر زئوس و بصورت بازیهای المپیک برگزار میشد گسترش کافی نیافت تا آنکه دو قهرمان افسانه ای بنام «اوگزیلس Oxylos» و «ایفی تس Iphitos» که هر دو از پادشاهان شهر «الید» بودند این مراسم را دوباره زنده کردند.
جنبه ی مؤثر و سمبولیک این مراسم بیشتر توجه به اتحاد و اتفاق تمام مردم یونان و دوستان سنّت های دیرین بود.
معبد مخصوص «زئوس» و معابد دیگری که در درّه های سرسبز و جنگل های پوشیده از زیتون این منطقه قرار گرفته بود در روزگاران کهن به مردم «پیز Pise» تعلق داشت که ساکنان «الید» آنرا تصرف کرده و هرگز بصاحبان اصلی آن مسترد نداشتند.
برای نخستین بار در سال 1831 فرانسویها و از 1875 تا 1881 حفّاران و باستان شناسان آلمانی در این نقطه حفریات جالب توجهی نموده و بازمانده ی شهر المپی را زیر خاک بیرون آوردند.
علاوه بر ساختمانهائی که از زیر خاک بدر آوردند مجسمه هائی که تاریخ هنر نظیر آنها را هرگز ندیده است بدست آمد، منجمله مجسمه «پیروزی» و مجسمه «هرمس» را میتوان نام برد. آنچه از این معبد بر باد رفته باقی مانده امروز تا سرحد مقدور مرمت شده است.
محل کار «فیدیاس» که مجسمه زئوس را در آنجا ساخته، در این کاخ نیز پیدا شده است.
محراب خاص زئوس بسبک «دریک Dorique» که قدیمترین سبک معماری یونان است و در حدود 450-465 قبل از میلاد ساخته شده در این کاخ وجود دارد و مجسمه زئوس کار فیدیاس در همین محل کشف گردیده است.
مشهورترین معابد در یونان قدیم که در روزگاران کهن بنام «هلاد Hellade» یا «هلاس Hellas» خوانده میشد معبدی بود که بر قله کوه «لیسه Mont-Lycee» در آرکاری (ناحیه مرکزی پلوپونز) در ارتفاع 1340 متر ساخته شده بود.
این کلمه یعنی «لیسه» بمعنی «پرتو» گرفته شده است.
معبد دیگری که برای زئوس ساخته شده در «المپی Olympie» است که در ناحیه «الید Elide» در کنار «آلفه Alphee» قرار گرفته و بازیهای المپیک هر چهار سال یکبار در این ناحیه برگزار میشده است.
گفتیم که این بازیها نخستین بار بوسیله «پلوپس Pelops» همسر «هیپودامی Hippodamie» به افتخار «هرا» همسر زئوس ترتیب داده شد(1).
پس از مدتی بازیهای المپیک صورت تازه تری بخود گرفت و منحصراً بخاطر نیایش زئوس انجام مییافت و هرکول را در حقیقت باید بنیانگذار این بازیها بصورت تازه شناخت.
خدای خدایان به آنجا رسید که حتی اگر احترامی به «کرنوس» گذاشته میشد بخاطر این بود که او پدر «زئوس» است.
«پیندار Pindare» (438-518 ق م) مؤلف «غزلهای المپیک»(2) چه خوب گفته است که:
«... طبیعی است همه موجودات بسوی قدرت رو میآورند و کاخهائی که صاحب قدرت خود را از دست داده اند کمتر مورد احترام هستند....»
در معبد المپی وضع بهمین منوال بود یعنی کسی کرنوس، بنیانگذار نسل خدایان را ستایش نمیکرد و همه بدرگاه زئوس رو می آوردند.
در آتن نیز کرنوس در معبد پسرش (زئوس) ستایش می شد و رومیها نیز عید خرمن چینی خود را به خدای خدایان اختصاص داده بودند.
معبدی نیز در «دودن Dodone» وجود داشت که در گذشته به آن اشارت رفت. معبد «دودن» یکی از قدیمیترین معابد یونان است که نیایش زئوس در آن انجام میگرفت و گویند که قوم «پلاژ Pelasges» بافتخار خدای خدایان این معبد را ساختند(3).
