حجاب و سلامت روانی (1)

بدون تردید حجاب و پوشش، تأثیرات بسیار مثبتی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زنان، همچون سد و حفاظی است که زن در سایه آن از هر ذلّت و تحقیری در امان می ماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، نمی
چهارشنبه، 22 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حجاب و سلامت روانی (1)
حجاب و سلامت روانی(1)

 

نویسنده: عباس رجبی




 

مقدمه

بدون تردید حجاب و پوشش، تأثیرات بسیار مثبتی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زنان، همچون سد و حفاظی است که زن در سایه آن از هر ذلّت و تحقیری در امان می ماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، نمی خواهد زن بازیچه دست شهوت پرستان شود و ارزش او به میزانی پایین بیاید که تنها وسیله ای برای برطرف ساختن شهوت ها باشد. اسلام، خوشی های مشروع را برای زن می پسندد و البته تأمین آن را در سایه عفاف می داند. عفاف که ثمره حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سکون انسان و دور ماندن او از عوامل پریشانی و در نهایت باعث رضایت وجدان است. چه بسیارند عوامل ناامنی فکری و ذهنی که عفاف مانع بروز آن هاست. عفاف، موجب احساس امنیت و شرف آدمی است و باعث می شود که آدمی بتواند در طول حیاتش درست فکر کند و نیکو تصمیم بگیرد.
زن به دلیل این که عواطف و احساسات قوی تری در برابر مرد دارد، از نظر روانی نفوذپذیرتر از مرد است؛ یعنی از عوامل بیرونی بیشتر از مرد متأثر می شود. این تأثّر و نفوذپذیری وقتی از یک منبع، یعنی از سوی شوهر باشد، باعث می شود وحدت و یگانگی روانی زن حفظ شود؛ ولی وقتی زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر می شود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار می گیرد و وحدت روانی او از بین می رود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی می شود.(1).
در منابع اسلامی درباره برخی از آثار روانی حجاب و بی حجابی مطالب زیادی وجود دارد. برای مثل در آیه 60 سوره نور، درباره فلسفه حجاب می فرماید:« و انْ یستعففْنَ خیرٌ لهنَّ»و اگر (زنان) خود را بپوشانند برای آنها( خیر) بهتر است. کلمه «خیر» که به معنای سود و نفع است، به دلیل اطلاقش، هم نفع مادی و هم نفع معنوی را دربرمی گیرد. در آیه 53 سوره احزاب، سود و نفع حجاب مشخص تر بیان شده است؛ آن جا که می فرماید:« ذلکمْ اطهرُ لقلوبکمْ و قُلوبهنّ»این کار (حفظ حریم بین زن و مرد) برای پاکی دل های شما و آن ها بهتر است. همچنین در آیه 30 سوره نور درباره تأثیر حفظ عفّت مرد به واسطه نگاه آلوده نکردن به زن، می فرماید:« و یحفظوا فروجهمْ ذالک ازکی لهم»و عفاف خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است.
قرآن کریم، نتیجه نهایی عفت را با تعابیری چون« خیرٌ لهنّ»، «اطهرُ لقلوبکم و قلوبهنّ»، و «ازکی لهم» بیان می کند که مقدمه ای برای عفیف ماندن و آلوده نشدن به فحشا است و در نتیجه، راهی برای رسیدن به سلامت قلبی یا قلب سلیم می باشد که در آیه 89 سوره شعرا به آن اشاره کرده است؛ زیرا صاحب قلب سلیم کسی است که از آلودگی های معنوی و اخلاقی پاک باشد و این زمانی است که او تعادل فکری و روانی کافی داشته باشد. در روان شناسی، از این ویژگی ها به سلامت روانی تعبیر می شود. البته ملاک های قلب سلیم از نظر اسلام بسیار ژرف تر و ریشه آن ایمان و باور قلبی به خدا و آخرت است. و به عبارت دیگر، سلامت روانیِ مدنظر اسلام، مفهوم وسیع تری دارد، به طوری که رسیدن به آنچه روان شناسان می گویند بخشی از آن است، ولی به هر حال می توان ادعا کرد از نظر قرآن، رعایت حجاب و داشتن عفت، راهی به سوی سلامت روانی به شمار می آید.
در روایات نیز به تأثیر روانی حجاب بر زن اشاره شده است. امام علی علیه السلام در وصیّت خود به امام حسن علیه السلام می فرماید:« و اکفُف علیهنّ من ابصارهنّ بحجابکَ ایاهنّ، فانّ شدّه الحجابِ ابقی علیهنّ»(2).(زنان را) در پرده حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زیرا سخت گیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است.
همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید:« صیانهُ المراهِ انعمُ لحالها و { ادومُ} لجمالها»(3). پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او می شود. منظور از حال زن در این حدیث، می تواند وضعیت روانی باشد که رعایت حجاب سبب تعادل بیشتر آن می شود. پیامبرخدا صلی الله علیه و آله نیز می فرماید:« خیرُ نسائکم العفیفه»(4). بهترین زنان شما زنان پاک دامن و عفیف اند. این روایت نیز همان چیزی را می گوید که در آیه 60 سوره نور گذشت؛ یعنی منظور از کلمه خیر، به طور مطلق مفهومی است که شامل خیر جسمی، روانی، مادی و معنوی می شود.
اکنون پس از بیان این مقدمه، به بعضی از آثاری که حجاب در سلامت و آرامش روانی زنان دارد مانند، امنیت، رشد روانی و عاطفی، ارزشمند شدن زن، تعدیل کننده غریزه خودنمایی و تبرّج، افزایش احساس خود ارزشمندی، محافظت از عواطف انسانی زن، پایبندی به اصول اخلاق انسانی و حفظ استواری خانواده اشاره می کنیم.

