نویسنده: اتحادیه جهانی علمای مسلمان
مترجم: محمد مقدس
مترجم: محمد مقدس
بسیاری از مردم درباره "جهانی شدن" و موضع ما در برابر آن می پرسند. برخی برآنند که "جهانی شدن" به معنای از میان برداشتن موانع و فاصله ها میان ملتها، کشورها و فرهنگهاست تا همگان به [تشکیل] یک فرهنگ، یک بازار و یک خانواده جهانی نزدیک شوند. بر این اساس، گروهی جهانی شدن را تبدیل به یک "دهکده جهانی"! تعریف می کنند.
ای بسا جهانی شدن به این معنا به جهان شمولی مورد نظر اسلام و آنچه در این آیات از سوره های مکی قرآنی مورد تأکید قرار گرفته، بسیار نزدیک باشد: «و ما أَرسلناک إِلاَّ رحمةً لِّلعالمین»(انبیاء/107)(و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده ایم.)؛ «تبارک الَّذی نزَّل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً» (فرقان/1) (بزرگوار است آن خداوندی که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا بیم دهنده ای برای جهانیان باشد.)؛«إِن هو إِلاَّ ذکرٌ لِّلعالمین و لتعلمنَّ نبأَهُ بعد حینٍ»(ص/87 و88)(این جز پندی برای جهانیان نیست و به یقین خبر آن را پس از چندگاهی خواهید شنید.)
ولی باید در نظرداشت که میان مضمون جهانشمولی مورد نظر اسلام از یک سو و جهانی شدن که امروزه غرب به طور عام و آمریکا به طور خاص بدان فرا می خوانند از سوی دیگر، تفاوت بزرگی وجود دارد."جهانشمولی" در اسلام مبتنی بر بزرگداشت و ارج نهادن بر تمام بشریت است:«و لقد کرمنا بنی آدم..»(اسراء/70)(و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته ایم...)آنها را جانشین خدا بر روی زمین ساخته و هر چه در آسمانها و زمین است در اختیارشان نهاده است. این جهانشمولی همچنین بر پایه برابری مردم در کرامت و عزّت انسانی و برابری آنها در اصل تکلیف و مسئولیت است. آنها همچنان که پیامبر اکرم در برابر جمعیت انبوه موجود در حجة الوداع فرمود، جملگی در برابر پرستش و بندگی خدای متعال و در فرزندی حضرت آدم با یکدیگر وجه اشتراک دارند:«ای مردم! بدانید و آگاه باشید که خدای شما یکی است، پدر شما یکی است و هیچ عربی بر غیر عرب و هیچ غیر عربی بر عرب و هیچ سرخپوستی بر سیاه پوست و هیچ سیاهپوستی بر سرخپوست، برتری ندارد؛ مگر به پرهیزکاری...»(1)و همین سمتگیری در خطاب قرآنی به مردم مورد تأکید قرار گرفته است:«یا أَیُّها النَّاس إِنَّا خلقناکم مِّن ذکر و أُنثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إِنَّ أَکرمکم عند الله أَتقاکم...»(حجرات/13)(ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه گروهها و قبیله های مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بازشناسید؛ بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست...)
لذا قرآن در این آیه که برابری همه افراد بشر با یکدیگر را اعلام می کند، ویژگیهای ملتها را نادیده نمی گیرد و می پذیرد که خداوند آنها را «...گروهها و قبیله ها...» قرار داده تا یکدیگر را بازشناسند؛ نه آنکه نسبت به همدیگر ناشناس بمانند.
متأسفانه، آنچه امروز در خصوص جهانی شدن دستگیرمان می شود، تحمیل سلطه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایالات متحده آمریکا بر جهان بخصوص جهان سوم و جهان اسلام است که با سوء استفاده از برتری علمی و فن آوری و توان فوق العاده نظامی و اقتصادی، و با نگاه برتری جویانه، خود را سرور جهان قلمداد می کند.
"جهانی شدن" امروزه به مفهوم رفتار برادرانه ــ آن گونه که اسلام می خواهد ــ و حتی برابر ــ آن گونه که آزادگان و آزادمردان در سرتاسر جهان در پی آنند ــ نیست؛ بلکه برخورد ارباب و رعیتی و نگاه مستکبرانه به مستضعفان است.