مردم این قوم بمعبد می آمدند و سؤالاتی از خدای خدایان مینمودند که پاسخ آنان از میان شاخه های درختان بلوط و آلش بوسیله واسطه ای داده میشد بدین معنی که باد از میان برگها و شاخه ها پاسخ مسائل را میداد!
بر روی شاخه های درختان اطراف معبد، ظروف مفرغی قرار داده بودند که کمترین نسیم در آن منعکس میشد و صداهائی از آن بیرون می آمد و کشیش معبد «زئوس» آن صداها را تفسیر مینمود و پاسخ لازم بمردم میداد.
معبد «دودن» بتدریج اهمیت خود را از دست داد.
«دلس Delos» و «دلف Delphes» نیز صاحب معابد بسیار مهمی هستند که بهنگام گفتگو درباره آپولون شرح آنان داده خواهد شد.
«زئوس» سه قرن و شاید هم بیشتر با قدرت مطلق بر جهان حکومت کرد و در ابتدا که هیچ قانونی جز اراده او وجود نداشت، تنها بقول «هزیود» در «تئوگنی»، «تیفون»(4) پسر «زمین و تارتار» که رئیس ژئانها بشمار میرفت علیه خدای خدایان قیام کرد و او را مجروح و زندانی نمود اما هرمس و پسرش پان (Hermes-Pan) او را از اسارت نجات دادند و زئوس بار دیگر فاتح شد و بحکومت مطلقه خود ادامه داد.
فقط زئوس و آتنا بودند که در برابر «تیفون» و قدرتش ایستادگی کردند و خدای خدایان با صاعقه به او حمله نمود و چون به او نزدیک شد قلابی از فولاد بسویش پرتاب کرد که تیفون را مجروح نمود اما تیفون با همان قلاب رگهای بازو و پای زئوس را قطع کرد و سپس او را در غاری بنام «کوریسین Corycienne» زندانی نمود و اژدهائی بنام «دلفینه Delphyne» را بمراقبت او گماشت.
پس از آنکه «هرمس» و «پان» قدرت جسمانی زئوس را به او بازگردانیدند و رگهای او را بجای خود قرار دادند زئوس با ارابه ای که بوسیله اسب های بالدار کشیده می شد به آسمان صعود کرد و در محلی بنام کوه «نیزا Nysa» با صاعقه به «تیفون» حمله نمود و هنگامی که او فرار میکرد کوه «اتنا» را بمغزش کوبید و گویند از آنروز تا کنون «اتنا» آتش فشانی می کند و شعله هائیکه از دهانه آن خارج میشد آتشی است که از دهان «تیفون» بیرون می آید(5).
خدای خدایان برای استحکام موقعیت خود مبارزات دیگری هم نمود که «اشیل» در اثر معروف خود بنام «پرومته در زنجیر Promethee Enchaine» بیت 355 و «پیندار Pindare» در «پیتیک ها Pythiques» به آنها اشارت کرده اند(6).
هم آهنگی در پرستش زیبائی و شجاعت، قانونی لایزال از عصر طلائی بود که در بارگاه زئوس جاودانه برگزار میشد.
قهرمانان مردم یونان بصورت نیمه خدا ستایش میشدند و مجسمه هائی که از آنان ساخته می شد در معابد قرار می گرفت و بدینسان یک قهرمان سیمای ابدی می یافت.
شاعران به افتخار آن نیمه خدا سرودها و آهنگ ها می ساختند و دختران جوان در کنار محراب «ژوپیتر» آن سرودها را میخواندند و ایمان و اعتقادی که مردم یونان به اساطیر خود داشتند آنقدر عمیق بود که خدایان و قهرمانان با روح و جانشان در هم آمیخته بود.
اندیشه مذهبی و اعتقاد عمیق وابسته به سنت های کهن و اشرافی (آریستو کراتیک) در آثار همه ی نویسندگان یونانی بخصوص «پیندار» که پیامبری خلاق در پهنه ی معتقدات انسانی و مذهبی است بخوبی روشن است.