1. امنیت(5)

امنیت، یکی از طبیعی ترین و ضروری ترین نیازهای بشری است. به نظر مزلو(6)(1970-1908)، پدر معنوی جنبش انسان گرایی در روان شناسی، نیاز به امنیت از نیازهای زیربنایی(7) برای رشد و شکوفایی شخصیت انسان است که در صورت ارضا نشدن، رشد شخصیت مختل می شود. مزلو معتقد بود نیاز به ایمنی در نوزادان و بزرگسالان روان رنجور، بیشترین اهمیت را داراست. بزرگسالان بهنجار و سالم عموماً این نیاز را به خوبی برآورده کرده اند. ارضای این نیاز، مستلزم امنیت، ثبات، حمایت، ساختار، نظم و رهایی از ترس و اضطراب است. در نوزادان و کودکان خردسال، نیازهای ایمنی با روشنی بیشتری دیده می شود؛ به همین دلیل نوزادان واضح تر و فوری تر به تهدید و ترس واکنش نشان می دهند تا بزرگسالانی که آموخته اند واکنش های ترس خود را تا حدودی بازداری کنند.(8)
بنابراین، اگر انسان ها در زندگی روزمره خود و در کوچه و خیابان و محل کار و تحصیل و حتی داخل منزل احساس امنیت نکنند و همواره در ترس و دلهره باشند، به تدریج دچار اضطراب می شوند. در این میان، زنان به دلیل ویژگی های شخصیتی و موقعیت اجتماعی، آسیب پذیری بیشتری دارند و طبعاً نیاز به امنیت در آن ها بیشتر احساس می شود؛ زیرا در بین جوامع بشری، همیشه مردانی که به دلیل نداشتن تربیت صحیح انسانی، به دنبال فرصتی هستند تا زنان را مورد سوءاستفاده های جنسی قرار دهند، یا دست کم مردانی که زمینه های انحرافی در آن ها دیده می شود و به تعبیر قرآن « فی قلبهِ مرضٌ»(9). یعنی بیماردل هستند، وجود دارند که با دیدن کوچک ترین صحنه برانگیزاننده جنسی، عنان اختیار از کف داده و به زنان بی حرمتی روا می دارند.
در این شرایط، زنانی که در انظار عمومی بدن خود را به نمایش می گذارند و باعث تحریک مردان می شوند، ناگزیر باید منتظر آزار و اذیت این افراد لاابالی و فرصت طلب نیز باشند. این آزارها که گاهی به آدم ربایی و قتل می انجامد، به شدت زندگی زنان بدحجاب و نیز آرامش و سلامت روانی آن ها را به خطر می اندازد.
به ناامنی و خطری که زنان بدحجاب را تهدید می کند، در بعضی از آیات حجاب نیز توجه شده است:
1. آیه 59 سوره احزاب: قرآن در این آیه، بعد از این که به همه زنان دستور می دهد بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند، می فرماید:« ذالکَ ادنی ان یعرِفنَ فلا یوذین» این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی چنین آمده است: زنان مسلمان به مسجد می رفتند و نماز جماعت را با پیامبر می خواندند. هنگامی که ایشان برای خواندن نماز صبح یا مغرب و عشا از خانه بیرون می رفتند، جوان ها بر سر راهشان می نشستند و به آزار آنان می پرداختند. در این زمان آیه 59 سوره احزاب نازل گردید و بر پوشش زنان به عنوان حفاظ در مقابل آزار و اذیت دیگران تأکید ورزید(10).
بنابراین پوشش و حجاب باعث می شود همه، به ویژه افراد بیماردل و کسانی که اسیر هوای نفس اند، بفهمند که این زنان، پاک و باوقارند، پس مزاحم آنان نشوند و امنیت ایشان را به خطر نیندازند. این مطلب در تفسیرالمیزان نیز آمده است(11) و با مبحث روان شناسان در مورد کنترل محرک(12) و دادن سرنخ برای رفتار با دیگران کاملاً هماهنگی دارد. بنابراین در اصطلاح روان شناسان رفتارگرا، حجاب، محرک افتراقی(13) برای تقویت تمایلات درونی زنان می شود، که حکایت از عفاف و صلاح و سداد است(14).