"جهانی شدن" در آشکارترین چهره خود، امروزه به معنای "غربی کردن" و به عبارت دیگر "آمریکایی ساختن جهان" است. عنوانی محترمانه برای "استعمار جدید" است که پوشش قدیمی را به در آورده و روشهای کهنه را به کناری نهاده و نوع نوینی از سلطه خود را زیر چتر شعار زیبای "جهانی شدن" به معنای تحمیل سلطه آمریکا بر جهان، اعمال می کند. و هر کشوری که نافرمانی کند و از در سرکشی درآید، حتماً باید از راه محاصره اقتصادی یا تهدید نظامی و یا ضربه مستقیم، ادب شود؛ همچنان که در مورد افغانستان و عراق و سودان و ایران و لیبی صورت گرفته است. "جهانی شدن" به معنای تحمیل سیاستهای اقتصادی مورد نظر آمریکا از راه سازمانهای جهانی چون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و جز اینهاست که اداره آنها را تا حدود بسیاری، خود در اختیار دارد.
"جهانی شدن" همچنین به مفهوم تحمیل فرهنگ ویژه ای مبتنی بر فلسفه مادی و سود پرستی و آزادی مطلق تا حدّ بی بند و باری و به کارگیری بنیادهای وابسته به سازمان ملل برای نهادینه کردن این فرهنگ در مجامع بین المللی و سوق ملتها به موافقت با آنها با بهره گیری از ابزار ارعاب و تهدید یا وعده و وعید است. این امر در "کنفرانس جمعیت" که در تابستان 1994 در قاهره برگزار شد، تجلی آشکاری یافت؛ چه در این کنفرانس قرار بود جایز شمردن سقط جنین به طور مطلق و تشکیل خانواده هم جنس (ازدواج مرد با مرد یا زن با زن) و آزادی مطلق فرزندان در رفتارهای جنسی و به رسمیت شناختن بارداری خارج از چارچوب ازدواج قانونی و مسائل دیگری که سراپا مغایر با احکام آیینهای آسمانی است و با آنچه در جوامع ما رایج است و در شمار ویژگیهای معنوی و تمدنی آن گشته، در تعارض می باشد، به امضای همگان برسد.
در اینجا بود که ملاحظه کردیم "ازهر شریف" در مصر،"رابطة العالم الاسلامی" در مکه و جمهوری اسلامی ایران و گروههای مختلف اسلامی جملگی در کنار واتیکان و روحانیون کلیسا، در مخالفت با آن [ سند قاهره] و ایستادگی در برابر این گرایش ویرانگر، موضع گرفتند؛ زیرا همگی احساس کردند در برابر خطری جدی قرار دارند که ارزشهای ایمان به خداوند متعال و ارزشهای اخلاقی را که خداوند پیامبرانش (علیهم السلام) را برای گسترش آنها مبعوث گرداند، مورد تهدید قرار داده است.
این "جهانی شدن" در روند کنفرانسهای زن در سال 1995 در پکن برگزار شد و در نیویورک و جاهای دیگر تجلی یافت که جملگی ادامه روال کنفرانس قاهره را داشته و بر همان خاستگاهها و گرایشها تأکید داشته اند.
مسئله به رسمیت شناختن ویژگیهای ملتها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ زیرا می کوشد تا برخی از مردم علیه مردمان دیگر طغیان نکنند و در جهت محو هویت آنان اقدامی برخلاف میل آنها انجام ندهند.
"جهانی شدن" آن گونه که امروزه مطرح می شود، در آخرین تحلیل به سود زورمداران و به زیان ضعفا، به سود ثروتمندان و به ضرر تهیدستان و به نفع شمال ثروتمند علیه جنوب فقیر است.
باز کردن کامل همه دروازه ها در عرصه های تجارت و اقتصاد و صادرات و واردات یا در گستره های فرهنگ و رسانه به دعوی "جهانی شدن"، تنها به سود قدرتهای بزرگ و کشورهای برخوردار از پیشرفتهای علمی و ابر رسانه های جهانی بویژه ابر قدرت دارای نفوذ و ثروت فزونتر در عرصه های دانش و امکانات یعنی ایالات متحده آمریکاست.
در این میان، کشورهای به اصطلاح جهان سوم بویژه کشورهای اسلامی، سهمی جز آنچه از پس مانده اقویا بر جای می ماند ــ اگر چیزی بماند که از آن برای دیگران بذل و بخشش کنند ــ نخواهند داشت.
