۱. فقه
فقه در لغت به معنای فهم و ادراک دقیق است که با نوعی استنتاج و تعقل همراه باشد. راغب اصفهانی نوشته است:فقه آن است که انسان با استنتاج از معلومات و قضایای بالفعل و موجود به مجهولی دست یازد[ . مفردات راغب، ماده «فقه» ]ابوهلال عسکری نوشته است:فقه آن است که انسان با دقت و تأمل، پی به مقتضای کلام ببرد؛ لذا به کسی که مخاطب شماست می گویید: در آنچه می گویم تفقه (تأمل) کن تا بر آن واقف شوی[ . ابوهلال عسکری، الفروق اللغویه، الفرق بین العلم و الفقه، ص ۴۱۲ و نیز رجوع کنید به فروق اللغات، الجزائری، ص ۱۷۴؛ المنثور فی القواعد، ج ۱، ص ۱۲ ]فقه در فرهنگ قرآنی به معنای ادراک دقیق مجموعه دین اعم از مسائل اعتقادی، اخلاقی و احکام به کار رفته است[ . سورهء هود (۱۱) آیه ۹۱؛ سورهء اسرا (۱۷) آیه ۴۴؛ سورهء نساء (۴) آیه ۷۸؛ سورهء توبه (۹) آیه ۱۲۲؛ سورهء انعام (۶)آیه ۶۵ ] و از تأمل در مجموعه روایاتی که واژه فقه در آن به کار رفته به دست می آید که معصومان(ع) و صحابه و تابعان این واژه را در ادامه کاربرد قرآنی در همان معنای درک عمیق مجموعه دین به کار می بردند[ . شهید ثانی، منیة المرید، ص ۱۵۷؛ فیض کاشانی، محجّة البیضاء، ج ۱، ص ۸۱ - ۸۳ ]از زمان امام صادق(ع) که عصر تفکیک علوم از یکدیگر به حساب می آید، فقه اختصاص به احکام فرعی پیدا کرد و همین معنا در میان فقیهان در اعصار بعدی مصطلح گردید. تعریف مشهورمیان فقیهان فریقین از فقه چنین است: «فقه عبارت است از علم به احکام شرعیه فرعیه که ازطریق ادله تفصیلی به دست می آید»[ . شیخ طوسی، عدة الاصول، ج ۱، ص ۲۱؛ معالم الدین، ص ۲۶؛ مفتاح الوصول الی علم الأصول، ج ۱، ص ۲۲ و ۲۳،از منابع اهل سنت: شرح جمع الجامع محلی، ج ۱، ص ۴۲؛ شرح آسنوی، ج ۱، ص ۲۴؛ المدخل الی مذهب احمد، ص ۵۸ . در منابع اهل سنت به جای قید «فرعیه» عملیه آمده است ] با قید «فرعیه» اصول دین خارج می گردد. چنانکه با قید «ادله تفصیلیه» آشنایی مقلد به احکام خارج می شود و در نتیجه علم مقلد به فتاوای مرجع تقلیدش فقه اصطلاحی به حساب نمی آید و واژه «فقه» تنها شامل آگاهی های اجتهادی می شود، چنانکه «فقیه»اصطلاحی نیز تنها بر مجتهد اطلاق می گردد و شامل مقلد نمی شود. بنابر این، فقه در اصطلاح فقیهان، مجموعه ای از قوانین، دستورها و امر و نهی هایی است که فقیه، از منابع و ادله تفصیلی آن استنباط می کند و تکلیف عملی عبد را در برابر خالق کشف می کند. امام خمینی(ره) به ابعاد اجتماعی فقه توجه ویژه ای مبذول داشته و در معرفی فقه فرموده اند:فقه تئوری واقعی و کامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است. هدف اساسی این است که ما چگونه می خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است، که فقه و اجتهادجنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد[ . صحیفهء نور، ج ۲۱، ص ۹۸ ]مشهورترین دسته بندی که از مباحث فقه در فقه اهل بیت انجام گرفته، دسته بندی محقق حلی در کتاب ارزشمند «شرایع الاسلام» است. وی با الهام از دسته بندی پیشینیانمسائل فقه را به چهار دسته تقسیم کرده: ۱. عبادات، ۲. عقود، ۳. ایقاعات، ۴. احکام
[ . محقق عبادات را در ده کتاب و عقود را ۱۸ کتاب، ایقاعات را در ده کتاب و احکام را در ۱۲ کتاب قرار داده است. کهن ترین دسته بندی مسائل فقهی در کتاب الفروع من الکافی ثقة الاسلام کلینی دیده می شود. دسته بندی کتاب کافی در کتاب های فقهی پس از آن، تأثیر گذاشته و شماری از فقیهان با اندک اختلافی همین شیوه را در کتاب های فقهی خود اعمال کرده اند. پس از کلینی ابوالصلاح حلبی دسته بندی جدیدی در فقه ارائه کرد. وی مسائل فقه را به سه دسته عبادات، محرمات و احکام تقسیم کرد و پس از ابوالصلاح، سلار بن عبدالعزیز دیلمی در کتاب مراسم طرح دیگری برای دسته بندی مسائل فقه ارائه کرد. وی ابتدا مسائل فقه را به دو بخش عبادات و معاملات تقسیم کرد و معاملات را به دو قسم عقدها و احکام تقسیم کرد. برای آگاهی بیشتر از دسته بندی مسائل فقه به مقاله «نگاهی به دسته بندی باب های فقه»، نوشته یعقوبعلی برجی، نشریه فقه اهل بیت، سال اول، شماره ۳، ص ۲۴۱ مراجعه کنید ]شماری از فقیهان، پس از محقق به توجیه علمی این دسته بندی پرداخته اند.
