نویسنده: محمد طالبیان
عذاب همراه به جنگجوی بی حال!
در نسل قبل عنوانی به نام Brave برای RS2 عرضه شد که کیفیت فوق العاده ای نداشت؛ ولی نظر طرفداران سبک پلتفرمر را جلب کرد و حالا ادامه آن عنوان با نام Brave: A Warrior Tale منتشر شده است. داستان بازی در مورد یک سرخپوست به نام بریو ( Brave) است. در ابتدای بازی او را می بینیم که پیر شده و وظیفه هدایت قبیله خود را بر عهده دارد. بازیباز در نقش یک سرخپوست نوجوان به نام کاج (Gourage) بازی را شروع می کند. و نزد بریو می رود. بریو داستانی در رابطه با خود تعریف می کند و طی آن بازیباز کنترل او را به عهده می گیرد و گذشته وی را دنبال می کند.داستان در ابتدا سطحی و پیش پا افتاده به نظر می رسد؛ ولی بعد از مدتی جذاب شده و بازیباز برای آگاه شدن از داستان بازی را ادامه می دهد. اما وقتی کار خراب می شود که یکباره در انتهای داستان سازنده تصمیم می گیرد نقش بریو را کم رنگ کرده و کارج را به جای او به عنوان قهرمان به بازیباز معرفی کند. مشکل اصلی این است که این کار به درستی صورت نمی پذیرد و ناگهان کنترل بریو از بازیباز گرفته شده و ادامه کنترل کارج به او سپرده می شود. گیم پلی بازی نسبت به نسخه اصلی تغییرات زیادی نداشته و تنها نکات کوچکی به آن اضافه شده است.
بزرگ ترین نقطه ضعفBrave که شاید باعث شود این بازی به عنوان بدترین بازی سال انتخاب شود، گرافیک آن است. به نظر می رسد سازندگان نسخه جدید، دیتابیس (Data Base) گرافیکی بازی را از شماره قبلی قرض گرفته و در بازی جدید پیاده سازی کرده اند. البته گاهی گرافیک بازی جدید از نسخه ابتدایی خود نیز ضعیف تر به نظر می رسد. رنگ بندی متنوع بازی به دلیل همراهی با بافت های افتضاح، چیزی جز چشم درد و سردرد برای بازیباز به ارمغان نمی آورد. مدل سازی شخصیت ها و طراحی محیط حتی در حد و اندازه نسل قبل هم نیست. انیمشین ها نیز یکی از نکات ضعف بازی به حساب می آیند. در تمام طول بازی شاهد چند حرکت ساده هستیم که همگی از انیمیشن های ضعیفی بهره می برند. قابل ذکر است که بریو همانند شخصیت های بازی های دو نسل قبل تنها می تواند در زمان حرکت سرخود را به سمت چپ و راست تکان دهد و با این کار به بازیباز بفهماند که یک موجود زنده است نه تکه چوبی متحرک! نورپردازی، سایه زنی و افکت های مختلف که حتی در عناوین DS نیز به چشم می خورند، در این بازی یا به کلی وجود ندارد یا به حدی بی روح و ضعیف هستند که بازیباز با خود می گوید، تیم طراحی بازی در مدت ساخت این عنوان، چه کار می کرده است؟ حتی Boxshot بازی هم بسیار معمولی و خالی از هرگونه جذابیتی طراحی شده است.
صدا گذاری بازی زمانی خوب بود که در تمام طول بازی وجود داشت. همانند سیستم Checkpoint، پخش صداها و افکت های مربوط به آن نیز تصادفی است. و ممکن است در چند ثانیه اول یک نبرد اصلاً صدای برخورد تبر بازیباز با دشمن ها به گوش نرسد. در کنار این مشکل، افراد مناسبی نیز برای صداگذاری شخصیت های مختلف انتخاب نشده اند و صدای یک عقاب بیشتر به یک کلاغ شبیه است.
در رابطه با صدای شخصیت های اصلی نیز همین مسأله صادق است. موسیقی های انتخاب شده کاملاً با جوبازی هماهنگ است؛ اما متأسفانه این موسیقی خوب در تمامی مراحل پخش نمی شود. به طور مثال زمانی که بازیباز در حال قایق سواری در رودخانه ای خروشان است، ممکن است اصلاً موسیقی پخش نشود که دلیل اصلی آن مربوط به برنامه نویسی بخش صداگذاری بازی است در کل شاید اگر مشکلات دوربین، گرافیک، صداگذاری و تصادفی بودن بیش از حد بازی بعد از گذشته این سال ها حل می شد، Brave می توانست به یکی از بهترین پلتفرمرهای امسال تبدیل شود؛ اما افسوس که این چنین نشد.
مزایا
داستان جذاب در میانه بازیمعایب
ماهیت بازی4- گرافیک
افتضاح تر این نمی شود!4- موزیک و صدا
پخش نشدن افکت های صوتی در اکثر مواقع، موسیقی خوب البته اگر چیزی پخش شود، صدا گذاری افتضاح شخصیت ها.10- گیم پلی
دوربین پرایراد، سوار شدن بر بوفالو و عقاب جالب کار شده، نبود تنوع لازم برای نبردها8- جذابیت
شخصیت پردازی ناقص، نبود ارزش تکرار، قابلیت تبدیل شدن به یکی از بدترین بازی های سال.منبع: بازی رایانه شماره 31