ای بسا جهانی شدن به این معنا به جهان شمولی مورد نظر اسلام و آنچه در این آیات از سوره های مکی قرآنی مورد تأکید قرار گرفته، بسیار نزدیک باشد: «و ما أَرسلناک إِلاَّ رحمةً لِّلعالمین»(انبیاء/107)(و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده ایم.)؛ «تبارک الَّذی نزَّل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً» (فرقان/1) (بزرگوار است آن خداوندی که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا بیم دهنده ای برای جهانیان باشد.)؛«إِن هو إِلاَّ ذکرٌ لِّلعالمین و لتعلمنَّ نبأَهُ بعد حینٍ»(ص/87 و88)(این جز پندی برای جهانیان نیست و به یقین خبر آن را پس از چندگاهی خواهید شنید.)
ولی باید در نظرداشت که میان مضمون جهانشمولی مورد نظر اسلام از یک سو و جهانی شدن که امروزه غرب به طور عام و آمریکا به طور خاص بدان فرا می خوانند از سوی دیگر، تفاوت بزرگی وجود دارد."جهانشمولی" در اسلام مبتنی بر بزرگداشت و ارج نهادن بر تمام بشریت است:«و لقد کرمنا بنی آدم..»(اسراء/70)(و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته ایم...)آنها را جانشین خدا بر روی زمین ساخته و هر چه در آسمانها و زمین است در اختیارشان نهاده است. این جهانشمولی همچنین بر پایه برابری مردم در کرامت و عزّت انسانی و برابری آنها در اصل تکلیف و مسئولیت است. آنها همچنان که پیامبر اکرم در برابر جمعیت انبوه موجود در حجة الوداع فرمود، جملگی در برابر پرستش و بندگی خدای متعال و در فرزندی حضرت آدم با یکدیگر وجه اشتراک دارند:«ای مردم! بدانید و آگاه باشید که خدای شما یکی است، پدر شما یکی است و هیچ عربی بر غیر عرب و هیچ غیر عربی بر عرب و هیچ سرخپوستی بر سیاه پوست و هیچ سیاهپوستی بر سرخپوست، برتری ندارد؛ مگر به پرهیزکاری...»(1)و همین سمتگیری در خطاب قرآنی به مردم مورد تأکید قرار گرفته است:«یا أَیُّها النَّاس إِنَّا خلقناکم مِّن ذکر و أُنثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إِنَّ أَکرمکم عند الله أَتقاکم...»(حجرات/13)(ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه گروهها و قبیله های مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بازشناسید؛ بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست...)
لذا قرآن در این آیه که برابری همه افراد بشر با یکدیگر را اعلام می کند، ویژگیهای ملتها را نادیده نمی گیرد و می پذیرد که خداوند آنها را «...گروهها و قبیله ها...» قرار داده تا یکدیگر را بازشناسند؛ نه آنکه نسبت به همدیگر ناشناس بمانند.
متأسفانه، آنچه امروز در خصوص جهانی شدن دستگیرمان می شود، تحمیل سلطه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایالات متحده آمریکا بر جهان بخصوص جهان سوم و جهان اسلام است که با سوء استفاده از برتری علمی و فن آوری و توان فوق العاده نظامی و اقتصادی، و با نگاه برتری جویانه، خود را سرور جهان قلمداد می کند.
"جهانی شدن" امروزه به مفهوم رفتار برادرانه ــ آن گونه که اسلام می خواهد ــ و حتی برابر ــ آن گونه که آزادگان و آزادمردان در سرتاسر جهان در پی آنند ــ نیست؛ بلکه برخورد ارباب و رعیتی و نگاه مستکبرانه به مستضعفان است.
"جهانی شدن" در آشکارترین چهره خود، امروزه به معنای "غربی کردن" و به عبارت دیگر "آمریکایی ساختن جهان" است. عنوانی محترمانه برای "استعمار جدید" است که پوشش قدیمی را به در آورده و روشهای کهنه را به کناری نهاده و نوع نوینی از سلطه خود را زیر چتر شعار زیبای "جهانی شدن" به معنای تحمیل سلطه آمریکا بر جهان، اعمال می کند. و هر کشوری که نافرمانی کند و از در سرکشی درآید، حتماً باید از راه محاصره اقتصادی یا تهدید نظامی و یا ضربه مستقیم، ادب شود؛ همچنان که در مورد افغانستان و عراق و سودان و ایران و لیبی صورت گرفته است. "جهانی شدن" به معنای تحمیل سیاستهای اقتصادی مورد نظر آمریکا از راه سازمانهای جهانی چون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و جز اینهاست که اداره آنها را تا حدود بسیاری، خود در اختیار دارد.