شهید اول می نویسد:وجه انحصار فقه در چهار بخش آن است که یا هدف از حکم، امور اخروی است یا دنیوی؛نخست را عبادت نامند و در صورت دوم یا احتیاج به عبارتی و لفظی دارد یا خیر. دوم را احکام نامند و در صورت نخست یا این تعهد و عبارت از دو طرف است یا نه؟ اولی را عقود و دومی راایقاع نامند[ . شهید اول، القواعد والفوائد، ج ۱، ص ۴۰
۲. حقوق بین الملل
۳. تعریف ترور
ترور در لغت به ترساندن و تروریسم به ارعاب و تهدید، ایجاد ترس و وحشت در مردم وتروریست به طرفدار ارعاب و تهدید، طرفدار حکومت زور، ارعاب و تهدید، معنی شده است[ . دکتر عباس آریانپور، فرهنگ کامل انگلیسی، فارسی، ج ۵ ، ص ۵۷۰۹ ؛ مصطفی مصباح دباره «الارهاب» منشورات جامعه بنغازی، لیبی، چاپ اول ۱۹۹۰ م ص ۴۴؛ علی آقابخشی، فرهنگ علوم سیاسی، ص ۵۶۳ ؛ محمدحسین شاملو احمدی، فرهنگ اصطلاحات و عناوین جزائی، ص ۱۳۰؛ علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، واژه ترور ] امّا تاکنون تعریف اصطلاحی جامعی از ترور و تروریسم - که مورد قبول همه کشورهاباشد - ارائه نشده است. به همین جهت سازمان ملل در قطعنامه ۳۰۳۴ در تاریخ دوم نوامبر۱۹۷۲ م تحقیق و بررسی پیرامون تروریسم را ضروری دانست و در پی تصویب قطعنامه بالا، سه کمیته ایجاد شد:۱. کمیته تعریف تروریسم؛ ۲. کمیته موجبات تروریسم؛ ۳. کمیته طرح تدابیری برای جلوگیری از تروریسم.متأسفانه کار کمیته ها به علت اختلاف نظر کشورها به نتیجه مورد نظر نرسید. بعد ازحادثه ۱۱ سپتامبرِ آمریکا و به وجود آمدن اجماع جهانی در مبارزه با تروریسم، تلاش درجهت ارائه تعریفی جامع از تروریسم افزایش یافته و تعریف های گوناگونی از تروریسم ارائه شده است که این کتاب گنجایش طرح و بررسی یکایک آن تعریف ها را ندارد. ما برای رعایت اختصار چند تعریف ارائه شده را نقل می کنیم و سپس به جمع بندی آنها می پردازیم.قطعنامه شماره ۳۰۳۴ سال ۱۹۷۲ تروریسم را چنین تعریف کرده است: «تلاش ها با هدف ایجاد تحولات در حکومت، اخلال در ارائه خدمات عمومی، مسموم ساختن روابط بین الملل،قتل رؤسای دولت ها یا نمایندگان حکومت ها، تخریب ابنیه، تسهیلات و ارتباطات عمومی،ایجاد آلودگی در غذا یا آب و تحریک بیماری های واگیر.»کمیسیون حقوق بین الملل در ماده ۲۴ مقررات مربوط به جرایم بین المللی، تروریسم راچنین تعریف کرده است:تروریسم عبارت است از روا دانستن اقداماتی که دارای یک ماهیت برای ایجاد وحشت دراذهان عامه و گروه های انسانی است.وزارت دفاع آمریکا، «کاربرد یا تهدید به کاربرد غیر قانونی زور یا خشونت توسط یک سازمان انقلابی، ضد اشخاص یا اموال و به قصد مجبور ساختن یا ارعاب حکومت ها یاجوامع، که غالباً با اهداف سیاسی و ایدئولوژیک همراه باشد» را تروریسم دانسته است.یکی از حقوقدانان در تعریف تروریسم نوشته است: «طبق کنوانسیون پیش گیری و مجازات تروریسم سازمان ملل، تروریسم به اعمال جنایی اطلاق می شود که با هدف مقابله با نظام سیاسی کشورها و ایجاد رعب و وحشت در اشخاص یا گروههای معین یا عامه مردم، توس گروههای تروریستی ارتکاب یافته می شود.[ . فرهنگ اصطلاحات و عناوین جزائی، ص ۱۳۱ ] در قطعنامه ۱۹۸۴ م مجمع عمومی سازمان ملل درباره تعریف تروریسم چنین آمده است:«فعالیت های مجرمانه و خشونت آمیزی که گروههای سازمان یافته برای ایجاد رعب ووحشت انجام می دهند تا به این ترتیب نیل به اهداف به اصطلاح سیاسی را میسر سازند.[ . آندرو بوسا، بزهکاری بین المللی، ترجمه نگار رخشانی، ص ۲۰ ]در ادامه در تعریف تروریست آمده است: «طبق بند ۱ ماده ۲ کنوانسیون بین المللی سرکوب بمب گذاری تروریستی مصوب دسامبر ۱۹۹۷ م مجمع عمومی، تروریست عبارت است از:آدم کش، قاتل، کسی که با توسل به اعمال جنایت کارانه به ایجاد رعب و وحشت در مردم یااشخاص یا دسته جات معین می پردازد. هرگاه کسی عمداً و به طور غیرقانونی، یک وسیله انفجاری یا کشنده را در اماکن عمومی، تأسیسات دولتی یا حکومتی، سیستم حمل و نقل عمومی یا در تأسیسات زیربنایی، جاسازی، منفجر یا شلیک کند، تروریست محسوب می شود.