3. نیاز به توجه
شاید یکی از نیازهای اولیه ی اجتماعی بشر این باشد که در کنار دیگران زندگی کند، اما تهدیدی از دیگران متوجه او نباشد. پس از آنکه این نیاز پاسخ مثبت یافت، نیاز به تعلق که فراتر از نیاز به حضور دیگران است، شکل می گیرد. ما دوست داریم در قلب دیگران جا بگیریم، چشم انتظار کسانی باشیم و کسانی نیز چشم انتظار ما باشند. پس تنها حضور دیگران کافی نیست، بلکه باید احساس تعلق نیز وجود داشته باشد. نیاز به توجه، در پی این تعلق شکل می گیرد. نوجوانی که هنگام ورود پدر به خانه، خود را پنهان می کند، در حقیقت می خواهد میزان توجه پدر به خود را بسنجد. و از این طریق نیاز به توجه را نشان دهد. این نکته را باید بدانیم که این نوعی نیاز است، چه فرزند ما آن را نشان دهد، چه نشان ندهد. صحیح نیست زمانی به او توجه کنیم که نیاز خود را ابراز کند؛ همانند آنکه مادر فقط به فرزندانی غذا بدهد که درخواست غذا کنند، با آنکه بداند همه ی فرزندان به غذا نیاز دارند.در همه ی افراد، به ویژه جوان ها، حس مطلوب واقع شدن و کانون توجه بودن وجود دارد. البته ممکن است این حالت در میان افراد گوناگون، شدت و ضعف داشته باشد یا نمونه ها و مصادیق مورد توجه بودند، متفاوت باشد. اگر برای جوان ممکن باشد که با رفتارهای مثبت، مطلوب دیگران شود، با این کارها خود را کانون توجه دیگران قرار می دهد. در غیر این صورت، ممکن است به کارهای منفی دست بزند تا دیگران به او توجه کنند. نمره های بیست دانش آموز، او را کانون توجه دیگران قرار می دهد. دانش آموزی که نمی تواند نمره ی بیست بگیرد، تلاش می کند با حرکات نمایشی، طنز یا مسخره کردن دیگران زبانزد هم کلاس های خود شود. نوجوانی که نتواند با امتیازات مثبت اجتماعی، رتبه ی مطلوبی به دست آورد، به بدل کاری و تقلید صدای دیگران رو می آورد و گاه با آزار دیگران خود را مطرح می کند.
طبیعی است که فرزندان به توجه نیاز دارند و والدین باید به آنها توجه داشته باشند، وی این نکته هم اهمیت دارد که توجه طلبی فرزندان اگر پیوسته و مداوم باشد، مشکل ساز می شود. بسیاری از بچه ها از اندکی ناراحتی، مسئله بزرگی می سازند تا توجه و همدردی شما را جلب کنند. توجه طلبی افراطی به جایی می رسد که فرزند حکمران زندگی والدین می شود. فرزندان، به ویژه در دوران کودکی، اگر در توجه طلبی افراطی خود موفق شوند، در دوران نوجوانی و جوانی مشکلات فراوانی به وجود می آورند. والدین نباید نیاز فرزند به توجه را نادیده بگیرند، ولی باید رفتارهای افراطی فرزند برای توجه طلبی را کنترل کنند. آنها باید به خواسته ی فرزندان توجه کنند، اما درخواست آنها را برای رسیدن سریع به خواسته شان، به صبوری و شکیبایی سوق دهند. وقتی فرزندتان از شما می خواهد نامه ی مدرسه را سریع بخوانید و امضا کنید، در حالی که شما کار ضروری دارید، به او بگویید ده دقیقه ی دیگر کارم تمام می شود و با هم نامه را می خوانیم. این نوع برخورد نشان می دهد. مادر، هم به گفته ی فرزند توجه کرده است. و هم از توجه طلبی افراطی و درخواست رسیدن سریع فرزند به خواسته اش جلوگیری کرده است.