"جهانی شدن" همچنین به مفهوم تحمیل فرهنگ ویژه ای مبتنی بر فلسفه مادی و سود پرستی و آزادی مطلق تا حدّ بی بند و باری و به کارگیری بنیادهای وابسته به سازمان ملل برای نهادینه کردن این فرهنگ در مجامع بین المللی و سوق ملتها به موافقت با آنها با بهره گیری از ابزار ارعاب و تهدید یا وعده و وعید است. این امر در "کنفرانس جمعیت" که در تابستان 1994 در قاهره برگزار شد، تجلی آشکاری یافت؛ چه در این کنفرانس قرار بود جایز شمردن سقط جنین به طور مطلق و تشکیل خانواده هم جنس (ازدواج مرد با مرد یا زن با زن) و آزادی مطلق فرزندان در رفتارهای جنسی و به رسمیت شناختن بارداری خارج از چارچوب ازدواج قانونی و مسائل دیگری که سراپا مغایر با احکام آیینهای آسمانی است و با آنچه در جوامع ما رایج است و در شمار ویژگیهای معنوی و تمدنی آن گشته، در تعارض می باشد، به امضای همگان برسد.
در اینجا بود که ملاحظه کردیم "ازهر شریف" در مصر،"رابطة العالم الاسلامی" در مکه و جمهوری اسلامی ایران و گروههای مختلف اسلامی جملگی در کنار واتیکان و روحانیون کلیسا، در مخالفت با آن [ سند قاهره] و ایستادگی در برابر این گرایش ویرانگر، موضع گرفتند؛ زیرا همگی احساس کردند در برابر خطری جدی قرار دارند که ارزشهای ایمان به خداوند متعال و ارزشهای اخلاقی را که خداوند پیامبرانش (علیهم السلام) را برای گسترش آنها مبعوث گرداند، مورد تهدید قرار داده است.
این "جهانی شدن" در روند کنفرانسهای زن در سال 1995 در پکن برگزار شد و در نیویورک و جاهای دیگر تجلی یافت که جملگی ادامه روال کنفرانس قاهره را داشته و بر همان خاستگاهها و گرایشها تأکید داشته اند.
مسئله به رسمیت شناختن ویژگیهای ملتها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ زیرا می کوشد تا برخی از مردم علیه مردمان دیگر طغیان نکنند و در جهت محو هویت آنان اقدامی برخلاف میل آنها انجام ندهند.
"جهانی شدن" آن گونه که امروزه مطرح می شود، در آخرین تحلیل به سود زورمداران و به زیان ضعفا، به سود ثروتمندان و به ضرر تهیدستان و به نفع شمال ثروتمند علیه جنوب فقیر است.
باز کردن کامل همه دروازه ها در عرصه های تجارت و اقتصاد و صادرات و واردات یا در گستره های فرهنگ و رسانه به دعوی "جهانی شدن"، تنها به سود قدرتهای بزرگ و کشورهای برخوردار از پیشرفتهای علمی و ابر رسانه های جهانی بویژه ابر قدرت دارای نفوذ و ثروت فزونتر در عرصه های دانش و امکانات یعنی ایالات متحده آمریکاست.
در این میان، کشورهای به اصطلاح جهان سوم بویژه کشورهای اسلامی، سهمی جز آنچه از پس مانده اقویا بر جای می ماند ــ اگر چیزی بماند که از آن برای دیگران بذل و بخشش کنند ــ نخواهند داشت.
پی نوشت ها :
1. "مسند الامام احمد"، مسند الانصار، باب حدیث رجل من اصحاب النبی، شماره(2239): تنها "احمد بن حنبل" این حدیث را روایت کرده و در آن فردی مبهم وجود دارد که از "ابی نضرة" نقل کرده است.
منبع: اتحادیه جهانی علمای مسلمان، منشور اتحادیه جهانی علمای مسلمان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی، اول، 1389، ه-ش.