عذاب همراه به جنگجوی بی حال!

در نسل قبل عنوانی به نام Brave برای RS2 عرضه شد که کیفیت فوق العاده ای نداشت؛ ولی نظر طرفداران سبک پلتفرمر را جلب کرد و حالا ادامه آن عنوان با نام Brave: A Warrior Tale منتشر شده است. داستان بازی در مورد یک
جمعه، 1 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عذاب همراه به جنگجوی بی حال!
عذاب همراه به جنگجوی بی حال!

نویسنده: محمد طالبیان



 

عذاب همراه به جنگجوی بی حال!

در نسل قبل عنوانی به نام Brave برای RS2 عرضه شد که کیفیت فوق العاده ای نداشت؛ ولی نظر طرفداران سبک پلتفرمر را جلب کرد و حالا ادامه آن عنوان با نام Brave: A Warrior Tale منتشر شده است. داستان بازی در مورد یک سرخپوست به نام بریو ( Brave) است. در ابتدای بازی او را می بینیم که پیر شده و وظیفه هدایت قبیله خود را بر عهده دارد. بازیباز در نقش یک سرخپوست نوجوان به نام کاج (Gourage) بازی را شروع می کند. و نزد بریو می رود. بریو داستانی در رابطه با خود تعریف می کند و طی آن بازیباز کنترل او را به عهده می گیرد و گذشته وی را دنبال می کند.
داستان در ابتدا سطحی و پیش پا افتاده به نظر می رسد؛ ولی بعد از مدتی جذاب شده و بازیباز برای آگاه شدن از داستان بازی را ادامه می دهد. اما وقتی کار خراب می شود که یکباره در انتهای داستان سازنده تصمیم می گیرد نقش بریو را کم رنگ کرده و کارج را به جای او به عنوان قهرمان به بازیباز معرفی کند. مشکل اصلی این است که این کار به درستی صورت نمی پذیرد و ناگهان کنترل بریو از بازیباز گرفته شده و ادامه کنترل کارج به او سپرده می شود. گیم پلی بازی نسبت به نسخه اصلی تغییرات زیادی نداشته و تنها نکات کوچکی به آن اضافه شده است.
عذاب همراه به جنگجوی بی حال!
جالب این است که پس از گذشت این سال ها تیم جدید سازنده از مشکلات نسخه قبلی درس نگرفته و آن ها را تکرار کرده است. دوربین بازی همانند دیگر عناوین این سبک از مشکلات زیادی رنج می برد که در بیشتر موقعیت ها باعث می شود بازی یا بسیار سخت یا غیر قابل بازی شود. این مشکل که در نسخه قبلی نیز وجود داشت. دقیقاً به عنوان جدید نیز منتقل شده است. Brave سعی داشته اصول اولیه گیم پلی این سبک را رعایت کند و حتی مکانیزم هایی را نیز به کار گرفته است. مراحل سوار شدن بر قایق، عقاب و بوفالو، جذب و خوب طراحی شده اند و از تکراری شدن بازی جلوگیری کرده اند. در طول بازی قابلیت های متنوعی از جمله تبدیل شدن به خرس، استفاده از قدرت خدای طوفان، کنترل حیوانات مختلف و... در اختیار بازیباز قرار می گیرد اما در کل گیم پلی بازی از ظرفیت های خود به هیچ وجه استفاده درستی نمی کند. و هیچ چالشی ندارد. یکی از نکات به شدت رنج آور گیم پلی، بالا رفتن از صخره های یخ زده به وسیله نوعی ابزار مخصوص است. در این قسمت بازیباز با فشار دادن کلید x یخ شکن دست چپ و با فشردن کلید B یخ شکن سمت راست بریو را رو به بالا حرکت می دهد. یکی از مشکلات این بخش تعیین نادرست محدوده ای است که بریو می تواند از آن جا بالا برود. سیستم Checkpoint بازی کاملاً به صورت تصادفی عمل می کند! بنابراین به جای این که منتظر به نمایش درآمدن علامت ذخیره بازی روی صفحه نمایش باشید، باید دعا کنید این سیستم در جای اصلی خود کار کند و باعث نشود گیم پلی عذاب آور این عنوان را حتی برای چند دقیقه بیشتر تحمل کنید. در بعضی مراحل بازیبازی باید تعداد مشخصی از یک دشمن خاص را از پای در بیاورد؛ اما مشکلی که این جا وجود دارد نامیرا بودن بعضی از این دشمن ها است. به طور مثال ممکن است در طی نبرد بعضی از دشمن ها از لبه پرتگاه به پایین پرت شوند؛ اما در کمال تعجب نه تنها از بین نمی روند بلکه صدای شان نیز به گوش می رسد و باید دوباره بازی را از Checkpoint قبلی شروع کنید!