هر چه بیشتر بتوانید میان خواسته ی فرزند و خواسته ی خود تعادل ایجاد کنید، از توجه طلبی افراطی فرزند جلوگیری کرده اید. یادتان باشد اگر نیاز فرزند شما به توجه، به نوعی توقع تبدیل شود، آن وقت نیاز به توجه مطرح نیست، بلکه موضوع، تأمین همه ی خواسته هاست و شما باید به توقعات او پاسخ دهید. در چنین شرایطی، فرزند تلاش می کند به هر قیمت، توقعات خود را با پاسخ مثبت والدین همراه سازد.
برخورد والدین با توجه طلبی فرزندان
والدین در برابر توجه طلبی فرزندان یکی از این واکنش ها را از خود نشان می دهند:- توجه مثبت؛
- توجه منفی؛
- بی توجهی.(1)
وقتی پدر و مادر به علت رفتار مثبت فرزند، به او اهمیت می دهند، او را تأیید می کنند، در آغوش می گیرند، می بوسند یا از رفتار و گفتار او تشکر می کنند، از مهارت توجه مثبت استفاده می کنند. وقتی والدین به رفتار بد فرزند توجه می کنند، او را تهدید می کنند، نصیحت می کنند و نارضایتی خود را از رفتار او اظهار می کنند، به توجه منفی رو آورده اند.
این نکته شایان توجه است که توجه منفی مجازات نیست، بلکه پاداش است؛ یعنی فرزندی که می خواهد توجه پدر و مادر را به خود جلب کند، با رفتار منفی اش به خواسته اش می رسد. وقتی فرزند شما با کار مثبتش نتواند توجه شما را به خود جلب کند، می کوشد با رفتار منفی این کار را انجام دهد. برای اینکه تربیت به درستی انجام شود، به جای توجه منفی، باید از بی توجهی به رفتار منفی و توجه به رفتار مثبت استفاده کرد. هرگز منتظر نمانید تا فرزندتان رفتاری منفی از خود بروز دهد و شما را تحریک کند، بلکه قبل از آن، به رفتارهای مثبتش توجه کنید تا نوبت به رفتارهای منفی نرسد. وقتی می بینید فرزندانتان ساعت ها، بدون هیچ مشکلی با یکدیگر بازی می کنند، به آنها بگویید که رفتار مناسب آنها را درک کرده اید و به آن توجه دارید، نه اینکه به محض کمترین تنشی میان آنان از رفتارشان گلایه یا آنها را تهدید کنید. شما نباید خوش رفتاری را به صورت کاری مسلم که باید تحقق پیدا کند در نظر بگیرید. پس همان گونه که در برابر بد رفتاری واکنش منفی نشان می دهید، در برابر رفتار مثبت نیز واکنش مثبت نشان دهید، بلکه فراتر از این، بدرفتاری را نادیده بگیرید؛ زیرا توجه کردن به آن نوعی پاداش برای فرزند و توجه نکردن نوعی مجازات به حساب می آید. این در وضعی است که فرزندتان برای جلب توجه، بدرفتاری می کند. نادیده گرفتن رفتار منفی که برای جلب توجه انجام می شود، بهترین شیوه ی حذف رفتار منفی است که البته، باید هم زمان با آن به رفتارهای مثبت توجه شود. وقتی به بدخلقی کسی بی توجهی می کنید، معنایش این است که گوش های من به شنیدن این سخنان عادت ندارد. پس حرفتان را به آرامی و با خوش زبانی مطرح کنید. بر این اساس، طبیعی است که تا کسی به بدخلقی فرزند توجه نکند، رفتار بد او ادامه نمی یابد. وقتی کسی به او توجه نکند و تنها برای رفتارهای مثبتش بازخورد مناسب دریافت کند، رفتار منفی کاهش می یابد. البته، این در صورتی است که همه این اصل را رعایت کنند؛ اگر پدر به رفتار منفی بی توجهی کند، اما فرزند از مادر توجه دریافت کند، همه ی محاسبات به هم می ریزد و تربیت درستی شکل نمی گیرد.
آسیب های توجه طلبی
در فرایند تأمین نیاز فرزندان به توجه والدین، مسائلی پیش می آید که ممکن است به شدت به روابط پدر و مادر با فرزندان آسیب رسان باشد. توجه والدین به این مسائل ضروری است.جنگ قدرت
فرزندان، به ویژه در نوجوانی و جوانی، بسیار خواهان بحث و جدل با والدین هستند و همه ی توان خود را به کار می گیرند تا ثابت کنند حرفی که می زنند حق است، دیگران اشتباه می کنند و باید دیدگاه های آنها را بپذیرند. آنها با توجه به آموزه های دینی و قوانین اجتماعی که قدرت را برای والدین ایجاد کرده است، دوست دارند قدرت را از والدین بگیرند و آنها را زیر سلطه ی خود ببرند بچه ها فکر می کنند پدر و مادر امنیت خاطر خود را از دارا بودن قدرت پیدا کرده اند و برای اینکه به امنیت خاطر، آن هم در سطحی وسیع تر و عمیق تر از والدین دست یابند، باید قدرتمند باشند. البته این نیاز و تأمین آن در اصل، چیز بدی نیست، اما وقتی فرزندان تلاش می کنند قدرت طلب شوند، هر کاری که می خواهند انجام دهند، مقابل پدر و مادر مقاومت کنند، قدرت اول در نهاد خانواده باشند و قواعد زندگی را خودشان وضع کنند، مشکل ساز می شوند.بسیاری از والدین تلاش می کنند برای کنترل فرزند قدرت طلب، اقتدار خود را حفظ کنند و در برابر او ضعیف نباشند. این فکر، به جنگ قدرت تبدیل می شود. حال، چه قدرت پدر و مادر بیشتر باشد و چه قدرت فرزند، سرانجام، این پیام به فرزندان مخابره می شود که همچنان قدرت، مهم است و نتیجه می گیرند که اگر ما بچه ها قدرت برتریم، باید بیش از پیش از آن استفاده کنیم؛ و اگر قدرت برتر نیستیم باید برای پیدا کردن آن بیشتر بکوشیم. پس عامل آسیب رسان این است که والدین وارد جنگ قدرت شوند و به بحث و جدل بپردازند؛ مهم نیست که بازنده و برنده ی این جنگ چه کسی باشد.
برای پیشگیری از این آسیب، باید به این نکات توجه کنیم:
- توقع و خواسته ی خویش را آشکارا بیان کنیم و خود را به بحث و جدل عادت ندهیم؛
- مطمئن باشیم که رفتاری بدتر از رفتار فعلی فرزندمان غیر ممکن نیست؛ بنابراین با تدبیر بکوشیم رفتار منفی را حذف کنیم یا از تبدیل شدن آن به رفتار بدتر جلوگیری کنیم. جنگ قدرت، به طور قطع، به رفتار بدتر منجر می شود:
- تلاش کنیم با اقتدار خود زمینه ی بروز رفتار منفی را از بین ببریم و فرزندمان هیبت و موقعیت ما را مانعی برای انجام رفتار منفی حس کند، نه اینکه پس از انجام رفتار منفی، بخواهیم او را با قدرت خود از رفتار زشت باز داریم؛
- زمانی که فکر می کنیم بهترین زمان اظهار قدرت است، باید همان موقع از ابراز آن خودداری کنیم. فرزند ما می فهمد که می توانستیم از قدرت استفاده کنیم و نکردیم. در نتیجه او نیز از ابراز قدرت خودداری می کند؛
- برای فرزند خود شخصیتی مستقل از خودمان در نظر بگیریم. درست است که والدین باید رفتارهای خود را ارزیابی کنند و کاری نکنند که در فرزندان تأثیر منفی داشته باشد، اما این بدان معنا نیست که با خود بگویند: اگر ما پدر و مادر خوبی بودیم، چرا فرزندمان تا این اندازه رفتار منفی دارد؟ رفتار منفی فرزند به معنای بی کفایتی والدین نیست. فرزندان ما آدم های مستقلی هستند که بخشی از رفتارهای منفی آنان نتیجه ی بی کفایتی خود آنهاست. آقازادگی بخشی از رفتارهای آنان را شکل می دهد، اما در پایان دوره ی نوجوانی و به ویژه در دوره ی جوانی، آنها خود، آقا هستند و رفتارهایشان مستقل ارزیابی می شود.
خشم و غضب
هنگامی که متوجه شدید خواسته ی فرزندتان جلب توجه شما نیست، بلکه می خواهد قلدری کند و این حالت را به شکل توجه طلبی نشان می دهد، به خواسته ی او عمل نکنید، اما مواظب باشید بازنده ی صحنه نباشید، اگر او بتواند شما را عصبانی کند، بازنده هستید. باید آن قدر مدیریت رفتار داشته باشید که اگر گاه به عصبانیت و خشم نیاز بود، خشم شما به انتخاب خودتان بروز کند، نه اینکه فرزندتان دور از اراده ی شما، عصبانی تان کند.مواظب باشید به آنچه فرزندان امروز ما بدان مبتلا هستند، مبتلا نشوید. تفاوت چشمگیری میان جوانان و نوجوانان امروز با جوانان چهل سال پیش مشاهده می شود. این تفاوت، آشکارا در میزان خشم آنهاست. گاه نوجوان همیشه عصبانی است. از زمانی که بیدار می شود تا زمانی که به خواب می رود، عصبانی و خشمگین است. طبیعی است با این خشمی که در وجود اوست، کنار آمدنش با خواهر و برادر، پدر و مادر، معلم و مدیر، دوست، هم کلاس و... بسیار مشکل است؛ زیرا پیامد این خشم، برخورد، انتقام، مقابله و خشونت است. خشم، عامل اصلی رفتار خشونت آمیز است.
خشم گرچه نوعی موهبت الهی، و گاه بسیار مفید است، باید بدانیم اگر فراگیر شود و همه ی سطوح زندگی انسان را در بر گیرد، زندگی را نابود می کند. پس ابتدا باید بدانیم خشم در برابر چه کسی، کجا، چقدر و تا کی ضروری است، و دوم اینکه، مواظب باشیم به خشم مزمن دچار نشویم. خشم در برابر دشمن قسم خورده تا زمانی که دشمنی وجود دارد، در همان حدی که دشمنی شکل می گیرد و در هر کجای عالم که باشد، خوب است. سینه باید پر از بغض به چنین افرادی باشد. اما در زندگی خانوادگی و رابطه ی والدین و فرزندان، اصل، دوستی و همدلی است و از خشم باید در حد ضرورت، استفاده شود. از طرفی نباید خشم، در زندگی خانوادگی به صورت مزمن درآید؛ زیرا خشم مزمن، بچه ها را افسرده می کند.
راه های کاهش خشم
توجه به آثار خشم، ممکن است به ما در دوری از خشم کمک کند. وقتی بدانیم آنچه باعث دشوار شدن زندگی می شود خشم است و تکرار آن موجب می شود انسان به خشم عادت کند، (2) از خشم کاسته می شود. خشم باعث می شود نتوانیم به فرزندمان توجه لازم را داشته باشیم. در روایتی، حضرت علی (ع) می فرمایند: « خشم، آتش افروخته ای است که هر کس آن را فرو برد، آتش را خاموش ساخته است و هر کس آن را بروز دهد، خودش اولین کسی است که آتش می گیرد».(3) وقتی خودمان در آتشی که افروخته ایم، بسوزیم، چگونه می توانیم به دیگران توجه کنیم. در مقابل، کسی که خشم خود را فرو نشاند فرجام خوبی دارد.(4)از آنجا که عامل بروز خشم، شیطان است، کسی که خشم خود را فرو برد بر شیطان پیروز شده است.(5) چنین کسی نه فقط در دنیا از شر شیطان محفوظ است، در آخرت نیز از غضب خدا در امان است.(6) این ثمره ی فرو خوردن خشم در دنیا و آخرت است.
مردی خدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: « ای رسول خدا، به من چیزی بیاموز». حضرت فرمودند: « برو غضب نکن». آن مرد به همین توصیه ی پیامبر اکتفا کرد و نزد قوم خود رفت، میان آنها و گروهی دیگر جنگی رخ داد، او سلاح برداشت و در جمع قوم خود قرار گرفت. در این هنگام به یاد سخن پیامبر (ص) افتاد و سلاح خود را کنار گذاشت و میان گروه دشمن رفت و گفت: « من متعهد می شوم هر خسارتی که به شما رسیده است، جبران کنم». آنها وقتی چنین مردانگی ای دیدند، گفتند: « ما به این جوانمردی سزاورارتریم» و خشم آنها فروکش کرد.(7) این رویداد نشان می دهد که خشم در برابر فرزندان نیز ممکن است چنین حسی را در آنان پدید آورد که به آنها بی توجهی شده است و والدین، خودخواهانه به فکر تأمین خواسته های خویش هستند. پس باید به راهکارهای مقابله با خشم بیندیشیم و آنها را به کار بریم.
عادت کردن به رفتارهای سالم، انسان را از فکر کردن به رفتارهای ناسالم و ارزش قایل شدن برای آنها باز می دارد. حضرت علی (ع) می فرمایند: « با بردباری بر خشم غلبه کنید(8) و با جرعه جرعه نوشیدن اندوه بردباری، آتش خشم را خاموش سازید؛ زیرا اولین ثمره ی بردباری برای انسان بردبار، جلب حمایت مردم و یاوری آنهاست.» (9) اگر فردی بردبار نباشد، باید مدتی کمابیش طولانی، مانند انسان های بردبار رفتار کند تا به صبر و بردباری برسد. علی (ع) می فرمایند: « اگر بردبار نیستی خود را به بردباری بنمای؛ زیرا اندک اند کسانی که خود را همانند گروهی قرار دهند و از آنان به حساب نیایند. کسی که بردباری را بر خود تحمیل نکند بردبار نخواهد شد.» (10) به همین دلیل، سفارش شده است که با افراد بردبار نشست و برخاست کنید و از کسانی که پرخاشگرند اجتناب کنید(11) زیرا رفتارهای ظاهری آنها در روحیه ی انسان اثر می گذارد.
در بعضی موارد، رفتار مناسب برای مقابله با خشم « خود آرام سازی» است. «خود آرام سازی»، به تمرین و حوصله نیاز دارد، اما روش ساده ای برای سازگاری است. این رفتار از سه مؤلفه تشکیل شده است: محیط، بدن و ذهن.(12)
مهارت « خود آرام سازی» در محیط آرام آسان تر است. جایی که عوامل مزاحم وجود نداشته باشد، بدن نیز در وضعیت راحتی باشد، تنفس آهسته و عمیق باشد و عضلات بدن در حالت انقباض نباشند، بهتر می توان خود را آرام کرد. با مدیریت ذهن، آن را از افکار روزمره جدا کنید یا حداقل برای آرام سازی، هر نوع قضاوت درباره ی کارهایتان را به طور موقت به حالت تعلیق درآورید.
معنای «خود آرام سازی» این نیست که هیچ گونه احساس خشمی وجود نداشته باشد. حتی گاه اظهار خشم زمینه ی مناسب تری برای آرام سازی فراهم می کند. اگر احساس می کنید فریاد زدن یا عمل پرخاشگرانه به نفع شماست این کار را انجام دهید؛ چرا؟ زیرا این برون ریزی، حالت انتخابی دارد. شما با ارزیابی و تأمل، این رفتار را انتخاب کرده اید. عمل پرخاشگرانه، اگر نتیجه ی خشم کنترل نشده باشد، محکوم است و با فریاد زدن انتخابی قابل مقایسه نیست. البته چنانچه انسان از راه دیگری، غیر از فریاد انتخابی، بتواند خود را آرام سازد بهتر است.
برای بروز احساسات در خلوت، سه کار را باید بشناسیم: کشف احساسات، ابراز احساسات و بیرون ریختن احساسات. آبراهام لینکن پیشنهاد کرده است که احساستان را بنویسید و پس از آن، نوشته ی خود را پاره کنید.(13)
یکی از نکات قابل توجه نیز تغییر موقعیت است که زمینه ای را به وجود می آورد تا تمرکز فرد را بر موضوع بر انگیزنده ی خشم از بین ببرد و به طور طبیعی با شکستن تمرکز و جا به جایی حاصل شده، کنترل خشم آسان تر می شود. بنابراین، منظور از تغییر موقعیت، چنین تغییری است و چنانچه تغییر نه تنها باعث کاهش خشم نشود، بلکه آن را افزایش نیز دهد، باعث تشدید عصبانیت می شود که پسندیده نیست، پس تغییر موقعیت نباید حس بی توجهی به فرد را برانگیزد.
امام صادق (ع) می فرمایند: «هر مردی که خشمگین شد، اگر ایستاده است، پس بر زمین بنشیند، زیرا این کار، پلیدی شیطان را از انسان دور می کند.» (14) اما درباره ی فامیل، تغییر موقعیت با کم کردن فاصله ها و دست دادن، لمس کردن و در آغوش گرفتن به فروکش کردن خشم کمک می کند(15)
از این مطلب به خوبی می توان فهمید که در برابر فامیل، به ویژه فرزندان، با توجه مثبت بیشتر می توان خشم را فرو نشاند.
گاه لازم است انسان مکان بحث و جدل را ترک کند تا مانع از ابراز خشم خود شود. این تغییر موقعیت ها می تواند از آسیب های فراوانی جلوگیری کند؛ زیرا همیشه پیشگیری، از درمان آسان تر است. البته ترک مکان نیز نباید موجب افزایش خشم دیگران شود. شاید ترک محل، همه ی خشم را از بین نبرد، اما دست کم راهی برای به تأخیر انداختن آن است.(16)
یاد خدا یکی دیگر از راه های کاهش خشم است. امام صادق (ع) می فرمایند: « خداوند منان به بعضی از انبیای خود وحی کرد که مرا به هنگام عضب یاد کنید تا من نیز به هنگام غضب مواظب شما باشم و در میان کسانی که نابودشان می کنم، شما را نابود نسازم.»(17)
پیامبر اکرم(ص) به علی (ع) می فرمایند: خشمگین نشو و اگر خشم بر تو غلبه کرد بنشین و درباره ی قدرت خدا بر بندگان و گذشت او از آنان فکر کن و هرگاه به تو گفته شد: از خدا بترس و خشم خود را کنار گذار، به گذشت و بردباری خود روی آور.»(18)
هنگام خشم، وضعیت عادی فرد به هم می ریزد و باید از خداوند کمک بخواهد. امام صادق(ع) می فرمایند: « هنگام خشم این دعا را بخوان: اللهم اذهب عنی غیظ قلبی؛ " خدایا قلب مرا از خشم دور کن."» (19) در دعای دیگری آمده است که امام صادق (ع) هنگام خشم صلوات می فرستادند و آیه وَ یُذهِب غَیظَ قُلُوبِهِم را می خواندند و می فرمودند: اللهم اغفر ذنوبی و اذهب غیظ قلبی و اجرنی من الشیطان الرجیم و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم؛ «خدایا، گناهان مرا ببخش، خشم قلبم را از بین ببر، مرا از شیطان رانده شده پناه ده، زیرا هیچ نیرو و توانی جز نیروی خدای بزرگ نیست».(20)
خشم نتیجه ی تلاش شیطان است و برای در امان ماندن از خشم، باید به خدا پناه برد. به همین دلیل، امام صادق (ع) می فرمایند: « هر گاه یکی از شما غضب کرد بگوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. با درخواست از خداوند، از شر شیطان مصون می ماند.»(21)
پیامبر اکرم (ص) در این زمینه با ارائه برهان، یکی از راه های مهار خشم را وضو گرفتن دانسته و بدان توصیه فرموده اند. حضرت می فرمایند: « همانا خشم از شیطان است و شیطان از آتش آفرید شده است و آتش با آب خاموش می شود. پس هر گاه فردی از شما خشمگین شد وضو بگیرد».(22) بر اساس این سخن، شاید بتوان برای کاهش خشم، از نوشیدن آب سرد، شستن صورت و دوش گرفتن با آب سرد نیز استفاده کرد؛ زیرا می خواهیم با آب، آتش را خاموش کنیم و البته وضو گرفتن با غسل کردن بهترین راه است.
نکته ی دیگر درباره ی خشم این است که هر چند باید در بسیاری از موارد، خشم خود را کنترل کنیم و آن را آزاد نگذاریم، این کار به معنای سرکوب کردن خشم خود نیست. اگر به گونه ای با عامل خشم مواجه شویم که از تأثیرگذاری آن در هیجان خود بکاهیم و عامل هیجان زا را خنثا کنیم، موفق عمل کرده ایم و از نظر روحی آرامش را جای گزین خشم ساخته ایم؛ ولی اگر خشم را سرکوب کنیم و مانع از ابراز آن شویم، به جایی می رسیم که خشممان منفجر خواهد شد. بسیاری از والدین وقتی خشمگین می شوند، خشم خود را بروز نمی دهند؛ آنها فقط به روی خود نمی آورند، و گرنه خشم در عمق وجودشان نهادینه شده است. آن قدر این خشم رسوب می کند که به زلزله ای مهیب تبدیل می شود و انفجاری رخ می دهد. چنین خشمی به طور قطع از کنترل انسان خارج می شود. در شرایطی که نمی توانیم حالت طبیعی داشته باشیم و نوع نگاهمان را به عامل خشم زا تغییر دهیم، نباید آن را انبار کنیم، بلکه باید آن را به تدریج و در اندازه های کوچکی تخلیه کنیم و با ارسال «پیام من» احساس خود را به فرزندان منتقل کنیم. به راحتی به او بگوییم: « وقتی به مسافرت می روی و تلفن نمی زنی نگران می شویم». بنابراین، هر نوع فرو بردن خشمی مطلوب نیست. فرو بردنی مطلوب است که همواره پایدار بماند، وگرنه آرامش های پیش از طوفان می تواند نتایج وحشتناک تری از خشم تدریجی را در پی داشته باشد.
پینوشتها:
1. سال سیور، چگونه فرزندانی خوش رفتار داشته باشیم، ترجمه ی مهدی قراچه داغی، ص 200.
2. قال علی(ع) سبب العطب طاعه الغضب ولا تسرعن الی الغضب فیتسلط علیک بالعاده (عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ص 278).
3. قال علی(ع): الغضب نار موقده من کظمه اطفاها و من اطلقه کان اول محترق بها (همان، ص 303).
4. قال علی (ع): اکظم الغیظ عند الغضب و... تکن لک العاقبه (همان، ص 238).
5. قال علی (ع): ظفر بالشیطان من غلب غضبه (همان، ص 247).
6. قال ابوعبدالله (ع): من کف غضبه عن الناس کف الله عنه غضبه یوم القیامه (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92، ص 239).
7. قالَ رَجُلُ لِلنَّبیِّ (ع): یا رسول اللهِ عَلِّمنِی. قالَ: اذهَب وَلا تَغضَب. فَقالَ الرَّجُلُ: قَد اکتَفَیتُ بِذاک. فَمَضَی إلَی اَهلِهِ فَإذا بَینَ قَومِهِ حَربُ قَد قامُوا صُفُوفاً وَ لَبِسُوا السَّلاحَ. فَلَمَّا رَأی ذَلِک لَبِسَ سِلاحَهُ ثُمَّ قامَ مَعَهُم ثُمَّ ذَکر قَولَ رَسُولِ اللهِ (ص) لا تَغضَب، فَرَمَی السَّلاحَ ثُمَّ جاءَ یَمشِی إلَی القَومُ الَّذینَ هُم عَدُوُّ قَومِهِ فَقالَ: یا هَؤلاءِ ما کانَت لَکُم مِن جراحَه أو قَتل أو ضَربٍ لَیسَ فِیهِ اَثَرٌ فَعَلَیَّ فِی مالِی أنَا أوفیِکمُوهُ. فَقالَ القَومُ: فَما کانَ فَهُوَ لَکم نَحنُ أولَی بِذَلِک مِنکم. قالَ: فَاصطَلَحَ القَومُ وَ ذَهَبَ الغَضَبُ (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 203).
8. قال علی(ع): ضادوا الغضب بالحلم (عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ص 285).
9. قال علی (ع) تجرع غصص الحلم یطفیء نار الغضب؛ أول عوض الحلیم عن حلمه أن اللناس کلهم أنصاره علی خصمه (همان، ص 302).
10. قال علی (ع): ان لم تکن حلیما فتحلّم؛ فانه قل من تشبّه بقوم الّا اوشک ان یکون منهم و من لا یتحلّم لا یحلم (نهج البلاغه، حکمت 207)
11. قال علی (ع): لیس شیء ادعی لخیر وانجی لشر من صحبه الاخیار؛ صحبه الاشرار تکسب الشر (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 6، ص 2984).
12. کریس. ال. کلینکه، مهارت های زندگی، ترجمه ی شهرام محمد خانی، ج 1، ص 99.
13. فرشاد نجفی پور، خشم و خشونت، ص 94.
14. عن الصادق (ع) قال: أیما رجل غضب و هو قائم فلیجلس فإنه یذهب عنه رجز الشیطان (محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 92، ص 239).
15. قال الصادق(ع): و من غضب علی رحم ماسه فلیمسه یسکن عنه الغضب (همان).
16. قال علی (ع): أملک حمیه نفسک و سوره غضبک و سطوه یدک و غرب لسانک واحترس فی ذلک کله بتأخیر البادره و کفّ السطوه حتی یسکن غضبک و یثوب إلیک عقلک (عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 302).
17. قال ابو عبدالله (ع): أوحَی اللهُ (عج) إلَی بَعضِ أنبِیائِهِ یا ابنَ آدَمَ اذکرنِی فِی غَضَبِک أذکرک فِی غَضَبی لا أمحَقک فِیمَن أمحَقُ (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 339).
18. قال رسول الله (ص) : یا علی ( لا تغضب فاذا غضبت فاقعد و تفکر فی قدره الرب علی العباد و حلمه عنهم و اذا قیل لک اتق الله فانبذ غضبک و راجع حلمک (حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 14).
19. قال الصادق (ع): قل عند الغضب: اللهم اذهب عنی غیظ قلبی (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 339).
20. یصلی علی النبی (ع) و یقول: « وَ یُذهِب غَیظَ قُلُوبِهِم.» اللهم اغفر ذنوبی و اذهب غیظ قلبی و أجرنی من الشیطان الرجیم و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم (همان).
21. قال الصادق(ع): لو قال أحدکم إذا غضب: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم » ذهب عنه غضبه (همان).
22. ان الغضب من الشیطان و ان الشیطان خلق من النار و انما تطفاً النار بالماء فاذا غضب احدکم فلیتوضا ً (همان).
/ج