تفسیر دیگری نیز می توان برای آیه احتمال داد که برعکس تفسیر بالاست و آن این که بگوییم از نظر آیه، ثمره حجاب شناخته شدن جایگاه واقعی زن به عنوان انسانی با ویژگی های خاص خود است که این شناخته شدن، به برکت حجاب پدیدار می شود. اما بی حجابی و برهنگی به زن جنبه جنسی می دهد و انسان بودن او را به فراموشی می سپارد. پس حجاب به عکس آنچه می گویند، بیشتر زن را می شناساند، ولی بی حجابی باعث می شود زن انسان بودن خود را گم کند. زن اگر شناخته نشود، به اذیت می افتد و رنج می بیند؛ رنج جسمی و روانی.
به هر حال حجاب و پوشیدگی، گرچه برای زن تا حدی محدودیت می آورد، ولی به او در برابر بسیاری از خطرها، مصونیّت می بخشد و امنیت جانی و روانی او را تأمین می کند. بهترین شاهد این مدعا، وضعیّت اسف بار زنان بی حجاب در جوامع غربی است. از یک طرف فرهنگ غربی تا جایی پیش رفته که کلمه شرم و حیا را به عنوان کلمات قبیحی در دایره واژگان زنان و دختران می داند و می کوشد این ویژگی فطری را از آنان بزداید، و از طرف دیگر این واقعیت تلخ را متوجه ما می کند که برهنگی، وجود روابط آزاد و عدم رعایت حریم بین زن و مرد، چه مشکلات بزرگی بر سرشان آورده و چگونه امنیت و آسایش آن ها را مختل کرده است.
یکی از نویسندگان معاصر از وضعیت امنیت زنان جامعه انگلیسی می نویسد:
داشتن روابط آزاد و بی حجابی، توأم با ‌آرایش های هوس انگیز زنان در غرب، میل جنسی مردان را چنان برانگیخته است که اکثر نسل جوان حاضر، به بیماری های جنون جنسی مبتلا شده است. در انگلستان، رسانه ها هر روز اخبار وحشتناک حمله های وحشیانه این افراد به زنان را منتشر می کند. آمارها حاکی از آن است که زنان این کشورها به خاطر توصیه رادیو و تلویزیون برای حفظ جان خود، از وسایل دفاعی از قبیل اسپری های بی هوش کننده و سلاح های سرد و غیره استفاده می کنند. این در حالی است که معمولاً در حمله وحشیانه مردان به آن ها، این سلاح ها علیه خودشان به کار گرفته می شود. حتی مجازات های شدید برای جنایتکاران حملات جنسی باعث شده تا جانیان، قربانی خود را که تنها شاهد جنایت است، به قتل برسانند. یکی دیگر از آمارهای تکان دهنده در انگلستان، حاکی از آن است که آزادی و بی بند و باری در روابط جنسی، سبب سوءاستفاده های جنسی از کودکان شده است که حتی در بعضی موارد، منجر به قتل آنان می شود. این آمار به حدی بالاست که دولت برای جلوگیری از آن، خط تلفن ویژه ای به نام « خط ارتباطی کودکان»(15) دایر کرده است و از کودکان خواسته که هر زمان به کمک احتیاج داشتند، از این شماره استفاده کنند. طبق این گزارش، در هر 24 ساعت 9000 تلفن از کودکان به این خط می شود که بسیاری از آن ها حاکی از تجاوز جنسی به آنان است که گاهی از طرف اعضای خانواده صورت می گیرد. البته اکثر این قربانیان خردسال، دختربچه هایی هستند که بر اثر این حملات وحشیانه، دچار آسیب های روانی شدیدی می شوند که معمولاً تا پایان عمر اثرات منفی آن باقی می ماند.(16)
در یک گزارش از وضع امنیتی زنان آمریکایی آمده است:
در آمریکا در زمستان که مردم مجبورند به جهت سردی هوا خود را پوشانده و پوشش بیشتری داشته باشد، تجاوز به عنف کمتر می شود؛ ولی در تابستان تجاوز به عنف نسبت به زنان و حتی پیرزنان افزایش پیدا می کند و حتی راهبه ها هم مصون نمی مانند(17).
بنابراین، یکی از ثمرات مهم حجاب، ایجاد امنیت برای زنان است که در صورت نبود آن، زنان آرامش خود را از دست می دهند و دچار ترس و اضطراب روانی می شوند.