[ . فرهنگ اصطلاحات و عناوین جزائی، ج ۱، ص ۱۳۸۰ ]ولف، فیلسوف آمریکایی نوشته است:تروریسم عبارت است از به کار بردن غیر مشروع زور و خشونت برای رسیدن به اهداف خاصی،استفاده مشروع از قدرت و زور داخل در مفهوم ترور نیست[ . الإرهاب، ص ۴۴ ]در فرهنگ علوم سیاسی، تروریسم چنین تعریف شده است:ترور به معنی وحشت و ترس زیاد است. اصطلاحاً به حالت وحشت فوق العاده اطلاق می شودکه ناشی از دست زدن به خشونت و قتل و خونریزی از سوی یک گروه، حزب یا دولت به منظورنیل به هدف سیاسی، کسب یا حفظ قدرت است[ . فرهنگ علوم سیاسی، ص ۵۸۴ ]جمع بندی تعریف هایی که ارایه شد، بخشی از تعریف هایی است که برای تروریسم انجام گرفته است.این تعریف ها را به سه بخش می توان تقسیم کرد:4. تعریف فهرستی:
بعضی به جای تعریف، تنها به ذکر تعدادی از موارد و مصادیق تروریسم بسنده کرده اند؛ مانند قطعنامه ۱۹۷۲.۲. تعریف کلی؛ بعضی نیز به ارائه تعریف کلی از تروریسم پرداخته اند؛ مانندتعریف کمیسیون حقوق بین الملل یا تعریف وزارت دفاع آمریکا، تعریف قطعنامه ۱۹۸۴ م مجمع عمومی.۳. تعریف ترکیبی؛ بعضی دیگر از تعریف ها ترکیبی از تعریف کلی و تعریف فهرستی است، مانند تعریفی که در معاهده ۱۹۲۷ م آمده است و نیز تعریفی که در بند ۱ ماده ۲کنوانسیون بین المللی سرکوب بمب گذاری تروریستی آمده است.علاوه بر حقوقدانان، جامعه شناسان و متخصصان علوم سیاسی نیز تحلیل های گوناگونی از مفهوم ترور ارائه داده اند. الکس اشمیت در مورد تروریسم بیش از صد تعریف راگردآوری کرده و در بررسی این تعریف ها به چهار عنصر مشترک در تعاریف رسیده است که به ترتیب خشونت، جنبه سیاسی پدیده، وحشت و ترس و سرانجام واکنشهای روانی پدیدآمده در اولویت قرار گرفته اند[ . تروریسم و دفاع مشروع...، ص ۱۱۹ ]ژلبرگیوم حقوقدان فرانسوی بر اساس تحقیقات اشمیت عقیده دارد یک اقدام مجرمانه را نمی توان تروریست قلمداد کرد مگر سه شرط در آن جمع باشد:۱. ارتکاب برخی افعال خشونت آمیز به نحوی که قتل یا صدمات جسمانی مهم به وجود آورد.۲. قصد معین یا طرح هماهنگ فردی یا جمعی برای ارتکاب افعال مذکور؛ ۳. قصد غایی، ایجاد رعب و وحشت نزد شخصیت های معین، گروه، اشخاص یا در بین عموم مردم[ . همان ]آنچه ذکر شد قسمتی از تعریف هایی است که از ترور شده است و بعضی دیگر ازتعریف ها در فصل ترور در حقوق بین الملل خواهد آمد. اغلب این تعریف ها در بیان دو رکن مادی و معنوی جرم تروریستی اتفاق نظر دارند: عناوین فقهی قابل انطباق بر ترور۵ . دفاع ۶ . تجاوز
یکی از شرایط اساسی استفاده از حق دفاع مشروع، وقوع تجاوز است؛ به این معنی که بایدتجاوزی صورت گیرد تا به منظور مقابله با آن، استفاده از دفاع مشروع مجاز باشد. این شرطاز شرایط مورد قبول جامعه جهانی است؛ ولی مشکل اصلی در این جا، تعریف تجاوز وتعیین حدود و ثغور آن است. همان طور که کمیسیون مشورتی دایمی جامعه ملل در سال ۱۹۲۳ م اظهار داشت:در شرایط جنگ مدرن بسیار ناممکن به نظر می رسد که حتی در تئوری بتوان تعیین کرد چه چیزی یک مورد تجاوز را نشان می دهد[ . فریده محمدعلی پور، دفاع مشروع در حقوق بین الملل، ص ۵۵ ]جامعه بین الملل سالیان متمادی تلاش کرد که به تعریف مشترکی از تجاوز دست یابد. بامرور بر این کوشش ها، می توان آن ها را به پنج دسته تقسیم کرد:۱. تعریف آیین نامه ای؛ مطابق این تعریف هر دولتی که از این شیوه اطاعت نکند متجاوز است[ . مانند قطعنامه ۳۷۸ مجمع عمومی در سال ۱۹۵۰ م با عنوان «وظایف دولت ها در صورت بروز» ]۲. تعریف کلی؛ طبق این تعریف، تهدید یا کاربرد زور توسط یک حکومت یا دولت علیه دولت دیگر به هر شیوه یا هر نوع تسلیحات به کار رفته، علنی یا هر طور دیگر و به هر دلیل غیر از دفاع مشروع فردی یا جمعی و یا پیروی از تصمیم یا توصیه یک ارگان صالح سازمان ملل، تجاوز محسوب می شود[ . ماده ۱ قطعنامه تعریف تجاوز. قطعنامه شماره ۳۳۱۴ مورخ ۱۴ دسامبر ۱۹۷۴ م این قطعنامه در ۸ ماده به تعریف تجاوز، شناسایی متجاوز، انواع تجاوز و آثار تجاوز پرداخته است ]۳. تعریف فهرستی؛ به ذکر فهرستی از مصادیق تجاوز اکتفا شده است[ . نمونه معروف آن طرح اتحاد جماهیر شوروی در کنفرانس خلع سلاح در ۱۹۳۳ م است ]۴. تعریف ترکیبی؛ که مرکب از تعریف کلی و فهرستی است[ . مانند طرح هایی که سومین اجلاس کمیسیون حقوق بین الملل در سال ۱۹۵۱ ارائه داد ]۵ . تعریف رویه قضایی؛ طبق این تعریف سازمان های بین المللی صالح، تجاوز راتشخیص می دهند[ . مانند حمله ایتالیا به حبشه یا حمله شوروی به فنلاند (دفاع مشروع در حقوق بین الملل، ص ۵۷) ]۱ - ۲. منابع حقوق بین الملل