در تمام ستایشگری هائی که از قهرمانان و شجاعان یونان شده است یک سیمای جاودانی خودنمائی می کند و آن زئوس، خدای خدایان است که به قهرمان قدرت می بخشد و افتخار را نصیب او می سازد.
همه از او میخواهند که آنانرا یاری کند و قدرت بخشش اخلاقی را نیز بدانان عنایت نماید تا پیروز شوند و سرود انسانیت و انساندوستی که از خدای خدایان آموخته اند در گوش شکست خوردگان بازخوانند.
البته در تلو آثار شاعران و نویسندگان آنزمان بدبینی و عدم اعتماد نیز دیده می شود که هرگز آنرا نادیده نباید انگاشت.
زندگی سراسر معمائی قرون پیش از میلاد مسیح، سنّت ها و رسوم دیرین که نسل به نسل آنرا حراست کرده اند، معتقدات آمیخته به خرافات، اشاعه جادوگری و کهانت و اندیشه های بدوی و کهن، جامعه آنروز را ساخته بود و شاعر و محقق و نویسنده ای که از میان آن جامعه می درخشید بناچار این سنت ها در آثارش متجلی میگشت و فرهنگ قدیمی یونان اخلاقیات و هر آنچه به جامعه آنروز وابسته و پیوسته بود روش کهنه و تقلید از قدما «آرکائیک Archaique» را داشت و از درخشش اندیشه های نوین و «نئولوژیسم» یعنی استعمال کلمات تازه یا کلمات کهنه بسبک جدید اثری دیده نمیشد.
بهمین سبب مراسم و سنت های کهن ستایش خدایان بخصوص آنچه مربوط به پادشاه همه ی آنان یعنی زئوس (ژوپیتر) است صورت قدیمی خود را حفظ نمود.
در آتن، نزدیک معبد زئوس، مردم بحصار مقدس پناه میبردند و معتقد بودند که از آنجا طوفان شروع شده و نسل انسانی معدوم گشته است.
در باختر معبد «آکروپل Acropole» هر سال بزی قبل از عید معروف به «آئین های الوزیس Mysteres D’ Eleusis» قربانی میشد و در «آکائی Achaie»(7) و «المپی» و «اسپارت» و «میکونس Myconos» نیز مراسم ستایش زئوس و سایر خدایان انجام میگرفت.

پی نوشت ها :

1- هیپودامی دختر پادشاه پیز Pise در الید بود و همسری پلوپس را بدینجهت قبول کرد که او در مسابقه ارابه رانی بر پدرش فایق شد. فرزندان او که همه مشهور هستند عبارتند از:
آتره Atree- پی ته Pitthee- آلکاتوئس Alcathoos- پلیستن Plisthene.
او بجرم قتل برادر شوهرش «کریزیپوس Chrysippos» مجبور بترک کشور و مهاجرت به «آرگولید» گردید.
2- Odes Olympiques
3- قوم پلاژ مردمی هستند که در ازمنه قبل از تاریخ در یونان و آرشیپل «قسمت مدیترانه شرقی که جزایر بی شماری آنرا فرا گرفته و بین بالکان و آناتولی در دریای اژه قرار گرفته است» و در آسیای وسطی و ایتالیا سکونت داشتند. مردم این قوم کاملاً بدوی بودند و به آنان ملت نمیتوان نام داد. قوم هلن آنانرا مغلوب و به اسارت گرفت این قوم در زمانیکه صلح طلب بودند بکار کشاورزی اشتغال داشتند و دیوارهای عظیمی در اطراف سرزمین های خود کشیده بودند که غول آسا بود.
4- «تیفون یا تیفه Typhee یا Typhon» موجودی عجیب بود که کوچکترین فرزند گایا (زمین) بشمار میرفت گویند «گایا» که از شکست غولها ناراضی بود نزد «هرا» سعایت نمود و «هرا» از «کرنوس» برای تنبیه زئوس وسیله ای خواست و کرنوس دو بیضه که به نطفه ی خود آغشته بود به «هرا» داد که در خاک بکارد و در نتیجه «تیفون» برای انتقام گرفتن از «زئوس» روئید. «تیفون» که در سیلیسی Cilicie بدنیا آمد از نظر شکل حد فاصل میان انسان و حیوان و از نظر اندام گویند از بلندترین کوهها بلندتر بود و سر او اغلب به ستارگان میخورد یکدست او بمشرق و دست دیگرش بمغرب میرسید و بجای هر انگشت اژدهای صد سر داشت!!
از کمر بپائین بشکل افعی و پر از پشم بود و از چشمهایش آتش فرو میریخت و از هر شانه او صدها اژدها سر کشیده بودند.
خدایان هنگامیکه چنین موجود وحشتناکی را دیدند بمصر گریختند و هر یک شکل حیوانی را بخود گرفتند.
آپولون بشکل لاشخور، هرمس بشکل شیر دریائی، آرس بشکل ماهی، دیونیزوس بشکل بز و هفائیستوس بشکل گاو درآمدند.
5- بی مناسبت نیست یادآوری شود که تیفون مدام بخدایان المپ حمله میکرد و باعث مبارزات شدید بین «آسمان» و «زمین» میشد. ثمره ازدواج «تیفون» با «اکیدنا Echidna» دیوهای وحشتناکی بودند که هر یک از دیگری زشت تر و خطرناکتر بشمار میرفتند، منجمله «سربر Cerbere» نگهبان در ورودی جهنم که سگی سه سر بود و گردن او شبیه افعی و دندانهای سمی داشت؛ «هیدردولرن Hydre de Lerne» که در غاری نزدیک دریاچه «لرن» زندگی می کرد و تنه او شبیه سگ و دارای 9 سر شبیه افعی بود و بدست هرکول کشته شد؛ «شی مر Chimere» که سرش شبیه شیر یا بزغاله و دم او شبیه اژدها بود و بدست «بلرفن Bellerophon» کشته شد؛ «اسفنکس Sphinx» که صورت و سینه او شبیه مادرش و دم او شبیه اژدها و بدن او شبیه شیر بود و دو بال داشت و مرگ او بدین طریق پیش آمد که چون «ادیپ» پاسخ معماهای او را داد، هیولا از شدت خشم خود را از کوه بزیر انداخت و کشته شد.
6- لازم به توضیح است که «پیتیک ها» اثر «پیندار» را تحت عنوان «اپی نیسی ها Les Epinicies» در جلد دوم «فرهنگ آثار (S.E.D.E) Dictionnaire Des Oeuvres » صفحه 191 توضیح داده که غزلهائی است مربوط به ستایش شجاعان و قهرمانان زیرا مردم آتن بخصوص جامعه اشرافی آنروز برای عملیات قهرمانی ارزش بسیار قائل بودند و جالب این است که مسابقات دومیدانی، اسب دوانی، ارابه رانی مخصوص خانواده ثروتمندان و اشراف آن روز بود.
در هنگام همین مسابقات قهرمانی که پدر بازیهای المپیک امروزی بشمار میرود مراسم خاص ستایش زئوس و سایر خدایان انجام می شد و در حقیقت این مراسم جنبه یک سنت ملی و مذهبی و هم بستگی میان جماعات سرزمینهای گوناگون خطه یونان را داشت. فاتحان و جنگجویان در این روزها مورد قدردانی مردم قرار می گرفتند و از درگاه خدای خدایان (زئوس) خواسته می شد که قهرمانان و شجاعان یونان را همیشه موید و موفق بدارد.
از نظر سمبولیک نیز اجرای این مراسم و ستایشگری زئوس جنبه ای کاملاً انسانی و عارفانه دارد.
7- خطه ای در یونان قدیم در شمال پلوپونز که قوم «آکئن» در آن ساکن بودند.

منبع: فاطمی، سعید، (1387)، مبانی فلسفی اساطیر یونان و روم، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.