2. رشد روانی- اجتماعی(18)

یکی از نتایج مهم حجاب و پوشیدگی که در سلامت روانی زن تأثیر مستقیم دارد، بلوغ و تکامل روانی و شخصیتی زن است. یکی از روان شناسان بین نتایج حجاب و عوامل بلوغ روانی در زن مقایسه ای انجام داده و به نتایج جالبی رسیده است. او در کتاب خود می نویسد که بیشتر روان شناسان مانند فروید، اریک فروم(19)، پیاژه(20)، کولبرگ(21)، اریکسون(22) و غیره مراحل و ادوار تکامل روانی انسان را به پنج دوره تقسیم کرده اند(23) این مراحل عبارت است از:
1. مرحله گیرندگی غیرفعّال؛ 2. مرحله گیرندگی فعّال یا رشد احساس های بچه گانه؛ 3. مرحله رشد عضلانی؛ 4. مرحله تحرک و آغاز تشخیص هویت یا دوران نهان تناسلی؛ 5. مرحله کمال هویت زنان یا مردان.
نویسنده، در ادامه، به توضیحاتی در مورد ویژگی های این مراحل می پردازد؛ ولی از آن جا که فقط مرحله چهارم و پنجم مربوط به بحث حجاب می شود، ما نیز به توضیح این دو مرحله بسنده می کنیم.
مرحله چهارم، مرحله تحرک یا دوران نهان تناسلی(24) نام دارد که مهم ترین مرحله در بازشناسی اثر حجاب است. در سه مرحله قبل، بین پسر و دختر تمایز چندانی وجود ندارد؛ ولی با شروع این مرحله، جدایی دو جنس در حالت های روانی و بروز شخصیت آغاز می شود. در این مرحله تفاوت پسران با دختران، در نحوه سلوک اجتماعی یا برخورد با اشیای بیرونی و محیط پیرامون خویش است. پسران معمولاً حالت تهاجمی، ستیزه جویی و نیز تمایل آشکار برای تسلط بر دیگران از خود نشان می دهند و در نتیجه به افرادی خود رأی، کله شق و دارای خویی آمرانه و تقلید از بزرگسالان تبدیل می شوند؛ اما به عکس در دختران حالت جذب و انقیاد و قدرت جلب توجه آشکار می شود و در نتیجه، علاقه به پوشیدن لباس های زیبا، آرایش کردن، با عشوه سخن گفتن، با ناز قدم برداشتن و بروز حالت های مادرانه در آنان طبیعی است.(25)
مرحله پنجم، مرحله تکامل بلوغ و تعیین هویت انسانی(26) است. در این مرحله، پسران و دختران ویژگی های بلوغ و هویت انسانی خود را ظاهر می سازند. مردان، صفت هایی مانند آرامش، پذیرش و صبر را به ویژگی های خود پیشین اضافه می کنند و به جای تسلط بر همه چیز و از جمله همه زنان، میل به تسلط بر زندگی و خانواده خود را دارند. زنان نیز به جای تمایل به جذب همه مردان و صرف تمام وقت و نیروی حیاتی در این راه، تنها به یک مرد(نامزد، شوهر)توجه کرده و بقیه توانایی های جسمی و روحی خود را صرف سازندگی می کنند.(27)
نویسنده، در مورد نتایج اختلال در مرحله چهارم می گوید: در مرحله چهارم، ممکن است دو نوع اختلال به وجود آید. نخست، عوض شدن نقش پسر و دختر که خطر همجنس خواهی(28) از همین جا به وجود می آید، و دوم، تثبیت در این مرحله و متوقف شدن رشد شخصیت است که باعث می شود پسران همیشه تشنه قدرت و خواهان تسلط بر دیگران بوده و دختران به موجوداتی کاملاً گیرنده تبدیل شده، همیشه اسیر توجه دیگران باشند. اینان همواره مجبورند پذیرش خود را به خویشتن و دیگران اثبات کنند؛ از این روی چنین زنانی از سازندگی و به ویژه استقلال شخصیت باز می مانند.(29)
متأسفانه امروز در بیشتر جوامع بشری، این توقف شخصیت به عناوین مختلف تشویق و تبلیغ می شود. عرضه کردن زنان بی بند و بار و عشوه فروش بر پرده سینما یا تلویزیون و امثال آن و الگو کردن آنان؛ یا نمایش شخصیت های کاذبی که به سرعت آدم می کشند و بر تصاحب زنان بسیار و نداشتن همسر و ویرانگری می بالند، از بدترین نمونه هایی هستند که دختران و پسران را از رشد و رسیدن به مرحله بلوغ روانی باز می دارد.(30)