آنچه در حال حاضر به عنوان حقوق بین الملل مطرح است بر چه مبنایی استوار است[ . در اینجا برای رعایت اختصار، فهرست وار از آنچه هست سخن به میان آمده نه آنچه باید باشد. بر منابع حقوق بین الملل انتقادهای فراوان شده است که در اینجا فرصت طرح آن انتقادها نیست ] درگذشته دور مجموعهء مدونی تحت عنوان حقوق بین الملل وجود نداشته است؛ مسأله تدوین حقوق بین الملل از اواخر قرن هیجدهم میلادی توجه کشورها را به خود جلب کرد وکنفرانس های متعددی به ویژه در نیمه دوم قرن نوزدهم تشکیل شد که معروفترین آن هاکنفرانس لاهه در سال ۱۸۹۹ است.و اینک مهم ترین منابعی را که در تدوین حقوق بین الملل از آن ها استفاده شده، فهرست وار ذکرمی کنیم. در ماده ۳۸ اساسنامه دیوان بین الملل دادگستری منابع حقوق بین الملل چنین معرفی شده اند:۱. عهدنامه های بین الملل اعم از عمومی (جهانی) و خصوصی (منطقه ای) که به موجب آن قواعدی معین شده است که کشورهای طرف دعوا، آن قواعد را صریحاً پذیرفته اند.۲. عادات و رسوم (عرف) بین الملل ۳. اصول عمومی حقوق مورد قبول ملل متمدن ۴. تصمیمات قضائی و عقاید صلاحیت دارترین مصنّفین، به منزله وسیله فرعی برای تشخیص قواعد حقوقی[ . سیر روابط و حقوق بین المللی، ص ۱۳ ]در این اساسنامه به چهار منبع اشاره شده که به توضیح مختصر منبع اول که اصلی ترین ومهم ترین است، می پردازیم[ . بقیه منابع نیاز به توضیح ندارند۲ - ۲. معاهدات بین المللی
این معاهدات دو دسته هستند: ۱. عمومی ۲. منطقه ای معاهدات عمومی[ . طبق ماده ۲ مقاوله نامه وین، عهدنامه عبارت است از یک توافق بین المللی که بین کشورها به صورت کتبی منعقدشده و تابع حقوق بین الملل باشد. خواه در یک سند یا در چند سند مربوط به هم تنظیم شده باشد، هوشنگ مقتدر، حقوق بین الملل عمومی، ص ۲۶۹ ] معاهداتی هستند که در کنفرانس ها و سازمان های بین المللی به تصویب رسیده اند. مانند معاهدات ذیل:صفحۀ ۲۴الف) کنفرانس های لاهه: نتیجه کنفرانس لاهه در ۱۸۹۹ که به پیشنهاد نیکلای امپراتورروسیه، با شرکت ۲۶ کشور، از جمله ایران تشکیل شد، سه مقاوله نامه و نتیجه کنفرانس ۱۹۰۷ لاهه که با شرکت ۴۴ کشور تشکیل شد، سیزده مقاوله نامه بود.ب) جامعه ملل: در جامعه ملل مقاوله نامه های متعددی تدوین شده است.ج) سازمان ملل متحد: در ماده سیزده منشور ملل متحد آمده است: مجمع عمومی به منظور توسعه همکاری بین المللی از لحاظ سیاسی، و تشویق و توسعه تدریجی حقوق بین الملل و تدوین آن موجبات مطالعاتی را فراهم و توصیه هایی به عمل می آورد[ . اسلام و حقوق بین الملل عمومی، ص ۲۵۹ ]براساس ماده مذکور، سازمان ملل متحد، کمیسیونی حقوقی برای تدوین حقوق بین الملل تشکیل داد. این کمیسیون، تا کنون طرح های متعددی تهیه کرده و به مجمع عمومی سازمان ارائه داده که مجمع عمومی نسبت به بعضی طرح ها، برای بررسی نهائی و تصمیم،کنفرانس بین المللی تشکیل داده است.د) کمیسیون حقوق بشر: این کمیسیون منشأ تدوین و توسعه مسائل زیادی در زمینه حقوق بشر و آزادی های اساسی بوده است[ . برای مثال می توان از دو میثاق مربوط به حقوق سیاسی و مدنی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نام برد. اسلام و حقوق بین الملل عمومی، ص ۲۶۱ ]هـ ) کمیسیون حقوق تجارت بین المللی: وظیفه این کمیسیون هماهنگ ساختن قوانین مربوط به تجارت بین المللی است[ . این کمیسیون از سال ۱۹۶۶ م زیر نظر مجمع عمومی تشکیل شد و ۲۹ نماینده آن از ۲۹ کشور برای مدت ۶ سال انتخاب می شوند. ترتیب انتخاب آن چنین است هفت کشور آفریقائی، پنج کشور آسیایی، چهار کشور سوسیالیستی، پنج کشور آمریکای لاتین و هشت کشور اروپای غربی، همان، ص ۲۶۲۱ - ۴. فتک