بزرگ ترین نقطه ضعفBrave که شاید باعث شود این بازی به عنوان بدترین بازی سال انتخاب شود، گرافیک آن است. به نظر می رسد سازندگان نسخه جدید، دیتابیس (Data Base) گرافیکی بازی را از شماره قبلی قرض گرفته و در بازی جدید پیاده سازی کرده اند. البته گاهی گرافیک بازی جدید از نسخه ابتدایی خود نیز ضعیف تر به نظر می رسد. رنگ بندی متنوع بازی به دلیل همراهی با بافت های افتضاح، چیزی جز چشم درد و سردرد برای بازیباز به ارمغان نمی آورد. مدل سازی شخصیت ها و طراحی محیط حتی در حد و اندازه نسل قبل هم نیست. انیمشین ها نیز یکی از نکات ضعف بازی به حساب می آیند. در تمام طول بازی شاهد چند حرکت ساده هستیم که همگی از انیمیشن های ضعیفی بهره می برند. قابل ذکر است که بریو همانند شخصیت های بازی های دو نسل قبل تنها می تواند در زمان حرکت سرخود را به سمت چپ و راست تکان دهد و با این کار به بازیباز بفهماند که یک موجود زنده است نه تکه چوبی متحرک! نورپردازی، سایه زنی و افکت های مختلف که حتی در عناوین DS نیز به چشم می خورند، در این بازی یا به کلی وجود ندارد یا به حدی بی روح و ضعیف هستند که بازیباز با خود می گوید، تیم طراحی بازی در مدت ساخت این عنوان، چه کار می کرده است؟ حتی Boxshot بازی هم بسیار معمولی و خالی از هرگونه جذابیتی طراحی شده است.
صدا گذاری بازی زمانی خوب بود که در تمام طول بازی وجود داشت. همانند سیستم Checkpoint، پخش صداها و افکت های مربوط به آن نیز تصادفی است. و ممکن است در چند ثانیه اول یک نبرد اصلاً صدای برخورد تبر بازیباز با دشمن ها به گوش نرسد. در کنار این مشکل، افراد مناسبی نیز برای صداگذاری شخصیت های مختلف انتخاب نشده اند و صدای یک عقاب بیشتر به یک کلاغ شبیه است.
در رابطه با صدای شخصیت های اصلی نیز همین مسأله صادق است. موسیقی های انتخاب شده کاملاً با جوبازی هماهنگ است؛ اما متأسفانه این موسیقی خوب در تمامی مراحل پخش نمی شود. به طور مثال زمانی که بازیباز در حال قایق سواری در رودخانه ای خروشان است، ممکن است اصلاً موسیقی پخش نشود که دلیل اصلی آن مربوط به برنامه نویسی بخش صداگذاری بازی است در کل شاید اگر مشکلات دوربین، گرافیک، صداگذاری و تصادفی بودن بیش از حد بازی بعد از گذشته این سال ها حل می شد، Brave می توانست به یکی از بهترین پلتفرمرهای امسال تبدیل شود؛ اما افسوس که این چنین نشد.

مزایا

داستان جذاب در میانه بازی

معایب

ماهیت بازی

4- گرافیک

افتضاح تر این نمی شود!
عذاب همراه به جنگجوی بی حال!

4- موزیک و صدا

پخش نشدن افکت های صوتی در اکثر مواقع، موسیقی خوب البته اگر چیزی پخش شود، صدا گذاری افتضاح شخصیت ها.

10- گیم پلی

دوربین پرایراد، سوار شدن بر بوفالو و عقاب جالب کار شده، نبود تنوع لازم برای نبردها

8- جذابیت

شخصیت پردازی ناقص، نبود ارزش تکرار، قابلیت تبدیل شدن به یکی از بدترین بازی های سال.
منبع: بازی رایانه شماره 31

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.