نویسنده در ادامه، به بیان بعضی از نتایج فردی و اجتماعی فرهنگ ابتذال می پردازد و می گوید: زنان و مردانی که از چنین فرهنگی تأثیر می پذیرند، همیشه از زوال قدرتِ جلب و نفوذ، نگران و ناراضی اند، به شدت از روزگار پیری می هراسند و عطش رنج آور آن ها برای پیروزی خاموش شدنی نیست. چنین زنان و مردانی، به طور طبیعی طعم محبت واقعی را نچشیده اند و مجالی برای مهرورزی، عشق و قبول مسؤولیت ندارند. شاید به همین دلیل است که اکنون بیش از 63 درصد خانواده های آمریکایی تک والدی هستند؛ زیرا لازمه زندگی مشترک گذشت، قبول مسؤولیت، مهرورزی و محبت انسانی است و چنین ویژگی هایی با ایده آل ها و نمونه های عرض شده در آن جامعه که هنری جز نفوذ بر دیگران و جلب توجه آن ها ندارند، در تعارض است. زندگی خانوادگی، نه مکانی است برای تصاحب همه زنان، و نه مجالی برای جلب توجه همه مردان.
در مقابل، زنانی که به مرحله تکامل و بلوغ روانی رسیده اند، زنانی سازنده، دانشمند، ایثارگر و خدمتگزارند و در تمام جوامع از این سبک سری ها به دور بوده، در زندگی و سلوک اجتماعی به مراتب از دیگر زنان، ساده تر زیسته و شخصیت بالغ آن ها اسیر جلب کردن دیگران نیست. آن ها لباس های جلف نمی پوشند، کمتر از دیگران در انظار آرایش می کنند و عموماً در زندگی خانوادگی موفق اند.
بنابراین، فاصله گرفتن جامعه از فرهنگ حجاب و رعایت نکردن حریم بین زن و مرد، عامل بسیاری از مشکلات روانی و اجتماعی برای افراد، به ویژه زنان است؛ چنان که نویسنده در ادامه می گوید: هرچه زنان و دختران در استفاده از وسایل آرایش و زیبایی بیشتر افراط کنند، عطش آن ها در خودنمایی و جلب توجه دیگران بیشتر می شود، و وابستگی و بی ارادگی شان شدیدتر می گردد. روشن است که این روند به خودی خود نفاق، کرنش، قبول اسارت، سبک سری، از خود بیگانگی، بی تفاوتی به دیگر مسائل انسانی، سطحی بودن در اندیشه و عمل، احساس دلتنگی و بالاخره در روزگار میانسالی و پیری،‌ اندوه و رنج پایان پذیری را به ارمغان خواهد آورد و با سپید شدن هر تار مو و آشکار شدن هر خطی بر چهره، گویی ذخیره حیاتی این گونه زنان پایان می پذیرد؛ زیرا از تنها وسیله دلگرمی و امید برای زندگی، چیزی باقی نمانده است.(31)
این نویسنده سپس به تأثیر رعایت حجاب در رشد و تکامل شخصیت زن پرداخته و می گوید: در برابر این توصیه ها، ادیان توحیدی نیز شیوه ای توصیه کرده اند. یکی از مؤثرترین روش ها برای رشد شخصیت زن و آزادی از قید وابستگی به جلب توجه و خودنمایی، پوشیدگی و مستوری است. پوشیدگی برای دختران از زمره نیازهای اساسی برای رشد و بلوغ روانی در این مرحله است که باید در دوران نوجوانی تأمین شود. دختران با مستور نگه داشتن خویش به غیر از محدوده خانواده، در حقیقت اختصاصی بودن جلب توجه دیگران را می آموزند تا بعدها نیز از این گیرندگی و جذابیت در محدوده خانواده به طور سازنده استفاده کنند و این نهاد مقدس را تحکیم بخشند. این تمرین (حجاب) در حقیقت تعدیلی است در برابر خواست طبیعی، اما خامِ مرحله چهارم رشد که اقتضای آن جذب و گیرندگی بود. پوشیدگی دختران همانند رفتن به مدرسه در یک صبح سرد و زمستانی است که طبیعتاً با قبول رنج و تحمل فشار همراه است، اما برای هرز نرفتن نیروهای تعالی بخش و سازنده نوجوانان دختر و بعدها زنان، ضروری است؛ چنان که آیات حجاب نیز بدان اشاره کرده است.(32)
نویسنده در پایان، زنان و دختران را متوجه ارزش های واقعی خود کرده و می گوید: مواهب خداوند به زنان تنها زیبایی ظاهری نیست که با پایان یافتن آن، زن به پایان نقش خود در حیات اجتماعی نزدیک شود؛ ارزش زنان به کسب کمالات و فضیلت های اخلاقی و انسانی و جلب رضای خداوند متعال است، نه اصرار بیهوده بر جلب توجه دیگران؛ متأسفانه بزرگ ترین بازنده این بازی، زنان خواهند بود.(33)