فتک در لغت حمله غافلگیرانه را گویند. جوهری در تعریف آن نوشته است: «فتک آن است که شخص دیگری را در حال غفلت به چنگ آورده و به قتل برساند[ . جوهری، صحاح اللغة، ماده فتک؛ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۰، ص ۴۷۲ ] بعضی قید امان را بر تعریف افزوده و گفته اند: «فتک کشتن حیله گرانه کسی است که از طرف قاتل در امان به سر می برد.[ . سبیل الهدی والرشاد، ج ۴، ص ۳۳۲ ]در بعضی عبارت ها، کمین، مخفی کاری، حیله گری بر مفهوم فتک افزوده شده است[ . النهایة، ج ۳، ص ۳۰۱ ]فتک از عناوینی است که در روایات و کلمات فقیهان به کار رفته و از آن منع شده است. براساس تعریفی که در لغت از فتک شده و کاربردهایی که در روایات و فقه دارد، می توان گفت که بر بسیاری از مصادیق ترور، تعریف فتک قابل انطباق است.۲ - ۴. غیله
تعریف هایی که از غیله شده نشان می دهد که با فتک در معنی یکی است. در نهایة چنین تعریف شده: «غیله آن است که شخص را فریب دهد و در محل مخفی بکشد.[ . النهایة فی غریب الحدیث، ج ۳، ص ۴۰۹ ] زمخشری تفاوت فتک و غیله را این گونه نوشته است:«فتک استفاده کردن از غفلت مقتول و کشتن او به صورت آشکار است و غیله کمین کردن در مکانی و کشتن مقتول به صورت پنهانی است.[ . زمخشری، الفایق فی غریب الحدیث، ج ۳، ص ۶۳ - ۴. ارهاب
امروزه در جهان عرب از واژه ترور با عنوان «الارهاب» نام می برند. ارهاب در لغت به معنای ترس آمده است. و در فرهنگ قرآنی نیز در همین معنای ترس به کار رفته است. از موارداستعمال این واژه در قرآن استفاده می شود که این کلمه در دو حوزه مختلف در قرآن به کاررفته است که ذیلاً دو حوزه را با شواهد و قرائنی که دارند ذکر می کنم.الف. خوف و خشیت از خدا: در آیات متعددی از خوف و خشیت خدا از همین واژه استفاده شده است:یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ. (بقره: ۴۰)ای بنی اسرائیل نعمتم را که بر شما ارزانی داشتم یاد کنید و به پیمان من وفا کنید تا به پیمان خود با شما وفا کنم و تنها از من بترسید.و نیز فرمود:وَقَالَ اللَّهُ لاَ تَتَّخِذُوا إِلََهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلََهٌ وَاحِدٌ فَإِیَّایَ فَارْهَبُونِ[ . نیز آیات ۱۵۴ اعراف، ۹۰ انبیا، ۱۳ حشر و... ] (نحل: ۵۱)و خداوند فرمود قائل به دو خدا مباشید؛ جز این نیست که او خدای یگانه است، پس از من پروا کنید.ب. ترساندن و ایجاد رعب: خدای تعالی فرموده:وَأَعِدُّوا لَهُم مَااستَطَعْتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ[ . نیز آیات ۱۱۶ اعراف، ۳۲ قصص
۴ - ۴. محاربه
یکی از عنوان های فقهی که بی شک طیف وسیعی از اقدامات تروریستی بر آن عنوان قابل انطباق است عنوان محارب است. دیدگاه فقیهان در باب محاربه در فصل چهارم مورد بحث واقع خواهد شد و در این جا به اشاره ای اجمالی به معانی لغوی و اصطلاحی محاربه بسنده می کنیم.الف) معنای لغوی:
«محاربه» مصدر باب مفاعله از ریشه «حَرْب» است. واژه شناس معروف قرآن جناب راغب اصفهانی نوشته است:«حَرَب» به معنای تاراج و غارت غنایم در جنگ است. «حَربْ» به معنای کارزار است «و تحریب»آتش جنگ را افروختن «رجل محرب» مردی بسیار جنگجو، گویی که خود ابزار و وسیله جنگ است گفته شده «محراب مسجد» به این نام نامیده شده برای آن که جایگاه جنگ با شیطان وهوی است... [ . المفردات فی غریب القرآن، ذیل ماده حرب ]ب) تعریف محارب:
عنوان محارب از عناوینی است که از آغاز پیدایش اجتهاد در کتاب های فقهی راه یافته و ازهمان آغاز درباره تعریف و حکم و مصادیق آن بحث های فراوانی شده است و ما اینک سه نمونه از تعریف ها را از دوره آغاز اجتهاد، دورهء میانی و معاصر نقل کرده، سپس به تحلیل ارکان مادی و معنوی تعاریف خواهیم پرداخت.محقق حلی در کتاب گرانسنگ «شرایع الاسلام» در تعریف محارب نوشته است:
محارب کسی است که برای ترساندن مردم سلاح بکشد، چه در خشکی و چه در دریا، چه شب،چه روز، چه در شهر و چه در بیرون شهر... و اینکه شرط محارب، بودن شخص از اهل ریبه (مشکوک) محل تأمل است. بهتر آن است که بگوییم در صورت علم بقصد ترساندن، چنین شرطی وجود ندارد. این حکم برای مرد و زن - اگر پیش بیاید - یکسان است. در ثبوت این حکم برای کسی که سلاح کشیده باشد ولی توانایی ترساندن مردم را نداشته باشد، تردید است.شبیه تر به واقع آن است که حکم مذکور در حق چنین کسی نیز ثابت باشد ولو به خاطر قصدش مجازات شود[ . محقّق حلّی، شرایع الاسلام، سلسلة ینابیع الفقهیة، ج ۴۰، ص ۳۵۰ ]بعد از محقق فقیهانی مانند علامه حلی در کتاب های «تبصرة المتعلمین»[ . علّامه حلّی، تبصرة المتعلّمین، همان، ج ۴۰، ص ۱۷۱ ] «الارشاد»[ . علّامه حلّی، ارشاد الاذهان، همان، ج ۴۰، ص ۱۸۹ ]و «قواعد الاحکام[ . علّامه حلّی، قواعد الاحکام، همان، ج ۴۰، ص ۴۳۱ ] و فرزند بزرگوارش فخرالمحققین در کتاب «ایضاح»[ . ایضاح الفوائد، ج ۴، ص ۵۴۲ ] و شهید ثانی در «الروضة...»[ . الروضة البهیه فی شرح اللمعة الدمشقیه، ج ۹، ص ۲۹ (با اشراف سید محمد کلانتر) ] صاحب جواهر در «جواهر الکلام[ . نجفی، جواهرالکلام، ج ۴۱، ص ۵۶۴ ] با اندک اختلافی که به آنها اشاره خواهد شدهمین تعریف را برگزیده اند.۳. امام خمینی از فقیهان معاصر، در کتاب ارزشمند تحریرالوسیله نوشته است:محارب کسی است که سلاح خود را برای ترساندن مردم و به منظور ایجاد فساد در زمین چه درخشکی و چه در دریا، چه در شهر و چه در بیرون از آن، چه شب و چه روز، برهنه یا آماده کند باحصول شرایط فوق عنوان محارب صادق است و شرط نیست که از اهل ریبه باشد، زن و مرد دراین حکم یکسان هستند[ . تحریرالوسیله، ج ۱ ]در تعریف هایی که فقیهان از محارب ارائه کرده اند به دو رکن مادی و معنوی جرم محاربه اشاره کرده اند. با دقت در این تعریف ها بعضی از اختلاف هایی در ارکان مادی یا معنوی جرم محاربه به چشم می خورد که به طور مختصر به آن ها اشاره می شود.الف. رکن مادی:یک. وسیله مجرمانه: آیا برای تحقق عنوان محاربه به کار بردن وسیله خاص - سلاح - لازم است یا سنگ، عصا و هر وسیله دیگر که برای ترساندن مردم و سلب امنیت آنان استفاده شودعنوان محارب صادق است؟ شهید اول استفاده از «سلاح» را در تحقق عنوان محارب شرطکرده است[ . اللمعة الدمشقیّه، سلسلة ینابیع الفقهیة، ج ۲۳، ص ۴۵۰ ] سایر فقیهان نیز از عنوان «تجرید سلاح» بهره جسته اند و نسبت به تعمیم آن به مصادیق دیگر سکوت اختیار کرده اند[ . ر.ک به شیخ مفید، المقنعة، سلسلة ینابیع الفقهیة، ج ۲۳، ص ۴۴ و شیخ طوسی النهایة همان، ص ۱۰۱ و محقّق حلّی،شرایع الاسلام، همان، ص ۳۵۰ و... ] شهید ثانی بر این باور است که شرط استفاده از سلاح را که شهید اول بیان کرده به دلیل تبعیت از ظاهر اخبار است و الا بهتر است بگوییم اصل برعدم اعتبار سلاح کشیدن است. لذا اگر با سنگ، عصا و یا اعمال زور و قدرت باعث ترس مردم شود محارب است و عموم آیه بر آن دلالت دارد[ . الروضة البهیّه فی شرح لمعة الدمشقیّه، ج ۹، ص ۲۹۲ ] عدهء دیگری از فقیهان بر این تعمیم تصریح کرده اند مانند کاشف الغطاء در کتاب «کشف الغطاء»[ . کشف الغطاء، ج ۴، ص ۴۲۵.] علامه در «قواعد»[ . علامه حلی، قواعد الاحکام، چاپ شده در سلسلة الینابیع الفقهیه، ج ۲۳، ص ۴۳۱ ] شیخ حسن نجفی در «جواهر الکلام»[. جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۵۶۶ .]شاید تعبیر «تجرید سلاح» که در تعریف اکثر فقیهان آمده است، در مقام بیان حکم مصداق خارجی محاربه در زمان ائمه بوده، در ایجاد و تحقق عنوان محاربه، صرف قصدایجاد خوف و وحشت یا قصد برهم زدن نظم و امنیت اجتماعی کافی باشد، بنابر این به کاربردن انواع سلاح اعم از سرد و گرم، بمب گذاری، انفجار، ترور و هر اقدامی که منجر به سلب امنیت اجتماعی گردد، در صورتی که همراه با قصد باشد برای تحقق محاربه کافی است.بعضی روایات هم مؤید این تعمیم هستند[ . مانند روایت سکونی از امام علی که بر کسی که خانه مردم را آتش زند علاوه بر جبران خسارت حکم قتل را صادر کردند و بنابر این که حکم بر اساس محارب بودن شخص باشد نه عنوان دیگر، (وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۵۳۸).]دو. عدم تأثیر زمان و مکان: در اغلب تعاریف به این رکن تصریح شده و فقیهان بر این باورند که شب و روز، خشکی و دریا، شهر و بیرون شهر در تحقق این جرم تأثیری ندارد[ . ر. ک به: المقنعه، سلسلة ینابیع الفقهیّة، ج ۲۳، ص ۴۴؛ النهایة، همان ص ۱۰۱؛ المهذّب، همان، ص ۱۷۰؛ شرایع الاسلام، همان، ص ۳۵۰؛ ... جواهر الکلام، ج ۴۱، ص ۵۶۶ .] امانسبت به سرزمین اسلامی و غیر اسلامی میان فقیهان اختلاف است. صاحب جواهر به این اختلاف اشاره کرده و نظر کسانی را که قید «ترساندن مسلمان» یا «وقوع عمل در سرزمین اسلامی» در محارب ذکر کرده اند برخلاف عموم آیه می داند و عموم آیه را شامل تمام کسانی دانسته که ترساندن آنان حرام است.سه. شخصیت مرتکب جرم: اکثر فقیهان تصریح کرده اند که فرقی نمی کند مرتکب جرم مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن، اهل ریبه[ . مراد از اهل ریبه که در تعریف بعضی از فقیهان آمده، کسانی هستند که احتمال انجام محاربه از ناحیه آنان وجود دارد، روحیات آنان به نحوی است که موجب ایجاد شک در اطرافیان خود نسبت به ارتکاب جرم محاربه می کند. افراد شرور، کسانی که به فساد اشتهار دارند مانند راهزنان، سارقان حرفه ای.] باشد یا نباشد، متعدد باشد یا یک فرد[ . ابن ادریس، السرائر، سلسلة ینابیع الفقهیّة، ص ۲۷۶ و محقّق حلّی، شرایع الاسلام، همان، ص ۳۵۰،.. ] نسبت به اهل ریبه بودن نیز میان فقیهان اختلاف مشاهده می شود. چنان که شیخ طوسی تصریح داشتند بر اهل ریبه بودن[ . النهایة، سلسلة الینابیع الفقهیّة، ج ۲۳، ص ۱۰۱.] قاضی ابن براج[ . المهذّب، همان، ص ۱۷۰ ] راوندی[ . فقه القرآن، همان، ص ۱۷۰ ] شهید در دروس نیز بر این قیدتصریح کرده اند. اکثر فقیهان قید «اهل ریبه» بودن را در تحقق عنوان محارب شرط نمی دانند.آنچه سبب ذکر قید مزبور در تعریف محارب شده روایت صحیحه ضریس از امام صادق(ع)است. در آن روایت امام صادق(ع) فرمود:هر کس در شب سلاح حمل کند محارب است مگر آنکه از اهل ریبه (فساد) نباشد.دقت در روایت نشان می دهد که روایت در مقام بیان معنای محارب و اینکه حامل سلاح باید از اهل ریبه باشد تا معنای محارب بر او صدق کند نیست، بلکه برعکس، روایت در مقام توسعه است و مراد آن، این است که اگر حامل سلاح از اهل ریبه باشد، مجرد حمل سلاح درشب کافی است برای این که حکم شود او محارب بوده و راه را ناامن کرده است، اگر چه هرگزسلاح خود را به کار نبرده و به هیچ کس برای دزدی و غارت حمله نکرده باشد.ب. رکن معنوی:قصد اخافه مردم یا به تعبیر قانونی: قصد ایجاد رعب و هراس و سلب امنیت و آزادی مردم،رکن معنوی جرم محاربه را تشکیل می دهد.مشهور فقیهان قصد اخافه را شرط تحقق محاربه ذکر کرده اند[ . ر.ک به: ابن ادریس، سرائر، سلسلة ینابیع الفقهیّة، ج ۲۳، ص ۲۷۲ و محقّق حلّی شرایع الاسلام، همان، ص ۳۵۰، علّامه حلّی، قواعد الاحکام، همان، ص ۴۳۱ و...] لیکن شهید ثانی در شرح عبارت شهید اوّل که در تعریف محاربه نوشته است: «تجرید السلاح لِإخافة الناس» نوشته است: «خواه مرتکب قصد اخافه داشته باشد خواه نداشته باشد، اقدام او محاربه است.[ . ]شهید ثانی بر خلاف نظرش در شرح لمعه، در مسالک برای تحقق محاربه به هر دو قصد(تجرید سلاح و قصد اخافه) تصریح کرده است[ . ]
۵ - ۴. افساد فی الارض
عنوان دیگری که طیف وسیعی از جرائم تروریستی می تواند تحت آن عنوان قرار گیرد،عنوان «افساد در زمین» است. این عنوان از همان آیه ۳۳ سورهء مائده استفاده می شود. مفسران درباره اینکه عنوان های «محاربه» و «افساد فی الارض» آیا دو عنوان مستقل هستند یا نه؟اختلاف نظر دارند. عده ای از مفسران بر این باورند که این دو عنوان مکمل یکدیگر ومجموعشان موضوع حکم محاربه را درست می کند. محقق اردبیلی در این باره نوشته است:«جملهء یسعون فی الارض فساداً برای بیان حقیقت محاربه است و محتمل است علت برای حکم محاربه باشد، یعنی که فساد باعث تجویز قتل و دیگر احکام محاربه است.[ . زبدة البیان فی احکام القرآن، ص ۶۶۵ ]امام خمینی قدس سره نیز نفس محاربه را مستلزم مجازات های چهارگانه نمی داند، بلکه محاربه بر وجه فساد را مستوجب مجازات معرفی کرده است[ . تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۴۹۲ ]بعضی نویسندگان در توجیه این نظر نوشته اند:آیه ظاهر در همین معنی است، زیرا «الذین» موصول است و دو جمله بعدی صله و مجموع معطوف و معطوف علیه برای بیان یک حقیقت است. آری در صورت تکرار موصول، استفاده استقلال برای دو عنوان بجا بود[ . امامی کاشانی، «بررسی نظرات فقهی شورای نگهبان»، فصلنامه رهنمون، ش ۴ و ۵ ، ص ۸۹ - ۹۰ ]آیة الله فاضل بر این باور است که موضوع اصلی در آیه عنوان «افساد» است نه محارب ودر حقیقت محاربه از مصادیق افساد است، به این معنی که محارب از حیث اینکه مفسد فی الارض است موضوع حکم قرار گرفته است. شاهد این مدعی آن است که خدای تعالی در آیه شریفه: «من قتل نفساً بغیر نفس او فسادٍ فی الارض...» (مائده: ۳۲) قتل مشروع را به دو موردمنحصر کرده: یکی قصاص و دیگری مجازات افساد فی الارض و این نشان می دهد که محاربه مصداق افساد است.چنان که می توان استنباط کرد که عناوین جزائی موجب قتل از مصادیق مفسد فی الارض است. اینکه چرا فقها متعرض افساد فی الارض نشده اند، به دلیل آن است که مفسد فی الارض عنوان خاصی ندارد که نیازمند به تعریف باشد، بلکه تمام جرائم موجب قتل ازمصادیق افساد هستند. بعلاوه بحث از عنوان محارب در واقع به معنای بحث از عنوان افساداست؛ زیرا همان طور که گفتیم، ارادهء افساد در مفهوم محارب اخذ شده است.[ . فاضل لنکرانی، تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله، کتاب الحدود، ص ۵۰۱ ]به نظر می رسد که نسبت میان محارب با مفسد فی الارض عموم و خصوص مطلق است[ . بعضی از نویسندگان معاصر نسبت محارب با مفسد فی الارض را عموم من وجه تصویر کرده اند که با بیان فوق بطلان آن روشن می شود. («بررسی نظریات فقهی شورای نگهبان»، فصلنامه، رهنمون، ش ۴ و ۵ ، ص ۸۹۶ - ۴. «طلیع» و «ردء»
عنوان طلیع و ردء در مبحث معاونت جرم تروریستی کاربرد دارد. «طلیع» به مراقب ودیده بانِ از سوی تروریست ها و محاربان می گویند که محاربان را در جریان رفت و آمدقافله ها، مردم و سوژه های مورد نظر تروریست ها قرار دهند و «ردء» کسی است که درنگهداری و ضبط اموال محاربان و تروریست ها به آنان کمک می کند[ . السرائر، ضمن مجموعة سلسلة الینابیع، ج ۲۳، ص ۲۷۵؛ اللمعة الدمشقیة، همان، ص ۳۵۰؛ شرایع الاسلام، همان، ص ۳۵۰۱ - ۵ . تعریف اصطلاحی
فقیهان از کلمه «دفاع» همان معنای لغوی و عرفی را اراده کرده لذا در کتاب های فقهی به طور مستقل به تعریف دفاع نپرداخته اند. از مجموع نظرات فقیهان استفاده می شود که دفاع مشروع از دیدگاه فقیهان عبارت است از: حقی که شرع به فرد یا گروه یا حکومتی که جان و مال و نوامیس و سرزمینشان مورد تجاوز ظالمانه فرد یا گروه یا حکومتی قرار گرفته، داده است که در هنگام ضرورت بتوانند با استفاده از وسایل متناسب تجاوزرا دفع نمایند[ . تعریف فوق گرچه به صراحت در کتاب های فقهی نیامده لیکن با ملاحظه مباحث مطرح شده در این باب قابل اصطیاد است ]در کتاب های حقوقی نیز مشابه همین تعریف از دفاع ارائه شده است، آقای لنگرودی نوشته است: «شخص مورد تجاوز، در صورت نداشتن وقت برای توسل به قوای دولتی به منظور رفع تجاوز، حق دارد به نیروی شخصی از ناموس، جان و مال خود دفاع کند، این دفاع را دفاع مشروع گویند.[ . محمد جعفر لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص ۳۰۳ ]چنانکه خواهد آمد از نظر حقوق بین الملل نیز دفاع مشروع حقی است که به عنوان استثنایی مهم بر اصل ممنوعیت کلی توسل به زور در روابط بین الملل، در ماده ۵۱ منشورملل متحد پیش بینی شده است و بر اساس آن کشورها می توانند هم از خود و هم ازکشورهایی که با آنها همبستگی سیاسی و امنیتی دارند در مقابل حمله مسلحانه به اقدام متقابلمنبع ترور و دفاع مشروع، پژوهشکده تحقیقات اسلامی،نشر زمزم هدایت(1386)