پی‌نوشت‌ها:

1.زینب جلالی، جزوه حجاب از دیدگاه روان شناسی، ص 7.
2.محمد بن الحسن الشریف الرضی، نهج البلاغه، محمدمهدی فولادوند، نامه 31، ص 361.
3. میرزاحسن نوری، مستدرک الوسائل، ج14، ص 255.
4. محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی، ج5، ص 324.
5.Safety
6.Maslow,A.H
7. براساس نظریه مزلو، هر فردی تعدادی نیازهای ذاتی و زیربنایی دارد که فعال کننده و هدایت کننده رفتارهای اوست. این نیازها غریزی هستند، اما رفتارهای انسان که برای ارضای این نیازهاست، آموختنی است. نیازهای ذکر شده از سوی مزلو، سلسله مراتبی دارد که از لحاظ اهمیت، از کم به زیاد به این ترتیب قرار می گیرد: نیازهای فیزیولوژیکی، نیازهای ایمنی، نیازهای عشق و تعلق، نیازهای حرمت، نیاز به خودشکوفایی(ابراهام مزلو، انگیزش و هیجان، احمد رضوانی).
8. آبراهام مزلو، به نقل از دوان شولتر، نظریه های شخصیت، ص 264.
9. احزاب(33)، 32.
10.علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج4، ص 196.
11. ر.ک: تفسیرالمیزان، ج16، ص 342.
12.Stimulus Control
13.Discriminative Stimulus
14.جعفر بوالهری، بررسی ویژگی های حجاب خواهران در دانشگاه تهران، ص 12.
15.Childs Line
16.احمد صبور اردوباری، آیین بهزیستی، ج3، ص 298.
17. همان، ص 219.
18.Psychosocial-Development
19.Fromm,E
20.Piajet,J
21.Kohlberg,L
22.Erickson,E
23.شهریار روحانی، بررسی مسأله پوشیدگی از دیدگاه روان شناسی، ص 11.
24.Pregential Stage
25.همان، ص 23.
26.Self-Idenitiy
27.همان، ص 32.
28.Homosexuality
29.همان، ص 25.
30.همان، ص 35.
31.همان، ص 49.
32.همان، ص 51.
33.همان، ص 55.

منبع مقاله:رجبی، عباس،(1388)، حجاب و نقش آن درسلامت روان، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، بهار 1390.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط